تهدید گناهکاران (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از مصادیق تهدیدشدگان که در
آیات قرآن معرفی شدهاند،
گناهکاران هستند.
تهدید شدن گناهكاران از جانب خدا، به
کیفر و
عذاب:
۱. «بَلى مَن كَسَبَ سَيّئَةً واحطَت بِهِ خَطِيَتُهُ فَاولكَ اصحبُ النّارِ هُم فِيها خلِدون؛
آري كساني كه تحصيل
گناه كنند، و آثار گناه سراسر وجودشان را بپوشاند آنها اهل آتشند و جاودانه در آن خواهند بود.»
۲. «يايُّهَا الَّذينَ ءامَنوا ادخُلوافِى السّلمِ كافَّةً ولا تَتَّبِعوا خُطُوتِ الشَّيطنِ انَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبين• فَان زَلَلتُم مِن بَعدِ ما جاءَتكُمُ البَيّنتُ فَاعلَمُوا انَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيم؛
اي كساني كه ايمان آورده ايد! همگي در
صلح و آشتي در آييد! و از گامهاي
شیطان، پيروي نكنيد، كه او دشمن آشكار شماست! و اگر بعد از (اين همه) نشانه هاي روشن، كه براي شما آمده است، لغزش كرديد (و گمراه شديد)، بدانيد (از چنگال
عدالت خدا،
فرار نتوانيد كرد،) كه خداوند،
توانا و
حکیم است.»
۳. «والولِدتُ يُرضِعنَ اولدَهُنَّ حَولَينِ كامِلَينِ ... وعَلَى المَولودِ لَهُ رِزقُهُنَّ وكِسوَتُهُنَّ بِالمَعروفِ لاتُكَلَّفُ نَفسٌ الّا وُسعَها لاتُضارَّ ولِدَةٌ بِوَلَدِها ولا مَولودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وعَلَى الوارِثِ مِثلُ ذلِكَ ... وان ارَدتُّم ان تَستَرضِعوا اولدَكُم فَلا جُناحَ عَلَيكُم اذَا سَلَّمتُم ما ءَاتَيتُم بِالمَعروفِ واتَّقوا اللَّهَ واعلَموا انَّ اللَّهَ بِما تَعمَلونَ بَصير• والَّذينَ يُتَوفَّونَ مِنكُم ويَذَرونَ از وجًا يَتَرَبَّصنَ بِانفُسِهِنَّ اربَعَةَ اشهُرٍ وعَشرًا فَاذا بَلَغنَ اجَلَهُنَّ فَلا جُنَاحَ عَلَيكُم فيما فَعَلنَ فى انفُسِهِنَّ بِالمَعروفِ واللَّهُ بِما تَعمَلونَ خَبير• ولا جُناحَ عَلَيكُم فيما عَرَضتُم بِهِ مِن خِطبَةِ النّساءِ او اكنَنتُم فىانفُسِكُم عَلِمَ اللَّهُ انَّكُم سَتَذكُرونَهُنَّ ولكِن لاتواعِدوهُنَّ سِرًّا الّا ان تَقولوا قَولًا مَعروفًا ولا تَعزِموا عُقدَةَ النّكاحِ حَتّى يَبلُغَ الكِتبُ اجَلَهُ واعلَموا انَّ اللَّهَ يَعلَمُ ما فى انفُسِكُم فَاحذَروهُ واعلَموا انَّ اللَّهَ غَفورٌ حَليم؛
مادران، فرزندان را دو
سال تمام،
شیر ميدهند... و بر آن كس كه
فرزند براي او متولد شده (
پدر)، لازم است خوراك و پوشاك
مادر را به طور شايسته (در مدت شير دادن بپردازد، حتي اگر
طلاق گرفته باشد). هيچ كس موظف به بيش از مقدار توانايي خود نيست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به كودك را دارد، و نه پدر. و بر
وارث او نيز لازم است اين كار را انجام دهد (هزينه مادر را در دوران
شیرخوارگی تامين نمايد). و اگر آن دو، با رضايت يكديگر و
مشورت، بخواهند كودك را (زودتر) از شير باز گيرند، گناهي بر آنها نيست. و اگر (با عدم توانايي، يا عدم موافقت مادر) خواستيد دايه اي براي فرزندان خود بگيريد، گناهي بر شما نيست، به شرط اينكه حق گذشته مادر را به طور شايسته بپردازيد. و از (مخالفت فرمان) خدا به پرهيزيد و بدانيد خدا، به آنچه انجام ميدهيد، بيناست! و كساني كه از شما ميميرند و همسراني باقي ميگذارند، بايد چهار ماه و ده روز، انتظار بكشند (و
عده نگه دارند)! و هنگامي كه به آخر مدتشان رسيدند، گناهي بر شما نيست كه هر چه ميخواهند، درباره خودشان به طور شايسته انجام دهند (و با مرد دلخواه خود،
ازدواج كنند). و خدا به آنچه عمل ميكنيد، آگاه است. و گناهي بر شما نيست كه به طور كنايه، (از زناني كه همسرانشان مردهاند)
خواستگاری كنيد، و يا در دل تصميم بر اين كار بگيريد (بدون اينكه آن را اظهار كنيد). خداوند ميدانست شما به ياد آنها خواهيد افتاد، (و با خواسته طبيعي شما به شكل معقول، مخالف نيست،) ولي پنهاني با آنها قرار زناشويي نگذاريد، مگر اينكه به طرز پسنديدهاي (به طور كنايه) اظهار كنيد! (ولي در هر حال،) اقدام به ازدواج ننماييد، تا عده آنها سر آيد! و بدانيد خداوند آنچه را در دل داريد، ميداند! از مخالفت او به پرهيزيد و بدانيد خداوند،
آمرزنده و
بردبار است (و در مجازات بندگان، عجله نميكند)!»
۴. «ومَن يَعصِ اللَّهَ ورَسولَهُ ويَتَعَدَّ حُدودَهُ يُدخِلهُ نارًا خلِدًا فيها ولَهُ عَذابٌ مُهين• ولَيسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذينَ يَعمَلونَ السَّيّاتِ حَتّى اذا حَضَرَ احَدَهُمُ المَوتُ قالَ انّى تُبتُ النَ ولَا الَّذينَ يَموتونَ وهُم كُفّارٌ اولكَ اعتَدنا لَهُم عَذابًا اليما؛
و آن كس كه نافرماني خدا و پيامبرش را كند و از مرزهاي او تجاوز نمايد، او رادر آتشي وارد ميكند كه جاودانه در آن خواهد ماند، و براي او مجازات خوار كننده اي است. و براي كساني كه كارهاي بد را انجام ميدهند، و هنگامي كه مرگ يكي از آنها فرا برسد مي گويد الان توبه كردم،
توبه نيست و نه براي كساني كه در حال كفر از دنيا ميروند، اينها كساني هستند كه عذاب دردناكي براي آنها فراهم كرده ايم.»
۵. «يَومَذٍ يَوَدُّ الَّذينَ كَفَروا وعَصَوُا الرَّسولَ لَو تُسَوّى بِهِمُ الارضُ ولا يَكتُمونَ اللَّهَ حَديثا؛
در آن روز، آنها كه
کافر شدند و با
پیامبر صلیالهعلیهوآله بمخالفت برخاستند،
آرزو ميكنند كه اي كاش (خاك بودند، و) خاك آنها نيز با زمينهاي اطراف يكسان ميشد (و بكلي محو و فراموش ميشدند). در آن روز، (با آن همه گواهان)، سخني را نميتوانند از خدا پنهان كنند.»
۶. «يايُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتُحِلّوا شَعرَ اللَّهِ ولَاالشَّهرَ الحَرامَ ولَا الهَدىَ ولَا القَلدَ ولا ءامّينَ البَيتَ الحَرامَ ... واذَا حَلَلتُم فَاصطادوا ولا يَجرِمَنَّكُم شَنَانُ قَومٍ ان صَدّوكُم عَنِ المَسجِدِ الحَرامِ ان تَعتَدوا ... ولا تَعاونوا عَلَى الاثمِ والعُدونِ واتَّقوا اللَّهَ انَّ اللَّهَ شَديدُ العِقاب؛
اي كساني كه ايمان آورده ايد شعاير الهي (و مراسم
حج را محترم بشمريد و مخالفت با آنها) را
حلال ندانيد و نه ماه
حرام را، و نه قربانيهاي بينشان، و نشاندار، و نه آنها كه به قصد
خانه خدا براي بدست آوردن
فضل پروردگار و خشنودي او ميآيند، اما هنگامي كه از احرام بيرون آمديد صيد كردن براي شما مانعي ندارد، و خصومت به جمعيتي كه شما را از آمدن به
مسجد الحرام (در سال
حدیبیه) مانع شدند نبايد شما را وادار به
تعدی و تجاوز كند و (همواره) در راه نيكي و پرهيزگاري با هم تعاون كنيد و (هرگز) در راه گناه و تعدي همكاري ننمائيد و از خدا پروا كنيد كه مجازاتش شديد است.»
۷. «يايُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لا تَقتُلوا الصَّيدَ وانتُم حُرُمٌ ومَن قَتَلَهُ مِنكُم مُتَعَمّدًا فَجَزاءٌ مِثلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحكُمُ بِهِ ذَوا عَدلٍ مِنكُم هَديًا بلِغَ الكَعبَةِ او كَفرَةٌ طَعامُ مَسكينَ او عَدلُ ذلِكَ صِيامًا لِيَذوقَ وبالَ امرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمّا سَلَفَ ومَنعادَ فَيَنتَقِمُ اللَّهُ مِنهُ واللَّهُ عَزيزٌ ذُوانتِقام؛
اي كساني كه ايمان آورده ايد شكار را در حال احرام به
قتل نرسانيد و هر كس از شما عمدا آنرا به قتل برساند بايد كفاره اي معادل آن از چهار پايان بدهد، كفارهاي كه دو نفر عادل از شما معادل بودن آنرا تصديق كنند، و به
صورت قربانی به (حريم)
کعبه برسد، يا (بجاي قرباني)
اطعام مستمندان كند يا معادل آن روزه بگيرد تا كيفر كار خود را بچشد، خداوند از آنچه در گذشته واقع شده
عفو كرده است و هر كس تكرار كند خداوند از او
انتقام ميگيرد و خداوند توانا و صاحب انتقام است.»
۸. «قُل انّى اخافُ ان عَصَيتُ رَبّى عَذابَ يَومٍ عَظيم؛
بگو من (نيز) اگر نافرماني پروردگارم كنم از عذاب آن روز بزرگ (
رستاخیز) ميترسم.»
۹. «ولَقَد اهلَكنَا القُرونَ مِن قَبلِكُم لَمّا ظَلَموا وجاءَتهُم رُسُلُهُم بِالبَيّنتِ وما كانوا لِيُؤمِنوا كَذلِكَ نَجزِى القَومَ المُجرِمين• واذا تُتلى عَلَيهِم ءاياتُنا بَيّنتٍ قالَ الَّذينَ لا يَرجونَ لِقاءَنَا ائتِ بِقُرءانٍ غَيرِ هذا او بَدّلهُ قُل ما يَكونُ لِى ان ابَدّلَهُ مِن تِلقاىِ نَفسى ان اتَّبِعُ الّا ما يوحى الَىَّ انّى اخافُ ان عَصَيتُ رَبّى عَذابَ يَومٍ عَظيم؛
ما امتهاي پيش از شما را، به هنگامي كه
ظلم كردند، هلاك كرديم، در حالي كه پيامبرانشان با دلايل روشن به سراغ آنها آمدند ولي آنها ايمان نياوردند، اينگونه گروه
مجرمان را جزا ميدهيم. و هنگامي كه آيات روشن ما بر آنها خوانده ميشود كساني كه اميد لقاي ما (و رستاخيز) را ندارند ميگويند
قرآني غير از اين بياور، و يا آنرا تبديل كن (و آيات نكوهش بتها را بردار!) بگو من حق ندارم كه آنرا از پيش خود تغيير دهم، فقط از چيزي كه بر من
وحی ميشود پيروي ميكنم، من اگر معصيت پروردگارم را كنم از مجازات روز بزرگ (قيامت) ميترسم.»
۱۰. «والَّذينَ كَسَبوا السَّيّاتِ جَزاءُ سَيّئَةٍ بِمِثلِها وتَرهَقُهُم ذِلَّةٌ ما لَهُم مِنَ اللَّهِ مِن عاصِمٍ كَانَّما اغشِيَت وُجوهُهُم قِطَعًا مِنَ الَّيلِ مُظلِمًا اولكَ اصحبُ النّارِ هُم فِيها خلِدون؛
اما كساني كه مرتكب گناهان شدند جزاي بدي بمقدار آن دارند و
ذلت و خواري چهره آنها را ميپوشاند و هيچ چيز نميتواند آنها را از (مجازات) خدا نگهدارد، (چهره هاشان آنچنان تاريك است كه) گوئي پاره هائي از
شب تاريك
صورت آنها را پوشانده، آنها ياران آتشند و جاودانه در آن خواهند ماند.»
۱۱. «قُل ارَءَيتُم ان اتكُم عَذابُهُ بَيتًا او نَهارًا ماذا يَستَعجِلُ مِنهُ المُجرِمون؛
بگو اگر مجازات او شب هنگام يا در روز به سراغ شما آيد (آيا ميتوانيد آنرا از خود دفع كنيد) پس
مجرمان براي چه چيز عجله ميكنند؟»
۱۲. «وتَرَى المُجرِمينَ يَومَذٍ مُقَرَّنينَ فِى الاصفاد• سَرابيلُهُم مِن قَطِرانٍ وتَغشى وُجوهَهُمُ النّار• لِيَجزِىَ اللَّهُ كُلَّ نَفسٍ ما كَسَبَت انَّ اللَّهَ سَريعُ الحِساب؛
و در آن روز
مجرمان را با هم در
غل و
زنجیر ميبيني (غل و زنجيري كه دستها و گردنهايشان را بهم بسته). لباسشان از
قطران (ماده چسبنده بد بوي قابل اشتعال) است، و صورتهايشان را آتش ميپوشاند. تا خداوند هر كس را هر آنچه انجام داده جزا دهد چرا كه خدا سريع الحساب است.»
۱۳. «ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلّ شيعَةٍ ايُّهُم اشَدُّ عَلَى الرَّحمنِ عِتيّا• ثُمَّ لَنَحنُ اعلَمُ بِالَّذينَ هُم اولى بِها صِليّا؛
سپس از هر گروه و جمعيتي كساني را كه از همه در برابر خداوند رحمان سركشتر بوده اند جدا ميكنيم. بعد از آن ما به خوبي از كساني كه براي سوختن در آتش اولويت دارند آگاهيم (و آنها را پيش از ديگران مجازات خواهيم كرد).»
۱۴. «ونَسوقُ المُجرِمينَ الى جَهَنَّمَ وِردا؛
و
مجرمان را (همچون شتران تشنهكامي كه به سوي آبگاه ميروند) به جهنم ميرانيم.»
۱۵. «ومَن خَفَّت مَوزينُهُ فَاولكَ الَّذينَ خَسِروا انفُسَهُم فى جَهَنَّمَ خلِدون• تَلفَحُ وُجوهَهُمُ النّارُ وهُم فيها كلِحون؛
و آنها كه ترازوهاي عملشان سبك ميباشد كساني هستند كه سرمايه وجود خود را از دست داده در جهنم جاودانه خواهند ماند. شعله هاي سوزان
آتش همچون شمشير به صورتهاشان نواخته ميشود و در دوزخ چهره اي در هم كشيده دارند.»
۱۶. «لا تَجعَلوا دُعاءَ الرَّسولِ بَينَكُم كَدُعاءِ بَعضِكُم بَعضًا قَد يَعلَمُ اللَّهُ الَّذينَ يَتَسَلَّلونَ مِنكُم لِواذًا فَليَحذَرِ الَّذينَ يُخالِفونَ عَن امرِهِ ان تُصيبَهُم فِتنَةٌ اويُصيبَهُم عَذابٌ اليم؛
دعوت پيامبر را در ميان خود مانند دعوت بعضي از شما نسبت به بعضي ديگر تلقي نكنيد، خداوند كساني را كه از شما پشت سر ديگران پنهان ميشوند و يكي پس از ديگري فرار ميكند ميداند، آنها كه مخالفت فرمان او ميكنند بايد از اين بترسند كه فتنه اي دامنشان را بگيرد، يا عذاب دردناك به آنها برسد.»
۱۷. «يَومَ يَرَونَ المَلكَةَ لا بُشرى يَومَذٍ لِلمُجرِمينَ ويَقولونَ حِجرًا مَحجورا؛
(آنها به آرزوي خود ميرسند) اما روزي كه
فرشتگان را ميبينند روز
بشارت مجرمان نخواهد بود! (بلكه روز مجازات و كيفر آنان است) و ميگويند ما را امان دهيد ما را معاف داريد.»
۱۸. «كَذلِكَ سَلَكنهُ فى قُلوبِ المُجرِمين• لا يُؤمِنونَ بِهِ حَتّى يَرَوُا العَذابَ الاليم• فَيَأتِيَهُم بَغتَةً وهُم لا يَشعُرون• فَيَقولوا هَل نَحنُ مُنظَرون• افَبِعَذابِنا يَستَعجِلون• افَرَءَيتَ ان مَتَّعنهُم سِنين• ثُمَّ جاءَهُم ما كانوا يوعَدون؛
(آري) اين گونه
قرآن را در دلهاي
مجرمان وارد ميكنيم. آنها به آن ايمان نميآورند تا عذاب دردناك را با چشم خود به بينند. ناگهان (عذاب الهي) به سراغ آنها ميآيد، در حالي كه توجه ندارند. و در اين هنگام ميگويند: آيا به ما مهلتي داده خواهد شد؟ آيا براي عذاب ما عجله ميكنند؟ اگر ما ساليان ديگري آنها را از اين زندگي بهره مند سازيم سپس عذابي كه به آنها وعده داده شده به سراغشان بيايد. »
۱۹. «قالَ انَّما اوتيتُهُ عَلى عِلمٍ عِندى او لَم يَعلَم انَّ اللَّهَ قَد اهلَكَ مِن قَبلِهِ مِنَ القُرونِ مَن هُوَ اشَدُّ مِنهُ قُوَّةً واكثَرُ جَمعًا ولا يُسَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ المُجرِمون؛
(قارون) گفت: اين
ثروت را به وسيله دانشي كه نزد من است به دست آورده ام، آيا او نميدانست خداوند اقوامي را قبل از او هلاك كرد كه از او نيرومندتر و ثروتمندتر بودند؟! (و هنگامي كه عذاب الهي فرا رسد)
مجرمان از گناهانشان سؤ ال نميشوند (و مجالي براي عذرخواهي آنان نيست).»
۲۰. «... ومَن جاءَ بِالسَّيّئَةِ فَلا يُجزَى الَّذينَ عَمِلوا السَّيّاتِ الّا ما كانوا يَعمَلون؛
... و به كساني كه كار بدي انجام دهند مجازاتي جز اعمالشان داده نميشود.»
۲۱. «ويَومَ تَقومُ السّاعَةُ يُبلِسُ المُجرِمون؛
آن روز كه قيامت بر پا ميشود
مجرمان در نوميدي و
غم و اندوه فرو ميروند.»
۲۲. «ومَن اظلَمُ مِمَّن ذُكّرَ بِايتِ رَبّهِ ثُمَّ اعرَضَ عَنها انّا مِنَ المُجرِمينَ مُنتَقِمون؛
چه كسي ستمكارتر است از آنكس كه آيات پروردگارش به او
تذکر داده شده و او از آن اعراض كرده، مسلما ما از
مجرمان انتقام خواهيم گرفت.»
۲۳. «قُل انّى اخافُ ان عَصَيتُ رَبّى عَذابَ يَومٍ عَظيم؛
بگو: من اگر نافرماني پروردگارم كنم از عذاب روز بزرگ قيامت (او) ميترسم.»
۲۴. «انَّ المُجرِمينَ فى عَذابِ جَهَنَّمَ خلِدون• ام يَحسَبونَ انّا لا نَسمَعُ سِرَّهُم ونَجوهُم بَلى ورُسُلُنا لَدَيهِم يَكتُبون؛
مجرمان در عذاب دوزخ جاودانه ميمانند. آنها چنين ميپندارند كه ما اسرار پنهاني و سخنان درگوشي آنها را نميشنويم آري رسولان (و فرشتگان) ما نزد آنها هستند و مينويسند.»
۲۵. «وَيلٌ لِكُلّ افّاكٍ اثيم• ... فَبَشّرهُ بِعَذابٍ اليم؛
واي بر هر دروغگوي گنهكار! ... چنين كسي را به عذاب دردناك بشارت ده!»
۲۶. «بَلِ السّاعَةُ مَوعِدُهُم والسّاعَةُ ادهى وامَرّ• انَّ المُجرِمينَ فى ضَللٍ وسُعُر• يَومَ يُسحَبونَ فِى النّارِ عَلى وُجوهِهِم ذوقوا مَسَّ سَقَر؛
(علاوه بر اين) رستاخيز موعد آنها است و مجازات قيامت هولناكتر و تلختر است.
مجرمان در گمراهي و شعله هاي آتشند. در آن روز كه در آتش دوزخ به صورتشان كشيده ميشوند (و به آنها گفته ميشود) بچشيد آتش دوزخ را.»
۲۷. «يُعرَفُ المُجرِمونَ بِسيمهُم فَيُؤخَذُ بِالنَّوصى والاقدام• هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتى يُكَذّبُ بِهَا المُجرِمون• يَطوفونَ بَينَها وبَينَ حَميمٍ ءان؛
بلكه
مجرمان با قيافه هايشان شناخته ميشوند، و آنگاه آنها را با موهاي پيش سر، و پاهايشان، ميگيرند (و به دوزخ ميافكنند). اين همان دوزخي است كه
مجرمان آنرا انكار ميكردند. امروز در ميان آن
آب سوزان در رفت و آمدند!»
۲۸. «... واللَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصير• ... وهُوَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدور• وما لَكُم الّا تُنفِقوا فى سَبيلِ اللَّهِ ... واللَّهُ بِما تَعمَلونَ خَبير؛
... خداوند نسبت به آنچه انجام ميدهيد بيناست... و او به آنچه بر دلها حاكم است داناست. چرا در راه خدا
انفاق نكنيد ... و خدا به آنچه انجام ميدهيد آگاه است.»
۲۹. «مَنّاعٍ لِلخَيرِ مُعتَدٍ اثيم• سَنَسِمُهُ عَلَى الخُرطوم؛
و بسيار مانع كار
خیر. و تجاوزگر، و گناهكار است.به زودي ما بر
بینی او علامت و داغ ننگ مينهيم.»
۳۰. «... ومَن يَعصِ اللَّهَ ورَسولَهُ فَانَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خلِدينَ فيها ابَدا؛
تنها وظيفه من ابلاغ از سوي خدا، و رساندن رسالات او است و هر كس نافرماني خدا و رسولش كند آتش دوزخ از آن او است، جاودانه در آن ميمانند.»
۳۱. «عَنِ المُجرِمين• ما سَلَكَكُم فى سَقَر؛
از
مجرمان: چه چيز شما را به دوزخ فرستاد؟»
۳۲. «الَم نُهلِكِ الاوَّلين• ثُمَّ نُتبِعُهُمُ الأخِرين• كَذلِكَ نَفعَلُ
بِالمُجرِمين؛
آيا ما اقوام (
مجرم) نخستين را هلاك نكرديم؟ سپس آخرين را به دنبال آنها ميفرستيم. (آري) اينگونه با
مجرمان رفتار ميكنيم.»
۳۳. «وانَّ الفُجّارَ لَفى جَحيم• يَصلَونَها يَومَ الدّين؛
و بدكاران در دوزخند. روز جزا وارد آن ميشوند و ميسوزند.»
۳۴. «الَيسَ اللَّهُ بِاحكَمِ الحكِمين؛
آيا خداوند بهترين حكم كنندگان نيست؟»
تهديد شدن گناهكاران به عذاب خدا، در
صورت ترك توبه:
«قُل يعِبادِىَ الَّذينَ اسرَفوا عَلى انفُسِهِم لا تَقنَطوا مِن رَحمَةِ اللَّهِ انَّ اللَّهَ يَغفِرُ الذُّنوبَ جَميعًا انَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحيم• وانيبُوا الى رَبّكُم واسلِموا لَهُ مِن قَبلِ ان يَأتِيَكُمُ العَذابُ ثُمَّ لا تُنصَرون؛
بگو: اي بندگان من كه بر خود
اسراف و
ستم كرده ايد! از
رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را ميآمرزد. و به درگاه پروردگارتان بازگرديد، و در برابر او
تسلیم شويد، پيش از آنكه عذاب به سراغ شما آيد سپس از سوي هيچكس ياري نشويد.»
تهدید مجرمان (قرآن).
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۹، ص۳۵۴، برگرفته از مقاله «تهدیدشدگان (گناهکاران)».