جریان هوا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی مواردی که دانشمندان اسلامی در آن مورد بحث و تحقیق کردهاند باد میباشد و در این باره آرای متفاوتی دارند.
کلیات و نظرِ دانشمندان
مسلمان درباره آن، نقاط کم فشار جو را در جهت عکس گردش عقربههای ساعت و مراکز پرفشار را در جهت گردش عقربههای ساعت دور میزنند. دانشمندان مسلمان به این نکات پی برده و برای بادها تعریفی شبیه به تعاریف امروزی بیان کرده بودند؛ چنانکه
مسعودی میگوید که باد عبارت است از «حرکت
هوا و تموّج آن»
اخوان الصفا نیز در رساله چهارم راجع به اجسام و طبیعیات
گفتهاند که : «باد عبارت است از تموّج هوا و حرکت آن در جهتهای ششگانه».
«ریح» (باد) مفرد مؤنث است و جمع آن «ریاح» است و استعمال آن در
قرآن کریم به صورت مفرد برای
بلایا و بدیهی است، اما به صورت جمع در مورد خیر و خوبی آمده است.
مثلاً بادی که به صورت مفرد به کار رفته، به عنوان باد «عقیم» (بی خیر و برکت) یا باد «صرصر» (سخت) وصف شده است.
اما ریاح (بادها) پیشاپیش رحمت خدا (مراد باران است) به بشارت فرستاده میشوند.
روایت شده که هرگاه باد شدّت پیدا میکرد
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمودند: «پروردگارا، آن را ریاح قرار بده و ریح قرار مده».
دانشمندان مسلمان از دیرباز نسبت مستقیم میان وزش بادهای روزانه و مقدار جریانهای هوایی بالارونده و پایین رونده ای را که خود به میانگین گرمای سطح
زمین بستگی دارد شناخته بودند. مثلاً یکی از دلایل وزش بادها به نظر
اخوان الصفا چنین است: بالا رفتن
بخار از سطح دریاها و صحراهای خشک و اراضی بی
آب بر اثر حرارت، سبب برخاستنِ بخار مرطوب از دریاها و گرد و غبار خشک از دشتها و اراضی بی آب میشود و درنتیجه هوا به هر طرف رانده و جا برای هر دو نوع بخارِ بالارونده باز میشود؛ حال اگر گرد و غبار خشک بیشتر باشد، باد پدید میآید. زیرا این اجزای خشک، بعد از آنکه به کره نسیم میرسد و خنک میشود و کره زمهریر مانع بالاتر رفتن آنها میشود، به پایین برمیگردد و هوا را به جهات چهارگانه میراند که از آن بادهای گوناگون حاصل میآید.
دانشمندان مسلمان همچنین نقش
باران را در پایین آوردن دمای سطح زمین و افزودن نیروی جریانهای هوایی بالارونده و پایین رونده، که سبب نقصان سرعت بادها و آرامش آنها در سطح زمین میشود، دریافته بودند. مرزوقی گفته است: کمترین مقدار باد بعد از باران است، زیرا زمین بر اثر باران مرطوب میشود؛ بنابراین بخار خشک، که ایجادکننده باد است، از آن برنمیخیزد، و نیز آرامش بادها هنگام ریزش باران و پایان آن است.
نظر مرزوقی تماماً با مفاهیم جدیدی که برای تبادل انرژی میان سطح زمین و طبقه هوای پایینی مجاور زمین و حرکت سطحی بادها بیان شده، سازگار است.
ابن قتیبه گفته است که مهمترین بادها نزد
عرب عبارت است از: صبا، دَبور، شمال، جَنوب. صبا بادی است که از مشرق میوزد و آن را «القَبول» نامیده اند، زیرا رویاروی کسی که به سوی مشرق میرود میوزد.
ابن اجدابی میگوید که عربها خانههایشان را رو به باد صبا و مشرق قرار میدادند، زیرا که صبا برای آنان باد مبارک بوده است، و این همان باد پیروزی است که رسول خدا صلی اللّه علیه وآله وسلم را در
جنگ خندق نصرت داده است. اما دَبور، که وزشگاهش از مغرب است، از اینرو دبور نامیده شده که بر پشت کسی که به سوی مشرق میرود میوزد؛ و گاهی آن را «غربیه» نامیده اند، زیرا که از سمت مغرب میوزد. اما باد سوم که آن را شَمْأَل و شامل نیز گفته اند، شَمال نامیده شده، زیرا از سمت چپ کسی که به مشرق میرود میوزد. چهارمین باد به باد جنوب معروف شده و وزشگاه آن از جنوب به مشرق است. ابن قتیبه گفته است که عرب بادهای شمالی را «شامیّه» مینامد، زیرا این بادها از سرزمین
شام میوزند، و بادهای جنوبی را «یمانیّه» نامیده است، زیرا از ناحیه یمن میوزند.
اما مرزوقی میگوید که این نامگذاری در
حجاز و نجد صحیح است، از آنرو که باد شمال از سرزمین شام و باد جنوب از طرف
یمن به سوی ایشان میوزد، ولی در هر سرزمینی
درست نیست، زیرا باد شمال در سرزمین روم، شامیّه نیست و باد جنوب در سرزمین زنگبار، یمانیّه نخواهد بود.
قلقشندی بادی را که از میان دو باد از بادهای چهارگانه یادشده میوزد «نَکْبا» خوانده است.
و علت تسمیه آن از اینروست که این باد از مسیر وزش بادهای مذکور منحرف شده است. اما هرگاه حرکت باد به سمت بالا و به سوی
آسمان باشد به «اعصار» معروف شده است. به گفته قلقشندی، عامّه این باد را «زَوْبَعَه» (گردباد) نامیده اند.
مسعودی علاوه بر وزش بادهای چهارگانه اصلی که بیان شد از هشت باد دیگر نیز نام برده است که در نامگذاری جدید با بادهای شمال شرقی و جنوب شرقی و شمال غربی و جنوب غربی و غیره مطابقت دارد؛ جز آنکه مردم، به قول مسعودی، هر بادی را که از ناحیه مشرق میآید، معمولاً تعمیم میدهند و صبا میگویند، و هر بادی را که از مغرب میآید دبور میخوانند. در باره شمال نیز به همین روش عمل کردهاند و هر بادی را که از جانب قطب شمال و مجاورت آن میآید، شمال نامیده و درباره باد جنوب نیز چنین کرده اند
ابن ماجد جهت وزش بادها را با دقت فراوان از هم جدا کرده و آنها را با درجات و امتداد وزش، در شکلی کشیده است. سرعت بادها با دستگاه مخصوصی که به بادسنج معروف است اندازه گیری میشود. البته میتوان این کار را از راه ثبت آثار حاصل از وزش بادها، مثل حرکت دادن برگها و گلهای
درختان و برانگیختن غبار، انجام داد. دریاسالار انگلیسی بوفرت در ۱۸۰۵ جدول مخصوصی ترتیب داد که تا به امروز استفاده میشود و به طبقه بندی بوفرت معروف است. بادها در آن جدول به ۱۲ درجه تقسیم و برای هر درجه سرعتی ذکر شده است که از باد آرام با سرعت کمتر از یک گره در ساعت آغاز میشود و به توفند با سرعت بیش از ۷۵ گره میرسد. در طبقه بندی بوفرت در هر درجه ای باد با نامی خاص و تعریفی کوتاه و دقیق ذکر شده است. اما در زبان عربی بادها را به نامهای معیّنی، براساس اختلاف سرعت آنها و اثری که ایجاد میکنند، نامگذاری کرده اند. مثلاً «نسیم» (باد ملایم) در نزد قلقشندی بادی است که وزشی ضعیف و روحبخش دارد، اما اگر شروع باد شدید باشد به آن «نافجه» میگویند. اگر حرکت باد شاخهها را سخت به حرکت آورد و درختان را ریشه کن کند «زَعْزَع» خوانده میشود. به بادی که با سنگ ریزه همراه است «حاصِبه» میگویند و هرگاه باد از زمین بهطور عمودی (ستونی) به سوی آسمان بوزد به آن «اِعصار» گفته میشود.
بادها نقش مهمی در توزیع انرژی و بخار آب در جوّ دارند، به این معنی که سبب جابجایی انرژی فراوان از مدارگان (منطقه گرم حایل میان دو نیم کره) به شمالگان و جنوبگان (مناطق قطبی) سرد که کمبود انرژی دارند میشود. میانگین جابجایی انرژی از مدارگان به شمالگان و جنوبگان در زمستان، که اختلاف درجه حرارت میان دو منطقه بسیار میشود، به بالاترین حد میرسد و در تابستان، که اختلاف دما کم است، این جابجایی نقصان مییابد. همچنین بادها در جابجایی بخار آب از سطح
اقیانوسها و
دریاها به سوی قارهها کمک میکنند، چون بخار آب از تکاثف به صورت
باران و
برف فرو میریزد. اگر باد نبود مقدار بارانهایی که بر جاهای خشک فرومیریخت به مراتب کمتر از آن بود که در حال حاضر فرومیبارد. تحقیقات جدید آب و هوایی نشان داده که بیشتر از نود درصد بخار آبی که به صورت باران بر جاهای خشک فرومیبارد، از سطح آبهای مدارگان برخاسته است.
دانشمندان مسلمان این حقایق را میدانستند و نقش مهمی را که باد در جابجایی بخار آب و توزیع آن در سطح زمین دارد بیان کرده بودند. از جمله، مقصود از «تصریف الریاح» (گردش بادها)، آن گونه که اخوان الصفا بیان میکنند، چنین است: راندن ابر از سواحل دریاها به سوی شهرهای دور و بیابانهای خشک.
اخوان الصفا همچنین در همان رساله به نقش کوهها در توجیه بادهای حامل بخار آب به مسیرهای معیّن و ایجاد حایل در برابر آنها اشاره کرده اند. به نظر ایشان
کوهها از حرکت ابرها به سوی مناطق غیرمسکون و بیابانها جلوگیری میکنند. دانشمندان مسلمان دلیل حرکت بادها و نسبت آن را با اختلاف میانگین گرمای اماکن مختلف سطح زمین، که به وزش باد از مکانی به مکان دیگر میانجامید، دریافته بودند.
مسعودی در التنبیه والاشراف از اختلاف وزش بادها در
تابستان و
زمستان از یک طرف و شمالگان و جنوبگان زمین از طرف دیگر سخن گفته است که دلیل بر وسعت معلومات او درباره بادهای عمومی و بادهای موسمی و سایر بادهای اقلیمی است. او در جاهای متعدد از دو کتابش: التنبیه والاشراف و مروج الذهب از بادهای محلی، که آنها را بادهای بَلَدی خوانده، نام برده است، و آن بادهایی است که در یک شهر و نه همه شهرها میوزد.
علمای مسلمان در بررسیهای خود درباره خاصیت بادها، یا آنچه امروزه توده هوا میخوانیم، سخن گفته و دگرگونی خاصیت بادها را به دگرگونی ویژگی مناطقی که باد از آنجا میوزد نسبت داده اند. و نیز گفتهاند که باد خصوصیات
آب و
هوایی منطقه ای را که از آن میوزد به منطقه ای که به سوی آن میوزد انتقال میدهد. بنابراین هرگاه منشأ باد درنواحی گرم باشد خاصیت گرما را با خود میبرد، امااگر خیزش آن از نواحی سرد باشد سرما را با خود میبرد. هرگاه محل تولید باد در نواحی دریایی باشد یا بر سطح دریا بوزد از رطوبت اشباع میشود، و حال آنکه بادهای مناطق قاره ای غبارآلوده است. تحقیق در شکل گرفتن توده هوا و تعیین خصوصیات آن و تغییرات مکانیکی و ترمودینامیکی که در مسیر
حرکت بر آن عارض میشود و انقلابات جوّی که از برخورد بادها به هم به وجود میآید رشته مهمی از علم آب و هواشناسی هم نگار را تشکیل میدهد.
