بطانه (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بِطانَه (به کسر باء و فتح نون) از
واژگان قرآن کریم به معنای همراز و کسی که به
باطن امر و اسرار مطّلع باشد و
باطن به معنای درون است .
بِطانَه به معنای همراز است و کسی که به باطن امر و اسرار مطّلع باشد.
(لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ) «جز از خودتان همراز نگیرید»،
کفّار را به باطن امر مطّلع نگردانید و با آنها مشورت نکنید آنها در ناراحت کردن شما کوتاهی ندارند.
(لا یَاْلُونَکُمْ خَبالًا) (آنها از هر گونه
شرّ و فسادى درباره شما، كوتاهى نمىكنند)
باطن از
اسماء حسنی است به شرطی که با ظاهر یک جا گفته شود همچنین است اوّل و آخر (مفردات)
(هُوَ الْاَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ) (اوست اوّل و آخر و پيدا و پنهان؛ و او به هر چيز داناست)
نا گفته نماند: چهار اسم فوق از مفاهیم نسبیّهاند ممکن است بطور نسبی در یک شیئ ملاحظه شوند ولی بطور واقعی و حقیقی فقط در
ذات باری قابل جمعاند. تقدیم لفظ «هو» که دلالت بر حصر دارد میرساند که مراد از این چهار اسم معنی واقعی آنهاست. بنا بر این بدست میآید که:
اوّل و
آخر و
ظاهر و باطن بودن و اختلاف آنها، نسبت به ماست و گر نه ذات باری در عین
وحدت با همهی آنها توصیف میشود و عین همهی آنهاست چنان که
غیب و
شهادت هم نسبت به ماست و نسبت بخدا نهان و آشکار نیست بلکه همه چیز پیش خدا عیان و آشکار است.
بِطَانَه لباس آستر و باطن آن است، جمع آن بَطَائِن میآید.
مُتَّکِئِینَ عَلی فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ اِسْتَبْرَقٍ «تکیهکنندگاناند بر بساطهائی که توی آنها از ابریشم ضخیم برّاق است.»
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «بطانه»، ج۱، ص۲۰۲.