حکم حزن (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حزن به معنای
غم و اندوه بوده
و در
آیات قرآن کریم بیشتر به صورت منفی بیان شده
و پرهیز از حزن در دستور کار آیات قرآن کریم قرار گرفته است.
حزن بر
کفر کافران ناپسند شمرده شده است.
«یـایها الرسول لا یحزنک الذین یسـرعون فی الکفر من الذین قالوا ءامنا بافوههم ولم تؤمن قلوبهم ومن الذین هادوا... ومن یرد الله فتنته فلن تملک له من الله شیــا اولـئک الذین لم یرد الله ان یطهر قلوبهم لهم فی الدنیا خزی ولهم فی الاخرة عذاب عظیم؛
ای فرستاده (خدا)! آنها که در مسیر کفر شتاب میکنند
و با
زبان میگویند:
ایمان آوردیم
و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند!
و (همچنین) گروهی از
یهودیان که خوب به سخنان تو
گوش میدهند، تا دستاویزی برای
تکذیب تو بیابند؛ آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامدهاند؛ آنها سخنان را از مفهوم اصلیش
تحریف میکنند،
و (به یکدیگر) میگویند: اگر این (که ما میخواهیم) به شما داده شد (
و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،) بپذیرید، وگرنه (از او) دوری کنید! (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پیدرپی او) بخواهد مجازات کند، قادر به
دفاع از او نیستی؛ آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند؛ در
دنیا رسوایی،
و در
آخرت مجازات بزرگی نصیبشان خواهد شد».
«قل یـاهل الکتـب لستم علی شیء حتی تقیموا التورة والانجیل وما انزل الیکم من ربکم ولیزیدن کثیرا منهم ما انزل الیک من ربک طغیـنـا وکفرا فلا تاس علی القوم الکـفرین؛
ای
اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحی ندارید، مگر اینکه
تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید. ولی آنچه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده، (نه تنها مایه بیداری آنها نمیگردد، بلکه) بر
طغیان و کفر بسیاری از آنها میافزاید. بنابر این، از این قوم
کافر، (
و مخالفت آنها،) غمگین مباش».
«الذین کذبوا شعیبـا کان لم یغنوا فیها الذین کذبوا شعیبـا کانوا هم الخـسرین• فتولی عنهم وقال یـقوم لقد ابلغتکم رســلـت ربی ونصحت لکم فکیف ءاسی علی قوم کـفرین؛
آنها که
شعیب را تکذیب کردند، (آنچنان نابود شدند که) گویا هرگز در آن (خانهها) سکونت نداشتند! آنها که شعیب را تکذیب کردند، زیانکار بودند! • سپس از آنان روی برتافت
و گفت: ای قوم من! من رسالتهای پروردگارم را به شما
ابلاغ کردم
و برای شما خیرخواهی نمودم؛ با این حال، چگونه بر حال قوم بی ایمان تاسف بخورم؟!» .
لاتمدن عینیک الی ما متعنا به ازوجـا منهم ولا تحزن علیهم...؛
(بنابر این،) هرگز
چشم خود را به نعمتهای (مادی)، که به گروههایی از آنها (کفار) دادیم، میفکن!
و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش!
و بال (عطوفت) خود را برای
مؤمنین فرود آر».
(از
آیه استفاده میشود که بر
مسلمانان جایز نیست بر کافران
و عذاب شدن آنان محزون شوند.)
«.. ولا تحزن علیهم ولا تک فی ضیق مما یمکرون؛
صبر کن،
و صبر تو فقط برای خدا
و به توفیق خدا باشد!
و بخاطر (کارهای) آنها، اندوهگین
و دلسرد مشو!
و از توطئههای آنها، در تنگنا قرار مگیر».
«فلعلک بـخع نفسک علی ءاثـرهم ان لم یؤمنوا بهـذا الحدیث اسفـا؛
گویی میخواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم
و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند».
«لعلک بـخع نفسک الا یکونوا مؤمنین؛
گویی میخواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها
ایمان نمیآورند».
«ولا تحزن علیهم ولا تکن فی ضیق مما یمکرون؛
از (تکذیب
و انکار) آنان غمگین مباش،
و سینه ات از توطئه آنان تنگ نشود».
«ومن کفر فلا یحزنک کفره الینا مرجعهم فننبئهم بما عملوا...؛
و کسی که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد؛ بازگشت همه آنان به سوی ماست
و ما آنها را از اعمالی که انجام دادهاند (
و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت؛
خداوند به آنچه درون سینه هاست آگاه است».
«افمن زین له سوء عمله فرءاه حسنـا فان الله یضل من یشاء ویهدی من یشاء فلا تذهب نفسک علیهم حسرت ان الله
علیم بما یصنعون؛
آیا کسی که
عمل بدش برای او آراسته شده
و آن را خوب
و زیبا میبیند (همانند کسی است که واقع را آنچنان که هست مییابد)؟! خداوند هر کس را بخواهد گمراه میسازد
و هر کس را بخواهد
هدایت میکند؛ پس جانت به خاطر شدت تاسف بر آنان از دست نرود؛ خداوند به آنچه انجام میدهند داناست».
حزن
و اندوه، در برابر گفتار ناروای
مشرکان ناپسند است.
«ولا یحزنک قولهم ان العزة لله جمیعـا هو
السمیع العلیم؛
سخن آنها تو را غمگین نسازد! تمام
عزت (
و قدرت)، از آن خداست؛
و او شنوا
و داناست».
این آیه شریفه تادیبی است برای
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، تادیبی از راه تسلیت نسبت به اذیتهایی که
مشرکین به آن جناب میکردند،
و پروردگار او را دشنام داده، به
دین او طعنه میزدند
و به
خدایان دروغین خود افتخار میکردند، به حدی که ای بسا آن جناب دلش میسوخت
و برای خدا غصه میخورد، لذا
خدای تعالی او را از این راه تسلیت
و دلگرمی داد، که مطالبی به یادش بیاورد
و حقایقی را تذکرش دهد که اندوهش زایل گردد،
و آن حقایق اینست که:
خدای تعالی با این سخنان زشت که مشرکین در باره او دارند
شکست نمیخورد تا تو برایش
غصه بخوری،
و او
سخن مشرکین را میشنود
و به حال آن جناب
و حال مشرکین آگاه است،
و چون همه عزتها از آن او است پس به این افتخارها که مشرکین میکنند
و این عزت نمایی هایشان اعتناء مکن که
عزت آنان موهوم
و سخنانشان هذیان است،
و چون
خدای تعالی
سمیع و علیم است اگر بخواهد میتواند آنان را به
عذاب خود بگیرد،
و اگر نمیگیرد برای حفظ
مصلحت دعوت دینی
و رعایت خیر
عاقبت است.
«فلعلک تارک بعض ما یوحی الیک وضائق به صدرک ان یقولوا لولا انزل علیه کنز او جاء معه ملک انما انت نذیر والله علی کل شیء وکیل؛
شاید (ابلاغ) بعض آیاتی را که به تو
وحی میشود، (بخاطر عدم پذیرش آنها) ترک کنی (
و به تاخیر اندازی)؛
و سینه ات از این جهت تنگ (
و ناراحت) شود که میگویند: چرا گنجی بر او نازل نشده؟!
و یا چرا فرشتهای همراه او نیامده است؟! (ابلاغ کن،
و نگران
و ناراحت مباش! چرا که) تو فقط بیم دهندهای؛
و خداوند، نگاهبان
و ناظر بر همه چیز است (؛
و به حساب آنان میرسد)».
حزن بر از دست دادن نعمتهای دنیایی نارواست.
«اذ تصعدون ولا تلوون علی احد والرسول یدعوکم فی اخرکم فاثـبکم غمـا بغم لکیلا تحزنوا علی ما فاتکم ولا ما اصـبکم والله خبیر بما تعملون؛
(به خاطر بیاورید) هنگامی را که از
کوه بالا میرفتید؛
و جمعی در وسط
بیابان پراکنده شدند؛
و از شدت وحشت،) به عقب ماندگان نگاه نمیکردید،
و پیامبر از پشت سر، شما را صدا میزد. سپس اندوهها را یکی پس از دیگری به شما جزا داد؛ این بخاطر آن بود که دیگر برای از دست رفتن (
غنایم جنگی) غمگین نشوید،
و نه بخاطر مصیبتهایی که بر شما وارد میگردد.
و خداوند از آنچه انجام میدهید، آگاه است».
«لکیلا تاسوا علی ما فاتکم ولا تفرحوا بما ءاتـکم...؛
این بخاطر آن است که برای آنچه از دست دادهاید تاسف نخورید،
و به آنچه به شما داده است دلبسته
و شادمان نباشید؛
و خداوند هیچ
متکبر فخرفروشی را دوست ندارد».
معنای آیه این است که: اینکه ما به شما خبر میدهیم که حوادث را قبل از اینکه حادث شود نوشتهایم، برای این خبر میدهیم که از این به بعد دیگر به خاطر نعمتی که از دستتان میرود اندوه مخورید،
و به خاطر نعمتی که خدا به شما میدهد خوشحالی مکنید، برای اینکه
انسان اگر
یقین کند که آنچه فوت شده باید میشد،
و ممکن نبود که فوت نشود،
و آنچه عایدش گشت باید میشد
و ممکن نبود که نشود، ودیعهای است که خدا به او سپرده چنین کسی نه در هنگام فوت
نعمت خیلی غصه میخورد،
و نه در هنگام
فرج و آمدن نعمت.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم حزن»