توسل ائمه طاهرین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
توسل یکی از اعتقادات مهم
مسلمان است که ریشه در
قرآن کریم و روایات صحیح منقول از
اهلبیت (
علیهم
السّلام) دارد و این عقیده صرف نظر از دلیل قرآنی، از روایات صحیح
شیعه و
اهل سنت نیز قابل اثبات است. طبق روایات شیعه که در موضوع توسل وارد شده،
ائمه طاهرین (
علیهم
السّلام) به
پیامبر و بقیه
ائمه (
علیهم
السّلام) توسل کردهاند و به شیعیان نیز دستور دادهاند تا به اهل بیت متوسل شوند. و از طرفی، توسل شیعیان را نیز مورد تایید قرار دادهاند.
در یک تقسیمبندی،
توسل بر دو نوع است:
۱. توسل به ذات (یعنی توسل به خود
پیامبر و
ائمه طاهرین (
علیهم
السّلام))؛
۲. توسل به واسطه (یعنی پیامبر و
اهلبیت (
علیهم
السّلام) را میان خود و
خدا واسطه قرار میدهیم و به حق آنها از خداوند حاجت بخواهیم.)
این دو نوع از روایاتی که در این موضوع توسل وارد شده، استفاده میشود.
روایات توسل، به چند دسته تقسیم میشوند:
۱. دستهای از روایات نشان میدهند، که خود اهل بیت (
علیهم
السّلام) به آن حضرت توسل کردهاند.
۲. روایاتی که در آن
ائمه (
علیهم
السّلام) دستور به توسل دادهاند؛
۳. دستهای که توسل ارادتمندان خاندان عصمت و
طهارت (
علیهم
السّلام) را به آنها گزارش کردهاند.
این سه دسته از روایات، که فعل، قول، و
تقریر معصومین (
علیهم
السّلام) را بیان میکنند در روایات
شیعه آمده و برای ما حجت است؛ از این رو دیگر نیازی به روایات اهل سنت در این زمینه نداریم، مگر این که آوردن روایات آنها از باب الزام باشد.
اکنون نمونههایی از این سه دسته روایات را ذکر می
نماییم:
دستهای از روایات نشان دهنده سیره عملی اهل بیت (
علیهم
السّلام) در توسل است که در ادامه برخی از آنها ذکر میشود.
روایاتی با
سند معتبر وجود دارد که
امیرمؤمنان به
پیامبر،
فرشتگان و
انبیا توسل میجستهاند که در ادامه برخی از آنها ذکر میشود.
امیرمؤمنان (علیه
السّلام) بعد از
نماز ظهر به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم)، فرشتگان و انبیاء توسل میکردند و به واسطه آنها به درگاه خداوند تقرب میجستند. مرحوم
کلینی با سند معتبر
روایت را اینگونه آورده است:
«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ ابیعَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْقُمِّیِّ عَنْ ابیعَبْدِ اللَّهِ (علیه
السّلام) قَالَ: کَانَ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه
السّلام) یَقُولُ اِذَا فَرَغَ مِنَ الزَّوَالِ- اللَّهُمَّ اِنِّی اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ- بِمُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِمَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ اَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِین...»
امام صادق (علیه
السّلام) فرمود: امیرمؤمنان (علیه
السّلام) بعد از اتمام نماز ظهر این دعا را میخواند: خداوندا به تو تقرّب میجویم به وسیله جود و کرمت، تقرّب میجویم به سوی تو به حقّ محمد (که بنده تو و رسول تو است) و تقرّب میجویم به وسیله فرشتگان مقرّبت و پیغمبران مرسلت.
مرحوم
علامه مجلسی در تصحیح روایت فوق میفرماید:
باب الدعاء فی ادبار الصلوات الحدیث الاول: حسن کالصحیح.
بعد از رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) امیرمؤمنان (علیه
السّلام) نخستین فرد از میان اهل بیت (
علیهم
السّلام) بود که به آن حضرت توسل نمود در حالی که تا هنوز بدن شریفش به خاک سپرده نشده بود. این مطلب در
نهجالبلاغه در خطبه ۲۳۵ این گونه آمدهاست:
۲۳۵. ومن کلام له (علیه
السلام) قَالَهُ وَهُوَ یَلِی غُسْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلیالله علیه وآله) وَتَجْهِیزَهُ «بِاَبِی اَنْتَ وَاُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیْرِکَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْاِنْبَاءِ وَاَخْبَارِ السَّمَاءِ خَصَّصْتَ حَتَّی صِرْتَ مُسَلِّیاً عَمَّنْ سِوَاکَ وَعَمَّمْتَ حَتَّی صَارَ النَّاسُ فِیکَ سَوَاءً وَلَوْ لَا اَنَّکَ اَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَنَهَیْتَ عَنِ الْجَزَعِ لَاَنْفَدْنَا عَلَیْکَ مَاءَ الشُّئُونِ وَلَکَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلًا وَالْکَمَدُ مُحَالِفاً وَقَلَّا لَکَ وَلَکِنَّهُ مَا لَا یُمْلَکُ رَدُّهُ وَلَا یُسْتَطَاعُ دَفْعُهُ بِاَبِی اَنْتَ وَاُمِّی اذْکُرْنَا عِنْدَ رَبِّکَ وَاجْعَلْنَا مِنْ بَالِکَ».
از کلام آن حضرت که بعد از
غسل رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) و
تجهیز آن حضرت فرمود این است: پدر و مادرم فدایت ای پیامبر خدا، همانا با مرگ تو چیزی قطع شد که با مرگ دیگری قطع نگشت و آن
نبوت و اخبار و آگاهی از آسمان بود.
مصیبت تو این امتیاز را دارد که از ناحیهای تسلی دهنده است، یعنی پس از مصیبت تو دیگر مرگها اهمیتی ندارد، و از سوی دیگر این یک مصیبت همگانی است که عموم مردم به خاطر تو در سوگند. اگر نبود که امر به
صبر و شکیبائی فرمودهای و از بیتابی نهی نمودهای آن قدر گریه میکردم که اشکهایم تمام شود، و این درد جانگاه همیشه برای من باقی بود، و حزن و اندوهم دائمی، و تازه اینها در مصیبت تو کم بود، اما حیف نمیتوان مرگ را باز گرداند و آن را دفع نمود. پدر و مادرم فدایت باد، ما را در پیشگاه پروردگارت یاد کن، و ما را از هرگز فراموش منما
این خطبه و توسل حضرت را علمای اهل سنت همانند:
ابن ابیالحدید،
عبدالرحمان زجاجی در دو کتابش، و
ابن عبد البر نمری قرطبی نقل کردهاند.
طبق این روایت، امیرمؤمنان (علیه
السّلام) به ذات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) متوسل شده و از ایشان
شفاعت خواسته است.
در باره حضرت
سیدالشهدا (علیهالسّلام) نیز روایت شده است که ایشان وقتی میخواست از
مدینه به سوی
مکه خارج شوند، نزد
قبر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) آمدند و به قبر حضرت توسل کردند.
متن روایت به نقل
علامه مجلسی این است:
فلما کانت اللیلة الثانیة، خرج الی القبر ایضا وصلی رکعات، فلما فرغ من صلاته جعل یقول: اللهم هذا قبر نبیک محمد، وانا ابن بنت نبیک، وقد حضرنی من الامر ما قد علمت، اللهم انی احب المعروف، وانکر المنکر، وانا اسالک یا ذا الجلال والاکرام بحق القبر ومن فیه الا اخترت لی ما هو لک رضی، ولرسولک رضی....
وقتی شب دوم فرا رسید، بار دوم به سوی قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) خارج شد و دو رکعت
نماز خواند، وقتی از نماز فارغ شد، فرمود: خدایا این قبر پیامبرت محمد است و من پسر ایشان هستم، و امری که خودت میدانی برایم پیشامد کرده است. خدایا من معروف را دوست دارم و از منکر بدم میآید. ای صاحب جلال و اکرام به حق این قبر و آن کسی که در آن مدفون است از تو آنچه را میخواهم که مورد رضایت توست....
این روایت را
ابن اعثم کوفی نیز نقل کرده است.
در سخن امام حسین (علیه
السّلام) عبارت «بحق القبر ومن فیه» معنای بلندی دارد که آن حضرت به حق قبر پیامبر و کسی که در آن دفن شده، یعنی وجود مبارک رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) (توسل به ذات) از خداوند در خواست میکند.
در موارد متعدد از دعای
صحیفه سجادیه آمده است که
امام سجاد (علیهالسّلام) به پیامبر و اهل بیت (
علیهم
السّلام) متوسل شده و در یکی از دعاهایش (دعای ۸۷) این گونه میفرماید:
«انا نتوسل الیک بمحمد صلواتک علیه وآله رسولک، وبعلی وصیه، وفاطمة ابنته، وبالحسن والحسین، وعلی ومحمد وجعفر وموسی وعلی ومحمد وعلی والحسن والحجة (
علیهم
السّلام) اهل بیت الرحمة؛
(خدایا) به واسطه محمد (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) پیامبرت و به وسیله
علی وصی او، فاطمه دختر او، به حسن و حسین،
علی، محمد، جعفر، موسی،
علی بن موسی، محمد،
علی، حسن بن
علی و حجت (
علیهم
السّلام) که اهل بیت رحمت هستند، به سوی توسل میجویم.»
و یا در قسمت دیگر از دعا میفرماید:
«فانی بمحمد وعلی واوصیائهما الیک اتوسل، وعلیک اتوکل..؛
خدایا به محمد و
علی و جانشینان آنها به سوی تو متوسل میشوم، و بر تو
توکل میکنم...»
در این دعاها روشن است که امام سجاد (علیه
السّلام) پیامبر و اهل بیت را وسیله خودش در ابراز حاجت و درخواست قرار داده است.
طبق دسته دیگری از روایات،
ائمه (
علیهم
السّلام) پیروانشان را دستور دادهاند که به پیامبر و اهل بیت (
علیهم
السّلام) توسل کنند و
دعا و
ذکر به آنها تعلیم دادهاند.
مرحوم
کلینی با سند معتبر نقل کرده که شخصی در زمان امیرمؤمنان دعا کرده بود ولی اجابت نشد، نزد امیرمؤمنان (علیه
السّلام) رفت و از مستجاب نشدن دعایش شکایت نمود. حضرت دعای سریع الاجابه را به ایشان یاد دادند که در پایان دعا، حضرت دستور توسل به اهل بیت (
علیهم
السّلام) را بیان فرمودهاند:
«
عَلِیُّ بْنُ اِبْرَاهِیمَ عَنْ اَبِیهِ عَنِ ابْنِ ابیعُمَیْرٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ لِی ابوعَبْدِ اللَّهِ (علیه
السّلام) ابْتِدَاءً مِنْهُ یَا مُعَاوِیَةُ اَ مَا عَلِمْتَ اَنَّ رَجُلًا اَتَی اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه
السّلام) فَشَکَا الْاِبْطَاءَ عَلَیْهِ فِی الْجَوَابِ فِی دُعَائِهِ فَقَالَ لَهُ اَیْنَ اَنْتَ عَنِ الدُّعَاءِ السَّرِیعِ الْاِجَابَةِ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ مَا هُوَ... وَ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ اَسْاَلُکَ بِکَ وَ بِهِمْ اَنْ تُصَلِّیَ
عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا.»
معاویة بن عمار گوید:
حضرت صادق (علیهالسّلام) بدون سخن و پرسشی به من فرمود: ای معاویة آیا نمیدانی که مردی خدمت امیرالمؤمنین (علیه
السّلام) آمد و از اینکه اجابت دعایش دیر شده بود به آن حضرت شکایت کرد، آن حضرت به او فرمود: چرا دعای سریع الاجابة را (یعنی دعائی که زود باجابت رسد) نخواندی؟ آن مرد عرض کرد: آن دعا کدام است؟ فرمود: بگو....
و به سوی تو به حق محمد و اهلبیتش رو آوردهام، به حق تو و آنها از شما درخواست دارم که بر محمد و آل محمد دورد فرستی و فلان حاجت مرا بر آورده سازی.
سند این روایت معتبر است. علامه مجلسی در اعتبار این روایت مینویسد:
الحدیث السابع عشر: حسن.
سند این روایت صحیح است و سر اینکه علامه مجلسی تعبیر «حسن» را به کار برده به خاطر وجود «
ابراهیم بنهاشم» در سند فوق است که به نظر ایشان وی امامی ممدوح (مدح در موردش وارد شده) است و توثیق ندارد؛ اما با مراجعه به کتابهای رجالی علمای شیعه در مییابیم که وی دارای توثیق میباشد.
کلام جامع حضرت
آیتالله العظمی خوئی قدس الله نفسه الزکیه در شرح حال ابراهیم بنهاشم این است:
اقول: لا ینبغی الشک فی وثاقة ابراهیم بنهاشم، ویدل
علی ذلک عدة امور:
۱. انه روی عنه ابنه
علی فی تفسیره کثیرا، وقد التزم فی اول کتابه بان ما یذکره فیه قد انتهی الیه بواسطة الثقات. وتقدم ذکر ذلک فی (المدخل) المقدمة الثالثة.
۲. ان السید ابن طاووس ادعی الاتفاق
علی وثاقته، حیث قال عند ذکره روایة عن امالی الصدوق فی سندها ابراهیم بنهاشم: ورواة الحدیث ثقات بالاتفاق. فلاح السائل: الفصل التاسع عشر، الصفحة ۱۵۸.
۳. انه اول من نشر حدیث الکوفیین بقم. والقمیون قد اعتمدوا
علی روایاته، وفیهم من هو مستصعب فی امر الحدیث، فلو کان فیه شائبة الغمز لم یکن
یتسالم علی اخذ الروایة عنه، وقبول قوله.
من میگویم: شایسته نیست که در وثاقت ابراهیم بن هاشم تردید شود، برای اثبات این مدعا چند دلیل دلالت دارد:
۱.
علی بن ابراهیم در تفسیر خود روایات زیادی از او نقل کرده است؛ در حالی که در اول کتاب خود ملتزم شده است که هر چه در این کتاب آورده، به واسطه افراد
ثقه به او رسیده است. بحث این مطلب در کتاب المدخل مقدمه سوم گذشت.
۲.
سید بن طاووس ادعای اتفاق بر وثاقت او کرده است؛ چنانچه در ذکر روایتی که او در سندش ابراهیم بن هاشم وجود دارد گفته: تمام روات آن به اتفاق علماء ثقه هستند.
۳. او نخستین کسی است که حدیث مردم
کوفه را در
قم انتشار داد و قمیها به روایات او اعتماد کردهاند. در میان قمیها کسانی بودند که در باره روایت سختگیر بودند، اگر در او احتمال اشکال وجود داشت، تمام قمیها بر گرفتن روایت از او و قبول روایاتش اتفاق نمیکردند.
در توضیح کلام آیتالله خوئی میگوییم:
قمیها در نقل روایت آن چنان وسواس داشتند که اگر کسی در شهر مقدس قم از راویان ضعیف روایت نقل میکرد، فوراً او را از شهر بیرون و به شهر دوری تبعید میکردند؛ چنانچه با
سهل بن زیاد و... چنین رفتاری داشتند. به عبارت دیگر نقل روایت از راوی ضعیف در میان محدثان شهر قم، جرم نابخشودنی به شمار میرفت.
ابراهیم بنهاشم، مؤسس این مکتب و نخستین انتشار دهنده حدیث در قم بوده است و شخصیتی مثل
علی بن ابراهیم فرزند برومند او بیش از شش هزار روایت از پدرش نقل کرده است.
بنابراین، ابراهیم بن هاشم توثیق صریح دارد و دستکم شخصیتی مثل سید بن طاووس ادعای اتفاق تمام علما بر وثاقت او را کرده است.
وقال السید الداماد فی (الرواشح): . . والصحیح الصریح عندی: ان الطریق من جهته صحیح، فامره اجل وحاله اعظم من ان یعدل بمعدل او یوثق بموثق.
سید داماد در کتاب
رواشح گفته: صحیح در نزد من این است که طریق ابراهیم بن هاشم صحیح است و شان او بالاتر از این است که او را تعدیل (توصیف به عدالت) کند یا توثیق کرد.
سید بن طاووس در سندی که ابراهیم بنهاشم در سلسله آن وجود دارد، گفته است که تمام روات آن مورد اعتماد هستند: ورواة الحدیث ثقات بالاتفاق.
این جمله به روشنی ثابت میکندکه تمام شیعیان بر وثاقت او اجماع داشتهاند.
بنابراین سند روایت صحیح است.
طبق این روایت اگر کسی بخواهد حاجتش زود تر بر آورده شود و دعایش مستجاب شود، میتواند با توسل به پیامبر و اهل بیت (
علیهم
السّلام) به مقصودش برسد.
امام صادق (علیه
السّلام) در روایت صحیح به معاویة بن عمار کیفیت زیارت قبر
مطهر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) را تعلیم فرموده و در قسمتی از آن چگونگی توسل به آن حضرت را هم یاد دادهاند.
این روایت را مرحوم کلینی با سه سند نقل کرده است:
«
عَلِیُّ بْنُ اِبْرَاهِیمَ عَنْ اَبِیهِ عَنِ ابْنِ ابیعُمَیْرٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ اِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ وَ ابْنِ ابیعُمَیْرٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ ابیعَبْدِ اللَّهِ (علیه
السّلام) قَالَ:
اِذَا دَخَلْتَ الْمَدِینَةَ فَاغْتَسِلْ قَبْلَ اَنْ تَدْخُلَهَا اَوْ حِینَ تَدْخُلُهَا ثُمَّ تَاْتِی قَبْرَ النَّبِیِّ (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) ثُمَّ تَقُومُ
فَتُسَلِّمُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم)... اللَّهُمَّ اِنَّکَ قُلْتَ- وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً وَ اِنِّی اَتَیْتُ نَبِیَّکَ مُسْتَغْفِراً تَائِباً مِنْ ذُنُوبِی وَ اِنِّی اَتَوَجَّهُ بِکَ اِلَی اللَّهِرَبِّی وَ رَبِّکَ لِیَغْفِرَ لِی ذُنُوبِی. وَ اِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَاجْعَلْ قَبْرَ النَّبِیِّ (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) خَلْفَ کَتِفَیْکَوَ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ ارْفَعْ یَدَیْکَ وَ اسْاَلْ حَاجَتَکَ فَاِنَّکَ اَحْرَی اَنْ تُقْضَی اِنْ شَاءَ اللَّهُ.»
معاویه بن عمار نقل میکند که امام صادق (علیه
السّلام) فرمود: از وارد شدن به مدینه یا هنگامی که وارد شدی، غسل کن، سپس نزد قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) برو، بایست و به آن حضرت
سلام کن.... خدایا خودت فرمودی: اگر گروه گنهکاران به واسطه
گناه بر خود ستم کنند و سپس نزد تو آیند و به واسطه تو از خدا طلب آمرزش کنند و تو از خدا طلب مغفرت کنی البته خواهند دید که خداوند
توبه ایشان را پذیرفته و به آنها ترحم مینماید.
و من در حالی که طلب آمرزش کرده و از گناهانم توبه میکنم به نزد پیامبرت آمدهام وای پیامبر! من به واسطه تو به سوی پروردگار خودم به شما رو آوردهام تا گناهانم را ببخشد.
و اگر حاجت داشتی قبر
مطهر را پشت سر قرار بده و رو به قبله بایست و دو دستت را بلند نما و سپس حاجتت را از خدا بخواه که ان شاء اللَّه مستجاب خواهد شد.
این روایت را
شیخ طوسی در کتاب «
تهذیب الاحکام» نقل کرده است.
در نقل
کامل الزیارات قسمت دستور به توسل به این عبارت آمده است:
یا محمد انی اتوجه بک الی الله ربی وربک لیغفر لی ذنوبی.
این روایت از نظر علمای شیعه صحیح است و به این مطلب تصریح کردهاند.
مرحوم علامه مجلسی این روایت را صحیح میداند و میفرماید:
روی الکلینی فی الصحیح، عن معاویة بن عمار، عن ابیعبدالله (علیه
السّلام) قال: اذا دخلت المدینة فاغتسل قبل ان تدخلها...
کلینی در روایت صحیح از معاویة بن عمار از امام صادق (علیه
السّلام) روایت کرده است....
علامه حلی در کتاب «
منتهی المطلب» نیز این روایت را صحیح میداند:
وصفة زیارته (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) ما رواه الشیخ فی الصحیح عن معاویة بن عمار عن ابیعبدالله (علیه
السّلام) قال اذا دخلت المدینة فاغتسل قبل ان تدخلها..
کیفیت و چگونگی زیارت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) همان است که شیخ در
روایت صحیح از معاویه بن عمار از امام صادق (علیه
السّلام) روایت کرده است....
واما صفة زیارته (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) فهو ما رواه الکلینی والشیخ فی الصحیح عن معاویة ابن عمار عن ابیعبدالله (علیه
السّلام) قال: اذا دخلت المدینة فاغتسل قبل ان تدخلها...
اما کیفیت و چگونگی زیارت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) همان است که کلینی و شیخ در روایت صحیح از معاویه بن عمار از امام صادق (علیه
السّلام) روایت کرده است....
در روایت صحیح دیگر نیز امام صادق (علیه
السّلام) دعایی را تعلیم فرمودهاند که توسل نمازگزار را به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) بیان میکند:
«وَ عَنْهُ عَنْ اَبِیهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ اَبَانٍ وَ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالا قَالَ ابوعَبْدِ اللَّهِ (علیه
السّلام) اِذَا قُمْتَ اِلَی الصَّلَاةِ فَقُلِ: اللَّهُمَّ اِنِّی اُقَدِّمُ اِلَیْکَ مُحَمَّداً (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) بَیْنَ یَدَیْ حَاجَتِی وَ اَتَوَجَّهُ بِهِ اِلَیْکَ فَاجْعَلْنِی بِهِ وَجِیهاً عِنْدَکَ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ اجْعَلْ صَلَاتِی بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذَنْبِی بِهِ مَغْفُوراً وَ دُعَائِی بِهِ مُسْتَجَاباً اِنَّکَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ.»
امام صادق (علیه
السّلام) فرمود: هنگامی که به نماز برخاستی این دعا را بخوان: خدایا من محمّد (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) را پیشاپیش حاجت خود قرار میدهم، و به واسطه او به تو رو میکنم. پس تو نیز مرا به واسطه آن حضرت در دنیا و آخرت دارای آبرو گردان، و مرا از مقرّبان قرار بده. و نمازم را به خاطر آن حضرت (و بحقّ) او مورد قبول خویش قرار ده، و گناهانم را به شفاعت او بیامرز، و دعایم را به یمن او مستجاب گردان، که البتّه تو خود آمرزنده و مهربان هستی.
مرحوم
شیخ صدوق نیز این روایت را در «
من لا یحضره الفقیه» و
شیخ طوسی در «
تهذیب» نقل کردهاند.
این روایت از نظر سند صحیح است و علمای شیعه به این مطلب تصریح کردهاند. علامه مجلسی (
مجلسی اول) میفرماید:
رواه الشیخ فی الصحیح عنه (علیه
السّلام) «اذا قمت الی الصلاة» الظاهر انه بعد الاقامة «فقل (الی قوله) حاجتی» یعنی اسالک بحقه او اجعله شفیعی
شیخ در روایت صحیح از امام صادق (علیه
السّلام) نقل کرده که فرمود: هنگامی که به نماز ایستادی، ظاهر روایت این ایت که این دعا بعد از
اقامه نماز است....
علامه مجلسی دوم نیز سند روایت را «حسن» میداند و میفرماید: الحدیث الثالث: حسن.
و در کتاب «
بحار الانوار» به صحت سند آن تصریح کرده است:
وَ بِسَنَدٍ صَحِیحٍ عَنْ ابیعَبْدِ اللَّهِ (علیه
السّلام) قَالَ: اِذَا قُمْتَ اِلَی الصَّلَاةِ فَقُلِ اللَّهُمَّ اِنِّی اُقَدِّمُ اِلَیْکَ مُحَمَّداً صبَیْنَ یَدَیْ حَاجَتِی وَ اَتَوَجَّهُ بِهِ اِلَیْکَ فَاجْعَلْنِی بِهِ وَجِیهاً عِنْدَک...
علامه حلی نیز سند روایت را صحیح میداند:
ویستحب له ان یقول اذا قام الی الصلاة ما رواه الشیخ فی الصحیح عن ابان ومعاویة بن وهب جمیعا عن ابیعبدالله (علیه
السّلام) قال: اذا قمت الی الصلاة فقل اللهم انی اقدم الیک محمدا بین یدی حاجتی واتوجه به الیک
برای نماز گزار مستحب است وقتی به نماز استاده میشود بگوید: آنچه را شیخ در روایت صحیح از ابان ومعاویه بن وهب از امام صادق (علیه
السّلام) نقل کردهاند که فرمود: ...
برخی از روایات صریح در این است که شیعیان به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) متوسل شدهاند و این توسل از سوی
ائمه طاهرین (
علیهم
السّلام) مورد تایید واقع شده است.
بعد از شهادت امام صادق (علیه
السّلام)
هشام بن سالم در
مدینه آمد و به خاطر تردیدی که برایش پیرامون امام بعدی پیش آمده بود، به قبر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) استغاثه کرد و با این توسل حجت خداوند و امام زمانش برایش روشن شد. این روایت را
محمد بن جریر طبری با سند صحیح اینگونه نقل کرده است:
«اخبرنی ابوالحسن
علی بن هبة الله، قال: حدثنا ابوجعفر محمد ابن
علی بن الحسین بن موسی، عن ابیه، عن سعد بن عبدالله، عن یعقوب بن یزید، عن محمد بن ابیعمیر، عن هشام بن
سالم، قال: دخلت
علی عبدالله بن جعفر بن محمد بعد موت ابیعبدالله (علیه
السّلام) وکان ادعی الامامة، فسالته عن شئ من الزکاة، فقلت له: کم فی المائة؟ فقال: خمسة دراهم. قلت: وکم فی نصف المائة؟ قال: درهمین ونصف. فقلت: ما قال بهذا احد من الامة. فخرجت من عنده الی قبر رسول الله (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) مستغیثا برسول الله، فقلت: یا رسول الله، الی من؟ الی القدریة؟ الی الحروریة؟ الی المرجئة؟ الی الزیدیة؟ فانی لکذلک اذ اتانی رسول ابیالحسن (علیه
السّلام)، غلام صغیر دون الخماسی، فقال: اجب مولاک موسی بن جعفر. فاتیته فلما بصر بی من صحن الدار ابتدانی فقال: یا هشام! قلت: لبیک. قال: لا الی القدریة، ولا الی الحروریة، ولا الی المرجئة، ولا الی الزیدیة، ولکن الینا. فقلت: انت صاحبی، فسالته فاجابنی عن کل ما اردت.»
هشام بن
سالم میگوید: بعد از شهادت امام صادق (علیه
السّلام) بر
عبدالله بن
جعفر بن محمد (پسر امام صادق (علیه
السّلام)) وارد شدم که ادعای
امامت داشت. از او پرسیدم صد
درهم چه مقدار
زکات دارد؟ گفت: پنج درهم. گفتم: زکات پنجاه درهم چه مقدار میشود؟ گفت: دو درهم و نیم گفتم هیچ یکی از امت این گونه
فتوا ندادهاند.
بیرون آمدم و به سوی قبر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) رفتم و به آن حضرت توسل و
استغاثه نمودم و عرضه داشتم ای رسول خدا! به چه کسی پناهنده شوم؟ به
قدریه؟
حرویه؟
مرجئه؟
زیدیه؟ در این هنگام بود که فرستاده
ابوالحسن (علیهالسّلام) که یک پسر کمتر از پنج سال بود، به سوی من آمد و گفت: مولایت
موسی بن جعفر (تو را طلب نموده) ایشان را اجابت کن. نزد آن حضرت رفتم، وقتی مرا در صحن خانه دیدند اینچنین سخن آغاز نمودند: ای هشام؟ عرض کردم بلی. فرمود: نه به سوی قدریه، نه به سوی مرجئه و حروریه و زیدیه بلکه به سوی ما بیا. عرض کردم شما صاحب امر من هستی. از محضر ایشان سؤالاتم را پرسیدم و ایشان تمام موارد را پاسخ دادند.
طبق این روایت توسل و استغاثه به خود اولیاء الهی جایز است: مستغیثا برسول الله؛ علاوه بر آن، روایت تقریر امام معصوم (علیه
السّلام) را نیز بیان میکند، اگر توسل جایز نبود، چرا که
امام کاظم (علیهالسّلام) برای هشام نفرمود: چرا رفتی به رسول خدا استغاثه کردی؟ اما آن حضرت نه تنها منع نکرد و کار او را تقبیح نکرد، بلکه این توسل را تقریر کرد.
اولا:
ائمه طاهرین (
علیهم
السّلام) به
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) توسل کردهاند که نمونه آن توسل
امیرمؤمنان و
امام سجاد (
علیهم
السّلام) به ایشان است.
ثانیا: طبق دسته دیگری از روایات،
ائمه اطهار (
علیهم
السّلام) به توسل به پیامبر سفارش دادهاند.
ثالثا: شیعیان نیز به رسول خدا در زمان
ائمه متوسل شدهاند و این توسل را خود
ائمه نیز تایید کردهاند.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا ائمه طاهرین (علیهمالسّلام) به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) توسل کردهاند؟»