حاکمان فاسد (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
منافقان هنگامى که به مرحلهاى از
حکومت و سلطه برسند، دست به فساد و خرابى زده و
ظلم و ستم را در میان بندگان خدا به راه مىاندازند و به خاطر ظلم و ستم آنها، آبادیها رو به ویرانى مىگذارد، دامها هلاک مىشوند، و جان و مال مردم بر باد مىرود.
لازم است با حاکمان
فاسد تا سر حد جان دادن مبارزه کرد:
•• «وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيِهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الفَسَادَ»؛
«(نشانه آن، اين است که) هنگامى که روى برمىگردانند (و از نزد تو خارج مىشوند)، در راه
فساد در
زمین، کوشش مىکنند، و زراعتها و چهارپايان را نابود مىسازند؛ (با اينکه مىدانند) خدا فساد را دوست نمىدارد».
کلمه تولی به معنای دارای
ولایت و سلطنت شدن و تملک آن است، و مؤید این معنا جمله (اخذته العزه بالاثم) گرفتار غروری میشود که
گناه در دل ایجاد میکند. در
آیه بعدی است که میفهماند عزتی که دچارش شده، به خاطر گناهانی بوده که مرتکب شده، و
قلب مخالف با زبانش را، بیمار کرده است.
و سعی به معنای
عمل و هم به معنای سرعت در راه رفتن است، در نتیجه معنای
آیه چنین است، که این منافق شدید الخصومه وقتی دستش برسد، و دارای قدرتی شود و ریاستی به دست آرد، سعی میکند
فساد را در زمین بگستراند و ممکن است کلمه (تولی) به معنای
اعراض از روبهرو شدن، و گفتوگو کردن باشد و معنا چنین باشد که چون از نزد تو بیرون میشود، وضعش غیر آن وضعی میشود که در حضور تو داشت، در حضور تو دم از صلاح و
اصلاح و
خیر میزد، و میگفت در این راه سعی خواهد کرد؛ ولی چون بیرون میشود در راه فساد و افساد سعی میکند.
برخی گفتهاند: «تولی» به معنای این است که مالک امر و والی شد.
•• «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ»؛
«بعضى از مردم (با ايمان و فداکار، همچون على (علیهالسلام) در «ليلة المبيت» به هنگام خفتن در جايگاه
پیغمبر صلیاللهعلیهوآله)، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مىفروشند؛ و
خداوند نسبت به بندگان مهربان است».
این آیه در مقابل آیه اول از
آیات مورد بحث است، که آنجا هم میفرمود: (و من الناس)، دستهای دیگر از مردم (در مقابل منافق)
و از این مقابله فهمیده میشود که وصف در این جمله نیز در مقابل وصف آن جمله است؛ یعنی همانطور که مراد از جمله: (و من الناس من یعجبک بیان این معناست که در آن عصر و آن ایام مردی وجود داشته که به
گناهان خود افتخار میکرده، و
عزت میفروخته، و از خودش خوشش میآمده، و به ظاهر دم از صلاح میزده؛ در حالی که در دل نقشه
دشمنی میکشیده، مردی بوده که از رفتارش چیزی جز فساد و هلاک عاید
دین و انسانیت نمیشده.
همچنین از جمله: (و من الناس من یشری نفسه...)، نیز فهمیده میشود در آن روز مردی وجود داشته که جز به پروردگار خود نمیالیده، و جز به دست آوردن رضای خدای تعالی هیچ هدفی را دنبال نمیکرده، مردی بوده که رفتارش امر دین و
دنیا را اصلاح میکرده، و به وسیله او
حق احقاق میشده، و عیش انسانها پاکیزه میشده، و بشر از
برکات اسلام برخوردار میشد.
با این بیان ارتباط ذیل آیه با صدر آن به خوبی روشن میگردد، و معلوم میشود که چرا در ذیل آیه فرموده: (والله رؤف بالعباد، خدا نسبت به بندگان رئوف است)؟ چون وجود چنین فردی در میان انسانها خود رأفتی است از
خدای سبحان به بندگانش. آری اگر مردانی دارای این صفات بین مردم و در مقابل آن دسته دیگر از مردان
منافق و مفسدهجو وجود نداشتند، ارکان دین منهدم میشد، و در بنای صلاح رشاد سنگی روی سنگ قرار نمیگرفت.
اما خدای تعالی همواره آن باطلها را به وسیله این حقها از بین برده، و افساد دشمنان دین را به وسیله اصلاح
اولیااش تلافی و تدارک میکند؛ همچنان که خودش فرموده: (ولو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرا)، و نیز فرموده: (فان یکفر بها هولاء فقد وکلنا بها قوما لیسوا بها بکافرین).
پس فسادی که در دین و دنیا راه پیدا میکند، از ناحیه عدهای از افراد است که جز خودپرستی هوای دیگری بر سر ندارند، واین
فساد و شکافی که اینان در دین ایجاد میکنند جز باصلاح و اصلاح آن دسته دیگر که خود را به خدای سبحان فروخته و در دل جز به پروردگار خود نمیاندیشند پر نمیشود، و
زمین و زمینیان به صلاح نمیگرایند، و خدای تعالی این معامله سودمند خود را در آیه شریفه: (ان الله اشتری من المؤ منین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه، یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون، و عدا علیه حقا فی التوریة و الانجیل و القرآن، و من اوفی بعهده من الله فاست بشروا ببیعکم الذی بایعتم به) و این موضوع در آیات دیگری نیز خاطرنشان گردیده است.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حاکمان فاسد».