جایگاه امامت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله برخی از سخنان
امیرالمؤمنینن (علیه السلام) از کتاب شریف
نهجالبلاغه که به جایگاه
امامت ایشان و
اهل بیت (علیهم السلام) پرداخته، بیان میگردد.
«فرض الله... الامانات نظاما للامة، و الطاعة تعظیما للامامة؛
خداوند،
امانت پیشوایی را برای نظام امت، و
اطاعت را برای بزرگداشت مقام
امامت واجب کرد».
«فیهم کرائم القرآن الایمان، و هم کنوز الرحمن. ان نطقوا صدقوا، و ان صمتوا لم یسبقوا؛
آیات کریمه قرآن در شان و منزلت
اهل بیت (علیهالسّلام) نازل شده است و آنها گنجهای علوم
خداوند رحمان هستند، اگر
سخن بگویند راست است و اگر سکوت کردند از آنها سفت گرفته نشود».
«انظروا اهل بیت نبیکم فالزموا سمتهم، و اتبعوا اثرهم، فلن یخرجوکم من هدی، و لن یعیدو کم فی ردی، فان لبدوا فالبدوا و ان نهضوا فانضوا. و لا تسبقو هم فتضلوا، و لا تتاخروا عنهم فتهلکوا؛
به خاندان پیامبرتان بنگرید و همراه آنان باشید به هر سمتی که گام بر میدارند، شما هم به همان سمت گام بردارید؛ زیرا آنها هرگز شما را از
راه راست خارج نمیکنند و به
سستی باز نمیگردانند. پس اگر
سکوت کردند شما هم سکوت کنید و اگر
قیام کردند شما هم قیام کنید و از آنها پیشی نگیرید که گمراه خواهید شد و از آنان عقب نمانید که
هلاک خواهید شد».
«لا یقاس بال محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) من هذه الامة احد، و لا یسوی بهم من جرت نعمتهم علیه ابدا: هم اساس الدین، و عماد الیقین. الیهم یفی ء الغالی، و بهم یلحق التالی و لهم خصائص حق الولایة، و فیهم الوصیة و الوراثة؛ الان اذ رجع الحق الی اهله و نقل الی منتقله!؛
کسی که از این امت را با
آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مقایسه نتوان کرد و کسانی که ریزه خوار نعمت آل محمدند، با آنها برابر نخواهند بود، آنان اساس دینند و ارکان یقین، غلو کننده به سوی آنان باز گردد و عقب مانده باید به آنان ملحق شود. ویژگیهای
ولایت از آنان است و
وصیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
وراثت او در میان آنان است، هم اکنون
حق به اهلش علی (علیهالسّلام) بازگشت و دوباره به جایی که از آنجا منتقل شده بود باز گردیده است».
«هم اهل البیت موضع سره، و لجا امره، و عیبة علمه، و موئل حکمه، و کهوف کتبه، و جبال دینه، بهم اقام انحنا ظهرة، و اذهب ارتعاد فرائصه؛
آنان (خاندان
نبوت) نگهدارنده اسرار
خدا و ملجا و پناه دستورات اویند، آنان خزینه
علم و مرجع احکام و پناهگاه کتابها و کوههای استوار دینند، به وسیله آنان خمیدگی کمر
دین راست و لرزشهای اندام
اسلام زایل میگردد».
«
عقلوا الدین
عقل و عایة و رعایة، لا
عقل سماع و روایة؛
خاندان محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دین را شناختند؛ شناختی توام با دانایی و
عمل، نه آن که فقط بشنوند و بازگو کنند».
«فی خطبة له یذکر فیها فضائل اهل البیت علیه السلام: نحن اشعار و الاصحاب، و الخزنة و الابواب؛ و لا تؤ تی البیوت الا من ابوابها، فمن اتاها من غیر ابوابها سمی سارقا؛
در خطبهای پیرامون فضایل اهل بیت (علیهالسّلام) میفرماید: ماییم خاصان و اصحاب
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و خزانه داران و درها. به هر خانهای جز از در آن نشاید وارد شد و هر که جز از آن درها وارد گردد
دزد نامیده شود».
«هم دعائم الاسلام، و لائج الاعتصام؛
خاندان محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تکیه گاههای اسلام و پناهگاههای آن هستند».
