• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جابر بن عبدالله انصاری (دانشنامه‌جهان‌اسلام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: جابر (مقالات مرتبط).

جابربن عبداللّه انصاری، صحابی و از مُکْثِرینِ حدیث بود.

فهرست مندرجات

۱ - نسب جابر
۲ - زندگی جابر
       ۲.۱ - حضور جابر در جنگ ها
       ۲.۲ - ازدواج جابر
       ۲.۳ - رابطه جابر و پیامبر
       ۲.۴ - شمار غزوه ها و سریه های جابر
       ۲.۵ - جابر و خلیفه اول
       ۲.۶ - جابر و خلیفه دوم
       ۲.۷ - جابر و خلیفه سوم
       ۲.۸ - جابر در دوران خلافت امام علی علیه السلام
       ۲.۹ - منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و قصد معاویه
       ۲.۱۰ - سفر جابر به شام و مصر
       ۲.۱۱ - جابر و امویان
       ۲.۱۲ - تاریخ وفات جابر
       ۲.۱۳ - فرزندان جابر
۳ - شخصیت علمی جابر
       ۳.۱ - نقل حدیث از صحابه و تابعین
       ۳.۲ - حلقه درس جابر
       ۳.۳ - نقل روایت امامان شیعه از جابر
       ۳.۴ - جابر مفتی متوسط صحابه
       ۳.۵ - جابر و تفسیر قرآن
       ۳.۶ - جابربن عبداللّه در منابع امامیه
۴ - جابر و حب علی علیه السلام
       ۴.۱ - جابر و قضیه عاشورا
       ۴.۲ - ملاقات جابر با امام باقر علیه السلام
۵ - جابر و نقل روایات مشهور
۶ - آثار جابر
۷ - کتابنامه
۸ - پانویس
۹ - منبع


جدّ وی، عَمرو بن حرام بن کعب بن غَنْم بود و نسبتش به خَزْرَج می رسید.
[۱] رجوع کنید به ابن سعد، ج۳، قسم ۲، ص۱۰۴ـ۱۰۵
پدرِ جابر پیش از هجرت پیامبر اکرم به یثرب، مسلمان شد و در بیعت عَقَبه دوم با رسول خدا پیمان بست و جزو دوازده نقیبی شد که پیامبر آنان را به نمایندگی قبایلشان بر گزید. وی در غزوه بدر حضور داشت و در غزوه اُحُد به شهادت رسید.
[۳] احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۶.
[۵] قس ابن حبّان، مشاهیر علماء الامصار و اعلام فقهاء الاقطار، ص۳۰ که از حضور عبداللّه و فرزندش جابر در بیعتِ عقبه اول و دوم سخن گفته است.
کنیه جابر، به سبب نام فرزندانش، در منابع به صورتهای گوناگون آمده، اما از میان آنها کنیه ابوعبداللّه صحیح تر دانسته شده است.
[۶] رجوع کنید به ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲، ج۱، ص۲۲۰.
[۷] ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ۱۴۱۷، ج۱، ص۳۷۷.



اولین آگاهی ما از زندگی جابر، حضور او با پدرش در بیعت عقبه دوم در سال سیزدهم بعثت است. وی کم سال ترین ناظرِ بیعت اوسیان و خزرجیان با پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم بود.
[۸] ابن قتیبه، المعارف، ص۳۰۷.
[۹] ذهبی، ج۳، ص۱۹۲.
باتوجه به سال مرگ و مدت عمرش،
[۱۰] رجوع کنید به ادامه مقاله.
احتمالاً در آن زمان حدود شانزده سال داشته است.

۲.۱ - حضور جابر در جنگ ها

پس از هجرت پیامبر اکرم از مکه به مدینه، جابر از جوانانی بود که در بیشتر غزوه ها و سریّه ها حضور داشت و فقط در غزوه بدر و احد غایب بود.
[۱۱] ابن قتیبه، المعارف، ص۳۰۷.
از سوی دیگر در گزارشهایی، او را بدری گفته اند و از خود او نقل شده که در غزوه بدر آب رسان بوده است. واقدی حضور جابر در جنگ بدر را رد کرده و گزارشهای آن را خطای راویان عراقی دانسته است. عذر حضور نیافتن جابر در این دو غزوه، اطاعت از پدرش بود که او را سرپرست خانواده پرجمعیت خود کرده بود.
[۱۴] ذهبی، ج۳، ص۱۹۱.
غزوه حمراءالاسد، که در سال چهارم هجرت و در پی غزوه احد رخ داد، اولین تجربة جنگی جابر بود. به فرموده پیامبر اکرم، فقط شرکت کنندگان در غزوه احد اجازه همراهی با آن حضرت را در این مأموریت نظامی داشتند، اما جابر تنها کسی بود که به رغم غایب بودن در غزوة احد، در این جنگ شرکت کرد، زیرا رسول اکرم عذر وی را پذیرفت.
[۱۵] رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، قسم ۱، ص۳۴.
[۱۶] احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۲ـ۴۰۳.


۲.۲ - ازدواج جابر

در سال سوم هجرت و پیش از غزوه ذاتُ الرَقاع، جابر با بیوه ای به نام سُهَیْمه، دختر مسعود بن اوس، ازدواج کرد تا بتواند پس از شهادت پدرش، از نُه خواهر خود بهتر سرپرستی کند
[۱۷] رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۴۸.
. در این هنگام جابر با مشکلات مالی دست به گریبان بود و دیونی از پدر خود برعهده داشت. چندی بعد در راه بازگشت از غزوة ذات الرقاع (سال چهارم هجرت ) پیامبر اکرم جویای حال جابر شد و آبرومندانه مشکل مالی او را برطرف و برای وی استغفار کرد.
[۱۹] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، قسم ۱، ص۴۳ـ۴۴.


