• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تقریرات صدیقین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تقریرهای گوناگونی برای برهان صدیقین ارائه شده که در این مقاله به آن می‌پردازیم.



ابن‌سینا که مشائی و ادامه دهنده راه فلسفی فارابی و متأثر از اوست در تقریر برهان خود بر واجب‌الوجود از راه تامل در موجود به آیه «... ‌اَو لَم یَکفِ بِرَبِّکَ اَنَّهُ عَلی کُلِّ شَیء شَهید» استشهاد کرده است.

۱.۱ - مقدمه

وی ابتدا به بیان چند مقدمه پرداخته است: الف. اجمالاً موجوداتی هستند. ب. موجودات در واجب و ممکن منحصرند. ج. ‌ممکن برای تحقق در خارج به علّت نیازمند است. د. ‌تسلسل محال است. ه‌. اگر یک موجود ممکن در تحققش نیازمند به علت باشد مجموعه ممکنات هم در تحققشان نیازمند به علت هستند. علت این مجموعه نمی‌تواند افراد مجموعه به نحو انفراد یا اجتماع باشند.

۱.۱.۱ - پذیرفتن واجب‌الوجود

سپس گفته است:لازمه پذیرش این مقدمات پذیرفتن واجب‌الوجودی است که وجوب ذاتی دارد و قائم به ذات و مستقل در هستی خویش است و همه ممکنات با واسطه یا بی‌واسطه به او وابسته‌اند. وی در ادامه می‌افزاید:با تأمل در وجود، بدون واسطه قرار دادن ممکنات که آفریده و فعل او هستند می‌توان خدای متعالی و وحدانیت وی و دوری او از هر نقص امکانی را ثابت کرد، وگرچه از راه آثار هم می‌توان به او راه یافت، این راه محکم‌تر و مطمئن‌تر‌است، آنگاه آیه شریفه ۵۳ سوره فصلت را شاهد مدعای خویش می‌آورد و می‌گوید این شیوه صدیقان است که هستی او (خدا) را بر هستی دیگر چیزها گواه‌ گیرند؛ نه آن‌که از هستی دیگر چیزها بر هستی او استدلال کنند.

۱.۲ - برهان لمّی

گرچه خواجه نصیر این شیوه را استدلال از علت به معلول دانسته و علامه حلی آن را برهان لمی نامیده است؛ اما از آن‌جا که بوعلی در برهان خود از مفهوم وجود - که معلوم ما قرار گرفته و غیر از خداوند و امری اعتباری است - بر واجب استشهاد کرده است، برخی صاحب نظران برهان وی را انّی دانسته‌اند.
[۶] الحاشیة علی شروح الاشارات، ص‌۱۶۳ - ۱۶۴.
برخی نیز اساساً برهان صدیقین را گرچه مفید یقین می‌دانند، اما به دلیل آن‌که در آن از یکی از لوازم وجود به لازم دیگری پی‌برده می‌شود آن را برهان انّی و از میان سایر براهین انّی در این باب شبیه‌ترین آن‌ها به برهان لمّ دانسته‌اند.

۱.۳ - مجاز

به گفته برخی کشف ذات به واسطه خود ذات نه برهان لمّی است و نه انّی و برهان خواندن آن از روی مجاز است.
[۸] تعلیقات علی الحکمة المتعالی، ص‌۵۹۹ - ۶۰۰‌.



ملاصدرا بیش از سایر حکیمان برای طریقه صدیقان به آیات استشهاد کرده، چنان‌که به آیات ۵۳ سوره فصّلت؛ ۱۸ سوره آل‌عمران ؛ ۳۵ سوره نور و نیز آیات ۴۵ سوره فرقان : «ألم تر إلی ربّک کیف مد الظلّ» و ‌۳‌ سوره حدید : «هُوَ الاَوَّلُ والأخِرُ والظّهِرُ والباطِن» استناد کرده است. وی روایتی از امیرمؤمنان و امام صادق (علیهماالسلام) را نیز مؤید برتری روش صدیقان آورده است.

۲.۱ - واجب‌الوجود بالذات

صدرالمتألهین بر مبنای مقدماتی چون اصالت وجود، بساطت و وحدت تشکیکی وجود و تقسیم وجود به مستغنی به ذات و وابسته به غیر ( فقیر بالذات) ثابت می‌کند که در سلسله مراتب تشکیکی وجود، مرتبه‌ای هست که کامل‌تر و تمام‌تر از آن مرتبه‌ای نیست و آن مرتبه، وجودی است که در ذات خویش مستغنی است و هیچ نیاز و نقصی در آن راه ندارد، قائم به ذات است و ماسوای آن وابسته و نیازمند و متکی به آن بلکه عین وابستگی و نیازمندی به آن هستند. چنین حقیقت صرف و کاملی که کامل‌تر از آن نه موجود است و نه قابل تصور ، واجب‌الوجود بالذات است.


حکیم سبزواری نیز که شارح حکمت صدرایی است دو تقریر از برهان صدیقین ارائه داده است:الف. ‌تقریری که بر مبنای اصالت وجود و تشکیک آن و امکان فقری تنظیم شده است؛ به این بیان که وجود اگر واجب باشد مقصود حاصل است و اگر ممکن یعنی فقیر و متعلق به غیر باشد با عنایت به بطلان دور و تسلسل مستلزم واجب و باز مطلوب حاصل است.
[۲۰] شرح المنظومه، ج‌۳، ص‌۵۰۵‌-۵۰۶‌.
ب. تقریری که بر مبنای حقیقت مطلق و محض وجود و اصالت آن است که محال است عدم بر آن عارض شود و از آن نتیجه می‌گیرد که چنین حقیقتی واجب‌الوجود است. خصوصیت تقریر دوم این است که نیازی به طرح تشکیک وجود و نیز نیازی به ابطال دور و تسلسل ندارد. وی همچنین در اثبات صفات کمال برای ذات واجب برهان صدیقین را جاری‌ساخته است.
[۲۲] شرح المنظومه، ج‌۳، ص‌۵۰۶‌.



بیان وی در تفسیر برخی آیات، منطبق بر شیوه صدیقان در رسیدن به حق است؛ از جمله در آیه ۵۳ سوره فصّلت که شهید را به معنای مشهود دانسته است و بر اساس آن خدای متعالی برای هر چیزی مشهود خواهد بود، چون موجودی نیست مگر این‌که از هر جهت فقیر و وابسته به اوست و او ‌جل‌جلاله‌ برپا دارنده آن موجود و قاهر بر اوست، پس او برای هر چیزی معلوم و شناخته شده است، اگرچه برخی از معرفتش غافل باشند. وی این برهان را برای خردمندان قوی‌ترین و روشن‌ترین برهان بر توحید می‌داند. طبرسی نیز آیه را دال بر توحید می‌داند.

۴.۱ - مصداق اتمّ نور

در تفسیر آیه «اللّه نورُ السّموت والاَرض» نیز بیانی دارد که می‌توان در برهان صدیقین بدان استشهاد کرد. در بیان مذکور ضمن این‌که وجود شیء را مصداق نور می‌داند خدا را مصداق اتمّ نور دانسته، معتقد است همان‌گونه که هر چیزی به وسیله نور ظهور می‌یابد خدای متعالی هم نوری است که به واسطه او آسمانها و زمین ظهور پیدا کرده است، بنابراین او برای هیچ چیزی مجهول نیست، چون ظهور هر چیزی برای خود یا غیر، از ظهوری است که به واسطه خدای متعالی برای او حاصل شده است، پس خداوند به ذات خود برای آن چیز قبل از آن ظاهر‌است.

۴.۲ - معنای ظاهر

بیان وی در تفسیر آیه ۳ سوره حدید: «هُوَ الاَوَّلُ والأخِرُ والظّهِرُ والباطِن» نیز مؤید شیوه صدیقان است؛ آنجا که در معنای «الظاهِر» می‌نویسد: او از هر ظاهری ظاهرتر است، چون قدرت او بر هر چیزی احاطه دارد و از سوی دیگر وجود او بر هرچیزی محیط است.

۴.۳ - اولین مسئله فلسفی

علامه در آثار فلسفی خویش نیز یکی از کوتاه‌ترین و محکم‌ترین راههای رسیدن به واجب‌الوجود را برهانی می‌داند که به ابتکار خویش و بر مبنای پذیرش اصل واقعیت به عنوان اولین مسئله فلسفی که حد فاصل سفسطه از فلسفه است آن را این‌گونه تقریر می‌کند:واقعیت که در ثبوت آن تردیدی نداریم هرگز نفی نمی‌پذیرد و نابودی برنمی‌دارد و حتی فرض نفی آن مستلزم ثبوت آن است، پس اصل واقعیت وجوب ذاتی دارد و اشیایی که واقعیت دارند در واقعیتشان قائم به او هستند.
[۳۳] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج‌۶‌، ص‌۹۶۲، «اصول فلسفه و روش رئالیسم».
[۳۴] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج‌۶‌، ص۹۷۰، «اصول فلسفه و روش رئالیسم».


۴.۴ - خصوصیات

از خصوصیات بارز این تقریر این است که اولا چون بر مبنای پذیرش اصل واقعیت است هم می‌تواند مورد پذیرش معتقدان به اصالت وجود باشد هم قائلان به اصالت ماهیت، چون دسته اول مابازای واقعیت خارجی را وجود و دسته دوم ماهیت می‌دانند. ثانیاً در این برهان نیز نیازی به ابطال دورو تسلسل نیست.


الاشارات و التنبیهات؛ اقبال الاعمال؛ بحارالانوار؛ پیام قرآن؛ تعلیقات علی الحکمة المتعالیه؛ تفسیر القرآن‌الکریم، صدرالمتالهین؛ الحاشیة علی شروح الاشارات؛ الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه؛ خدا در نهج‌البلاغه؛ شرح المنظومة السبزواری؛ الکافی؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ مجموعه آثار، استاد مطهری؛ مفاتیح الغیب؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ وحدت از دیدگاه عارف و حکیم.


۱. فصّلت/سوره۴۱، آیه۵۳.    
۲. فصّلت/سوره۴۱، آیه۵۳.    
۳. ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، ص۱۰۲‌.    
۴. طوسی، خواجه نصیرالدین، شرح الاشارات والتنبیهات، ج‌۳، ص‌۶۶‌.    
۵. حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص‌۲۸۰.    
۶. الحاشیة علی شروح الاشارات، ص‌۱۶۳ - ۱۶۴.
۷. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‌، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ج‌۶‌، ص‌۱۳.    
۸. تعلیقات علی الحکمة المتعالی، ص‌۵۹۹ - ۶۰۰‌.
۹. فصّلت/سوره۴۱، آیه۵۳.    
۱۰. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‌، تفسیر القرآن الکریم، ج‌۲، ص‌۸۳‌-۸۴‌.    
۱۱. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۸.    
۱۲. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‌، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ج‌۶‌، ص‌۲۶.    
۱۳. نور/سوره۲۴، آیه۳۵.    
۱۴. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‌، تفسیر القرآن الکریم، ج‌۴، ص‌۳۶۰‌-۳۶۱.    
۱۵. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۵.    
۱۶. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‌، مفاتیح الغیب، ص۲۷۴.    
۱۷. حدید/سوره۵۷، آیه۳.    
۱۸. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‌، تفسیر القرآن الکریم، ج‌۶‌، ص‌۱۵۶‌-۱۵۷.    
۱۹. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‌، تفسیر القرآن الکریم، ج‌۲، ص‌۸۳‌-۸۴‌.    
۲۰. شرح المنظومه، ج‌۳، ص‌۵۰۵‌-۵۰۶‌.
۲۱. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‌، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ج‌۶‌، ص‌۱۶.    
۲۲. شرح المنظومه، ج‌۳، ص‌۵۰۶‌.
۲۳. فصّلت/سوره۴۱، آیه۵۳.    
۲۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۷، ص‌۴۰۵.    
۲۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۷، ص‌۴۰۵.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۴.    
۲۷. نور/سوره۲۴، آیه۳۵.    
۲۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۵، ص‌۱۲۲.    
۲۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۵، ص۱۳۸.    
۳۰. حدید/سوره۵۷، آیه۳.    
۳۱. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۹، ص‌۱۴۵.    
۳۲. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‌، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ج‌۶‌، ص۱۵-۱۶.    
۳۳. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج‌۶‌، ص‌۹۶۲، «اصول فلسفه و روش رئالیسم».
۳۴. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج‌۶‌، ص۹۷۰، «اصول فلسفه و روش رئالیسم».



دائرة‌المعارف قرآن کریم، مقاله برهان صدیقین.    




جعبه ابزار