• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عقاید معتزله (تفویض)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جبرگرائی اهل حدیث و اشاعره از سوئی و تفویض معتزله از سوی دیگر باعث اختلافی مهم در کلام می‌شود. در واقع بررسی رابطه انسان با فعل خویش و رابطه فعل خداوند با مخلوقات باعث بوجود آمدن چنین نزاعی شده است. از نظر مکتب وحی شکی نیست که این دو نظریه (جبر و تفویض) باطل است. در این مقاله نظریه معتزله (تفویض) بررسی می‌شود.



تفویض به عنوان نتیجه بحث عدل در مکتب معتزله مورد توجه بوده است. معتزله با پذیرش عدل الهی، جبرگرائی را ظلم دانسته و ساحت خداوند را از آن منزه می‌دانند اما با رد جبر به رابطه بین انسان و افعال اختیاری او پاسخی اشتباه دادند و از آن تعبیر به تفویض می‌کنند. تفویض به برقراری رابطه انسان و فعل او پرداخته اما این ارتباط را خارج از اراده و قدرت و مشیت الهی تصور و اثبات نموده است.
[۳] اسفراینی، طاهر بن محمد، التبصیرفی الدین، ص۶۴.
عدم تاثیر خداوند در افعال انسان‌ها و استقلال کامل انسان‌ها در افعال خویش با توحید معتزلی متناسب است. توحیدی که جز الحاد و تشبیه را ثابت نمی‌کند.واضح است که این توحید با مبانی توحیدی مکتب معصومین(علیهم‌السّلام) در تضاد است و این نشان‌دهنده این است که اساس توحید معتزلی باطل و مردود است.


عقاید معتزلی مثل نفی قدرت و اراده الهی در افعال انسان‌ها از نتایج انکار توحید افعالی اهل حدیث است. اهل حدیث معتقد است که هر فعلی (حتی افعال انسانها) مستقلا فعل خداوند است و از این رو به جبر در افعال انسان نیز معتقد می‌شوند. معتزله با انکار توحید افعالی اهل حدیث که موجب جبرگرائی بود به دام تفویض افتادند. معتزله معتقدند که خداوند هیچ ارتباطی با افعال انسان‌ها ندارد.
[۷] اسفراینی، طاهر بن محمد، التبصیر فی الدین، ص۶۴، بیروت، عالم الکتب، ۱۹۸۳، الطبعة الاولی.
[۸] فخررازی، محمد بن عمر، اعتقاد المسلمین و المشرکین، ص۳۸، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۲.
[۱۰] بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر بن محمد، الفرق بین الفرق وبیان الفرقة الناجیة، ص۹۴، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعةالثانیة.
این دو نظریه در حد افراط و تفریظ در این مساله نمایان می‌شود.


همانطور که بیان شد افراط و تفریظ در این مساله به جبرگرائی و تضاد با توحید کشیده شده است. در مکتب اهل بیت(علیهم‌السّلام) با رد این دو نظریه، جواب صحیح داده شده است؛
لاجبر و لا تفویض بل امر بین الامرین
با رد این دو نظریه رابطه صحیح بین انسان و افعال او و رابطه اراده الهی با آن بیان شده است. اختیار به عنوان نظر صحیح در مکتب اهل بیت(علیهم‌السّلام) ردی بر جبر و تفویض است. انسان‌ها افعال اختیاری خود را از رفتارهای غیر اختیاری تشخیص می‌دهند. اما نکته اساسی این است که انسان‌ها اعمال قدرت و اراده‌ای را که نسبت به افعال انجام می‌دهند خارج از محدوده قدرت و اراده خداوند نمی‌دانند و در نتیجه مانند معتزله معتقد نیستند که انسان‌ها افعال خود را بدون مشیت الهی انجام دهند بلکه معتقدند که انسان‌ها افعال خود را اختیارا در محدوده قدرت الهی انجام می‌دهند. اختیار در محدوده مشیت الهی، خلاصه امر بین الامرین است.
امام خمینی برای روشن‌تر شدن نظریه امر بین الامرین، دو تمثیل در آثار خود بیان می‌کند یکی مثال خورشید و آینه و دیگری رابطه قوای نفس با نفس.
۱- مثال خورشید و آینه: امام‌ خمینی با استفاده از این مثال، ظرایف و دقایق مهمی از نظریه امر بین الامرین و جایگاه نازل هر یک از مفوضه و جبریه را ارائه می‌دهد. به اعتقاد ایشان وقتی آینه در مقابل خورشید قرار می‌گیرد، نور خورشید ابتدا در آینه و سپس‌ در دیوار مقابل آینه تابیده می‌شود، اشراق خورشید اولاً و بالذات در آینه است و انعکاس اشراق آن از آینه به دیوار ثانیاً و بالعرض است. ازاین‌رو اشراق خورشید تام و کامل است و هیچ‌گونه نقصی ندارد. حدّ و نقص در اشراق تابیده‌ شده بر دیوار است و از ناحیه خورشید نیست؛ بلکه از ناحیه آینه‌ای است که واسطه میان خورشید و دیوار است. محدودیت و نقص که در اشراق تابیده‌ شده بر دیوار است، اعتباری و عدمی است. به اعتقاد امام‌ خمینی مفوضه معتقدند، سبب اشراق دوم بر دیوار، آینه مستقل است، یعنی آینه با استقلال کامل سبب تابیده شدن نور بر دیوار است در مقابل مجبّره می‌گویند؛ سبب اشراق دوم بر دیوار، خورشید است. لکن طبق نظریه امر بین الامرین، سبب اشراق دوم بر دیوار، آینه غیرمستقل است و به‌واسطه خورشید در آینه است؛ زیرا اگر خورشید نبود نوری بر دیوار نقش نمی‌بست. پس آینه به کمک خورشید، سبب ایجاد نور با محدودیت‌های خاص خود بر پهنای دیوار است پس افعال انسان حقیقتاً به انسان و خدا منسوب هستند، افعال خیر انسان بالذات به خدا و افعال شر او بالذات به انسان تعلق دارند.
۲- مثال رابطه قوای نفس با نفس: به اعتقاد امام‌ خمینی همان گونه که افعال مباشری انسان هم به قوای نفس و هم به خود نفس استناد داده می‌شود، افعال انسان نیز هم به خود انسان و هم به خدا نسبت داده می‌شوند و همان‌طور که قوای نفس، فانی در خود نفس بوده و به ‌همین ‌جهت افعال آنها به نفس استناد داده می‌شوند، افعال وجودات امکانی نیز ازآنجاکه همه وجودات امکانی فانی در وجود حق هستند، به وجود حق نیز منسوب می‌گردند. درحقیقت علت اصلی انتساب دوگانه افعال رابطه طولی بین فعل حق و فعل انسان است.


عده‌ای گفته‌اند: خداوند اختیار را به انسان اعطاء کرده و قدرت اعمال اختیار را هم به او بخشیده، در نتیجه افعال انسان مربوط به اراده خداوند است و انسان‌ها در اعمال اختیاری مجبور هستند.

۴.۱ - جواب شبهه

صحیح است که اختیار و اراده و قدرت و اعمال اختیار و قدرت به اراده و مشیت الهی در نهاد انسان‌ها قرار گرفته است اما این مطلب به معنی جبر نیست؛ زیرا هر انسانی که به اراده خدا اختیار دارد و از آن بهره می‌برد به ضرورت عقلی بین ضربان قلب و راه رفتن فرق می‌گذارد. گر چه هر دو فعل (ضربان قلب و راه رفتن) به اراده الهی انجام می‌شود ولی در ضربان قلب، اراده الهی متعلق به قلب انسان است که از اختیار و اراده انسان خارج است اما در افعالی مانند راه رفتن متعلق به اراده و اختیار انسان است و بواسطه اختیار انسان بین فعل و اراده الهی، جبر را زائل می‌کند. اما معتزله برای فرار از اشکال جبر به دام تفویض گرفتار شدند.


معتزله با اعتقاد به تفویض، معارف شرعی مختلفی را منکر می‌شوند. قضاء و قدر از جمله مسائل مهمی است که در این مکتب باید در بوته انکار واقع شود. قضاء و قدر به عنوان ساختار و کیفیت اداره جهان توسط خداوند بر افعال انسان‌ها نیز حاکمیت دارد که از سوی معتزله انکار می‌شود.
توفیق و عنایت خداوند برای کمک به انسان‌ها در جهت کمال و رشد، رفع نقائص، انجام واجبات و ترک محرمات، توبه و... بر طبق مبانی تفویض در محدوده افعال انسان‌ها واقع نمی‌شود.
دعا و استمداد از خداوند برای توفیق یافتن به اعمال نیکو و دوری جستن از بدی‌ها و نیز رستگاری و نجات یافتن از عذاب، در عقاید و مقالات معتزلی نمی‌گنجد؛ زیرا تمامی این امور از وابستگی اراده الهی بر سرنوشت انسان‌ها و بالتبع بر اعمال انسان‌ها حکایت می‌کند که تفویض منکر آن است.


در روایات معصومین(علیهم‌السّلام) برای رد مبانی معتزله از جمله تفویض با بیانات مختلفی روبرو هستیم:
۱. امام صادق(علیه‌السّلام) فرمودند: (انا لا نقول جبرا و لا تفویضا) ما نه به جبر معتقدیم و نه به تفویض.
۲. کسی که معتقد باشد که امور به ایشان تفویض شده است قدرت خدا را سست شمرده، پس او کافر است (رجل یزعم ان الامرمفوض الیهم فهذا وهن الله فی سلطانه فهو کافر).
۳. رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: (صنفان من امتی لا نصیب لهما فی الاسلام الغلاة و القدریة) دو گروه از امت من بهره‌ای از اسلام ندارند؛ غالیان و قدریه.
۴. هفتاد پیامبر از طرف خدا قدریه (معتقدین به تفویض) را لعنت نمودند (لعن الله القدریة علی لسان سبعین نبیا).


۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵، ص۱۲۸، بیروت - لبنان، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ هجری قمری.    
۲. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵، ص۸۳، بیروت - لبنان، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ هجری قمری.    
۳. اسفراینی، طاهر بن محمد، التبصیرفی الدین، ص۶۴.
۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵، ص۸.    
۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵، ص۸.    
۶. حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۲۱، قم، مؤسسه دار الهجرة، ۱۴۰۷ هجری قمری، یک جلدی.    
۷. اسفراینی، طاهر بن محمد، التبصیر فی الدین، ص۶۴، بیروت، عالم الکتب، ۱۹۸۳، الطبعة الاولی.
۸. فخررازی، محمد بن عمر، اعتقاد المسلمین و المشرکین، ص۳۸، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۲.
۹. شهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ص۴۴، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴.    
۱۰. بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر بن محمد، الفرق بین الفرق وبیان الفرقة الناجیة، ص۹۴، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعةالثانیة.
۱۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵، ص۱۲، بیروت - لبنان، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ هجری قمری.    
۱۲. خمینی، روح‌الله، تنقیح الاصول، ج۱، ص۲۱۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸.    
۱۳. خمینی، روح‌الله، الطلب و الاراده، ص۴۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۹.    
۱۴. خمینی، روح‌الله، تنقیح الاصول، ج۲۱۹-۲۲۰، ص، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸.    
۱۵. خمینی، روح‌الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۰۴، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.    
۱۶. خمینی، روح‌الله، الطلب و الاراده، ص۴۰-۴۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۹.    
۱۷. خمینی، روح‌الله، الطلب و الاراده، ص۴۱-۴۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۹.    
۱۸. حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۲۱، قم، مؤسسه دارالهجرة، ۱۴۰۷ هجری قمری.    
۱۹. حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۲۲.    
۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵، ص۱۲۸، بیروت - لبنان، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ هجری قمری.    
۲۱. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵، ص۴، بیروت - لبنان، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ هجری قمری.    
۲۲. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵، ص۱۰.    
۲۳. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵، ص۸.    
۲۴. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵، ص۵.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تفویض در مکتب معتزله».    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار