• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حکم که در لغت به معنای منع می باشد. در این مقاله آیات مرتبط با حکم شرعی معرفی می‌شوند.



«حکم» در لغت به معنای منع و در اصطلاح علم اصول، بنا بر نظر مشهور، خطابی است شرعی که به افعال مکلفان تعلق می‌گیرد.
[۴] مباحث الحکم عند الاصولیین، ج۱، ص۵۵.
.برخی بر این باورند که حکم شرعی همواره به افعال مکلفان تعلق نمی‌گیرد، بلکه گاهی به ذوات مکلفان یا به امور دیگر مرتبط با مکلفان نیز تعلق می‌گیرد؛ زیرا هدف از حکم شرعی تنظیم زندگی انسان است و این هدف چنانکه با خطابهای متعلق به افعال مکلفان مانند «صل، صم و لاتشرب الخمر» محقق می‌شود، با خطابهای متعلق به ذوات مکلفان مانند «زوجیت» و خطابهای متعلق به امور مرتبط با آنان مانند «ملکیت» نیز محقق می‌شود؛ از این رو، بهتر است حکم شرعی چنین تعریف شود: حکم شرعی، تشریعی است از جانب خداوند برای تنظیم زندگی انسان، اعم از آنکه به افعال، ذات یا به اشیای دیگر مربوط به زندگی انسان تعلق گیرد.


گفتنی است قلمرو حکم، شامل اعمال ظاهری و باطنی هر دو می‌باشد؛ زیرا اگر حکم شرعی را ویژه اعمال ظاهری و جوارحی بدانیم، بسیاری از مباحث فقهی چون حرمت حسد و بغض مؤمن، استحباب تفکر و وجوب حب فی الله از دایره حکم شرعی خارج می‌شوند؛
[۹] اصفهانی، محمدتقی، هدایة المسترشدین، ج۱، ص۶۱.
بر این اساس، قرآن کریم به صراحت، حرمت اعتقاد به شرک را بیان می‌دارد: «قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الا تشرکوا به شیــا...؛ بگو: بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک خدا قرار ندهید!....»


حکم شرعی تقسیماتی دارد:
۱. تکلیفی خطابی است از جانب شارع که از مکلف، انجام یا ترک آن را طلب کند و یا مکلف را بین فعل و ترک به صورت مساوی مخیر کرده باشد. (مانند وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه) و وضعی (حکم وضعی حکمی است شرعی که به طور مستقیم متوجه و مرتبط با افعال مکلفان نمی‌گردد، ولی به صورت غیر مستقیم بر افعال انسان تاثیرگذار می‌باشد، و آن بر دو نوع است: یکی موضوع حکم تکلیفی است؛ نظیر زوجیت که حکمی است وضعی ولی موضوع می‌گردد برای احکامی تکلیفی، مانند وجوب انفاق شوهر به همسر، وجوب اطاعت و تمکین از سوی زن، و دیگری منتزع از حکم تکلیفی است؛ مانند جزئیت سوره برای نماز که از امر به مرکب از آن و غیر آن، انتزاع شده است. (مانند زوجیت و صحت)
۲. واقعی و ظاهری؛(در حکم واقعی دو اصطلاح است: الفـ حکمی که از جانب شارع برای شیء با عنوان اولی یا ثانوی وضع شده باشد و مستند آن دلایل قطعی و یا دلایل اجتهادی است.)(همانند امارات و ظنونی که بر اعتبار آن دلیل قطعی وجود داشته باشد، در مقابل حکم ظاهری که عبارت از حکمی است که از دلایل فقاهتی استفاده گردیده و در موضوع آن شک لحاظ شده باشد.)(همانند حکم مستند به استصحاب و برائت. بـ حکم واقعی عبارت از حکمی است که از جانب شارع وضع شده باشد و مستند آن دلایل قطعی است، در مقابل حکم ظاهری که مستند آن دلایل غیر قطعی است. اعم از اینکه اماره باشد یا اصل.)
۳.مولوی (حکمی که نشان دهنده طلب و اراده حقیقی شارع باشد.)
[۱۵] مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۱ - ۲، ص۲۳۷.
و ارشادی. (اوامر ارشادی، فرمانهایی است که در آن طلب حقیقی وجود ندارد و فقط به مصالح واقعه راهنمایی می‌نماید و بر آن ثواب و عقابی غیر از آنچه بر مرشدالیه مترتب است.وجود ندارد.)


مقصود از حکم در این مدخل، اصطلاح اصولی در گستره عام آن (اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، اعتقادی و...) است و از واژه‌های «حرم»، «احل»، «شرع»، «فرض»، «کتب»، «وصی» و از آیات بیانگر تشویق،(چنانکه مقدس اردبیلی رحمه الله از آیه۲۷۰ سوره بقره     استفاده کرده است که بعید نیست بگوییم آیه دلالت دارد به اینکه اگر منظور طاعت باشد، اصل نذر آن مستحب است و اگر منظور معصیت باشد، اصل نذر آن حرام می‌باشد.)(زیرا خداوند فاعل انفاق را به پاداش ترغیب و تارک آن را به عقاب تهدید کرده است)(«و ما انفقتم من نفقة او نذرتم من نذر فان الله یعلمه و ما للظالمین من انصار») تهدید، (استفاده حکم شرعی از تهدید در عبارات فقیهان فراوان است. آنان ملاک گناهان کبیره از غیر کبیره را وعده شدید عذاب در آیات، قرار داده‌اند ؛ بدیهی است که وعده به عذاب، معیاری برای اثبات حکم شرعی نیز می‌باشد؛ چنان که در آیه ۹۳ از سوره نساء، پنج وعید بر قتل عمدی مؤمن داده است (و من یقتل مؤمنا متعمدا فجزائه جهنم خالدا فیها و غضب الله علیه و لعنه و اعد له عذابا عظیما) و فقیهان از آن استفاده کرده‌اند که قتل مؤمن، حرام است و چنانچه از آیات اول سوره مطففین، وجوب ایفای کیل و وزن و حرمت نقص در آن را فهمیده‌اند؛ چرا که ویل برای ذم استعمال می‌شود و به یک احتمال اسم یک وادی در جهنم است. افزون بر آنکه آیات بعدی نیز در مقام تهدید کسانی است که در کیل و وزن نقص ایجاد کرده‌اند چنان که از آیات ۴۰ تا ۴۵ سوره مدثر، که مجرمان را دوزخی معرفی می‌کند، استفاده وجوب نماز، وجوب اطعام مسکین و حرمت خوض در باطل شده است. زبدة البیان و نیز قرطبی از وجوب وفای به عهد را استفاده کرده است. «الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه... اولـئک هم الخاسرون»؛ زیرا خداوند نقض عهد را مذمت کرده است. هلاکت اقوام پیشین و... استفاده شده است.
قابل ذکر است، برداشت حکم مولوی از آیات، در صورتی است که مولوی بودن مستلزم تحصیل حاصل و یا تسلسل نباشد چنانکه وجوب معرفت و وجوب اطاعت خدا، اینگونه‌اند زیرا وجوب معرفت خدا به عقل مسلم فهمیده می‌شود و اگر وجوب آن مولوی باشد، الزام به چیزی خواهد بود که از طریق عقل حاصل شده است. بر این اساس است که اصولیان در این گونه موارد معتقدند که حکم ارشادی است.
[۲۶] مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۱ - ۲، مستقلات عقلیه، ص۲۳۸.
و استفاده حکم از قصص قرآنی یا به صورت گزارش احکام شرایع پیشین است که قابل تردید نیست، یا به صورت اثبات استمرار احکام شرایع پیشین در اسلام، که تنها در مواردی استفاده می‌شود که حجت شرعی بر آن وجود داشته باشد. از آیات اخلاقی نیز متناسب با قراین، حکم استفاده شده است؛ چنانکه خداوند عبادالرحمان را پس از ستایش، وعده پاداش داده است: «وعباد الرحمـن الذین یمشون علی الارض هونـا واذا خاطبهم الجـهلون قالوا سلـمـا• اولـئک یجزون الغرفة بما صبروا ویلقون فیها تحیة وسلـمـا؛ بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبّر بر زمین راه می‌روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می‌گویند (و با بی‌اعتنایی و بزرگواری می‌گذرند)•(آری،) آنها هستند که درجات عالی بهشت در برابر شکیباییشان به آنان پاداش داده می‌شود؛ و در آن، با تحیّت و سلام روبه‌رو می‌شوند.».که از آن می‌توان حکم الهی را درباره تواضع، عفو و... برداشت نمود.
در این مقاله علاوه بر احکام، امور مرتبط با احکام از قبیل فلسفه حکم، عمل به حکم، آثار و زمینه‌های عمل به آن و... نیز مطرح شده است.شایان توجه است که هدف از برداشتها در موضوع حکم تنها ارائه اطلاعات قابل استفاده برای پژوهشگران است نه صدور حکم برای مکلفان. همچنین گزینش عناوین و نمایه‌ها، تنها شامل ابواب فقهی رایج نمی‌شود، بلکه عناوین دیگری را که به نوعی بتوان برای آن حکمی از قرآن استفاده کرد، نیز شامل می‌شود.


