• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تهاتف‌التهافت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تَهافُتُ‌التَهافُت، از بزرگ‌ترین آثار کلامی ـ فلسفی ابن رشد به عربی و جوابیه او به تهافت‌الفلاسفه غزالی می‌باشد.



غزالی در تهافت‌الفلاسفه به بیان پریشان‌گویی و تناقض آرای حکما پرداخته و در بیست مسئله ادله آنان را نقد و بررسی کرده است.

۱.۱ - تاثیر

حمله غزالی به فلسفه و فلاسفه در تضعیف فلسفه در شرق و‌ به‌ طور کلی در جهان اسلام تأثیر عمیقی گذاشت اما در غرب و اندلس فلسفه با تلاش کسانی چون ابن باجه ، ابن طُفیل و ابن رشد رونق یافت.

۱.۲ - نقد

دیدگاه ابن باجه نسبت به فلسفه کاملاً با دیدگاه غزالی متفاوت بود.
ابن طفیل نیز در کتاب حیّ بن یقظان به نقد غزالی و اشاره صریح به تناقض اقوال او پرداخت، گرچه در این مواجهه فقط به طعن بر او بسنده کرد،
[۱] سلیم نعیمی، «تهافت التهافت لابن رشد: نقد و تحلیل»، ج۱، ص۱۰۸، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج ۳۰ (۱۳۹۹/۱۹۷۹).
اما تنها فیلسوفی که به دفاع قوی از فلسفه پرداخت و کتاب مستقلی در این باب تألیف کرد، ابن رشد بود.
[۲] جمیل صلیبا، تاریخ الفلسفة العربیة، ج۱، ص۴۳، بیروت ۱۹۸۶.
[۳] جمیل صلیبا، تاریخ الفلسفة العربیة، ج۱، ص۴۷۲ـ۴۷۳، بیروت ۱۹۸۶.



ابن رشد، پس از گذشت کمتر از یک قرن ، برای مقابله با تهافت‌الفلاسفه غزالی، کتاب معروف خود را با عنوان تهافت‌التهافت تألیف کرد و در آن همه نقدهای غزالی را پاسخ گفت.

۲.۱ - عناوین

در نسخ خطی این کتاب عناوینی چون کتاب‌التهافت، شرح تهافت‌الغزالی، کتاب ردالتهافت یا تهافت‌ تهافت‌الفلاسفه ذکر شده اما در یک نسخه کهن از این اثر و نیز در ترجمه‌های قدیم لاتینی و عبری آن عنوان تهافت‌التهافت آمده است.
[۴] جورج شحاته قنواتی، مهرجان ابن رشد، ج۱، ص۹۸، الجزائر۱۹۷۸.


۲.۲ - تاریخ تالیف

تاریخ تألیف کتاب مشخص نیست، اما به نظر موریس بویژ در مقدمه تهافت‌التهافت
[۵] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، صXI، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
با توجه به اینکه ابن رشد بیش‌تر کتب خود را در نیمه دوم قرن ششم تألیف کرده و اسلوب کتاب نیز دالّ بر پختگی فکر اوست، می‌توان نتیجه گرفت که تهافت‌التهافت قبل از ۵۷۶ تألیف نشده، بویژه آنکه ابن رشد در حدود ۵۷۶، کتاب‌ الکشف عن مناهج‌الادلة را تألیف کرده و در آن از فصلالمقال نام برده، اما به تهافت‌التهافت هیچ اشاره‌ای نکرده است، در حالی که این دو اثر از جهت موضوع و اسلوب شبیه یکدیگرند و فصلالمقال در حدود ۵۷۵ تألیف شده؛ بنابراین، امکان صحت این تاریخ بیش‌تر می‌شود.
[۶] جورج شحاته قنواتی، مهرجان ابن رشد، ج۱، ص۹۸ـ۹۹، الجزائر۱۹۷۸.
[۷] بوحنا قمیر، فلاسفة العرب: ابن رشد و الغزالی، ج۱، ص۹ـ۱۰، التهافتان، بیروت ۱۹۸۶.


۲.۳ - هدف از تالیف

غرض و انگیزه ابن رشد
[۸] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۳، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
از تألیف تهافت‌التهافت این بوده است که نشان دهد بیش‌تر مطالب تهافت‌الفلاسفه از رتبه یقین و برهان به دور است و نیز بیان آن دسته از سخنان غزالی که مفید اقناع و قابل تصدیق است.
وی در مواضع متعددی از کتاب این انگیزه و غرض را تأکید کرده و نمونه‌هایی نیز ذکر نموده است.
[۹] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۲، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۱۰] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۶۴، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۱۱] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۲۹، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۱۲] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۰۵، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۱۳] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۳۳۴، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۱۴] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۵۵۳، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.


۲.۴ - محورهای اصلی

ابن رشد در تهافت‌التهافت در پاسخ به نقدها و ایرادات غزالی، اثر خود را بر سه محور استوار ساخته است:
۱) بیان نص غزالی یا اشاره به آن، ازینرو وی هریک از فقرات تهافت‌الفلاسفه را نقل کرده و سپس به رد آن پرداخته است.
۲) بررسی دلایل غزالی.
۳) تبیین اینکه اکثر مطالب او از رتبه برهان خارج و در حد اقناع و جدل است.
[۱۵] علی زمانی قمشه ای، «چالش فلسفی غزالی و ابن رشد و نقش آن در شکوفایی حکمت و کلام اسلامی»، ج۱، ص۱۰۰، مجله تخصصی کلام اسلامی، سال ۷، ش ۲۶ (تابستان ۱۳۷۷).


۲.۵ - روش ابن رشد

روش ابن رشد را در گفتگو و مناظره می‌توان بدین ترتیب وصف کرد:
۱) رد اشکالات غزالی به شیوه‌های گوناگون، از جمله ورود در بحث در اثنای طرح مسئله برای رد نظریه غزالی یا تصحیح مسیر بحث و گفتگو؛
[۱۶] «ترجمه کروآتی تهافت التهافت»، نشر دانش، سال ۱۰، ش ۴ (خرداد و تیر ۱۳۶۹).
تمرکز بر دعاوی مطرح شده از جهت ضعف منطقی یا مخالفت با ارسطو یا خروج از نصوص دینی .
۲) اختلاط کلام در ردیه‌های ابن رشد، به طوری که گاه تمییز میان کلام ابن رشد از کلام غزالی برای خواننده ممکن نیست.
۳) تأکید بر اهمیت مناظره و گفتگو با خصم در خلال نوشته‌های اصیل او یا اصولی که براهین او بر آن‌ها تکیه می کند.
۴) تأکید بر اهمیت تعامل و گفتگو با بی‌طرفی کامل و نیز اینکه شخص مناظره‌کننده خود را در موضع خصم قرار دهد.
۵) اقرار به اختلاف آرای علما و همچنین اقرار به اینکه عالم گاهی به خطا می‌رود و گاهی بر حق است و عالم حقیقی کسی است که در طلب حق باشد، اگرچه این امر او را به جستجوی اقوال مختلف سوق دهد.
[۱۷] ابن رشد، تهافت التهافت، مقدمه هَوّاری، ص ۲۸ـ۲۹، چاپ صلاح الدین هواری، صیدا ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
[۱۸] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۲۶، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۱۹] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۰۸، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۲۰] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۲۶، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۲۱] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۳۷ـ ۲۳۸، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.

ابن رشد
[۲۲] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۵۶، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۲۳] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۳۵۲، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
بر این باور است که قصد غزالی از تألیف تهافت‌الفلاسفه مطلق حق نبوده، بلکه هدف وی ابطال اقوال فلاسفه و سلب اعتماد و اطمینان از حکما بوده است، در حالی که این نیت، خطا و لغزش عالِم است و شایسته غزالی نیست.
[۲۴] سلیم نعیمی، «تهافت التهافت لابن رشد: نقد و تحلیل»، ج۱، ص۱۱۰، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج ۳۰ (۱۳۹۹/۱۹۷۹).

به عقیده ابن رشد
[۲۵] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۳۵۳ـ۳۵۴، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
غزالی از کتب و تعالیم فلاسفه و به ویژه از صناعت منطق بسیار استفاده کرده، بنابراین اگر حکما در مسائلی هم مرتکب اشتباه شده باشند، نباید منکر فضل آنان می‌شد و با این صراحت به ذمّ فلاسفه و علومشان می‌پرداخت بلکه شایسته آن بود که با استفاده از قوانین منطقی، بر خطای ایشان استدلال می‌کرد.
۶) تسلیم به اینکه شناخت و کشف حقایق علمی هیچگاه به حد کمال نمی‌رسد و حرکت علوم نیز همیشه در جهت رشد و نمو است و متوقف نمی‌شود.
[۲۶] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۴۹۲، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.

۷) تأکید بر اهمیت التزام عالِم به استواری و خویشتن‌داری و پرهیز از ستیزه‌جویی که غزالی بارها در خطابش به فلاسفه بر آن تصریح کرده و غرض خود را از تألیف تهافت‌الفلاسفه، نشان‌دادن تشویش دعاوی آنان بیان کرده است.
[۲۷] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۵۶، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۲۸] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۳۵۲، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.

۸) تند‌ بودن و انعطاف‌ناپذیر بودن با غزالی و صراحت‌لهجه داشتن با وی و زیاده‌روی در تحقیر و بی‌اعتبار کردن او و طرد وی، هنگامی که در عناد با فلاسفه و بیان تشویش آرای آنان به راه افراط می‌رود و همچنین نسبت‌دادن کذب، هوس ، مغالطه ، سفسطه ، اشتباه، تحریف، جهالت و شرارت به غزالی.
[۲۹] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۰۴، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۳۰] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۱۱، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۳۱] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۴۱، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۳۲] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۵۰، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۳۳] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۶۳، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۳۴] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۷۰، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.

بر این پایه، ابن رشد
[۳۵] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۴۶، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
پیشنهاد می‌کند نام تهافت‌الفلاسفه به «کتاب‌التهافت» یا «تهافت ابوحامد غزالی» تغییر یابد و حتی می‌گوید که بهترین و شایسته‌ترین نام برای آن «کتاب‌التفرقة بین الحق و التهافت من الاقاویل» است.
۹) پرهیزنکردن از سرزنش غزالی هنگامی که او را خطاکار می‌یابد و اقرار به صحت و درستی اعتراضاتش در جایی که آن‌ها را صحیح می‌داند و رعایت مقام علمی غزالی و داوری منصفانه درباره او، هنگامی که درست گفته است.
[۳۶] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۰۸، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۳۷] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۵۹ـ۱۶۰، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.

مثلاً ابن رشد
[۳۸] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۰۸، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
می گوید که غزالی یا حقیقت مسائل را شناخته اما در تهافت‌الفلاسفه غیرحقیقت آن‌ها را بیان کرده، که این فعلِ اشرار است یا حقیقت آن‌ها را نشناخته و متعرض چیزی شده که علم و احاطه‌ای به آن ندارد، که این فعل جهّال است و غزالی از این هر دو وصف منزه است، اما لغزش غزالی در تألیف این کتاب بوده است.
همچنین به نظر او
[۳۹] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۰۸، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۴۰] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۵۹ـ۱۶۰، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
شاید غزالی به حسب زمان و مکان خود ناچار از انجام این کار شده است.
۱۰) نقد و بررسی تهافت‌الفلاسفه و غزالی با استناد به ارسطو و روش ارسطو و متقدمان،
[۴۱] ابن رشد، تهافت التهافت، مقدمه هواری، ص ۳۱، چاپ صلاح الدین هواری، صیدا ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
زیرا ابن رشد در میان فیلسوفان بزرگ مسلمان ، تنها فیلسوفی است که نسبت به فلسفه ارسطو بیش از اندازه شیفتگی دارد و این را بارها در شرح‌ها و تفسیرهایش بر نوشته‌های ارسطو ذکر کرده است.
[۴۲] ابن رشد، تفسیر مابعدالطبیعة، ج۱، ص۱۰، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۶۷ـ۱۹۷۳.
[۴۳] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، ذیل «ابن رشد»، تهران ۱۳۶۷ـ، ذیل «ابن رشد» (از شرف الدین خراسانی).
[۴۴] غلامحسین ابراهیمی دینانی، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، ج۱، ص۲۲۴ـ ۲۲۵، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۹ ش.
[۴۵] محمدیوسف موسی، «فی الالهیات بین ابن سینا و ابن رشد»، ج۱، ص۱۷۹، رسالة الاسلام، سال ۴، ش ۱ (۱۳۷۱/۱۹۵۲).

۱۱) مقابله با فارابی و ابن سینا در تهافت‌التهافت علاوه بر معارضه با غزالی، مهم‌ترین انگیزه ابن رشد برای مخالفت با برخی از نظریات فارابی و ابن سینا و ابراز وفاداری عمیق به ارسطوست، زیرا او در مواردی رأی آنان را خلاف واقع و دور از غرض ارسطو دانسته و تلاش کرده تا قوّت استدلال‌های غزالی و حدود انحراف این دو فیلسوف را از تعالیم اصیل ارسطو نشان دهد
[۴۶] تجیتز دوبور، تاریخ الفلسفة فی الاسلام، ص ۳۸۵ـ۳۸۶، نقله الی العربیه و علق علیه محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره: مکتبة النهضة المصریة، (بی تا).
[۴۷] ماجد فخری، سیر فلسفه در جهان اسلام، ج۱، ص۲۹۵، ترجمه فارسی زیر نظر نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۴۸] محمدبیصار، فی فلسفة ابن رشد: الوجودوالخلود، ج۱، ص۵۸، بیروت ۱۳۴۱/۱۹۶۲.
[۴۹] غلامحسین ابراهیمی دینانی، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، ج۱، ص۲۲۴، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۹ ش.

مثلاً وی
[۵۰] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۴۵ـ۲۴۶، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
قاعده الواحد را نفی کرده می‌گوید فارابی و ابن سینا نخستین کسانی بودند که این مطالب بی‌پایه را گفتند و مردم از ایشان تقلید کردند و آن را به فیلسوفان نسبت دادند.
او
[۵۱] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۴۶، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
همچنین می‌گوید که سخنانی از این دست، از گفته‌های متکلمانِ ضعیف‌تر است و این‌ها مطالبی دخیل در فلسفه‌اند و با اصول فیلسوفان هماهنگ و سازگار نیستند و گفته‌های ایشان حتی به حد اقناع خطابی نیز نمی‌رسد چه رسد به اقناع جدلی.
بنابراین، به نظر وی برخی از سخنان غزالی در مواضع متعدد از کتاب‌هایش مبنی بر اینکه دانش ایشان (فارابی و ابن سینا) تخمینی و ظنی است، درست است.
بدین ترتیب، موقف و موضع ابن رشد در برابر غزالی و ابن سینا موضع داوری است که هریک را به دلیل دور شدن از روش برهانی سرزنش و ملامت می‌کند.
[۵۲] ابن رشد، تهافت التهافت، مقدمه هواری، ص ۳۱، چاپ صلاح الدین هواری، صیدا ۱۴۲۲/۲۰۰۱.


۲.۶ - خاتمه

با توجه به اینکه غزالی، فلاسفه را در سه مسئله تکفیر کرده، ابن رشد
[۵۳] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۵۸۷، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
نیز کتاب خود را با این جملات در باب آن سه مسئله به پایان می‌برد و می‌نویسد: انکار معاد جسمانی ، که این مسئله نزد فلاسفه از مسائل نظری (غیربدیهی و نیازمند استدلال) است؛ در انکار علم خدا به جزئیات، که این گفته، عقیده آنان نیست؛ در قول به قِدَم عالم ، اما مقصود فلاسفه از این مطلب غیر از آن چیزی است که متکلمان از سخن فلاسفه تلقی کرده و ایشان را به سبب آن تکفیر کرده‌اند چنان‌که غزالی خود نیز در جاهای دیگر غیر از تهافت‌الفلاسفه در اجماع به تکفیر تردید کرده است، همه این سخنان اشتباه است و شکی نیست که غزالی درباره شریعت خطا کرده همچنان‌که درباره حکمت خطا کرده است.

۲.۷ - پیوند دین و فلسفه

ابن رشد در معارضات خود با غزالی در تهافت‌التهافت در عین حال به بیان پیوند و هماهنگی میان عقل و ایمان و دین و فلسفه نیز پرداخته است.
کتاب تهافت‌الفلاسفه نزاع قدیمی میان فیلسوفان و دینداران را به نحوی بارز نشان می‌دهد.
ابن رشد به منظور تبیین ارتباط فلسفه و شریعت علاوه بر مطرح کردن مباحثی در تهافت‌التهافت، دو اثر مهم با عناوین فَصلالمقال و تقریر ما بین الحکمة و الشریعة من الاتصال و الکشف عن مناهج‌الادلة فی عقاید‌الملة تألیف کرد.
اساس نظریات ابن رشد در تهافت‌التهافت
[۵۴] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۵۸۲، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
در این زمینه این است که حوزه دین از حوزه فلسفه گسترده‌تر است؛ فلسفه فقط از سعادت عقلانی گروه کوچکی از مردم (فیلسوفان) بحث می‌کند، اما هدف دین یا شریعت سعادت عامه مردم است و از این‌رو سه نوع استدلال خطابی و جدلی و برهانی به کار برده است.
نتایج حاصل از روش برهانی اصولاً مغایر نتایج حاصل از روش جدلی یا خطابی نیست و تنها صورت بیان مطالب متفاوت است.
[۵۵] ماجد فخری، سیر فلسفه در جهان اسلام، ج۱، ص۳۰۳، ترجمه فارسی زیر نظر نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۷۲ ش.

به عقیده او
[۵۶] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۵۵ـ۲۵۶، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
[۵۷] ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۵۸۴، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.

فلسفه تنها با عقل و مبانی عقلی سروکار دارد، اما دین بر پایه وحی و عقل، هر دو، استوار است؛ در نتیجه، خارج از قلمرو عقل، حیطه وسیعی وجود دارد که فلسفه نمی‌تواند به آن قدم گذارد.
بنابراین، غزالی حق داشت که می‌گفت برای هر آنچه عقل آدمی از دریافت آن عاجز است، توسل به شرع لازم است، زیرا در بعضی موارد، عقل انسان اصولاً به تحصیل معرفتی که لازمه سعادت انسان است، قادر نیست.
در موارد دیگر، ناتوانی عقل معلول موانع عارضی یا صرفاً مشکلات موجود در موضوع مورد بحث است.
در تمام این موارد، وحی مکمل شناخت‌های عقل است؛ یعنی، آنچه را که عقل از ادراک آن ناتوان است، خداوند به وسیله وحی به انسان بخشیده است.


تهافت‌التهافت بارها در قاهره و بیروت به چاپ رسیده و در ۱۹۳۰ با تحقیق و مقدمه موریس بویژ در بیروت منتشر شده است.
این کتاب را سیمون واندن برگ در ۱۹۵۴ به زبان انگلیسی ، هورتن در ۱۹۰۱ به آلمانی ، کالونیم بن کالونیم (کالونیموس) در ۱۵۲۷ و زیدلر در ۱۹۶۱ به لاتینی و دانیل بوتسان در ۱۹۸۸ به کرواتی ترجمه کرده‌اند.
[۵۸] جورج شحاته قنواتی، مهرجان ابن رشد، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۱، الجزائر۱۹۷۸.
[۵۹] محسن کدیور و محمد نوری، مأخذشناسی علوم عقلی: منابع چاپی علوم عقلی از ابتداء تا ۱۳۷۵، ج۱، ص۱۱۴، تهران ۱۳۷۹ ش.
[۶۰] «ترجمه کروآتی تهافت التهافت»، نشر دانش، سال ۱۰، ش ۴، ص ۸۴، (خرداد و تیر ۱۳۶۹).

این کتاب در ایران چاپ نشده است.


(۱) غلامحسین ابراهیمی دینانی، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۹ ش.
(۲) ابن رشد، تفسیر مابعدالطبیعة، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۶۷ـ۱۹۷۳.
(۳) ابن رشد، تهافت التهافت، چاپ صلاح الدین هواری، صیدا ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
(۴) ابن رشد، تهافت التهافت، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
(۵) «ترجمه کروآتی تهافت التهافت»، نشر دانش، سال ۱۰، ش ۴ (خرداد و تیر ۱۳۶۹).
(۶) تجیتز دوبور، تاریخ الفلسفة فی الاسلام، نقله الی العربیه و علق علیه محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره: مکتبة النهضة المصریة، (بی تا).
(۷) دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران ۱۳۶۷ـ، ذیل «ابن رشد» (از شرف الدین خراسانی).
(۸) علی زمانی قمشه ای، «چالش فلسفی غزالی و ابن رشد و نقش آن در شکوفایی حکمت و کلام اسلامی»، مجله تخصصی کلام اسلامی، سال ۷، ش ۲۶ (تابستان ۱۳۷۷).
(۹) سعید زاید، «ابن رشد و کتابه تهافت التهافت»، المورد، ج ۹، ش ۱ (۱۴۰۰/۱۹۸۰).
(۱۰) جمیل صلیبا، تاریخ الفلسفة العربیة، بیروت ۱۹۸۶.
(۱۱) ماجد فخری، سیر فلسفه در جهان اسلام، ترجمه فارسی زیر نظر نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۱۲) بوحنا قمیر، فلاسفة العرب: ابن رشد و الغزالی، التهافتان، بیروت ۱۹۸۶.
(۱۳) جورج شحاته قنواتی، مهرجان ابن رشد، الجزائر۱۹۷۸.
(۱۴) محسن کدیور و محمد نوری، مأخذشناسی علوم عقلی: منابع چاپی علوم عقلی از ابتداء تا ۱۳۷۵، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۱۵) محمدبیصار، فی فلسفة ابن رشد: الوجودوالخلود، بیروت ۱۳۴۱/۱۹۶۲.
(۱۶) محمدیوسف موسی، «فی الالهیات بین ابن سینا و ابن رشد»، رسالة الاسلام، سال ۴، ش ۱ (۱۳۷۱/۱۹۵۲).
(۱۷) سلیم نعیمی، «تهافت التهافت لابن رشد: نقد و تحلیل»، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج ۳۰ (۱۳۹۹/۱۹۷۹).


۱. سلیم نعیمی، «تهافت التهافت لابن رشد: نقد و تحلیل»، ج۱، ص۱۰۸، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج ۳۰ (۱۳۹۹/۱۹۷۹).
۲. جمیل صلیبا، تاریخ الفلسفة العربیة، ج۱، ص۴۳، بیروت ۱۹۸۶.
۳. جمیل صلیبا، تاریخ الفلسفة العربیة، ج۱، ص۴۷۲ـ۴۷۳، بیروت ۱۹۸۶.
۴. جورج شحاته قنواتی، مهرجان ابن رشد، ج۱، ص۹۸، الجزائر۱۹۷۸.
۵. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، صXI، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۶. جورج شحاته قنواتی، مهرجان ابن رشد، ج۱، ص۹۸ـ۹۹، الجزائر۱۹۷۸.
۷. بوحنا قمیر، فلاسفة العرب: ابن رشد و الغزالی، ج۱، ص۹ـ۱۰، التهافتان، بیروت ۱۹۸۶.
۸. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۳، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۹. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۲، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۱۰. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۶۴، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۱۱. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۲۹، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۱۲. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۰۵، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۱۳. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۳۳۴، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۱۴. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۵۵۳، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۱۵. علی زمانی قمشه ای، «چالش فلسفی غزالی و ابن رشد و نقش آن در شکوفایی حکمت و کلام اسلامی»، ج۱، ص۱۰۰، مجله تخصصی کلام اسلامی، سال ۷، ش ۲۶ (تابستان ۱۳۷۷).
۱۶. «ترجمه کروآتی تهافت التهافت»، نشر دانش، سال ۱۰، ش ۴ (خرداد و تیر ۱۳۶۹).
۱۷. ابن رشد، تهافت التهافت، مقدمه هَوّاری، ص ۲۸ـ۲۹، چاپ صلاح الدین هواری، صیدا ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۱۸. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۲۶، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۱۹. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۰۸، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۲۰. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۲۶، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۲۱. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۳۷ـ ۲۳۸، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۲۲. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۵۶، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۲۳. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۳۵۲، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۲۴. سلیم نعیمی، «تهافت التهافت لابن رشد: نقد و تحلیل»، ج۱، ص۱۱۰، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج ۳۰ (۱۳۹۹/۱۹۷۹).
۲۵. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۳۵۳ـ۳۵۴، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۲۶. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۴۹۲، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۲۷. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۵۶، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۲۸. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۳۵۲، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۲۹. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۰۴، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۳۰. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۱۱، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۳۱. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۴۱، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۳۲. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۵۰، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۳۳. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۶۳، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۳۴. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۷۰، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۳۵. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۴۶، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۳۶. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۰۸، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۳۷. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۵۹ـ۱۶۰، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۳۸. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۰۸، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۳۹. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۰۸، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۴۰. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۱۵۹ـ۱۶۰، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۴۱. ابن رشد، تهافت التهافت، مقدمه هواری، ص ۳۱، چاپ صلاح الدین هواری، صیدا ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۴۲. ابن رشد، تفسیر مابعدالطبیعة، ج۱، ص۱۰، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۶۷ـ۱۹۷۳.
۴۳. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، ذیل «ابن رشد»، تهران ۱۳۶۷ـ، ذیل «ابن رشد» (از شرف الدین خراسانی).
۴۴. غلامحسین ابراهیمی دینانی، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، ج۱، ص۲۲۴ـ ۲۲۵، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۹ ش.
۴۵. محمدیوسف موسی، «فی الالهیات بین ابن سینا و ابن رشد»، ج۱، ص۱۷۹، رسالة الاسلام، سال ۴، ش ۱ (۱۳۷۱/۱۹۵۲).
۴۶. تجیتز دوبور، تاریخ الفلسفة فی الاسلام، ص ۳۸۵ـ۳۸۶، نقله الی العربیه و علق علیه محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره: مکتبة النهضة المصریة، (بی تا).
۴۷. ماجد فخری، سیر فلسفه در جهان اسلام، ج۱، ص۲۹۵، ترجمه فارسی زیر نظر نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۴۸. محمدبیصار، فی فلسفة ابن رشد: الوجودوالخلود، ج۱، ص۵۸، بیروت ۱۳۴۱/۱۹۶۲.
۴۹. غلامحسین ابراهیمی دینانی، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، ج۱، ص۲۲۴، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۹ ش.
۵۰. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۴۵ـ۲۴۶، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۵۱. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۴۶، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۵۲. ابن رشد، تهافت التهافت، مقدمه هواری، ص ۳۱، چاپ صلاح الدین هواری، صیدا ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۵۳. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۵۸۷، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۵۴. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۵۸۲، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۵۵. ماجد فخری، سیر فلسفه در جهان اسلام، ج۱، ص۳۰۳، ترجمه فارسی زیر نظر نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۵۶. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۲۵۵ـ۲۵۶، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۵۷. ابن رشد، تهافت التهافت، ج۱، ص۵۸۴، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۹۲.
۵۸. جورج شحاته قنواتی، مهرجان ابن رشد، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۱، الجزائر۱۹۷۸.
۵۹. محسن کدیور و محمد نوری، مأخذشناسی علوم عقلی: منابع چاپی علوم عقلی از ابتداء تا ۱۳۷۵، ج۱، ص۱۱۴، تهران ۱۳۷۹ ش.
۶۰. «ترجمه کروآتی تهافت التهافت»، نشر دانش، سال ۱۰، ش ۴، ص ۸۴، (خرداد و تیر ۱۳۶۹).



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تهاتف‌التهافت»، شماره۴۰۹۶.    


رده‌های این صفحه : کتاب شناسی | کتب ردیه | کتب فلسفی




جعبه ابزار