• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جهانی‌شدن (کلی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جهانی‌ شدن، از مباحث‌ و مفاهیم‌ گسترده‌، بحث‌انگیز، چند بُعدی‌ و میان رشته‌ای‌ که‌ به‌ ویژه‌ در دو دهه‌ اخیر در عرصه‌های‌ گوناگون‌ مطرح‌ شده‌ و در جهان‌ اسلام‌ نیز طنینی‌ گسترده‌ داشته‌ است‌.

فهرست مندرجات

۱ - تاریخچه
       ۱.۱ - حوزه اقتصاد
       ۱.۲ - حوزه‌ جامعه‌شناسی‌
۲ - نظریات
       ۲.۱ - رولند رابرتسون‌
       ۲.۲ - جیمز می‌تلمن‌
       ۲.۳ - مک‌ لوهان
       ۲.۴ - بک
       ۲.۵ - آنتونی‌ گیدنز
       ۲.۶ - جوزف‌ نای‌ و رابرت‌ کوهن
       ۲.۷ - متفرقه
۳ - محرک‌های پدیده‌ جهانی‌ شدن‌
       ۳.۱ - انقلاب فناوری
       ۳.۲ - ابعاد سیاسی
       ۳.۳ - فرهنگی
       ۳.۴ - اقتصادی
              ۳.۴.۱ - مخالفان
       ۳.۵ - تغییر الگو
۴ - روند متناقض جهانی شدن
       ۴.۱ - گرایشهای‌ متناقض‌
۵ - اسلام‌ و جهانی‌ شدن‌
۶ - بیداری اسلامی
       ۶.۱ - بعد حیاتی
۷ - رویکرد جهان‌ اسلام‌ در قبال‌ جهانی‌ شدن‌
۸ - تحولات اخیر ادیان
۹ - کشمکش جهان اسلام
       ۹.۱ - سنّت‌گرایان‌
              ۹.۱.۱ - الگو
       ۹.۲ - مسلمانان‌ لیبرال‌
              ۹.۲.۱ - نسبی‌گرایی
              ۹.۲.۲ - همزیستی
       ۹.۳ - عمل‌گرایان‌
       ۹.۴ - اصلاح‌طلبان‌ اسلامی‌
       ۹.۵ - چپ‌گرایان‌
       ۹.۶ - هویت‌ فراملیتی‌
              ۹.۶.۱ - ارزشهای مهاجران‌ مسلمان‌
              ۹.۶.۲ - جهانی‌ شدن‌ با وجهه‌ انسانی‌
۱۰ - فهرست منابع‌
۱۱ - پانویس
۱۲ - منبع


با آنکه‌ قدمت‌ واژه‌ جهانی‌ در زبان‌ انگلیسی‌ بیش‌ از چهارصد سال‌ است‌، اما واژه‌های‌ مرتبط‌ با آن‌ (جهانی‌ شدن‌، جهانی‌ساختن‌)، حدوداً از ۱۳۳۹ ش‌/ ۱۹۶۰ بیشتر در زمینه‌های‌ اقتصادی‌ مطرح‌ شدند و فرهنگ‌ وبستر، نخستین‌ فرهنگ‌ معتبری‌ بود که‌ در ۱۳۴۰ ش‌/ ۱۹۶۱ برای‌ واژه‌های‌ جهانی‌گرایی‌ و جهانی‌ شدن‌ تعاریفی‌ داد.

۱.۱ - حوزه اقتصاد

در آثار حوزه‌ اقتصاد و مدیریت‌، ظاهراً عنوان‌ جهانی‌ شدن‌ برای‌ نخستین‌ بار در کتاب‌ لویت‌، در موضوع‌ جهانی‌ شدن‌ بازار‌ها که‌ در ۱۹۸۳/۱۳۶۲ ش‌ منتشر شد، آمده‌ است‌.

۱.۲ - حوزه‌ جامعه‌شناسی‌

در حوزه‌ جامعه‌شناسی‌ نیز رولند رابرتسون‌ از نخستین‌ کسانی‌ بود که‌ از این‌ واژه‌ در اوایل‌ دهه‌ ۱۹۸۰/ ۱۳۶۰ ش‌ بهره‌ برد.
با این‌ حال‌، از این‌ مفهوم‌ تا اواسط‌ دهه‌ مذکور چندان‌ استفاده‌ نمی‌شد، اما با آغاز دهه‌ ۱۹۹۰/۱۳۷۰ ش‌، و به‌ویژه‌ پس‌ از پایان‌ جنگ‌ سرد ، کاربرد این‌ کلمه‌ بیشتر شد و در اواسط‌ آن‌ دهه‌ در مجلات‌ و روزنامه‌ها و کتاب‌ها و رسانه‌ها و محافل‌ دانشگاهی‌ واژه‌ای‌ کاملاً رایج‌ گردید.


در مورد جهانی شدن نظریات مختلفی بیان شده که به شکل زیر است:

۲.۱ - رولند رابرتسون‌

رولند رابرتسون‌ جهانی‌ شدن‌ را پدیده‌ تازه‌ای‌ نمی‌داند و آن‌ را یکی‌ از مراحل‌ تاریخی‌ فشرده‌ شدن‌ و پیچیده‌ شدن‌ جهان‌ در نظر می‌گیرد.
به‌ نظر وی‌، دوره‌های‌ پنج‌گانه‌ تاریخی‌، که‌ به‌ جهانی‌ شدن‌ در عصر فعلی‌ منتهی‌ گشته‌، از اوایل‌ قرن‌ نهم‌/ پانزدهم‌ در اروپا آغاز شده‌ و با شدت‌ یافتن‌ در طی‌ زمان‌، کل‌ جهان‌ را دربرگرفته‌ است‌.

۲.۲ - جیمز می‌تلمن‌

جیمز می‌تلمن‌ نیز در مورد خاستگاه‌ جهانی‌ شدن‌ به‌ سه‌ نظریه‌ اشاره‌ کرده‌ است‌.
۱) طبق‌ نظریه‌ نخست‌، جهانی‌ شدن‌ به‌ دوران‌ پیدایش‌ تمدن‌ها برمی‌گردد، یعنی‌ به‌ حداقل‌ پنج‌ هزار سال‌ قبل‌. آشنایی‌ افراد با یکدیگر از طریق‌ فتوحات‌، تجارت‌ و داد و ستد و مهاجرت‌ ، جهان‌ را به‌ مکان‌ کوچک‌تری‌ مبدل‌ ساخت‌. شهرنشینی‌ و ادیان‌ نیز نقش‌ مهمی‌ در این‌ روند ایفا کردند.
۲) طبق‌ نظریه‌ دوم‌، جهانی‌ شدن‌ ریشه‌ در پیدایش‌ سرمایه‌داری‌ در اروپای‌ قرن‌ شانزدهم‌ میلادی‌ دارد. یعنی‌ تحولات‌ چشمگیر در زمینه‌ رابطه‌ نیروی‌ کار و سرمایه‌ به‌ همراه‌ نوآوریهای‌ گوناگون‌ در زمینه‌ فنّاوری‌، سرمایه‌داری‌ را قادر ساخت‌ تا کل‌ زمین‌ را فرابگیرد.
۳) بر اساس‌ نظریه‌ سوم‌ نیز جهانی‌ شدن‌ تنها شکل‌ جدیدی‌ از نظام‌ سرمایه‌داری‌ است‌ که‌ تحت‌ تأثیر تحولات‌ گوناگون‌ اقتصادی‌ در نظام‌ بین‌المللی‌ به‌ ویژه‌ پس‌ از دهه‌ ۱۹۷۰/۱۳۵۰ ش‌ به‌ شکل‌ فعلی‌ درآمده‌ است‌.
از این‌رو، وی‌ مرحله‌ نخست‌ جهانی‌ شدن‌ یعنی‌ دوران‌ پیش‌ از قرن‌ شانزدهم‌/ دهم‌ را جهانی‌ شدن‌ اولیه‌، دوران‌ بعدی‌ یعنی‌ از پیدایش‌ سرمایه‌داری‌ تا اوایل‌ دهه‌ ۱۹۷۰/ ۱۳۵۰ ش‌ را عصر جهانی‌ شدن‌ بینابینی‌ و دوره‌ سوم‌ یعنی‌ از اوایل‌ ۱۹۷۰ میلادی‌ تا زمان‌ فعلی‌ را زمان‌ جهانی‌ شدن‌ تسریع‌ یافته‌ نامیده‌ است.
گروهی‌ از اندیشمندان‌ دیگر نیز بر این‌ باورند که‌ جهانی‌ شدن‌ پدیده‌ای‌ کاملاً جدید نیست‌؛ نخست‌ آنکه‌ جهانی‌ شدن‌ با دیگر نظریات‌ اقتصادی‌ (مانند نوین‌سازی‌، وابستگی‌ متقابل‌ و رشد و توسعه‌ اقتصادی‌) مشترکات‌ زیادی‌ دارد.
دوم‌ آنکه‌ بین‌ نظریه‌ جهانی‌ شدن‌ و برخی‌ نظریات‌ دیگر (مانند نظریه‌ دهکده‌ جهانی‌ مارشال‌ مک‌ لوهان‌) شباهتهای‌ زیادی‌ وجود دارد.

۲.۳ - مک‌ لوهان

به‌ اعتقاد مک‌ لوهان، دستاوردهای‌ بشر در زمینه‌ ارتباطات‌ الکترونیکی‌ منجر به‌ فشرده‌ شدن‌ زمان‌ و مکان‌ شده‌، به ‌گونه‌ای که‌ همه‌چیز هویت‌ سنّتی‌ خود را از دست‌ داده‌ است‌.
نظریه‌ جان‌ برتون‌ مبنی‌ بر جامعه‌ جهانی‌ نیز با جهانی‌ شدن‌ شباهت‌ می‌یابد. به‌ اعتقاد وی‌، نظام‌ پیشین‌ دولت‌ها در حال‌ منسوخ‌ شدن‌ است‌ و بین‌ بازیگران‌ غیردولتی‌ ارتباطات‌ روزافزونی‌ در حال‌ شکل‌گیری‌ است. ‌

۲.۴ - بک

بک‌ در تعریف‌ جهانی‌ شدن‌ بین‌ سه‌ مفهوم‌ جهانی‌ بودن‌، جهانی‌گرایی‌ و جهانی‌ شدن‌ تمایز قائل‌ می‌شود. به‌ اعتقاد وی‌، جهانی‌ بودن‌ به‌ معنای‌ زندگی‌ کردن‌ در یک‌ جامعه‌ جهانی‌ است‌ که‌ در قالب‌ آن‌ حوادث‌ و رخداد‌ها، دیگر به‌ نقطه‌ خاصی‌ محدود باقی‌ نمی‌ماند و شکل‌ جهانی‌ می‌یابد.
جهانی‌گرایی‌ نیز به‌ این‌ مفهوم‌ اشاره‌ دارد که‌ بازار جهانی‌ آنقدر توانمند شده‌ است‌ که‌ می‌تواند جانشین‌ هرگونه‌ اقدام‌ محلی‌ یا ملی‌ شود.
جهانی‌ شدن‌ نیز اصطلاحی‌ فراگیر است‌ و به‌ روندهایی‌ اشاره‌ دارد که‌ از طریق‌ آن‌ها دولت‌ها تحت‌تأثیر بازیگران‌ فراملی‌ با قدرت‌ها و گرایش‌ها و هویتهای‌ متعدد، تضعیف‌ و در یکدیگر ادغام‌ می‌شوند.
جهانی‌ شدن‌ را می‌توان‌ روند تغییر تکاملی‌ دانست‌ که‌ با پیشرفت‌ فنّاوری‌ و علم‌ در عصر نوین‌ شکل‌ می‌گیرد.

۲.۵ - آنتونی‌ گیدنز

آنتونی‌ گیدنز، جهانی‌ شدن‌ را از پیامدهای‌ روند نوین‌سازی‌ در نظر می‌گیرد و آن‌ را تشدید مناسبات‌ اجتماعی‌ در سطح‌ جهان‌ می‌خواند که‌ نقاط‌ دور را به‌ یکدیگر متصل‌ می‌سازد به‌گونه‌ای‌ که‌ حوادث‌ یک‌ نقطه‌ از جهان‌ تحت‌ تأثیر حوادث‌ نقطه‌ای‌ دیگر با کیلومتر‌ها فاصله‌، شکل‌ می‌گیرد.

۲.۶ - جوزف‌ نای‌ و رابرت‌ کوهن

جوزف‌ نای‌ و رابرت‌ کوهن‌ فهم‌ جهانی‌ شدن‌ را در گرو تعریف‌ مفاهیمی‌ چون‌ وابستگی‌ متقابل‌ و به‌ویژه‌ جهانی‌گرایی‌ می‌دانند.
آن‌ها جهانی‌گرایی‌ را به‌ انواعی‌ چون‌ جهانی‌گرایی‌ اقتصادی‌، نظامی‌، زیست‌محیطی‌ و اجتماعی‌ و فرهنگی‌ تقسیم‌ می‌کنند و اهمیت‌ یافتن‌ بحث‌ جهانی‌ شدن‌ را با اهمیت‌ یافتن‌ ابعاد متعدد جهانی‌گرایی‌ مرتبط‌ می‌دانند.

۲.۷ - متفرقه

برخی‌ از پژوهشگران‌، مانند جیمز می‌تلمن‌، جهانی‌ شدن‌ را روند تحولات‌ عظیم‌ در نظر می‌گیرند؛ یعنی‌، ادغام‌ روندهای‌ متعدد فرا ملی‌ و ساختارهای‌ داخلی‌ به‌گونه‌ای‌ که‌ اقتصاد، سیاست‌، فرهنگ‌ و ایدئولوژی‌ یک‌ کشور اجازه‌ می‌یابد در کشور دیگر نفوذ کند.
دیگر تحلیلگران‌ تلاش‌ نموده‌اند تعریفی‌ جامع‌ و مشابه‌ از جهانی‌ شدن‌ ارائه‌ دهند: «جهانی‌ شدن‌ به‌ تکثر پیوند‌ها و ارتباطات‌ درونی‌ بین‌ دولت‌ها و جوامع‌ برمی‌گردد که‌ نظام‌ جهانی‌ کنونی‌ را شکل‌ می‌دهد.
جهانی‌ شدن‌ بیانگر روندی‌ است‌ که‌ از طریق‌ آن‌، حوادث‌، تصمیمات‌ و فعالیت‌ها در یک‌ قسمت‌ از جهان‌ پیامدهای‌ مهمی‌ برای‌ افراد و جوامع‌ در بخشهای‌ دوردست‌ کره‌ زمین‌ به‌ همراه‌ دارد.» آن‌ها همچنین‌ دریافته‌اند که‌ جهانی‌ شدن‌ دارای‌ دو پدیده‌ مجزا است‌؛ یعنی‌، دامنه‌ یا گستره‌ و شدت‌ یا عمق‌ جهانی‌ شدن‌ بیانگر یک‌ روند است‌ که‌ اغلب‌ کره‌ زمین‌ را فرا می‌گیرد و دامنه‌ فعالیت‌ آن‌ جهانی‌ است‌. در این‌ بستر، معانی‌ ضمنی‌ مفهوم‌ جهانی‌ شدن‌ بر مکان‌ نیز دلالت‌ می‌کند.
تعریفی‌ دیگر مفهوم‌ جهانی‌ شدن‌ را در عرصه‌های‌ متعدد در نظر می‌گیرد: «جهانی‌ شدن‌ مالیه‌، بازار و استراتژی‌، رقابت‌، فنّاوری‌ و پژوهش‌ و توسعه‌ مرتبط‌ به‌ آن‌، دانش‌، شیوه‌ زندگی‌ و الگوهای‌ مصرف‌، فرهنگ‌، جهانی‌ شدن‌ امکانات‌ نظارتی‌ و حکومت‌.
برخی‌ از پژوهشگران‌ این‌ روند را به‌ صورت‌ خط‌ سیری‌ در نظر می‌گیرند که‌ از جهانی‌ شدن‌ اقتصاد و فنّاوری‌ به‌ سوی‌ تغییرات‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ حرکت‌ می‌کند و به‌ تغییرات‌ فرهنگی‌ می‌انجامد.
جهانی‌ شدن‌ به‌ افزایش‌ هم‌گرایی‌ اقتصادی‌ و سیاسی‌ در حوزه‌های‌ تجارت‌ ، سرمایه‌گذاری‌، اتحادیه‌های‌ پولی‌، پذیرش‌ یک‌ واحد پولی‌ و توافقهای‌ اقتصادی‌ منجر گشته‌ است‌.
به‌ اعتقاد آن‌ها، بین‌المللی‌سازی‌ جدید به‌ نیروهای‌ اقتصادی‌ کلان‌ منتهی‌ شده‌ که‌ وابستگی‌ بیشتر کشور‌ها و بازار‌ها به‌ یکدیگر را به‌وجود آورده‌ و همچنین‌ عوامل‌ اقتصادی‌ خُردِ مرتبط‌ با سطوح‌ کلان‌ را پدید آورده‌ است‌. پیشرفتهای‌ فنّاوری‌ به‌طور چشمگیری‌ ماهیت‌ تولید و توزیع‌ و شیوه‌های‌ ارتباطات‌ را تغییر داده‌اند.




۳.۱ - انقلاب فناوری

یکی‌ از مهم‌ترین‌ نیروهای‌ محرک‌ پدیده‌ جهانی‌ شدن‌، انقلاب‌ فنّاوری‌ ارتباطات‌ و اطلاعات‌ بوده‌ است‌.
نخستین‌ تأثیر این‌ انقلاب‌ ، پدیده‌ هم‌گرایی‌ است‌ که‌ نشان‌ دهنده‌ ارتباطات‌ روزافزون‌ و تنگاتنگ‌ بین‌ اقتصاد بخشهای‌ گوناگون‌ جهان‌ است‌ که‌ در آن‌ شرکت‌ها و صنایع‌ کشورهای‌ مختلف‌ به‌طور مستمر به‌ مبادلات‌ تجاری‌ می‌پردازند و این‌ ارتباطات‌ را مرزهای‌ ملی‌ و موانع‌ تجاری‌ محدود نمی‌کنند.
فنّاوری‌ ارتباطات‌ و اطلاعات‌، بر رقابت‌پذیری‌ یک‌ کشور در دو سطح‌ اقتصادی‌ خرد و کلان‌ تأثیر می‌گذارد، قدرت‌ تولید را در بخش‌ تولید، مدیریت‌ و خدمات‌ تقویت‌ می‌کند و نوعی‌ آزادی‌ اقتصادی‌ ایجاد می‌نماید که‌ منجر به‌ توسعه‌ زیر ساخت‌ها خواهد شد.

۳.۲ - ابعاد سیاسی

برخی‌ از پژوهشگران‌ معتقدند که‌ می‌توان‌ جهانی‌ شدن‌ را از ابعاد متعدد سیاسی‌، فرهنگی‌ و اقتصادی‌ بررسی‌ کرد و لوازم‌ و آثار هر یک‌ را تشخیص‌ داد.
در این‌ میان‌، دیدگاه‌ صاحب‌نظران‌ جهانی‌ شدن‌ نیز درخور توجه‌ است‌.
برخی‌ از آنان‌ معتقدند که‌ از لحاظ‌ سیاسی‌ حاکمیت‌ دولت‌ها و مرزهای‌ آن‌ها رو به‌ سستی‌ است‌ و چند جانبه‌گرایی‌ و سازمانهای‌ متعدد فراملی‌ و غیردولتی‌ جانشین‌ دولت‌ها خواهند شد.
در مقابل‌، برخی‌ دیگر همچنان‌ دولت‌ها را مهم‌ترین‌ بازیگر در نظام‌ بین‌الملل‌ قلمداد می‌کنند.

۳.۳ - فرهنگی

از لحاظ‌ فرهنگی‌ نیز گروهی‌ اذعان‌ می‌دارند که‌ نوعی‌ فرهنگ‌ جهانی‌ در حال‌ شکل‌گیری‌ است‌ که‌ فرهنگهای‌ بومی‌ در درون‌ آن‌ رنگ‌ می‌بازند، حال‌ آنکه‌ برخی‌ معتقدند جهانی‌ شدن‌ منجر به‌ احیای‌ هویت‌ ملی‌ خواهد شد.

۳.۴ - اقتصادی

از بُعد اقتصادی‌ نیز گروهی‌ بر این‌ باورند که‌ نوعی‌ اقتصاد فراملی‌ و نوع‌ جدیدی‌ از تقسیم‌ کار بین‌المللی‌ در حال‌ شکل‌گیری‌ است‌ که‌ اقتصادهای‌ ملی‌ را در درون‌ خود هضم‌ می‌کند.
اما برخی‌ دیگر معتقدند که‌ تعاملات‌ اقتصادی‌ فعلی‌ در بهترین‌ حالت‌ فقط‌ منجر به‌ شکل‌گیری‌ بلوکهای‌ اقتصادی‌ منطقه‌ای‌ خواهد شد.
به‌ علاوه‌، برخی‌ دیگر از صاحب‌نظران‌ آن‌ را نوعی‌ امپریالیسم‌ جدید در نظر گرفته‌اند که‌ بی‌عدالتی‌ را در بین‌ کشور‌ها افزایش‌ می‌دهد.
برخی‌ جهانی‌ شدن‌ را نظام‌ سلطه‌ نوینی‌ در نظر می‌گیرند که‌ مورد حمایت‌ اقتصادهای‌ سرمایه‌داری‌ بزرگ‌ جهان‌ پس‌ از جنگ‌ سرد است‌، که‌ آن‌ها به‌ دنبال‌ تقویت‌ منافع‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ خود هستند.

۳.۴.۱ - مخالفان

مخالفانِ دیدگاه‌ فوق‌ اظهار می‌کنند که‌ در دنیای‌ جهانی‌ شده‌ مرز بین‌ سیاست‌ و قدرت‌ و سیاست‌ هنجاری‌ رو به‌ تحلیل‌ است‌.
مفاهیمی‌ مانند دموکراسی‌ ، لیبرالیسم‌ و حقوق‌ بشر با مسائلی‌ چون‌ حیثیت‌، اعتبار و قدرت‌ مرتبط‌ خواهند شد.
در چنین‌ شرایطی‌ تمدنهای‌ موجود به‌ سوی‌ یک‌ تمدن‌ عظیم‌ هم‌گرایی‌ پیدا خواهند کرد.
این‌ تمدن‌ جدید شامل‌ اقتصاد و مالیه‌ جهانی‌، شبکه‌های‌ ارتباطی‌ جهانی‌، نهاد‌ها و سیاستهای‌ جدید هنجاری‌، نظام‌ بین‌المللی‌ پس‌ از شکل‌گیری‌ نظام‌ دولت‌ ـ ملت‌ها و شناسایی‌ و احترام‌ به‌ فرهنگهای‌ مختلف‌ است‌، اگرچه‌ به‌ این‌ موارد محدود نمی‌گردد.

۳.۵ - تغییر الگو

سرانجام‌ گروه‌ دیگری‌ از صاحب‌نظران‌، جهانی‌ شدن‌ را نوعی‌ تغییر الگو می‌دانند که‌ شامل‌ تغییر در ارزش‌ها، شیوه‌ زندگی‌، و تساهل‌ در برابر تنوع‌ (نژادی‌، فرهنگی‌، جنسی‌ و غیره‌) است‌.
رونالد اینگلهارت‌ معتقد است‌: اعتبار فرا روایتهای‌ بزرگ‌ مذهبی‌ و مرامی‌ در بین‌ توده‌های‌ مردم‌ در حال‌ از دست‌ رفتن‌ است‌.
ایجاد همسانی‌ و نظام‌ سلسله‌ مراتبی‌ که‌ از ویژگیهای‌ مدرنیته‌ است‌ جای‌ خود را به‌ پذیرش‌ روزافزون‌ تکثر می‌دهد.» همچنین‌ فاصله‌ گرفتن‌ از خردگرایی‌ ابزاری‌ ــ که‌ زمانی‌ از مشخصه‌های‌ نوین‌سازی‌ به‌شمار می‌رفت‌ ــ و حرکت‌ به‌سوی‌ تأکید بیشتر بر خردگرایی‌ ارزشی‌ و کیفیت‌ دغدغه‌های‌ زندگی‌، مشخصه‌ دیگر این‌ تغییر عمده‌ به‌شمار می‌رود.
بررسی‌ برخی‌ از تعاریف‌ جهانی‌ شدن‌ نشان‌ می‌دهد که‌ صاحب‌نظران‌ به‌ این‌ مفهوم‌ با دو رویکرد کلی‌ نگریسته‌اند: عده‌ای‌ آن‌ را به‌ صورت‌ یک‌ روند در نظر می‌گیرند و برخی‌ دیگر آن‌ را به‌ صورت‌ یک‌ برنامه‌.
طبق‌ تعریف‌ دوم‌، جهانی‌ شدن‌ طرح‌ و برنامه‌ تدوین‌ شده‌ قدرتهای‌ غربی‌، به‌ ویژه‌ امریکا، برای‌ سلطه‌ همه‌ جانبه‌ اقتصادی‌، سیاسی‌ و فرهنگی‌ بر کشورهای‌ جهان‌ سوم‌ است‌.
برخی‌ از صاحب‌نظران‌ معتقدند که‌ جهانی‌ شدن‌ پیامدهای‌ جدّی‌ برای‌ محیط‌ زیست‌ و ثبات‌ اقتصاد جهانی‌ به‌ همراه‌ داشته‌ و به‌ علاوه‌ تاکنون‌ در خدمت‌ مردم‌ فقیر جهان‌ نبوده‌ است‌.
آن‌ها بر این‌ باورند که‌ بخشی‌ از این‌ مشکلات‌ و نابرابری‌ اقتصادی‌ ناشی‌ از عملکرد سازمانهای‌ اقتصادی‌ بین‌المللی‌، مانند صندوق‌ بین‌المللی‌ پول ، بانک‌ جهانی‌ و سازمان‌ تجارت‌ جهانی ، است‌ که‌ مدیریت‌ این‌ نهاد‌ها بیشتر زیر نظر و در خدمت‌ کشورهای‌ پیشرفته‌ صنعتی‌ بوده‌ است‌ تا کشورهای‌ در حال‌ توسعه‌.
جهانی‌ شدن‌ مشکلات‌ زیادی‌ در راه‌ ایجاد مفاهیم‌ بین‌ تمدن‌ها ایجاد می‌کند، زیرا تلاش‌ آن‌ بر این‌ است‌ که‌ فرهنگ‌ها و سنتهای‌ مختلف‌ سراسر جهان‌ را از طریق‌ تثبیت‌ نظام‌ سلطه‌ به‌ صورت‌ همگن‌ درآورد.


همچنین‌ روندهای‌ متناقض‌ موجود در جهانی‌شدن‌، مانند توزیع‌ ناعادلانه‌ امکانات‌ اقتصادی‌، موجب‌ شده‌ است‌ تا نوعی‌ جهانی‌شدن‌ از پایین‌ در مقابل‌ جهانی‌شدن‌ از بالا شکل‌ بگیرد.
در حالی‌ که‌ جهانی‌ شدن‌ از بالا بر همگن‌سازی‌ تأکید دارد، جهانی‌ شدن‌ از پایین‌ بر عدم‌ تجانس‌ و تفاوت‌ها تکیه‌ می‌کند.
تحولات‌ سیاسی‌ پس‌ از جنگ‌ سرد، به‌ویژه‌ ظهور جهانی‌ شدن‌، به‌ نوعی‌ موجب‌ تقابل‌ مسائل‌ جهانی‌ و محلی‌ شده‌ است‌.
به‌رغم‌ این‌ باور که‌ جهانی‌گرایی‌ و بومی‌گرایی‌ از یکدیگر تغذیه‌ و گاهی‌ همدیگر را اصلاح‌ می‌کنند، مشخص‌ نیست‌ که‌ بتوان‌ همواره‌ و به‌ آسانی‌ بین‌ این‌ دو توازن‌ ایجاد نمود.

۴.۱ - گرایشهای‌ متناقض‌

گرایشهای‌ متناقض‌ موجود در جهانی‌ شدن‌ نئولیبرالی‌ (بین‌المللی‌سازی‌ تولید، مالیه‌ و تبادلات‌) و جهانی‌ شدن‌ دموکراسی‌ (مراحل‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ گسترش‌ ارزش‌ها و حکومت‌ دموکراتیک‌)، مسائل‌ متعددی‌ را برای‌ جامعه‌ جهانی‌ مطرح‌ ساخته‌ است‌. به‌ اعتقاد برخی‌ از صاحب‌نظران‌، رشد اقتصادی‌ نه‌ از طریق‌ دموکراسی‌ بلکه‌ برپایه‌ ثَبات‌ سیاسی‌ و سیاستهای‌ سازگار با بازار ایجاد می‌گردد.
دموکراسی‌ پیش‌ شرط‌ رشد اقتصادی‌ شرق‌ آسیا نبوده‌ است‌.
در کشورهای‌ امریکای‌ جنوبی‌ نیز دموکراسی‌ شکل‌ گرفته‌، اما رشد اقتصادی‌ حاصل‌ نشده‌ است‌.
جهانی‌ شدن‌، که‌ با توسعه‌ ناهماهنگ‌ همراه‌ بوده‌ است‌، موجب‌ شده‌ تا تضاد و اختلاف‌ بین‌ کشورهای‌ شمال‌ و جنوب‌ بیش‌ از پیش‌ جلوه‌ نماید.
جهانی‌ شدن‌، بیشتر سبب‌ گسترش‌ سیاستهای‌ اقتصادی‌ نئولیبرال‌ می‌شود تا تقویت‌ مؤلفه‌ها و نهادهای‌ دموکراتیک‌.
به‌ علاوه‌، این‌ باور که‌ گردش‌ بی‌قید و شرط‌ سرمایه‌ به‌ نفع‌ همگان‌ خواهد بود به‌ شدت‌ مورد تردید قرار گرفته‌ است‌.
به‌ اعتقاد برخی‌ صاحب‌نظران‌، بحران‌ شرق‌ آسیا در اواخر دهه‌ ۱۳۷۰ ش‌/ ۱۹۹۰ چالش‌ عمده‌ای‌ برای‌ آموزه‌های‌ بازار آزاد به‌وجود آورد که‌ خود این‌ آموزه‌ها از گذشته‌ بخش‌ عمده‌ای‌ از اقتصاد سیاسی‌ بین‌المللی‌ را تشکیل‌ داده‌اند.


در برخی‌ کشورهای‌ مسلمان‌، مانند الجزایر و ترکیه‌ ، ناکامی‌ سیاستهای‌ نئولیبرال‌ و ناتوانی‌ دولت‌ در حفظ‌ ارزشهای‌ مهم‌ دینی‌، موجب‌ واکنش‌ اسلام‌گرایان‌ شده‌ است‌.
بسیاری‌ از اندیشمندان‌، احیای‌ اسلامی‌ را پاسخی‌ به‌ ناکامی‌ ملی‌گرایان‌ سکولار و دولتهای‌ جدید در حمایت‌ از افراد، چه‌ از لحاظ‌ فرهنگی‌ چه‌ از لحاظ‌ مادّی‌، می‌دانند.
به‌ویژه‌، ناکامیهای‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ کشورهای‌ مسلمان‌ سبب‌ شده‌ است‌ تا بخشهای‌ حاشیه‌ای‌ جامعه‌ مدنی‌ برضد دولت‌ شورش‌ کنند و از آن‌ به‌ عنوان‌ کاتالیزور، برای‌ ایجاد بسیج‌ عمومی‌ و مقاومت‌، استفاده‌ نمایند.
با این‌ حال‌، این‌ مقاومت‌ تنها به‌ اقتصاد سیاسی‌ محدود نمی‌شود بلکه‌ عوامل‌ اجتماعی‌، فرهنگی‌ و مذهبی‌ نیز در گسترش‌ و تشدید اسلام‌گرایی‌ نقش‌ عمده‌ای‌ داشته‌اند.
اسلام‌گرایی‌ در شمال‌ افریقا و خاورمیانه‌ نشانه‌ تلاش‌ رهبران‌ مسلمان‌ در جهت‌ کسب‌ مشروعیت‌ فرهنگی‌ برای‌ اهداف‌ و راهبردهای‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ است‌.
بحرانهای‌ سیاسی‌، اقتصادی‌ و اجتماعی‌، زمینه‌ لازم‌ را برای‌ رشد جنبه‌های‌ سیاسی‌ دین‌ فراهم‌ می‌آورد.


بیداری‌ اسلامی‌ نشان‌دهنده‌ شکافی‌ عمیق‌ در روند جهانی‌ شدن‌ است‌ و از طرف‌ دیگر برای‌ مسلمانان‌ که‌ درگیر پیامدهای‌ منفی‌ لیبرالیزاسیون‌ اقتصادی‌ بوده‌اند، نیرویی‌ فرهنگی‌ فراهم‌ آورده‌ است‌؛ یعنی‌، مقاومت‌ در برابر جهانی‌ شدن‌ نئولیبرال‌ ، برای‌ مقابله‌ با دیدگاه‌ها و فردگرایی‌ و لذت‌گرایی‌ غربی‌، شکل‌ فرهنگی‌ به‌ خود گرفته‌ است‌.
در قالب‌ این‌ مفهوم‌، دینداری‌ جانشین‌ مدرنیته‌ می‌شود، به‌گونه‌ای‌ که‌ به‌ جنبه‌های‌ غیرمادّی‌ پیشرفت‌ و جایگاه‌ آن‌ در شکل‌گیری‌ اجتماعِ مبتنی‌ بر موازین‌ اخلاقی‌ اسلامی‌ توجه‌ دارد.
جهانی‌ شدن‌ از نوعی‌ نظام‌ بین‌المللی‌ سرمایه‌داری‌ پشتیبانی‌ می‌کند که‌ شامل‌ بخش‌ پیرامونی فقیر شده‌، حاشیه‌نشین‌ و از هم‌ گسسته‌ است‌، و توده‌های‌ حاشیه‌نشین‌ شده‌ خواهان‌ راه‌حلهایی‌ در چارچوب‌ مذهب‌ هستند.
چند دهه‌ نوین‌سازی‌ و تغییرات‌ اجتماعی‌ در جهان‌ اسلام‌، که‌ عمدتاً بر اساس‌ الگوهای‌ غربی‌ صورت‌ گرفته‌، هم‌زمان‌ هم‌گرایی‌ اقتصادی‌ در اقتصاد جهانی‌ و فاصله‌ گرفتن‌ فرهنگی‌ از غرب‌ را به‌ همراه‌ داشته‌ است‌.
در گذشته‌، جهانی‌ شدن‌ به‌ استعمار، درگیریهای‌ مذهبی‌ و گرایشهای‌ مبتنی‌ بر عرفی‌گرایی‌ منتهی‌ شد که‌ حاصل‌ آن‌ ایجاد جهان‌ مدرن‌ و محروم‌ از محتوای‌ اخلاقی‌، به‌ویژه‌ اخلاق‌ دین‌ ، بود.
اکنون‌ دینداری‌ به‌عنوان‌ جانشین‌ مدرنیته‌، یکی‌ از مشخصه‌های‌ برخی‌ از کشورهای‌ اسلامی‌ است‌.
همچنین‌ خواست‌ اسلام‌ این‌ است‌ که‌ ایمان‌ ، وعده‌ الهی‌ و عناصر بسیج‌ کننده‌ را به‌گونه‌ای‌ با یکدیگر پیوند دهد که‌ نیروی‌ مقاومت‌ در برابر مداخله‌ خارجی‌ شکل‌ بگیرد.

۶.۱ - بعد حیاتی

بُعد حیاتی‌ این‌ خواست‌، اجتماعی‌ است‌ نه‌ اقتصادی. ‌به‌ گفته‌ یکی‌ از صاحب‌نظران‌، شبکه‌های‌ ارتباطی‌ بین‌المللی‌ و قدرت‌ اطلاعاتی‌ ـ فرهنگی‌ مرتبط‌ با جهانی‌ شدن‌، امریکا و تعدادی‌ از قدرتهای‌ اروپایی‌ را بر همه‌ ابعاد سیاسی‌، نظامی‌ و اقتصادی‌ حاکم‌ ساخته‌ است‌.
این‌ روند جهانی‌سازی‌ فاصله‌ بین‌ نظامهای‌ فرهنگی‌ اسلامی‌ و غیراسلامی‌ موجود در جهان‌ سوم‌ را با نظامهای‌ فرهنگی‌ غرب‌ بیشتر می‌سازد.
وی‌ با تأکید بر ارتباط‌ احیای‌ اسلامی‌ و نظام‌ سلطه‌ جهانی‌ اشاره‌ کرده‌ است‌ که‌ چون‌ قدرتهای‌ حاکم‌ غربی‌ توانایی‌ ایجاد هنجار‌ها و عرفهای‌ نظامهای‌ اقتصادی‌ و سیاسی‌ بین‌المللی‌ را در اختیار دارند، سیاست‌ به‌ اصطلاح‌ قبیله‌ای‌ و عشیره‌ای‌ دیگر فرهنگ‌ها، در قالب‌ دولت‌ها و نهاد‌ها و گروه‌ها، و در پاسخ‌ به‌ گرایشهای‌ فرهنگی‌ پنهانِ موجود در جوامعِ رو به‌ تغییر، سر برخواهند آورد.
از شیوه‌ تقویت‌ حقوق‌ بشر در جوامع‌ غیرغربی‌، به‌ویژه‌ در ارتباط‌ با روند جهانی‌ شدن‌، انتقادهای‌ بسیاری‌ شده‌ است‌.
به‌ عقیده‌ ریچارد فالک‌، تقویت‌ حقوق‌ بشر به‌ مثابه‌ جانشینی‌ برای‌ سوسیالیسم‌ دشوار است‌.
وی‌ اظهار می‌دارد که‌ اقتصاد بازار آزاد، آن‌ بخش‌ از حقوق‌ بشر را که‌ با برآوردن‌ نیازهای‌ اولیه‌ فردی‌ یا گروهی‌ مرتبط‌ باشد نمی‌پذیرد.
به‌ نظر وی‌، غرب‌ از حمایت‌ خود از حقوق‌ بشر، به‌ مثابه‌ شیوه‌ای‌ برای‌ به‌ چالش‌ کشاندن‌ رفتار جوامع‌ غیرغربی‌، استفاده‌ کرده‌ است‌.
چنین‌ روشی‌ این‌ تردید را به‌ وجود می‌آورد که‌ حقوق‌ بشر در عمل‌ توجیه‌ منطقی‌ دیپلماسی‌ مداخله‌جویانه‌ و تأکید مجدد بر برتری‌ تمدن‌ غرب‌ در دوران‌ پس‌ از استعمار است.
از این‌رو به‌ نظر می‌رسد کشورهای‌ غربی‌ غالباً از بحث‌ حقوق‌ بشر برای‌ توجیه‌ سیاستهای‌ خود در قبال‌ دولتهایی‌ استفاده‌ می‌کنند که‌ از لحاظ‌ سیاسی‌ با آن‌ها اختلاف‌ اساسی‌ دارند.
به‌ عبارتی‌، عملکرد ضعیف‌ یک‌ کشور در زمینه‌ حقوق‌ بشر الزاماً تأثیری‌ بر برقراری‌ مناسبات‌ تنگاتنگ‌ با آن‌ کشور ندارد.
مثلاً، نظام‌ پادشاهی‌ و سیاسی‌ عربستان‌ مانعی‌ بر سر راه‌ ارتباط‌ تنگاتنگ‌ این‌ کشور با غرب‌ نبوده‌ است‌.
احتمالاً تا زمانی‌ که‌ سیاست‌ خارجی‌ عربستان‌ تهدید و رقابتی‌ برای‌ غرب‌ ایجاد نکند، این‌ شکل‌ عادی‌ مناسبات‌ تداوم‌ خواهد داشت.
واکنش‌ به‌ جهانی‌ شدن‌ در قالب‌ جنبشهای‌ محلی‌ و در جهت‌ ساماندهی‌ نیاز‌ها و خواستهای‌ توده مردم‌ است‌.
یکی‌ از منتقدان‌ معتقد است‌ که‌ بر اساس‌ شواهد موجود، مردم‌ جهان‌ سوم‌ به‌ دولت‌ و سازمانهای‌ بین‌المللی‌ پشت‌ کرده‌اند، زیرا آن‌ها را بیشتر از آنکه‌ حامی‌ خود بدانند، دشمن‌ خود قلمداد می‌کنند.
رابرت‌ کاکس‌ معتقد است‌ که‌ این‌ روند با احیای‌ هویت‌ (مثلاً مذهب‌ ، قومیت‌ یا جنسیت‌) و تأکید بر محلی‌گرایی‌، به‌جای‌ تکیه‌ بر سازوکارهای‌ سیاسی‌ گسترده‌تر، همراه‌ است‌.
از این‌ منظر، جهانی‌ شدن‌، بر تعداد افرادی‌ که‌ از هویت‌ خود، آگاه‌اند خواهد افزود و آنان‌ خواستار مجموعه‌ جدیدی‌ از حقوق‌ بشر خواهند شد.