کلیات حکم عبارتند از:

۵.۱ - آسانی حکم

احكام الهى، آسان و به دور از مشقّت است.
[۲۹] برای توضیح بیشتر به آسانی حکم (قرآن) رجوع شود.


۵.۲ - احترام حکم

لزوم رعايت حرمت احكام و هتك نكردن آنها
[۳۰] برای توضیح بیشتربه مقاله تعدی از حکم (قرآن) رجوع شود.
:
«... وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً...؛ ...و آیات خدا را به استهزا نگیرید! ....» مقصود از «آیات الله» به گفته برخی از مفسران، احکام الهی است.

۵.۳ - ارزش حکم

احكام و قوانین الهى، بهترين قانون و نيكوترين حکم:
۱. «أَ فَحکم الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حکماً ...؛ آیا آنها حکم جاهلیّت را (از تو) می‌خواهند؟! و چه کسی بهتر از خدا حکم می‌کند....؟» با توجه به تقابل بین حکم الله و حکم جاهلیت است. گفتنی است که روایتی نقل شده از امام صادق علیه‌السلام این برداشت را تایید می‌کند.
۲. «أَ فَحکم الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حکماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ؛ آیا آنها حکم جاهلیّت را (از تو) می‌خواهند؟! و چه کسی بهتر از خدا، برای قومی که اهل یقین هستند، حکم می‌کند؟!»

۵.۳.۱ - تشخیص ارزشمندی احکام

اهل یقین، قادر بر تشخيص ارزشمندى احكام الهى:
«أَ فَحکم الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حکماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ؛ آیا آنها حکم جاهلیّت را (از تو) می‌خواهند؟! و چه کسی بهتر از خدا، برای قومی که اهل یقین هستند، حکم می‌کند؟!»

۵.۴ - اعراض از حکم

حرمت اعراض از احكام الهى:
«وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ‌ وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ لا تَسْفِكُونَ دِماءَكُمْ وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ‌ ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِنْكُمْ مِنْ دِيارِهِمْ تَظاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسارى‌ تُفادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْراجُهُمْ أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى‌ أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ‌ أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ؛ و (به یاد آورید) زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید؛ و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید؛ و به مردم نیک بگویید؛ نماز را برپا دارید؛ و زکات بدهید. سپس (با اینکه پیمان بسته بودید) همه شما -جز عده کمی- سرپیچی کردید؛ و (از وفای به پیمان خود) روی‌گردان شدید. •و هنگامی را که از شما پیمان گرفتیم که خون هم را نریزید؛ و یکدیگر را از سرزمین خود، بیرون نکنید. سپس شما اقرار کردید؛ (و بر این پیمان) گواه بودید. •اما این شما هستید که یکدیگر را می‌کشید و جمعی از خودتان را از سرزمینشان بیرون می‌کنید؛ و در این گناه و تجاوز، به یکدیگر کمک می‌نمایید؛ (و اینها همه نقض پیمانی است که با خدا بسته‌اید) در حالی که اگر بعضی از آنها به صورت اسیران نزد شما آیند، فدیه می‌دهید و آنان را آزاد می‌سازید! با اینکه بیرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان می‌آورید، و به بعضی کافر می‌شوید؟! برای کسی از شما که این عمل (تبعیض در میان احکام و قوانین الهی) را انجام دهد، جز رسوایی در این جهان، چیزی نخواهد بود، و روز رستاخیز به شدیدترین عذابها گرفتار می‌شوند. و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست. •اینها همان کسانند که آخرت را به زندگی دنیا فروخته‌اند؛ از این رو عذاب آنها تخفیف داده نمی‌شود؛ و کسی آنها را یاری نخواهد کرد.»

۵.۵ - انعطاف‌پذیری حکم

در شرایط اضطرار، احکام الهی نسبت به مکلفان انعطاف‌پذیر است.
[۴۲] برای توضیح بیشتر به مقاله انعطاف‌پذیری حکم (قرآن) رجوع شود.


۵.۶ - ايمان به حکم

حرمت تبعیض در ایمان به احكام الهى:
«ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِنْكُمْ مِنْ دِيارِهِمْ تَظاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسارى‌ تُفادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْراجُهُمْ أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى‌ أَشَدِّ الْعَذابِ‌ ...؛ اما این شما هستید که یکدیگر را می‌کشید و جمعی از خودتان را از سرزمینشان بیرون می‌کنید؛ و در این گناه و تجاوز، به یکدیگر کمک می‌نمایید؛ (و اینها همه نقض پیمانی است که با خدا بسته‌اید) در حالی که اگر بعضی از آنها به صورت اسیران نزد شما آیند، فدیه می‌دهید و آنان را آزاد می‌سازید! با اینکه بیرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان می‌آورید، و به بعضی کافر می‌شوید؟! برای کسی از شما که این عمل (تبعیض در میان احکام و قوانین الهی) را انجام دهد، جز رسوایی در این جهان، چیزی نخواهد بود، و روز رستاخیز به شدیدترین عذابها گرفتار می‌شوند. و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست.»

۵.۷ - پرسش از حکم

خداوند برای انسانها احکامی را وضع کرده که در بعضی موارد سوالاتی در مورد آنها پیش می آید که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله موظف بوده اند به آنها جواب بدهد.
[۴۵] برای توضیح بیشتر به مقاله پرسش از حکم (قرآن) رجوع شود.


۵.۸ - تبیین حکم

خداوند در آیات قرآن برخی از احکام الهی را تبیین می‌کند.
[۴۶] برای توضیح بیشتر به مقاله تبیین حکم (قرآن) رجوع شود.


۵.۹ - تشریع حکم

خداوند، تشریع‌کننده احکام و تکالیف می‌باشد.
[۴۷] برای توضیح بیشتر به مقاله تشریع حکم (قرآن) رجوع شود.


۵.۱۰ - تعدى از حکم

خداوند بندگان را از تجاوز به حدود خدا و شكستن حريم احكام الهى نهی کرده است.
[۴۸] برای توضیح بیشتر به مقاله تعدی از حکم (قرآن) رجوع شود.


۵.۱۱ - تغيير حکم

حرمت ايجاد هرگونه تغيير و تبديل در حكم خداوند
[۴۹] برای توضیح بیشتر به مقالات حکم بدعت (قرآن) و حکم تحریف‌ (قرآن) رجوع شود.
:
۱. «وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ‌ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ؛ و (به خاطر بياوريد) زماني را كه گفتيم در اين قريه (بیت المقدس) وارد شويد و از نعمتهاي فراوان آن هر چه مي‌خواهيد بخوريد، و از در (معبد بيت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گرديد و بگوئيد خداوندا گناهان ما را بريز تا ما شما را بيامرزيم، و به نيكوكاران پاداش بيشتري نيز خواهيم داد. اما افراد ستمگر اين سخن را تغيير دادند ( و به جاي آن جمله استهزاء آميزي مي‌گفتند) و لذا ما بر ستمگران در برابر اين نافرماني عذابي از آسمان فرستاديم.»
۲. «فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ؛واي بر آنها كه مطالبي با دست خود مي‌نويسند سپس مي‌گويند: از طرف خدا است تا به بهاي كمي آن را بفروشند، واي بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند، و واي بر آنها از آنچه از اين راه به دست مي‌آورند!»
۳. «وَ إِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ وَ كُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ؛و (به خاطر بياوريد) هنگامي را كه به آنها گفته شد در اين قريه (بيت المقدس) ساكن شويد و از هر جا (و بهر كيفيت) بخواهيد از آن بخوريد (و بهره گيريد) و بگوئيد خداوندا! گناهان ما را بريز، و از در (بيت المقدس) با تواضع وارد شويد، اگر چنين كنيد گناهان شما را مي‌بخشيم و نيكوكاران را پاداش بيشتر خواهيم داد.»
۴. «فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَظْلِمُونَ؛اما كساني كه از آنها ظلم و ستم (بر خويشتن) كردند اين سخن (و آن برنامه‌ ها) را دگرگون ساختند و غير از آنچه به آنها گفته شده بود انجام دادند لذا بخاطر ستمي كه روا داشتند بلائي از آسمان بر آنها نازل شد.»

۵.۱۱.۱ - تغییردهنده حکم

تشریع و تغيير احكام، در اختيار خداوند:
۱. «ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ؛هيچ حكمي ‌را نسخ نمي‌كنيم، و يا نسخ آن را به تاخير نمي‌اندازيم، مگر اينكه بهتر از آن، يا همانند آن را، جانشين آن ميسازيم آيا نمي‌داني كه خداوند بر هر چيز قادر است؟»
۲. «قَدْ نَرى‌ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ؛نگاه‌ هاي انتظار آميز تو را به سوي آسمان (براي تعيين قبله نهائي) مي‌بينيم، اكنون تو را به سوي قبله‌ اي كه از آن خشنود باشي باز مي‌گردانيم، روي خود را به جانب مسجد الحرام كن، و هر جا باشيد روي خود را به جانب آن بگردانيد، و كساني كه كتاب آسماني به آنها داده شده بخوبي مي‌دانند اين فرمان حقي است كه از ناحيه پروردگارشان صادر شده (و در كتابهاي خود خوانده‌ اند كه پيغمبر اسلام به سوي دو قبله نماز مي‌خواند) و خداوند از اعمال آنها (در مخفي داشتن آيات غافل نيست.»
۳. «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ‌ ...؛بخاطر ظلمي كه از یهود صادر شد و (نيز) بخاطر جلوگيري كردن بسيار، از راه خدا قسمتي از چيزهاي پاكيزه را كه بر آنها حلال بود تحريم كرديم.»
۴. «وَ إِذا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُنَزِّلُ قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ؛و هنگامي كه آيه‌ اي را به آيه ديگر تبديل كنيم (حكمي را نسخ نمائيم) - و خدا بهتر مي‌داند چه حكمي را نازل كند - آنها مي‌گويند تو افترا مي‌بندي اما اكثر آنها (حقيقت) را نمي‌دانند.»

