• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تنزل (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





تَنَزُّلْ‌ (به فتح تاء و نون و ضم زال) از واژگان قرآن کریم به معنای نزول با مهلت و تأنی است.



تَنَزُّلْ‌ در صحاح، قاموس و اقرب آن را نزول با مهلت و تانی گفته است‌ (وَ ما تَنَزَّلَتْ‌ بِهِ الشَّیاطِینُ..) «قرآن را شیاطین نازل نکرده‌اند» می‌شود مهلت و تدریج را از آیه‌ (اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْاَرْضِ مِثْلَهُنَ‌ یَتَنَزَّلُ‌ الْاَمْرُ بَیْنَهُنَ‌) (خداوند همان كسى است كه هفت آسمان را آفريد، و از زمين نيز همانند آنها را؛ فرمان و تدبير او در ميان آنهاپيوسته فرود مى‌آيد) فهمید که نزول امر تدریجی است.


راغب می‌گوید: تنزیل در آنجاست که نازل کردن تدریجی و دفعه‌ای بعد از دفعه دیگر باشد ولی انزال اعمّ است و به انزال تدریجی و دفعی اطلاق می‌شود در اقرب الموارد می‌گوید: به قولی تنزیل، تدریجی و مرّة بعد اخری است و انزال اعمّ می‌باشد. در صحاح ترتیب را از معانی تنزیل شمرده است ولی عدّه‌ای از اهل لغت ما بین انزال و تنزیل فرقی قائل نشده‌اند.
می‌شود فرق ما بین آن دو را از بعضی آیات استفاده کرد مثلا در آیه‌ (وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَاَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی‌ مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ‌ تَنْزِیلًا) (و قرآنى بر تو نازل كرديم كه آيات آن را از هم جدا كرديم، تا آن را به تدريج و با آرامش بر مردم بخوانى؛ و به يقين آن را ما نازل كرديم) «فَرَقْناهُ» و «عَلی‌ مُکْثٍ» قرینه است بر اینکه مراد از «نَزَّلْناهُ‌» انزال تدریجی است.


به ضرورت می‌دانیم که نزول قرآن به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به تدریج و در عرض بیست و سه سال بوده است. ولی در قرآن آیاتی داریم که ظهور بلکه صریح آنها نزول تمام قرآن در یک ماه و یک شب است مثل‌ (شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی‌ اُنْزِلَ‌ فِیهِ الْقُرْآنُ..) (روزه، واجب در ماه رمضان است؛ ماهى كه قرآن، به عنوان راهنماى مردم، و نشانه‌هاى هدایت و جدا كننده حق از باطل، در آن نازل شده است) این آیه روشن است در اینکه قرآن به تمامه در ماه رمضان نازل شده و آیه‌ (اِنَّا اَنْزَلْناهُ‌ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ..) (كه ما آن را در شبى پر برکت نازل كرديم) دلالت دارد که در یک شب از ماه رمضان نازل گشته و آیه‌(اِنَّا اَنْزَلْناهُ‌ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ) (به يقين ما آن قرآن را در شب قدر نازل كرديم) صریح است در اینکه آن شب شب قدر بوده است، بنابراین توفیق میان این دو مطلب چطور است؟

۳.۱ - دیدگاه‌ها

به نظر بعضی مراد از نزول قرآن در رمضان و در شب قدر ابتداء نزول آن است یعنی شروع نزول‌ در لیلة القدر بوده و از آن پس تا بیست و سه سال پایان یافته است. به نظر دیگر مراد آنست که در شب قدر از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل گشته و از آن در عرض ۲۳ سال به تدریج بر آن حضرت نازل شده است ابن عباس، سعید بن جبیر و دیگران بر این عقیده‌اند، ظاهرا در این باره فقط یک روایت از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده که در مقدّمه نهم تفسیر صافی و در تفسیر برهان ذیل آیه‌ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی... نقل شده است و آنرا حفص بن غیاث عامّی از آن حضرت روایت می‌کند. و مضمون روایت آنست که قرآن در ماه رمضان به بیت المعمور نازل گشته و سپس در طول بیست سال نازل گردیده است.
در این حدیث آسمان دنیا نیست و به جای آن بیت المعمور است لذا فیض در صافی احتمال داده که مراد از بیت المعمور قلب حضرت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) باشد.
متن روایت در اصول کافی کتاب فضل القرآن چنین است‌
««عَلِیُّ بْنُ اِبْرَاهِیمَ عَنْ اَبِیهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ دَاوُدَ، عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: سَاَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‌ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی‌ اُنْزِلَ‌ فِیهِ الْقُرْآنُ‌ وَ اِنَّمَا اُنْزِلَ‌ فِی عِشْرِینَ سَنَةٍ مِنْ اَوَّلِهِ اِلَی آخِرِهِ؟ فَقَالَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: نَزَلَ‌ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً فِی شَهْرِ رَمَضَانَ اِلَی الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ ثُمَ‌ نَزَلَ‌ فِی طُولِ عِشْرِینَ سَنَةً...»».
این روایت از اهل سنت نیز به چندین وجه نقل شده است از جمله در تفسیر ابن کثیر ذیل آیه‌ (شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی...) نقل کرده: ««ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: اُنْزِلَ‌ الْقُرْآنُ فِی النِّصْفِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ اِلَی سَمَاءِ الدُّنْیَا فَجُعِلَ فِی بَیْتِ الْعِزَّةِ ثُمَ‌ اُنْزِلَ‌ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی عِشْرِینَ سَنَةً لِجَوَابِ کَلَامِ النَّاسِ»».
از این رو احتمال تقیّه در روایت حفص بن غیاث بیشتر است، باقی روایات چنانکه در صافی و برهان و غیره نقل شده دلالت بر نزول دفعی‌ قرآن دارند و شاید مراد از بیت معمور در روایت حفص چنانکه صافی احتمال داده قلب رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) باشد.
در بیان توفیق بین دو مطلب فوق، قولی هست بسیار متین و دقیق و آن اینکه قرآن مجید دو دفعه نازل شده. یک دفعه بطور فشرده و بسیط و دفعه دیگر بطور تدریج و تفصیل و در عرض بیست و سه سال. و آیاتی از قبیل‌ (شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی‌ اُنْزِلَ‌ فِیهِ الْقُرْآنُ‌-...) (اِنَّا اَنْزَلْناهُ‌ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ) راجع به نزول اوّل است و آیات‌ (وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَاَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی‌ مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ‌ تَنْزِیلًا) (و قرآنى بر تو نازل كرديم كه آيات آن را از هم جدا كرديم، تا آن را به تدريج و با آرامش بر مردم بخوانى؛ و به يقين آن را ما نازل كرديم) راجع به نزول دوّم می‌باشد و آیاتی که راجع به نزول دفعی‌اند به لفظ انزال آمده که دلالت بر دفعی بودن دارند چنانکه آیات به تدریج نوعا با لفظ «تنزیل» ‌اند. در توضیح مطلب مثلی می‌اوریم.
فرض کنید شخصی دو هزار متر مربع زمین دارد، دفعة بخاطر او می‌افتد. که این زمین را ده دستگاه خانه ساخته و بفروشد اکنون همه آن خانه‌ها بطور فشرده و بسیط در ذهن این شخص هست ولی نمی‌داند کوچه کجاست، راه‌روها کدام‌اند، حیاط‌ها در کدام جهت خواهند بود، اطاقها، حمّام‌ها، انبارها و... در کجاها قرار خواهند گرفت. مهندسی می‌آید و آن طرح را روی کاغذ می‌آورد و نقشه می‌کشد و همه آنچه را که گفته شد روی کاغذ مشخص می‌کند. یا انسان می‌خواهد کتابی بنویسد یا سخنرانی بکند مطالب بطور فشرده و بسیط در قلب او موجود است سپس به وسیله قلم یا زبان آنها را توضیح و تفصیل می‌دهد. همچنین قرآن بطور بسیط و فشرده در یک شب به قلب مبارک آن حضرت نازل گشته ولی احتیاج به تفصیل داشته است و بر حسب موارد و اتفاقات بار دیگر جبرئیل آنها را مشروحا و مفصلا بر آن حضرت نازل کرده سپس به وسیله آن بزرگوار بر مردم ابلاغ شده است.
(کِتابٌ اُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ‌ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ) (اين كتابى است كه آياتش استوار گرديده؛ سپس هر مطلبى در جايگاه خود بيان شده و از نزد خداوند حكيم و آگاه نازل گرديده است) ظاهرا «اُحْکِمَتْ» راجع به نزول اوّل و حالت بساطت آن و «فُصِّلَتْ» راجع به نزول دوّم و جدا جدا بودن آن است. نزول دوم به حکم نقشه کشی مهندس است.

