• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حضرت ایوب در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ایّوب (علیه‌السلام)، پیامبری بزرگ و الگوی صبر و استقامت بوده‌است.



ایّوب نامی است عبری که ایبوب و یوباب نیز خوانده شده‌است.
[۱] المعرب، ص‌۱۲.
[۲] واژه‌های دخیل، ص‌۱۳۴.
[۳] قاموس الکتاب المقدس، ص‌۱۴۶.

برخی آن را به احتمال برگرفته از ریشه عبری ایبوب به معنای گریه یا از ایبت به معنای ندبه ندانسته‌اند
[۴] التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۰۰، «ایوب».
. برخی شارحان تورات آن را در اصل عربی و ترجمه شده به عبری دانسته و گفته‌اند:این واژه به آیب در عربی به‌معنای بازگشت کننده به سوی خدا نزدیک است.
[۵] قاموس الکتاب المقدس، ص‌۱۴۶.
[۶] الاعلام، ج‌۲، ص‌۳۶.
این معنا با وصف «اوّاب» که برای ایوب در آیه ۳۴ آمده، سازگار است.
[۷] اعلام قرآن، ص‌۲۳۴.
برخی دیگر آن را برگرفته از آبَ یَؤوب و به معنای کسی می‌دانند که سلامتی و مال و خانواده خود را باز‌یافته‌است.
[۸] روض الجنان، ج‌۱۳، ص‌۲۵۹.

نسب ایوب مورد اختلاف است. مشهور نسب شناسان جدّ ششم وی را ابراهیم (علیه‌السلام) دانسته‌اند
[۹] روض‌الجنان، ج۱۳، ص۲۵۹.
[۱۰] الطبقات، ج۱، ص۴۶.
، در‌صورتی که ضمیر «ذُرِّیَّتِهِ» در آیه ۸۴ سوره انعام :«و‌مِن ذُرِّیَّتِهِ داوودَ وسُلَیمنَ واَیّوبَ» به ابراهیم بازگردانده شود این نظر به واقع نزدیک‌تر است
[۱۲] التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۰۰.
.
اما بر اساس گفته برخی که پدر ایوب را از مؤمنان به ابراهیم و مادرش را از فرزندان لوط دانسته‌اند
[۱۳] الطبقات، ج‌۱، ص‌۴۶.
[۱۴] البدایة والنهایه، ج‌۱، ص‌۲۰۰.
وی از معاصران حضرت ابراهیم است. نه از نوادگان ندیده او. البته این با دیدگاه مشهور که جدّ ششم وی را ابراهیم دانسته‌اند مخالف است. درباره زمان زیست ایّوب احتمال‌هایی از جمله معاصر بودن با موسی ، یعقوب ، سلیمان و یوسف وجود دارد.
[۱۵] تفسیرقرطبی، ج‌۱۵، ص‌۱۳۵.
[۱۶] البدایة والنهایه، ج‌۱، ص‌۲۰۰.
با توجه به این‌که بیش‌تر مورخان و مفسران ایوب را از طریق عیص‌ بن اسحاق ، به ابراهیم منسوب می‌دانند، وی از پیامبران بنی‌اسرائیل نیست، زیرا آنان فرزندان یعقوب، برادر عیص بودند.
[۱۸] مبهمات القرآن، ج‌۱، ص‌۴۳۹.
[۱۹] تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۱۹۴.

برخی ایوب را از پیامبران اولوا العزم دانسته و معتقدند که وی از پیامبرانی است که افزون بر نبوت ، مقام پادشاهی نیز داشته‌است و آمدن نام وی در کنار داود و سلیمان را شاهد بر آن دانسته‌اند، چنان‌که برخی متون تفسیری و تاریخی نیز وی را از پادشاهان روم دانسته‌است.
[۲۰] روض الجنان، ج‌۷، ص‌۳۶۳.
[۲۱] آثارالبلاد، ص‌۲۵۳.