با نگاهی‌ کلی‌ به‌ بحث‌ها و آرای‌ اندیشمندان‌ جهان‌ اسلام‌ در باره‌ جهانی‌ شدن‌، آشکار می‌شود که‌ این‌ بحث‌ها با موضوعات‌ دیگری‌ چون‌ توسعه‌ و نوگرایی‌ پیوند دارد.
بیشتر اندیشمندان‌ جهان‌ اسلام ، جهانی‌ شدن‌ را پدیده‌ای‌ اجتناب‌ناپذیر می‌دانند اما بحث‌ اصلی‌ آنان‌، یافتن‌ ساز و کاری‌ برای‌حفظ‌ هویت‌ مسلمانان‌ در این‌ وضع‌ است. ‌
این‌ مسئله‌ که‌ آیا مسلمانان‌ باید خود را با وضع‌ متغیر سیاست‌ و فرهنگ‌ و عرف‌ جهانی‌ انطباق‌ دهند، بحثهای‌ زیادی‌ را در بین‌ آن‌ها به‌وجود آورده‌ است‌.
از یک‌ سو برخی‌ از مسلمانان‌ با ارزش‌ها و عرفهای‌ غیراسلامی‌ غربی‌ کنار آمده‌اند، و از سوی‌ دیگر برخی‌ بر الگوی‌ سنّتی‌ اسلام‌ تأکید می‌ورزند.
این‌ اختلافات‌، افراد یا گروه‌ها و به‌ همان‌ اندازه‌ دولت‌ها را از هم‌ جدا می‌سازد.
همچنین‌ این‌ اختلافات‌ بیانگر کشمکش‌ در جهان‌ اسلام‌ بر سر تعریف‌ و به‌ کارگیری‌ معتبر مفاهیم‌ فرهنگی‌، ارزش‌ها و نمادهاست‌.
در محیطی‌ که‌ منافع‌ قدرت‌ با سازه‌های‌ فرهنگی‌، مانند عناوین‌، آرمان‌ها و نمادهای‌ ارزشمند جوامع‌ اسلامی‌، به‌ رقابت‌ می‌پردازد این‌ کشمکش‌ به‌ صورت‌ نوعی‌ سیاست‌ فرهنگی‌ در نظر گرفته‌ می‌شود.
رابرت‌ هفنر معتقد است‌ که‌ حتی‌ با افزایش‌ فشارهای‌ مربوط‌ به‌ همگن‌سازی‌، جهان‌ اسلام‌ شاهد رشد تمایلاتی‌ مبنی‌ بر ارائه‌ تفاسیر متعدد از مفهوم‌ ایمان‌ بوده‌ است‌.
به‌ اعتقاد وی‌، امروزه‌ عده‌ای‌ از مسلمانان‌ خواستار نوعی‌ تفسیر از اسلام‌ هستند که‌ در تضاد با معیارهای‌ اسلام‌گرایی‌ حکومتی‌ قرار می‌گیرد.
این‌ بحث‌ که‌ چه‌ مرجعی‌ حق‌ دارد به‌ تعریف‌ و تبیین‌ ایمان‌ بپردازد، اخیراً در هندوئیسم‌ و مسیحیت‌ هم‌ مطرح‌ شده‌ است‌.


تحولات‌ اخیر در مسیحیت‌، اسلام‌ و هندوئیسم‌، مؤید آن‌ است‌ که‌ برخورد تمدن‌ها در شکل‌ واقعی‌ آن‌ در دوران‌ معاصر بین‌ غرب‌ و دیگر گروه‌ها و ادیان‌، رخ‌ نمی‌دهد بلکه‌ بین‌ گروههای‌ مختلف‌ در قالب‌ همان‌ ملت‌ها و تمدن‌ها اتفاق می‌افتد.


برای‌ فهم‌ کشمکش‌ موجود در جهان‌ اسلام‌ در باره‌ تعریف‌ نمادهای‌ فرهنگی‌ و سیاسی‌ آن‌، بهتر است‌ چهار گروه‌ از مسلمانان‌ (سنّت‌گرایان‌، مسلمانان‌ لیبرال‌، عمل‌گرایان‌ و چپ‌گرایان‌) را بررسی‌ کنیم‌، زیرا هر کدام‌ از آن‌ها چالشهای‌ جهانی‌ شدن‌ را از دید خود وارسی‌ می‌کنند.

۹.۱ - سنّت‌گرایان‌

سنّت‌گرایان‌ یا مسلمانان‌ سنّتی‌ غالباً به‌ دوره‌های‌ اولیه‌ و میانی‌ اسلام‌ به‌ عنوان‌ الگوی‌ جهان‌بینی‌ خود می‌نگرند.
آن‌ها مخالف‌ نفوذ عقاید، رفتار‌ها و سنّتهای‌ غربی‌ که‌ در تضاد با اسلام‌ است‌، هستند و اسلام‌ را دینی‌ کامل‌ و تغییرناپذیر در نظر می‌گیرند که‌ به‌ زمان‌ و مکان‌ خاصی‌ محدود نمی‌گردد. آنان‌ با عقاید، رفتار‌ها و ارزشهای‌ مدرن‌ سکولار ــ از نوع‌ غربی‌ یا سوسیالیست‌ ــ مخالف‌اند و خواهان‌ حکومتی‌ هستند که‌ با قوانین‌ شریعت‌ اداره‌ گردد.
آن‌ها دیدگاهی‌ مبتنی‌ بر جمع‌گرایی‌ دارند؛ یعنی‌، یک‌ فرد را بخشی‌ از یک‌ جامعه‌ یا گروه‌ می‌دانندکه‌ در قبال‌ جامعه‌ دارای‌ تعهداتی‌ است‌.
این‌ تعهدات‌ غالباً در چارچوب‌ مفاهیم‌ دینی‌ بیان‌ می‌گردد.
پس‌ طبیعی‌ است‌ که‌ بزرگ‌ترین‌ دغدغه‌ این‌ افراد، پاسداری‌ از مرزهای‌ فرهنگی‌ جامعه‌ خود باشد. دیوید لمان‌ این‌ نوع‌ جهت‌گیری‌ مذهبی‌ و گسترش‌ جهانی‌ آن‌ را شیوه‌ای‌ برای‌ مدرن‌ بودن‌ و انطباق‌ خود با شرایط‌ نوین‌ و متغیر می‌داند.
به‌ اعتقاد او، تأکید سنّت‌گرایان‌ بر ترسیم‌ مرزهایی‌دور جامعه‌خودنه‌تن‌ها در نوع‌ پوشش‌زنان‌ و محدودسازی‌ احتمالی‌ آنان‌ مشخص‌ می‌گردد، بلکه‌ در ابراز شیوه‌ متفاوت‌ زندگی‌ و حمایت‌ صادقانه‌ از اجرای‌ دین‌ و سنّت‌ منعکس‌ می‌شود.
سنّت‌گرایان‌ مصمم‌اند تا از جامعه‌ خود در مقابل‌ شکل‌ جدید سلطه‌ فرهنگی‌، که‌ آن‌ها به‌ آموزه‌ جهانی‌ شدن‌ و حقوق‌ بشر جهانی‌ نسبت‌ می‌دهند، محافظت‌ نمایند.
آن‌ها حمایت‌ جهان‌ غرب‌ از حقوق‌ بشر را شیوه‌ جدید غرب‌ در تثبیت‌ سلطه‌ فراگیر خود بر کشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ در نظر می‌گیرند.
سنّت‌گرایان‌، که‌ معتقدند جهانی‌ شدن‌ به‌ دنبال‌ همگن‌سازی‌ دیگر فرهنگهای‌ بومی‌ در قالب‌ الگوی‌ غربی‌ است‌، امروزه‌ با فشارهای‌ زیاد نیروهای‌ عرفی‌گرا و نوگرا روبه‌رو هستند.
این‌ هجوم‌ فرهنگی‌ مادّه‌گرایی‌، مصرف‌گرایی‌ و نوگرایی‌ از طریق‌ اینترنت‌، تلویزیون‌ و ویدئو منتقل‌ می‌گردد.
در بین‌ بسیاری‌ از مسلمانان‌ این‌ دیدگاه‌ مشترک‌ وجود دارد که‌ شمال‌ به‌ جای‌ آنکه‌ به‌ مردم‌ جنوب‌ اجازه‌ دهد تا عقاید خاص‌ خود را حفظ‌ نمایند، قصد دارد تحت‌ پوشش‌ جهانی‌ شدن‌، فرهنگ‌ جنوب‌ را تغییر دهد.

۹.۱.۱ - الگو

سنّت‌گرایان‌ اظهار می‌دارند که‌ الگوی‌ جامعه‌ اسلامی‌ مبتنی‌ بر توحید ، به‌ حیات‌ و اعمال‌ انسان‌ها معنا و روح‌ می‌بخشد و نمی‌تواند تابع‌ دیدگاه‌ جامعه‌ اطلاعاتی‌ و جامعه‌ اطلاعاتی جهانی در حال‌ ظهور باشد.
دیدگاه‌ اسلامی‌ در باره‌ جامعه‌ یا امت‌، بیانگر یک‌ جامعه‌ جهانی‌ با عضویت‌ نامحدود است‌ که‌ اعضای‌ آن‌ در قبال‌ اسلام‌ احساس‌ تعهد می‌کنند.
امت‌، تنوع‌ را به‌ رسمیت‌ می‌شناسد و به‌ آن‌ احترام‌ می‌گذارد اما بر وحدت‌ تأکید دارد.
جهانی‌ شدن‌ به‌ شدت‌ با منافع‌ گسترده‌ سیاسی‌، ایدئولوژیک‌ و تجاری‌ غرب‌ پیوند دارد.
به‌طور خلاصه‌، در جهان‌ امروز این‌ مفهوم‌ با استیلای‌ جهانی‌ غرب‌ و استعمار نو مترادف‌ است‌.
بدین‌گونه‌، به‌ اعتقاد مسلمانان‌ سنّت‌گرا جهانی‌ شدن‌ نوع‌ دیگری‌ از غربی ‌مآبی‌ و امریکایی‌سازی‌ با پیامدهای‌ فرهنگی‌ و اقتصادی‌ است‌ که‌ به‌ دنبال‌ تحریک‌ مناقشات‌ سیاسی‌ ـ مذهبی‌ در جهان‌ اسلام‌ است. ‌
[۱] یوسف‌ قرضاوی‌، جهانی‌ شدن‌ و نظریه‌ی‌ پایان‌ تاریخ‌ و برخورد تمدن‌ها، ج۱، ص‌ ۱۸، برگردان‌ عبدالعزیز سلیمی‌، تهران‌ ۱۳۸۲ ش‌.

سنّت‌گرایان‌، اعتبار تمام‌ عیار نگرش‌ اخلاق‌ جهانی‌ یا فرهنگ‌ جهانی‌ مبتنی‌ بر تبادلات‌ فرهنگی‌، به‌ویژه‌ با خاستگاه‌ غربی‌، را نمی‌پذیرند.
از این‌ لحاظ‌، محافظه‌کاران‌ سنّتی‌ را می‌توان‌ «محلی‌ساز» نامید که‌ برای‌ سازماندهی‌ اقتصاد و اجتماع‌، بدون‌ تضعیف‌ کارکرد سنّتهای‌ معتبر فرهنگی‌ مذهبی‌، دیدگاهی‌ اسلامی‌ و وحدت‌گرا را مطرح‌ می‌نمایند.

