حقیقت جن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وجود یا عدم وجود جن
و ماهیت جن از مباحث مورد
اختلاف علمای
مسلمان بوده است.
بحث
وجود داشتن یا نداشتن جنّ
و چگونگی آن، از قدیم میان دانشمندان
مسلمان مطرح بوده است.
برخی از عالمان مسلمان، اعتقاد به وجود جنّ را
اجماع مذاهب
و فرق اسلامی دانستهاند
و حتی برخی
ادعا کردهاند که همه پیروان
و تصدیقکنندگان
انبیا نیز به وجود داشتن جنّ
اعتراف دارند.
برخی
اشعریان،
فلاسفه
و قَدَ
ریه
و معتزلیان نخستین را منکران وجود جنّ دانستهاند، اما از هیچکس نامی نبرده
و سخنی دالّ بر
انکار جنّ از آنان نقل نکردهاند، جز اینکه
شهرستانی
نَظّام بصری را منکر وجود جنّ معرفی کرده
و فخررازی
ابوالبرکات بغدادی را در این باره متوقف، یعنی بینظر، دانسته است.
ابوحیان توحیدی
نیز از
ثابتبن قرّه نقل کرده است که منشأ
خرافات، عجایب دریا که مسافران کشتی گزارش میکردهاند
و سحر و عشق
و جنّ است.
اشعری
نیز، بدون ذکر نام افراد معین، گفته است که برخی معتقدند در
دنیا جنّ
و شیطانی وجود ندارد.
ابنحزم،
متکلم
و فقیه اندلسی
، توضیح داده است که ما جنّ را با
چشم نمیبینیم
و بودن آنها را به
ضرورت عقلی در نمییابیم، ولی به
ضرورت عقلی امکان وجود آنها هست، زیرا
قدرت خدای متعال را نهایتی نیست، خدا همچنانکه توانسته است از
خاک
و آب آفریدهای بیافریند میتواند از
آتش
و هوا هم آفریدهای بیافریند.
از طرفی، چون پیامبران، که
خدا به
صدق آنان گواهی داده است، از وجود جنّ
خبر دادهاند، پس
علم به
وجود آنها حاصل میشود.
ابنخلدون
در باره عقیده به وجود جنّ با
احتیاط سخن گفته است.
او آیاتِ راجع به
وحی
و فرشتگان
و روح
و جنّ را از
متشابهات دانسته، از آنرو که مراد
و دلالت حقیقی آنها پوشیده است، اما در جایی دیگر
به
توجیه
متشابه دانستن آنها پرداخته است.
دمیری
موضوع را به گونهای دیگر مطرح کرده
و اظهار داشته است که در باره وجود جنّ آنقدر
حدیث
و شعر و اخبار عرب وجود دارد که
انکار آن به مثابه انکار یک
حقیقت
متواتر است.
در باره
مجرد یا جسمانی بودن جنّ،
و به طور کلی
ماهیت جنّ، نیز میان متکلمان
و فیلسوفان
مسلمان اختلاف هست.
فخررازی
آرای فلاسفه
و متکلمان را در باره ماهیت جنّ به دو دسته تقسیم کرده است: گروهی که جنّ را
جسم نمیدانند، بلکه آن را
جوهر قائم به نفس خویش
و موجودی مجرّد میدانند
و مجرّد بودن جنّیان را مانع
علم آنها به اخبار
و مانع
قدرت آنها بر انجام دادن کارهای خارقالعاده تلقی نمیکنند
و گروهی که جنّ را جسم میدانند، اما با هم اختلافنظر دارند.
عدهای از آنان، جنّ را
جسم لطیف یا عِلْوی
و عدهای دیگر، آن را
جسم کثیف یا
سفلی به شمار آوردهاند.
از عبارات فیلسوفان
و متکلمان بر میآید که گروه اول، میان جنّ
و ملک
و شیطان
تفاوت جوهری قائل نیستند
و هر سه را از حیث جوهر یکی میدانند؛ با این بیان که اگر پاک
و نورانی
و نیکخواه باشند، ملائکهاند
و همانهایند که «صالحان جنّ» نامیده میشوند
و اگر ناپاک
و تیره
و شرور باشند، شیاطیناند.
فارابی،
در پاسخ به سؤالی در باره
ماهیت جنّ، گفته است که جنّ نوعی در مقابل
انسان است: انسان، «حی ناطقِ مائت» است
و جنّ، «
حی غیر
ناطق غیر
مائت»؛
فرشته نیز «حی ناطق غیر مائت»
و حیوان «حی غیر ناطق مائت» است.
آنگاه در
جواب این ایراد ــ که بر اساس آیه اول
سوره جنّ، آنها موجوداتی شنوا
و گویایند گفته است که این
آیه ناقض غیرناطق بودن جنّ نیست.
وی برای اثبات نامیرا بودن جنّ به
جدل روی آورده
و به آیات ۱۴ـ ۱۵
سوره اعراف اشاره کرده که بنابر آن، خدا به درخواست
شیطان به او تا
روز قیامت
مهلت داده است.
ابنسینا ــ که
فخررازی او را
منکر وجود جنّ دانسته است در
کتابالحدود در تعریف جنّ گفته که جنّ حیوانی از
جنس
هوا، ناطق
و دارای
جرم شفاف است
و به اشکال گوناگون درمیآید،
و البته این
تعریف را
شرح الاسم خوانده است.
فخررازی
همین عبارت اخیر را به این معنا گرفته که
ابنسینا در واقع خواسته است بگوید جنّ در عالم خارج وجود ندارد؛ اما این استنتاج فخررازی رد شده است.
میرداماد جنّیان را موجوداتی
مجرد، نه جسمانی دانسته، اما
لاهیجی آنها را اجسامی لطیف
و دارای
حیات عَرَضی، که قادرند به اشکال گوناگون درآیند، دانسته است.
دمیری جنّ را
جسم هوایی، که
عقل
و فهم دارد
و قادر است کارهای سخت انجام دهد، شناسانده است.
یکی از سؤالات کلامی در باره جنّ این بوده است که آیا انسانها میتوانند جنّیان را به
خدمت گیرند
و به واسطه آنها از امور غیبی آگاه شوند؟
نظّام بصری
و بیشتر
معتزله
و اصحاب
کلام آن را ممکن نمیدانستهاند، زیرا در این صورت
معجزه داشتن پیامبران بیثمر میشود، چون از جمله معجزات آنان خبر دادن از امور غیبی
و انجام دادن برخی کارهای خارق
عادت بوده است.
در برابر، برخی دیگر این
امر را ناممکن نمیدانستهاند.
ابنحجر عسقلانی در مقدمه
کتاب الاصابة،
ضمن اینکه گفته است در میان
اصحاب
پیامبر جنّیان هم بودهاند، نام برخی از آنها را ذکر کرده است
همچنین در برخی منابع از جنّیانی که به
بعثت
پیامبر بشارت داده
و خود نیز
اسلام آوردهاند، یاد شده است.
اخبار و حکایات بسیاری در باره
ازدواج یک
انسان با یک جنّ
و نیز مناسبات عاشقانه میان آنها گزارش شده است
ابنندیم
در اینباره شانزده
حکایت ثبت کرده است.
مجلسی
تصریح کرده که مردی دانشمند
و اهل
قرآن را دیده است که چهار
زن از جنّیان، یکی پس از دیگری، به همسری گرفته بوده است.
موضوع
ازدواج افراد جنّ
و انسانها به قدری مطرح بوده است که برخی مؤلفان در باره وقوع
و احکام شرعی مترتب بر آن بحث کردهاند
شبلی
تصریح کرده که انگیزه اصلیاش از تألیف کتابِ آکام المرجان
فی احکام الجانّ، پاسخ به این پرسش بوده که آیا نکاح جنّ
و انسان جایز است؟ وی
قول فقیهان را، مبنی بر
جایز نبودن
نکاح جنّ
و انسان، نقل کرده است
و از اینکه برخی
تابعین آن را
مکروه دانستهاند، نتیجه گرفته است که
امکان وقوع آن هست.
قرطبی
اصل امکان
ازدواج جنّ
و انس را پذیرفته، ولی توضیح داده که بسیاری از ادعاها
و گزارشها در این خصوص،
دروغ است.
توانایی جنّیان در انجامدادن کارهای خارقالعاده
و خارج از توان انسان، که در برخی آیات
قرآن نیز به آن اشاره شده است،
خود منشأ نسبت دادن بنای برخی ساختمانهای
عظیم و شگفتانگیز
و ساخت برخی آلات
و وسایل به آنان بوده است.
به نوشته جاحظ،
اهل
تدمر بر این عقیده بودهاند که هرگاه بنایی شگفتانگیز دیدید
و سازندهاش برای شما
مجهول بود، خود را به
زحمت
و تکلف نیندازید
و ساخت آن را به جنّیان نسبت دهید.
ظاهراً بر همین
قیاس است که بنای
تختجمشید و اهرام مصر را به جنّیان نسبت دادهاند.
(۱) علاوه بر قرآن.
(۲) محمودبن عبدالله آلوسی، روحالمعانی، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
(۳) محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب
فی معرفة احوالالعرب، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت، ۱۳۱۴.
(۴) ابن ابیالدنیا، مجموعه رسائل ابن ابیالدنیا: کتاب الهواتف، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۵) ابن ابیعاصم، الا´حاد
و المثانی، چاپ باسم فیصل جوابره، ریاض ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۶) ابناثیر، الکامل
فی التاریخ (علیبن محمد)، اسدالغابه
فی معرفة الصحابه، قاهره ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶، چاپ افست بیروت.
(۷) ابناثیر، الکامل
فی التاریخ (مبارکبن محمد)، النهایة
فی غریب الحدیث
و الاثر، چاپ صلاحبن محمدبن عویضه، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
(۸) ابنبابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷.
(۹) ابنبابویه، عللالشرایع، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶، چاپ افست قم.
(۱۰) ابنبابویه، عیون اخبارالرضا، چاپ حسین اعلمی، بیروت ۱۴۰۴ الف.
(۱۱) ابنبابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۰۴ ب.
(۱۲) ابنتیمیه، مجموعالفتاوی، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۱۳) ابنحجر عسقلانی، الاصابة
فی تمییز الصحابة، چاپ عادل احمد عبدالموجود
و علیمحمد معوض، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۱۴) ابنحزم، الفصل
فیالملل
و الاهواء
و النحل، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۵) ابنحنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر.
(۱۶) ابنخلدون.
(۱۷) ابنسیده،
المحکم و المحیط الاعظم، چاپ عبدالحمید هنداوی، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۱۸) ابنسینا، کتاب الحدود، حققته
و ترجمه
و علقت علیه املیه ماریه جواشون، قاهره ۱۹۶۳.
(۱۹) ابنعبدالبر، التمهید، ج ۲، چاپ مصطفیبن احمد علوی،) رباط (۱۴۰۶/۱۹۸۵.
(۲۰) ابنعربی،
احکامالقرآن، چاپ علیمحمد بجاوی، حلب ۱۳۷۶ـ ۱۳۷۸/ ۱۹۵۷ـ۱۹۵۹، چاپ افست بیروت.
(۲۱) ابن فارس.
(۲۲) ابنقتیبه، عیون الاخبار، قاهره ۱۳۴۳/۱۹۲۵.
(۲۳) ابنکثیر، البدایة
و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۲۴) ابنکثیر، تفسیر القرآن
العظیم، بیروت ۱۴۱۲.
(۲۵) ابنکثیر، قصصالانبیاء، چاپ سید جمیلی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۲۶) ابنمنظور، لسان العرب.
(۲۷) ابنندیم.
(۲۸) ابوالفتوح رازی، روضالجنان
و روح الجنان
فی تفسیرالقرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی
و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ ش.
(۲۹) ابوالمؤید بلخی، عجایب الدنیا، چاپ ل پ سمینووا، مسکو ۱۹۹۳.
(۳۰) ابوحاتم رازی، کتاب الزینة
فی الکلمات الاسلامیة العربیة، چاپ حسینبن فیضالله همدانی، قاهره ۱۹۵۷ـ ۱۹۵۸.
(۳۱) ابوحیان توحیدی، المقابسات، چاپ محمد توفیق حسین، بغداد ۱۹۷۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۶ ش.
(۳۲) محمدبن عبدالله ازرقی، اخبار مکه
و ماجاء فیها منالا´ثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم ۱۳۶۹ ش.
(۳۳) محمدبن احمد ازهری، تهذیب
اللغة، ج ۱۰، چاپ علیحسن هلالی، قاهره.
(۳۴) علیبن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین
و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۳۵) میمونبن قیس اعشی، دیوان الاعشیالکبیر، چاپ محمداحمد قاسم، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
(۳۶) محمدبن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، چاپ محمود ذهنی افندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۳۷) بخشی از تفسیری کهن به پارسی، از مؤلفی ناشناخته (حدود قرن چهارم هجری)، چاپ مرتضی آیة اللهزاده شیرازی، تهران: مرکز فرهنگی نشر قبله، ۱۳۷۵ ش.
(۳۸) محمدبن محمد بزودی، کتاب اصولالدین، چاپ هانس پیترلینس، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
(۳۹) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره: مکتبة محمدعلی صبیح
و اولاده.
(۴۰) عبدالله بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل
و اسرار التأویل، چاپ عبدالقادر عرفان العشاحسونه، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۴۱) احمدبن حسین بیهقی، السننالکبری، بیروت: دارالفکر.
(۴۲) تفسیر نمونه، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۲ـ۱۳۶۶ ش.
(۴۳) محمد اعلیبن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحات الفنون، چاپ محمد وجیه
و دیگران، کلکته ۱۸۶۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۷.
(۴۴) عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۹، چاپ افست بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
(۴۵) احمد جدیدی، از جن چه میدانید؟، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۴۶) جوادعلی، المفصل
فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۴۷) اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاج
اللغة و صحاحالعربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
(۴۸) محمدبن عبدالله
حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، بیروت: دارالمعرفة،.
(۴۹) حسینبن عبدالوهاب، عیون المعجزات، نجف ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
(۵۰) عبدعلیبن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم) ۱۳۸۳ـ ۱۳۸۵ (.
(۵۱) خلیلبن احمد، کتابالعین، چاپ مهدی مخزومی
و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
(۵۲) محمدبن موسی دمیری، حیاة الحیوان الکبری، چاپ ابراهیم صالح، دمشق ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
(۵۳) حسینبن محمد راغب اصفهانی، المفردات
فی غریبالقرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران) ۱۳۳۲ ش (.
(۵۴) محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن
الحکیم الشهیر بتفسیرالمنار،) تقریرات درس (شیخ محمد عبده، ج ۳، ۷، مصر ۱۳۶۷، ج ۸، ۱۳۷۱، ج ۹، ۱۳۶۷.
(۵۵) زمخشری.
(۵۶) محمودبن عمر زنجی سجزی، مهذّب الاسماء
فی مرتّب الحروف
و الاشیاء، چاپ محمدحسین مصطفوی، ج ۱، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۵۷) محمدعلی حمد سیدابی، حقیقة الجن
و الشیاطین (منالکتاب
و السنة)، قاهره: دارالحدیث.
(۵۸) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، الدر المنثور
فیالتفسیر بالمأثور، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
(۵۹) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، لَقْطُ المرجان
فی احکامالجان، علق علیه خالد عبدالله شبل، قاهره) ۱۹۸۹ (.
(۶۰) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل
و النحل، چاپ محمدسید کیلانی، قاهره ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷.
(۶۱) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، مفاتیحالغیب، با تعلیقات علی نوری، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۶۲) محمدبن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات
فی فضائل آل محمد «ص»، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
(۶۳) طباطبائی.
(۶۴) سلیمانبن احمد طبرانی، المعجمالکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴.
(۶۵) طبرسی.
(۶۶) محمدبن جریر طبری، ترجمه تفسیر طبری: فراهم آمده در زمان سلطنت منصوربن نوح سامانی، ۳۵۰ تا ۳۶۵ هجری، چاپ حبیب بغمائی، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۶۷) محمدبن عبدالله شبلی، آکام المرجان
فی احکام الجان، چاپ قاسم شماعی رفاعی، بیروت: دارالقلم.
(۶۸) طنطاویبن جوهری، الجواهر
فی تفسیر القرآنالکریم، بیروت ۱۳۵۰.
(۶۹) محمدبن حسن طوسی، التبیان
فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
(۷۰) محمدبن حسن طوسی، تهذیب
الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۷۱) محمدبن محمود طوسی، عجایب المخلوقات، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۷۲) محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآنالکریم، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران ۱۳۹۷.
(۷۳) محمد عجینه، موسوعة اساطیر العرب عن الجاهلیة
و دلالاتها، ج ۲، تونس ۱۹۹۴.
(۷۴) عمر سلیمان اشقر، عالمالجن
و الشیاطین، قاهره، ۱۹۸۵.
(۷۵) محمدبن محمد فارابی، رسالتان فلسفیتان، به ضمیمه کتاب التنبیه علی سبیلالسعادة، چاپ جعفر آل یاسین، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۷۶) محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیحالغیب، بیروت ۱۴۲۱.
(۷۷) محمدبن عمر فخررازی، کتابالمُحَصَّل، چاپ حسین آتای، قاهره ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
(۷۸) محمدبن عمر فخررازی، المطالب العالیة منالعلم الالهی، چاپ احمد حجازی سقا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۷۹) محمدبن یعقوب فیروزآبادی، ترتیب قاموس
المحیط، چاپ طاهراحمد زاوی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۸۰) محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، الاصفی
فی تفسیرالقرآن، قم ۱۳۷۶ـ ۱۳۷۸ ش.
(۸۱) محمدبن احمد قرطبی، الجامع
لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۸۲) سید قطب،
فی ظلالالقرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
(۸۳) علیبن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، چاپ طیب موسوی جزائری، قم ۱۴۰۴.
(۸۴) کلینی.
(۸۵) فراتبن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الکوفی، چاپ محمدکاظم محمودی، تهران ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۸۶) عبدالرزاقبن علی لاهیجی، گوهر مراد، چاپ زینالعابدین قربانی لاهیجی، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۸۷) لسان التنزیل، چاپ مهدی محقق، تهران: انتشارات علمی
و فرهنگی، ۱۳۶۲ ش.
(۸۸) رشید لیزول، الجنّ
و السحر
فی المنظور اسلامی، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
(۸۹) محمدبن منصور متحمد مروزی، الدرر
فیالترجمان، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۹۰) علیبن حسامالدین متقی، کنزل العمال
فی سنن الاقوال
و الافعال، چاپ بکری حیانی
و صفوه سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۹۱) مجلسی، بحار الانوار .
(۹۲) محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۹۳) مسلمبن حجاج، الجامعالصحیح، بیروت: دارالفکر.
(۹۴) محمدهادی معرفت، شبهات
و ردود حولالقرآن الکریم، قم ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
(۹۵) محمدباقربن محمد میرداماد، کتابالقبسات، چاپ مهدی محقق
و دیگران، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۹۶) عزیزالدینبن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتابالانسان الکامل، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۹۷) یحییبن شرف نووی، صحیح مسلم بشرحالنووی، بیروت ۴۰۷/۱۹۸۷.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۴۹۰۳.