کتاب مقدس نیز در سِفْر ایوب به تفصیل سرگذشت ایوب را آورده. امّا به نبوت وی اشاره‌ای نکرده‌است.
[۲۳] کتاب مقدس، ایوب، ۱‌۴۲

نام ایوب (علیه‌السلام) ۴ بار در قرآن آمده‌است:در سوره نساء ۱۶۳ و انعام۸۴ ۹۰ نام وی در ردیف پیامبران دیگر ذکر و به مقام نبوت و بعضی صفات برجسته او تصریح شده است. در سوره انبیاء ۸۳ ۸۴ اجابت دعای او دربرطرف شدن سختی و مصیبت‌هایش و در سوره ص ۴۱ ۴۴ با تفصیل بیشتری مشکلات آن حضرت، پایان یافتن آن و روی‌آوردن نعمت‌های الهی به وی بیان شده‌است.


آیات مربوط به ایوب، گرفتار شدن وی به درد و رنج را به صراحت گزارش می‌کند. اما به چگونگی و سبب آن هیچ اشاره‌ای ندارد:«و اَیّوبَ اِذ نادی رَبَّهُ اَنّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ و اَنتَ اَرحَمُ الرّاحِمین» همچنین از آیه ۴۳ ص برمی‌آید که خانواده و فرزندانش نیز از بین رفته بودند:«وَ وَهَبنا لَهُ اَهلَهُ وَ...». این در حالی است که انبوهی از روایات و گزارش‌های تاریخی در این باره وجود دارد که در این میان دسته‌ای به افراط گراییده و گزارش کرده‌اند که ایوب (علیه‌السلام) به مَرضی مبتلا شد که مردم و اطرافیان به جز همسرش وی را ترک کردند. همه اعضای بدن ، جز قلب او به بیماری جزام دچار شد.
مردم از حالت او دچار وحشت و تنفر شده و وی را در مزبله‌ای در بیرون شهر جای دادند.
برخی نیز آن را از نوع روماتیسم و دردهای مفصلی دانسته‌اند.
[۳۰] قصص الانبیاء، ص‌۳۵۰.
[۳۱] الاسرائیلیات، ص‌۲۸۱

مدت درد و رنج وی نیز ۷ یا ۱۸ سال گفته شده‌است.
[۳۲] البدایة والنهایه، ج۱، ص۲۰۱.
[۳۳] الکامل، ج۱، ص۹۹.
[۳۴] کشف‌الاسرار، ج‌۶‌، ص‌۲۸۹.

درباره سبب گرفتاری و بیماری ایوب نیز مطالبی گفته شده که با چالش جدی روبه‌روست. گاهی سبب آن را پناه بردن ایوب به فرعون بر اثر قحطی در سرزمین شام گفته‌اند و این‌که در حضور فرعون به اعمال او اعتراض نکرده‌است.
[۳۵] الکامل، ج‌۱، ص‌۹۹.
این افراد برآن‌اند که آیه ۴۱ ص :«واذکُر عَبدَنا اَیّوبَ اِذ نادی رَبَّهُ اَنّی مَسَّنِیَ‌الشَّیطنُ بِنُصب و عَذاب» تأیید بر این است که او مرتکب گناه ترک امر به معروف و نهی از منکر شده. زیرا عذاب ، جزای گناه است.
گاهی هم یاری نکردن مظلومی که از وی یاری جسته بود یا مغرور شدن وی به مال فراوان را سبب گرفتاریش گفته‌اند
[۳۷] تنزیه الانبیاء، ص‌۹۳.
.
اما افزون بر معتزله
[۳۹] التفسیر الکبیر، ج‌۸، ص‌۱۷۵.
دانشمندان و مفسران شیعه نیز این دسته گزارش‌ها را برنتابیده و آن را بر گرفته از تورات و اسرائیلیات دانسته‌اند که از‌طریق وهب‌بن منبه و کعب الاحبار به منابع اسلامی وارد شده‌است.
[۴۱] تنزیه‌الانبیاء، ص‌۹۴.
[۴۲] مجمع‌البیان، ج‌۸‌، ص‌۳۶۴