ابوعبداللّه زنجانی در تاریخ قرآن ترجمه سحاب می‌گوید:
علاوه بر این ممکن است بگوئیم روح قرآن و اغراض کلیّه‌ای که قرآن مجید به آن توجّه دارد در دل پاک پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در شب قدر تجلّی نموده که‌ (نَزَلَ‌ بِهِ الرُّوحُ الْاَمِینُ • عَلی‌ قَلْبِکَ‌) (روح الامین آن را نازل كرده • بر قلب پاک تو) سپس به زبان مبارکش آیه آیه و جدا جدا در طول سنوات ظهور نموده است.
[۴۶] ابوعبداللّه زنجانی، نصرالله، تاریخ قرآن، ترجمه سحاب، ص۱۳.

محقق طالقانی در تفسیر پرتوی از قرآن ذیل‌ (اِنَّا اَنْزَلْناهُ‌ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ) می‌نویسد: از آن آیاتی که قرآن و نزول آن را توصیف و تعریف می‌نمایند
[۴۷] طالقانی، سید محمود، پرتوى از قرآن، ذیل آیه.
به وضوح بر می‌آید که قرآن به دو صورت مشخّص و در دو مرتبه نازل شده است:
اوّل به صورت و نزول بسیط و جمع و پیوسته. دوّم به صورت باز و تدریجی و تفصیلی.
علامه طباطبایی در المیزان نیز در ذیل‌ (شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی‌ اُنْزِلَ‌ فِیهِ الْقُرْآنُ‌) این مطلب را قبول و بر آن استدلال کرده است.

۳.۲ - دلایل قرآنی

طرز استدلال به مطلب فوق این است که انزال و تنزیل گرچه هر دو به یک معنی‌اند ولی غالب در باب افعال دفعی بودن و در باب تفعیل تدریج است. آیاتی که در اوّل بحث نقل شد از قبیل‌ (اِنَّا اَنْزَلْناهُ‌ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ-...) (اِنَّا اَنْزَلْناهُ‌ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ-...) (شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی‌ اُنْزِلَ‌ فِیهِ الْقُرْآنُ‌) همه ظهورشان در انزال دفعی است ایضا آیه‌ کِتابٌ (اُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ‌) هکذا آیات‌ (بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ • فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ)(بلكه قرآن با عظمت است • كه در لوح محفوظ جاى دارد) (اِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ • فِی کِتابٍ مَکْنُونٍ • لا یَمَسُّهُ اِلَّا الْمُطَهَّرُونَ • تَنْزِیلٌ‌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ‌)(كه آن، قرآن پر ارزشى است • كه در كتاب محفوظى جاى دارد • و جز پاكان نمى‌توانند به آن دست زنند و دست يابند • آن از سوى پروردگار جهانيان نازل شده) ظاهر در یکپارچگی قرآن‌اند.
آیه‌ (وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِکِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلی‌ عِلْمٍ..) (ما كتابى براى آنها آورديم كه اسرار و رموز آن را با آگاهى شرح داديم) روشن می‌کند که تفصیل عارض بر کتاب است‌ پس از آمدن کتاب راجع به نزول اوّل، و تفصیل راجع به نزول دوّم می‌باشد.
ایضا آیه‌ (وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ اَنْ یُفْتَری‌ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ الْکِتابِ لا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ‌) (ممكن نبود كه اين قرآن، بدون وحی الهی به خدا نسبت داده شود؛ بلكه با كتب آسمانى پيشين هماهنگ است و شرح و تفصيل كتاب الهى است؛ كه هيچ شكى در آن نيست، و از سوى پروردگار جهانيان است) اگر مراد از «الْکِتابِ» قرآن باشد. و نیز از آیه‌ (وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ اَنْ یُقْضی‌ اِلَیْکَ وَحْیُهُ‌) (و اى پيامبر نسبت به تلاوت قرآن، پيش از آن‌كه وحى آن بر تو تمام شود، شتاب مكن) به نظر می‌آید که قرآن قبلا در قلب آن حضرت بوده ولی خواندن و ابلاغ منوط به وحی دوم بوده است هکذا آیه‌(لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ • اِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ • فَاِذا قَرَاْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ • ثُمَّ اِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ‌)(هنگام نزول وحی زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن حركت مده • چرا كه جمع كردن و خواندن آن بر عهده ماست • پس هر گاه آن را خوانديم، از خواندن آن پيروى كن • سپس بيان و توضيح آن نيز بر عهده ماست) دلالت دارد بر اینکه آن حضرت قبلا قرآن را می‌دانسته است ولی خدا فرمود عجله نکن اوّل باید ما بخوانیم سپس تو مانند خواندن ما بخوانی.
و اینکه مشرکان در مقام اقتراح می‌گفتند: (لَوْ لا نُزِّلَ‌ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً) (چرا قرآن يكجا بر او نازل نشده است؟!) (اَوْ تَرْقی‌ فِی السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّی‌ تُنَزِّلَ‌ عَلَیْنا کِتاباً نَقْرَؤُهُ‌) (يا به آسمان بالا روى؛ و حتّى اگر به آسمان روى، ایمان نمى‌آوريم مگر آن‌كه نامه‌اى از سوى خدا بر ما فرود آورى كه آن را بخوانيم) منظورشان این بود که قرآن به صورت کتاب مجلّد نازل شود و آن غیر از نزول دفعی بر قلب پاک آن حضرت است.
امّا آیات‌ (وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَاَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی‌ مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ‌ تَنْزِیلًا) (و قرآنى بر تو نازل كرديم كه آيات آن را از هم جدا كرديم، تا آن را به تدريج و با آرامش بر مردم بخوانى؛ و به يقين آن را ما نازل كرديم) (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ‌ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلًا) (و كافران گفتند: «چرا قرآن يكجا بر او نازل نشده است؟!» اين نزول تدريجى براى اين است كه قلب تو را بوسيله آن محكم داريم، و از اين رو آن را بتدريج بر تو خوانديم) صریحشان در نزول تدریجی است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۴۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۷۹۹-۸۰۰.    
۳. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۴۸۰.    
۴. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۵، ص۱۸۲۹.    
۵. فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، قاموس المحیط، ج۴، ص۵۶.    
۶. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱۰.    
۷. طلاق/سوره۶۵، آیه۱۲.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲۵.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۹، ص۳۲۶.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۵۴۶.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۶۷.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۱۱۹.    
۱۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۸۰۰.    
۱۴. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۵، ص۱۸۲۹.    
۱۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۰۶.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۳.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۲، ص۱۵.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۱۸.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۶۸۷.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۲۲۷.    
۲۱. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸.    
۲۳. دخان/سوره۴۴، آیه۳.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۹۶.    
۲۵. قدر/سوره۹۷، آیه۱.    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۸.    
۲۷. فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۱، ص۶۵.    
۲۸. بحرانی، سیدهاشم، تفسیر برهان، ج۱، ص۳۹۰.    
۲۹. فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج، ص۶۵.    
۳۰. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۶۲۸-۶۲۹.    
۳۱. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۲۲۲.    
۳۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۰۶.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۳.    
۳۴. هود/سوره۱۱، آیه۱.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۱.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۳۶.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۲۰۲.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۲۱۳.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۶.    
۴۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۳.    
۴۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۷۵.    
۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۵، ص۳۱۶.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۴۴۸.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۳۱۹.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۶۰.    
۴۶. ابوعبداللّه زنجانی، نصرالله، تاریخ قرآن، ترجمه سحاب، ص۱۳.
۴۷. طالقانی، سید محمود، پرتوى از قرآن، ذیل آیه.
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۲، ص۱۵.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۱۸.    
۵۰. بروج/سوره۸۵، آیه۲۱-۲۲.    
۵۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۰.    
۵۲. واقعه/سوره۵۶، آیه۷۷- ۸۰.    
۵۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۷.    
۵۴. اعراف/سوره۷، آیه۵۲.    
۵۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۵۷.    
۵۶. یونس/سوره۱۰، آیه۳۷.    
۵۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۱۳.    
۵۸. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۴.    
۵۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲۰.    
۶۰. قیامت/سوره۷۵، آیه۱۶- ۱۹.    
۶۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷۷.    
۶۲. فرقان/سوره۲۵، آیه۳۲.    
۶۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶۲.    
۶۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۹۳.    
۶۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۱.    
۶۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۰۶.    
۶۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۳.    
۶۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۳۲.    
۶۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶۲.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «تَنَزُّلْ‌»، ج۷، ص۴۶-۵۰.    






جعبه ابزار