۵.۱۲ - شناخت حکم

برای شناخت احمام راه‌ها و روش‌هایی مانند سنت، قرآن و وحی معرفی شده است.
[۵۹] برای توضیح بیشتر به مقاله شناخت حکم (قرآن) رجوع شود.


۵.۱۳ - عمل به حکم

عمل به احكام صادره از سوى خدا و پیامبراسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله و اجتناب از مخالفت با آن لازم است.
[۶۰] برای توضیح بیشتر به مقاله عمل به حکم (قرآن) رجوع شود.


۵.۱۴ - نسخ حکم

امکان نسخ در احکام الهی وجود دارد.
[۶۱] برای توضیح بیشتر به مقاله نسخ حکم (قرآن) رجوع شود.



حکم آب (قرآن)، حکم آبرو (قرآن)، حکم آتش‌بس (قرآن)، حکم آرزو (قرآن)، حکم آشامیدنی‌ها (قرآن)، حکم آشتی (قرآن)، حکم آمادگی نظامی (قرآن)، حکم آمیزش (قرآن)، حکم آواره‌سازی (قرآن)، حکم ابراء (قرآن)، حکم ابن سبیل (قرآن)، حکم اتحاد (قرآن)، حکم اجازه (قرآن)، حکم اجتناب از گناهان (قرآن)، حکم اجتهاد (قرآن)، حکم اجرت (قرآن)، حکم احتجاج (قرآن)، حکم احترام (قرآن)، حکم احسان (قرآن)، حکم احصار (قرآن)، حکم احصان (قرآن)، حکم اخبات (قرآن)، حکم اختلاف (قرآن)، حکم اخلاص (قرآن)، حکم ادعای الوهیت و ربوبیت (قرآن)، حکم اذان (قرآن)، حکم اذن (قرآن)، حکم اذیت (قرآن)، حکم ارتداد (قرآن)، حکم ارث (قرآن)، حکم ازدواج (قرآن)، حکم ازلام (قرآن)، حکم استثمار (قرآن)، حکم استعاذه (قرآن)، حکم استعانت (قرآن)، حکم استغفار (قرآن)، حکم استفاده از طبیعت (قرآن)، حکم استقامت (قرآن)، حکم استمنا (قرآن)، حکم استهزا (قرآن)، حکم اسراف (قرآن)، حکم اسما و صفات خدا (قرآن)، حکم اسیر (قرآن)، حکم اصلاح (قرآن)، حکم اضرار (قرآن)، حکم اضطرار (قرآن)، حکم اطاعت (قرآن)، حکم اطعام (قرآن)، حکم اعتدال (قرآن)، حکم اعتصام (قرآن)، حکم اعتکاف (قرآن)، حکم اعراض (قرآن)، حکم افتاء (قرآن)، حکم افترا (قرآن)، حکم افشاگری (قرآن)، حکم اقرار (قرآن)، حکم اکراه (قرآن)، حکم التقاط (قرآن)، حکم القاب زشت (قرآن)، حکم امامت (قرآن)، حکم امان (قرآن)، حکم امانت (قرآن)، حکم امداد (قرآن)، حکم امر به معروف (قرآن)، حکم امنیت (قرآن)، حکم امید (قرآن)، حکم انار (قرآن)، حکم انابه و توبه (قرآن)، حکم انتقام (قرآن)، حکم انذار (قرآن)، حکم انصاب (قرآن)، حکم انعام (قرآن)، حکم انفاق (قرآن)، حکم انفال (قرآن)، حکم اهانت (قرآن)، حکم اهل‌بیت (قرآن)، حکم اهل ذمه (قرآن)، حکم اهل‌کتاب (قرآن)، حکم ایام‌الله (قرآن)، حکم ایام تشریق (قرآن)، حکم ایثار (قرآن)، حکم ایلاء (قرآن)، حکم ایمان (قرآن)، حکم بارداری (قرآن)، حکم بازداشت (قرآن)، حکم بت (قرآن)، حکم بخل‌ورزی (قرآن)، حکم بدعت (قرآن)، حکم برادر (قرآن)، حکم برده (قرآن)، حکم بسمله (قرآن)، حکم بشارت (قرآن)، حکم بغی (قرآن)، حکم بلوغ (قرآن)، حکم بول (قرآن)، حکم بهره‌مندی از دنیا (قرآن)، حکم بیعت (قرآن)، حکم بیمار (قرآن)، حکم بیوه (قرآن)، حکم پسر (قرآن)، حکم پناهندگی (قرآن)، حکم تبری (قرآن)، حکم تبعید (قرآن)، حکم تبلیغ (قرآن)، حکم تثلیث (قرآن)، حکم تجارت (قرآن)، حکم تحریف (قرآن)، حکم تحصیل رستگاری (قرآن)، حکم تحقیق (قرآن)، حکم تخلی (قرآن)، حکم تذکیه (قرآن)، حکم تربیت (قرآن)، حکم تزکیه (قرآن)، حکم تزیین (قرآن)، حکم تسبیح خدا (قرآن)، حکم تسلیم (قرآن)، حکم تصرف در مال غیر (قرآن)، حکم تعاون (قرآن)، حکم تعبیر خواب (قرآن)، حکم تعزیر (قرآن)، حکم تعلم (قرآن)، حکم تعلیم (قرآن)، حکم تفاخر (قرآن)، حکم تفکر (قرآن)، حکم تقلید (قرآن)، حکم تقوا (قرآن)، حکم تقیه (قرآن)، حکم تکاثر (قرآن)، حکم تکبر (قرآن)، حکم تکبیر (قرآن)، حکم تکذیب (قرآن)، حکم تنبیه (قرآن)، حکم تواضع (قرآن)، حکم توحید (قرآن)، حکم توریه (قرآن)، حکم توسل (قرآن)، حکم توطئه (قرآن)، حکم توکل (قرآن)، حکم تهجد (قرآن)، حکم تیمم (قرآن)، حکم ثروت‌اندوزی (قرآن)، حکم جاسوسی (قرآن)، حکم جاهل (قرآن)، حکم جایزه (قرآن)، حکم جدل (قرآن)، حکم جزیه (قرآن)، حکم جعاله (قرآن)، حکم جنابت (قرآن)، حکم جنگ (قرآن)، حکم جنین (قرآن)، حکم جهاد (قرآن)، حکم چشم‌چرانی (قرآن)، حکم حام (قرآن)، حکم حج (قرآن)، حکم حجاب (قرآن)، حکم حجر (قرآن)، حکم حرم (قرآن)، حکم حزن (قرآن)، حکم حسد (قرآن)، حکم حسن خلق (قرآن)، حکم حضانت (قرآن)، حکم حکومت (قرآن)، حکم حمد (قرآن)، حکم حیض (قرآن)، حکم خبائث (قرآن)، حکم خبر واحد (قرآن)، حکم خمر (قرآن)، حکم خمس (قرآن)، حکم خودستایی (قرآن)، حکم خودکشی (قرآن)، حکم خوردنی‌ها (قرآن)، حکم خوف (قرآن)، حکم خوک (قرآن)، حکم خون (قرآن)، حکم خویشاوندان (قرآن)، حکم خیانت (قرآن)، حکم دارالکفر (قرآن)، حکم درخواست (قرآن)، حکم دروغ (قرآن)، حکم دشمنی (قرآن)، حکم دشنام (قرآن)، حکم دعا (قرآن)، حکم دفاع (قرآن)، حکم دنیاگرایی (قرآن)، حکم دوستی (قرآن)، حکم دین (قرآن)، حکم دینداری (قرآن)، حکم دین‌فروشی (قرآن)، حکم دیه (قرآن)، حکم ذبح (قرآن)، حکم ذکر خدا (قرآن)، حکم راستگویی (قرآن)، حکم راه رفتن (قرآن)، حکم ربا (قرآن)، حکم رزق (قرآن)، حکم رشوه (قرآن)، حکم رفاه (قرآن)، حکم روابط نامحرمان (قرآن)، حکم روزه (قرآن)، حکم رؤیا (قرآن)، حکم رهن (قرآن)، حکم ریا (قرآن)، حکم زره‌سازی (قرآن)، حکم زکات (قرآن)، حکم زمین (قرآن)، حکم زنا (قرآن)، حکم زن مطلقه (قرآن)، حکم زیارت قبور (قرآن)، حکم سائل (قرآن)، حکم سبقت (قرآن)، حکم سبق و رمایه (قرآن)، حکم سجده (قرآن)، حکم سحر (قرآن)، حکم سخن (قرآن)، حکم سرقت (قرآن)، حکم سرور (قرآن)، حکم سفیه (قرآن)، حکم سگ (قرآن)، حکم سلام (قرآن)، حکم