دانشمندان مسلمان خاصیت بادهایی را که در نواحی مختلف عالم
اسلام میوزد بررسی کرده و تفاوت آنها و هنگام وزش آنها و آثاری را که به وجود میآورند روشن کرده اند. مسعودی میگوید که باد شمال «سرد و خشک» و باد جنوب «گرم و مرطوب» و باد صبا «گرم و خشک» است
این وصفها از مهارت بسیار و دقت نظر او درباره آن بادها حکایت میکند و با واقعیتهای آب و هوایی جدید نیز موافقت دارد. بنابراین باد شمال که در زمستان میوزد سرد و خشک است، زیرا که منشأ آن توده هوای قطبی قاره ای سرد و خشکی است که از نقاط فرابار بالای روسیه و شرق اروپا میوزد و آن نواحی سرد و خشک است. به همین جهت این بادها، چنانکه مسعودی بیان کرده است، «بدن را سخت کند و دماغ را نیرو دهد و رنگ را نیکو گرداند و حواس را تیزتر کند و شهوت و حرکت را قوت بخشد، جز آنکه سرفه و سینه درد پدید آورد»
ابن قتیبه از باد شمال بد میگوید، زیرا «ابرها را میپراکند و سرما میآورد».
عرب باد شمال را «الحائل» و «العقیم» نامیده است، زیرا نه ابری پدید میآورد و نه ابری دربر دارد. ابن قتیبه میگوید که همه قبایل هذیل باد شمال را باد خشک میدانند و معتقدند که ابرها را میپراکند، و نیز آن را «مَحْوَه» مینامند، زیرا که ابرها را نابود میکند، چنانکه گاهی نیز آن را به سبب برودتش بدشگون میدانند.
ابن اجدابی میگوید که باد شمال نامهای بیشماری دارد، از آن جمله «الحَدواء» و همو گفته که اصمعی آن را «مَحْوَه» نامیده است، زیرا که ابرها را نابود میکند. اما ابن اجدابی معتقد است که بیان اصمعی اگر در نجد و
حجاز درست باشد، در اماکن دیگر
درست نیست؛ و میگوید: «در سرزمین ما برآمدن ابر و فراوان شدن باران از اثر باد شمال است و همچنین است نزد مردم عرب غیر از
حجاز».
اما باد جنوب نزد مردم
نجد و
حجاز از بادهای خوب و باران زاست. مسعودی میگوید: «باد جنوب باد مردم
حجاز است،
باران میآورد و مردم آن را خوش میدارند، اما برای مردم غیر
حجاز باد جنوب باد موافقی نیست»
شاید علت آن است که بارانهای ناحیه
حجاز غالباً بارانهای موسمی است و با بادهای موسمی جنوب غربی، که بر گوشه جنوب غربی جزیرة العرب میوزد، نسبت دارد. چون تأثیر این بادها محدود به همان بخش از جزیرة العرب است، بادهای جنوبی در نواحی دیگر جزیره باران زا نیست، بلکه خشک است. مسعودی میگوید که این باد در
مصر به «مریسیه» معروف است، زیرا از مریس، از ابتدای سرزمین نوبه در بالای نیل، که همان صعید مصر است، میوزد و آن بادی سرد است که ابرها را میبرد و هوا را پاکیزه میکند
شاید علت آن است که این بادها توده هوای قاره ای خشک است و برعکس باد شمال، که تأثیر آن برخلاف این باد است، بدنها را سست میکند. این باد در تابستان پی درپی میوزد و مردم مصر آن را «بحریه» مینامند
این گفته مسعودی بی شک از نظر آب و هواشناسی
درست است؛ بادهای مصر در فصل تابستان همان بادهای مرطوب شمالی است که از روی آبهای دریای مدیترانه میگذرد و از رطوبت اشباع میشود.
اما در جنوب عراق، هرگاه باد جنوب بوزد «
دریاها و
رودها را گرم کند، رنگ و حالت همه چیز را تغییر دهد، بدنها و اعصاب را سست کند و تنبلی آرد، گوشها را سنگین و چشم را تیره سازد، صفرا را تحلیل برد و رطوبت را در ریشه عصبی، که احساس در آنجاست، نفوذ دهد»
این امر ناشی از آن است که این بادها در اصل بادهای موسمی گرم و مرطوب است و معمولاً با نفوذ هوای فروبار موسمی در شمال ناحیه خلیج فارس و جنوب عراق همزمان میشود و درنتیجه، هوای موسمیِ گرم مرطوب به داخل عراق رانده میشود.
عربهای
مسلمان با
هند و
چین داد و ستد داشتند و کشتیهای بازرگانی ایشان مرتباً در دریای عرب و اقیانوس هند آمدوشد میکرد. بعضی از بازرگانان مسلمان، خلیج بنگال و تنگه مالاکا (مالقه) را به سوی دریای چین جنوبی طی میکردند و به سمت شمال به سواحل چین روی میآوردند. دریانوردی عربها در آن دریاها به افزایش اطلاعاتشان درباره بادهای موسمی و گردبادها و طوفانهای آن دریاها و حرکات و زمان جزر و مدّ و تشخیص راههای دریایی کمک کرد. دانش فراوانی که ملاحان مسلمان درباره آب و هواشناسی و دریانوردی گرد آورده بودند کمبود آلات و اسباب لازم بحرپیمایی در آن دریاها را جبران میکرد. کسانی که در آن دریاها سوار کشتی میشدند «موسم وزش بادها را میشناختند و این آگاهی را به عادت و تجربه دراز عملی و منقول دریافته بودند؛ نشانهها و علایم بادها را میدانستند و از روی آنها موسم وزش و شدّت رکود بادها را تعیین میکردند»
مسعودی از چگونگی بادهای مدارگان که در دریای عرب و اقیانوس هند میوزد، سخن گفته و وزش بادهای موسمی را دقیقاً وصف کرده است. آنچه مسعودی براساس مواقع وزش بادهای موسمی درباره اوقات مخصوص دریانوردی ذکر کرده سزاوار ستایش فراوان است. گفتارش درباره طوفانهای مدارگان، که گاهی آن دریاها در معرض وزش آنها واقع میشوند، بیانی دقیق و روشن است. به عنوان مثال، یکی از گردبادهای مدارگان را که در اقیانوس هند پدید میآید عیناً براساس آنچه گروهی از
مسافران برای او نقل کردهاند به این صورت وصف میکند: «در این دریا تکه
ابر سفید کوچکی را دیدهاند که از آن زبانه سفید درازی خارج میشود و به سطح آب میرسد. وقتی که به آب دریا متصل میشود، دریا میجوشد و از آن ابر، گردباد بزرگی برمیخیزد. آن گردباد هرچه را بر سر راهش باشد نابود میکند. به دنبال آن باران بدبویی میبارد که در آن انواع خاشاک دریایی وجود دارد»
نیز سلمان تاجر آورده است که گاهی در این دریا ابر سفیدی را دیده که از آن زبانه دراز باریکی بیرون آمده و بر سطح آب دریا تماس پیدا کرده است؛ دریا جوشیده و به صورت گردبادی درآمده که بر هر کشتی که بوزد آن را درهم شکند.
هر دو بیان حقیقتاً وصف دقیقی است که وضع جوّ آنجا را به هنگام پدید آمدن گردبادهایی از این نوع نشان میدهد. امروزه به این گردبادها و طوفانها، که بیشتر در جنوب شرقی آسیا و میانه غربی ایالات متحده امریکا میوزد «طوفان پیچنده» میگویند. فشار جوّ در مراکز این طوفانها تا ۶۰۰ یا ۸۰۰ میلی بار پایین میآید، واین کاهشی بسیار شدید است. سرعت بادهایی که با این طوفانها همراه است گاهی به ۵۰۰کیلومتر در ساعت میرسد و در جاهایی که طوفان از آنها میگذرد ویرانیهای وسیعی به بار میآورد، گویی که آن نواحی در معرض تاراجی ویرانگر قرار گرفته یا آنکه بر آن نواحی بمب مخرّب افتاده است. هنگامی که طوفان در دریا پدید میآید، از ابری که مسعودی و سلمان تاجر درباره آن سخن گفتند -ابری غالباً انبوه و باران زا و سرشار از رطوبت - دنباله درازی که به خرطوم فیل شباهت دارد تا سطح دریا پایین میآید و از آب دریا فواره عظیمی که بلندیش بیش از ۵۰ متر و پهنایش ۸ متر است برمیخیزد.
غربیها بسیاری از اطلاعات خود را درباره طوفانهای دریای عرب و اقیانوس هند از میراث اسلامی گرفته اند، حتی نام بادهای موسمی در زبان انگلیسی مانند monsoon از کلمه عربی «موسمیّه» و typhoon (نام گردبادهای اقیانوس هند) از «
طوفان» گرفته شده است. مسعودی و سلمان تاجر و ابن ماجد از مشهورترین دانشمندان و دریانوردان
مسلمان به شمار میروند که درباره دریانوردی در اقیانوس هند و معرفی بادهای موسمی آن مطالب علمی و دقیقی نوشته اند.
مسعودی میگوید که دریانوردان و
بازرگانان عرب در غرب اقیانوس هند در فاصله زمانی که
خورشید در برج قوس (آذر) بوده است دریانوردی میکردند. کشتیهایی که به چین میرفت، قبل از شدّت گرفتن گردبادها در ماه ایلول و تشرین اول (شهریور-آبان) از آنجا عبور میکردند و از بادهای شمالی در آن فاصله زمانی بهره میگرفتند؛ سپس دریای عرب و اقیانوس هند را در تشرین دوم میپیمودند و از بادهای موسمی زمستانی شمال شرقی استفاده میکردند. سفر به ساحل مالابار در هند دست کم یک ماه به درازا میکشید و آن گاه بازرگانان در ماه کانونِ اولْ (آذر-دی) کارهای بازرگانی خود را به انجام میرساندند و پس از اینکه زمان وزش بادهای مدارگان در آخر ماه کانون اول در اقیانوس هند به پایان میرسید، بعضی از آن کشتیها سفرشان را ادامه داده از خلیج بنگال میگذشتند و تنگه مالاکا را به سوی دریای چین جنوبی طی میکردند و از بادهای موسمی تابستانی جنوبی برای حرکت در امتداد شمال به سوی ساحل شرقی چین کمک میگرفتند. بعد از سپری شدن فصل تابستان در کانون اول و دوم (آذر-بهمن) کشتیها سفر بازگشت خود را با کمک گرفتن از بادهای موسمی شمالی، که با شروع ماه ایلول و تشرین اول (شهریور-آبان) میوزد، آغاز میکردند و از خلیج بنگال در ماه کانون دوم (دی -بهمن) میگذشتند، سپس اقیانوس هند و دریای عرب را با کمک گرفتن از بادهای موسمی زمستانی جنوب، که در آن فصل میوزد، طی میکردند.
بادهایی که در فلات ایران میوزد هرکدام در گویشهای محلی نامی ویژه خود دارد و نام معمول بادها که به چهار جهت اصلی اشاره دارد، با بسیاری از اصطلاحات دقیقتر همراه است.
