تفسیر فقهی قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفسیر فقهی، گرایشی در
تفسیر قرآن میباشد. در این گرایش تفسیری،
مفسر،
آیات الاحکام یعنی
آیات بیانگر
احکام شرعی متعلق به اعمال مکلفان را تفسیر و تبیین میکند.
تفسیر فقهی در میان دیگر گرایشهای
تفسیر قرآن، اهمیت و ضرورت ویژهای دارد، زیرا
قرآن کریم از دیدگاه همه
مذاهب اسلامی مهمترین منبع
تشریع احکام و
قوانین اسلامی است و اعتبار و
حجیت سنت که عمده
احکام شرعی از آن
استنباط و استخراج میشود نیز به
قرآن باز میگردد، از این رو
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)
و
اهل بیت (علیهمالسلام)
در روایاتی متعدد، به
مسلمانان توصیه کردهاند که اگر سخنی از سخنان منسوب به ما با کتاب خدا مخالف بود آن را نپذیرید، بر این اساس، توجه به مباحث و
آیات فقهی قرآن و تفسیر و تبیین این
آیات از مهمترین نیازهای ضروری مسلمانان به شمار میرود که
فقهای اسلامی از صدر
اسلام تاکنون به آن توجه کرده و در تألیفاتی خاص یا ضمن تفاسیر جامع یا کتب فقهی به شرح و تفسیر این آیات پرداختهاند.
در تعیین گستره مباحث فقهی و
آیات الاحکام قرآن میان عالمان اسلامی دو دیدگاه وجود دارد: مشهور فقیهان و مفسران، محدوده آیات فقهی قرآن را منحصر به آیات بیانگر
احکام فرعی و تکالیف عملی مانند
طهارت،
نماز،
روزه،
زکات،
خمس،
حج،
جهاد،
نکاح،
ارث،
حدود،
دیات و
عقود میدانند.
به نظر اینان، آیات فقهی قرآن بسیار اندکاند و شمار آنها از ۵۰۰
آیه نمیگذرد؛
اما برخی دیگر برآناند که افزون بر موضوعات یاد شده مباحث فقهی دیگری نیز در قرآن مطرحاند. بر اساس این دیدگاه بسیاری از آیات دیگر قرآن از جمله
آیات تاریخی و
قصص،
آیات اخلاقی، آیات مربوط به
مَثَلها و
آیات اعتقادی را میتوان از آیات الاحکام دانست و از آنها
حکم فقهی استنباط کرد.
شمار آیات فقهی قرآن را ۲۰۰
۲۴۰
۳۴۰
و ۳۷۰
آیه گفتهاند.
عبدالوهاب خلاّف آنها را ۲۸۵ آیه شمارش کرده، میگوید: احکام قرآن در زمینه احوال شخصی و خانواده ۷۰ آیه، درباره
معاملات میان مردم ۷۰ آیه،
احکام جنایی و
جزایی که برای حفظ حیات مردم و اموال و اعراض و حقوق آنان آمدهاند ۳۰ آیه، احکام مربوط به
قضا و
شهادات ۱۳ آیه، احکام دستورات و قواعد کلی برای تنظیم سیاسی جامعه ۱۰ آیه، احکام بین المللی و مسائل مربوط به معاملات دولتها و نیز
جنگ و
صلح ۲۰ آیه و
احکام اقتصادی، مالی و مسائل مربوط به تهیدستان و توانگران ۱۰ آیهاند.
مشهور میان علمای اسلامی این است که قرآن دارای ۵۰۰ آیه فقهی است.
عدهای نیز کتب تفسیری آیات الاحکام را به همین عنوان نام نهادهاند که از آن جمله میتوان به تفسیر الخمسمائة آیة فی الاحکام
مقاتل بن سلیمان (م. ۱۵۰ ق.) و النهایة فی تفسیر خمسمائة آیة فی الاحکام
احمد بن عبدالله متوج بحرانی (م. ۷۷۱ ق.) اشاره کرد؛
ولی بسیاری از فقهای اسلامی شمار آیات فقهی قرآن را بیش از این مثلا ۸۰۰
یا ۹۰۰
آیه دانستهاند.
برخی دیگر نیز درباره افزونتر بودن آیات فقهی قرآن از شمارش مشهور گفتهاند: شمار آیات الاحکام به اختلاف
قریحهها و
ذهنهای گوناگون بستگی دارد و برای کسی که
خداوند باب استنباط را در
دل او گشوده و
اصول و احکام و
فروع را میشناسد بیش از این تعداد است.
برخی از معاصران با نگرش جدید آیات فقهی قرآن را بیش از ۲۰۰۰ آیه دانسته
و در این باره گفتهاند: در قرآن
آیات فقهی فراوانی هست که ظاهر آنها پیوندی با احکام شرعی ندارد؛
ولی میتوان از آنها حکم فقهی استفاده کرد؛ مانند آیه «اَوَ مَن یُنَشَّؤُا فِی الحِلیَةِ و هُوَ فِی الخِصامِ غَیرُ مُبین»
که در ظاهر به روحیه خاص و ظریف
زنان و ناتوانی آنان در مقام گفتوگو و جدل اشاره دارد و از نظر فقهی مستند عدم صلاحیت زنان در تصدی امر
قضاوت است.
مباحث فقهی مطرح شده در قرآن و آیات الاحکام آن ویژگیهایی دارند که با روایات و نیز متون فقهی متداول متفاوتاند؛ مانند:
بر خلاف
روایات، قرآن غالباً احکام شرعی را به صورت فشرده،
مجمل و با عناوین کلی بیان کرده است؛
مانند «اَحَلَّ اللّهُ البَیعَ»،
«اَوفُوا بِالعُقود»،
«لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفسًا اِلاّ وُسعَها»
و «فَمَنِ اضطُرَّ غَیرَ باغ و لا عاد فَلاَ اِثمَ عَلَیهِ».
پراکنده بودن آنها در آیات و سورههای مختلف
، چنان که اصل اقامه نماز در آیه ۴۳
بقره /۲،
لزوم تحفظ بر نماز در آیه ۲۳۸ بقره/ ۲،
خضوع در نماز در آیه ۲
مؤمنون /۲۳، رو به
قبله بودن در نماز در آیه ۱۴۴ بقره/ ۲،
طهارت و چگونگی انجام آن در آیه ۶
مائده / ۵
و
نماز جماعت را در آیه ۴۳ بقره/۲
بیان کرده است.
احکام فقهی در قرآن به صورت
نص و غیر قابل تردید بیان نشده، از این رو برداشتهایی گوناگون میپذیرد،
در نتیجه استناد به بسیاری از آنها مشکل است،
چنانکه در آیه «و اَقِمِ الصَّلوةَ طَرَفَیِ النَّهارِ»
به صراحت مراد از دو طرف روز روشن نشده است و از این رو فقها احتمالهایی گوناگون از جمله وقت
نماز صبح و
مغرب،
صبح و
عشا، صبح و عصر و صبح و ظهر را در معنای آن دادهاند.
بیان احکام در لابه لای دیگر
معارف قرآن از جمله مباحث تاریخی، اعتقادی، امثال و مانند آن؛
مانند
حکم مشروعیت اجاره که ضمن نقلی تاریخی درباره
اجیر شدن موسی (علیهالسلام)
بیان شده است؛
یا حکم قطع انگشتان دست
سارق و باقی گذاردن کف دست ضمن آیهای اعتقادی؛
یا احکامی مانند مالک نشدن
بردگان یا
وجوب وفا به عهد و
حرمت نقض آن
که در قالب
مَثَل آمدهاند.
به کارگیری لحنهای متفاوت در بیان احکام.
مثلاً در بیان احکام الزامی همه جا کلمات
امر و
نهی یا
واجب و
حرام به کار نرفتهاند تا حکم شرعیِ موضوع برای همگان روشن باشد، بلکه برای حکم ایجابی گاه کلمه «امر»
یا فعل امر
به کار رفته است؛ لیکن در بسیاری موارد با تعابیر «کُتِبَ»،
«کِتاباً»،
«فَرَضَ»
و «قَضی»
آمده است. گاهی
جمله خبریه است؛ مانند «لا یَمَسُّهُ اِلاَّالمُطَهَّرون»
و گاه در هیئت مصدر: «فَضَربَ الرِّقاب».
افزون بر اینها، گونههایی از بیانهای قرآنی نشان دهنده مشروعیت کارهاییاند؛ مانند اعمالی که
قرآن آنها را بزرگ شمرده، انجام دهنده آنها را
مدح کرده، به آنها رضایت داده، آنها را به پاکی یا به داشتن برکت وصف کرده، آنها را موجب جلب
محبت،
پاداش،
هدایت خداوند،
آمرزش گناهان او و یاری وی از سوی خداوند دانسته، آنها را مقبول خداوند شمرده، وعده برطرف کردن
حزن و
اندوه از انجام دهنده آنها را داده، از
دعای پیامبر برای حصول آن اعمال خبر داده یا آنها را موجب
تقرب به خداوند دانسته است، اعم از اینکه این مشروعیت در قالب وجوب باشد یا
استحباب.
برای
نواهی هم به جز کلمات «نهی»،
«حَرَّمَ»
و فعل نهی،
از تعابیری مانند «ما کانَ لِمُؤمِن»،
«لَن یَجعَلَ اللّه»،
«وَیلٌ»
«لَیسَ البِرُّ»،
«ما کانَ لِبَشَر»
استفاده شده است، افزون بر این، خداوند ترک آنها را
طلب کرده، آن عمل یا انجام دهنده آن را
مذمت یا او را به
چارپایان یا
شیطان تشبیه کرده، آن عمل را مانع هدایت یا قبولی دیگر اعمال و سبب رستگار نشدن انجام دهنده آن و نیز
عذاب دنیوی و
اخروی او شمرده، آن عمل را سبب
لعنت خداوند یا زوال
نعمت او از آن شخص دانسته، انجام آن عمل را موجب اجرای حدود الهی شمرده، عامل آن را به
توبه فرا خوانده، یا شیطان را
ولی او شمرده، آن عمل را
گناه یا
ظلم یا طغیانگری یا تجاوز به
حدود الهی یا حقوق مردم شمرده، آن عمل را سبب نومیدی شخص در
دنیا یا
آخرت دانسته، پرهیز از آن را سبب ورود به
بهشت و برخورداری از هدایت،
رحمت و نعمتهای الهی دانسته، یا انجام دهندگان آن عمل را به عدم هدایت،
اصلاح و
تزکیه نکردن آنان، سخن نگفتن خداوند با آنان در
قیامت و مسلط کردن شیطان بر آنان
تهدید کرده است، اعم از اینکه عدم مشروعیت به نحو حرمت باشد یا
کراهت. البته دلالت این تعبیرها بر حرمت بیشتر از کراهت است.
مباح و مشروع بودن نیز با شکل و تعابیری نشان داده شده؛ مانند «اَحَلَّ»،
«أَذِنَ»،
امر پس از
منع: «اِذَا حَلَلتُم فَاصطادوا»،
نفی
جُناح: «لَیسَ عَلَیکُم جُناح»،
نفی
حرَجَ: «لَیسَ عَلَی الاَعمی حَرَج»،
استفهام: «قُل مَن حَرَّمَ زینَةَ اللّه»،
نفی
اِثْم: «فَلاَ اِثمَ عَلَیه»؛
همچنین اعمالی که
خداوند از حرام کردن آنها
سکوت کرده یا از وقوع آن در زمان
وحی و عدم نهی
پیامبر از آن خبر داده، یا حرام کردن آن را از سوی برخی مذمت کرده یا حرام بودن آن را
انکار کرده یا از انجام آن از سوی مؤمنان در امتهای گذشته خبر داده و استفاده همه اشیاء و اموری که
خلقت آن را برای
انسان شمرده است مشروع و مباحاند.
بر اساس آیاتی مانند «و اَنزَلنا اِلَیکَ الذِّکرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیهِم»
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نخستین مفسر قرآن به شمار میرود که وظیفه دارد
آیات قرآن از جمله آیات فقهی را برای مسلمانان تفسیر کند.
تفسیر فقهی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) دو قسم است:
بیشتر موارد تفسیر فقهی آن حضرت سخنان یا اعمالی است که در تبیین احکام و مباحث شرعی مورد نیاز
مسلمانان از آن حضرت صادر شده، بدون اینکه در آن مورد به قرآن استناد شود. قسمت عمده این سخنان یا اعمال در واقع تفسیر و تبیین همان
آیات فقهی قرآن کریم است، چنانکه در روایتی فرمود:
مناسک خود را از من فرا گیرید
یا فرمود: همانگونه که من
نماز میگزارم نماز بگزارید.
مواردی که آن حضرت، مستند
حکم شرعی خود را نیز از قرآن بیان کردهاند. در این شیوه روایات کمشماری از آن حضرت نقل شدهاند، چنانکه در پاسخ پرسش
عمار درباره چگونگی
تیمم فرمود: خداوند در این باره چنین
حکم کرده است: «فَتَیَمَّموا صَعیدًا طَیِّبًا»
آنگاه کیفیت تیمم را بیان فرمود؛
همچنین مراد از
استطاعت در آیه «و لِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ البَیتِ مَنِ استَطاعَ اِلَیهِ سَبیلاً»
را
زاد و
راحله سفر شناساند.
بر پایه روایتی دیگر، با استناد به
آیه «فَتَحریرُ رَقَبَة مُؤمِنَة»
آزادسازی بردگان خردسال را برای
کفاره کافی ندانست، زیرا خداوند در این آیه برده را با وصف
ایمان آورده و شرط تحقق ایمان نیز
بلوغ است.
روایات متعدد دیگری نیز با همین روش از آن حضرت نقل شدهاند.
آیات الاحکام تطبیقی، محمد فاکر میبدی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۳ ش؛ الاتقان، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۷ ق؛ الاجتهاد فی الشریعة الاسلامیه، القرضاوی، کویت، دارالعلم، ۱۴۱۷ ق؛ احکام القرآن، ابن العربی (م. ۵۴۳ ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ احکام القرآن، الجصاص (م. ۳۷۰ ق.)، به کوشش صدقی محمد، مکة، المکتبة التجاریه؛ احکام القرآن، ابن ادریس الشافعی (م. ۲۰۴ ق.)، به کوشش عبدالغنی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۰ ق؛ اسباب النزول، الواحدی (م. ۴۶۸ ق.)، قاهرة، الحلبی و شرکاه، ۱۳۸۸ ق؛ الاسلام عقیدة و شریعه، محمود شلتوت، قاهرة، دارالشروق، ۱۴۱۰ ق؛ الاقتصاد الهادی، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)، به کوشش حسن سعید، تهران، مکتبة جامع چهل ستون، ۱۴۰۰ ق؛ الاکلیل فی استنباط التنزیل، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)، به کوشش عامربن علی، جدّة، دارالاندلس
الخضراء، ۱۴۲۲ ق؛ الام، الشافعی (م ۲۰۴ ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ ق؛ انوار الاصول، تقریر ابحاث استاد مکارم شیرازی، احمد القدسی، قم، نسل جوان، ۱۴۱۶ ق؛ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق؛ بدایة المجتهد، ابن رشد القرطبی (م. ۵۹۵ ق.)، به کوشش خالد العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛ البرهان فی علوم القرآن، الزرکشی (م. ۷۹۴ ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۵ ق؛ البیان فی تفسیر القرآن، الخوئی (م. ۱۴۱۳ ق.)، انوارالهدی، ۱۴۰۱ ق؛ پژوهشهای قرآنی (فصلنامه)، مشهد، دفتر تبلیغات؛ تأسیس الشیعة لعلوم الاسلامی، سید حسن صدر (م. ۱۳۵۴ ق.)، اعلمی؛ تاریخ التشریع الاسلامی، محمد
الخضری بک، بیروت، دارالقلم؛ التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ تفسیر جامع آیات الاحکام، زین العابدین قربانی لاهیجی، قم، سایه، ۱۳۷۵ ش؛ تفسیر الصافی، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ ق؛ تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ ق.)، به کوشش رسولی محلاّتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۹ ق؛ تفسیر القمی، القمی (م. ۳۰۷ ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق؛ التفسیر المنیر، وهبة الزحیلی، بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۱ ق؛ تفسیر نورالثقلین، العروسی الحویزی (م. ۱۱۱۲ ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش؛ تفسیر و تفاسیر شیعه، عبدالحسین شهیدی صالحی، قم، حدیث امروز، ۱۳۸۱ ش؛ التفسیر والمفسرون، الذهبی، قاهرة، دارالکتب الحدیثة، ۱۳۹۶ ق؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، مشهد، الجامعة الرضویة، ۱۴۱۸ ق؛ تهذیب الاحکام، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ ش؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛ الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق؛ جامع المقاصد، الکرکی (م. ۹۴۰ ق.)، قم، آل البیت (علیهمالسلام)، ۱۴۱۱ ق؛ جایگاه قرآن در استنباط احکام، سیف الله صرامی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۸ ش؛ جواهر الکلام، النجفی (م. ۱۲۶۶ ق.)، به کوشش قوچانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ الحدائق الناضره، یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ ش؛ الخلاف، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)، به کوشش سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ ق؛ دراسات فی القرآن الکریم، محمد ابراهیم الحفناوی، مصر، دارالحدیث؛ الدرالمنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق؛ دعائم الاسلام، النعمان المغربی (م. ۳۶۳ ق.)، به کوشش فیضی، قاهرة، دارالمعارف، ۱۳۸۳ ق؛ ذخیرة المعاد، محمد باقر السبزواری (م. ۱۰۹۰ ق.)، آل البیت (علیهمالسلام) لاحیاءالتراث؛ الذریعة الی اصول الشریعه، السید المرتضی (م. ۴۳۶ ق.)، به کوشش گرجی، تهران، دانشگاه، ۱۳۴۰ ش؛ ذکری، الشهید الاول (م. ۷۸۶ ق.)، چاپ سنگی؛ روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان، الشهید الثانی (م. ۹۶۵ ق.)، قم، آل البیت (علیهمالسلام) لاحیاءالتراث؛ زبدة البیان، المقدس الاردبیلی (م. ۹۹۳ ق.)، به کوشش استادی و زمانی نژاد، قم، مؤمنین، ۱۳۷۸ ش؛ السنن الکبری، البیهقی (م. ۴۵۸ ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق؛ صحیح مسلم، مسلم (م. ۲۶۱ ق.)، بیروت، دارالفکر؛ صحیح مسلم بشرح النووی، النووی (م. ۶۷۶ ق.)، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ ق؛ العدة فی اصول الفقه، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)، به کوشش انصاری قمی، قم، ستاره، ۱۴۱۷ ق؛ علم اصول الفقه، عبدالوهاب خلاف، قاهرة، مکتبة الدعوة الاسلامیة، ۱۹۵۶ م؛ عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور (م. ۸۸۰ ق.)، به کوشش عراقی، قم، سیدالشهداء، ۱۴۰۳ ق؛ فقه الاسلام، حسن احمد الخطیب، مصر، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۲ م؛ فقه پژوهی قرآنی، سید محمد علی ایازی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۸۰ ش؛ فقه القرآن، الراوندی (م. ۵۷۳ ق.)، به کوشش حسینی، قم، کتابخانه نجفی، ۱۴۰۵ ق؛ الفهرست، ابن الندیم (م. ۴۳۸ ق.)، تهران، مروی، ۱۳۹۳ ق؛ قوانین الاصول، میرزا ابوالقاسم القمی (م. ۱۲۳۱ ق.)، سنگی؛ الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛ کشاف القناع، منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق؛ کنزالعرفان فی فقه القرآن، السیوری (م. ۸۲۶ ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۳ ش؛ کنزالعمال، المتقی الهندی (م. ۹۷۵ ق.)، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق؛ المبسوط فی فقه الامامیه، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، مکتبة المرتضویه؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ المجموع فی شرح المهذب، النووی (م. ۶۷۶ ق.)، دارالفکر؛ المحاسن، ابن خالد البرقی (م. ۲۷۴ ق.)، به کوشش حسینی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۲۶ ش؛ مختلف الشیعه، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ ق؛ مسالک الافهام الی آیات الاحکام، فاضل الجواد الکاظمی (م. ۱۰۶۵ ق.)، به کوشش شریف زاده، تهران، مرتضوی، ۱۳۶۵ ش؛ المستدرک علی الصحیحین، الحاکم النیشابوری (م. ۴۰۵ ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ مستدرک الوسائل، النوری (م. ۱۳۲۰ ق.)، بیروت، آل البیت (علیهمالسلام) لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ ق؛ المستصفی، الغزالی (م. ۵۰۵ ق.)، به کوشش محمد عبدالسلام، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق؛ مغنی المحتاج، محمد الشربینی (م. ۹۷۷ ق.)، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۳۷۷ ق؛ المغنی والشرح الکبیر، عبدالله بن قدامة (م. ۶۲۰ ق.)، و عبدالرحمن بن قدامة (م. ۶۸۲ ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ المفسرون حیاتهم و منهجهم، سید محمد علی ایازی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ ق؛ منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، محمد ابراهیم جناتی، تهران، کیهان، ۱۳۷۰ ش؛ منتهی المرام، محمد بن حسین عزالاسلام، بیروت، دارالمناهل والدارالیمینیة، ۱۴۱۶ ق؛ منتهی المطلب، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.)، به کوشش پیشنماز، تبریز، ۱۳۳۳ ق؛ من لا یحضره الفقیه، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ ق؛ الموسوعة الفقهیة المیسره، محمد علی الانصاری، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۵ ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛ نیل الاوطار، الشوکانی (م. ۱۲۵۵ ق.)، بیروت، دارالجیل، ۱۹۷۳ م؛ وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ ق.)، قم، آل البیت (علیهمالسلام) لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ ق.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله تفسیر فقهی قرآن، ج۸، ص۲۹۲.