چالش یاد شده بر‌این دیدگاه کلامی استوار است که انبیا چون مرجع و هدایتگر مردم‌اند، هرگز به بیماری نفرت‌انگیز دچار نمی‌شوند
[۴۳] تنزیه‌الانبیاء، ص۹۵.
[۴۴] الابتلاء، ص۴۲۸.
[۴۵] قصص‌الانبیاء، ص‌۳۵۰.
[۴۶] عصمة الانبیاء، ص‌۱۹۱‌-۱۹۲.
و نیز پناه بردن به فرعون، یاری نکردن مظلوم ، غرور و ترک امر‌به‌معروف و نهی از منکر با عصمت آنان سازگار نیست، هرچند برخی در توجیه گزارش‌های یاد شده، بیماری ایوب را مربوط به پیش از نبوّت وی دانسته‌اند.
[۴۷] قصص الانبیاء، ص‌۳۵۰.
[۴۸] الاسرائیلیات، ص‌۲۸۲.
از سویی هیچ دلیلی هم وجود ندارد که بیماری و گرفتاری‌های ایوب پیامد گناه او باشد و واژه «عذاب» در آیه ۴۱ ص :«اَنّی مَسَّنِیَ الشَّیطنُ بِنُصب و عَذاب» نیز به معنای مجازات نیست، بلکه به معنای درد و رنج و ضرر است، برخلاف واژه « عقاب » که همواره به معنای مجازات است.
[۵۰] الکشاف، ج‌۴، ص‌۹۷.
احادیث اسلامی نیز گزارش‌های یاد‌شده را رد می‌کند. در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) ساحت انبیا منزه از گناه دانسته و ابتلای ایوب به بوی بد، کریه شدن چهره، جاری شدن خون و چرکابه از بدن و تنفر مردم از وی نفی شده‌است.
براساس این روایت دوری مردم از وی به سبب فقر و ناتوانی ظاهریش بود.


دیگر موضوع مورد چالش در قصه ایوب رابطه شیطان با مصیبت‌های اوست. قرآن به صراحت شکوه ایوب به خدا از آسیب شیطان را گزارش می‌کند:«اَنّی مَسَّنِیَ الشَّیطنُ بِنُصب و عَذاب». بر اساس گزارش‌های تاریخی همه مصیبت‌های ایوب به وسیله شیطان بود. خداوند شیطان را بر مال، فرزندان و جسم ایوب مسلط ساخت تا صبر و پایداری وی را به شیطان نشان دهد.
[۵۳] کشف الاسرار، ج‌۶‌، ص‌۲۸۴.
[۵۴] الدر المنثور، ج‌۵‌، ص‌۶۵۶‌.
گرچه برخی در تفسیر این آیه اعطای چنین سلطه و قدرتی را به شیطان از سوی خداوند دور از حقیقت ندانسته‌اند
[۵۵] عصمة‌الانبیاء، ص‌۱۸۹‌-۱۹۰.
. اما نظری که بر پایه مبانی اعتقادی و روایات ائمه (علیهم‌السلام) بیشتر مورد توجه و تأکید مفسران و متکلمان شیعه قرار گرفته‌است مقصود از مسّ شیطان را وسوسه او می‌داند.
یعنی شیطان، هنگام گرفتاری و بیماری ایوب، از یک سو او را به بی‌صبری و جزع و از سوی دیگر مردم و اطرافیان را به ترک او فرا‌می‌خواند.
این دیدگاه برخلاف دیدگاه نخست با قرآن که شیطان را فاقد سلطه یاد‌شده بر انسان و تنها وسوسه‌گر می‌خواند سازگار است:
«... و ما کانَ لِیَ عَلَیکُم مِن سُلطن اِلاّ اَن دَعَوتُکُم فَاستَجَبتُم لی فَلا‌تَلومونی ولوموا اَنفُسَکُم...».
[۵۹] تنزیه‌الانبیاء، ص‌۹۴.

درباره سبب ابتلای ایوب نیز گفته‌اند: حسد ابلیس به شکرگزاری وی بر نعمت‌های فراوانی بود که پروردگار به او عطا کرده بود.
ابلیس به خداوند عرض کرد که اگر نعمت را از ایوب بگیری دیگر شکرگزار نخواهد بود و خداوند مال و فرزندان و سلامتی را از او ستاند و با وجود این از شکرگزاری ایوب کاسته نشد و وی در همه مراحل آزمون الهی، صبر کرد.
[۶۰] علل الشرایع، ج‌۱، ص‌۹۵.

در روایتی امام‌صادق (علیه‌السلام) سبب ابتلای وی را به گونه‌ای دیگر بیان کرده و آن این‌که خداوند ایوب را به بلایی بزرگ گرفتار کرد تا مردم از دیدن وضع او عبرت گیرند و هیچ گاه ضعیف، فقیر و مریض را تحقیر نکنند و بدانند که ممکن است خداوند ضعیف را قوی، تهیدست را توانگر و بیمار را بهبودی ببخشد و نیز هرکس را بخواهد بیمار می‌کند، گرچه پیامبر‌ باشد.
در این‌که چگونه مقام صبر ایوب (علیه‌السلام) با شکوه‌ای که از حال خویش کرده سازگار است، مفسران
[۶۳] کشف‌الاسرار، ج۶‌، ص۲۹۰.
[۶۴] الکشاف، ج۴، ص۹۸.
[۶۵] روض‌الجنان، ج‌۱۳، ص‌۲۶۷.
به تفصیل به توجیه آن پرداخته و گفته‌اند:ایوب شکوه نکرد، بلکه دعا کرد. خدا هم خواسته او را اجابت کرد:«فَاستَجَبنا لَهُ فَکَشَفنا ما‌بِهِ مِن ضُرّ»، افزون بر آن، شکایت به خدا با صبر منافاتی ندارد، همان گونه که حضرت یعقوب (علیه‌السلام) در فراق یوسف (علیه‌السلام) گفت:«اِنَّما اَشکوا بَثّی وحُزنی اِلَی اللّهِ = من غم‌و‌اندوهم را تنها بهخدا‌می‌گویم و شکایت نزد او می‌برم». برخی نیز نه تنها آن‌را موجّه بلکه لازم دانسته و گفته‌اند:اگر کسی بر بلا صبر کند و رفع آن را از خداوند نخواهد نوعی مقاومت در برابر قهر الهی از خود نشان داده‌است.
[۶۸] رحمة من الرحمن، ج‌۳، ص‌۱۴۲‌-۱۴۳.



پس از آن‌که ایوب (علیه‌السلام) از آزمون دشوار الهی سربلند بیرون آمد خداوند به او دستور داد پایش را بر زمین بکوبد تا چشمه آبی خنک بجوشد که هم برای شست و شوی تنش مفید و هم برای نوشیدن گوارا باشد:«اُرکُض بِرِجلِکَ هذا مُغتَسَلٌ بارِدٌ و شَراب». مکان چشمه را در سرزمین بیت المقدس ، سه میلی شهر « نوی » حد فاصل دمشق و طبریه در نواحی جولان دانسته‌اند.
[۷۰] جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۱۹۸.
[۷۱] مروج‌الذهب، ج۱، ص۴۵.
[۷۲] مبهمات‌القرآن، ج‌۲، ص‌۴۳۵‌-۴۳۶.
گفته شده:دو چشمه برای ایوب (علیه‌السلام) جوشیده که از یکی آشامید و در دیگری خود را شست‌وشو داد.
[۷۳] الکشاف، ج۴، ص۹۷.
[۷۴] روض‌الجنان، ج۱۶، ص۲۸۳.
[۷۵] مبهمات القرآن، ج‌۲، ص‌۴۳۶.

پس از آن، خداوند همه بیماری‌هایش را شفا داد، آنگاه فرزندانی که مرده یا بر اثر بیماری طولانی ایوب او را رها کرده بودند
[۷۶] التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۳۹۹.
به گردش جمع شدند:«وءاتَینهُ اَهلَهُ و مِثلَهُم مَعَهُم»، «و وهَبنا لَهُ اَهلَهُ ومِثلَهُم مَعَهُم».
گفته‌اند:مراد از «ومِثلَهُم مَعَهُم» افرادی از خانواده ایوب‌اند که قبل از ایام بلا مرده بودند.
[۸۰] تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۲۴۳.

اقوال دیگری نیز در تفسیر این جمله وجود دارد.
[۸۱] عرائس المجالس، ص‌۱۴۴.

قرآن کریم هدف از بازگشت این مواهب را رحمت الهی بر او و یادآوری به «عابدان و خردورزان» می‌داند:«رَحمَةً مِن عِندِنا و ذِکری لِلعبِدین»، «رَحمَةً مِنّا وذِکری لاِولِی الاَلبب».


خداوند ایوب (علیه‌السلام) را به سه صفت مهم:مقام عبودیت ، صبر و استقامت ، و بازگشت پیاپی به سوی خدا وصف کرده‌است:«اِنّا وجَدنهُ صابِرًا نِعمَ العَبدُ اِنَّهُ اَوّاب» و تنها ایوب و سلیمان را «نعم العبد» خوانده، زیرا در حال نعمت شکرگزار بودند.
[۸۶] تفسیر‌قمی، ج‌۲، ص‌۲۴۳.
[۸۷] قصص قرآن مجید، ص‌۳۷۰.
[۸۸] الدر المنثور، ج‌۵‌، ص‌۶۶۰‌.
ایّوب (علیه‌السلام) از سلسله پیامبران ابراهیمی است، زیرا از ذریّه آن حضرت و از نیکوکاران است:«و مِن ذُرِّیَّتِهِ داوودَ وسُلَیمنَ واَیّوبَ و یوسُفَ وموسی وهرونَ و کَذلِکَ نَجزِی المُحسِنین» و او از هدایت ویژه الهی که رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مأموریت یافت از آن پیروی کند بر خوردار شده‌است:«اُولئِکَ الَّذینَ هَدَی اللّهُ فَبِهُدهُمُ اقتَدِهُ» و از پیامبرانی است که قرآن از وحی به آنان‌ به‌طور ویژه سخن گفته‌است:«اِنّا اَوحَینا اِلَیکَ کَما‌اَوحَینا اِلی نوح والنَّبِیّینَ مِن بَعدِهِ واَوحَینا اِلی اِبرهیمَ واِسمعِیلَ واِسحقَ ویَعقوبَ والاَسباطِ وعِیسی و اَیّوبَ...».


در قرآن هیچ نامی از همسر ایوب برده نشده. اما در تفسیر آیه ۴۴ ص :«و‌خُذ بِیَدِکَ ضِغثًا فَاضرِب بِهِ ولا‌تَحنَث...» نقل‌ها و گفته‌های بسیاری در باره همسر ایوب در تاریخ به‌جای مانده‌است که نمی‌توان همه آن‌ها را پذیرفت. وی تنها کسی از اهل و اطرافیانش بود که ایّوب را ترک نکرد، بلکه در همه سختی‌ها و هنگام درد و رنج و مصیبت همگام با همسرش صبر کرد. در این باره گفته‌اند:همسر ایوب برای تأمین هزینه زندگی و غذای ایوب دسته‌ای از موی زیبای خود را به شخصی داد که آن ابلیس بود و چون ایوب از ماجرا باخبر شد او را سرزنش و سوگند یاد کرد که اگر بهبودی بیابد ۱۰۰ تازیانه به او بزند و پس از بهبودی، خداوند به او فرمود:برای آن‌که سوگند خود را رعایت کرده باشد دسته‌ای از گیاه یا خوشه گندم را بگیرد و یک بار به او بزند. علت‌های دیگری نیز برای سوگند او گفته‌اند. از جمله این‌که چون دوران مصیبت و سختی‌ها به طول انجامید همسرش قدری بی‌صبری کرد و ایوب از آن ناراحت و دل آزرده شد
[۹۳] مجمع البیان، ج‌۸‌، ص‌۳۶۵.
[۹۴] عرائس المجالس، ص‌۱۴۲‌-۱۴۳.
. امّا هیچ‌یک از این مطالب مستند نیست.
به نقل تورات پس از آن‌که خداوند ثروت و فرزندان ایوب را به وی باز گرداند ۱۴۰ سال زندگی کرد و با ۴ نسل بعد از خود زیست.
[۹۵] کتاب مقدس، ایوب، ۴۲:۱۲‌۱۷.
عمر او را جمعاً ۲۰۰ سال دانسته‌اند.
وی در کنار همان چشمه‌ای که با شست و شوی بدنش در آن بهبودی یافته بود مدفون شد.
[۹۷] نهایة الارب، ج‌۱۳، ص‌۱۶۴.



آثار البلاد و اخبار العباد. الابتلاء و اثره فی حیات المؤمنین. الاسرائیلیات والموضوعات فی کتب التفسیر. الاعلام. اعلام قرآن. بحارالانوار. البدایة و النهایه. تاریخ‌الامم و الملوک، طبری. التبیان فی تفسیر القرآن. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم. تفسیر القمی. التفسیر الکبیر. تفسیر نمونه. تفسیر مبهمات القرآن. تنزیه الانبیاء. جامع البیان عن تأویل آی القرآن. الجامع لاحکام القرآن، قرطبی. الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور. رحمة من‌الرحمن فی تفسیر و اشارات القرآن. روض الجنان و روح الجنان. الطبقات الکبری. عرائس المجالس فی قصص الانبیاء. عصمة الانبیاء. علل الشرایع. قاموس الکتاب المقدس. قصص الانبیاء، نجار. قصص قرآن مجید. الکامل فی التاریخ. کتاب الخصال. کتاب مقدس. الکشاف. کشف الاسرار و عدة الابرار. مجمع البیان فی تفسیر القرآن. المحبر. مروج‌الذهب و معادن الجوهر. المعرب من‌الکلام الاعجمی. المیزان فی تفسیرالقرآن. نهایة‌الارب فی فنون الادب. واژه‌های دخیل در قرآن مجید.


۱. المعرب، ص‌۱۲.
۲. واژه‌های دخیل، ص‌۱۳۴.
۳. قاموس الکتاب المقدس، ص‌۱۴۶.
۴. التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۰۰، «ایوب».
۵. قاموس الکتاب المقدس، ص‌۱۴۶.
۶. الاعلام، ج‌۲، ص‌۳۶.
۷. اعلام قرآن، ص‌۲۳۴.
۸. روض الجنان، ج‌۱۳، ص‌۲۵۹.
۹. روض‌الجنان، ج۱۳، ص۲۵۹.
۱۰. الطبقات، ج۱، ص۴۶.
۱۱. انعام/سوره۶، آیه۸۴.    
۱۲. التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۰۰.
۱۳. الطبقات، ج‌۱، ص‌۴۶.
۱۴. البدایة والنهایه، ج‌۱، ص‌۲۰۰.
۱۵. تفسیرقرطبی، ج‌۱۵، ص‌۱۳۵.
۱۶. البدایة والنهایه، ج‌۱، ص‌۲۰۰.
۱۷. بحار الانوار، ج‌۱۲، ص‌۳۵۲.    
۱۸. مبهمات القرآن، ج‌۱، ص‌۴۳۹.
۱۹. تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۱۹۴.
۲۰. روض الجنان، ج‌۷، ص‌۳۶۳.
۲۱. آثارالبلاد، ص‌۲۵۳.
۲۲. نمونه، ج‌۵‌، ص‌۳۲۹.    
۲۳. کتاب مقدس، ایوب، ۱‌۴۲
۲۴. نساء/سوره۴، آیه۱۶۳.    
۲۵. انعام/سوره۶، آیه۸۴.    
۲۶. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۳.    
۲۷. ص/سوره۳۸، آیه۴۱.    
۲۸. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۳.    
۲۹. ص/سوره۳۸، آیه۴۳.    
۳۰. قصص الانبیاء، ص‌۳۵۰.
۳۱. الاسرائیلیات، ص‌۲۸۱
۳۲. البدایة والنهایه، ج۱، ص۲۰۱.
۳۳. الکامل، ج۱، ص۹۹.
۳۴. کشف‌الاسرار، ج‌۶‌، ص‌۲۸۹.
۳۵. الکامل، ج‌۱، ص‌۹۹.
۳۶. ص/سوره۳۸، آیه۴۱.    
۳۷. تنزیه الانبیاء، ص‌۹۳.
۳۸. الکشاف، ج‌۴، ص‌۹۷.    
۳۹. التفسیر الکبیر، ج‌۸، ص‌۱۷۵.
۴۰. تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۲۴۱.    
۴۱. تنزیه‌الانبیاء، ص‌۹۴.
۴۲. مجمع‌البیان، ج‌۸‌، ص‌۳۶۴
۴۳. تنزیه‌الانبیاء، ص۹۵.
۴۴. الابتلاء، ص۴۲۸.
۴۵. قصص‌الانبیاء، ص‌۳۵۰.
۴۶. عصمة الانبیاء، ص‌۱۹۱‌-۱۹۲.
۴۷. قصص الانبیاء، ص‌۳۵۰.
۴۸. الاسرائیلیات، ص‌۲۸۲.
۴۹. ص/سوره۳۸، آیه۴۱.    
۵۰. الکشاف، ج‌۴، ص‌۹۷.
۵۱. بحار الانوار، ج‌۱۲، ص‌۳۴۸.    
۵۲. ص/سوره۳۸، آیه۴۱.    
۵۳. کشف الاسرار، ج‌۶‌، ص‌۲۸۴.
۵۴. الدر المنثور، ج‌۵‌، ص‌۶۵۶‌.
۵۵. عصمة‌الانبیاء، ص‌۱۸۹‌-۱۹۰.
۵۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۲.    
۵۷. التبیان، ج۷، ص۲۷۱.    
۵۸. التبیان، ج‌۸‌، ص۵۶۷‌.    
۵۹. تنزیه‌الانبیاء، ص‌۹۴.
۶۰. علل الشرایع، ج‌۱، ص‌۹۵.
۶۱. الخصال، ص‌۳۹۹.    
۶۲. /ینتن الخصال، ص‌۳۹۹‌-۴۰۰.    
۶۳. کشف‌الاسرار، ج۶‌، ص۲۹۰.
۶۴. الکشاف، ج۴، ص۹۸.
۶۵. روض‌الجنان، ج‌۱۳، ص‌۲۶۷.
۶۶. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۴.    
۶۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۶.    
۶۸. رحمة من الرحمن، ج‌۳، ص‌۱۴۲‌-۱۴۳.
۶۹. ص/سوره۳۸، آیه۴۲.    
۷۰. جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۱۹۸.
۷۱. مروج‌الذهب، ج۱، ص۴۵.
۷۲. مبهمات‌القرآن، ج‌۲، ص‌۴۳۵‌-۴۳۶.
۷۳. الکشاف، ج۴، ص۹۷.
۷۴. روض‌الجنان، ج۱۶، ص۲۸۳.
۷۵. مبهمات القرآن، ج‌۲، ص‌۴۳۶.
۷۶. التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۳۹۹.
۷۷. المیزان، ج‌۱۷، ص‌۲۱۰.    
۷۸. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۴.    
۷۹. ص/سوره۳۸، آیه۴۳.    
۸۰. تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۲۴۳.
۸۱. عرائس المجالس، ص‌۱۴۴.
۸۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۴.    
۸۳. ص/سوره۳۸، آیه۴۳.    
۸۴. ص/سوره۳۸، آیه۴۴.    
۸۵. ص/سوره۳۸، آیه۳۰.    
۸۶. تفسیر‌قمی، ج‌۲، ص‌۲۴۳.
۸۷. قصص قرآن مجید، ص‌۳۷۰.
۸۸. الدر المنثور، ج‌۵‌، ص‌۶۶۰‌.
۸۹. انعام/سوره۶، آیه۸۴.    
۹۰. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۹۱. نساء/سوره۴، آیه۱۶۳.    
۹۲. ص/سوره۳۸، آیه۴۴.    
۹۳. مجمع البیان، ج‌۸‌، ص‌۳۶۵.
۹۴. عرائس المجالس، ص‌۱۴۲‌-۱۴۳.
۹۵. کتاب مقدس، ایوب، ۴۲:۱۲‌۱۷.
۹۶. المحبر، ص‌۵‌.    
۹۷. نهایة الارب، ج‌۱۳، ص‌۱۶۴.



دائرة المعارف قرآن کریم جلد۴، برگرفته از مقاله «ایّوب(علیه السلام)».    




جعبه ابزار