سؤال (قرآن)، حکم سیر در زمین (قرآن)، حکم شایعه‌پراکنی (قرآن)، حکم شتر (قرآن)، حکم شرک (قرآن)، حکم شرکت (قرآن)، حکم شطرنج (قرآن)، حکم شعائر خدا (قرآن)، حکم شکر (قرآن)، حکم شورا (قرآن)، حکم شیر دادن (قرآن)، حکم صبر (قرآن)، حکم صدا (قرآن)، حکم صدقه (قرآن)، حکم صلح (قرآن)، حکم صلوات (قرآن)، حکم صید (قرآن)، حکم طاغوت (قرآن)، حکم طلاق (قرآن)، حکم طهارت (قرآن)، حکم ظلم (قرآن)، حکم ظن (قرآن)، حکم ظهار (قرآن)، حکم عاجز (قرآن)، حکم عبادت (قرآن)، حکم عدالت (قرآن)، حکم عده (قرآن)، حکم عفو (قرآن)، حکم عمره (قرآن)، حکم عمل (قرآن)، حکم عهد (قرآن)، حکم عیب‌جویی (قرآن)، حکم غبطه (قرآن)، حکم غسل (قرآن)، حکم غصب (قرآن)، حکم غفلت (قرآن)، حکم غلو (قرآن)، حکم غنا (قرآن)، حکم غنیمت (قرآن)، حکم غواصی (قرآن)، حکم غیبت (قرآن)، حکم فحشا (قرآن)، حکم فرزندخوانده (قرآن)، حکم فساد در زمین (قرآن)، حکم فسق (قرآن)، حکم فی‌ء (قرآن)، حکم قبله (قرآن)، حکم قتل (قرآن)، حکم قدرت (قرآن)، حکم قذف (قرآن)، حکم قرآن (قرآن)، حکم قربانی (قرآن)، حکم قرعه (قرآن)، حکم قسم (قرآن)، حکم قصاص (قرآن)، حکم قضاوت (قرآن)، حکم قمار (قرآن)، حکم کتابت (قرآن)، حکم کتمان حق (قرآن)، حکم کسب (قرآن)، حکم کعبه (قرآن)، حکم کفارات (قرآن)، حکم کفر (قرآن)، حکم کم‌فروشی (قرآن)، حکم کودک (قرآن)، حکم کیل (قرآن)، حکم گریه (قرآن)، حکم گفتگو با نامحرم (قرآن)، حکم گواهی (قرآن)، حکم گوساله‌پرستی (قرآن)، حکم لباس (قرآن)، حکم لعان (قرآن)، حکم لعن (قرآن)، حکم لغو (قرآن)، حکم لواط (قرآن)، حکم لهو (قرآن)، حکم مال حرام (قرآن)، حکم مالکیت (قرآن)، حکم ماه‌های حرام (قرآن)، حکم مجالس (قرآن)، حکم مجسمه (قرآن)، حکم محارب (قرآن)، حکم مخالفت (قرآن)، حکم مدیریت جامعه (قرآن)، حکم مردار (قرآن)، حکم مرزداری (قرآن)، حکم مسابقه (قرآن)، حکم مساحقه (قرآن)، حکم مسافر (قرآن)، حکم مضاربه (قرآن)، حکم مقابله به مثل (قرآن)، حکم مکان‌های مقدس (قرآن)، حکم مکر (قرآن)، حکم ممانعت از سبیلالله (قرآن)، حکم منکر (قرآن)، حکم موعظه (قرآن)، حکم مهریه (قرآن)،حکم مهمانی (قرآن)، حکم میت (قرآن)، حکم نابینا (قرآن)، حکم نجاسات (قرآن)، حکم نجوا (قرآن)، حکم نحر (قرآن)، حکم نذر (قرآن)، حکم نشوز (قرآن)، حکم نظم (قرآن)، حکم نعمت‌های خدا (قرآن)، حکم نفاق (قرآن)، حکم نگاه کردن (قرآن)، حکم نماز (قرآن)، حکم نهی از منکر (قرآن)، حکم والدین (قرآن)، حکم ورود (قرآن)، حکم وزن کالا (قرآن)، حکم وصیت (قرآن)، حکم وضو (قرآن)، حکم وکالت (قرآن)، حکم هبه (قرآن)، حکم هجرت (قرآن)، حکم هدایتگری (قرآن)، حکم همسران محمد (قرآن)، حکم همسرداری (قرآن)، حکم همنشینی (قرآن)، حکم یتیم (قرآن).


