• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تجسم اعمال

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





‌تجسم اعمال، بدین‌ معناست که کردارهای نیک و بد آدمی پس از مرگ وی، در عالم برزخ و نیز در رستاخیز مجسم می‌گردند.



تجسم اعمال، یا تجسد اعمال به معنی مجسم‌شدن کارها، یا پیکر پذیرفتن کردارهاست و در اصطلاح بدین‌معناست که کردارهای نیک و بد آدمی پس از مرگ وی، در عالم برزخ و نیز در رستاخیز مجسم می‌گردند و با پیکری زیبا و هیئتی دل‌پذیر، یا با پیکری زشت و شکلی بیم‌آمیز و نفرت‌انگیز پدیدار می‌شوند و او را شادمان می‌گردانند، یا اندوهگین می‌سازند و بدین‌سان به وی مزد و کیفر می‌دهند.


امام خمینی معتقد است تجسم اعمال از معارف مسلم و واضحی است که نقل و عقل و شهود در آن اتفاق نظر دارند. حضرت امام تجسم اعمال را ظهور باطنی اعمال و اعتقادات و نیات در انسان می‌داند که در روز قیامت بروز و ظهور می‌یابند. ایشان معتقد است برای همه موجودات عالم و از جمله افعال و ملکات انسانی، ملکوتی وجود دارد که این ملکوت باطن و حقیقت آنها را تشکیل می‌دهد. این صفات خوب و بد، اگر ملکه نفس بشوند، با حقیقت نفس متحد شده و صورت و فصل اخیر نفس می‌شوند و نفس با همان فصل اخیر خود محشور می‌شود. بنابراین ظهور اعمال و صورت مناسب آن در عالم دیگر از قبیل لازم و تمثل ملکوتی اعمال است. امام معتقد است نفس در آخرت به جهت قوتی که دارد، می‌تواند صورت‌های مناسب با ملکات را در عالم دیگر انشا کند و ظهور ملکات نفس در آخرت به انشای نفس است.
به باور امام خمینی برای هر یک از اعمال نیک و افعال عبادی، صورت و اثری در قلب است که این صورت، سازنده برزخ و بهشت جسمانی است؛ در حقیقت این اعمال، اخلاق و اعتقادات انسان‌ها است که بهشت و جهنم را می‌سازد. از جمله توجهات دقیق امام خمینی در تبیین چگونگی تجسم اعمال، تاکید بر تاثیر نیت بر ماهیت عمل تجسم یافته می‌کند، زیرا به اعتقاد ایشان کمال و حسن اعمال، به نیت‌ها و اقبال قلب و حفظ حدود است، زیرا نیت اراده برانگیزنده به عمل است که تابع اهداف و غایت اخیر است و این غایات تابع ملکات نفسانی هستند که باطن ذات انسان و شاکله آن‌را تشکیل می‌دهند و افعال صادر از انسان تابع همان غایات است و داعی و محرک او همان مطلوب نفسانی است و اعمال او برای رسیدن به آن مطلوب انجام می‌شود، این نیت، صورت عمل را تشکیل می‌دهد از آنجا که حقیقت هر چیز به صورت آن است نه به ماده آن، پس تمام حقیقت اعمال را صورت عمل و جنبه ملکوتی آن یعنی نیت تشکیل می‌دهد و این معنای حدیث مشهوری است که نیت را از عمل مهم‌تر می‌داند، بر این اساس تجسم اعمال منحصر در اعمال نیست، بلکه شامل اعتقادات، اخلاق و نیت‌ها نیز می‌شود.
[۱۰] خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۲۵۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



تجسم یا تجسد اعمال، که از آن به تجسم اعتقاد و تجسم احوال نیز تعبیر می‌شود،
[۱۲] بهایی، محمد، الاربعون حدیثاً، ج۱، ص۴۰۲، قم، ۱۴۱۵ق.
[۱۳] صدرالدین شیرازی، محمد، الشواهد الربوبیة، ج۱، ص۳۲۹، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۶۰ش.
[۱۵] قدردان قراملکی، محمدحسن، «کاوشی در تجسم اعمال»، ج۱، ص۱۱۶، کیهان اندیشه، ش ۶۸ (مهر و آبان ۱۳۷۵).
[۱۶] صدرالدین شیرازی، محمد، تفسیرالقرآن الکریم، ج۴، ص۲۸۵، چاپ محمد خواجوی، ج ۴ و ۵، قم ۱۳۶۱ش.
[۱۷] صدرالدین شیرازی، محمد، تفسیرالقرآن الکریم، ج۵، فهرست، ص۴۵۸، چاپ محمد خواجوی، ج ۴ و ۵، قم ۱۳۶۱ش.
[۱۸] صدرالدین شیرازی، محمد، کتاب العرشیّة، ج۱، ص۶۶، ترجمة غلامحسین آهنی، اصفهان ۱۳۴۱ش.
[۱۹] فیض کاشانی، محمد، علم الیقین فی اصول الدین، ج۲، ص۸۷۹، قم ۱۳۵۸ش.
اصطلاحی است که می‌توان آن را اصطلاحی مشترک در دین و کلام، عرفان و حکمت متعالیه صدرالدین شیرازی و پیروان وی به شمار آورد. چنین می‌نماید که ترکیب تجسم اعمال، به عنوان یک لفظ، یا یک اصطلاح، ساخته دوران‌های متأخر است و ظاهراً پیشینه شکل‌گیری آن را باید در پاره‌ای از متون اواخر سده ۹ و اوایل سده ۱۰ق به این‌سو بازجُست. این ترکیب، در سده‌های ۱۱ و ۱۲ق، اصطلاحی جاافتاده و تثبیت شده به شمار نمی‌آمده، و در فرهنگ‌نامه‌ها و دائرة المعارف‌های علوم و اصطلاحات اسلامی مثل کشاف اصطلاحات الفنون تهانوی (سده ۱۲ق)، کلیات العلوم ابوالبقاء کفوی (سده ۱۱ق)، مجمع البحرین طریحی (د ۱۰۵۸ق) و دستورالعلماء قاضی عبدالنبی احمدنگری (سده ۱۲ق) نیامده است.
در برابر تازگی لفظ، مفهوم و معنای این اصطلاح، پیشینه‌ای دیرین دارد و نه‌تنها به سده‌های نخستین اسلامی بازمی‌گردد
[۲۳] انصاری قرطبی، محمد، التذکرة فی احوال الموتی و امور الآخرة، ج۱، ص۲۳۶-۲۳۷، به کوشش فواز احمد زمرلی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
که می‌توان آن را در اندیشه‌های ایرانیان پیش از اسلام
[۲۴] ارداویراف، ارداویراف‌نامه، ج۱، ص۲۸، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، ۱۳۴۲ش.
و در یونان نیز بازجُست.
[۲۵] صدرالدین شیرازی، محمد، المظاهر الالٰهیة، ج۱، ص۷۰، به کوشش جلال‌الدین‌ آشتیانی، مشهد، ۱۳۴۰ش.
به طور کلی باید گفت که تجسم اعمال از باورهای بسیاری از مردم بوده و در طول تاریخ حکایات بسیاری در این باره نقل شده و از دیرباز تاکنون موضوع آثار تمثیلی و ادبی هنری بوده است.
[۲۶] ارداویراف، ارداویرافنامه، یا بهشت و دوزخ در آئین مزدیسنی، ج۱، ص۲۸، شامل پیشگفتار، ترجمه فارسی، متن پهلوی، واژه نامه از رحیم عفیفی، تهران: توس، ۱۳۷۲ش.
[۲۷] بیضایی، بهرام، تاریخ سرّی سلطان در آبسکون : (فیلمنامه)، ج۱، ص۲۱، تهران ۱۳۷۶ش.



صاحب کتاب مفاتیح الاعجاز، بی‌آنکه ترکیب تجسم اعمال را به کار ببرد، می‌گوید: «هیچ استبعادی در این‌که اخلاق و اعمال در نشئه اخروی، بر وفق آن عالم، مصور و مجسم شوند، نیست».
[۲۸] لاهیجی، محمد، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص۵۲۴، به کوشش کیوان سمیعی، تهران، ۱۳۳۷ش.
در نقد النصوص، در بحث عالم مثال نیز از «تشخص اخلاق و اعمال» سخن به میان آمده است.
[۲۹] جامی، عبدالرحمان، نقدالنصوص، ج۱، ص۵۲، به کوشش ویلیام چیتیک، تهران، ۱۳۹۸ق.
این‌گونه کاربُردها از شکل گرفتن و هویت یافتن ترکیب تجسم اعمال، به عنوان یک اصطلاح دینی، کلامی، عرفانی و فلسفی خبر می‌دهد؛ اصطلاحی که چندی بعد، در عصر صفویه، از سوی متفکران این دوره، به ویژه از سوی شیخ بهایی،
[۳۱] بهایی، محمد، الاربعون حدیثاً، ج۱، ص۴۰۲، قم، ۱۴۱۵ق.
[۳۲] صدرالدین شیرازی، محمد، الشواهد الربوبیة، ج۱، ص۳۲۹، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۶۰ش.
و سپس در آثار صدرالدین شیرازی، آشکارا به کار رفت. در آثار غزالی، مثلاً در الاربعین فی اصول الدین
[۳۴] غزالی، محمد، کتاب الاربعین فی اصول الدّین، ج۱، ص۲۱۳ـ۲۱۴، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
و ابن عربی، برای نمونه در الفتوحات المکیه
[۳۵] ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۳۰۷، بیروت: دارصادر.
سخنانی در تأیید این نظریه دیده می‌شود.
صدرالدین در مفاتیح الغیب از تعبیر «تجسیم الاخلاق و تکوین النیات» و در دیگر آثارش از اصطلاح «تجسم اعمال» و گاه، در پی آن از ترکیبِ «تصور نیات»
[۳۷] صدرالدین شیرازی، محمد، المظاهر الالٰهیة، ج۱، ص۷۰، به کوشش جلال‌الدین‌ آشتیانی، مشهد، ۱۳۴۰ش.
[۳۸] صدرالدین شیرازی، محمد، الشواهد الربوبیة، ج۱، ص۳۲۹، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۶۰ش.
[۳۹] صدرالدین شیرازی، محمد، عرشیه، ج۱، ص۲۸۲، ترجمه غلامحسین آهنی، اصفهان، ۱۳۴۱ش.
بهره می‌جوید. ملاصدرا این نظر را به فیثاغورس نسبت داده و از او سخنانی در این باره نقل کرده است.
[۴۱] صدرالدین شیرازی، محمد، المظاهر الالهیّة، ج۱، ص۱۴۳، چاپ جلال الدین آشتیانی، قم ۱۳۷۷ش.
[۴۲] صدرالدین شیرازی، محمد، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر چهارم، ج ۲، ص ۲۹۴، چاپ افست قم، تهران ۱۳۳۷ش.
پس از صدرالدین شیرازی این اصطلاح، در یک سلسله آثار دینی و تاریخی کاربردی روزافزون یافت و در عصر قاجاریه به اوج رسید.
[۴۳] طالقانی، نظرعلی، کاشف الاسرار، ج۱، ص۴۶۵، به کوشش مهدی طیب، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۴۴] خراسانی، محمدهاشم، منتخب التواریخ، ج۱، ص۸۲۴-۸۲۶، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، ۱۳۵۲ش.



برطبق این دیدگاه، تجسم اعمال با موازین نقلی و عقلی (= دینی و فلسفی) ناسازگار و در نتیجه منتفی است. طرفداران این دیدگاه ضمن استناد به برخی از آیات ناسازگار با نظریه تجسم اعمال، به تأویل آیاتی می‌پردازند که ظاهراً مؤید و مُثبِت این نظریه به شمار می‌آید، چنان‌که مثلاً رؤیت در آیه «... لیروا أعمالهم» که بیانگر «معرفت اعمال» است، به تصریح طبرسی در مجمع‌البیان دو گونه قابل تفسیر است: نخست، تفسیر باطنی که عبارت است از معرفت اعمال یا شناخت کردارها با چشم دل و در پرتو رؤیت قلب؛ دوم، تفسیر ظاهری که عبارت است از شناختی که در پرتو دیدن با چشم سَر (= چشم ظاهری) به بار می‌آید که در این صورت، مراد از دیدن اعمال، «دیدن نتیجه اعمال» یا «رؤیت نامه اعمال» است، نه دیدن خود اعمال و در هر دو صورت و بر طبق هر دو تفسیر، تجسم اعمال، منتفی است.
در نقد و ردّ عقلانی نظریه تجسم اعمال، همچنین استدلال کرده‌اند که: اَعمال، عرض است و عَرَض طبق قاعده «العرض لایبقی زمانین» در دو زمان نمی‌پاید (و به همین سبب تجسم آن هم بی‌معناست) و پیداست که اعمال در شمار اعراض است و به سبب ناپایداری، در دو زمان، تجسم یافتن آن منتفی است. مجلسی نیز ضمن نقد نظریه تجسم اعمال، بر ناممکن بودن تبدیل عرض به جوهر، یعنی تبدیل عمل به جسم تأکید می‌ورزد و قائلان به تجسم اَعمال را منکران دین می‌خواند؛. چرا که به‌نظر مجلسی، مسئله تجسم اعمال، به صراحت در آیات و روایات بیان نشده است. وی چنین اظهار می‌کند که می‌توان تجسم اعمال را آفرینش شبیه اعمال دنیایی در آخرت، به عنوان جزای اُخروی کردارهای دنیوی تفسیر کرد، همچنین مجلسی مبنای عارفان را در تبیین مسئله تجسم اعمال که همانا تشبیه این جهان به عالم خواب و تشبیه آن جهان به عالم بیداری است، سفسطه می‌شمارد.


در برابر دیدگاه منفی، طرفداران دیدگاه مثبت، ضمن نقد نظریات طرفداران دیدگاه منفی، تجسم اعمال را به دلایل نقلی و عقلی ممکن می‌دانند و برآن‌اند که: اولاً، آیات و روایات، تجسم اعمال را تأیید می‌کنند؛ ثانیاً، به حکم تبدیل امر بالقوه به امر بالفعل، تجسم اعمال ممکن است، از آن‌رو که صورت مجسم کردارها در آن جهان، حالت بالفعل کردارهای این جهانی است؛ ثالثاً، بدان سبب که ذهن در عین تأثیر می‌گذارد و عین نیز در ذهن مؤثر است، تجسم اعمال امری ناممکـن نیست. بـدین‌ترتیب دیـدگـاه مثبت مشتمل بر ۳ نظـریه یا ۳ طرح خـواهد بود:

۶.۱ - نظریه دینی کلامی

این نظریه از معانی صریح شماری از روایات شکل می‌گیرد که در آن‌ها به گونه‌ای از تجسم اعمال سخن می‌رود و از طریق استشهاد به آیات قرآنی موردتأیید قرار می‌گیرد. برطبق این گونه روایات و به تأیید آیات، تجسم اعمال در دو نشئه تحقق می‌یابد: در گور و‌ به‌طور کلی در عالم برزخ و در رستاخیز. بر طبق یک روایت، نکیرین،
[۵۸] مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی.
در گور، خطاب به مؤمن و کافر می‌گویند که ما کردارهای نیک و بد شما هستیم که بدین صورت درآمده‌ایم. صراحت سخن نکیرین از یک سو و تجسم و تعیّن این دو فرشته از سوی دیگر، تحقق تجسم اعمال را در عالَم برزخ مسلم می‌سازد.

۶.۱.۱ - روایت پیامبر اکرم

روایتی منقول از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) که به ظاهر، مخاطب آن شخصی است به نام قیس بن عاصم و به واقع، مخاطب آن تمام مؤمنان‌اند، نیز بر تجسم اعمال در عالم برزخ تأکید می‌ورزد و تلویحاً از تجسم اعمال در رستاخیز سخن به میان می‌آورد. به‌گواهی این روایت، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از همنشین نیک و بد نیکان و بدان در گور سخن می‌گوید؛ همنشینی نیک یا بد که نیکان و بدان با او، در رستاخیز برانگیخته می‌شوند و آن همنشین جز کردار نیک و بد آنان، یا تجسم کردار نیک و بد آنان نیست. تحقق تجسم اعمال در رستاخیز ــ که در این روایت بدان اشاره شده است ــ در روایات دیگر، آشکارا مورد تأیید قرار می‌گیرد. برطبق یکی از این روایات، چون مؤمن از گور خود برانگیخته شود، کردارهای نیک وی در بهترین صورت و زیباترین شکل و با دل‌پذیرترین بوی به پیشباز وی می‌شتابند و خود را به عنوان کردارهای نیک مؤمنان بدو معرّفی می‌کنند و این آیه بر او می‌خوانند که: «یوم نحشر المتقین الی الرّحمن وفدا : به یادآور روزی که پرهیزگاران را نزد پروردگار گرد آوریم». نیز کردارهای بد بدکاران، در زشت‌ترین صورت ممکن، بویناک و متعفن به استقبال آنان می‌روند و خود را به آنان معرفی می‌کنند و این آیه بر آنان می‌خوانند که: «وهم یحملون أوزارهم علی ظهورهم الا ساء مایزرون: آنان بار گناهان خویشتن به دوش کشند و چه بدباری است که به دوش می‌کشند».
[۶۷] انصاری قرطبی، محمد، التذکرة فی احوال الموتی و امور الآخرة، ج۱، ص۲۳۶-۲۳۷، به کوشش فواز احمد زمرلی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۶۸] لاهیجی، حسن، رسائل فارسی، ج۱، ص۱۳۶- ۱۳۷، به کوشش علی صدرایی خویی، تهران، ۱۳۷۵ش.


۶.۱.۲ - دیدگاه شیخ بهایی

شیخ بهایی که زنده کننده نظریه تجسم اعمال در عصر صفوی است، از منظر کلام عقلی به موضوع می‌نگرد و نخست، به انتقاد عقلی مخالفان مبنی بر «نفی اجتماع جوهر و عرض» یا تبدیل عَرَض (= عمل) به جوهر (= جسم) پاسخ می‌گوید و اعلام می‌کند که یک پدیده، ممکن است در جایی عرض و در جای دیگر جوهر باشد، چرا که برطبق مَثَلِ «رنگ آب، همانا رنگ ظرفِ آب است، تعیین کننده ماهیت و نام یک پدیده، موطن و مقام آن است و چنین است که یک پدیده، در جایی و در مقامی تجسم می‌یابد و جسم نام می‌گیرد و در جای دیگر و در مقام دیگر در هیئت عَرَض پدیدار می‌گردد و عرض نامیده می‌شود. به‌عنوان مثال یک شئ مُبْصَر» چون در موطن حس بصر ظاهر گردد و بر این حس عرضه شود، ناگزیر دارای ویژگی‌ها و به اصطلاح دارای عوارضی است که چون همین شئ در مقام حس مشترک پدیدار شود، عاری از آنهاست.
[۶۹] بهایی، محمد، الاربعون حدیثاً، ج۱، ص۱۹۱- ۱۹۲، قم، ۱۴۱۵ق.

شیخ بهایی در تبیین مسئله، پیش از صدرالدین شیرازی، برآفرینندگی روح یا خلاقیت نفس تأکید می‌ورزد و چنین اظهار نظر می‌کند که عمل نیک به روح توانایی خلق صورتی خاص متناسب با عمل نیک و عمل بد نیز به روح، قوّت آفریدن صورتی ویژه، متناسب با عمل بد می‌بخشد و بدین‌سان کردارهای نیک و بد، پیکر می‌پذیرند و اعمال، تجسم می‌یابند. کردارهای نیک و باورهای درست، در هیئت‌های نورانی و شکل‌های زیبا چون حوریان، کاخ‌ها و رودهای بهشتی و اعمال بد و اعتقادات باطل، در هیئت‌های ظلمانی و شکل‌های زشت چون عقرب‌ها و مارها و آتش سوزنده دوزخ؛ آن هیئت‌ها موجب سرور و شادمانی نیکان، و این اشکال، سبب اندوه و رنج بدان می‌گردد و بدین‌سان نیکان و بدان به تصریح قرآن کریم کردارهای نیک و بد خود را که تجسم یافته است، عیان می‌بینند و در پرتو این مشاهده شادمان و اندوهگین می‌شوند و بدین‌سان به جزای کردارهای خود می‌رسند.
[۷۲] بهایی، محمد، الاربعون حدیثاً، ص۱۹۱-۱۹۲، قم، ۱۴۱۵ق.
[۷۳] بهایی، محمد، الاربعون حدیثاً، ج۱، ص۴۰۲، قم، ۱۴۱۵ق.
[۷۴] بهایی، محمد، الاربعون حدیثاً، ج۱، ص۴۹۳- ۴۹۵، قم، ۱۴۱۵ق.
[۷۶] طالقانی، نظرعلی، کاشف الاسرار، ج۱، ص۴۶۵، به کوشش مهدی طیب، تهران، ۱۳۷۳ش.


۶.۱.۳ - دیدگاه علامه مجلسی

محمدباقر مجلسی با شیخ بهائی که مجدداً این نظریه را مطرح کرد مخالفت جدّی نموده و گفته است که تجسم و تمثل افعال و احوال دنیا در آخرت، دو حالت می‌تواند داشته باشد، اول این‌که شبیه آن اعمال، به ازای آن‌ها خلق شود و دیگر این‌که اعراض به جواهر تغییر کند. وی شق اول را درست می‌داند و معتقد است که در نفی آن چیزی بصراحت نقل نشده است. وی محال بودن انقلاب جوهر به عرض و عرض به جوهر را در این دنیا با امکان آن در آخرت غیرقابل جمع دانسته است، به این دلیل که نشئة آخرت چیزی متفاوت با این نشئه نیست و تنها تفاوتش این است که مرگ و احیا در این میان اتفاق افتاده است.
وی همچنین تشبیه دنیا و آخرت را به خواب و بیداری و مقایسه آنها
[۷۹] مولوی، محمد، مثنوی معنوی، ج۱، ص۶۹۱، تصحیح رینولد ا نیکلسون، تهران ۱۳۷۰ش.
را سفسطه دانسته است، چرا که آنچه در خواب ظاهر می‌شود، وجود علمی‌ و ذهنی است و آنچه در خارج ظاهر می‌شود، وجود عینی است و این دو نحو وجود تفاوت‌های فراوان دارند، اما دنیا و آخرت، هر دو، وجود عینی دارند. او قول به تجسم اعمال را در آیات و اخبار غیرصریح دانسته و بر این باور است که به ازای آن در جزای اعمال چیزی خلق می‌شود و اخبار و روایات بسیاری را ناظر به این معنی می‌داند. وی در جای دیگر در باره همین موضوع تا آن‌جا پیش رفته که با تخطئه نظر شیخ بهائی، قول به این نظر را مستلزم انکار دین و خروج از اسلام دانسته است. این اظهارنظر مجلسی واکنش شدید قایلان به این نظریه را برانگیخته است.
[۸۳] خمینی، سيدروح اللّه، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی‌ایران، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، ج۱، ص۴۳۹، تهران ۱۳۷۳ش.

طرفداران نظریه دینی کلامی تجسم اعمال، نه‌تنها از تجسم کردارهای نیک به صورت‌های زیبا (مثلاً به صورت جوانانی زیباروی) و پیکرپذیری کردارهای زشت به شکل‌های کریه و زشت (فی‌المثل به شکل سیاه رویانی بوی‌ناک، یا سگانی متعفن) سخن گفته‌اند که در دوره‌های اخیر، به ویژه از دوره قاجاریه به بعد، نوشته‌های آن‌ها آکنده است از حکایت‌هایی وحشت‌انگیز از تجسم اعمال، مثل حکایت گورهایی که از آن‌ها آتش زبانه می‌کشد، یا مجسم شدن گناهکاران و کردارهایشان به صورت سگ‌هایی متعفن و نظایر آنها.
[۸۴] خراسانی، محمدهاشم، منتخب التواریخ، ج۱، ص۸۲۴- ۸۲۶، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، ۱۳۵۲ش.

گفته شده که نظریه تجسم اعمال در میان اخوان الصفا سابقه داشته است.
[۸۵] سجادی، جعفر، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی‌، ذیل مادّه، تهران ۱۳۷۵ش.


۶.۱.۴ - آیات و روایات

آیات و روایاتی در تأیید نظریه تجسم اعمال همواره مورد استنـاد طرفداران نظریـه دینـی ‌کلامی بوده است، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، سپـس روایاتـی که گویاتـرین آن‌ها ۳ روایت است:
۱. روایتی که برطبق آن مردم در روز رستاخیز براساس نیت‌هایشان برانگیخته می‌شوند نیز چنین است روایت مشهور: «هر کس بر اساس باوری که با آن مرده است، برانگیخته می‌شود».
۲. روایتی که برطبق آن، برخی از مردم به شکل‌هایی سخت زشت، زشت‌تر از شکل میمون و خوک محشور می‌شوند و پیداست که مفهوم مخالفِ آن، محشور شدن برخی از مردم به صورت‌هایی بسیار زیبا ست.
۳. حدیثی که برطبق آن، مردم در روز رستاخیز، از جهت نحوه راه رفتن، ۳ گروه‌اند: سواران، پیادگان، و آنان که به جای پای، صورت‌هایشان را بر زمین می‌نهند و راه می‌روند.

۶.۲ - نظریه عرفانی

عارفان معتقد به نظریه «تجسم اعمال»، ضمن استشهاد به غالبِ آیات و روایاتی که از آن‌ها سخن رفت، در تبیین نظریه تجسم اعمال بر مبنایی فلسفی که همانا «تبدیل امر بالقوه به امربالفعل» است، تکیه می‌کنند. بر این مبنا خُلق‌ها، خوی‌ها و باورها در این جهان نسبت بدان جهان، اموری بالقوه به‌شمار می‌آیند و فعلیت یافتنشان در عالم برزخ و عالم آخرت، عینیت یافتن و مجسم شدن آنهاست. شبستری در مثنوی گلشن راز
[۱۲۶] شبستری، محمود، گلشن راز، ج۱، ص۹۵، بیتهای ۶۸۶، ۶۸۷، به کوشش صمد موحد، تهران، ۱۳۶۸ش.
به این معنا اشاره می‌کند و صاحب مفاتیح الاعجاز برای تبیین و توضیح نظریه تجسم اعمال، در شرح ابیات شبستری از قوت عنصری و تبدیل آن به موالید ثلاث (= جماد، نبات، حیوان) شاهد می‌آورد. بدین‌معنا که قوت عنصری، که بالقوه موالید ثلاث محسوب می‌شود، در این جهان، به تدریج فعلیت می‌یابد و به جماد و نبات و حیوان بَدَل می‌گردد. بر این اساس، به همین صورت اخلاق، اعمال و اعتقادات آدمی «یعنی جمیع ملکات خیر و شر از افعال و اقوال که در نفس مدخّر و مخزون گشته»
[۱۲۷] لاهیجی، محمد، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص۵۲۱، به کوشش کیوان سمیعی، تهران، ۱۳۳۷ش.
، در این جهان، حالت بالقوه دارند و در عالم برزخ و سپس در جهان آخرت، فعلیت می‌یابند و در هیئت‌های زیبا (= حوریان، غلامان، کاخ‌ها، رضوان، گل‌های رنگارنگ و...) و زشت (= سگ، خوک، گرگ، مار، کژدم و...) تجسم پیدا می‌کنند.
[۱۲۸] لاهیجی، محمد، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص۵۱۹- ۵۲۰، به کوشش کیوان سمیعی، تهران، ۱۳۳۷ش.


۶.۲.۱ - سخن مولوی

مولوی نیز آشکارا در مثنوی معنوی به زبان تمثیل و نماد از تجسم اعمال سخن گفته است.
[۱۲۹] مولوی، محمد، مثنوی معنوی، ج۱، ص۶۹۱، تصحیح رینولد ا نیکلسون، تهران ۱۳۷۰ش.
زبان نمادین و بیان تمثیلی مولوی موجب شده است تا به جای اصل «قوه و فعل»، به استناد یک حدیث نبوی مبنی بر اینکه: «مردم، در خواب‌اند و چون بمیرند، بیدار شوند»
[۱۳۲] نسفی، عزیزالدین، الانسان الکامل، ج۱، ص۲۷۱، به کوشش ماریژان موله، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۱۳۳] نسفی، عزیزالدین، الانسان الکامل، ج۱، ص۴۲۶، به کوشش ماریژان موله، تهران، ۱۳۶۲ش.
از تمثیل «خواب و بیداری» بهره می‌جوید (شاید بتوان گفت که نسبت عالَم خواب به عالَم بیداری همانا به نسبت قوه به فعل می‌مانَد). بر بنیاد تمثیل «خواب و بیداری» مولوی تصریح می‌کند که هر نیک و بد که در خواب این جهان می‌بینی، در بیداری آخرت بر تو آشکار می‌گردد، یعنی هر کردار نیک و بد که در این جهان انجام می‌دهی، جزای آن را در آن جهان می‌بینی.
[۱۳۴] مولوی، محمد، مثنوی معنوی، دفتر ۴، بیت‌های ۳۶۵۶-۳۶۵۷، به کوشش عبدالکریم سروش، تهران، ۱۳۷۶ش.
مولانا در تبیین و تفسیر «دیدن جزای کردارها» از طریق تلمیح، به بخشی از داستان یوسف (علیه‌السلام)، بر تجسم اعمال تأکید می‌ورزد و اعلام می‌کند که درندگانِ پوستین یوسفان، یعنی بیدادگرانی که به نیکان ستم می‌کنند، به صورت گرگ از خواب گران مرگ برمی‌خیزند و خوی‌های بد آنان در هیئت گرگانی درنده مجسم می‌گردد و اندام‌های آنان را بر می‌درد و بدین‌سان به کیفر کردارهای بدشان می‌رساند.
[۱۳۶] مولوی، محمد، مثنوی معنوی، دفتر ۴، بیت‌های ۳۶۶۱-۳۶۶۲، به کوشش عبدالکریم سروش، تهران، ۱۳۷۶ش.
از آن‌جا که مسئله تجسّم اعمال از مسئله معاد و پیکر اُخروی جدایی ناپذیر است، مولوی در تبیین شکل‌گیری پیکر اخروی نیز از تمثیل «خواب و بیداری» سود می‌جوید و بیان می‌کند که به هنگام خواب، جان‌ها از تن‌ها جدا می‌شوند و به عالم بالا می‌روند و صبحگاهان به تن‌ها بازمی‌گردند و درست چونان پیشه و فرهنگ و خوی هر کس که به خود وی مربوط است، جان نیکان به پیکر نیکان، و جان بدان به پیکر بدان می‌پیوندد و این امر می‌رساند که در روز رستاخیز نیز وضع به همین منوال است و جان نیکان به پیکری زیبا و درخور نیکان تعلق می‌گیرد و جان بدان به پیکری زشت و شایسته بدان بازمی‌گردد.
[۱۳۷] مولوی، محمد، مثنوی معنوی، دفتر ۱، بیتهای ۱۶۸۷-۱۶۹۱، به کوشش عبدالکریم سروش، تهران، ۱۳۷۶ش.


۶.۳ - نظریه فلسفی صدرایی

نظریه تجسم اعمال را یکی از شاگردان شیخ بهائی، یعنی صدرالمتألهین، به اوج رساند، به طوری که از پذیرش بسیار برخوردار شد. وی کوشیده است با مبانی عقلی و موازین حِکْمی‌ به نحو مشروح و معتدل به این نظر بپردازد.
[۱۳۸] آشتیانی، جلال‌الدین، شرح حال و آراء فلسفی ملاصدرا، ج۱، ص۸۷، تهران ۱۳۶۰ش.
صدرالدین شیرازی نخستین متفکری است که نظریه تجسم اعمال را چونان حرکت جوهری و معاد جسمانی و دیگر اصول فلسفه خود، در نظام فلسفی خویش وارد کرد و بدان صورت ویژه عقلی‌ فلسفی بخشید. این نظریه بخشی از کل نظام فکری اوست و با دیگر نظریاتش، از جمله درباره حرکت جوهری و معاد جسمانی و اتحاد عاقل و معقول، سازگاری دارد. ملاصدرا در این کار، هم از آیات و روایات بهره گرفت و هم از نظریه عرفانی تجسم اعمال سود جُست. ملاصدرا در جای جای آثارش در تفسیر آیات و شرح روایات به تجسم اعمال اشاره می‌کند
[۱۴۰] صدرالدین شیرازی، محمد، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۳۲۶، چاپ محمد خواجوی، ج ۱، تهران ۱۳۶۶ش.
و به رد شبهاتی که در زمینه عذاب قبر و عذاب خدا و مسئله عدل و اختیار مطرح شده است، می‌پردازد.
[۱۴۲] صدرالدین شیرازی، محمد، المظاهر الالهیّة، ج۱، ص۱۴۳، چاپ جلال الدین آشتیانی، قم ۱۳۷۷ش.
ملاصدرا تأکید می‌کند که نفس و هیولا با یکدیگر تفاوت‌هایی هم دارند که در مسئله تجسم اعمال و نقش نفس در این میان باید به این تفاوت‌ها هم توجه داشت.
[۱۴۴] صدرالدین شیرازی، محمد، الشّواهد الرّبوبیّة فی المناهج السلوکیّة، ج۱، ص۳۲۹ـ۳۳۰، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ش.
[۱۴۵] صدرالدین شیرازی، محمد، عرشیه، ج۱، ص۶۷ـ ۶۸، ترجمة غلامحسین آهنی، اصفهان ۱۳۴۱ش.

مبنای ملاصدرا در تبیین فلسفی نظریه تجسم اعمال، همانا «تأثیر و تأثّر ذهن و عین یا نفس و جهان واقع در یکدیگر» است. بر اساس این تأثیر و تأثر، هر پدیده بیرونْ ذهنی، در ذهن یا در نفس اثر می‌گذارد و هر صورت درون ذهنی یا هر صورت نفسانی نیز در واقعیتهای بیرون ذهنی مؤثر می‌افتد. مثلاً پدیده رطوبت، به عنوان صورتی بیرون ذهنی در حس، در خیال و در عقل تأثیر می‌کند و صورت محسوس و متخیّلِ رطوبت در حس و خیال، و صورت کلی رطوبت در عقل پدید می‌آید. اختلاف صورت‌های پدید آمده از آن روست که نحوه اثر یک مؤثر در مواطن مختلف و به تَبَع این مواطن، متفاوت خواهد بود. عکس مسئله هم صادق است، یعنی، مثلاً، خشم که صورتی درون ذهنی یا نفسانی است، بیرون از ذهن اثر می‌گذارد و موجب برافروختگی چهره شخص خشمگین می‌شود. نیز بسا که این تأثیر شدت بیشتری بیابد و خشم درونی، آتشی بیرونی پدید آورد و بدین‌ترتیب در عالَم آخرت به صورت «آتشی که خدا افروخته، دل‌های (ناپاکان) را آتش می‌زند». چنین است دانش که صورتی ذهنی و به اصطلاح کیف‌ نفسانی است نیز آن‌سان که در قرآن کریم آمده است، به صورت «آنجا چشمه‌ای است که سلسبیلش نامند» پدیدار گردد.
[۱۴۸] صدرالدین شیرازی، محمد، الشواهد الربوبیة، ص۳۲۹-۳۳۰، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۶۰ش.
[۱۴۹] صدرالدین شیرازی، محمد، عرشیه، ص۲۸۲-۲۸۳، ترجمه غلامحسین آهنی، اصفهان، ۱۳۴۱ش.
شیخ بهایی نیز با اشاره به‌آیه‌ای از قرآن کریم بر این معنا تأکید می‌ورزد.

۶.۳.۱ - بدن اخروی

در جریان تأثیر درون بر بیرون (ذهن بر عین)، خلاقیت نفس که حاصل خداگونگی نفس است نقشی بنیادی دارد. این آفرینندگی به دنبال غلبه صفات نیک و بد بر باطن انسان و استیلای این صفات بر نفس و در نهایت تبدیل شدنشان به ملکات نفسانی، تحقق می‌یابد. یعنی که نفس با همین ملکات است که موجب می‌شود تا کردارهایی نیک یا بد از انسان سرزند. همچنین بر طبق اصل بقای نفس، نفس پاینده یا روح جاویدان با صفات و ملکاتی که کسب کرده است، پس از مرگ تن به جهان دیگر می‌رود و در آن‌جا نیز منشأ آثاری نیک یا بد می‌گردد و بدین‌سان معنای حدیثِ «این جهان، کشتزار آن جهان است» راست می‌آید.
[۱۵۵] اکبرآبادی، محمد ولی، شرح مثنوی مولوی، ج۱، ص۲۰۰، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۸۳ش.
دلیل این امر آن است که به نظر صدرالدین اگر نفس، «جسمانیة الحدوث» است و در این جهان، از جسم (= بدن) نشئت می‌گیرد،
[۱۵۶] صدرالدین شیرازی، محمد، المظاهر الالٰهیة، ج۱، ص۵۶، به کوشش جلال‌الدین‌ آشتیانی، مشهد، ۱۳۴۰ش.
در آن جهان با ملکاتی که کسب کرده است، منشأ بدن اخروی و آفریننده پیکر آن جهانی است پیکری زیبا یا زشت، متناسب با ملکات مکتسبه خویش و در جریان این آفرینندگی است که نفس، به خوی‌ها، حالت‌ها و باورهای نیک و بد خود، پیکری مناسب می‌دهد و پیکری درخور هر خوی و هر باورِ چیره بر نفس، می‌آفریند و بدان سبب که آن جهان، موطنی است خاص، خلاقیت نفس، کمال می‌یابد و آفریده‌های نفس عینیت و تجسم پیدا می‌کند و بدین‌سان تجسم اعمال یا تجسد اعمال محقق می‌گردد و روشن می‌شود که تجسم اعمال، از دیدگاه ملاصدرا، لازمه نظریه این فیلسوف در زمینه معاد جسمانی است و با نظریه معاد جسمانی پیوندی ناگسستنی دارد، چرا که در اثر پیکرپذیری کردارهای زشت و زیبا و تجسم باورهای نیک و بد در هیئت‌های زشت و زیباست که حشر جسمانی آدمیان تحقق می‌یابد و از آن‌جا که در جریان تجسم اعمال، صورت عامل (= انسان) نیز متناسب با ماهیت نیک یا بد عمل دگرگون می‌شود.
[۱۶۳] طالقانی، نظرعلی، کاشف الاسرار، ج۱، ص۴۶۶، به کوشش مهدی طیب، تهران، ۱۳۷۳ش.


۶.۳.۲ - حیوان برزخی

ملاصدرا و پیروان وی کوشیده‌اند تا صورت‌ها و پیکرهایی، به ویژه متناسب با ملکات نکوهیده نفسانی، در جریان پیکرپذیری کردارها مشخص کنند. صدرالدین خود از حیوانی برزخی، که میانه حیوان عقلی و حسی است، سخن می‌گوید و بر این باور است که این حیوان، درون پیکر هر انسانی موجود است و با مرگ وی نمی‌میرد و در روز رستاخیز و در آن جهان، به صورتی مناسب و متناسب با ملکات نفسانی هر شخص محشور می‌شود و پاداش و کیفر می‌بیند و فیض کاشانی که از پیروان و مفسران برجسته فلسفه صدرایی به شمار می‌آید، ضمن تأکید بر این معنا که تکرار کردارها سبب پدید آمدن خوی‌ها و ملکات می‌گردد و ملکات چیره بر نفس، موجب ظهور صورت و پیکری مناسب خود در آن جهان می‌شود، از پیکرهایی متناسب با ملکات نکوهیده نفسانی، بدین شرح نام می‌برد: پیکر روباه، متناسب با ملکه خُبث؛ پیکر میمون، متناسب با ملکه استهزا؛ پیکر طاووس، متناسب با ملکه عُجب؛ پیکر خوک، متناسب با ملکه آز؛ و پیکر خروس، متناسب با ملکه شهوت. و توضیح می‌دهد که حیوان صفتان بدکردار، در آن سرای به صورت حیواناتی از این دست مجسم و محشور می‌شوند و بدین‌سان معنای سخن خدای تعالی مبنی بر اینکه «واذا الوحوش حشرت» و معنای سخن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) که: «یحشر بعض الناس علی صور یحسن عندها القردة و الخنازیر» راست می‌آید.


پس از ملاصدرا و نفوذ و رواج فلسفه وی در میان متفکران ایرانی‌ اسلامی، بیشتر اندیشمندان تا روزگار حاضر از نظریه تجسم اعمال جانبداری کردند. از جمله این اندیشمندان می‌توان از فیض کاشانی، سبزواری و طباطبایی نام برد.


در میان معاصران نیز مخالفان که تجسم اعمال به معنای نفی وجود معذب و معاقب خارجی را نفی می‌کند، و موافقانی
[۱۷۸] خمینی، روح اللّه، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، ج۱، ص۴۳۷ـ۴۳۹، تهران ۱۳۷۳ش.
در این زمینه اظهارنظر کرده‌اند و گروهی در عین پذیرش تجسم اعمال، ثواب و عقاب آخرت را منحصر در تجسم اعمال ندانسته و به نوعی کوشیده‌اند میان نظر موافقان و مخالفان توافق ایجاد کنند یا هر دو نظر را حفظ کنند.
[۱۸۱] جوادی آملی، عبداللّه، ده مقاله پیرامون مبداء و معاد، ج۱، ص۳۲۱، (تهران) ۱۳۶۳ش.



(۱)قرآن کریم.
(۲) آلوسی، محمود، روح المعانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
(۳) ابن بابویه، محمد، الامالی، قم، ۱۴۱۷ق.
(۴) ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، بیروت، دارالمعرفة للطباعة و النشر.
(۵) ابن عربی، محیی‌الدین، تفسیر، به کوشش مصطفی غالب، قم، انتشارات ناصرخسرو.
(۶) ابن ماجه، محمد، السنن، به کوشش محمد‌ فؤاد عبدالباقی، بیروت، ۱۹۵۴م.
(۷) ابوالفتوح رازی، حسین، روح‌الجنان، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، ۱۳۸۵ق.
(۸) ابویعلی، محمد، المسند، به کوشش حسین سلیم اسد، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
(۹) ابن حنبل، احمد، مسند، بیروت، دارصادر.
(۱۰) ارداویراف، ارداویراف‌نامه، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، ۱۳۴۲ش.
(۱۱) اکبرآبادی، محمد ولی، شرح مثنوی مولوی، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۱۲) انصاری قرطبی، محمد، التذکرة فی احوال الموتی و امور الآخرة، به کوشش فواز احمد زمرلی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۱۳) ترمذی، محمد، السنن، به کوشش عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۴) تفتازانی، مسعود، شرح المقاصد، به کوشش عبدالرحمان عمیره، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م.
(۱۵) جامی، عبدالرحمان، نقدالنصوص، به کوشش ویلیام چیتیک، تهران، ۱۳۹۸ق.
(۱۶) ثعالبی، عبدالرحمان، التفسیر، به کوشش نظیر ساعدی، بیروت، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۲م.
(۱۷) جرجانی، علی، شرح المواقف، قم، ۱۴۱۲ق/۱۳۷۰ش.
(۱۸) حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸م.
(۱۹) خراسانی، محمدهاشم، منتخب التواریخ، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۲۰) زمخشری، محمد، الکشاف، بیروت، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
(۲۱) سبزواری، هادی، شرح الاسماء، به کوشش نجفقلی حبیبی، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۲۲) سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۲۳) شبستری، محمود، گلشن راز، به کوشش صمد موحد، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۲۴) شعرانی، عبدالوهاب، لواقح الانوار، قاهره، ۱۹۷۵م.
(۲۵) عاملی، زین‌الدین (شهید ثانی)، منیة المرید، به کوشش رضا مختاری، قم، ۱۳۶۸ش.
(۲۶) بهایی، محمد، الکشکول، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۷) بهایی، محمد، الاربعون حدیثاً، قم، ۱۴۱۵ق.
(۲۸) صدرالدین شیرازی، محمد، اسرار الآیات، به کوشش محمد خواجوی، تهران، ۱۳۶۰ش.
(۲۹) صدرالدین شیرازی، محمد، الاسفار، قم، ۱۳۷۹ق.
(۳۰) صدرالدین شیرازی، محمد، الشواهد الربوبیة، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۶۰ش.
(۳۱) صدرالدین شیرازی، محمد، عرشیه، ترجمه غلامحسین آهنی، اصفهان، ۱۳۴۱ش.
(۳۲) صدرالدین شیرازی، محمد، المبدأ و المعاد، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۵۴ش.
(۳۳) صدرالدین شیرازی، محمد، المظاهر الالهیة، به کوشش جلال‌الدین‌ آشتیانی، مشهد، ۱۳۴۰ش.
(۳۴) صدرالدین شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، به کوشش محمد خواجوی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۳۵) طالقانی، نظرعلی، کاشف الاسرار، به کوشش مهدی طیب، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۳۶) طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، تهران، ۱۳۹۷ق.
(۳۷) طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل‌الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۹۸۸م.
(۳۸) طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، بیروت، ۱۹۷۸م.
(۳۹) رازی، فخر‌الدین، التفسیر الکبیر، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۹۰م.
(۴۰) فیض کاشانی، محمد، علم الیقین، قم، ۱۳۷۷ش.
(۴۱) قاضی قضاعی، محمد بن سلامة، شرح فارسی شهاب الاخبار، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۴۲) کلینی، محمد، اصول کافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۴۳) لاهیجی، حسن، رسائل فارسی، به کوشش علی صدرایی خویی، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۴۴) لاهیجی، محمد، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، به کوشش کیوان سمیعی، تهران، ۱۳۳۷ش.
(۴۵) مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، به کوشش یحیی عابدی، بیروت، ۱۹۸۳م.
(۴۶) نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر.
(۴۷) مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی.
(۴۸) مولوی، محمد، مثنوی معنوی، به کوشش عبدالکریم سروش، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۴۹) نسفی، عزیزالدین، الانسان الکامل، به کوشش ماریژان موله، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۵۰) نصیرالدین طوسی، محمد، تلخیص المحصل، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۵۱) آشتیانی، جلال الدین، شرح حال و آراء فلسفی ملاصدرا، تهران ۱۳۶۰ش.
(۵۲) ابن عربی، الفتوحات المکیه، بیروت: دارصادر.
(۵۳) اصفهانی، محمدحسین، نهایة الدرایة فی شرح الکفایه، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۵.
(۵۴) بیضاوی، عبداللّه بن عمر، انوار التّنزیل و اسرار التّأویل، المعروف بتفسیر البیضاوی، مصر ۱۳۳۰، چاپ افست بیروت.
(۵۵) بیضایی، بهرام، تاریخ سری سلطان در آبسکون : (فیلمنامه)، تهران ۱۳۷۶ش.
(۵۶) جوادی آملی، عبداللّه، ده مقاله پیرامون مبداء و معاد، (تهران) ۱۳۶۳ش.
(۵۷) خمینی، روح‌اللّه، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی‌ایران، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، تهران ۱۳۷۳ش.
(۵۸) سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج ۸: المعاد فی القرآن الکریم، قم ۱۴۲۰.
(۵۹) سجادی، جعفر، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی‌، تهران ۱۳۷۵ش.
(۶۰) صدرالدین شیرازی، محمد، تفسیرالقرآن الکریم، چاپ محمد خواجوی، ج ۴ و ۵، قم ۱۳۶۱ش.
(۶۱) صدرالدین شیرازی، محمد، شرح اصول الکافی، چاپ محمد خواجوی، ج ۱، تهران ۱۳۶۶ش.
(۶۲) صدرالدین شیرازی، محمد، مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتألهین، چاپ حامد ناجی اصفهانی: ردّ الشبهات الابلیسیة، تهران ۱۳۷۵ش.
(۶۳) طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان.
(۶۴) غزالی، محمد، کتاب الاربعین فی اصول الدّین، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۶۵) فیاض، محمداسحاق، محاضرات فی اصول الفقه، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، نجف ۱۹۷۴.
(۶۶) قدردان قراملکی، محمدحسن، «کاوشی در تجسم اعمال»، کیهان اندیشه، ش ۶۸ (مهر و آبان ۱۳۷۵).
(۶۷) مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج ۹، چاپ هاشم رسولی، تهران ۱۳۶۳ش.
(۶۸) محمدی ری‌شهری،محمد، میزان الحکمة، قم ۱۳۶۲ـ۱۳۶۳ش.
(۶۹) مصباح، محمدتقی، معارف قرآن: خداشناسی، کیهان شناسی، انسان شناسی، قم ۱۳۷۳ش.
(۷۰) مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران ۱۳۷۰ش.


۱. خمینی، روح الله، سرّ الصلاة، ص۲۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸    
۲. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۲۳۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۳. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۴۴۰-۴۳۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴. خمینی، روح الله، جواهر الاصول، ج۳، ص۱۴۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۲۳ قمری    
۵. خمینی، روح الله، مناهج الوصول، ج۱، ص۳۷۸-۳۷۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۷.    
۶. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۱۵۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۷. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۱۹۵-۱۹۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۸. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۴۳۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۹. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۳۳۲-۳۳۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۰. خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۲۵۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۱. بهایی، محمد، الکشکول، ج۲، ص۱۹۲، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۱۲. بهایی، محمد، الاربعون حدیثاً، ج۱، ص۴۰۲، قم، ۱۴۱۵ق.
۱۳. صدرالدین شیرازی، محمد، الشواهد الربوبیة، ج۱، ص۳۲۹، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۶۰ش.
۱۴. فیض کاشانی، محمد، علم الیقین، ج۲، ص۱۰۷۲، قم، ۱۳۷۷ش.    
۱۵. قدردان قراملکی، محمدحسن، «کاوشی در تجسم اعمال»، ج۱، ص۱۱۶، کیهان اندیشه، ش ۶۸ (مهر و آبان ۱۳۷۵).
۱۶. صدرالدین شیرازی، محمد، تفسیرالقرآن الکریم، ج۴، ص۲۸۵، چاپ محمد خواجوی، ج ۴ و ۵، قم ۱۳۶۱ش.
۱۷. صدرالدین شیرازی، محمد، تفسیرالقرآن الکریم، ج۵، فهرست، ص۴۵۸، چاپ محمد خواجوی، ج ۴ و ۵، قم ۱۳۶۱ش.
۱۸. صدرالدین شیرازی، محمد، کتاب العرشیّة، ج۱، ص۶۶، ترجمة غلامحسین آهنی، اصفهان ۱۳۴۱ش.
۱۹. فیض کاشانی، محمد، علم الیقین فی اصول الدین، ج۲، ص۸۷۹، قم ۱۳۵۸ش.
۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷، ص۲۲۸، بیروت ۱۴۰۳.    
۲۱. ابن بابویه، محمد، الامالی، ج۱، ص۵۰- ۵۱، قم، ۱۴۱۷ق.    
۲۲. کلینی، محمد، اصول کافی، ج۳، ص۲۴۱-۲۴۲، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۶۷ش.    
۲۳. انصاری قرطبی، محمد، التذکرة فی احوال الموتی و امور الآخرة، ج۱، ص۲۳۶-۲۳۷، به کوشش فواز احمد زمرلی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۲۴. ارداویراف، ارداویراف‌نامه، ج۱، ص۲۸، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، ۱۳۴۲ش.
۲۵. صدرالدین شیرازی، محمد، المظاهر الالٰهیة، ج۱، ص۷۰، به کوشش جلال‌الدین‌ آشتیانی، مشهد، ۱۳۴۰ش.
۲۶. ارداویراف، ارداویرافنامه، یا بهشت و دوزخ در آئین مزدیسنی، ج۱، ص۲۸، شامل پیشگفتار، ترجمه فارسی، متن پهلوی، واژه نامه از رحیم عفیفی، تهران: توس، ۱۳۷۲ش.
۲۷. بیضایی، بهرام، تاریخ سرّی سلطان در آبسکون : (فیلمنامه)، ج۱، ص۲۱، تهران ۱۳۷۶ش.
۲۸. لاهیجی، محمد، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص۵۲۴، به کوشش کیوان سمیعی، تهران، ۱۳۳۷ش.
۲۹. جامی، عبدالرحمان، نقدالنصوص، ج۱، ص۵۲، به کوشش ویلیام چیتیک، تهران، ۱۳۹۸ق.
۳۰. بهایی، محمد، الکشکول، ج۲، ص۱۹۲، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۳۱. بهایی، محمد، الاربعون حدیثاً، ج۱، ص۴۰۲، قم، ۱۴۱۵ق.
۳۲. صدرالدین شیرازی، محمد، الشواهد الربوبیة، ج۱، ص۳۲۹، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۶۰ش.
۳۳. فیض کاشانی، محمد، علم الیقین، ج۲، ص۸۷۹، قم، ۱۳۷۷ش.    
۳۴. غزالی، محمد، کتاب الاربعین فی اصول الدّین، ج۱، ص۲۱۳ـ۲۱۴، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۳۵. ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۳۰۷، بیروت: دارصادر.
۳۶. صدرالدین شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، ج۱، ص۶۴۸، به کوشش محمد خواجوی، تهران، ۱۳۶۳ش.    
۳۷. صدرالدین شیرازی، محمد، المظاهر الالٰهیة، ج۱، ص۷۰، به کوشش جلال‌الدین‌ آشتیانی، مشهد، ۱۳۴۰ش.
۳۸. صدرالدین شیرازی، محمد، الشواهد الربوبیة، ج۱، ص۳۲۹، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۶۰ش.
۳۹. صدرالدین شیرازی، محمد، عرشیه، ج۱، ص۲۸۲، ترجمه غلامحسین آهنی، اصفهان، ۱۳۴۱ش.
۴۰. صدرالدین شیرازی، محمد، المبدأ و المعاد، ج۱، ص۴۶۶، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۵۴ش.    
۴۱. صدرالدین شیرازی، محمد، المظاهر الالهیّة، ج۱، ص۱۴۳، چاپ جلال الدین آشتیانی، قم ۱۳۷۷ش.
۴۲. صدرالدین شیرازی، محمد، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر چهارم، ج ۲، ص ۲۹۴، چاپ افست قم، تهران ۱۳۳۷ش.
۴۳. طالقانی، نظرعلی، کاشف الاسرار، ج۱، ص۴۶۵، به کوشش مهدی طیب، تهران، ۱۳۷۳ش.
۴۴. خراسانی، محمدهاشم، منتخب التواریخ، ج۱، ص۸۲۴-۸۲۶، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، ۱۳۵۲ش.
۴۵. زلزال/سوره۹۹، آیه۶.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه ۳۰ سوره آل عمران.    
۴۷. آل عمران/سوره۳، آیه۳۰.    
۴۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۱۹، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل‌الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۹۸۸م.    
۴۹. بیضاوی، عبداللّه بن عمر، انوار التّنزیل و اسرار التّأویل، ذیل آیه ۳۰ سوره آل عمران، مصر ۱۳۳۰، چاپ افست بیروت.    
۵۰. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۲۴، ص۵۴۹، بیروت، ۱۹۷۸م.    
۵۱. رازی، فخر‌الدین، التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۲۵۶، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۹۰م.    
۵۲. زمخشری، محمد، الکشاف، ج۴، ص۷۸۴، بیروت، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.    
۵۳. نصیرالدین طوسی، محمد، تلخیص المحصل، ص۱۶۷، بیروت، ۱۴۰۵ق.    
۵۴. تفتازانی، مسعود، شرح المقاصد، ج۲، ص۱۶۱-۱۶۲، به کوشش عبدالرحمان عمیره، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م.    
۵۵. جرجانی، علی، شرح المواقف، ج۴، ص۷۹، قم، ۱۴۱۲ق/۱۳۷۰ش.    
۵۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷، ص۲۲۸- ۲۳۰، به کوشش یحیی عابدی، بیروت، ۱۹۸۳م.    
۵۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷، ص۲۲۹، به کوشش یحیی عابدی، بیروت، ۱۹۸۳م.    
۵۸. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی.
۵۹. کلینی، محمد، اصول کافی، ج۳، ص۲۴۱-۲۴۲، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۶۷ش.    
۶۰. فیض کاشانی، محمد، علم الیقین، ج۲، ص۱۰۷۲، قم، ۱۳۷۷ش.    
۶۱. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۷، ص۱۱۳، بیروت ۱۴۰۳.    
۶۲. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۸، ص۳۳۶ ۳۳۹، المعاد فی القرآن الکریم، قم ۱۴۲۰.    
۶۳. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمة، ج۳، ص۲۱۳۸، قم ۱۳۶۲۱۳۶۳ش.    
۶۴. ابن بابویه، محمد، الامالی، ج۱، ص۵۰- ۵۱، قم، ۱۴۱۷ق.    
۶۵. مریم/سوره۱۹، آیه۸۵.    
۶۶. انعام/سوره۶، آیه۳۱.    
۶۷. انصاری قرطبی، محمد، التذکرة فی احوال الموتی و امور الآخرة، ج۱، ص۲۳۶-۲۳۷، به کوشش فواز احمد زمرلی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۶۸. لاهیجی، حسن، رسائل فارسی، ج۱، ص۱۳۶- ۱۳۷، به کوشش علی صدرایی خویی، تهران، ۱۳۷۵ش.
۶۹. بهایی، محمد، الاربعون حدیثاً، ج۱، ص۱۹۱- ۱۹۲، قم، ۱۴۱۵ق.
۷۰. صدرالدین شیرازی، محمد، الاسفار، ج۹، ص۲۲۹- ۲۳۰، قم، ۱۳۷۹ق.    
۷۱. زلزال/سوره۹۹، آیه۶- ۸.    
۷۲. بهایی، محمد، الاربعون حدیثاً، ص۱۹۱-۱۹۲، قم، ۱۴۱۵ق.
۷۳. بهایی، محمد، الاربعون حدیثاً، ج۱، ص۴۰۲، قم، ۱۴۱۵ق.
۷۴. بهایی، محمد، الاربعون حدیثاً، ج۱، ص۴۹۳- ۴۹۵، قم، ۱۴۱۵ق.
۷۵. بهایی، محمد، الکشکول، ج۲، ص۱۹۲، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۷۶. طالقانی، نظرعلی، کاشف الاسرار، ج۱، ص۴۶۵، به کوشش مهدی طیب، تهران، ۱۳۷۳ش.
۷۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷، ص۲۲۸، بیروت ۱۴۰۳.    
۷۸. مطهری، مرتضی، عدل الهی، ج۱، ص۱۹۳۱۹۴، تهران ۱۳۷۰ش.    
۷۹. مولوی، محمد، مثنوی معنوی، ج۱، ص۶۹۱، تصحیح رینولد ا نیکلسون، تهران ۱۳۷۰ش.
۸۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷، ص۲۲۹۲۳۰، بیروت ۱۴۰۳.    
۸۱. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۸، ص۳۴۲۳۴۳، ج ۸:المعاد فی القرآن الکریم، قم ۱۴۲۰.    
۸۲. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۹، ص۹۴- ۹۵، چاپ هاشم رسولی، تهران ۱۳۶۳ش.    
۸۳. خمینی، سيدروح اللّه، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی‌ایران، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، ج۱، ص۴۳۹، تهران ۱۳۷۳ش.
۸۴. خراسانی، محمدهاشم، منتخب التواریخ، ج۱، ص۸۲۴- ۸۲۶، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، ۱۳۵۲ش.
۸۵. سجادی، جعفر، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی‌، ذیل مادّه، تهران ۱۳۷۵ش.
۸۶. طه/سوره۲۰، آیه۱۰۲.    
۸۷. طه/سوره۲۰، آیه۱۲۴.    
۸۸. مریم/سوره۱۹، آیه۸۵.    
۸۹. نمل/سوره۲۷، آیه۹۰.    
۹۰. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۹.    
۹۱. مؤمن/سوره۴۰، آیه۷۱-۷۲.    
۹۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۸.    
۹۳. صافات/سوره۳۷، آیه۲۲.    
۹۴. اِسراء/سوره۱۷، آیه۲۲.    
۹۵. تکویر/سوره۸۱، آیه۵.    
۹۶. انعام/سوره۶، آیه۱۲۸.    
۹۷. آل عمران/سوره۳، آیه۳۰.    
۹۸. کهف/سوره۱۸، آیه۴۹.    
۹۹. نبا/سوره۷۸، آیه۴۰.    
۱۰۰. زلزال/سوره۹۹، آیه۶ ۸.    
۱۰۱. روم/سوره۳۰، آیه۴۷.    
۱۰۲. انسان/سوره۷۶، آیه۴.    
۱۰۳. فتح/سوره۴۸، آیه۶.    
۱۰۴. مائده/سوره۵، آیه۱۱۸.    
۱۰۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۵۱.    
۱۰۶. ابن ماجه، محمد، السنن، ج۲، ص۱۴۱۴، به کوشش محمد‌ فؤاد عبدالباقی، بیروت، ۱۹۵۴م.    
۱۰۷. قاضی قضاعی، محمد بن سلامة، شرح فارسی شهاب الاخبار، ج۱، ص۷۳، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۱ش.    
۱۰۸. سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۹۹، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.    
۱۰۹. عاملی، زین‌الدین، منیة المرید، ص۱۳۳، به کوشش رضا مختاری، قم، ۱۳۶۸ش.    
۱۱۰. شعرانی، عبدالوهاب، لواقح الانوار، ج۱، ص۱۳، قاهره، ۱۹۷۵م.    
۱۱۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۶۷، ص۲۴۹، به کوشش یحیی عابدی، بیروت، ۱۹۸۳م.    
۱۱۲. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۲۰۶، بیروت، دارالفکر.    
۱۱۳. ابن حنبل، احمد، مسند، ج۲۳، ص۲۰۰، بیروت، دارصادر.    
۱۱۴. ابویعلی، محمد، المسند، ج۳، ص۴۱۵، به کوشش حسین سلیم اسد، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.    
۱۱۵. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۵۳۲، بیروت، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸م.    
۱۱۶. ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، ج۱۱، ص۳۸۴، بیروت، دارالمعرفة للطباعة و النشر.    
۱۱۷. ابن عربی، محیی‌الدین، تفسیر، ج۱، ص۵۹، به کوشش مصطفی غالب، قم، انتشارات ناصرخسرو.    
۱۱۸. صدرالدین شیرازی، محمد، المبدأ و المعاد، ج۱، ص۳۲۷، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۵۴ش.    
۱۱۹. فیض کاشانی، محمد، علم الیقین، ج۲، ص۱۰۹۹، قم، ۱۳۷۷ش.    
۱۲۰. ابن حنبل، احمد، مسند، ج۲، ص۳۵۴، بیروت، دارصادر.    
۱۲۱. ترمذی، محمد، السنن، ج۵، ص۳۰۵، به کوشش عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۱۲۲. ابوالفتوح رازی، حسین، روض الجنان، ج۷، ص۴۳۸- ۴۳۹، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، ۱۳۸۵ق.    
۱۲۳. ثعالبی، عبدالرحمان، التفسیر، ج۳، ص۴۹۸، به کوشش نظیر ساعدی، بیروت، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۲م.    
۱۲۴. آلوسی، محمود، روح المعانی، ج۱۰، ص۱۷، بیروت، داراحیاء التراث العربی.    
۱۲۵. فیض کاشانی، محمد، علم الیقین، ج۲، ص۱۰۹۹، قم، ۱۳۷۷ش.    
۱۲۶. شبستری، محمود، گلشن راز، ج۱، ص۹۵، بیتهای ۶۸۶، ۶۸۷، به کوشش صمد موحد، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۲۷. لاهیجی، محمد، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص۵۲۱، به کوشش کیوان سمیعی، تهران، ۱۳۳۷ش.
۱۲۸. لاهیجی، محمد، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص۵۱۹- ۵۲۰، به کوشش کیوان سمیعی، تهران، ۱۳۳۷ش.
۱۲۹. مولوی، محمد، مثنوی معنوی، ج۱، ص۶۹۱، تصحیح رینولد ا نیکلسون، تهران ۱۳۷۰ش.
۱۳۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴، ص۴۳، به کوشش یحیی عابدی، بیروت، ۱۹۸۳م.    
۱۳۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۶، ص۲۷۷، به کوشش یحیی عابدی، بیروت، ۱۹۸۳م.    
۱۳۲. نسفی، عزیزالدین، الانسان الکامل، ج۱، ص۲۷۱، به کوشش ماریژان موله، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۳۳. نسفی، عزیزالدین، الانسان الکامل، ج۱، ص۴۲۶، به کوشش ماریژان موله، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۳۴. مولوی، محمد، مثنوی معنوی، دفتر ۴، بیت‌های ۳۶۵۶-۳۶۵۷، به کوشش عبدالکریم سروش، تهران، ۱۳۷۶ش.
۱۳۵. سبزواری، هادی، شرح الاسماء، ج۱، ص۹۱، به کوشش نجفقلی حبیبی، تهران، ۱۳۷۲ش.    
۱۳۶. مولوی، محمد، مثنوی معنوی، دفتر ۴، بیت‌های ۳۶۶۱-۳۶۶۲، به کوشش عبدالکریم سروش، تهران، ۱۳۷۶ش.
۱۳۷. مولوی، محمد، مثنوی معنوی، دفتر ۱، بیتهای ۱۶۸۷-۱۶۹۱، به کوشش عبدالکریم سروش، تهران، ۱۳۷۶ش.
۱۳۸. آشتیانی، جلال‌الدین، شرح حال و آراء فلسفی ملاصدرا، ج۱، ص۸۷، تهران ۱۳۶۰ش.
۱۳۹. صدرالدین شیرازی، محمد، تفسیرالقرآن الکریم، ج۴، ص۲۸۲ ۲۸۵، چاپ محمد خواجوی، قم ۱۳۶۱ش.    
۱۴۰. صدرالدین شیرازی، محمد، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۳۲۶، چاپ محمد خواجوی، ج ۱، تهران ۱۳۶۶ش.
۱۴۱. صدرالدین شیرازی، محمد، مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتألهین، ج۱، ص۳۵۱، چاپ حامد ناجی اصفهانی:ردّ الشبهات الابلیسیة، تهران ۱۳۷۵ش.    
۱۴۲. صدرالدین شیرازی، محمد، المظاهر الالهیّة، ج۱، ص۱۴۳، چاپ جلال الدین آشتیانی، قم ۱۳۷۷ش.
۱۴۳. صدرالدین شیرازی، محمد، تفسیرالقرآن الکریم، ج۴، ص۱۷۱، چاپ محمد خواجوی، ج ۴ و ۵، قم ۱۳۶۱ش.    
۱۴۴. صدرالدین شیرازی، محمد، الشّواهد الرّبوبیّة فی المناهج السلوکیّة، ج۱، ص۳۲۹ـ۳۳۰، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ش.
۱۴۵. صدرالدین شیرازی، محمد، عرشیه، ج۱، ص۶۷ـ ۶۸، ترجمة غلامحسین آهنی، اصفهان ۱۳۴۱ش.
۱۴۶. همزه/سوره۱۰۴، آیه۶-۷.    
۱۴۷. دهر/سوره۷۶، آیه۱۸.    
۱۴۸. صدرالدین شیرازی، محمد، الشواهد الربوبیة، ص۳۲۹-۳۳۰، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۶۰ش.
۱۴۹. صدرالدین شیرازی، محمد، عرشیه، ص۲۸۲-۲۸۳، ترجمه غلامحسین آهنی، اصفهان، ۱۳۴۱ش.
۱۵۰. صدرالدین شیرازی، محمد، المبدأ و المعاد، ج۱، ص۴۶۴- ۴۶۵، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۵۴ش.    
۱۵۱. بهایی، محمد، الکشکول، ج۲، ص۱۹۲، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۱۵۲. نساء/سوره۴، آیه۱۰.    
۱۵۳. صدرالدین شیرازی، محمد، الاسفار، ج۱، ص۲۶۵، قم، ۱۳۷۹ق.    
۱۵۴. صدرالدین شیرازی، محمد، الاسفار، ج۱، ص۲۶۵، قم، ۱۳۷۹ق.    
۱۵۵. اکبرآبادی، محمد ولی، شرح مثنوی مولوی، ج۱، ص۲۰۰، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۸۳ش.
۱۵۶. صدرالدین شیرازی، محمد، المظاهر الالٰهیة، ج۱، ص۵۶، به کوشش جلال‌الدین‌ آشتیانی، مشهد، ۱۳۴۰ش.
۱۵۷. صدرالدین شیرازی، محمد، الاسفار، ج۹، ص۱۸۶-۱۸۷، قم، ۱۳۷۹ق.    
۱۵۸. صدرالدین شیرازی، محمد، الاسفار، ج۹، ص۲۰۰، قم، ۱۳۷۹ق.    
۱۵۹. صدرالدین شیرازی، محمد، الاسفار، ج۹، ص۲۲۷، قم، ۱۳۷۹ق.    
۱۶۰. صدرالدین شیرازی، محمد، اسرار الآیات، ج۱، ص۱۸۸- ۱۸۹، به کوشش محمد خواجوی، تهران، ۱۳۶۰ش.    
۱۶۱. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی.    
۱۶۲. صدرالدین شیرازی، محمد، المبدأ و المعاد، ج۱، ص۴۶۶-۴۶۷، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۵۴ش.    
۱۶۳. طالقانی، نظرعلی، کاشف الاسرار، ج۱، ص۴۶۶، به کوشش مهدی طیب، تهران، ۱۳۷۳ش.
۱۶۴. صدرالدین شیرازی، محمد، الاسفار، ج۹، ص۲۲۷- ۲۲۸، قم، ۱۳۷۹ق.    
۱۶۵. فیض کاشانی، محمد، علم الیقین، ج۲، ص۱۰۹۸- ۱۰۹۹، قم، ۱۳۷۷ش.    
۱۶۶. تکویر/سوره۸۱، آیه۵.    
۱۶۷. ابن عربی، محیی‌الدین، تفسیر، ج۱، ص۵۹، به کوشش مصطفی غالب، قم، انتشارات ناصرخسرو.    
۱۶۸. صدرالدین شیرازی، محمد، المبدأ و المعاد، ج۱، ص۴۳۶، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۵۴ش.    
۱۶۹. فیض کاشانی، محمد، علم الیقین، ج۲، ص۱۰۹۸-۱۰۹۹، قم، ۱۳۷۷ش.    
۱۷۰. فیض کاشانی، محمد، علم الیقین، ج۱، ص۱۰۶۰، قم، ۱۳۷۷ش.    
۱۷۱. فیض کاشانی، محمد، علم الیقین، ج۱، ص۱۰۶۴، قم، ۱۳۷۷ش.    
۱۷۲. سبزواری، هادی، شرح الاسماء، ج۱، ص۱۸۱، به کوشش نجفقلی حبیبی، تهران، ۱۳۷۲ش.    
۱۷۳. سبزواری، هادی، شرح الاسماء، ج۲، ص۱۰۷، به کوشش نجفقلی حبیبی، تهران، ۱۳۷۲ش.    
۱۷۴. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۲۰، ص۳۲۲، تهران، ۱۳۹۷ق.    
۱۷۵. صدرالدین شیرازی، محمد، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر چهارم، ج۷، ص۸۲، چاپ افست قم، تهران ۱۳۳۷ش.    
۱۷۶. فیاض، محمداسحاق، محاضرات فی اصول الفقه، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، ج۲، ص۱۱۶، نجف ۱۹۷۴.    
۱۷۷. اصفهانی، محمدحسین، نهایة الدرایة فی شرح الکفایه، ج۱، ص۲۹۷ ۲۹۸، قم ۱۴۱۴.    
۱۷۸. خمینی، روح اللّه، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، ج۱، ص۴۳۷ـ۴۳۹، تهران ۱۳۷۳ش.
۱۷۹. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۳۷۶.    
۱۸۰. مطهری، مرتضی، عدل الهی، ج۱، ص۲۰۶۲۱۳، تهران ۱۳۷۰ش.    
۱۸۱. جوادی آملی، عبداللّه، ده مقاله پیرامون مبداء و معاد، ج۱، ص۳۲۱، (تهران) ۱۳۶۳ش.
۱۸۲. مصباح، محمدتقی، معارف قرآن:خداشناسی، ج۱، ص۵۰۴ ۵۱۲، کیهان شناسی، انسان شناسی، قم ۱۳۷۳ش.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تجسم اعمال»، شماره۳۲۹۷.    
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تجسم اعمال»، شماره۵۷۹۰.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار