بَرْزَخ (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَرْزَخ (به فتح باء، زاء و سکون راء) از
واژگان قرآن کریم به معنای واسطه و حایل میان دو چیز است.
از این رو به جهانی که بین
دنیا و
آخرت قرار دارد،
برزخ گفته مىشود.
آیات قرآن صریحاً وجود چنین جهانى را اثبات مىکند.
بَرْزَخ به معنای واسطه و حایل میان دو چیز است.
به مواردی از
بَرْزَخ که
در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ) «میان آن دو حایلی است که تجاوز نمیکنند.»
(وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ اِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ) «از پس آنان
برزخی هست تا روزیکه برانگیخته میشوند.»
عالم
مرگ را
برزخ گوییم چون میان زندگی
دنیا و
آخرت واسطه است. راجع به
برزخ ميان دو دريا به «بحر» رجوع شود.
آيات
قرآن و روایات صریحاً وجود جهان
برزخ را اثبات مىکنند.
گفتیم که عالم مرگ را
برزخ گوییم که میان زندگی دنیا و آخرت واسطه است. آیا عالم
برزخ مرگ صفر است یا یک نوع حیات مرموز؟ و
در صورت دوّم آیا آن برای همه است یا برای اشخاص مخصوص؟ باید
در این باره ابتدا
آیات را نقل و سپس آنها را بررسی کنیم تا به بینیم مطلب به کجا میانجامد.
(وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ اَمْواتٌ بَلْ اَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ) «به آنها که
در راه خدا کشته میشوند نگویید مردگانند بلکه زندگانند ولی نمیفهمید.»
(وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ • فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ اَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ • یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ اَنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ اَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ) «کسانی را که
در راه خدا کشته شدهاند گمان نکن مردگانند بلکه زندگانند و نزد
پروردگار شان روزی داده میشوند. آن چه
خدا از
کرم خود به آنها داده شادمانند. و درباره کسانی که هنوز به آنها نپیوستهاند شادی میکنند که نه بیمی دارند و نه غمگین میشوند. (
شهداء از اینکه میدانند برای مؤمنان که
در دنیا ماندهاند بیمی و اندوهی
در آخرت نیست شادمان و خوشدلند) و به به
نعمت و
فضل خدا و اینکه خدا پاداش مؤمنان را تباه نمیکند مسروراند.»
از اين آیات چند مطلب به دست میآيد:
۱-
شهيدان راه خدا پس از مرگ زندهاند و آن يک نوع زندگى است كه براى ما مشخّص نيست.
(وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ) نمیشود گفت. مقصود بقاء نام نيک و فداكارى آنها است زيرا آن اعتبارى صرف است و كلام خدا را نشايد وانگهى آن كاملا روشن و قابل فهم است پس چرا فرمود
(وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ)؟!.
۲-
شهيدان راه خدا نه تنها زندهاند، بلكه نزد پروردگار روزى میخورند و از سرنوشت مؤمنانى كه نمردهاند دلخوشند زيرا كه میدانند براى آنها بيم و اندوهى نيست.
۳- اگر اين حقيقت ثابت شود كه همهى مردگان
در عالم
برزخ يک نوع حيات خفته و خفيف دارند نظير سلّولهاى زنده و خفتهى دانههاى گياهان،
در اين صورت بايد گفت: مدلول دو آيهى فوق غير از اين حقيقت است، زيرا اين دو آيه مخصوص
شهداء است و شامل عموم نيست.
۴- اين آيات چنان كه گفته شد
در زندگى
برزخى شهيدان راه حق صريحاند، و عموم زندگى
برزخ را نمیتوان از آنها استفاده كرد.
(قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ بِما غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ) «گفته شد داخل
بهشت شو گفت: ای کاش قوم من میدانستند که پروردگارم مرا آمرزید و از اکرام شدگان گردانید.»
آیه درباره مرد مؤمنی است که از رسولان دفاع میکرد و او را کشتند، و میرساند که به محض کشته شدن داخل بهشت شد و آرزو کرد ای کاش قوم وی از این ماجری مطّلع میشدند، این بهشت قهرا یک حیات
برزخی است ولی مثل آیات گذشته دربارهی کسی است که
در راه خدا کشته شده است و این آیه «
عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» را بهتر روشن میکند که روزی خوردن
در یک چنان بهشت مخصوص است.
(وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ اَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ اَشَدَّ الْعَذابِ) «
عذاب بد به خاندان
فرعون رسید (و آن) آتش است که بامداد و شبانگاه به آن نزدیک میگردند و
روز قیامت آل فرعون را به سختترین عذاب
در آرید.»
این آیه که عرض نار را از دخول
آتش در روز قیامت، جدا کرده روشن میکند که نزدیک شدن به آتش
در برزخ و عالم قبر است.
المیزان در ذیل این آیه فرموده: آیه اوّلا صریح است
در این که ابتدا نشان دادن به آتش هست سپس وارد کردن
در آن... ثانیا عرض به آتش پیش از قیامت است و آن عذاب
برزخ میباشد... ثالثا عذاب
برزخ و آخرت با یک چیز است و آن نار آخرت است لیکن اهل
برزخ از دور با آن معذّب میشوند و اهل آخرت با دخول بر آن... ممکن است از
(غُدُوًّا وَ عَشِیًّا) به دست آورد که اهل
برزخ با صبح و شام دنیا ارتباط مختصری دارند زیرا که از دنیا بالکلّیه منقطع نشدهاند.
در این جا چهار آیه درباره
برزخ آوردیم، سه آیهی اوّل درباره حیات
برزخی شهداء و آیهی چهارم
در خصوص
برزخ کفّار است.
نتیجه آن که
شهیدان در برزخ منعّم و کفّار معذّباند و عذاب کفّار یک نوع بیم و هراسی است که از نزدیک شدن به آتش حاصل میشود مانند کابوسهای وحشتناک و خوابهای پریشان و هراسانگیز و آن
در نوبت خود و مخصوصا
در صورت دائمی بودن یک عذاب شدید و دردناک است، به نظر آورید خوابهای پریشان و وحشتناک دنیا را که خواب بیننده به چه حال میافتد و گاهی از فریاد خویش بیدار میشود
«نعوذ باللَّه منه».
شیخ مفید (علیهالرحمه) در شرح عقائد صدوق
در فصل نفوس و ارواح نقل میکند:
حضرت رسول (صلّیاللّهعلیهوآله) در کنار گودالی که مقتولین
بدر در آن بودند ایستاد و فرمود: برای رسول خدا همسایگان بدی بودید: او را از منزلش بیرون کردید بعد جمع شده با او جنگیدید، من آنچه پروردگارم وعده کرده بود حق یافتم آیا شما هم وعده او را حق یافتید؟
عمر گفت یا رسول اللَّه با اجسادی که مردهاند چه سخن میگویی: فرمود ساکت شو پسر خطاب تو از آنها شنواتر نیستی، میان اینان و این که
ملائکه آنها را به زیر عمودهای آهنین بکشند فقط این مانده که من از آنها روی گردانم. آن گاه نظیر این مطلب را از علی (علیهالسّلام) درباره مقتولین اهل
بصره نقل میکند و
در ذیل آن هست که امام (علیهالسّلام) فرمود: قسم به خدا
کعب بن سور و
طلحه (هر دو از مخالفین امام بودند و حضرت به جسد آن دو خطاب کرد) سخن مرا شنیدند چنانکه اهل گودال (گودال بدر) کلام رسول خدا را شنیدند.
در سوره واقعه، اهل قیامت به سه دسته تقسیم شده:
سابقون،
اصحاب یمین،
اصحاب شمال.
آنگاه درباره قیامت هر یک به تفصیل سخن رفته است و
در آخر سوره میفرماید:
چون حیات و
روح به
حلقوم محتضر رسید شما آن وقت نگاه میکنید، ما به او از شما نزدیکتریم و لکن نمیبینید و اگر درباره مرگ مجبور نمیبودید حتما حیات را به بدن او عودت میدادید. آن وقت
در پایان سوره به طور اجمال چنین آمده
(فَاَمَّا اِنْ کانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ. وَ اَمَّا اِنْ کانَ مِنْ اَصْحابِ الْیَمِینِ فَسَلامٌ لَکَ مِنْ اَصْحابِ الْیَمِینِ وَ اَمَّا اِنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ تَصْلِیَةُ جَحِیمٍ...) «محتضر اگر از مقرّبان باشد پس (برای اوست) راحتی و ریحان و بهشت پر نعمت و امّا اگر از اصحاب یمین باشد، سلام بر تو از اصحاب یمین و امّا اگر از تکذیب کنان گمراه باشد پذیرایی است از آب گرم و ورود به
جهنّم.»
از اینکه «
فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ» از «
جَنَّةُ نَعِیمٍ» و همچنین «
فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ» از «
تَصْلِیَةُ جَحِیمٍ» جدا شده میفهمیم که روح و ریحان و نزل حمیم
در برزخ است و الّا ظاهرا لازم بود که
جنّت و
جحیم تنها گفته شوند زیرا روح و ریحان از جنّت و حمیم از جهنّم جدا نیست.
در تفسیر برهان سه حدیث از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل کرده که فرمود: روح و ریحان مال
مؤمن است
در قبر و جنّت نعیم
در قیامت و
حمیم مال غیر آنها است
در قبر و جحیم
در آخرت است.
ناگفته نماند آیهی مقرّبین اعمّ از سه آیهی گذشته است که فقط درباره
شهیدان راه حق بود یعنی شامل
شهداء و مقرّبین است و آیهی اخیر مثل آیهی که درباره
فرعون و فرعونیان بود، منحصر به کفّار است و آیهی وسط که دربارهی اصحاب یمین است از همه عمومیتر میباشد.
در كتب حديث روايات بىشمار داريم
در باره حيات
برزخى كه تدبّر
در كثرت و مضامين آنها، يقين میآورد كه عالم قبر يک عالم مرموزى است و مردگان
در آن يک نوع حيات به خصوص و غير قابل درک دارند از قبيل روايات نماز وحشت
در شب اول دفن، زيارت اموات، خيرات و صدقات درباره آنها و اين كه مردگان گاهى به منازل خودشان متوجّه میشوند و با زائران خود انس میگيرند و بعد از رفتن آنها متوحّش میشوند و غير اينها. براى نمونه میتوان مقدارى از اين روايات را
در كتاب
کافی و
بحار الانوار ج ۶ ابواب
برزخ مطالعه كرد.
اين روايات چنان كه گفتيم میفهمانند: حيات
برزخى بى شک وجود دارد و نوعى از تنعّم و عذاب
در آن هست.
ملاحظهى عالم خواب بهترين نمونه براى درک عالم
برزخ است ما سه جور خواب داريم يكى اين كه شخص میخوابد و
در خواب چيزى نمىبيند و هيچ چيز نمیفهمد فقط پس از بيدار شدن میداند كه خوابيده بود. ديگرى اين كه شخص، خوابهاى خوش مىبيند و تمام آرزوهاى خود را
در مرحلهى وجود
مشاهده میكند به طوری كه بعد از بيدار شدن تأسّف میخورد كه ای كاش بيدار نمیشدم.
سوم آنكه خوابهاى پريشان مىبيند گاهى اين خوابها طورى دلخراش و طاقت فرسا است كه از ترس فرياد میكشد و به صداى خويش از خواب مىپرد.
عالم
برزخ بايد اين طور باشد
شهيدان و مؤمنان خالص مانند شخص دوّم، كفّار و مكذّبين حقّ نظير شخص سوم و ديگران همچون شخص اوّل بىخبر مانند. رواياتى داريم كه مضمون آنها چنين است: (
در قبر سوال نمیشود مگر از مؤمن محض و كافر محض، ديگران به سر خود رها مىشوند.)
در اين مضمون
در كافى سه حديث از
ابیبکر حضرمی و
عبداللَّه بن سنان و
محمد بن مسلم از امام صادق (عليهالسّلام) و يک حديث از
امام باقر (علیهالسّلام) منقول است.
اين روايات مفيد آن مطلباند كه درباره خواب و مقايسهى
برزخ به آن، گفته شد و بالملازمة تنعّم مؤمن خالص و تعذيب كافر خالص را مىفهمانند.
در خاتمه ناگفته نماند: موجود زنده به چيزى میگويند كه چهار خاصيّت جذب، دفع، حركت و توليد مثل داشته باشد و
در غير اين صورت زنده نيست. دانههاى گندم و ساير حبوبات و تخم گياهان و گلها و غيره قبل از كاشته شدن هيچ يک از چهار خاصيّت فوق را ندارند ولى میدانيم درون هر يک از آنها سلول زندهاى به صورت خفته و بىحركت وجود دارد كه وقت كاشتن
در اثر حرارت و رطوبت بيدار شده شروع به فعاليّت میكند. دانه گندم مثلا به ظاهر مرده است ولى مانند شخص خوابيده نسبت به خود عالمى مرموز دارد و صندوق سر بستهاى است.
هكذا، انسان آنگاه كه میميرد حيات فعّال او به صورت حيات خوابيده و بى اثر
در میآيد كه ما از آن بىخبريم ولى نسبت به خود دنيایی است و داراى بعضى از شعور و آنگاه كه پوسيد و خاک شد، حيات درون ذرّات خاك شده مثل تخمها به صورت خفته موجود است و نسبت به خود درک و شعور دارد.
اين
در صورتى است كه كسى به روح مجرّد قائل نشود و اگر وجود روح مجرّد را قبول داشته باشد كه حتمى است و
در روح و نفس خواهد آمد، درک مطلب بيش از پيش آسان خواهد بود.
قابل دقّت است كه
قرآن از مرگ به «وفات» تعبير میكند و آن
در لغت به معنى اخذ است پس مرگ اخذ شدن و گرفته شدن انسان از فعاليّت است نه از بين رفتن و
در باره وفات ائمه (علیهمالسلام) آمده
«قبض عليه السّلام فى يوم كذا» يعنى
در فلان روز اخذ و مقبوض گرديد.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «برزخ»، ج۱، ص۱۸۱.