تکاب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَکاب،
شهرستان و شهری در
استان آذربایجان غربی است. منطقه تکاب در ۲۲ق، به روزگار
خلافت عمر به دست
تازیان به صلح گشوده شد.
به سبب نبودِ مراکز مسکونی مهم در این منطقه، بهجز شیز، در منابع سدههای نخستین اسلامی نامی از این منطقه برده نشده، ولی تاریخ آن در خلال تاریخ دیگر نواحی آذربایجان آمده است. از جمله آثار تاریخی تکاب بقایای آتشکده تخت سلیمان، زندان سلیمان و تخت بلقیس در
شهرستان تکاب،
و نیز بقعه ایوب انصاری که در ۱۳ کیلومتری جنوب تکاب قرار دارد، است.
تَکاب،
شهرستان و شهری در
استان آذربایجان غربی است. این
شهرستان با مساحتی بالغ بر ۵۲۳‘۲ کیلومتر مربع، از شمال به
شهرستان چاراویماق در
استان آذربایجان شرقی، از شرق به
شهرستان ماه نشان در
استان زنجان، از غرب به
شهرستان شاهیندژ (صائین قلعه) در استان آذربایجان غربی و از جنوب به
شهرستانهای
بیجار،
دیواندره و
سقز در
استان کردستان محدود است.
شهرستان تکاب بنابر
قانون تقسیمات کشوری در ۱۳۸۵ش شامل دو بخش به نامهای مرکزی و تخت سلیمان، ۶ دهستان و یک شهر به نام تکاب است.
این ناحیه تا ۱۳۱۶ش تیکان تپه خوانده میشد و یکی از بخشهای
شهرستان مهاباد بهشمار میرفت.
در همان سال بنابر پیشنهاد فرهنگستان و تصویب
هیئت دولت نام تیکان تپه (به معنای خارتپه) به تکاب (به معنای جایی که قسمتی از آن خرم و سبز و قسمتی دیگر خشک است) تغییر یافت.
شهرستان تکاب از نواحی مرتفع و کوهستانی آذربایجان غربی است و ۵ قله مرتفع دارد و آب و هوای آن نسبتاً سردسیری است.
بلندترین قله
شهرستان تکاب توله داغی (۵۳۲‘ ۳ متر) نام دارد.
از کوههای تکاب رودخانههای پرآب سرچشمه میگیرد که مهمترین آنها ساروق نام دارد و از ریزابههای مهم
زرینهرود بهشمار میرود.
افزون بر آن، آب آشامیدنی و کشاورزی تکاب از چشمهها و کاریزهای متعدد تأمین میشود.
به سبب وجود آب نسبتاً کافی،
کشاورزی و
دامداری در این
شهرستان پررونق است و گندم، جو، توتون، تنباکو و انواع میوه در آنجا تولید میشود.
به علت شرایط مساعد آب و هوایی پرورش زنبور عسل نیز از دیگر فعالیتهای اقتصادی این
شهرستان است.
در کنار فعالیتهای کشاورزی و دامداری،
صنایع دستی به خصوص بافت قالی، گلیم، جاجیم و
سجاده رواج دارد.
معادن زرنیخ، سنگ ساختمان، گچ، آهک و ماسه از دیگر منابع اقتصادی
شهرستان تکاباند.
در سرشماری ۱۳۸۵ش،
شهرستان تکاب دارای ۳۹۵‘۸۱ تن جمعیت بوده است («درگاه...»، بش). مردم تکاب به زبانهای
ترکی و
کردی سخن میگویند و زبان فارسی نیز در میان آنان رواج دارد. بیشتر جمعیت این
شهرستان شیعهمذهباند، اما غالب کردیزبانان پیرو
مذهب شافعی و شماری از آنها
اهل حق هستند.
این شهر که مرکز
شهرستان تکاب است، در ۲۱۸ کیلومتری
ارومیه، بر سر راه
میاندوآب به بیجار و
سقز به زنجان، و در کنار رودخانه ساروق واقع است.
در سرشماری آبان ۱۳۸۵ش، این شهر دارای ۷۰۲‘ ۴۳ تن جمعیت بوده است.
ناحیهای که امروزه تکاب نامیده میشود، در ناحیهای واقع بوده که در سالنامههای آشوری از نیمه دوم سده نهم قم زاموآ خوانده میشده، و همواره دستخوش تهاجم
آشوریان بوده است.
این ناحیه مسکن اقوام باستانی لولوبی و گوتی بوده است و بعدها دولت ماننا در آن تشکیل شد
و از سده هفتم قم با تشکیل دولت ماد از مراکز مهم اقتصادی این دولت (
مادها) بهشمار میرفت.
ازجمله آثار بر جای مانده از دوره مادها در این منطقه، بناهای سنگی غار کرفتو است که با دست در دل سنگ تراشیده شده است و نمونهای از معماری سنگی دوره مادها بهشمار میرود. این غار کاربرد دفاعی نیز داشته است و مردم برای گریز از تهاجم اورارتوها و آشوریها، در آن پناه میگرفتند.
در کاوشهای باستانشناسی آثاری از
دوره هخامنشیان در زندان سلیمان و
تخت سلیمان (ه م) به دست آمده است. این کاوشها همچنین نشان میدهد که منطقه تکاب در دورههای
اشکانی و
ساسانی نیز مرکز تمدنهای درخشانی بوده است که از مظاهر آن، علاوهبر بناهای سنگی غار کرفتو در غرب تکاب، میتوان به آثار ساسانی کوه بلقیس در مشرق تخت سلیمان فعلی هم اشاره کرد.
منطقه تکاب در ۲۲ق، به روزگار
خلافت عمر به دست
تازیان به صلح گشوده شد.
به سبب نبودِ مراکز مسکونی مهم در این منطقه، بهجز شیز، در منابع سدههای نخستین اسلامی نامی از این منطقه برده نشده، ولی تاریخ آن در خلال تاریخ دیگر نواحی آذربایجان آمده است. اما مسلم است که ویژگیهای طبیعی آن برای اقوام چادرنشینِ ترک که از
دوره سلجوقیان پای به این منطقه نهادند، جذاب بوده است.
خانهای بزرگ مغول نیز به آذربایجان توجه خاص داشتند؛ چنانکه هولاکو مراغه را تختگاه خود کرد و در عصر جانشینانش هم آذربایجان از مهمترین قلمروهای ایشان محسوب میشد. بنابر آنچه
حمدالله مستوفی آورده، اراضی
شهرستان امروزی تکاب بخشی از ولایت انجرود در
عراق عجم بهشمار میرفته است. اباقاخان با مرمت ویرانههای کاخهای بهجا مانده از دوره ساسانیان در تخت سلیمان امروزی که مغولان آنرا ستوریق میخواندند، این محل را اقامتگاه تابستانی ایلخانان مغـول قرار داد.
در منابع ادوار پس از مغول از این منطقه با نام ساروقورغان یاد شده است.
امروزه این نام (که به صورت ساری قورخان درآمده) بر دژ و روستایی در ۱۸ کیلومتری غرب تکاب اطلاق میشود
در گزارش چند حادثه تاریخی، از ساروقورغان یاد شده است. در حدود سال ۷۷۷ق شخصی به نام تورسن از خویشان امیر عادل، مالک قلعه ساروقورغان، در نبردی، اصفهان شاه جاندار، نماینده شاه شجاع در آذربایجان را شکست داد و اسیر کرد و اموال او را گرفت.
در ۷۹۵ق
امیرتیمور گورکانی قلعه ساروقورغان و قلعه کرفتو را تسخیر و ویران کرد.
مقارن با برآمدن
صفویان، کردان مکری از ضعف دولت مرکزی استفاده کردند و بر بخشهایی از کردستان چیره شدند. در زمان
شاه اسماعیل اول صفوی قلعه ساروقورغان در تصرف صارم پسر سیفالدین مکری بود و در آنجا به استقلال حکومت میکرد. او که از قدرت گرفتن شاه اسماعیل در بیم بود، به اطاعت
سلطان سلیم عثمانی درآمد. شاه اسماعیل برای سرکوب وی بارها به متصرفات او نیرو فرستاد. پس از مرگ صارم، متصرفات او میان ۳ تن از عموزادگانش تقسیم شد که هر ۳ تن سر از فرمان عثمانیان پیچیدند و به اطاعت
شاه طهماسب صفوی درآمدند.
شیخ حیدر پسر امیر پاشا، آخرین حکمران مکری کردستان، قلعه ساروقورغان را که بر اثر جنگ ویران شده بود، مرمت کرد. چون به خضر پاشا، عامل
دولت عثمانی در
تبریز گزارش کردند که تعمیر قلعه ساروقورغان موجب خرابی مراغه شده است، وی نیز به تحریک مراغیها کوشید حکومت ساروقورغان و نواحی اطراف آن را به طایفه محمودی واگذار کند؛ اما حکام مکری اجازه ندادند و آن نواحی همچنان در دست مکریان باقی ماند.
در ۱۰۱۲ق
شاه عباس اول صفوی عثمانیان را از آذربایجان و کردستان بیرون راند.
شاه عباس به منظور کاهش نفوذ حکام محلی، تیرههایی از ایل افشار را که تا آن زمان در نواحی ابیورد و نسا سکنا داشتند، به آذربایجان کوچانید و آنها را در جلگه سرسبز و خرم ارومیه اسکان داد و امور سرحدی این منطقه به نام افشار موسوم گشت. منطقه افشار به دو بخش تقسیم شده بود: منطقهای را که امروزه تکاب مرکز آن است، «یوخاری محال» یعنی محال علیا، و منطقه دیگر را که امروزه صائیندژ مرکز آن است، «آشاقی محال» یعنی محال سفلی نامیدند.
علاوه بر بقایای آتشکده تخت سلیمان، زندان سلیمان و تخت بلقیس در
شهرستان تکاب،
میتوان به بقعه ایوب انصاری که در ۱۳ کیلومتری جنوب تکاب قرار دارد، نیز اشاره کرد.
قسمت اعظم این بقعه که از میان رفته،
مدفن یکی از فقهای اواسط سده ۹ق است. هرچند اطلاعات چندانی از این
فقیه بهدست نیامده است، اما از روی مدارک مربوط به موقوفات این بقعه که قدیمترین تاریخ آن به ۹۰۰ق برمیگردد، از این شخص با نام سلطان العارفین سلطان
ایوب انصاری (د ۸۵۰ ق) یاد کردهاند.
دو کتیبه سنگی در اطراف این بقعه وجود دارد:
کتیبه اول را شخصی به نام ملاقلندر در تاریخ ۱۰۵۹ق نوشته، و میتوان حدس زد که در این سال بنای
بقعه تعمیرات اساسی شده است؛ کتیبه دوم به تاریخ ۱۲۸۳ق، متعلق به قبر ملاعبدالله یکی از آخرین متولیان بقعه است.
(۱) آریانپور، جمشید و دیگران، جغرافیای استان آذربایجان غربی، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۲) منشی، اسکندربیک، عالم آرای عباسی، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۳) افشین، یدالله، رودخانههای ایران، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۴) بدلیسی، شرف خان، شرفنامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
(۵) بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۶) پورداود، ابراهیم، حاشیه بر یسنا، به کوشش بهرام فرهوشی، تهران، ۱۳۳۷ش، ج ۲.
(۷) جعفری، عباس، دایرةالمعارف جغرافیایی ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۸) حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامعالتواریخ رشیدی، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۹) مستوفی، حمدالله، نزهةالقلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
(۱۰) خواندمیر، غیاثالدین، حبیبالسیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
(۱۱) «درگاه ملی آمار۱».
(۱۲) دیاکونف، ا. م، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۴۵ش.
(۱۳) ستوده، حسینقلی، تاریخ آل مظفر، تهران، ۱۳۴۶ش.
(۱۴) سرشماری عمومی نفوس و مسکن (۱۳۷۵ش)، شناسنامه آبادیهای کشور،
شهرستان تکاب، مرکز آمار ایران، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۱۵) سرشماری عمومی نفوس و مسکن (۱۳۷۵ش)، شناسنامه آبادیهای کشور، نتایج تفصیلی،
شهرستان تکاب، مرکز آمار ایران، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۱۶) سلاحی، مصطفی، غارهای ایران، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۱۷) سلاحی، مصطفی، «غار کرفتو۲».
(۱۸) علی یزدی، شرفالدین، ظفرنامه، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
(۱۹) طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری.
(۲۰) فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور شاهیندژ، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۲۱) فرهنگ جغرافیایی رودهای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۲۲) فرهنگ جغرافیایی شهرستانهای کشور
شهرستان ارومیه، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۲۳) فرهنگ جغرافیایی کوههای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۲۴) قراخانی، حسین، بقعه ایوب انصاری، بررسیهای تاریخی، تهران، ۱۳۵۲ش، س ۸، شم ۶.
(۲۵) کسروی، احمد، کاروند، به کوشش یحیی ذکاء، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۲۶) مجموعه قوانین سال ۱۳۱۶، وزارت کشور، تهران، ۱۳۱۶ش.
(۲۷) محبوبی، جمشید، نگاهی به تاریخ و جغرافیای میاندوآب و تکاب و شاهیندژ، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۲۸) محمدی، علی، تکاب افشار، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۲۹) نشریه عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری، وزارت کشور، تهران، ۱۳۸۵ش.
(۳۰) نقشه تقسیمات کشوری ایران، گیتاشناسی، تهران، ۱۳۸۱ش، شم ۲۹۴.
(۳۱) هوف، دیتریش، تخت سلیمان، شهرهای ایران، ترجمه فرامرز نجد سمیعی، به کوشش محمدیوسف کیانی، تهران، ۱۳۶۸ش، ج ۳.
(۳۲) یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تکاب»، شماره ۶۰۴۵.