۱. القیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۷۸، «الحکم».    
۲. ابن العلامة، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد، ج۱، ص۸.    
۳. طباطبائی، محسن، مستمسک العروة الوثقی، ج۱۱، ص۴.    
۴. مباحث الحکم عند الاصولیین، ج۱، ص۵۵.
۵. آمدی، ابوالحسن، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، ص۸۴.    
۶. حکیم، محمد تقی، الاصول العامة للفقه المقارن، ص۵۵.    
۷. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، الحلقة الاولی، ص۵۲.    
۸. صدر، محمد باقر،دروس فی علم الاصول، الحلقة الاولی، ص۵۲ - ۵۳.    
۹. اصفهانی، محمدتقی، هدایة المسترشدین، ج۱، ص۶۱.
۱۰. انعام/سوره۶، آیه۱۵۱.    
۱۱. الحکیم، السید محمدتقی، الاصول العامة للفقه المقارن، ص۵۶.    
۱۲. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، الحلقة الاولی، ص۶۲.    
۱۳. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، الحلقة الثانیه، ص۱۵.    
۱۴. الحکیم، محمدتقی، الاصول العامة للفقه المقارن، ص۷۴ - ۷۵.    
۱۵. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۱ - ۲، ص۲۳۷.
۱۶. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول و معظم ابحاثها، ص۷۵.    
۱۷. اردبیلی، احمد بن محمد‌، زبدة البیان فی احکام القرآن، ص۴۹۳.    
۱۸. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهرالکلام، ج۱۳، ص۳۱۰.    
۱۹. نساء/سوره۴، آیه۹۳.    
۲۰. سیوری، جمال الدین المقداد، کنزالعرفان، ج۲، ص۳۶۶.    
۲۱. سیوری، جمال الدین المقداد، کنزالعرفان، ج۲، ص۳۶۶    
۲۲. نساء/سوره۴، آیه۴-۷.    
۲۳. مدثر/سوره۷۴، آیه۴۰-۴۵.    
۲۴. اردبیلی، احمد بن محمد‌، زبدة البیان، ص۴۹۵.    
۲۵. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۲۴۸.    
۲۶. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۱ - ۲، مستقلات عقلیه، ص۲۳۸.
۲۷. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۳.    
۲۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۵.    
۲۹. برای توضیح بیشتر به آسانی حکم (قرآن) رجوع شود.
۳۰. برای توضیح بیشتربه مقاله تعدی از حکم (قرآن) رجوع شود.
۳۱. بقره/سوره۲، آیه۲۳۱.    
۳۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۷۸-۱۷۹.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص۱۰۸.    
۳۴. مائده/سوره۵، آیه۵۰.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۰۶.    
۳۶. حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۶۴۰، ح ۲۴۰.    
۳۷. مائده/سوره۵، آیه۵۰.    
۳۸. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۵، ص۵۸۳.    
۳۹. مائده/سوره۵، آیه۵۰.    
۴۰. بقره/سوره۲، آیه۸۳ - ۸۶.    
۴۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۲۸-۳۲۹.    
۴۲. برای توضیح بیشتر به مقاله انعطاف‌پذیری حکم (قرآن) رجوع شود.
۴۳. بقره/سوره۲، آیه۸۵.    
۴۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۳۰.    
۴۵. برای توضیح بیشتر به مقاله پرسش از حکم (قرآن) رجوع شود.
۴۶. برای توضیح بیشتر به مقاله تبیین حکم (قرآن) رجوع شود.
۴۷. برای توضیح بیشتر به مقاله تشریع حکم (قرآن) رجوع شود.
۴۸. برای توضیح بیشتر به مقاله تعدی از حکم (قرآن) رجوع شود.
۴۹. برای توضیح بیشتر به مقالات حکم بدعت (قرآن) و حکم تحریف‌ (قرآن) رجوع شود.
۵۰. بقره/سوره۲، آیه۵۸.    
۵۱. بقره/سوره۲، آیه۵۹.    
۵۲. بقره/سوره۲، آیه۷۹.    
۵۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۱.    
۵۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۲.    
۵۵. بقره/سوره۲، آیه۱۰۶.    
۵۶. بقره/سوره۲، آیه۱۴۴.    
۵۷. نساء/سوره۴، آیه۱۶۰.    
۵۸. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۱.    
۵۹. برای توضیح بیشتر به مقاله شناخت حکم (قرآن) رجوع شود.
۶۰. برای توضیح بیشتر به مقاله عمل به حکم (قرآن) رجوع شود.
۶۱. برای توضیح بیشتر به مقاله نسخ حکم (قرآن) رجوع شود.



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۲۹، برگرفته از مقاله «حکم»    


رده‌های این صفحه : آیات الاحکام | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار