• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حرکت کاروان اسرا از کربلا به‌ کوفه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




حرکت دادن کاروان اسرا از کربلا به سوی کوفه بعد از ظهر روز یازدهم محرم اتفاق افتاد. عمر سعد فرمان حرکت لشگر به همراه اسرای اهل‌بیت به سمت کوفه را صادر کرد. یکی از سپاهیان دشمن، ضمن بیان واکنش اهل‌بیت هنگام عبور از کنار بدن مطهر امام (علیه‌السّلام) و دیگر شهدا می‌گوید: به خدا سوگند زینب (سلام‌الله‌علیها) با سخنانش هنگام عبور از کنار بدن مطهر امام (علیه‌السّلام) و دیگر شهدا، هر دوست و دشمنی را گریاند.



بعد از ظهر روز یازدهم، لشکریان عمر سعد پس از آنکه همه کشته‌هایشان را دفن کردند، اهل‌بیت امام و بازماندگان شهدا را گرد آوردند تا آنان را به اسیری از کربلا به کوفه ببرند. اهل‌بیت امام نیز، که هنوز پیکرهای عزیزانشان با فجیع‌ترین وضع بر روی خاک کربلا افتاده بود و دل‌هایی داغدار از این ماجرا داشتند، خود را برای سفری سخت و پر مشقت آماده کردند. (مورخان درباره تعداد اسرای اهل بیت و بازماندگان اصحاب امام، اتفاق‌نظر ندارند و هر یک به نام چند نفر از اسرا اشاره کرده‌اند) برای حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) بسیار سخت بود که در جامه اسارت، به شهری برود که سال‌ها پیش پدرش حاکم آنجا بوده و خود سال‌ها در آن شهر در کنار پدر گرامی‌اش زندگی کرده بود و از جای جای آن شهر خاطره‌هایی از قضاوت‌های عادلانه و خطبه‌های آتشین و عبادت‌های عارفانه پدرش داشت. برای دیگر اعضای کاروان حسینی نیز سخت بود که به سوی شهری بروند که سرپرست آنها (حسین بن علی (علیه‌السّلام)) را به یاری خوانده بودند، اما همان مردم در مقابل او صف‌آرایی کرده و فاجعه عاشورا را رقم زده بودند. شاید بتوان گفت تنها چیزی که کمی دل‌های داغ‌دار آنها را آرام می‌کرد، آگاهی از وظیفه‌ای بود که به دوش داشتند. آنها خود را آماده می‌کردند تا پیام شهیدان کربلا را به گوش ناآگاهان برسانند و با اقدامات مناسب و سخنان آتشین خود، حکومت استبدادی و ظالمانه یزید را رسوا کنند.


عمر سعد به حُمَید بن بُکَیر اَحمَری فرمان داد که در میان لشکر بانگ رحیل به سوی کوفه برآورد. آنان خاندان حسین را در بند اسارت با خود همراه کردند و این در حالی بود که علی بن حسین (علیه‌السّلام) به از بیماری رنج می‌برد.
قُرَّة بن قَیس تَمیمی، (قرة بن قیس از خویشان و دوستان حُرّ بن یزید ریاحی بود. او همان کسی است که گفت: اگر حر به من گفته بود که می‌خواهد به سپاه حسین بپیوندد، من نیز همراه او به حسین می‌پیوستم.) یکی از سپاهیان دشمن، ضمن بیان واکنش اهل‌بیت هنگام عبور از کنار بدن مطهر امام (علیه‌السّلام) و دیگر شهدا می‌گوید:
به زنان (اهل‌بیت) نگاه کردم که از کنار (بدن) حسین و اهل و فرزندش می‌گذشتند. در آن‌حال، آنان ناله کرده، بر صورت‌هایشان می‌زدند. هر چه را فراموش کنم، این گفته زینب دختر فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را فراموش نمی‌کنم که وقتی از کنار بدن بر خاک افتاده برادرش حسین می‌گذشت، می‌گفت: «یا مُحَمَّداه، یا مُحَمَّداه، صَلّی عَلَیکَ مَلائِکَةُ السَّماءِ، هذَا الحُسَینُ بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ، مُقَطَّعُ الاَعضاءِ، یا مُحَمَّداه، وبَناتُکَ سَبایا، وذُرِّیَّتُکَ مُقَتَّلَةٌ تَسفی عَلَیهَا الصَّبا»؛ «آه‌ ای محمد! وای‌ ای محمد! درود فرشتگان آسمان بر تو. این حسین است که در صحرا افتاده و به خون آغشته شده و اعضایش قطعه قطعه شده است. دخترانت به اسیری می‌روند و فرزندانت کشته شده‌اند و باد صبا، بر بدن‌های آنان خاک می‌پراکند».
به خدا سوگند زینب (با این سخنان) هر دوست و دشمنی را گریاند.
[۵] ابن جوزی، عبدالرحمان‌ بن‌ علی‌، الرد علی المتعصب العنید، ص۴۰، تحقیق محمدکاظم محمودی، .
[۸] موسسه آل البیت (علیهم‌السلام) لاحیاء‌ التراث، فصلنامه تراثنا، ترجمة الحسین و مقتله، ش‌۱۰، ص۱۸۸.



نیز این گزارش را به اختصار و با تفاوت‌هایی آورده‌اند. در بعضی منابع غیر معتبر مانند اسرار الشهادات به نقل از بعضی علما آمده است که اسرا با دیدن اجساد شهدا، خود را از روی مرکب‌ها پایین‌ انداختند.
[۱۰] فاضل دربندی، ملاآقا بن عابد، اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات، مجلس بیستم، ج۳، ص۲۷۲.
و برخی منابع دیگر این کار را تنها به‌ ام کلثوم نسبت داده‌اند.
[۱۱] بیرجندی، محمدباقر، کبریت الاحمر فی شرائط المنبر، ص۱۱۹.
از همین قبیل است گزارش بستن پاهای امام سجاد (علیه‌السّلام) به زیر شکم مرکب که در منابع معتبر نیامده و تنها در ناسخ التواریخ، که منبعی متاخر است، به چشم می‌خورد.
[۱۲] سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۲، ص۵۴.
[۱۳] سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۶، ص۳۰۳.



۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۵۵.    
۲. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۴.    
۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۲۷.    
۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۵۵-۴۵۶.    
۵. ابن جوزی، عبدالرحمان‌ بن‌ علی‌، الرد علی المتعصب العنید، ص۴۰، تحقیق محمدکاظم محمودی، .
۶. سبط ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی‌، تذکرة الخواص، ص۲۳۰-۲۳۱.    
۷. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۱۰.    
۸. موسسه آل البیت (علیهم‌السلام) لاحیاء‌ التراث، فصلنامه تراثنا، ترجمة الحسین و مقتله، ش‌۱۰، ص۱۸۸.
۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۶.    
۱۰. فاضل دربندی، ملاآقا بن عابد، اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات، مجلس بیستم، ج۳، ص۲۷۲.
۱۱. بیرجندی، محمدباقر، کبریت الاحمر فی شرائط المنبر، ص۱۱۹.
۱۲. سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۲، ص۵۴.
۱۳. سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۶، ص۳۰۳.



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۳۵-۳۶.






جعبه ابزار