تخت یوسف (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یوسف علیهالسّلام دارای
تخت و بارگاه فرمانروایی بود.
ورفع ابویه علی العرش...(و
پدر و
مادر خود را بر
تخت نشاند؛ و همگی بخاطر او به
سجده افتادند؛ و گفت: «پدر! این
تعبیر خوابی است که قبلا دیدم؛ پروردگارم آن را
حق قرار داد! و او به من نیکی کرد هنگامی که مرا از
زندان بیرون آورد، و شما را از آن
بیابان (به اینجا) آورد بعد از آنکه
شیطان، میان من و برادرانم
فساد کرد. پروردگارم نسبت به آنچه میخواهد (و شایسته میداند،) صاحب
لطف است؛ چرا که او دانا و حکیم است!)
کلمه" عرش"، به معنای
سریر و تخت بلند است، و بیشتر استعمالش در تختی است که
پادشاه بر آن تکیه میزند و مختص به او است، و کلمه" خر" از" خرور" به معنای به
خاک افتادن است، و کلمه" بدو" به معنای بادیه است، چون
یعقوب در بادیه سکونت داشت.
و اینکه فرمود: " و رفع ابویه علی العرش" معنایش این است که یوسف، پدر و مادرش را بالای تخت
سلطنتی برد که خود بر آن تکیه میزد. مقتضای اعتبار و ظاهر سیاق این است که بالا بردن بر تخت، با امر و دستور یوسف، و به دست خدمتکاران انجام شده باشد، نه اینکه خود یوسف ایشان را بالا برده باشد، چون میفرماید: برای او به
سجده افتادند، که ظاهر امر میرساند سجده در اولین وقتی بوده که چشمشان به یوسف افتاده است، پس گویا به دستور یوسف، در موقعی که یوسف در آن مجلس نبوده ایشان را در
کاخ اختصاصی و بر تخت
سلطنتی نشاندهاند، و چون یوسف وارد شده نور الهی که از
جمال بدیع و دل آرای او متلالا میشده ایشان را ذخیره و از خود بی خود ساخته تا حدی که عنان را از کف داده و بی اختیار به خاک افتادهاند.
یوسف علیهالسّلام پدر و مادر خود را بر
تخت فرمانروایی نشاند.
ورفع ابویه علی العرش...
در قرآن از دو
سجده بر غیر خدا یاد شده است. یکی سجده
ملائکه بر
حضرت آدم علیهالسّلامو دیگری سجده برادران و پدر و مادر حضرت یوسف علیهالسّلام بر آن حضرت. از آن جا که هر دو سجده یک نوع است، بنابراین، در این جا اشکال سجده بر حضرت یوسف علیهالسّلام را مورد بررسی قرار میدهیم و به دنبال آن
حکم سجده بر آدم روشن میشود.
قرآن میفرماید: ” و پدر و مادر خود را بر
تخت نشاند و همگی به خاطر او به سجده افتادند و گفت: پدر، این تعبیر خوابی است که قبلا دیدم”.
بنابراین، نه یوسف که پیامبر خدا بود، اجازه میداد که برای او سجده و
عبادت کنند و نه
پیامبر بزرگی همچون
یعقوب اقدام به چنین کاری میکرد و نه قرآن به عنوان یک عمل شایسته یا حداقل مجاز از آن یاد مینمود در این باره احتمالاتی داده شده است:
بعضی از مفسران گفتهاند: دو گونه سجده داریم؛ یکی سجده
عبودیت و
پرستش که مختص خدا است در مقابل پرستش
شمس و
اصنام و
کواکب و غیر اینها که
مشرکان داشتند، دیگری سجده تعظیم و احترام که نسبت به پادشاهان،
سلاطین،
انبیا، سایر اعاظم و بزرگان ابراز میشود و این تابع امر و نهی
الهی است. در شریعت
اسلام نهی اکید شده است که این نوع سجده
حرام است (در شریعت اسلام از این نوع سجده که حرام است نهی اکید شده است)، ولی
شرک نیست. خدای متعال این نوع سجده را در مورد حضرت آدم
واجب کرده است و عین
اطاعت خدا است، لذا
شیطان به جهت مخالفت مطرود شد، اما در شریعت
ابراهیم و
انبیای بنی اسرائیل جایز، بلکه ممدوح بوده است. شاهد بر این ادعا فرمایش خود پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است که اگر سجده بر غیر خدا جایز بود، میگفتم زنها به شوهرها سجده کنند. معنای این جمله آن نیست که زنها شوهرهای خود را بپرستند، بلکه به این نحو (با سجده) به همسران خود تعظیم و احترام کنند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۴۴۳، برگرفته از مقاله «تخت یوسف».