ایران معمولاً تحت تأثیر مرکز هوای فشرده آسیایی است و درنتیجه دارای هوایی ملایم و خشک است که به طورکلی از شمال و شمال شرقی جریان دارد. این بادها در بسیاری جاها صرفاً «شِمال» و در
کرمانشاه «باد سیاه» میخوانند. این وضع ثابت، کم وبیش مرتباً براثر کاهش فشار هوایی که از سوی مغرب جریان دارد برهم میخورد. این جریان بیشتر مسیری شمالی را در
قفقاز میپیماید، سپس از
دریای خزر و شمال
خراسان و کوههای هندوکش میگذرد، و مسیر جنوبی آن تا
خلیج فارس ادامه مییابد. وزش این بادها سبب انواع گوناگون هوای متغیر میشود. در کرانههای
دریای مازندران بادی به نام «سَرتوک» یا «سَلتوک» جریان دارد که در
پاییز هنگام عبور جبهه کم فشار مستقیماً از سوی شمال شرقی میوزد، ولی در اواسط
زمستان جبهه کم فشاری را که در آن زمان در حوضه جنوبی دریا قرار دارد دور میزند یا مستقیماً از دریا به صورت باد شمال ـ شمال غربی، موسوم به «خزری» یا در امتداد
ساحل به صورت باد شمال غربی، موسوم به «دشت وا» یا در نواحی شرقی تر به نام «وارش وا» یعنی «باد باران زا»، به سواحل گیلان میرسد. در سواحل خلیج فارس، به دنبال عبور جبهه کم فشار هنگامی که باد سردی شبیه باد سرد و خشک مدیترانه ای از سوی فلات ایران میوزد، مدت کوتاهی هوا به سردی میگراید؛ در فارس آن را «گُهره» مینامند. گاه پدیده مشابهی در فلات جنوب البرز پدید میآید، و آن هنگامی است که جبهه کم فشاری در امتداد جناح جنوبی آن سلسله کوهها جریان مییابد. از سوی دیگر، هنگام عبور جبهههای کم فشار، گرمبادهایی، که پس از عبور از کوهستانها گرمتر میشود، از دامنه های شمالی ارتفاعات به پایین میوزد. این پدیده در جاهای مختلف فلات واقع در جانب شمال شرقی زاگرس روی میدهد، و با بادهایی که پس از عبور از فراز
سوریه و
عراق گرمتر شده همراه است، مانند «گرمیش» در میانه و «گَرمیج» در
اردبیل. این وضع بویژه در شیب تند شمالی البرز نگران کننده است، زیرا این باد گرم (گرمش، گرمیش) ممکن است جنگلها را به آتش بکشد یا سبب ذوب ناگهانی برفها و ایجاد سیلاب شود، که به همین دلیل، آن را «برف خور» نیز میخوانند.
هوا در
تابستان، عموماً به سبب گسترش هوای فشرده نیمه استوایی، گرم و خشک و ثابت است. پژوهشهای هواشناسی حاکی از افت بسیار منظم فشار هوا از شمال و شمال غربی به طرف مرکز فشار کم در شمال غربی شبه قاره هند است. بدین ترتیب در
خوزستان و کرانه خلیج فارس، باد شمال غربی که «شَمال» خوانده میشود در سراسر فصل گرما میوزد. در مشرق و جنوب شرقی فلات (سیستان، جنوب خراسان، کویر لوت)، وزش «باد صد و بیست روزه» از اوایلِ خرداد تا اواخر شهریور نخست فقط در بعدازظهر ولی از اواسط فصل در تمام طول روز و شب با نظمی خارق العاده ادامه دارد. گاه بسیار شدید است، ولی بندرت از صد یا ۱۲۰ کیلومتر در ساعت تجاوز میکند و اغلب در حد سی یا چهل کیلومتر در ساعت یا کمتر است. پشتهها («کلوت» ها) ی شبه ویرانه ای که این باد در شنهای نرم جنوب کویر لوت پدید آورده دارای همین جهت شمال -شمال غربی به جنوب -جنوب شرقی است و حکایت از دوام و شدت باد دارد. استفاده از این باد به عنوان منبع انرژی از زمانهای بسیار دور آغاز شده است و سیستان و جنوب خراسان از مراکز مهم استفاده از امکانات آسیای بادی هستند. در وزش ثابت تابستانی، جریانهای محلی باد یا نسیم که پیوسته از فرا درّه به فرو درّه و بالعکس تغییر میکند، مهم است. از جمله میتوان از باد مشهور مَنجیل، شهری واقع در راه رشت -
قزوین در درّه سفیدرود، نام برد. این باد در بعدازظهرهای تابستان از شمال شرقی به طرف جنوب غربی میوزد و غالباً آن قدر شدید است که، بنا به شهادت بسیاری از مسافران، عبور از پل بالای رود را خطرناک میسازد. در منطقه تهران، نسیمی را که از اوایل فروردین به بعد به سوی ارتفاعات میوزد باعث بهتر جوانه زدن گلها میپندارند و به همین دلیل آن را «بادِ گل سرخ» مینامند. تنها منطقههایی که در معرض وزش ثابت بادهای تابستانی نیست دامنههای شمالی البرز و بخشهای جنوب شرقی افغانستان است که بقایای بادهای موسمی اقیانوس هند بدان میرسد. طوفانهای تابستانی که از این بادهای موسمی ناشی میشود گاهی در جنوب شرقی
ایران و حتی در فارس نیز رخ میدهد، ولی بسیار نادر است. معمولاً خلیج فارس و کرانههای جنوب شرقی ایران در تابستان فقط در معرض نسیم دریا از سوی شرق (شرقی) قرار دارند. این نسیم که بسیار مرطوب است هوا را بسیار سنگین میکند، ولی بارندگی به دنبال ندارد.