۲.۳ - رابطه جابر و پیامبر

بنا بر بعضی گزارشها، پیوند میان پیامبر و جابر محبت آمیز و دوستانه بود. یک بار که جابر در بستر بیماری افتاده بود، پیامبر به عیادت او رفت و جابر که گویا امیدی به بهبود نداشت از حکم تقسیم ماترک خود میان خواهرانش از پیامبر سؤال کرد. پیامبر به او امید بخشید و بشارت عمر دراز داد و در پاسخ به سؤال جابر، آیه ای نازل شد که به آیه کَلالَه شهرت دارد.
[۲۱] رجوع کنید به طبری، جامع طبری.


۲.۴ - شمار غزوه ها و سریه های جابر

با مرور تاریخ مغازی رسول خدا، معلوم می شود که جابر سهم چشمگیر و برجسته ای در آنها نداشته است. وی جوان مؤمنی بود که همراه دیگر مجاهدان در برخی غزوه ها به همراه پیامبر می جنگید و بعدها گزارشگر برخی از غزوه ها شد. شمار غزوه هایی که جابر در آنها حضور داشت به اختلاف ذکر شده است. به گزارش خود او، از ۲۷ غزوه پیامبر در نوزده غزوه شرکت داشته است. جابر در برخی از سریّه ها نیز حضور داشته و در باره آنها گزارش داده است.
[۲۴] مثلاً برای سریه خَبَط رجوع کنید به طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۲ـ۳۳.


۲.۵ - جابر و خلیفه اول

از موضع جابر در باره خلیفه اول سخنی در منابع نیامده است. احتمالاً او ابتدا با انصار و مهاجران در مدینه همراه بوده اما پس از چندی، با استناد به منابع شیعی، به طرفداران حضرت علی و اهل بیت علیهم السلام پیوسته است.
[۲۵] رجوع کنید به محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۳۸.

در دوره خلفای راشدین، جابر بیشتر به فعالیتهای علمی و تعلیمی می پرداخت و از امور سیاسی و نظامی دوری می جست. وی فقط در یک مأموریت جنگی شرکت کرد و آن نیز در آغاز فتوحات مسلمانان در دوره خلیفه اول بود. جابر در گزارشی، از حضور خود در سپاه خالد بن ولید، که برای محاصره دمشق به کمک سپاه شام رفته بود، سخن گفته است
[۲۷] ذهبی، ج۳، ص۱۹۲.
ولی معلوم نیست که آیا جابر در فتح عراق نیز همراه سپاه خالد بوده یا در منطقة دیگر به سپاه پیوسته است.

۲.۶ - جابر و خلیفه دوم

جابر در زمان خلافت عمربن خطّاب، عَریف بود.
[۲۸] ذهبی، ج۳، ص۱۹۴.
عریف فردی از قبیله بود که خلیفه وی را به ریاست قبیله یا طایفه منصوب می کرد و او رابط خلیفه و افراد قبیله به شمار می آمد.

۲.۷ - جابر و خلیفه سوم

از فعالیتهای جابر در دوران خلیفه سوم، اطلاع چندانی در دست نیست، تنها می دانیم در آخرین روزهای خلافت عثمان، که معترضان مصری راهی مدینه شدند، وی به فرمان خلیفه همراه پنجاه تن از انصار مأموریت یافت تا با معترضان گفتگو کند و آنان را به دیار خود باز گرداند.
[۳۰] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، قسم ۱، ص۴۴ـ ۴۵.
[۳۱] احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۹۳.


۲.۸ - جابر در دوران خلافت امام علی علیه السلام

در دوره کوتاه خلافت حضرت علی علیه السلام، ظاهراً جابر بدون دخالت در حوادث سیاسی، در مدینه به سر می برده است. اشاره هایی که در برخی گزارشها در باره شرکت جابر در جنگهای جمل، صفّین و نهروان وجود دارد، چندان موثق نیست.
[۳۲] رجوع کنید به ابن شبه نمیری، ج۴، ص۱۱۶۹.
در اواخر خلافت حضرت علی، سپاهیان معاویه به غارت شهرها می پرداختند و از مردم به زور بیعت می گرفتند. مدینه نیز از این غارتها در امان نماند. بُسر بن اَرْطاة در سال ۴۰ بر مدینه تاخت و از مردم مدینه، از جمله قبیله بنی سَلَمه (قبیله جابر)، نیز بیعت خواست. جابر که بیعت با بُسر را گمراهی می دانست، به خانة ام سلمه، همسر رسول خدا، پناه برد و سرانجام مجبور شد به توصیه ام سلمه، برای پرهیز از خونریزی، با بسر بیعت کند.
[۳۴] ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ج۲، ص۶۰۲ـ۶۰۷.


۲.۹ - منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و قصد معاویه

پس از آنکه معاویه به حکومت رسید تصمیم گرفت منبر رسول خدا را از مدینه به دمشق منتقل سازد (سال ۵۰). جابر از کسانی بود که نزد معاویه رفت و او را از این کار منصرف ساخت.
[۳۶] رجوع کنید به طبری، تاریخ طبری، ج۵، ص۲۳۹.


۲.۱۰ - سفر جابر به شام و مصر

جابر در دهه ۵۰ به مصر سفر کرد. گروهی از مصریان از او روایت کرده اند. در این ایام مَسلَمة بن مُخَلَّد انصاری، هم قبیله ایِ جابر، والی مصر بود و به گزارش ابن مَنْدَه، جابر به همراه مسلمه به شام و مصر رفت. به گزارش منابع حدیثی، جابر برای شنیدن یک حدیث در باره قصاص از عبداللّه بن اُنَیْس، به شام سفر کرد
[۳۹] رجوع کنید به بن حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، ج۳، ص۴۹۵.
که تاریخ آن معلوم نیست. در زمان معاویه نیز به شام رفت که با بی اعتنایی معاویه روبرو شد. جابر که از رفتار معاویه ناخرسند بود راه مدینه را در پیش گرفت و ششصد دینار اهدایی معاویه را نپذیرفت.
[۴۰] مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۳۱۸ـ۳۱۹.
برخورد معاویه را با جابر می توان نشانی از موضع امویان در تحقیر مردم مدینه، به سبب قتل خلیفه سوم، دانست.

۲.۱۱ - جابر و امویان

جابر که دوره پیامبر را درک کرده و آگاه به قرآن و سنّت بود، از بدعتها و زشتکاریهای امویان آزرده بود و آرزو می کرد که ناشنوا شود تا اخبار بدعتها و تغییر ارزشهای دینی را نشنود.
[۴۲] ذهبی، ج۳، ص۱۹۳.
گستاخیهای حجاج بن یوسف در سال ۷۴، که ولایت مدینه را داشت، شهره است. او تا توانست مردم مدینه را تحقیر کرد و اصحاب رسول خدا، از جمله جابر، را همچون بردگان داغ زد.
[۴۳] رجوع کنید به احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۸.
[۴۴] طبری، تاریخ طبری، ج۶، ص۱۹۵.
با این همه، جابر واکنشی جز تغییر رفتار خود با حجاج نشان نداد و وصیت کرد که حجاج بر جنازه اش نماز نگزارد.
[۴۶] ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۱، ص۴۳۵.


۲.۱۲ - تاریخ وفات جابر

جابر در پایان عمر خود، یک سال در جوار خانه خدا در مکه زیست. در آن مدت، بزرگانی از تابعین، مانند عطاءبن ابی رَباح و عمروبن دینار، با وی دیدار کردند. جابر در اواخر عمر نابینا شد. وی در مدینه درگذشت.
[۴۷] ذهبی، سیر، ج۳، ص۱۹۱ـ۱۹۲.
[۴۸] یوسف بن عبدالرحمان مزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، ج۴، ص۴۵۳ـ۵۴۵.
روایتهایی در باره سال وفات جابر آورده است که هریک تاریخ متفاوتی را، بین سالهای ۶۸ تا ۷۹، ذکر کرده اند و در یک خبر، به نقل از جمعی از مورخان و محدّثان، از وفات جابر در سال ۷۸ و در ۹۴ سالگی سخن گفته و اشاره کرده است که اَبان بن عثمان، والی مدینه، بر وی نماز گزارد.
[۴۹] نیز رجوع کنید به ابن قتیبه، المعارف، ص۳۰۷.


۲.۱۳ - فرزندان جابر

از فرزندان جابر، از عبدالرحمان، محمد،
[۵۰] رجوع کنید به ابن قتیبه، المعارف، ص۳۰۷.
محمود، عبداللّه
[۵۱] رجوع کنید به ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۵۹.
و عقیل
[۵۲] رجوع کنید به یوسف بن عبدالرحمان مزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، ج۴، ص۴۴۶.
یاد شده است. از وجود افرادی منتسب به جابر در افریقیه
[۵۳] تونس امروزی.
[۵۴] رجوع کنید به ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۵۹.
و بخارا گزارشهایی در دست است. در ایران نیز عده ای از نسل او هستند که مشهورترین ایشان شیخ مرتضی انصاری، فقیه و اصولی بزرگ شیعه در دوران معاصر، بود.
[۵۶] رجوع کنید به عباس قمی، تحفة الاحباب فی نوادر آثار الاصحاب، ص۴۰.
[۵۷] برای آگاهی بیشتر در باره اعقاب جابر در ایران رجوع کنید به حسین واثقی، جابربن عبداللّه الانصاری، ص۳۱ـ۳۴.



جابر از آن گروه صحابه ای است که احادیث فراوانی از پیامبر اکرم نقل کرده است؛
از این رو، او را حافظ سنّت نبوی و مُکْثِر در حدیث خوانده اند.
[۵۸] رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، قسم۲، ص۱۲۷.
[۵۹] ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲، ج۱، ص۲۲۰.
در منابع روایی و سیره و تاریخ، به روایات جابر استناد بسیار شده و روایات وی مورد توجه مذاهب اسلامی بوده است. جابر در حوزه احکام فقهی صاحب رأی بوده و فتوا می داده
[۶۰] رجوع کنید به ابن قیّم جوزیّه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، ج۱، ص۱۲ که از او در زمره صحابیانی که تعداد متوسطی فتوا از آنها نقل شده، نام برده است.
[۶۱] نیز ادامه مقاله.
و از این رو، ذهبی
[۶۲] ذهبی، ج۳، ص۱۸۹.
او را مجتهد و فقیه خوانده است.

۳.۱ - نقل حدیث از صحابه و تابعین

جابر افزون بر روایتهایی که از پیامبر اکرم نقل کرده، از صحابه و گاه از تابعین نیز روایت کرده است. علی بن ابی طالب، طلحة بن عبیداللّه، عَمار یاسر، مُعاذبن جبل، و ابوسعید خُدری از جمله صحابه ای اند که جابر از آنها روایت کرده است.
[۶۴] یوسف بن عبدالرحمان مزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، ج۴، ص۴۴۴.
جابر چندان جویای یافتن معارف دینی بود که برای شنیدن بی واسطه حدیث پیامبر از یکی از صحابه، به شام سفر کرد.
[۶۵] احمدبن علی خطیب بغدادی، الرّحلة فی طلب الحدیث، ۱۳۹۵، ص۱۰۹ـ ۱۱۸.
[۶۶] ابن عبدالبرّ، جامع بیان العلم و فضله و ماینبغی فی روایته و حمله، ۱۴۰۲، ص۱۵۱ـ۱۵۲.
این شوق، جابر را در پایان عمر بر آن داشت که چندی مجاور خانه خدا شود تا احادیثی بشنود.
[۶۷] رجوع کنید به ذهبی، ج۳، ص۱۹۱.
او در کار حدیث، ناقدی بصیر بود و در نقل اخبار و روایات از رقابتها و تعصبات قبیله ای پرهیز می کرد. مثلاً، با آنکه خزرجی بود، اعتراف می کرد که چگونه راویان خزرجی سخن پیامبر را در ستایش از داوری سعدبن مُعاذ در باره بنی قُریْظه، از آن روی که سعد رئیس اوسیان بود، تحریف کردند.
[۶۸] رجوع کنید به ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ۱۴۱۷، ج۱، ص۳۷۸.


۳.۲ - حلقه درس جابر

جابر در مسجد نبوی حلقه درس داشت و حدیث املا می کرد و شماری از تابعین از وی علم می آموختند و حدیث او را می نوشتند.
[۷۰] احمدبن علی خطیب بغدادی، تقیید العلم، ۱۹۷۴، ص۱۰۴.
[۷۱] ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۱، ص۴۳۵.

از جابر افراد فراوانی حدیث نقل کرده اند. از مشهورترین راویان حدیث از جابر، سعیدبن مُسیِّب، حسن بن محمدبن حنفیه، عطاءبن أبی رباح، مجاهدبن جَبر، عمروبن دینارمکی، عامربن شَراحیل شعبی، و حسن بصری بودند.
[۷۲] برای آگاهی از فهرست کامل راویان حدیث از جابر رجوع کنید به یوسف بن عبدالرحمان مزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، ج۴، ص۴۴۴ـ ۴۴۸.
[۷۳] برای آگاهی از فهرست کامل راویان حدیث از جابر رجوع کنید به حسین واثقی، جابربن عبداللّه الانصاری، ص۱۰۸ـ ۱۱۸.


۳.۳ - نقل روایت امامان شیعه از جابر

از امامان شیعه، امام باقر، و نیز امام صادق و امام کاظم به نقل از امام باقر، چند حدیث نبوی از جابربن عبداللّه نقل کرده اند.
[۷۴] ابن اشعث کوفی، الاشعثیات ( الجعفریات )، ص۲۲.
[۷۵] ابن اشعث کوفی، الاشعثیات ( الجعفریات )، ص۴۴.
[۷۶] برای نمونه رجوع کنید به ابن اشعث کوفی، الاشعثیات ( الجعفریات )، ص۴۷.
[۸۳] ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ۱۴۰۴، ج۱، ص۴۷.
[۸۴] ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ۱۴۰۴، ج۲، ص۷۴.


۳.۴ - جابر مفتی متوسط صحابه

بر اساس طبقه بندی ابن سعد در الطبقات الکبیر، جابر جزو «اصحاب مفتی و مقتدا» یا «اهل العلم و الفتوا» قرار نگرفته اما ذهبی
[۸۵] ذهبی، ج۳، ص۱۹۰.
از او با عنوان «مفتی مدینه » یاد کرده است. باتوجه به آرای فقهی و فتواهای جابر، دیدگاه ابن حزم که وی را از مفتیان متوسط صحابه دانسته است، موجه به نظر می رسد.
[۸۶] رجوع کنید به ابن حزم، الاحکام فی اصول الاحکام ، ج۵، ص۶۶۶.
موسی بن علی بن محمد امیر، گزارش کاملی از آرای فقهی جابر را از منابع گوناگون روایی استخراج و با عنوان جابربن عبداللّه و فقهه به چاپ رسانده است (بیروت ۱۴۲۱). روایات فقهی جابر که در کتابهای چهارگانة شیعه آمده، اندک است.
[۸۷] برای آگاهی از موارد آن رجوع کنید به خوئی، ج۴، ص۲۶ـ۲۷.
شیخ طوسی در کتاب الخلاف، در مواردی آرای فقهی جابر را نقل کرده است.

۳.۵ - جابر و تفسیر قرآن

در تفسیر قرآن کریم، از جابر روایات بسیاری نقل شده که در منابع تفسیری به آنها استناد گردیده است.
[۹۰] عبدالرزاق بن همام صنعانی، تفسیرالقرآن، ج۱، ص۸۹.
[۹۱] عبدالرزاق بن همام صنعانی، تفسیرالقرآن، ج۱، ص۱۲۹.
[۹۲] عبدالرزاق بن همام صنعانی، تفسیرالقرآن، ج۱، ص۱۳۱.
[۹۳] عبدالرزاق بن همام صنعانی، تفسیرالقرآن، ج۲، ص۲۱۱.
[۹۴] عبدالرزاق بن همام صنعانی، تفسیرالقرآن، ج۲، ص۲۳۱ـ ۲۳۲.
[۹۵] محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۲، ص۱۱۲، ۳۰۲، ج۴، ص۱۵۵، ۱۶۶.
آرای تفسیری جابر در باره برخی آیات قرآن، همسو با دیدگاه تفسیری شیعه است.
[۹۶] مثلاً رجوع کنید به طَبْرِسی، ذیل احزاب: ۳۳.


۳.۶ - جابربن عبداللّه در منابع امامیه

شخصیت جابر در منابع رجالی امامیه محترم و تأیید شده است. وی از اصحاب ائمه، از امام علی تا امام باقر علیهم السلام، دانسته شده است.
[۹۸] رجوع کنید به احمدبن محمد برقی، کتاب الرجال، ص۳، ۷ـ۹.
[۹۹] محمدبن حسن طوسی، رجال الطوسی، ص۵۹، ۹۳، ۹۹، ۱۱۱، ۱۲۹.
اما باید توجه داشت که جابر در زمان امامت امام سجاد از دنیا رفت و امام باقر هنگام مرگ جابر، در دوره کودکی یا نوجوانی به سر می برد از این رو، نمی توان جابر را از اصحاب امام باقر دانست.
[۱۰۰] رجوع کنید به خوئی، ج۴، ص۱۶.
[۱۰۱] تستری، ج۲، ص۵۱۹ ـ۵۲۱.
در برخی منابع رجالی آمده است که جابر، به دلیل شهرت روایات در مدحش، نیازی به توثیق ندارد.
[۱۰۲] رجوع کنید به محمدبن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، ج۲، ص۲۱۲.
[۱۰۳] خوئی، ج۴، ص۱۲، ۱۵.
گر چه جابر در ماجرای سقیفه از یاران حضرت علی نبود، چندی بعد به ایشان پیوست و از یاران وفادار و مخلصاهل بیت شد.
[۱۰۴] رجوع کنید به محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۳۸.
محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال،
[۱۰۵] محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۵.
جابر را از اعضای گروهی دانسته است که فدایی حضرت علی و همواره گوش به فرمان آن حضرت بودند. این گروه به «شُرطة الخمیس » شهرت داشتند.
[۱۰۶] رجوع کنید به احمدبن محمد برقی، کتاب الرجال، ص۴.



در نگاه جابر، حضرت علی چنان مقامی داشت که در زمان حیات پیامبر اکرم، میزان حق تلقی می شد و منافقان را با بغض داشتن به او می شناختند.
[۱۰۷] محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۴۰ـ۴۱.
جابر از کوچه های مدینه می گذشت و در مجالس انصار شرکت می جست و به ایشان نصیحت می کرد که فرزندان خود را با دوستی علی علیه السلام تربیت کنند و می گفت آن کس که علی را بهترین خلق خدا نداند، ناسپاسی کرده است. سخن معروف جابر در باره حضرت علی («علی خیرالبشر»)، الهام بخش مؤلف شیعی به نام جعفربن احمد قمی شد تا در کتابش به نام نوادر الاثر فی علیّ خیرالبشر، ثلث روایات خود را از جابر نقل کند.
[۱۱۰] تستری، ج۲، ص۵۲۵.


۴.۱ - جابر و قضیه عاشورا

در واقعه کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام، جابربن عبداللّه از پیرمردان مدینه، و نگران ذریه رسول خدا بود. امام حسین در مقام احتجاج با لشکریان عبیداللّه بن زیاد، جابر را از جمله شاهدان سخن خود معرفی کرده است.
[۱۱۱] رجوع کنید به محمدبن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج۲، ص۹۷.
در اربعین شهادت امام حسین، جابر اولین زائر قبر امام بود.
[۱۱۳] محمدبن حسن طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۸۷.
[۱۱۴] نیز رجوع کنید به محمدبن ابوالقاسم عمادالدین طبری، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص۷۴ـ ۷۵.
در آغاز امامت امام سجاد یاران وی انگشت شمار بودند و جابر نیز از اندک یاران آن امام بود و به سبب سالخوردگی از تعقیب حجاج بن یوسف در امان مانده بود.
[۱۱۵] محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۱۲۳ـ۱۲۴.


۴.۲ - ملاقات جابر با امام باقر علیه السلام

ماجرای ملاقات جابربن عبداللّه با امام باقر در منابع گزارش شده است.
[۱۱۶] از جمله رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۶۴.
جابر از پیامبر اکرم شنیده بود که تو چندان عمر می کنی که فرزندی از ذریه من و همنام من را ملاقات می کنی، او شکافنده علم (یَبْقَرُالعلم بَقْراً) است، پس سلام مرا به او برسان.
[۱۱۹] محمدبن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج۲، ص۱۵۹.
جابر پیوسته در پی یافتن این فرزند بود تا جایی که در مسجد مدینه صدا می کرد: «یا باقَرالعلم »، سرانجام روزی محمد بن علی را یافت و سخن پیامبر را یادآور شد، کودک را بوسید و سلام پیامبر را به او رساند.
[۱۲۰] محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۴۱ـ۴۲.



نام جابر در نقل احادیث مشهور شیعی آمده است، از جمله در نقل «حدیث غدیر»،
[۱۲۳] رجوع کنید به عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۱، ص۵۷ـ۶۰.
حدیث ثقلین (محمدبن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد « ص»، ص۴۱۴)، حدیث «انامدینة العلم و علیٌ بابها»،
[۱۲۴] رجوع کنید به ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۳۴.
«حدیث منزلت»،
[۱۲۵] رجوع کنید به ابن بابویه، معانی الاخبار، ۱۳۶۱ ش، ص۷۴.
«حدیث ردّ شمس»
[۱۲۶] رجوع کنید به محمدبن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج۱، ص۳۴۵ـ۳۴۶.
و «حدیث سدّالابواب».
[۱۲۷] رجوع کنید به ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۸۹ـ۱۹۰.
همچنین وی راوی احادیثی بوده که در آن رسول خدا امامان پس از خود را نام برده
[۱۲۸] رجوع کنید به ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ۱۳۶۳ ش، ج۱، ص۲۵۸ـ۲۵۹.
[۱۲۹] ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۸۲.
و نیز ویژگیهای حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف را شناسانده است.
[۱۳۰] رجوع کنید به ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ۱۳۶۳ ش، ج۱، ص۲۵۳، ۲۸۶، ۲۸۸.

حدیث لوح از جمله احادیث مشهور است که جابر آن را روایت کرده و نامهای دوازده امام جانشین پیامبر در آن آمده است.
[۱۳۲] ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ۱۳۶۳ ش، ج۱، ص۳۰۸ـ۳۱۳.



احادیث مسند جابر، که از طریق منابع روایی اهل سنّت نقل شده است، به ۵۴۰، ۱ حدیث می رسد که بخاری و مسلم در نقل ۵۸ حدیث آن اتفاق دارند.
[۱۳۳] ذهبی، ج۳، ص۱۹۴.
احمدبن حنبل روایات جابر را در مسند خود
[۱۳۴] مسنداحمدبن حنبل، ج۳، ص۲۹۲ـ ۴۰۰.
گرد آورده است. نسخه خطی مسند جابربن عبداللّه، به روایت ابوعبدالرحمان عبداللّه بن احمدبن محمدبن حنبل، در خزانة الرباط (در مغرب ) موجود است
[۱۳۵] خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۱۰۴.
که احتمالاً همان روایات جابر در مسند احمدبن حنبل است. حسین واثقی نیز روایات جابر را از منابع روایی شیعه استخراج کرده و در کتاب خود، جابربن عبداللّه الانصاری حیاته و مسنده، به چاپ رسانده است.
مهم ترین اثری که از جابر در منابع یاد شده، صحیفه اوست. این صحیفه را، که نمونه ای از کهن ترین صورتهای تدوین حدیث است، سلیمان بن قیس یَشْکری گردآوری کرده اما به سبب درگذشت زودهنگام سلیمان، راویان دیگر بدون قرائت و سماع از متن صحیفه نقل کرده اند.
[۱۳۶] رجوع کنید به احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، ۱۴۰۶، ص۳۹۲.
[۱۳۷] سزگین، ج۱، ص۸۵.
[۱۳۸] ترجمه عربی، ج۱، جزء ۱، ص۱۵۴ـ ۱۵۵.
نسخه ای از این صحیفه در مجموعه شهید علی پاشا در کتابخانه سلیمانیه استانبول موجود است.
[۱۳۹] رجوع کنید به نجم عبدالرحمان خلف، استدراکات علی تاریخ التراث العربی لفؤاد سزگین فی علم الحدیث، ص۳۲.



ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، چاپ عادل احمد رفاعی، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛
• همو، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ ۱۳۸۶/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶؛
ابن اشعث کوفی، الاشعثیات ( الجعفریات )، چاپ سنگی تهران: مکتبة نینوی الحدیثه، ( بی تا. )؛
ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، چاپ حسین اعلمی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛
• همو، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴؛
• همو، کمال الدین و تمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش؛
• همو، معانی الاخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش؛
ابن حبّان، مشاهیر علماء الامصار و اعلام فقهاء الاقطار، چاپ مرزوق علی ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷؛
ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
ابن حزم، الاحکام فی اصول الاحکام، چاپ احمد شاکر، قاهره ( بی تا. )؛
• همو، جمهرة انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ( ۱۹۸۲ )؛
ابن حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، ( بی تا. )؛
ابن سعد، الطبقات الکبری (لیدن )؛
ابن شبّه نمیری، کتاب تاریخ المدینة المنورة: اخبار المدینة النبویة، چاپ فهیم محمد شلتوت، ( جدّه ) ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش؛
ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ( بی تا. )؛
ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
• همو، جامع بیان العلم و فضله و ماینبغی فی روایته و حمله، قاهره ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ ۲۰۰۰؛
ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰؛
ابن قیّم جوزیّه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، چاپ طه عبدالرؤف سعد، بیروت ۱۹۷۳؛
ابن کثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸؛
عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، قم ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۲؛
احمدبن محمد برقی، کتاب الرجال، تهران ۱۳۸۳؛
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰؛
• تستری؛
ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۵۵ ش؛
احمدبن علی خطیب بغدادی، تقیید العلم، چاپ یوسف عش، ( بیروت ) ۱۹۷۴؛
• همو، الرّحلة فی طلب الحدیث، چاپ نورالدین عتر، بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵؛
• همو، الکفایة فی علم الروایة، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
نجم عبدالرحمان خلف، استدراکات علی تاریخ التراث العربی لفؤاد سزگین فی علم الحدیث، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰؛
خوئی؛
ذهبی؛
خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۶؛
فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء ۱، نقله الی العربیة محمود فهمی حجازی، ریاض ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳؛
محمدبن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد « ص»، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴؛
عبدالرزاق بن همام صنعانی، تفسیرالقرآن، چاپ مصطفی مسلم محمد، ریاض ۱۴۱۰/۱۹۸۹؛
طبرسی؛
طبری، تاریخ (بیروت )؛
• همو، جامع؛
محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت ( بی تا. )؛
• همو، رجال الطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۵؛
• همو، کتاب الخلاف، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷؛
• همو، مصباح المتهجد، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱؛
محمدبن ابوالقاسم عمادالدین طبری، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نجف ۱۳۸۳/۱۹۶۳؛
محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
عباس قمی، تحفة الاحباب فی نوادر آثار الاصحاب، تهران ۱۳۶۹؛
محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، ( تلخیص) محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش؛
محمدبن یعقوب کلینی؛
محمدبن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، قم ۱۴۱۶؛
یوسف بن عبدالرحمان مزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
مسعودی، مروج(بیروت )؛
محمدبن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، قم ۱۴۱۳؛
حسین واثقی، جابربن عبداللّه الانصاری:حیاته و مسنده، قم ۱۳۷۸ ش؛
• Fuat Sezgin، Geschichte des arabischen Schrifttums، Leiden ۱۹۶۷-۱۹۸۴.


۱. رجوع کنید به ابن سعد، ج۳، قسم ۲، ص۱۰۴ـ۱۰۵
۲. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۲۰۸.    
۳. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۶.
۴. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۲۰۸، ۲۱۱.    
۵. قس ابن حبّان، مشاهیر علماء الامصار و اعلام فقهاء الاقطار، ص۳۰ که از حضور عبداللّه و فرزندش جابر در بیعتِ عقبه اول و دوم سخن گفته است.
۶. رجوع کنید به ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲، ج۱، ص۲۲۰.
۷. ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ۱۴۱۷، ج۱، ص۳۷۷.
۸. ابن قتیبه، المعارف، ص۳۰۷.
۹. ذهبی، ج۳، ص۱۹۲.
۱۰. رجوع کنید به ادامه مقاله.
۱۱. ابن قتیبه، المعارف، ص۳۰۷.
۱۲. رجوع کنید به ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۲۱۶ ۲۱۷.    
۱۳. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۲۱۷.    
۱۴. ذهبی، ج۳، ص۱۹۱.
۱۵. رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، قسم ۱، ص۳۴.
۱۶. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۲ـ۴۰۳.
۱۷. رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۴۸.
۱۸. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۴، ص۹۹۱۰۰.    
۱۹. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، قسم ۱، ص۴۳ـ۴۴.
۲۰. نساء/سوره۴، آیه۱۷۶.    
۲۱. رجوع کنید به طبری، جامع طبری.
۲۲. محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، التبیان، ذیل آیه.    
۲۳. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۲۱۴، ۲۱۶۲۱۷، قس ص۲۱۹ که در آن به شرکت جابر در شانزده غزوه اشاره کرده است.    
۲۴. مثلاً برای سریه خَبَط رجوع کنید به طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۲ـ۳۳.
۲۵. رجوع کنید به محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۳۸.
۲۶. . رجوع کنید به ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۲۱۰.    
۲۷. ذهبی، ج۳، ص۱۹۲.
۲۸. ذهبی، ج۳، ص۱۹۴.
۲۹. ابن شبّه نمیری، کتاب تاریخ المدینة المنورة:اخبار المدینة النبویة، ج۳، ص۱۱۳۴۱۱۳۶.    
۳۰. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، قسم ۱، ص۴۴ـ ۴۵.
۳۱. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۹۳.
۳۲. رجوع کنید به ابن شبه نمیری، ج۴، ص۱۱۶۹.
۳۳. . ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۴، ج۱، ص۲۳۲.    
۳۴. ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ج۲، ص۶۰۲ـ۶۰۷.
۳۵. . ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۲۳۵.    
۳۶. رجوع کنید به طبری، تاریخ طبری، ج۵، ص۲۳۹.
۳۷. . رجوع کنید به ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۲۱۳۲۱۴.    
۳۸. . رجوع کنید به ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۲۱۳۲۱۴.    
۳۹. رجوع کنید به بن حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، ج۳، ص۴۹۵.
۴۰. مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۳۱۸ـ۳۱۹.
۴۱. . ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۲۳۵.    
۴۲. ذهبی، ج۳، ص۱۹۳.
۴۳. رجوع کنید به احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۸.
۴۴. طبری، تاریخ طبری، ج۶، ص۱۹۵.
۴۵. . رجوع کنید به ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۲۳۴.    
۴۶. ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۱، ص۴۳۵.
۴۷. ذهبی، سیر، ج۳، ص۱۹۱ـ۱۹۲.
۴۸. یوسف بن عبدالرحمان مزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، ج۴، ص۴۵۳ـ۵۴۵.
۴۹. نیز رجوع کنید به ابن قتیبه، المعارف، ص۳۰۷.
۵۰. رجوع کنید به ابن قتیبه، المعارف، ص۳۰۷.
۵۱. رجوع کنید به ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۵۹.
۵۲. رجوع کنید به یوسف بن عبدالرحمان مزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، ج۴، ص۴۴۶.
۵۳. تونس امروزی.
۵۴. رجوع کنید به ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۵۹.
۵۵. رجوع کنید به ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵۱۳۸۶، ج۱۰، ص۵۴۵.    
۵۶. رجوع کنید به عباس قمی، تحفة الاحباب فی نوادر آثار الاصحاب، ص۴۰.
۵۷. برای آگاهی بیشتر در باره اعقاب جابر در ایران رجوع کنید به حسین واثقی، جابربن عبداللّه الانصاری، ص۳۱ـ۳۴.
۵۸. رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، قسم۲، ص۱۲۷.
۵۹. ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲، ج۱، ص۲۲۰.
۶۰. رجوع کنید به ابن قیّم جوزیّه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، ج۱، ص۱۲ که از او در زمره صحابیانی که تعداد متوسطی فتوا از آنها نقل شده، نام برده است.
۶۱. نیز ادامه مقاله.
۶۲. ذهبی، ج۳، ص۱۸۹.
۶۳. . رجوع کنید به ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۲۰۸۲۰۹.    
۶۴. یوسف بن عبدالرحمان مزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، ج۴، ص۴۴۴.
۶۵. احمدبن علی خطیب بغدادی، الرّحلة فی طلب الحدیث، ۱۳۹۵، ص۱۰۹ـ ۱۱۸.
۶۶. ابن عبدالبرّ، جامع بیان العلم و فضله و ماینبغی فی روایته و حمله، ۱۴۰۲، ص۱۵۱ـ۱۵۲.
۶۷. رجوع کنید به ذهبی، ج۳، ص۱۹۱.
۶۸. رجوع کنید به ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ۱۴۱۷، ج۱، ص۳۷۸.
۶۹. . رجوع کنید به ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۲۳۳.    
۷۰. احمدبن علی خطیب بغدادی، تقیید العلم، ۱۹۷۴، ص۱۰۴.
۷۱. ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۱، ص۴۳۵.
۷۲. برای آگاهی از فهرست کامل راویان حدیث از جابر رجوع کنید به یوسف بن عبدالرحمان مزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، ج۴، ص۴۴۴ـ ۴۴۸.
۷۳. برای آگاهی از فهرست کامل راویان حدیث از جابر رجوع کنید به حسین واثقی، جابربن عبداللّه الانصاری، ص۱۰۸ـ ۱۱۸.
۷۴. ابن اشعث کوفی، الاشعثیات ( الجعفریات )، ص۲۲.
۷۵. ابن اشعث کوفی، الاشعثیات ( الجعفریات )، ص۴۴.
۷۶. برای نمونه رجوع کنید به ابن اشعث کوفی، الاشعثیات ( الجعفریات )، ص۴۷.
۷۷. . محمدبن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج۱، ص۵۳۲.    
۷۸. . محمدبن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج۲، ص۳۷۳.    
۷۹. . محمدبن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج۳، ص۲۳۳۲۳۴.    
۸۰. . محمدبن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج۵، ص۵۲۸ ۵۲۹.    
۸۱. . محمدبن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج۸، ص۱۴۴.    
۸۲. . محمدبن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج۸، ص۱۶۸۱۶۹.    
۸۳. ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ۱۴۰۴، ج۱، ص۴۷.
۸۴. ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ۱۴۰۴، ج۲، ص۷۴.
۸۵. ذهبی، ج۳، ص۱۹۰.
۸۶. رجوع کنید به ابن حزم، الاحکام فی اصول الاحکام ، ج۵، ص۶۶۶.
۸۷. برای آگاهی از موارد آن رجوع کنید به خوئی، ج۴، ص۲۶ـ۲۷.
۸۸. . برای نمونه رجوع کنید به محمدبن حسن طوسی، کتاب الخلاف، ج۲، ص۲۵۹.    
۸۹. . رجوع کنید به محمدبن حسن طوسی، کتاب الخلاف، ج۳، ص۳۰    
۹۰. عبدالرزاق بن همام صنعانی، تفسیرالقرآن، ج۱، ص۸۹.
۹۱. عبدالرزاق بن همام صنعانی، تفسیرالقرآن، ج۱، ص۱۲۹.
۹۲. عبدالرزاق بن همام صنعانی، تفسیرالقرآن، ج۱، ص۱۳۱.
۹۳. عبدالرزاق بن همام صنعانی، تفسیرالقرآن، ج۲، ص۲۱۱.
۹۴. عبدالرزاق بن همام صنعانی، تفسیرالقرآن، ج۲، ص۲۳۱ـ ۲۳۲.
۹۵. محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۲، ص۱۱۲، ۳۰۲، ج۴، ص۱۵۵، ۱۶۶.
۹۶. مثلاً رجوع کنید به طَبْرِسی، ذیل احزاب: ۳۳.
۹۷. . نساء/سوره۴، آیه۲۴.    
۹۸. رجوع کنید به احمدبن محمد برقی، کتاب الرجال، ص۳، ۷ـ۹.
۹۹. محمدبن حسن طوسی، رجال الطوسی، ص۵۹، ۹۳، ۹۹، ۱۱۱، ۱۲۹.
۱۰۰. رجوع کنید به خوئی، ج۴، ص۱۶.
۱۰۱. تستری، ج۲، ص۵۱۹ ـ۵۲۱.
۱۰۲. رجوع کنید به محمدبن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، ج۲، ص۲۱۲.
۱۰۳. خوئی، ج۴، ص۱۲، ۱۵.
۱۰۴. رجوع کنید به محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۳۸.
۱۰۵. محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۵.
۱۰۶. رجوع کنید به احمدبن محمد برقی، کتاب الرجال، ص۴.
۱۰۷. محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۴۰ـ۴۱.
۱۰۸. . نیز رجوع کنید به ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۲۸۴.    
۱۰۹. . ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۷۳.    
۱۱۰. تستری، ج۲، ص۵۲۵.
۱۱۱. رجوع کنید به محمدبن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج۲، ص۹۷.
۱۱۲. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵۱۳۸۶، ج۴، ص۶۲.    
۱۱۳. محمدبن حسن طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۸۷.
۱۱۴. نیز رجوع کنید به محمدبن ابوالقاسم عمادالدین طبری، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص۷۴ـ ۷۵.
۱۱۵. محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۱۲۳ـ۱۲۴.
۱۱۶. از جمله رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۶۴.
۱۱۷. . رجوع کنید به محمدبن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج۱، ص۳۰۴، ۴۵۰۴۶۹.    
۱۱۸. . رجوع کنید به محمدبن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج۱، ص۴۵۰۴۶۹.    
۱۱۹. محمدبن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج۲، ص۱۵۹.
۱۲۰. محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۴۱ـ۴۲.
۱۲۱. نیز رجوع کنید به محمدبن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج۱، ص۴۶۹۴۷۰.    
۱۲۲. . ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۵۴، ص۲۷۵۲۷۶.    
۱۲۳. رجوع کنید به عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۱، ص۵۷ـ۶۰.
۱۲۴. رجوع کنید به ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۳۴.
۱۲۵. رجوع کنید به ابن بابویه، معانی الاخبار، ۱۳۶۱ ش، ص۷۴.
۱۲۶. رجوع کنید به محمدبن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج۱، ص۳۴۵ـ۳۴۶.
۱۲۷. رجوع کنید به ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۸۹ـ۱۹۰.
۱۲۸. رجوع کنید به ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ۱۳۶۳ ش، ج۱، ص۲۵۸ـ۲۵۹.
۱۲۹. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۸۲.
۱۳۰. رجوع کنید به ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ۱۳۶۳ ش، ج۱، ص۲۵۳، ۲۸۶، ۲۸۸.
۱۳۱. رجوع کنید به محمدبن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج۱، ص۵۲۷ ۵۲۸.    
۱۳۲. ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ۱۳۶۳ ش، ج۱، ص۳۰۸ـ۳۱۳.
۱۳۳. ذهبی، ج۳، ص۱۹۴.
۱۳۴. مسنداحمدبن حنبل، ج۳، ص۲۹۲ـ ۴۰۰.
۱۳۵. خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۱۰۴.
۱۳۶. رجوع کنید به احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، ۱۴۰۶، ص۳۹۲.
۱۳۷. سزگین، ج۱، ص۸۵.
۱۳۸. ترجمه عربی، ج۱، جزء ۱، ص۱۵۴ـ ۱۵۵.
۱۳۹. رجوع کنید به نجم عبدالرحمان خلف، استدراکات علی تاریخ التراث العربی لفؤاد سزگین فی علم الحدیث، ص۳۲.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة‌المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جابر بن عبدالله انصاری»، شماره۴۲۹۵    






جعبه ابزار