• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تربیت اجتماعی کودک

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تربیت اجتماعی کودک به‌معنای پرورش دادن فرزندان بر اساس التزام به آداب اجتماع و اصول ارزشمند اخلاقی است، به‌طوری که از همان دوران کودکی بتوانند در جامعه حضور یابند و از حسن رفتار و ادب و تعادل روحی و روانی، و خِرَدورزی در برخورد با دیگران، برخوردار باشند.



یکی از ابعاد وجودی انسان، اجتماعی بودن اوست که در مقام تربیت باید مورد توجّه قرار گیرد. بنابراین، از جمله حقوقی که فرزندان بر والدین دارند، تربیت نمودن آن‌ها به آداب و اخلاق اجتماعی است، تا استعدادهای آن‌ها در عرصه حیات اجتماعی شکوفا شود و بتوانند به‌صورت فعّال و موفق، در اجتماع حضور یابند.
مقصود از تربیت اجتماعی، پرورش دادن فرزندان بر اساس التزام به آداب اجتماع و اصول ارزشمند اخلاقی است، به‌طوری که از همان دوران کودکی بتوانند در جامعه حضور یابند و از حسن رفتار و ادب و تعادل روحی و روانی، و خِرَدورزی در برخورد با دیگران، برخوردار باشند.

البتّه تربیت اجتماعی با دیگر مراحل تربیتی نیز مرتبط بوده و جدای از سایر مراحل، قابل تحقّق نخواهد بود. اسلام به‌عنوان دینی جامع‌نگر، به آداب و اخلاق اجتماعی، عنایت خاصی دارد و دستورهای ارزنده در این‌باره صادر نموده است. عفو و بخشش، احترام به شخصیت دیگران، تواضع، نظم و انضباط، محبت متقابل، رعایت حقوق دیگران، جرأت و شهامت داشتن، ایثار و فداکاری و گذشت، نظارت و مراقبت اجتماعی، مشورت کردن، تعاون و همکاری و مسئولیت‌پذیری و ... جزو اصول تربیتی، اجتماعی است که مورد سفارش اسلام قرار گرفته‌اند، و بی‌تردید خانواده، اوّلین نهادی است که این اصول در آن تجربه می‌شود و پدران و مادران می‌توانند الگوی عملی و نمونه عینی این صفات برای کودکان و نوجوانان باشند تا در عرصه زندگی اجتماعی خویش، آن‌ها را به‌کار بندند.
[۱] محمدیان، بهرام، نگاهی دیگر به حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام، ص۱۹۱ به بعد.



اخلاق اجتماعی مانند سایر صفات اخلاقی به‌طور ناگهانی در کودکان ظهور و بروز نمی‌کنند، بلکه بر اساس پرورش والدین، به‌تدریج در رفتار و کردارشان به‌وجود می‌آید. پدر به‌عنوان حلقه اتصال خانواده با جامعه، بیشترین نقش را در تربیت اجتماعی فرزندان و ایجاد مهارت‌های اجتماعی در آنان دارد. این مهارت‌ها شامل، مهارت داشتن در ارتباط با دیگران، مهارت در گوش دادن و همدردی و ارتباط غیرکلامی، و مهارت در تشخیص احساسات خویش است.
محقّقان، مهارت‌های اجتماعی را در پنج طبقه: همکاری و کمک به‌دیگران، گفتار مناسب (تقاضا کردن و پاسخ آشکار)، مسئولیت‌پذیری، همدلی (محبت و همدردی) و خویشتن‌داری (صبور بودن و تحمّل کردن) تقسیم‌بندی کرده‌اند.
[۲] وزیری، مجید، حقوق متقابل کودک و ولی در اسلام، ص۲۱۴ـ۲۱۵.


بدون شک، خانواده، اوّلین نهادی است که این مهارت‌ها باید در آن کسب و تجربه شوند و پدر به‌عنوان مدیر این نهاد که وظیفه سامان‌دهی آن‌را به‌عهده دارد، دارای نقش اساسی است. اهمیت نقش پدر در تربیت اجتماعی و ایجاد مهارت‌های مربوط به آن، از چند زاویه قابل توجّه است:
اوّلاً: پدر باید مفاهیم اصول اخلاق اجتماعی را به فرزند آموزش داده و مصادیق آن‌را مانند، احسان، ایثار، تعاون و ... به کودک معرفی نماید و با انتخاب شیوه‌های مناسب، او را به‌سوی این ارزش‌ها سوق دهد.
ثانیاً: پدر به‌عنوان مظهر دانایی و اقتدار، از نظر کودک باید خود الگوی برتر و معرّف رفتاری باشد که کودک را بدان راهنمایی می‌کند.
ثالثاً: پدر باید با مراقبت و نظارت پیگیر، زمینه تکرار و تمرین مصادیق ارزشمند اخلاقی را فراهم آورد و آن‌ها را در روح و روان کودک تقویت و نهادینه نماید. هم‌چنین در سنین بالاتر با تبیین درستی و نادرستی کارها، زمینه مناسبی را برای انجام مصادیق اخلاق اجتماعی توسط نوجوان فراهم آورد.


در این‌جا نمونه‌هایی از تعالیم و آداب اسلامی در ارتباط با وظیفه والدین در خصوص تربیت اجتماعی فرزندان اشاره می‌کنیم:

۳.۱ - ادب معاشرت با مردم

یکی از مهم‌ترین آداب اجتماعی که در زمره حقوق مسلمانان نسبت به یکدیگر محسوب می‌گردد، حسن معاشرت با مردم و احترام به آنهاست. خداوند متعال خطاب به رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: به بندگانم بگو به‌بهترین وجه سخن بگویند. «وَ قُل لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ اَحسَنُ» کلمه «عِبادِی» اشاره به مؤمنین است و «احسَنُ» بهترین از نظر طرز بیان و بهترین از جهت توام بودن با فضائل اخلاقی و روش‌های انسانی است. بسیاری از مظاهر احترام به دیگران و برخورد سالم با آن‌ها در روایت معصومین (علیهم‌السّلام)، خطاب به فرزندانشان مورد تاکید قرار گرفته است.

امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، ضمن وصیت خود به امام حسن (علیه‌السّلام) می‌فرماید: با مردم به‌نیکویی سخن بگویید، همان‌گونه که خداوند شما را بدان امر کرده است. «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسنًا کَمَا اَمَرَکُمُ اللهُ».
هم‌چنین در پرهیز از استهزاء و تحقیر دیگران به آن حضرت فرموده است: فرزندم، هیچ‌گاه در برخوردهایت کسی را تحقیر مکن، زیرا یا بزرگتر از توست که باید به‌جای پدر خود او را به حساب آوری، یا همانند (هم‌سال) توست که برادرت می‌باشد، و یا کوچک‌تر از توست که باید او را فرزند خود بدانی.
و نیز به ایشان فرموده است: عذر کسی که از تو پوزش بخواهد، بپذیر و پذیرای عفو و گذشت از مردم باش. «... وَاَقبِل عُذرَ مَنِ اعتَذَرَ اِلَیکَ وَ اَقبِلِ العَفوَ مِنَ النّاسِ».

علی بن جعفر از برادرش امام موسی کاظم (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که روزی پدرم دست مرا گرفت و فرمود: فرزندم، پدرم محمد بن علی (علیه‌السّلام) هم‌چنان‌که دست تو را گرفته‌ام، دست مرا گرفت و فرمود: پدرم علی بن حسین (علیه‌السّلام) دست مرا گرفت و فرمود: فرزندم، هر کس از تو کار خیری خواست، برایش انجام بده، اگر او اهل خیر باشد، تو به مقصود خود رسیده‌ای و اگر اهلش نباشد، تو خود شایسته و اهل آن خواهی بود. «یا بُنَی اِفعَلِ الخَیرَ اِلی کُلَّ مَن طَلَبَهُ مِنکَ فَاِن کانَ مِن اَهلِهِ فَقَد اَصَبتَ مَوضِعَهُ وَ اِن لَم یَکُن مِن اَهلِهِ کُنتُ اَنتَ مِن اَهلِهِ».

کوتاه سخن این‌که معاشرت، رفت و آمد، نشست و برخاست، داد و ستد و برخورد با دیگران، از لوازم حتمی و اجتناب‌ناپذیر زندگی اجتماعی است؛ انسان در مسیر زندگی با افراد مختلف، با سلیقه‌های گوناگون و گرایش‌ها و فرهنگ‌های متفاوت مواجه می‌گردد. و حتّی گاه با کسانی برخورد می‌کند که از نظر فرهنگ، اخلاق، و سطح فکر پایین‌تر از وی هستند، بلکه چه‌بسا از اعتدال‌روانی برخوردار نبوده و پیوسته در صدد بهانه‌گیری، اِشکال‌تراشی و درگیری با اطرافیان خود هستند. در این‌میان، کسانی که از سلامت روحی کافی برخوردارند، به حرمت انسانی خود ارج نهاده، از هر وسیله‌ای برای پاسداری و حراست از آن استفاده می‌کنند و از اطرافیان خود نیز انتظار دارند این خواسته طبیعی را پاس بدارند. لیکن هرگز نباید انتظار داشت که اطرافیان و معاشران ما در همه امور زندگی با ما هم‌فکر، و هم‌سلیقه بوده و هیچ‌گونه اختلافی نداشته باشند.
روح سازگاری و احترام متقابل ضمن این‌که از برترین صفات انسانی و عالی‌ترین خصلت‌های مسالمت‌آمیز به‌حساب می‌آید، می‌تواند مشکلات اجتماعی، و معاشرتی را در حدّ بالایی کاهش دهد. بدان‌جهت سزاوار است والدین، در برخوردها، معاشرت‌ها، شرکت در مجالس و میهمانی‌ها، و به‌طور کلّی با پیگیری و جدیت تمام، کودکان را به رعایت این خوی پسندیده تشویق و عادت دهند.

۳.۲ - ادب سلام

سلام دادن به‌دیگران، از آداب شیرین معاشرت و مکمّل آنست. قرآن کریم می‌فرماید: ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید، در خانه دیگران وارد نشوید تا این‌که اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید، [و به این ترتیب ورود خود را پیش‌تر به‌اطلاع آن‌ها برسانید و موافقت آن‌ها را جلب نمایید] این برای شما بهتر است.

در این میان، سلام دادن به کودکان، نشانه تواضع و بزرگی و نرم‌خویی و سبب ارج نهادن به شخصیت آن‌ها و خُلق وخوی پیامبرانه و سنّت خوب محمّدی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است، تا به آن عادت کنند و با سلام به دیگران، احترام گذارند. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تا زنده بود این سنّت نیکو را رها نکرد و پیوسته به بزرگ و کوچک سلام می‌کرد و رعایت آن‌را می‌طلبید و می‌فرمود، من به کودکان سلام می‌کنم تا بعد از من در بین مسلمانان سنّت شود، «خَمسٌ لا اَدعُهُنَّ حَتّی المَمَاتِ... وَ التَّسلِیمُ عَلَی الصِّبیَانِ لِیکُونَ ذَلِکَ سُنَّةً مِن بَعدِی».

هم‌چنین فرموده است: در بهشت خانه‌هایی است که ظاهر آن از درون پیداست، اجازه ورود در آن‌را به‌کسانی می‌دهند که نیکو سخن بگویند و نیکو غذا بخورند، و به هرکس که می‌رسند، بلند سلام بدهند و در وقتی که چشم مردم را خواب برده است، نماز بخوانند. (مقصود نماز شب است).
هم‌چنین جناب لقمان (علیه‌السّلام) نیز به فرزندش فرموده است: قبل از آن‌که با مردم سخن آغاز کنی، در سلام کردن و مصافحه نمودن پیش‌قدم شو. «یا بُنَیَّ اِبدَءِ النَّاسَ بِالسَّلامِ وَ المُصافِحَةِ قَبلَ الکَلامِ».


۱. محمدیان، بهرام، نگاهی دیگر به حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام، ص۱۹۱ به بعد.
۲. وزیری، مجید، حقوق متقابل کودک و ولی در اسلام، ص۲۱۴ـ۲۱۵.
۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۵۳.    
۴. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۱۹۹.    
۵. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمّال، ج۱۶، ص۲۱۷، اواخر حدیث۴۴۲۳۷.    
۶. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمّال، ج۱۶، ص۲۶۹، ح۴۴۳۹۹.    
۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۳۲.    
۸. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۸۶، (وصایا امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)).    
۹. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۲۹۴، باب۳ من ابواب فعل المعروف، ح۳.    
۱۰. نور/سوره۲۴، آیه۲۷.    
۱۱. صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج۱، ص۱۳۰، باب۱۰۸، ح۱.    
۱۲. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۶۲، باب۳۵ من ابواب احکام العشرة، ح۱.    
۱۳. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۶۰، باب۳۴ من ابواب احکام العشرة، ح۷.    
۱۴. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۵۸، باب ۳۱، استحباب الابتداء بالسلام، ح۱۰.    



انصاری، قدرت‌الله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۱، ص۵۷۳-۵۷۷، برگرفته از بخش «گفتار سوّم:تربیت کودکان نسبت به آداب ضروری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۱/۱۱.    






جعبه ابزار