هوای متغیر تنها در فاصله پایان زمستان و آغاز تابستان، یعنی در ایام
بهار، وجود دارد. مراکز محلی هوا با فشار کم، در این ایام، در مناطق پستِ فلات ایران و غرب آسیای مرکزی گسترش مییابد و گاه سبب رگبارهای همرفت و گرد و غبار و طوفان شن میشود. در این فصل احتمال وقوع طوفانِ خاک بسیار است. این گردبادها در بعدازظهرها در مناطقی روی میدهد که حرارت آنها متغیر است و به اعتقاد عوام دیو تنوره میکشد. این گونه گردبادها گاه در تابستان نیز رخ میدهد. از سوی دیگر، ایران بندرت دچار بادهای جنوبی گرم و خشک از نوع خمسین میشود که غالباً در بهار، هنگام عبور جبهه ای از هوای کم فشار از دریای مدیترانه، به کشورهای ساحل آن دریا هجوم میآورد. این وضع گاهی در خوزستان و حتی در
بلوچستان رخ میدهد، ولی چون باد از
خلیج فارس یا دریای آزاد عبور میکند، همیشه مقداری رطوبت به همراه دارد.
(۱) قرآن.
(۲) ابن اجدابی، الازمنة والانواء، دمشق ۱۹۶۴.
(۳) ابن قتیبه، کتاب الانواء، حیدرآباد دکن ۱۳۷۵/۱۹۵۶.
(۴) ابن ماجد، ثلاث ازهار فی معرفة البحار، تحقیق و نشر تیودور شوموفسکی، ترجمه محمد منیر مرسی، قاهره ۱۹۵۷.
(۵) نفیس احمد، الفکر الجغرافی فی التراث الاسلامی، ترجمه فتحی عثمان، کویت ۱۹۷۸.
(۶) اخبارالصین والهند، پاریس ۱۹۴۸.
(۷) اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفاء و خلاّن الوفاء، بیروت ۱۹۵۷.
(۸) شاکر خصباک، الجغرافیا عندالعرب، بیروت ۱۹۸۶.
(۹) اکرم زینک، «اسهامات العرب فی الملاحة و علوم البحار، اسهامات العرب فی علم الجغرافیة و الخرائط»، در الدورة الثانیة لوحدة التعلیم المستمر، بغداد ۱۹۸۵، ص ۱-۳۳.
(۱۰) نعمان شحادة، علم المناخ، عمان ۱۹۸۳.
(۱۱) احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، قاهره ۱۹۶۳.
(۱۲) اغناطیوس کراتشکوفسکی، تاریخ الادب الجغرافی العربی، ترجمة صلاح الدین عثمان هاشم، قاهره ۱۹۵۷.
(۱۳) صباح محمود،
دراسات فی التراث الجغرافی العربی، بغداد ۱۹۸۱.
(۱۴) احمد بن محمد مرزوقی، کتاب الازمنه والامکنه، حیدرآباد دکن ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
(۱۵) علی بن حسین مسعودی، کتاب التنبیه والاشراف، بیروت ۱۹۶۵.
(۱۶) علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴-۱۳۸۵/ ۱۹۶۴-۱۹۶۵.
(۱۷) آثار کلی: احمد حسین عدل، آب و هوای ایران، تهران ۱۳۳۹ ش.
(۱۸) صبری هیثی، و دیگران، الفکر الجغرافی و طرق البحث، بغداد ۱۹۸۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جریانهوا»، شماره۱۰۳.