• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حسابرسی امت‌ها (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنابر آیات قرآن کریم هر امّتی كتابى دارد كه همه چیز و همه كس در آن ثبت است‌ و در صحنه حسابرسی قیامت، اعمال همه اقوام و پیامبران مورد سوال واقع می‌شود.



قیامت، صحنه حسابرسی از امتها و واکنش آنان در برابر دعوت پیامبران:
•یوم یجمع الله الرسل فیقول ماذا اجبتم قالوا لا علم لنا انک انت علـم الغیوب«(به یاد آر) روزى كه خداوند همه فرستادگان را گرد آورده، گوید: (در برابر دعوت‌تان) چه پاسخى به شما گفته شد؟ گویند: ما را هیچ دانشى نیست (دانش ما در برابر دانش تو هیچ است، یا دانش به باطن امور آنها، یا به آنچه پس از ما احداث كردند نداریم) به یقین تویى كه داناى كامل نهان‌هایى.»
این آیه در حقیقت دستوری برای همه انسان‌ها و امت‌هاست، فرمان به تقوا و ترس از مخالفت فرمان خدا، در این آیه خداوند متعال مى‌گوید: از آن روز بترسید كه خداوند پیامبران را جمع مى‌كند و از آنها درباره رسالت و ماموریت‌شان سؤال مى‌كند و مى‌گوید مردم در برابر دعوت شما چه پاسخى گفتند (یوْمَ یجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَیقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ‌). آنها از خود نفى علم كرده و همه حقایق را موكول به علم پروردگار كرده مى‌گویند: خداوندا! ما علم و دانشى نداریم، تو آگاه بر تمام غیوب و پنهانی‌ها هستى (قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیوبِ‌). از آیات دیگر قرآن استفاده مى‌شود كه پیامبران شاهدان و گواهان بر امت خویش‌اند. علامه طبرسی در تفسیر آیه فوق می‌نویسد: این آیه، نظیر آیه (وَاتَّقُوا یوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللَّهِ:‌ بترسید از روزى كه بسوى خدا بازگشت می‌كنید) است. بنابراین «یوم» مفعول به است و ظرف نیست، زیرا مقصود این نیست كه در روزى كه خداوند پیامبران را جمع می‌كند، تقوى پیشه كنند. بلكه مقصود این است: بترسید از کیفر روزى كه خداوند پیامبران را جمع خواهد كرد، زیرا از روز هم، ترسیدن معنى ندارد، بلكه از عقاب روز قیامت باید ترسید. پس مضاف یعنى «كیفر» حذف شده و مضاف الیه، یعنى «یوم» جانشین آن شده است.


•فلنسـلن الذین ارسل الیهم ولنسـلن المرسلین«پس مسلّما هم از كسانى كه رسولان به سوى آنها فرستاده شده خواهیم پرسید (كه به رسولان ما چه پاسخ دادید؟) و هم از فرستادگان خواهیم پرسید (كه آیا پیام مرا رساندید یا نه و آیا به دعوت شما چه پاسخ دادند)؟»
•فلنقصن علیهم بعلم وما کنا غائبین«پس به یقین ما براى آنان (سرگذشت اعمال‌شان را) از روى علم بازگو خواهیم كرد و ما هیچ گاه (از آنان) غایب نبوده‌ایم.»
در آیات مورد بحث سخن از معاد است، نخست به عنوان یك قانون عمومى مى‌فرماید: از تمام كسانى كه پیامبران به سوى آنها فرستاده شدند، به طور قطع در روز قیامت سؤال مى‌كنیم (فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیهِمْ‌). نه تنها از آنها سؤال مى‌كنیم از پیامبران‌شان نیز مى‌پرسیم كه رسالت خویش را چگونه انجام دادند (وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ‌). بنابراین، هم رهبران مسئول‌اند و هم پیروان، هم پیشوایان و هم تابعان، منتها چگونگى مسئولیت‌هاى این دو گروه متفاوت است. حدیثى كه از امیر مؤمنان علی (علیه‌السلام) در این زمینه نقل شده، نیز این معنى را تایید مى‌كند، آنجا كه مى‌فرماید: فیقام الرسل فیسئلون عن تادیه الرسالات التی حملوها الى اممهم فاخبروا انهم قد ادوا ذلك الى اممهم: پیامبران را نگه مى‌دارند و از آنها سؤال مى‌كنند كه آیا رسالت خویش را به امتها رساندند یا نه؟ آنها پاسخ مى‌گویند كه این وظیفه را انجام داده‌اند. در روایت دیگرى كه در تفسیر علی بن ابراهیم نقل شده نیز به این معنى تصریح شده است‌.
در آیه بعد براى اینكه كسى تصور نكند كه سؤال از امتها و پیامبران‌شان دلیل بر این است كه چیزى از علم خدا مخفى مى‌ماند، با قاطعیت و صراحت و تاكید آمیخته با قسم مى‌گوید: ما با علم و دانش خویش تمام اعمالشان را براى آنها شرح مى‌دهیم، زیرا ما هرگز از آنها غائب نبودیم، همه جا با آنها بودیم و در هر حال همراهشان (فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِینَ‌). نخستین بحثى كه در اینجا پیش مى‌آید این است كه ما مى‌دانیم خدا همه چیز را مى‌داند و اصولا در همه جا حاضر و ناظر است با اینحال چه نیازى به سؤال دارد كه انبیاء و امتها را عموما و بدون استثناء مورد بازپرسى قرار دهد؟!. جواب این پرسش روشن است، زیرا اگر سؤال براى استعلام و درک واقعیت چیزى باشد، در مورد كسى كه عالم است معنى ندارد ولى اگر منظور توجه دادن خود شخص و اتمام حجت به او و امثال آن بوده باشد، هیچ مانعى ندارد، درست مثل اینكه ما به شخص فراموش‌كارى خدمت‌هاى زیاد كرده‌ایم، و او به جاى‌ خدمت مرتكب خیانت‌هایى شده و همه این مسائل پیش ما روشن است، او را مورد بازپرسى قرار داده و مى‌گوئیم آیا ما این‌ همه به تو خدمت نكردیم؟ و آیا تو حق این خدمات را ادا كردى؟! این سؤال براى كسب علم نیست بلكه براى تفهیم طرف است، و یا اینكه براى ابراز قدردانى از یك فرد خدمتگزار و تقدیر و تشویق از او مى‌پرسیم در این سفر ماموریتى كه داشتى چه كارها انجام دادى؟ با اینكه از جزئیات آن قبلا آگاه شده‌ایم.


حسابرسی از هر امتی در قیامت بر اساس نامه عمل آن امت:
•وتری کل امة جاثیة کل امة تدعی الی کتـبها الیوم تجزون ما کنتم تعملون«و (در آن روز) هر امتى را (از غایت دهشت) گرد آمده و به زانو درافتاده مى‌بینى؛ هر امتى به سوى كتاب خود (هر فردى از امت به سوى نامه عمل خود یا هر امتى به سوى كتاب مذهب خود) خوانده مى‌شود، (و خطاب مى‌آید كه) امروز در برابر آنچه عمل مى‌كردید کیفر داده مى‌شوید، یا تجسم یافته عین عمل دنیوى‌تان كیفر اخروى شماست.»
•هـذا کتـبنا ینطق علیکم بالحق انا کنا نستنسخ ما کنتم تعملون«این نوشته ماست كه بر (عمل‌هاى) شما به حق و درستى سخن مى‌گوید زیرا ما از آنچه شما انجام مى‌دادید نسخه برمى‌داشتیم (و یا از روى لوح محفوظ رونوشت مى‌كردیم و با عمل‌هاى شما تطبیق مى‌دادیم).»
در آیات فوق جاثیه به معنای جمعیت انبوه و متراكم یا گروه گروه آمده است؛ اشاره به تراكم انسان‌ها در دادگاه عدل الهی، و یا نشستن هر امت و گروه به صورت جداگانه دارد، ولى معنى اول مشهورتر و مناسب‌تر است. سپس بیان مى‌كند كه: هر امتى به سوى كتابش خوانده مى‌شود و به آنها مى‌گویند: امروز جزاى آنچه را انجام مى‌دادید به شما مى‌دهند (كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى‌ إِلى‌ كِتابِهَا الْیوْمَ تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‌). این كتاب همان نامه اعمالى است كه تمام نیكی‌ها و بدی‌ها، زشتی‌ها و زیبائی‌هاى گفتار و كردار انسان‌ها در آن ثبت است، و به گفته قرآن: لا یغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا كَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها«هیچ كار كوچك و بزرگى نیست، مگر اینكه آن را ثبت كرده و برشمرده است». تعبیر (كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى‌ إِلى‌ كِتابِهَا) نشان مى‌دهد كه علاوه بر نامه اعمالى كه براى هر انسانى جداگانه موجود است هر امتى نیز نامه اعمالى متعلق به جمع و گروه خود دارد، این معنى با توجه به اینكه انسان داراى دو نوع اعمال است، اعمال فردى و اعمال جمعى و گروهى مطلب عجیبى به نظر نمى‌رسد، و وجود دو گونه نامه اعمال از این نظر كاملا طبیعى است.


عدل الهی، در حسابرسی و رسیدگی به اعمال امتها در قیامت :
•تلک امة قد خلت لها ما کسبت ولکم ما کسبتم ولا تسـلون عما کانوا یعملون«آنها گروهى بودند كه درگذشتند، دستاورد آنها از آن آنهاست و دستاورد شما (اهل کتاب) هم از آن شماست، و شما هرگز از آنچه آنها مى‌كردند بازخواست نمى‌شوید.»
آینده هركس وهر جامعه‌اى، در گرو عمل خود اوست‌. آیه مورد بحث گویا پاسخ به یكى از اشتباهات یهود است، چرا كه آنها بسیار روى مساله نیاكان‌شان و افتخارات آنها و عظمت‌شان در پیشگاه خدا تكیه مى‌كردند و گمان‌شان این بود كه اگر خودشان آلوده باشند در پرتو چنین نیاكانى اهل نجات‌اند. قرآن مى‌گوید: آنها امتى بودند كه درگذشتند، و اعمال‌شان مربوط به خودشان است، و اعمال شما نیز مربوط به خود شما است (تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ‌). و شما هرگز مسئول اعمال آنها نخواهید بود (همانگونه كه آنها مسئول اعمال شما نیستند) (وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا كانُوا یعْمَلُونَ‌). بنابراین به جاى اینكه تمام هم خود را مصروف به تحقیق و مباهات و افتخار نسبت به نیاكان خود كنید در اصلاح عقیده و عمل خویش بكوشید. گرچه ظاهرا مخاطب در این آیه یهود و اهل كتاب‌اند ولى پیدا است این حکم مخصوص آنها نیست، ما مسلمانان نیز مشمول همین اصل اساسى هستیم كه از فضل پدر تو را چه حاصل!.


حسابرسی عالمانه خداوند، از امتها در قیامت:
•فلنسـلن الذین ارسل الیهم ولنسـلن المرسلین«پس مسلّما هم از كسانى كه رسولان به سوى آنها فرستاده شده خواهیم پرسید (كه به رسولان ما چه پاسخ دادید؟) و هم از فرستادگان خواهیم پرسید (كه آیا پیام مرا رساندید یا نه و آیا به دعوت شما چه پاسخ دادند)؟»
•فلنقصن علیهم بعلم وما کنا غائبین«پس به یقین ما براى آنان (سرگذشت اعمال‌شان را) از روى علم بازگو خواهیم كرد و ما هیچ گاه (از آنان) غایب نبوده‌ایم.»
•وما اهلکنا من قریة الا ولها کتاب معلوم. «و ما هیچ مجتمع انسانى را هلاك نكردیم مگر آنكه (در لوح محفوظ از نظر مدّت بقا) نوشته‌اى معلوم داشت.»
این آیه دلالت دارد بر اینكه همانطور كه فرد فرد بشر داراى كتاب و اجل و سرنوشتى هستند، امت‌هاى مختلف بشرى نیز داراى كتاب هستند.


۱. مائده/سوره۵، آیه۱۰۹.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۱۱۹.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۲۸۱.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۴۴۶.    
۵. اعراف/سوره۷، آیه۶.    
۶. اعراف/سوره۷، آیه۷.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۸۷.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۸۸.    
۹. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۸.    
۱۰. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۹.    
۱۱. کهف/سوره۱۸، آیه۴۹.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۲۷۹.    
۱۳. بقره/سوره۲، آیه۱۳۴.    
۱۴. بقره/سوره۲، آیه۱۴۱.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۶۵.    
۱۶. اعراف/سوره۷، آیه۶.    
۱۷. اعراف/سوره۷، آیه۷.    
۱۸. حجر/سوره۱۵، آیه۴.    
۱۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ص۱۴۱.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۰، ص۵۳۵، برگرفته از مقاله «حسابرسی امتها».    


رده‌های این صفحه : امت | حسابرسی | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار