• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تالی طبیعی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تالی طبیعی یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در علم منطق بوده و به معنای تالی در قضیه شرطیه متصل است.



اجزای قضیه شرطیه عبارت‌اند از: مقدم، تالی و رابطه. مقدم و تالی، دو طرف قضیه شرطیه، و رابطه، نسبت میان آن دو است. طرف اول در قضیه شرطیه، مقدم و طرف دوم آن، تالی نام دارد. این نام‌گذاری به حسب ترتیب (ترتیب طرف اول و طرف دوم) در قضیه شرطی متصل، حقیقی است، ولی در قضیه شرطیه منفصل، مسامحی است، چرا که در قضیه شرطیه منفصل، ترتیب طبیعی میان اجزا وجود ندارد و هر یک از دو جزء را می‌توان تالی یا مقدم نامید.


عدم تلازم مقدم و تالی در قضیه شرطیه منفصل، بدان سبب است که طبیعت اجزای قضیه شرطیه متصله چنین است که یک جزء، ملزوم و جزء دیگر لازم آن است و همین امر، سبب تمایز طبعی و ترتب میان دو جزء می‌شود و همواره ملزوم بر لازم تقدم طبعی دارد، اما در قضیه شرطیه منفصله به تعاند و عدم ارتباط میان دو جزء و جدایی آنها حکم می‌شود و رابطه تلازم و ترتب وجود ندارد؛ بنابراین، هریک می‌تواند لازم یا ملزوم دیگری باشد. با این حال، به تبعیت از قضیه شرطیه متصل، جزء اول را مقدم و جزء دوم را تالی می‌نامند.


از همین رو تالی در قضیه متصل را «تالی طبیعی» و تالی در قضیه منفصل را «تالی وضعی یا قراردادی» می‌نامند و مقدم در قضیه متصل را «مقدم طبیعی» و مقدم در قضیه منفصل را «مقدم وضعی یا قراردادی» می‌نامند؛ به عبارت دیگر هر یک از مقدم و تالی به لحاظ نوع قضیه یا طبیعی است یا وضعی. طبیعی، در قضیه متصله است؛ یعنی مقدم بالطبع مقدم است و تالی مؤخر، اما وضعی در قضیه منفصله است که فرقی بین جزء اول و دوم نیست و هر کدام ابتدا ذکر شود مقدم است و دیگری تالی.
[۴] شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۱۵۱.



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق).
مظفر، محمدرضا، المنطق.    
حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.    


۱. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۱۵۶.    
۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۴۱.    
۳. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۴۱.    
۴. شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۱۵۱.



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «تالی طبیعی»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۱۲/۲.    




جعبه ابزار