• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ریح (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




ریح از واژگان قرآن کریم به معنای باد و بو است. جمع آن در قرآن ریاح به کار رفته است. ریح در قرآن هم در باد عذاب و هم باد رحمت به کار رفته ولی بیشتر درباه عذاب استعمال شده است. در آیاتی از قرآن به موضوعاتی چون مسخّر بودن باد به حضرت سلیمان به اذن خداوند، نابود شدن قوم عاد به وسیله باد، تلقیح گیاهان به وسیله بادها پرداخته شده است.



ريح به معنای باد و بو است. اصل آن روح است و واو به ياء بدل شده است.
[۴] شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه «ریح».



(إِنْ يَشَأْ يُسْكِنِ‌ الرِّيحَ‌ فَيَظْلَلْنَ رَواكِدَ عَلى‌ ظَهْرِهِ) «اگر بخواهد باد را ساكن می‌كند آن‌ها در پشت دریا از جريان می‌افتد.»
(وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ‌ يُوسُفَ) ريح در آيه به معنى بو است يعنى «چون کاروان از مصر جدا شد پدرشان گفت بوى یوسف را استشمام می‌كنم.»
در آيه‌ (وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ‌ رِيحُكُمْ‌) «منازعه نكنيد وگرنه زبون می‌شويد و نيرو و قدرتتان از بين می‌رود.» مراد از ريح قدرت و نيرو است كه ريح توأم با نيروست. راغب اصفهانی آن را استعاره از غلبه گفته است.

۲.۱ - ریاح

جمع ريح در قرآن رياح به كار رفته‌ است.
(وَ هُوَ الَّذِي يُرْسِلُ‌ الرِّياحَ‌ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ ...) (او همان كسى است كه بادها را به عنوان بشارت، در پيشاپيش باران رحمتش مى‌فرستد.)

۲.۲ - باد رحمت و عذاب

ريح در قرآن هم در باد عذاب و هم در باد رحمت هر دو بكار رفته است گرچه در اوّلى بيشتر است مثل:
(فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قاصِفاً مِنَ‌ الرِّيحِ‌) (و تندباد كوبنده‌اى بر شما بفرستد.) كه درباره باد عذاب است‌.
(وَ جَرَيْنَ بِهِمْ‌ بِرِيحٍ‌ طَيِّبَةٍ ...) (و بادهاى موافق كشتى‌نشينان را به سوى مقصد مى‌برد.) كه در باد رحمت است.
ولى رياح همواره در بادهاى رحمت به كار رفته مگر در (تَذْرُوهُ‌ الرِّياحُ‌ ...) (به گونه‌اى كه بادها آن را به هر سو پراكنده مى‌كند.) كه اعمّ است.
در اينجا به چند مطلب اشاره می‌شود.

۲.۳ - باد در اطاعت سليمان

از مطالبی كه قرآن مجيد درباره باد تذكر می‌دهد، يكى آنكه باد به اذن خداوند به حضرت سلیمان مسخّر بود. اينک آيات آن را نقل كرده سپس توجيهى كه در نظر داريم بيان می‌كنيم.
(وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ‌ ... • وَ لِسُلَيْمانَ‌ الرِّيحَ‌ عاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلى‌ الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها وَ كُنَّا بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عالِمِينَ) (وكوه‌ها و پرندگان را مسخّر داود ساختيم ... و تندباد را مسخّرِ سليمان ساختيم، كه به فرمان او به سوى سرزمينى كه آن را پربركت كرده بوديم حركت مى‌كرد؛ و ما از همه چيز آگاه بوده‌ايم.) اين آيه صريح است در اينكه باد در حال طوفان و شدتش مطيع سليمان بود و به امر او تغيير جهت می‌داد و به طرف زمين مبارک (ظاهرا زمين فلسطین) می‌وزيد و جارى می‌شد.
(وَ لِسُلَيْمانَ‌ الرِّيحَ‌ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ ...) يعنى «باد را به سليمان رام كرديم سير آن از صبح تا ظهر به اندازه مسير يک ماه و از ظهر تا شب به قدر يک ماه بود.» يعنى در يک روز به اندازه دو ماه سير می‌كرد. در صافی و المیزان از تفسیر قمی نقل است كه باد تخت سليمان را حمل كرده در صبح به قدر يک ماه و در بعد از ظهر به قدر يک ماه راه می‌برد.
(فَسَخَّرْنا لَهُ‌ الرِّيحَ‌ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ) رخو نرمى و آرامى است يعنى «باد را به سليمان رام كرديم به دستور او هر كجا كه می‌خواست به آسانى و آرامى جارى می‌شد.»
از سه آيه فوق رويهم روشن می‌شود كه باد هم در حال طوفان و هم در حال عادى مطيع سليمان بود.
توضيح اين مطلب به نظر نگارنده چنين است كه خداوند اراده بسيار قوى و نيرومند به حضرت سليمان عطا كرده بود كه چون اراده خويش را بر باد تحميل می‌كرد باد تغيير مسير داده و در جهتی كه سليمان می‌خواست می‌وزيد چنان‌كه وزير سليمان آصف بن برخیا چنان اراده قوى داشت كه آن را بر تخت ملکه سباء تحميل كرده و آن را از فاصله دور در يک چشم به هم زدن پيش سليمان حاضر كرد و در «سلم» انشاء اللّه خواهد آمد. اين عمل يكى از صفات خداست كه به حضرت سليمان و آصف مقدارى از آن را داده بود و نظير اين قضيّه است كرامت حضرت امام جواد علیه‌السّلام كه آن شخص را از شام به کوفه و از كوفه به مدینه و از مدينه به مکّه برد و بعد از اداى مناسک حج به شام آورد و سال بعد اين عمل را تكرار فرمود كه در كتب تواريخ و غيره مشهور است.
آقاى مهندس بازرگان در كتاب ذره بى انتها می‌نويسد: در بعضى از بيمارستان‌هاى غرب شخص هيپنوتيسم‌كننده اراده خويش را بر شخص بيمار تحميل می‌كند و او را بدون داروى بيهوشى عمل می‌كنند و كمترين دردى احساس نمی‌كند.
[۲۷] بازرگان، مهدی، ذره بی انتها، ص ۵۱.
نگارنده مشروح آن را در كتاب معاد از نظر قرآن و علم، در فصل كار بدون ابزار آورده‌ است.
[۲۸] قرشی بنایی، علی‌اکبر، معاد از نظر قرآن و علم.
آرى اين از آثار عجيب اراده بشرى است على هذا راجع به رام شدن باد در دست سليمان می‌توانيم سر نخ را به دست آوريم.

۲.۴ - باد نابودکننده قوم عاد

می‌دانيم قوم عاد كه پيامبرشان حضرت هود بود به وسيله باد از بين رفتند آيا آن باد طوفانى شكننده بود كه نابودشان كرد يا صفت ديگرى داشت؟ ابتدا آيات آن را نقل و سپس‌ به توضيح آن مى‌پردازيم:
۱- (وَ فِي عادٍ إِذْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ‌ الرِّيحَ‌ الْعَقِيمَ • ما تَذَرُ مِنْ شَيْ‌ءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ) (و همچنين در سرگذشتِ عاد آيتى است در آن هنگام كه تندبادى بى‌باران بر آنها فرستاديم كه بر هيچ چيز نمى‌گذشت مگر اين‌كه آن را همچون استخوان‌هاى پوسيده مى‌ساخت.) در اين دو آيه خبرى از طوفان نيست فقط باد با «عقيم» كه به معنى نازا است توصيف شده و آن باد خيرى نمى‌زاييد هر چه داشت شر بود و نيز در صفت آن گفته شده: به هر چه می‌رسيد آن را مانند استخوان پوسيده می‌كرد.
۲- (وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ‌ صَرْصَرٍ عاتِيَةٍ) (و قوم عاد با تندبادى طغيانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسيدند.)
(فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ‌ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ ...) (سرانجام تند بادى هول‌انگيز و سرد در روزهايى شوم و پر غبار بر آنها فرستاديم....)
(إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ‌ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ • تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ) (ما تندباد وحشتناک و سردى را در روزى شومِ مستمر بر آنان فرستاديم كه مردم را همچون تنه‌هاى نخل ريشه كن شده از جا برمى‌كند!)
در آيه ديگرى آمده‌ (تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْ‌ءٍ بِأَمْرِ رَبِّها فَأَصْبَحُوا لا يُرى‌ إِلَّا مَساكِنُهُمْ ...) (همه چيز را به فرمان پروردگارش در هم مى‌كوبد و نابود مى‌كند. (آرى) آنها صبح كردند در حالى كه چيزى جز خانه‌هايشان به چشم نمى‌خورد.)
اوصافی كه در اين آيات براى باد ذكر شده يكى «صرصر» است كه آنرا باد بسيار سرد و باد پر صدا معنى كرده‌اند. در مجمع از فراء نقل شده: آن باد سردى است كه مثل آتش می‌سوزاند. در سوره آل‌عمران آیه ۱۱۷ آمده‌ (كَمَثَلِ‌ رِيحٍ‌ فِيها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ) (همانند باد سوزانى است كه به زراعت قومى بوزد.) در مجمع آن را باد بسيار سرد گفته و گويد: ممكن است صرّ صداى باد بسيار سرد باشد.
راغب نيز صرصر را باد بسيار سرد گفته است و از امام باقر علیه‌السّلام در صافى باد سرد نقل شده صفت ديگر آن باد «عاتِيَةٍ» است كه به معنى طغيان كننده و فزون از حدّ می‌باشد و آن ممكن است در شدّت وزيدن و يا در شدّت سردى باشد. صفت ديگر آن‌ «تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْ‌ءٍ» است و تدمیر به معنى هلاكردن و فنا ساختن است.
روی هم رفته به دست می‌آيد كه آن باد طوفان شكننده نبوده كه ديارشان را زير و رو كند و از «فَأَصْبَحُوا لا يُرى‌ إِلَّا مَساكِنُهُمْ» بر می‌آيد كه منازلشان از بين نرفته بود. على هذا آن باد، بادى سرد و سوزان بوده و قوم هود را منجمد كرده و از بين برده است.
بادهائی كه از قطبين به طرف استوا می‌وزند بسيار سرد و سوزان‌اند اگر بادهاى گرمی كه از اقيانوس‌ها بر می‌خيزند آنها را معتدل نكنند بلاى بزرگى به بار خواهند آورد. آن باد به تصريح قرآن هفت شب و هشت روز پى در پى سرزمين قوم عاد را مورد حمله قرار داده و در تسخير خود گرفته است و طبق آیه ۲۴ احقاف تكّه ابرى همراه داشته است. البته آن باد سرد باد عاتى و خارج از جريان معمولى بود و خدا خواسته بود كه از نواحى قطبى بدون بر خورد با مانعى به سرزمين آن‌ها بوزد. و سرانجام همه آنها را به صورت ريشه‌هاى پراكنده خرما در آورد.

۲.۵ - بادهاى آبستن كننده‌

(وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ‌ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَيْناكُمُوهُ ...) (ما بادها را براى بارور ساختن ابرها فرستاديم؛ و از آسمان آبى نازل كرديم، و شما را با آن سيراب ساختيم.)
در اين شكى نيست كه عوامل تلقيح میوه‌ها و گل‌ها و غيره يكى حشرات و يكى بادها است ولى آيه فوق در اين زمينه نيست زيرا پس از لواقح فرموده‌ «فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» و گرنه می‌فرمود «فاخرجنا من الثّمرات» پس اين تلقيح چيست؟ كه نتيجه‌اش نزول باران است مراد از آن تلقيح سوزن‌هاى یخ و برگه‌هاى برف است كه در طبقات بالاى جو هستند بادهاى گرم خود را به آن‌ها می‌زنند و آنها را تلقيح و ذوب می‌كنند تا به صورت باران به زمين بيايند اگر اين بادها آن برگه‌ها را باردار و ذوب نكنند هرگز آنها به صورت باران به زمين نخواهند آمد مشروح اين مطلب در «برد» ذيل آيه‌ (وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ) (...و از آسمان - از كوه‌هايى در آن [ابرهايى به شكل كوه‌]- دانه‌هاى تگرگ نازل مى‌كند..) گذشت به آنجا رجوع شود.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۱۳۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۷۰.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۳۶۱.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه «ریح».
۵. شوری/سوره۴۲، آیه۳۳.    
۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۴.    
۷. انفال/سوره۸، آیه۴۶.    
۸. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ص۳۷۰.    
۹. اعراف/سوره۷، آیه۵۷.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۵۷.    
۱۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۹.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۹.    
۱۳. یونس/سوره۱۰، آیه۲۲.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۱۱.    
۱۵. کهف/سوره۱۸، آیه۴۵.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۸.    
۱۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه ۷۹.    
۱۸. انبیاء/سوره۲۱، آیه ۸۱.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲۸.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲۸.    
۲۱. سباء/سوره۳۴، آیه۱۲.    
۲۲. فیض کاشانی، محسن، تفسیر الصافی، ج۶، ص۸۳.    
۲۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۶۷.    
۲۴. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۵۵۳.    
۲۵. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۹۹.    
۲۶. ص/سوره۳۸، آیه۳۶.    
۲۷. بازرگان، مهدی، ذره بی انتها، ص ۵۱.
۲۸. قرشی بنایی، علی‌اکبر، معاد از نظر قرآن و علم.
۲۹. ذاریات/سوره۵۱، آیات۴۱-۴۲.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۲.    
۳۱. حاقّه/سوره۶۹، آیه۶.    
۳۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶۶.    
۳۳. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۶.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۸.    
۳۵. قمر/سوره۵۴، آیات۱۹-۲۰.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۹.    
۳۷. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۵.    
۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۰۵.    
۳۹. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۱۱.    
۴۰. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۷.    
۴۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۵.    
۴۲. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۸۱۸.    
۴۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ص۴۸۲.    
۴۴. فیض کاشانی، محسن، تفسیر الصافی، ج۱، ص۳۷۳.    
۴۵. حاقّه/سوره۶۹، آیه۶.    
۴۶. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۵.    
۴۷. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۵.    
۴۸. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۴.    
۴۹. حجر/سوره۱۵، آیه۲۲.    
۵۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۶۳.    
۵۱. نور، سوره۲۴، آیه۴۳.    
۵۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۵۵.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ریح»، ج۳، ص۱۳۹.    






جعبه ابزار