جَلال (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَلال (به فتح جیم) از
واژگان قرآن کریم به معنای بزرگی قدر و عظمت است.
ناگفته نماند صفت
«ذُو الْجَلالِ وَ الْاِکْرامِ» فقط دو دفعه در
قرآن مجید آمده است.
جَلال به معنی بزرگی قدر است.
راغب گوید: جلالة بزرگی قدر است و جلال بدون تاء به معنی بالاترین عظمت است و از صفات مخصوص خداست و در غیر او به کار نرفته است.
اقرب الموارد آن را از
بصائر نقل میکند.
طبرسی آن را عظمت و کبریا معنی کرده است.
صحاح گوید: جلال اللَّه به معنای عظمت خدا است.
ابن اثیر در
نهایه نیز عظمت گفته است.
به مواردی از
جَلال که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ یَبْقی وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْاِکْرامِ) «ذات
پروردگارت ماندنی است که
صاحب عظمت و اکرام است.»
در
کشاف گوید: صفت
(ذُو الْجَلالِ وَ الْاِکْرامِ) از اعظم صفات خداوندی است از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) منقول است:
«اَلِظُّوا بِیَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْاِکْرَامِ» به درگاه خدا
الحاح کنید به خطاب یا ذاالجلال و الاکرام.»
در نهایه این کلام را نسبت به
حدیث داده است.
در اقرب الموارد مادّه "ل ظ ظ" آن را قول
ابن مسعود دانسته است با اضافه «فی الدعاء» بعد از «اَلِظُّوا».
(تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ) (پربركت و زوالناپذير است نام پروردگار
صاحب جلال و بزرگوار تو.)
به موردی که در «
نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امیرالمومنین علی (علیهالسلام) درباره
مروان به
عثمان نصیحت فرمود:
«فَلاَ تَكُونَنَّ لِمَرْوَانَ سَيِّقَةً يَسُوقُكَ حَيْثُ شَاءَ بَعْدَ جَلاَلَ السِّنِّ وَ تَقَضِّي الْعُمُرِ.» «نكند تو با اين سنّ زياد و گذراندن عمر، زمام خويش را به دست «مروان» بسپارى تا برد هر جا كه خاطر خواه اوست!.» (آلت دست مروان مباش.)
جُلال به ضمّ اوّل
صفت مشبهه و به معنی عظیم است.
محمد عبده در عبارت نهج البلاغه احتمال داده که جلال به ضمّ جیم به معنی عظیم باشد و در این صورت اضافه صفت به سوی موصوف است ولی ابتدا آن را عظمت معنی کرده است.
در
قاموس گفته ابوالجلال کنیه
زبیر بن عمرو و
امّ الجلال کنیه دختر
عبدالله بن کلیب آمده.
به هر حال اگر معنای جلال بالاترین عظمت و شان باشد چنان که راغب و اقرب الموارد گفته است در این صورت از صفات خاصّه خداست.
این واژه دو بار در
قرآن کریم به کار رفته است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «جلال»، ج۲، ص۴۵-۴۶.