تمدن دوران سلیمان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند
در قرآن کریم می فرماید، و برای
سلیمان باد را مسخر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را میپیمود، و عصرگاهان مسیر یک ماه را، و چشمه مس (مذاب) را برای او روان ساختیم، و گروهی از جن پیش روی او به
اذن پروردگار کار میکردند، و هر کدام از آنها از فرمان ما سرپیچی میکرد او را از
عذاب آتش سوزان میچشاندیم! • آنها هر چه
سلیمان میخواست برایش درست میکردند، معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوضها! و دیگهای ثابت (که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود).
قرآن کریم
در مورد ظهور
تمدنی بزرگ،
در دوران سلیمان علیه
السلام می فرماید: «وورث
سلیمـن داوود وقال یـایها الناس علمنا منطق الطیر واوتینا من کل شیء ان هـذا لهو الفضل المبین• قیل لها ادخلی الصرح فلما راته حسبته لجة وکشفت عن ساقیها قال انه صرح ممرد من قواریر قالت رب انی ظـلمت نفسی
واسلمت مع
سلیمـن لله رب العــلمین؛
و
سلیمان وارث داوود شد، و گفت: ای مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از هر چیز به ما عطا گردیده؛ این فضیلت آشکاری است• به او گفته شد داخل حیاط
قصر شو، اما هنگامی که نظر به آن افکند پنداشت نهر آبی است و ساق پاهای خود را برهنه کرد (تا از آب بگذرد اما
سلیمان) گفت (این آب نیست) بلکه قصری است از بلور صاف، (
ملکه سبأ ) گفت پروردگارا! من به خود ستم کردم، و با
سلیمان برای خداوندی که پروردگار عالمیان است
اسلام آوردم.»
در اینکه منظور از
ارث در اینجا ارث چه چیز است؟
در میان مفسران گفتگو بسیار است. بعضی آن را منحصر به میراث
علم و دانش دانستهاند، چرا که به پندار آنها پیامبران ارثی از اموال خود نمیگذارند. بعضی دیگر منحصرا میراث مال و
حکومت را ذکر کردهاند، چرا که این کلمه قبل از هر چیز آن مفهوم را به ذهن تداعی میکند. و بعضی علم سخن گفتن با پرندگان را. ولی با توجه به اینکه آیه مطلق است و
در جملههای بعد هم سخن از علم به میان آمده و هم از تمام مواهب دلیلی ندارد که مفهوم آیه را محدود کنیم، بنابراین
سلیمان وارث همه مواهب پدرش
داود شد.
در روایاتی که از منابع
اهل بیت علیهم
السلام به ما رسیده نیز به این آیه
در برابر کسانی که میگفتند پیامبران ارثی نمیگذارند و به حدیث نحن معاشر الانبیاء لا نورث ما پیامبران ارثی نمیگذاریم، تکیه میکردند
استدلال شده، و دلیل بر این گرفته شده که حدیث مزبور چون مخالف کتاب الله است از درجه
اعتبار ساقط است.
در حدیثی که از طرق اهلبیت نقل شده چنین میخوانیم : هنگامی که
ابوبکر تصمیم گرفت
فدک را از
فاطمه علیهاالسلام بگیرد این سخن به فاطمه علیهاالسلام رسید، نزد ابوبکر آمده و چنین گفت : آیا
در کتاب خدا است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ این چیز عجیبی است! آیا کتاب خدا را فراموش کرده و پشت سر افکندهاید آنجا که میفرماید:
سلیمان از داود ارث برد.
سپس
قرآن میافزاید:
سلیمان گفت : ای مردم! به ما سخن گفتن پرندگان تعلیم شده، و از همه چیز به ما داده شده است، و این فضیلت آشکاری است. گر چه بعضی مدعی هستند که تعبیر نطق و سخن گفتن
در مورد غیر انسانها جز به عنوان مجاز ممکن نیست، ولی اگر غیر
انسان نیز اصوات و الفاظی از دهان بیرون بفرستد که بیانگر مطالبی باشد دلیل ندارد که آن را
نطق نگوئیم، چرا که نطق هر لفظی است که بیانگر حقیقتی و مفهومی باشد.
البته نمیخواهیم بگوئیم که آن صداهای مخصوصی که گاه بعضی از حیوانات به هنگام خشم و غضب، یا رضایت و خشنودی، یا از درد و رنج، و یا اظهار و
اشتیاق نسبت به بچههای خود سر میدهند نطق است نه اینها اصواتی است که مقارن با حالتی از دهان آنها بر میخیزد، ولی به طوری که
در آیات بعد مشروحا خواهد آمد میبینیم که
سلیمان با
هدهد مطالبی را رد و بدل میکند، پیامی به وسیله او میفرستد، و بازتاب پیامش را از او جویا میشود. این نشان میدهد که حیوانات علاوه بر اصواتی که بیانگر حالات آنها است توانائی دارند که به فرمان خدا
در شرایط خاصی سخن بگویند.
البته گاه نطق
در معنی وسیعی
در قرآن به کار رفته است که
در حقیقت
روح و نتیجه نطق را بیان میکند و آن بیان ما فی الضمیر است، خواه از طریق الفاظ و سخن باشد و خواه از طریق حالات دیگر، ولی نیازی نیست که ما نطق را
در مورد گفتگوی
سلیمان با پرندگان به این معنی
تفسیر کنیم، بلکه
سلیمان طبق ظاهر آیات فوق میتوانست الفاظ خاص پرندگان را که برای انتقال مطالب به کار میبرند تشخیص دهد، و با آنها سخن بگوید.
کلمه
صرح به معنای قصر و هر بنایی است بلند و مشرف بر سایر بناها، و نیز به معنای محلی است که آن را تخت کرده باشند و سقف هم نداشته باشد و کلمه لجة به معنای
آب بسیار زیاد است و کلمه ممرد
اسم مفعول از تمرید است که به معنای صاف کردن است و کلمه
قواریر به معنای شیشه است. و اگر فرمود: بدو گفته شد داخل صرح شو، گویا گوینده آن، بعضی از خدمتکاران
سلیمان علیه
السلام بوده، که
در حضور او ملکه
سبأ را راهنمایی کرده که داخل شود و این رسم همه پادشاهان بزرگ است.
«فلما راته حسبته لجة و کشفت عن ساقیها» - یعنی وقتی ملکه سباء آن صرح را دید، خیال کرد استخری از آب است، (چون خیلی آن شیشه صاف بود) لذا جامههای خود را از ساق پا بالا زد تا دامنش تر نشود. «قال انه صرح ممرد من قواریر» - گوینده این سخن
سلیمان است، که به آن زن، میگوید: این صرح، لجه نیست. بلکه صرحی است که از شیشه ساخته شده، پس ملکه سبأ وقتی این همه عظمت از ملک
سلیمان دید و نیز آن داستان را که از جریان هدهد و برگرداندن هدایا، و نیز آوردن تختش از سبأ به دربار وی به خاطر آورد، دیگر شکی برایش نماند که اینها همه معجزات و آیات
نبوت او است و کار حزم و
تدبیر نیست.
قرآن کریم تأثیرپذیری
تمدن دوران سلیمان علیه
السلام از توان جنیان را چنین بیان می فرماید: «
ولسلیمـن الریح عاصفة تجری بامره الی الارض التی بـرکنا فیها وکنا بکل شیء عــلمین• ومن الشیـطین من یغوصون له ویعملون عملا دون ذلک وکنا لهم حـفظین؛
و تندباد را مسخر
سلیمان ساختیم که به فرمان او به سوی سرزمینی که آنرا پر
برکت کرده بودیم حرکت میکرد، و ما از همه چیز آگاه بوده ایم• و گروهی از شیاطین را (نیز) مسخر او قرار دادیم که برایش (
در دریاها) غواصی میکردند و کارهائی غیر از این برای او انجام میدادند و ما آنها را (از تمرد و سرکشی) حفظ میکردیم.»
در این آیات به بخشی از مواهبی که خدا به یکی دیگر از پیامبران یعنی
سلیمان علیه
السلام داده
اشاره میکند نخست میگوید: ما بادهای شدید و طوفانزا را مسخر
سلیمان ساختیم که تحت فرمان او به سوی سرزمینی که ما آن را مبارک کرده بودیم حرکت میکرد، و این کار عجیب نیست، چرا که ما به همه چیز آگاه بوده و هستیم. هم از اسرار عالم هستی و قوانین و نظامات حاکم بر آن آگاهیم، میدانی چگونه آنها را میتوان تحت فرمان آورد، و هم از نتیجه و سرانجام این کار، و به هر حال همه چیز
در برابر علم و قدرت ما خاضع و
تسلیم است.
جمله «و
لسلیمان...» عطف بر جمله «و سخرنا مع داود الجبال» میباشد یعنی قدرت ما چنان است که گاهی کوهها را مسخر یکی از بندگان خود میسازیم تا همراه او
تسبیح گویند، و گاه بادها را تحت فرمان یکی از بندگان خویش قرار میدهیم تا او را به هر جا ببرند.
واژه عاصفة به معنی تندباد یا
طوفان است. البته تصریح به عاصفه (تندباد)
در اینجا ممکن است به عنوان بیان فرد مهمتر باشد، یعنی نه تنها بادهای ملایم بلکه طوفانهای سخت نیز
در فرمان او بودند، چرا که دومی عجیبتر و اعجاب انگیزتر است. و نیز این بادها تنها
در مسیر سرزمین مبارک (
شام ) که قرارگاه
سلیمان بود
در تسخیر او نبودند بلکه به هر جا که میخواست حرکت میکردند، بنابراین تصریح به نام سرزمین مبارک بیشتر به خاطر آنست که مرکز حکومت
سلیمان را تشکیل میداد.
اما اینکه باد چگونه
در اختیار او قرار داشت؟ با چه سرعتی حرکت میکرد؟
سلیمان و یارانش بر چه وسیلهای مینشستند و حرکت میکردند؟ به هنگام حرکت چه عاملی آنها را از سقوط و یا فشار هوا و مشکلات دیگر حفظ میکرد؟ و خلاصه این چه نیروی مرموزی بود که به او امکان یک چنین حرکت سریعی را
در آن عصر و زمان میداد؟.
اینها مسائلی است که جزئیات آن بر ما روشن نیست، همین اندازه میدانیم که این یک
موهبت الهی و خارق عادت بود که
در اختیار این
پیامبر بزرگ گذارده شده بود، و ما از جزئیات آن آگاه نیستیم، و چه بسیار است مسائلی که ما از وجود اجمالیش باخبریم، ولی از شرح و تفصیلش بیخبر، معلومات ما
در برابر مجهولاتمان همچون قطرهای
در برابر اقیانوسی بزرگ است، و یا همچون ذره غباری
در برابر یک کوه عظیم.
«
ولسلیمـن الریح غدوها شهر ورواحها شهر واسلنا له عین القطر ومن الجن من یعمل بین یدیه باذن ربه ومن یزغ منهم عن امرنا نذقه من عذاب السعیر• یعملون له ما یشاء من محـریب وتمـثیل وجفان کالجواب وقدور راسیـت...؛
و برای
سلیمان باد را مسخر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را میپیمود، و عصرگاهان مسیر یک ماه را، و چشمه مس (مذاب) را برای او روان ساختیم، و گروهی از جن پیش روی او به
اذن پروردگار کار میکردند، و هر کدام از آنها از فرمان ما سرپیچی میکرد او را از
عذاب آتش سوزان میچشاندیم! • آنها هر چه
سلیمان میخواست برایش درست میکردند، معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوضها! و دیگهای ثابت (که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود)... ».
«قال رب اغفر لی وهب لی ملکـا لا ینـبغی لاحد من بعدی انک انت الوهاب• فسخرنا له الریح... • والشیـطین کل بناء وغواص؛
گفت: پروردگارا مرا ببخش، و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچکس نباشد، که تو بسیار بخشنده ای• ما باد را مسخر او ساختیم... • و شیاطین را مسخر او ساختیم، هر بناء و غواصی از آنها.».
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تمدن دوران سلیمان».