حَمْش (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَمْش (به فتح حاء و سکون میم) از
واژگان نهجالبلاغه، به معنای جمع كردن، بر انگيزاندن، و به خشم آوردن است. یکی از مشتقات از این مادّه «حموشه» میباشد که به معنای نازكى ساق پا است. دو مورد از اين کلمه در
نهجالبلاغه به كار رفته است.
حَمْشبه معنای جمع کردن، بر انگیزاندن، و به خشم آوردن است.
دو مورد از این کلمه در
نهجالبلاغه به كار رفته است.
در تحريض به
جهاد فرمود:
«مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِكُمْ رَبَّكُمْ؟ أَمَا دِينٌ يَجْمَعُكُمْ، وَلاَ حَمِيَّةَ تُحْمِشُكُمْ.»«در يارى پروردگارتان منتظر چه هستيد؟ آيا
دین نداريد كه شما را گِرد آورد؟ و يا غيرتى كه شما را به
خشم وادارد؟.»
(شرحهای خطبه:
)
در نازکی ساق پای طاووس فرموده:
«يُفْضِي كَإفْضاءِ الدِّيَكَةِ وَ يَؤُرُّ بِمَلاَقِحِهِ أَرَّ الْفُحُولِ الْمُغْتَلِمَةِ لِلضِّرابِ... اِنَّ قَوائِمَهُ حُمْشٌ كَقَوائِمِ الدِّيَكَةِ الْخِلاَسِيَّةِ» «يعنى: براى
مقاربت مىجهد بر روى ماده خود مانند جهيدن خروسها و مىآيد به طرف آن با آلات تناسلى خود مانند نرهاى پر از شهوت براى مقاربت... پاهايش نازک است مانند پاهاى خروسهايى كه از خروس و مرغهاى هندى و فارس متولّد شدهاند.»
(شرحهای خطبه:
)
دو مورد از این ماده در
نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «حمش»، ج۱، ص۳۰۳.