۹.۲ - مسلمانان‌ لیبرال‌

مسلمانان‌ لیبرال‌، که‌ مدافعان‌ جهان‌گرایی‌ شناخته‌ شده‌اند، در صدد ارائه‌ الگویی‌ هستند که‌ در آن‌ مسلمانان‌ نقش‌ مؤثری‌ در جنبش‌ تمدن‌ جهانی‌ داشته‌ باشند، این‌ الگو عمدتاً مبتنی‌ بر تفکر جدیدی‌ است‌ که‌ در قالب‌ آن‌ مفاهیمی‌ چون‌ مسئولیت‌پذیری‌، جامعه‌ مدنی‌ و نقش‌ قانون‌ به‌ جامعه‌ اسلامی‌ نوین‌ شکل‌ می‌دهد.

۹.۲.۱ - نسبی‌گرایی

مسلمانان‌ لیبرال‌ نوع‌ خفیفی‌ از نسبی‌گرایی‌ و تکثرگرایی‌ فرهنگی‌ را می‌پذیرند اما نه‌ به‌ آن‌ اندازه‌ که‌ در اعلامیه‌ جهانی‌ حقوق‌ بشر بیان‌ شده‌ است‌.
مسلمانان‌ لیبرال‌، آن‌ دسته‌ از سنّتهای‌ فرهنگی‌ را که‌ به‌ اعتقاد آن‌ها در تضاد با معیارهای‌ نوین‌ حقوق‌ بشر بین‌المللی‌ قرار می‌گیرند، نمی‌پذیرند یا به‌ دنبال‌ تغییر آن‌ها هستند.
به‌ نظر آن‌ها، سنّتهای‌ فرهنگی‌ به‌طور اجتماعی‌ شکل‌ می‌گیرند، پس‌ تغییر می‌یابند.
برخی‌ از مسلمانان‌ لیبرال‌ از پیوستن‌ به‌ تمدن‌ جهانی‌ حمایت‌ می‌کنند و معتقدند که‌ تمدن‌ اسلامی‌ را نمی‌توان‌ بازسازی‌ کرد.
به‌ اعتقاد آن‌ها دستیابی‌ به‌ اهدافی‌ چون‌ توسعه‌ پایدار و حکومت‌ مردم‌ سالار، مستلزم‌ تشکیل‌ جامعه‌ مدنی‌ جهانی‌ مبتنی‌ بر عقاید، هنجارهای‌ مشترک‌ و تعاملات‌ اجتماعی‌ است.‌
مسلمانان‌ لیبرال‌، که‌ آرایشان‌ با محافظه‌کاران‌ هماهنگ‌ نیست‌، معتقدند که‌ ارزشهای‌ مرتبط‌ با تمدن‌ غرب‌، و نه‌ غربی‌سازی‌ و نوین‌سازی‌، باید مورد توجه‌ جهانیان‌ قرار گیرد.
طبق‌ نظر آن‌ها، ارزشهای‌ جهانی‌ غربی‌، مانند آزادی‌ و برابری‌ و برادری‌، را می‌توان‌ به‌ آسانی‌ در کل‌ جهان‌ تعمیم‌ داد.
آن‌ها نه‌ تنها تمدن‌ غرب‌ را به‌ چالش‌ نمی‌کشند بلکه‌ به‌ دنبال‌ اثبات‌ مشروعیت‌ و کاربرد جهانی‌ آن‌ هستند.
به‌ باور آن‌ها، اندیشمندان‌ مسلمان‌ باید این‌ تمدن‌ جهانی‌ را بپذیرند و در عین‌ حال‌ به‌ دنبال‌ راههایی‌ باشند تا مشارکت‌ خود را با این‌ تمدن‌ بهبود بخشند.
از این‌ منظر است‌ که‌ مسلمانان‌ لیبرال‌ در جهان‌ اسلام‌ به‌ جهانی‌گرایان‌ نیز شهره‌اند.

۹.۲.۲ - همزیستی

مسلمانان‌ لیبرال‌ معتقدند که‌ باید بین‌ آموزه‌های‌ اسلامی‌ با هنجارهای‌ بین‌المللی‌ حقوق‌ بشر و حکومت‌ مدرن‌ همزیستی‌ برقرار گردد.
برخی‌ دیگر از اندیشمندان‌ تأکید کرده‌اند که‌ شریعت‌ بایستی‌ با واقعیتهای‌ کشورهای‌ دوران‌ معاصر که‌ دارای‌ مذهب‌ و ملیت‌ متعدد هستند تطبیق‌ داده‌ شود و تفسیرهای‌ جدید و منطبق‌ بر شرایط‌ تاریخی‌ از منابع‌ اصولی‌ اسلام‌ ارائه‌ گردد
آن‌ها خواستار بحث‌ مجدد در مورد احکام‌ مرتبط‌ با زنان‌ و روابط‌ بین‌ زن‌ و مرد هستند و می‌پذیرند که‌ ترکیب‌ تقسیم‌ بین‌المللی‌ جدید کار و تحول‌ ارتباطات‌ راه‌ دور جهانی‌، نیاز به‌ هنجارهای‌ جدید اجتماعی‌ (مانند برابری‌ جنسیت‌ها) در جهان‌ اسلام‌ را ایجاد نموده‌ است‌.
آن‌ها جهانی‌ شدن‌ را روندی‌ لیبرال‌ساز با پیامدهای‌ عمده‌ برای‌ روابط‌ بین‌ جنسیت‌ها می‌دانند.
مسلمانان‌ لیبرال‌ در عین‌ حال‌ که‌ از ویژگیهای‌ آزاد سازنده‌ عصر جدید دفاع‌ می‌کنند، در مورد پیامدهای‌ اقتصادی‌ و سیاسی‌ آن‌، از جمله‌ توزیع‌ ناعادلانه‌ ثروت‌ و مزایای‌ آن‌، هشدار می‌دهند و در عین‌ حال‌ برخی‌ از آن‌ها تأکید می‌کنند که‌ به‌ جای‌ اتخاذ رویکردی‌ منفعلانه‌ در قبال‌ جهانی‌ شدن‌، بایستی‌ به‌ طور مشروط‌ با جهانی‌ شدن‌ همراه‌ شد و به‌ بدیل‌سازی‌ فرهنگی‌ در درون‌ آن‌ پرداخت‌.
آن‌ها آشفتگی‌ و عدم‌ اطمینان‌ موجود در دنیای‌ جهانی‌ شده‌ معاصر را به‌ سلطه‌ شرکتهای‌ فراملی‌ و نفوذ شدید آن‌ها در جهان‌ سیاست‌ مرتبط‌ می‌سازند
[۲] عبدالقیوم‌ سجادی‌، درآمدی‌ بر اسلام‌ و جهانی‌ شدن‌، ص‌ ۱۵۳ـ ۱۵۶، قم‌ ۱۳۸۳ ش‌


۹.۳ - عمل‌گرایان‌

در جهان‌ اسلام‌، دیدگاهی‌ اصلاح‌طلبانه‌ ـ عمل‌گرا وجود دارد که‌ می‌کوشد میان‌ قوانین‌ اساسی‌ مدرن‌ و سنّتی‌ اسلامی‌، تناسبی‌ به‌ وجود آورد.
مدافعان‌ این‌ دیدگاه‌ بر این‌ باورند که‌ تمدن‌ اسلامی‌ می‌تواند همواره‌ بازسازی‌، باز تولید و احیا گردد.
آن‌ها تأکید می‌کنند که‌ احیاگری‌ بخش‌ مهمی‌ از سنّت‌ اسلامی‌ است‌.
و بنابراین‌، نوین‌سازی‌ نه‌ تنها می‌تواند اسلامی‌ باشد بلکه‌ باید آن‌ را از آن‌گونه‌ نوین‌سازی‌ که‌ اسلام‌ یا عناصر سازنده‌ آن‌ را به‌ نفع‌ الگوهای‌ بدیل‌ غربی‌ (مانند سکولاریسم‌) حذف‌ می‌سازد، تمیز داد.
در حالی‌که‌ تجربه‌ نوین‌سازی‌ در جوامع‌ غیرغربی‌ موجب‌ احیای‌ علایق‌ و وابستگیهای‌ سنّتی‌ به‌ گروههای‌ قومی‌ و مذهبی‌ شده‌، اما همان‌گونه‌ که‌ جف‌هینس‌ اشاره‌ کرده‌، اعتقاد عمومی‌ به‌ پیشرفت‌ از طریق‌ نوین‌سازی‌ عرفی‌گرا به‌طور کامل‌ فرو پاشیده‌ است. ‌

۹.۴ - اصلاح‌طلبان‌ اسلامی‌

این‌ اصلاح‌طلبان‌ اسلامی‌ به‌ اندازه‌ مسلمانان‌ لیبرال‌ به‌ نسبی‌گرایی‌ فرهنگی‌ معتقد نیستند.
با این‌ حال‌، به‌ نظر می‌رسد که‌ تمایلی‌ برای‌ زیر سؤال‌ بردن‌ کل‌ اعتبار آن‌ ندارند.
آن‌ها از برخی‌ مفاهیم‌ دموکراتیک‌ و اخلاقی‌ در چارچوب‌ سنّت‌ اسلامی‌ همانند اجتهاد، شورا، اجماع‌ و بیعت‌ بهره‌ می‌برند.
این‌ مفاهیم‌ اجتماعی‌، که‌ با هنجارهای‌ جهانی مربوط‌ به‌ مشروعیت‌ همخوانی‌ دارد، مستلزم‌ مسئولیت‌پذیری‌ دموکراتیک‌ و احترام‌ به‌ عدالت‌ اجتماعی‌ از سوی‌ دولتمردان‌ است. ‌
اصلاح‌طلبان‌ اسلامی‌ مقاومت‌ مذهبی‌ در برابر عرفی‌گرایی‌ را مشروع‌ می‌دانند و خود بزرگ‌بینی‌ مبتنی‌ بر عقلِابزاری‌ و سلطه‌ اخلاقی‌ مربوط‌ به‌ تجربیات‌ غربی‌ را مورد تردید قرار می‌دهند.
آن‌ها برای‌ به‌ چالش‌ کشاندن‌ فهم‌ غربی‌ از نوین‌سازی‌ عرفی‌گرا تا حد زیادی‌ بر مفاهیم‌ اخلاقی‌ و فرهنگی‌ اسلامی‌ تکیه‌ دارند.
اصلاح‌طلبان‌ با اتخاذ دیدگاهی‌ انتقادی‌ به‌ ویژگیهای‌ فردگرایانه‌ فلسفه‌ اخلاق‌ غرب‌، از الگوی‌ اسلامی‌ یک‌ جامعه‌ خوب‌ و مبتنی‌ بر هنجار‌ها و ساختارهای‌ جمعی‌ و گروهی‌ دفاع‌ می‌نمایند.
اصلاح‌طلبان‌ با اینکه‌ همانند محافظه‌کاران‌، برخی‌ دیدگاههای‌ بدبینانه‌ به‌ جهانی‌ شدن‌ دارند، انعطاف‌ زیادی‌ نسبت‌ به‌ آن‌ از خود نشان‌ می‌دهند، با این‌ حال‌ پرسشهای‌ موجهی‌ را نیز مطرح‌ می‌سازند.
یکی‌ از پرسشهای‌ آن‌ها این‌ است‌ که‌ آیا ماهیت‌ جهانی‌ شدن‌ تلاش‌ برای‌ ساخت‌ گفتمان‌ اخلاقی‌ به‌ منظور توجیه‌ مداخله‌ و سلطه‌ بیگانگان‌ نیست‌؟ و اینکه‌ آیا گفتمان‌ حقوق‌ بشر ابزاری‌ برای‌ امریکایی‌سازی‌ فرهنگ‌ جهانی‌ نیست‌؟
اصلاح‌طلبان‌ مسلمان‌، با آگاهی‌ از جریانات‌ پنهان‌ نظام‌ سیطره‌ مربوط‌ به‌ جهانی‌ شدن‌، به‌ دنبال‌ بازبینی‌ نظام‌ نوین‌ جهانی‌ هستند.
آن‌ها حق‌ مشارکت‌ در روند جهانی‌ شدن‌ را برای‌ خود محفوظ‌ می‌دارند.
با این‌ کار، همواره‌ امکان‌ صرفه‌جویی‌ در هزینه‌ها وجود دارد به‌ویژه‌ وقتی‌ که‌ جهانی‌ شدن‌ به‌ صورت‌ تهدیدی‌ برای‌ هویت‌ فرهنگی‌ و ملی‌ آن‌ها به‌ نظر برسد.
همان‌گونه‌ که‌ برخی‌ از ناظران‌ در جهان‌ عرب‌ اشاره‌ کرده‌اند، این‌ اندیشمندان‌ اصلاح‌طلب‌، مدرنیته‌ غرب‌ را به‌ همان‌ صورت‌ نظریات‌ هنجاری‌، مانند حقوق‌ بشر، دموکراسی‌ و خردگرایی‌، می‌پذیرند و معتقدند که‌ تمایز بین‌ عناصر پایدار و تغییرپذیر میراث‌ فرهنگی‌ به‌ بحث‌ مهم‌ جهان‌ اسلام‌ بدل‌ شده‌ است‌.
این‌ مسئله‌ می‌تواند به‌ ایجاد فضایی‌ منتهی‌ گردد که‌ در آن‌ حفظ‌ فرهنگ‌ و سنّت‌ با پیشرفتهای‌ مترقی‌ جهانی‌، مانند حمایت‌ و تقویت‌ حقوق‌ بشر، در همه‌ مناطق‌ همزیستی‌ داشته‌ باشد.

۹.۵ - چپ‌گرایان‌

در میان‌ آرای‌ متعدد موجود در جهان‌ اسلام‌ در زمینه‌ جهانی‌ شدن‌، چپ‌گرایان‌ نیز نظریات‌ منسجمی‌ را به‌ ویژه‌ در مورد ابعاد اقتصادی‌ و اجتماعی‌ جهانی‌ شدن‌ ارائه‌ نموده‌اند.
برخی‌ از آن‌ها جهانی‌شدن‌ را دارای‌ پیشینه‌ تاریخی‌ و یکی‌ از اَشکال‌ نظام‌ سرمایه‌داری‌ می‌دانند.
[۳] جلال‌ امین‌، العولمه‌ و التنمیه‌ العربیه‌: من‌ حمله‌ نابلیون‌ الی‌ جوله‌ الاوروغوای‌، جلال‌ امین‌، العولمه‌ و التنمیه‌ العربیه‌: من‌ حمله‌ نابلیون‌ الی‌ جوله‌ الاوروغوای‌، ۱۷۹۸ـ ۱۹۹۸، بیروت‌ ۲۰۰۱
آن‌ها با اشاره‌ به‌ ابعاد سیاسی‌، اقتصادی‌، اجتماعی‌ و هویتی جهانی‌ شدن‌، بیان‌ می‌دارند که‌ نظام‌ سرمایه‌داری‌ در قالب‌ نوین‌ خود، یعنی‌ جهانی‌ شدن‌، باعث‌ توزیع‌ ناعادلانه‌ ثروت‌ در بین‌ کشورهای‌ شمال‌ و جنوب‌، قطبی‌ شدن‌ جهان‌، تضعیف‌ اقتصادهای‌ محلی‌ و تولید مصرف‌کنندگان‌ جدید، و به‌ طور کلی‌ تبعیض‌ روزافزون‌ بین‌ کشورهای‌ مرکز و پیرامونی‌ خواهد شد.
[۴] حسن‌ حنفی‌، «العولمه‌ بین‌الحقیقه‌ و الوهم‌ «، در ماالعولمه‌؟، ص۲۳، بیروت‌: دارالفکر المعاصر، ۱۴۲۲ الف‌.
[۵] حسن‌ حنفی‌، «من‌ مثقف‌ وطنی‌ الی‌ مثقف‌ غربی‌»، در ماالعولمه‌؟، ص‌۲۳۷ـ۲۳۹، ۲۴۷، بیروت‌: دارالفکر المعاصر، ۱۴۲۲ ب‌
[۶] سمیرامین‌، العولمه‌ و مفهوم‌ الدوله‌ الوطنیه‌ در الدوله‌ الوطنیه‌ و تحدیات‌ العولمه‌ فی‌ الوطن‌العربی‌ص‌ ۱۶ـ ۱۸، قاهره‌: مکتبه‌ مدبولی‌، ۲۰۰۴
[۷] صادق‌ جلال‌ عظم‌، «ماهی‌ العولمه‌؟»، در ماالعولمه‌؟، ص‌۱۲۰ـ۱۲۲، قاهره‌: مکتبه‌ مدبولی‌، ۲۰۰۴
با این‌ حال‌، برخی‌ از آن‌ها برای‌ مقابله‌ با وضع‌ موجود به‌ ارائه‌ راهکارهایی‌ پرداخته‌اند، از جمله‌ برقراری‌ ارتباطات‌ منسجم‌ بین‌ کشورهای‌ پیرامونی‌ و افزایش‌ احساسات‌ مبتنی‌ بر دموکراسی‌ در بین‌ کشورهای‌ مرکز، استفاده‌ از فرصت‌ها و امکانات‌ ایجاد شده‌ در عصر جهانی‌ شدن‌ و مدیریت‌ صحیح‌ فعالیتهای‌ اقتصادی‌.
[۸] سمیرامین‌، العولمه‌ و مفهوم‌ الدوله‌ الوطنیه‌ در الدوله‌ الوطنیه‌ و تحدیات‌ العولمه‌ فی‌ الوطن‌العربی‌ص‌ ۱۶ـ ۱۸، قاهره‌: مکتبه‌ مدبولی‌، ۲۰۰۴
[۹] جلال‌ امین‌، «العولمه‌ و الهویه‌ الثقافیه‌ و المجتمع‌ التکنولوجی‌ الحدیث‌»، ص‌ ۲۱۷ـ۲۲۱، در العولمه‌ و تداعیات‌ها علی‌ الوطن‌ العربی، بیروت‌: مرکز دراسات‌ الوحده‌العربیه‌، ۲۰۰۴.


۹.۶ - هویت‌ فراملیتی‌

در بحث‌ جهانی‌ شدن‌ بایستی‌ به‌ تجربه‌ مسلمانان‌ ساکن‌ در دیگر کشور‌ها، به‌ خصوص‌ کشورهای‌ غربی‌، اشاره‌ نمود، زیرا آن‌ها خود در زمینه‌ روابط‌ اجتماعی‌ ـ سیاسی‌ فراملی‌ به‌ نیروی‌ عمده‌ای‌ بدل‌ شده‌اند.
پی‌تر مندویل‌ اذعان‌ می‌دارد که‌ مسلمانان‌ پراکنده‌ در سایر کشور‌ها ظاهراً هویت‌ جدیدی‌ تشکیل‌ داده‌اند که‌ خود وی‌ آن‌ را هویتِ میان‌ نهاده‌ نامیده‌ است‌.
این‌ هویت‌ جدید نه‌ در سیاستِ جامعه‌ اکثریت‌ غیرمسلمان‌، که‌ آن‌ها ساکن‌ آن‌ هستند، مشارکت‌ می‌کند و نه‌ در سیاست‌ کشور مبدأ خود.
این‌ مسئله‌، به‌ویژه‌ در بین‌ نسلهای‌ جوان‌تر، نوعی‌ هویت‌ سیاسی‌ دوگانه‌ را به‌وجود می‌آورد که‌ می‌توان‌ آن‌ را تا اندازه‌ای‌ بینابینی‌ دانست‌ .
[۱۰] جلال‌ امین‌، «العولمه‌ و الهویه‌ الثقافیه‌ و المجتمع‌ التکنولوجی‌ الحدیث‌»، ج۱، ص‌ ۲۱۷ـ۲۲۱، در العولمه‌ و تداعیات‌ها علی‌ الوطن‌ العربی، بیروت‌: مرکز دراسات‌ الوحده‌العربیه‌، ۲۰۰۴.
وقتی‌ این‌ افراد در بستر فرامحلی‌ قرار می‌گیرند یا وقتی‌ مهاجرت‌ می‌کنند، شکل‌ جدیدی‌ از ارتباط‌ بین‌المللی‌ به‌ راه‌ می‌افتد که‌ در آن‌ مرزهای‌ اجتماع‌ سیاسی‌ بایستی‌ ناگزیر بازتعریف‌ گردد.
مسلمانان‌ مقیم‌ غرب‌ به‌طور روزافزونی‌ با دیگر مسلمانان‌ آشنا می‌شوند.
پیامد این‌ عمل‌، گفتگو، بازنگری‌ و احیای‌ اسلام‌ بوده‌ است‌.
به‌طور خلاصه‌، ما شاهد شالوده‌شکنی‌ جهان‌ اسلام‌ توسط‌ خود مسلمانان‌ هستیم‌؛
لذا به‌ راحتی‌ می‌توان‌ درک‌ کرد که‌ چرا برخی‌ از سران‌ نیروهای‌ مخالف‌ اسلامی‌ همگی‌ در خارج‌ از کشور خود مستقر هستند.
ما شاهد شکل‌گیری‌ روندهای‌ گسترده‌تری‌ از شکل‌گیری‌ نیرو‌ها و سازمانهای‌ فراملیتی‌ هستیم‌ و تأثیر آن‌ها بر مسلمانان‌ سراسر جهان‌ انکارناپذیر است‌.
مسلمانان‌ مقیم‌ غرب‌ نقش‌ مهمی‌ در جهانی‌سازی‌ دین‌ داشته‌اند.
فرامحلی‌گرایی‌، مسلمانان‌ را از اختلافات‌ درونی‌ خود بیشتر آگاه‌ می‌سازد و با آشکار کردن‌ این‌ اختلاف‌ آن‌ها را در مقابل‌ هم‌ قرار می‌دهد.
تناقض‌ دیگر جهانی‌ شدن‌ این‌ است‌ که‌ آن‌ هنجارهای‌ جهانی‌ و عقایدی‌ را تقویت‌ می‌سازد که‌ دینداری‌ را از دین‌ مجزا می‌سازد و مرزهای‌ فرهنگ‌ و سیاست‌ را از می‌ان‌ برمی‌دارد.

۹.۶.۱ - ارزشهای مهاجران‌ مسلمان‌

ارزشهایی‌ که‌ نسل‌ دوم‌ و سوم‌ مهاجران‌ مسلمان‌ در غرب‌ به‌ آن‌ پایبند هستند، الزاماً بیانگر یک‌ فرهنگ‌ مشخص‌ نیست‌ بلکه‌ تجلی‌ یک‌ هویت‌ مذهبی‌ جهانی‌ است‌ که‌ فرا‌تر از خود مفهوم‌ فرهنگ‌ قرار می‌گیرد.
همزمان‌، جهانی‌ شدن‌، بر ضرورت‌ اتخاذ و پیروی‌ از یک سیاست‌ فرهنگی‌ خاص‌ تأکید می‌کند.
این‌ تحول‌، حقوق‌دانان‌ و فعالان‌ مسلمان‌ حقوق‌ بشر را وادار ساخته‌ است‌ تا در چارچوب‌ اسلام‌ به‌ دنبال‌ مفاهیمی‌ چون‌ برابری‌، عدالت‌ اجتماعی‌ و رفع‌ تبعیض‌ باشند.
آن‌ها معتقدند که‌ مداخلات‌ خارجی‌ (به‌ویژه‌ از نوع‌ نظامی‌ آن‌) گاهی‌ زمینه‌ساز تصعیف‌ تلاشهای‌ محلی‌ برای‌ تقویت‌ حقوق‌ بشر است‌.
ارتباطات‌ و رسانه‌های‌ جمعی‌ نیز جایگاه‌ مبارزان‌ مسلمان‌ را تقویت‌ ساخته‌ است‌.
نیروهای‌ محافظه‌کار به‌طور مؤثر از نهاد‌ها و سازمانهای‌ بین‌المللی‌، مانند سازمان‌ ملل‌ متحد ، به‌ نفع‌ خود استفاده‌ کرده‌اند.
ائتلاف‌ نمایندگان‌ محافظه‌کار کاتولیک‌ و مسلمان‌ در برنامه‌ عمل‌ پکن‌ (۱۳۷۴ ش /۱۹۹۵)، در مورد مسائل‌ مربوط‌ به‌ جنسیت‌ و تعریف‌ حقوق‌ زنان‌ از استحکام‌ بیشتری‌ برخوردار بود.
پاپ‌ ژان‌ پل‌ دوم‌ ، که‌ طراح‌ این‌ ائتلاف‌ بود، از شباهتهای‌ بین‌ کاتولیک‌ها و مسلمانان‌ محافظه‌کار بهره‌ گرفت‌ و تلاش‌ نمود تا این‌ دو گروه‌ را با یکدیگر متحد سازد.
محدودیت‌ها و فرصتهایی‌ که‌ جهانی‌ شدن‌ ارائه‌ می‌نماید بسیار زیاد است‌.
جهان‌ اسلام‌ به ‌صحنه‌ نبرد دیدگاه‌ خاصی‌ از نوین‌سازی‌ و تغییر اجتماعی‌ تبدیل‌ شده‌ است‌ که‌ در آن‌ جهانی‌ شدن‌ با ابعاد اخلاقی‌ پیوند می‌یابد.

۹.۶.۲ - جهانی‌ شدن‌ با وجهه‌ انسانی‌

برای‌ آنکه‌ جهانی‌ شدن‌ با وجهه‌ انسانی‌ در جهان‌ اسلام‌ پذیرفته‌ شود بایستی‌ تلاش‌ نمود تا نظم‌ جهانی‌ دیگری‌ ایجاد گردد تا مسلمانان‌ در چارچوب‌ آن‌ بتوانند مسیر آینده‌ خود را خود ترسیم‌ نمایند و بر سرنوشت‌ خود حاکم‌ شوند.
در کل‌، تفکر اسلامی‌ و انگیزه‌ اعتقادی‌ و دینی‌ به‌ دنبال‌ ساخت‌ نوعی‌ هویت‌ است‌ که‌ مسلمانان‌ در دنیای‌ جهانی‌شونده‌ از آن‌ محروم‌ مانده‌اند.


(۱) جلال‌ امین‌، العولمه‌ و التنمیه‌ العربیه‌: من‌ حمله‌ نابلیون‌ الی‌ جوله‌ الاوروغوای‌، ۱۷۹۸ـ ۱۹۹۸، بیروت‌ ۲۰۰۱.
(۲) جلال‌ امین‌، «العولمه‌ و الهویه‌ الثقافیه‌ و المجتمع‌ التکنولوجی‌ الحدیث‌»، در العولمه‌ و تداعیات‌ها علی‌ الوطن‌ العربی، بیروت‌: مرکز دراسات‌ الوحده‌العربیه‌، ۲۰۰۴.
(۳) حسن‌ حنفی‌، «العولمه‌ بین‌الحقیقه‌ و الوهم‌»، در ماالعولمه‌؟، بیروت‌: دارالفکر المعاصر، ۱۴۲۲ الف‌.
(۴) حسن‌ حنفی‌، «من‌ مثقف‌ وطنی‌ الی‌ مثقف‌ غربی‌»، بیروت‌: دارالفکر المعاصر، ۱۴۲۲ ب‌.
(۵) عبدالقیوم‌ سجادی‌، درآمدی‌ بر اسلام‌ و جهانی‌ شدن‌، قم‌ ۱۳۸۳ ش‌.
(۶) سمیرامین‌، «العولمه‌ و مفهوم‌ الدوله‌ الوطنیه‌»، در الدوله‌ الوطنیه‌ و تحدیات‌ العولمه‌ فی‌ الوطن‌العربی‌، قاهره‌: مکتبه‌ مدبولی‌، ۲۰۰۴.
(۷) صادق‌ جلال‌ عظم‌، «ماهی‌ العولمه‌؟»، در ماالعولمه‌؟، قاهره‌: مکتبه‌ مدبولی‌، ۲۰۰۴.
(۸) یوسف‌ قرضاوی‌، جهانی‌ شدن‌ و نظریه‌ی‌ پایان‌ تاریخ‌ و برخورد تمدن‌ها، برگردان‌ عبدالعزیز سلیمی‌، تهران‌ ۱۳۸۲ ش‌.


۱. یوسف‌ قرضاوی‌، جهانی‌ شدن‌ و نظریه‌ی‌ پایان‌ تاریخ‌ و برخورد تمدن‌ها، ج۱، ص‌ ۱۸، برگردان‌ عبدالعزیز سلیمی‌، تهران‌ ۱۳۸۲ ش‌.
۲. عبدالقیوم‌ سجادی‌، درآمدی‌ بر اسلام‌ و جهانی‌ شدن‌، ص‌ ۱۵۳ـ ۱۵۶، قم‌ ۱۳۸۳ ش‌
۳. جلال‌ امین‌، العولمه‌ و التنمیه‌ العربیه‌: من‌ حمله‌ نابلیون‌ الی‌ جوله‌ الاوروغوای‌، جلال‌ امین‌، العولمه‌ و التنمیه‌ العربیه‌: من‌ حمله‌ نابلیون‌ الی‌ جوله‌ الاوروغوای‌، ۱۷۹۸ـ ۱۹۹۸، بیروت‌ ۲۰۰۱
۴. حسن‌ حنفی‌، «العولمه‌ بین‌الحقیقه‌ و الوهم‌ «، در ماالعولمه‌؟، ص۲۳، بیروت‌: دارالفکر المعاصر، ۱۴۲۲ الف‌.
۵. حسن‌ حنفی‌، «من‌ مثقف‌ وطنی‌ الی‌ مثقف‌ غربی‌»، در ماالعولمه‌؟، ص‌۲۳۷ـ۲۳۹، ۲۴۷، بیروت‌: دارالفکر المعاصر، ۱۴۲۲ ب‌
۶. سمیرامین‌، العولمه‌ و مفهوم‌ الدوله‌ الوطنیه‌ در الدوله‌ الوطنیه‌ و تحدیات‌ العولمه‌ فی‌ الوطن‌العربی‌ص‌ ۱۶ـ ۱۸، قاهره‌: مکتبه‌ مدبولی‌، ۲۰۰۴
۷. صادق‌ جلال‌ عظم‌، «ماهی‌ العولمه‌؟»، در ماالعولمه‌؟، ص‌۱۲۰ـ۱۲۲، قاهره‌: مکتبه‌ مدبولی‌، ۲۰۰۴
۸. سمیرامین‌، العولمه‌ و مفهوم‌ الدوله‌ الوطنیه‌ در الدوله‌ الوطنیه‌ و تحدیات‌ العولمه‌ فی‌ الوطن‌العربی‌ص‌ ۱۶ـ ۱۸، قاهره‌: مکتبه‌ مدبولی‌، ۲۰۰۴
۹. جلال‌ امین‌، «العولمه‌ و الهویه‌ الثقافیه‌ و المجتمع‌ التکنولوجی‌ الحدیث‌»، ص‌ ۲۱۷ـ۲۲۱، در العولمه‌ و تداعیات‌ها علی‌ الوطن‌ العربی، بیروت‌: مرکز دراسات‌ الوحده‌العربیه‌، ۲۰۰۴.
۱۰. جلال‌ امین‌، «العولمه‌ و الهویه‌ الثقافیه‌ و المجتمع‌ التکنولوجی‌ الحدیث‌»، ج۱، ص‌ ۲۱۷ـ۲۲۱، در العولمه‌ و تداعیات‌ها علی‌ الوطن‌ العربی، بیروت‌: مرکز دراسات‌ الوحده‌العربیه‌، ۲۰۰۴.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جهانی‌شدن»، شماره۵۲۷۹.    


رده‌های این صفحه : جهانی‌سازی | فرهنگ و اجتماع




جعبه ابزار