تزکیه اهلبیت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خدای سبحان مستمرا و دائما
اراده دارد
اهل بیت (علیهمالسلام) را به این موهبت یعنی موهبت عصمت
اختصاص دهد؛ به این طریق که
اعتقاد باطل و اثر
عمل زشت را از اهل بیت ببرد، و در جای آن عصمتی بیاورد که حتی اثری از آن اعتقاد باطل و عمل زشت در دلهایشان باقی نگذارد.
تعلق
اراده الهی به تطهیر و تزکیه اهل بیت علیهمالسلام از هرگونه آلودگی بوده است: «وقرن فی بیوتکن ولا تبرجن تبرج الجـهلیة الاولی واقمن الصلوة وءاتین الزکوة واطعن الله ورسوله انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا» و در خانههای خود بمانید و همچون
جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و
نماز را بر پا دارید و
زکات را ادا کنید، و خدا و رسولش را
اطاعت نمایید
خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.
کلمه «قرن» امر از ماده قر است، که به معنای پا بر جا شدن است، و اصل این کلمه اقررن بوده، که یکی از دو تا راء آن حذف شده است، ممکن هم هست از ماده قار، یقار به معنای
اجتماع، و
کنایه از ثابت ماندن در خانهها باشد، و مراد این باشد که ای
زنان پیغمبر! از خانههای خود بیرون نیایید
کلمه
تبرج به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است، همانطور که برج
قلعه برای همه هویداست، و کلمه جاهلیه اولی به معنای
جاهلیت قبل از
بعثت است، پس در نتیجه مراد از آن، جاهلیت قدیم است.
« انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»، کلمه «انما» در آیه
انحصار خواست خدا را میرساند، و میفهماند که خدا خواسته که
رجس و پلیدی را تنها از اهل بیت دور کند، و به آنان
عصمت دهد، و کلمه اهل البیت چه اینکه صرفا برای
اختصاص باشد، تا غیر از
اهل خانه داخل در حکم نشوند، و چه اینکه این کلمه نوعی
مدح باشد، و چه اینکه نداء، و به معنای ای اهل بیت بوده باشد، علیای حال دلالت دارد بر اینکه دور کردن رجس و پلیدی از آنان، و تطهیرشان، مسألهای است مختص به آنان، و کسانی که مخاطب در کلمه «عنکم - از شما» هستند
بنابراین در آیه شریفه در
حقیقت دو قصر و انحصار به کار رفته، یکی انحصار
اراده و خواست خدا در بردن و دور کردن پلیدی و
تطهیر اهل بیت، دوم انحصار این عصمت و دوری از پلیدی در اهل بیت و
مخاطب آیه «یرید الله لیذهب عنکم الرجساهل البیت و یطهرکم تطهیرا» چه کسانی هستند؟ مفاد آیه تطهیر عصمت اهل بیت علیهالسلام به
اراده تکوینی خداوند است.
کلمه رجس - به کسره را، و سکون جیم - صفتی است از ماده رجاست، یعنی پلیدی، و قذارت، و پلیدی و قذارت هیاتی است در نفس آدمی، که آدمی را وادار به
اجتناب و نفرت مینماید، و نیز هیاتی است در ظاهر موجود پلید، که باز آدمی از آن نفرت مینماید اولی مانند پلیدی رذائل، دومی مانند پلیدی خوک، همچنان که
قرآن کریم این لفظ را در هر دو معنا
اطلاق کرده، در باره پلیدی ظاهری فرموده : «او لحم خنزیر فانه رجس» و هم در پلیدیهای معنوی، مانند
شرک و کفر و
اعمال ناشایست به کار برده است.
واژه
رجس به معنی شی ء ناپاک است خواه ناپاک از نظر طبع آدمی باشد یا به
حکم عقل یا
شرع و یا همه اینها. و اینکه: در بعضی از کلمات رجس به معنی
گناه یا
شرک یا
بخل و
حسد و یا اعتقاد باطل و مانند آن تفسیر شده، در حقیقت بیان مصداقهایی از آن است، و گرنه مفهوم این کلمه مفهومی عام و فراگیر است، و همه انواع پلیدیها را به حکم اینکه الف و لام در اینجا به
اصطلاح الف و لام جنس است شامل میشود.
تطهیر به معنی پاک ساختن و در حقیقت تاکیدی است بر مساله اذهاب رجس و نفی پلیدیها، و
ذکر آن به صورت مفعول مطلق در اینجا نیز تاکید دیگری بر این معنی محسوب میشود.
و این کلمه به هر معنا که باشد نسبت به
انسان عبارت است از ادراکی نفسانی، و اثری شعوری، که از علاقه و بستگی
قلب به اعتقادی
باطل، یا عملی زشت حاصل میشود، وقتی میگوییم (انسان پلید، یعنی انسانی که به خاطر دلبستگی به عقاید باطل، یا عمل
باطل دلش دچار پلیدی شده است).
و با در نظر گرفتن اینکه کلمه رجس در آیه شریفه الف و لام دارد، که جنس را میرساند، معنایش این میشود که خدا میخواهد تمامی انواع پلیدیها، و هیاتهای خبیثه، و رذیله، را از نفس شما ببرد، هیاتهایی که
اعتقاد حق، و عمل
حق را از انسان میگیرد، و چنین ازالهای با عصمت الهی منطبق میشود، و آن عبارت است از صورت علمیهای در نفس که انسان را از هر باطلی، چه عقاید و چه اعمال
حفظ میکند، پس آیه شریفه یکی از ادله عصمت اهل بیت است.
برای اینکه قبلا گفتیم اگر مراد از آیه، چنین معنایی نباشد، بلکه مراد از آن تقوی و یا تشدید در تکالیف باشد، دیگر اختصاصی به اهل بیت نخواهد داشت، خدا از همه بندگانش [[تقوا] میخواهد، نه تنها از اهل بیت، و نیز گفتیم که یکی از اهل بیت خود
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است، و با اینکه آن جناب معصوم است، دیگر معنا ندارد که خدا از او تقوا بخواهد، پس چارهای جز این نیست که آیه شریفه را حمل بر عصمت اهل بیت کنیم، و بگوییم : مراد از بردن رجس، عصمت از اعتقاد و عمل باطل است، و مراد از تطهیر در جمله «یطهرکم تطهیرا» که با مصدر تطهیر تاکید شده، زایل ساختن اثر رجس به وسیله وارد کردن مقابل آن است، و آن عبارت است از اعتقاد به حق، پس تطهیر
اهل بیت عبارت شد، از اینکه ایشان را مجهز به
ادراک حق کند، حق در
اعتقاد، و حق در عمل، و آن وقت مراد از
اراده این معنا، (خدا میخواهد چنین کند)، نیز
اراده تکوینی میشود، چون قبلا هم گفتیم
اراده تشریعی را که منشا
تکالیف دینی و منشا متوجه ساختن آن تکالیف به مکلفین است، اصلا با این مقام سازگار نیست، (چون گفتیم
اراده تشریعی را نسبت به تمام مردم دارد نه تنها نسبت به اهل بیت)
پس معنای آیه این شد که خدای سبحان مستمرا و دائما
اراده دارد شما را به این موهبت یعنی موهبت
عصمت اختصاص دهد به این طریق که اعتقاد باطل و اثر عمل زشت را از شما اهل بیت ببرد، و در جای آن عصمتی بیاورد که حتی اثری از آن اعتقاد باطل و عمل زشت در دلهایتان باقی نگذارد.
جمله یرید اشاره به
اراده تکوینی پروردگار است، و گرنه
اراده تشریعی، و به تعبیر دیگر لزوم پاک نگاه داشتن خویش، انحصاری به خاندان
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ندارد، و همه مردم بدون
استثناء به حکم شرع موظفند از هر گونه گناه و پلیدی پاک باشند. ممکن است گفته شود
اراده تکوینی موجب یک نوع
جبر است، ولی با توجه به بحثهایی که در مساله
معصوم بودن
انبیا و امامان داشتهایم پاسخ این سخن روشن میشود و در اینجا بهطور خلاصه میتوان گفت: معصومان دارای یک نوع شایستگی اکتسابی از طریق اعمال خویشند، و یک نوع لیاقت ذاتی و موهبتی از سوی پروردگار، تا بتوانند الگو و
اسوه مردم بوده باشند.
به تعبیر دیگر
معصومان به خاطر تاییدات الهی و
اعمال پاک خویش، چنان هستند که در عین داشتن
قدرت و
اختیار برای گناه کردن به سراغ گناه نمیروند؛ درست همانگونه که هیچ فرد عاقلی حاضر نیست، قطعه آتشی را بردارد و به دهان خویش بگذارد با اینکه نه اجباری در این کار است و نه اکراهی، این حالتی است که از درون وجود خود
انسان بر اثر آگاهیها و مبادی فطری و طبیعی میجوشد، بیآنکه
جبر و اجباری در کار باشد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۴۷، برگرفته از مقاله «تزکیه اهل بیت».