• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم بخل‌ورزی (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خداوند در قرآن کریم انسان‌ها را از بخل ورزیدن نهی فرموده است و حکم آن را نیز بیان نموده است.

فهرست مندرجات

۱ - حرمت
       ۱.۱ - بخل ورزی
              ۱.۱.۱ - متکبر خودفروش
              ۱.۱.۲ - دست به گردن بستن
              ۱.۱.۳ - تکبر و غرور
              ۱.۱.۴ - معنای حلاف و مهین
              ۱.۱.۵ - بخل در مقابل اعطا
              ۱.۱.۶ - معنای ماعون
       ۱.۲ - دعوت به بخل
۲ - پانویس
۳ - منبع




۱.۱ - بخل ورزی

در آیات قرآن بخل ورزیدن به هر کس و هر چیزی حرام می‌باشد.
...ان الله لا یحب من کان مختالا فخورا• الذین یبخلون ویامرون الناس بالبخل... واعتدنا للکـفرین عذابـا مهینا.
«...خدا كسى را كه متکبر و فخرفروش است دوست نمى‌دارد •همان كسانى كه بخل مى‌ورزند و مردم را به بخل وا مى‌دارند و آنچه را خداوند از فضل خويش بدانها ارزانى داشته پوشيده مى‌دارند و براى کافران عذابى خواركننده آماده كرده‌ايم.»

۱.۱.۱ - متکبر خودفروش

کلمه (مختال) به معناى کسى است که دستخوش خیالات خود شده، و خیالش او را در نظر خودش شخصى بسیار بزرگ جلوه داده، در نتیجه دچار به کبر گشته، از راه صواب گمراه شده است، اسب را هم اگر خیل مى‌خوانند براى همین است که در راه رفتنش تبختر مى‌کند، و کلمه (فخور) به معناى کسى است که زیاد افتخار مى‌کند، و این دو صفت یعنى اختیال خیال زدگى و کثرت فخر از لوازم علاقمندى به مال و جاه، و افراط در حب آن دو است، و اگر فرموده : خدا مختال و فخور را دوست نمى‌دارد، براى همین است که این دو، خدا را دوست نمى‌دارند، زیرا قلبشان وابسته به غیر او است.
شايد سرّ اين تعبير آن باشد كه «بخل» غالباً از کفر سرچشمه مى‌گيرد؛ زيرا افراد بخيل، در واقع ایمان كامل به مواهب بى‌پايان پروردگار و وعده‌هاى او نسبت به نيكوكاران ندارند، فكر مى‌كنند كمك به ديگران آنها را بيچاره خواهد كرد.
و اين كه مى‌گويد: عذاب آنها خوار كننده است براى اين است كه جزاى «تكبر» و «خود برتربينى» را از اين راه ببينند.
ضمناً بايد توجه داشت بخل منحصر به امور مالى نيست، بلكه گرفتگى در هر نوع موهبت الهى را شامل مى‌شود، بسيارند كسانى كه در امور مالى بخيل نيستند ولى در علم، دانش و مسائل ديگرى از اين قبيل بخل مى‌ورزند!

۱.۱.۲ - دست به گردن بستن

ولا تجعل یدک مغلولة الی عنقک.....
«و دستت را به گردنت زنجير مكن....»
(دست به گردن بستن) کنایه است از خرج نکردن و خسیس بودن و خوددارى از بخشش نمودن، درست مقابل (بسط ید) است که کنایه از بذل و بخشش مى‌باشد و این که هر چه به دستش آید از دست خود فرو بریزد، بطورى که هیچ چیز براى خود باقى نمى‌گذارد، مانند کسى که کاملا دست خود را در مقابل باران گشوده و حتى قطره اى از آن در دست وى باقى نمى‌ماند، و این تعبیر بلیغ ‌ترین و رساترین تعبیر در مورد نهى از افراط و تفریط در انفاق است.

۱.۱.۳ - تکبر و غرور

...والله لا یحب کل مختال فخور• الذین یبخلون ویامرون الناس بالبخل ومن یتول فان الله هو الغنی الحمید.
«...و خدا هيچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد •همانان كه بخل مى‌ورزند و مردم را به بخل ورزيدن وا مى‌دارند و هر كه روى گرداند قطعا خدا بى‌نياز ستوده است.»
آخرين آيه مورد بحث، توضيح و تفسيرى است بر آنچه در آیه قبل آمده و در حقيقت «مُختالٍ فَخُور» (متكبر فخرفروش) را معرفى مى‌كند، مى‌فرمايد:
«آنها كسانى هستند كه بخل مى‌ورزند و مردم را نيز به بخل دعوت مى‌كنند...
آرى، لازمه دلبستگى شديد، به مواهب دنیا ، تكبر و غرور است، و لازمه تكبر و غرور، بخل‌كردن، و دعوت ديگران به بخل است، اما بخل كردن به اين دليل كه سرمايه كبر و غرور خود را اين اموال مى‌داند، و هرگز نمى‌خواهد آن را از دست دهد، و اما دعوت ديگران به بخل، براى اين است كه:
اولًا اگر ديگران سخاوتمند باشند، او رسوا مى‌شود.
و ثانياً چون بخل را دوست دارد، مبلغ چيزى است كه به آن عشق مى‌ورزد!
و براى اين كه: تصور نشود اصرار و تأكيد خداوند در مسأله انفاق و ترك بخل، و يا حتى تعبير به آيات گذشته به، «وام گرفتن خداوند از بندگان» كه همه براى تشويق آنها به انفاق است، از نياز ذات پاك او سرچشمه مى‌گيرد.

۱.۱.۴ - معنای حلاف و مهین

ولا تطع کل حلاف مهین• مناع للخیر معتد اثیم.
«و از هر قسم خورنده فرو مايه‌اى فرمان مبر •مانع خير متجاوز گناه پيشه.»
کلمه (حلاف) به معناى کسى است که بسیار سوگند مى‌خورد، و لازمه بسیار سوگند خوردن در هر امر مهم و غیر مهم و هر حق و باطل، این است که سوگند خورنده احترامى براى صاحب سوگند قائل نباشد، و چون سوگندها به نام خدا بوده، پس معلوم مى‌شود سوگند خورنده، عظمتى براى خداى عزوجل قائل نیست، و همین بس است براى رذلى او، و رذالت این صفت .
و کلمه (مهین) از مصدر مهانت یعنى حقارت است، و منظور از آن، حقارت راى و کوتاهى فکر است. ولى بعضى گفته اند: به معناى کسى است که بسیار شرارت کند. بعضى دیگر گفته اند: به معناى کذاب است.

۱.۱.۵ - بخل در مقابل اعطا

وکذب بالحسنی• فسنیسره للعسری• وما یغنی عنه ماله اذا تردی.
«و پاداش نيكوتر را به دروغ گرفت •بزودى راه دشوارى به او خواهيم نمود •و چون هلاك شد (ديگر) مال او به كارش نمى‌آيد.»
«بُخْل» در اينجا نقطه مقابل « اعطا » است كه در گروه اول (گروه سخاوتمندان سعادتمند) بيان شد، وَ اسْتَغْنى‌: «بى نيازى بطلبد». يا بهانه‌اى است براى بخل‌ ورزيدن، و وسيله‌اى است براى ثروت اندوختن.
يا اشاره به اين است كه: او خود را از پاداش‌هاى الهى بى نياز مى‌شمرد، بر عكس گروه اول كه چشمشان دائماً به لطف خدا است.
و يا خود را از اطاعت پروردگار مستغنى مى‌بيند و دائماً آلوده گناه است.
از ميان اين تفسيرهاى سه‌گانه، تفسیر اول مناسب‌تر به نظر مى‌رسد، هر چند جمع ميان هر سه تفسير نيز ممكن است.
منظور از تكذيب «حُسنى‌»، همان انكار پاداش‌هاى قیامت است، و يا انكار دین ، آئين و روش نيكوى پيغمبران.
تعبير «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌» كه در واقع دو تعبير ظاهراً متضاد است (ما راه آنها را به سوى مشكلات آسان مى‌سازيم) نقطه مقابل «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌» است.
به اين ترتيب كه، خداوند گروه اول (سخاوتمندان) را مشمول توفيقات خود قرار مى‌دهد، و پيمودن راه اطاعت و انفاق را بر آنها آسان مى‌سازد، تا از مشكلات در زندگى رهائى يابند، ولى از گروه دوم توفيقاتشان را سلب مى‌نمايد، پيمودن راه را براى آنها مشكل مى‌سازد، در دنیا و آخرت مواجه با سختى‌ها خواهند بود، و اصولًا براى اين بخيلان بى ايمان، انجام اعمال نيك و مخصوصاً انفاق در راه خدا كار سخت و دشوار است، در حالى كه براى گروه اول نشاط آور و روح‌افزا است.

۱.۱.۶ - معنای ماعون

فویل للمصلین• ویمنعون الماعون.
«پس واى بر نمازگزارانى •و از (دادن) زکات (و وسايل و مايحتاج خانه) خوددارى مى‌ورزند.»
کلمه (ماعون) به معناى هر عملى و هر چیزى است که به شخصى محتاج داده شود، و حاجتى از حوائج زندگى او را بر آورد، مانند قرض و هدیه و عاریه و امثال آن. تفسیرهاى متفرق دیگرى هم که براى این کلمه کرده اند به همین معنایى که ما کردیم بر مى‌گردد.

۱.۲ - دعوت به بخل

دعوت مردم به بخل از سوی خداوند، حرام شمرده شده است.
الذین یبخلون ویامرون الناس بالبخل... واعتدنا للکـفرین عذابـا مهینا. .
«همان كسانى كه بخل مى‌ورزند و مردم را به بخل وا مى‌دارند و آنچه را خداوند از فضل خويش بدانها ارزانى داشته پوشيده مى‌دارند و براى کافران عذابى خواركننده آماده كرده‌ايم.»
.. والله لا یحب کل مختال فخور• الذین یبخلون ویامرون الناس بالبخل...
«... و خدا هيچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد •همانان كه بخل مى‌ورزند و مردم را به بخل ورزيدن وا مى‌دارند و هر كه روى گرداند قطعا خدا بى‌نياز ستوده است.»
منظور در این جمله این نیست که فقط با زبان به مردم مى‌گویند بخل بورزید، بلکه با روشن عملى خود مردم را به بخل وادار مى‌سازند، حال چه اینکه به زبان هم دعوت بکنند، و یا سکوت نمایند، چون این طایفه همواره داراى ثروت و اموالند، و طبیعتا مردم به کاخ و زندگى آنها تقرب مى‌جویند، و از دیدن زرق و برق زندگى آنها حالت خضوع و دلدادگى پیدا مى‌کنند، چون طمع طبیعت بشر است، پس عمل افراد بخیل خود دعوت کننده مردم به بخل است‌، به بخل امر مى‌کند، و از انفاق منع مى‌نماید، و مثل این است که با زبان امر و منع کنند.
و اما اینکه فرمود: (آنچه خدا از فضل خود به ایشان داده را کتمان مى‌کنند) از این بابت که افراد بخیل وقتى به مواردى که جاى انفاق است بر مى‌خورند تظاهر به فقر مى‌کنند چون از سؤال مردم و درخواست کمکشان سخت ناراحت مى‌شوند، و از سوى دیگر مى‌ترسند اگر از دادن مال، خوددارى کنند، مردم خونشان را بریزند، و یا آرامش ‌ زندگیشان را سلب کنند، براى اینکه مردم متوجه ثروت و اموال آنان نشوند، لباس پاره مى‌پوشند، و غذاى نامطلوب مى‌خورند.


۱. نساء/سوره۴، آیه۳۶.    
۲. نساء/سوره۴، آیه۳۷.    
۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص۵۶۲-۵۶۳.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۴۸۹.    
۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۹.    
۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۱۱۴.    
۷. طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۲۴۴.    
۸. حدید/سوره۵۷، آیه۲۳.    
۹. حدید/سوره۵۷، آیه۲۴.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۳۸۱-۳۸۲.    
۱۱. قلم/سوره۶۸، آیه۱۰.    
۱۲. قلم/سوره۶۸، آیه۱۲.    
۱۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۶۲۱.    
۱۴. لیل/سوره۹۲، آیه۹ - ۱۱.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۹۲-۹۳.    
۱۶. ماعون/سوره۱۰۷، آیه۴.    
۱۷. ماعون/سوره۱۰۷، آیه۷.    
۱۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۶۴.    
۱۹. طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۵۷.    
۲۰. نساء/سوره۴، آیه۳۷.    
۲۱. حدید/سوره۵۷، آیه۲۳.    
۲۲. حدید/سوره۵۷، آیه۲۴.    
۲۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص۵۶۳.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم بخلورزی».    




جعبه ابزار