«قد سئل : کیف دفعکم قومکم عن هذا المقام و انتم احق به؟ فقال : اما الاستبداد علینا بهذا المقام و نحن الاعلون نسبا، و الاشدون برسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نوطا، فانها کانت اثرة شحت علیها نفوس قوم، و سخت عنها نفوس آخرین و الحکم الله؛
سئوال شد: با ین که شما از قوم خود به این مقام
خلافت سزاوار ترید، چگونه شد که آنها شما را از آن باز پس زدند؟ حضرت فرمود: به زور گرفتن این
مقام از دست ما، با آن که ما از نظر
نسب بالاتر و پیوند خویشی ما به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیشتر و استوارتر است، به این سبب است که خلافت امتیازی بود که عدهای به آن آزمندی و زفتی نشان دادند و گروهی اهل بیت سخاوتمندانه از آن
چشم پوشیدند و داور خداست».
«نحن افصح و انصح و اصبح»
«ان اطعتمونی فانی حاملکم ان شا الله علی سبیل الجنة، و ان کان ذا مشقة شدیدة و مذاقة مریرة؛
اگر شما مرا
اطاعت کنید من شما را به خواست
خداوند به
بهشت رهنمون میکردم، اگر چه این تلاش دارای
مشقت سخت و طعم تلخی است».
«انک
تسمع ما
اسمع، وتری ما اری، الا انک لست بنبی، و لکنک لوزیر و انک لعلی خیر؛
خطاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به
علی (علیه السلام): تو میشنوی آنچه را که من میشنوم و میبینی آنچه را من میبینم؛ ولی تو پیامبر نیستی، بلکه تو وزیر من هستی و تو در مسیر خیر قرار گرفتهای».
«هم عیش العلم، و موت الجهل. یخبرکم حلمهم عن علمهم، و ظاهر هم عن باطنهم، و صمتهم عن حکم منطقهم؛
آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
حیات علماند و
مرگ جهل و نادانی، بردباری آنان خبر از
علم آنان میدهد و ظاهرشان از باطنشان و سکوت (پر معنای آنان) از حکمتهای سخن آنان».
«فی صفة اهل بیت علیه السلام: هم الذین یخبر کم حکمهم عن علمهم، و صمتهم عن منطقهم، و ظاهر هم عن باطنهم؛ لا یخالفون الدین و لا یختلفون فیه؛ فشهو بینهم شاهد صادق، و صامت ناطق؛
آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستند که حکمشان (درباره واقعیات) خبر از علمشان میدهد و سکوتشان از گفتارشان و آشکارشان از نهنشان. نه با دین مخالفت میورزند و نه در دین اختلافی با یکدیگر دارند، پس دین در میان آنان شاهدی است راستگو و ساکتی است گویا».
«مثلی بینکم کمثل السراج فی الظلمة، یستضیء به من ولجها؛
مثل من میان شما مانند چراغ در تاریکی است آن کس که به حیطه روشنایی آن داخل شود از
نور آن برخوردار گردد».
«ان امرنا صعب مستصعب، لا یحمله الا عبد مومن امتحن الله قلبه للایمان.
قطعی است که امرها (اهل بیت) سخت است و بس دشوار، آن را تحمل نمیکند مگر مؤمنی که خداوند
قلب او را برای
ایمان آزمایش نموده است».
«نسال الله منازل الشهدا، و معایشة السعدا، و مرافقة الانبیا
از خداوند، منزلت
شهیدان و همزیستی با نیک بختان و همراهی با
پیامبران را مسالت داریم».
«ان اولیا الله هم الذین نظروا الی باطن الدنیا اذا نظر الناس الی ظاهرها، و اشتغوا باجلها اذا اشتعل الناس بعاجلها، فاماتوا منها ما خشوا ان یمیتهم، و ترکوا منها ما علموا انه سیتر کهم، و راوا استکثار غیر هم منها استقلالا، و در کهم لها فوتا، اعدا ما سالم الناس و سلم ما عادی الناس! بهم علم الکتاب و به علموا، و بهم قام الکتاب و به قاموا، لا یرون مرجوا فوق ما یرجون، و لا مخوفا فوق ما یخافون؛
قطعی است که دوستان خداوند کسانی هستند که به
باطن دنیا نگریستند، در حالی که مردم معمولی به ظاهر آن نگاه میکنند، اولیا الله به آخر دنیا (پس از مرگ) مینگرند، در آن هنگام که مردم به آنچه که در دنیا به سرعت میگذرد مینگرند.
پس
اولیا الله از این دنیا میراندند آنچه را که ترسیدند، آنان را بمیراند و رها کردند از دنیا آنچه را که میدانستند که به زودی آنان را رها خواهد کرد و آنچه را که دیگران افزون گرایی (تکاثر) میدیدند، اینان آن را تمایل به ناچیز گرایی تلقی نمودند و آنچه را که دیگران دریافت کردند اولیا الله آن را از دست دادن تلقی کردند و
دشمن چیزی بودند که مردم با آن سر آشتی داشتند و با چیزی آشتی بودند که مردم آن را دشمن میدانستند. به وسیله اولیا الله بود که
قرآن شناخته شد و با همین قرآن بود که به علم دست یافتند و قرآن با آن برپا شد و خود آنان با قرآن قیام کردند آنان به فوق آنچه امیدوارند آمدی ندارند و از فوق آنچه از آن میترسند بیمی ندارند».
«لقد علم المتحفظون من اصحاب محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انی لم ارد علی الله و لا علی رسوله ساعة قط. و لقد واسته بنفس فی المواطن الیتی تنکص فیها الابطال، و تتاخر فیها الاقدام، نجدة اکرمنی الله بها؛
یاران امانتدار و نگهداران اسرار محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به طور قطع میدانند که من حتی ساعتی فرمان خدا و فرمان رسول خدا را رد نکرده ام. من در مواردی با جانم به
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یاری جدی نمودم که دلاوران در آن موارد به عقب بر میگشتند و گامها پس میگردیدند. این
شجاعت و دلیری همان است که خداوند به من عنایت فرمود و به وسیله آن مرا تکریم نموده است».
«الا ان مثل آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کمثل نجوم السما؛ اذا خوی نجم طلعت نجم فکانکم قد تکاملت من الله فیکم الصنائع، و اراکم ما کنتم تاملون؛
آگاه باشد و بدانید که مثل آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مانند مثل ستارگان
آسمان است که هرگاه ستارهای نهان گردد، ستارهای دیگر طلوع میکند. پس گویی که نعمتهای خدا درباره شما کامل گردیده و آنچه را آرزو داشتهاید خداوند به شما نشان داده است».
«فی توصیف عترة النبی صلوات الله علیهم : - هم ازمة الحق، و اعلام الدین و السنه الصدق، فانزلوهم باحسن منازل القرآن، وردوهم ورود الهیم العطاش؛
در توصیف خاندان محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: آنان زمامداران
حق و پیشتازان
دین و زبانهای صدقاند، آنان را در بهترین و مناسبترین مقام قرآنی که دارند تلقی نمایید و وارد شوید به آنان مانند ورود شتران تشنه به چشمه سارهای گوارا».
«ناظر قلب اللبیب به یبصر امده، و یعرف غوره و نجده داع دعا، و راع رعی، فاستجیبوا للداعی، و اتبعوا الراعی؛
انسان عاقل با چشم دل، غایت و هدف نهایی خود را میبیند و فراز و نشیب و پایین و بالای زندگی خود را میشناسد، دعوت کننده را و پیروی کنید از پیشوایان».
«قد علمتم موضعی من رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة. وضعنی فی حجره... و ما وجدلی کذبة فی قول، و خطلة فی فعل؛
شما موقعیت و رابطه مرا با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از جهت خویشاوندی نزدیک و
مقام و منزلت اختصاصی میدانید، او مرا در اتاق خویش مینشاند، آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هیچ دروغی در سخن از من نشنید و خطایی در کاری از من نیافت».
«نحن النمرقة الوسطی، بها یلحق التالی، و الیها یرجع الغالی؛
ما
خاندان رسالت همانند بالشی هستیم در میانه (که از دو سوی به آن تکیه میکنند) آن کس که وامانده سرانجام خود را به آن میرساند و آن کس که پیشی گرفته است
عاقبت به سوی آن برمی گردد».
«انا من رسول الله کالضوء من الضوء، و الذراع من العضد؛
یگانگی من با
رسول خدا همچون نوری است روشنی یافته از نوری دیگر و همچون یگانگی ساعد و بازو».
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «جایگاه امامت».