• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

برهان نظم (پژوهشکده‌باقرالعلوم)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



برهان نظم یکی از بحث‌های علم کلام و از ادله اثبات خداوند است. این برهان به چهار گونه تقریر شده است: ۱- در عالم طبیعت، نظم برقرار است و هر نظمی به دست ناظمی است، پس باید ناظمی این نظم را در طبیعت قرار داده باشد. ۲- مجموعه‌های عالم طبیعت دارای انسجام و اتصال شگفت‌آوری هستند، این ارتباط و تنیدگی مجموعه‌ها در همدیگر، دلالت بر وجود شعور و دخالت عقلی بزرگ در ساختار جهان می‌کند. ۳- ارتباط تنگاتنگی بین نظام‌های عالم هستی وجود دارد. این هدفمندی و ارتباط در عالم، نشان‌دهنده موجود عالِم و باشعوری است که چنین ارتباط و هدفمندی را در عالم به وجود آورده است. ۴- حیات روی زمین نتیجه شروط و قیود فراوانی است این قیود و شروط به قدری فراوانند که احتمال صُدفه و اتفاق در ایجاد این نظم و هماهنگی را بسیار ضعیف و در حدّ صفر می‌کند و احتمال دخالت شعور و قصد در ایجاد این مجموعه‌های زنجیره‌وار بسیار بالاست.
برهان نظم ساده و برای عموم مفید و یقین‌آور است. بر این برهان اشکالاتی وارد شده که در اینجا به جواب آنها اشاره می‌شود.



از نخستین واقعیت‌هایی که فیلسوفان و جهان‌شناسان بشری به آسانی بدان پی برده‌اند، نوعی هماهنگی و نظم در پدیده‌های طبیعت است. همین نکته باعث شد که بسیاری از فیلسوفان باستان، برای عالم نوعی وحدت قایل شوند و یا برای همه چیز، اصل واحدی همچون آب، هوا یا آتش را معرفی کنند. فیثاغوریان _ یکی از نحله‌های پیش از سقراط _ معتقد بودند که همه عالم مانند یک نغمه هماهنگ موسیقی است و بر آن نظمی کلی حاکم است، مشاهده این نظم دقیق آنان را بدانجا کشاند که صریحاً اعلام کردند که اشیا همان اعدادند. افلاطون نیز نه تنها در اجسام و اشیای مادی عالم محسوس قایل به نظم بود، بلکه در عالم بالا (عالم مُثُل) نیز نظم را حاکم دانست و نظم این عالم را اثر و نشانه نظام عالم بالا به شمار آورد. همین جریان در طول قرون و اعصار ادامه یافت و الهیون با استفاده از برهان نظم، که راهی تجربی و مبتنی بر مطالعه در جهان طبیعت بود، به عنوان معروفترین برهان برای اثبات وجود خدا بکار بردند.
[۱] غرویان، محسن، سیری در ادله اثبات وجود خدا، ص۷۸-۷۹، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۷۷.



قرآن مجید و روایات نیز به برهان نظم اهمیت فراوانی داده‌اند و انسان‌ها را دعوت می‌کنند که در خلقت پیچیده عالم هستی بیندیشند و از این راه به وجود خداوند علیم و حکیم، آگاهی یابند:
«اِنَّ فِی السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ فِی خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آیاتٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ما اَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَاَحْیا بِهِ الْاَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ فَبِاَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَ آیاتِهِ یُؤْمِنُونَ؛ بدون شک در آسمان‌ها و زمین نشانه‌های فراوانی است برای آنها که اهل ایمانند. • و همچنین در آفرینش شما، و جنبندگانی که در سراسر زمین منتشر ساخته، نشانه‌هایی است برای جمعیتی که اهل یقینند. • و نیز در آمد و شد شب و روز و رزقی که خداوند از آسمان نازل کرده، و به وسیله آن زمین را بعد از مردنش حیات بخشیده، و همچنین در وزش بادها نشانه‌های روشنی است برای جمعیتی که اهل تفکرند. • اینها آیات الهی است که ما آن را به حق بر تو تلاوت می‌کنیم، اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان می‌آورند؟! »
امام صادق (علیه‌السّلام) در باب نظم جهان خطاب به یکی از اصحاب خود بنام مفضل می‌فرماید:
«ای مفضل، نخستین عبرت و دلیل بر خالق –جل و علا-هیئت بخشیدن به این عالم و گردآوری اجزا و نظم آفرینی در آن است. از این رو اگر با‌ اندیشه و خرد درکار عالم نیک و عمیق تامل کنی، هرآینه آن را چون خانه و سرایی می‌یابی که تمام نیازهای بندگان خدا در آن آماده و گرد آمده است. اینها همه دلیل آن است که جهان هستی با‌ اندازه‌گیری دقیق و حکیمانه و نظم و تناسب و هماهنگی آفریده شده است. آفریننده آن یکی است و او همان شکل دهنده، نظم آفرین و هماهنگ‌ کننده اجزای آن است.»


در تعریف نظم گفته شده: «نظم، گرد آمدن اجزای متفاوت با کیفیت و کمیت ویژه‌ای در یک مجموعه است به گونه‌ای که همکاری و هماهنگی آنها، یک هدف معین را تامین کند.»
[۷] محمدرضایی، محمد، الاهیات فلسفی، ص۳۳۵، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۳.
با توجه به این تعریف وجود چند عنصر برای تحقق نظم لازم و ضروری است:
۱. مجموعه‌ای از چند جزء
۲. آرایش و ترتیب خاص بین آنها
۳. همکاری و هماهنگی این اجزا در داخل مجموعه
۴. تاثیر هر یک از اجزا در تحقق غایت و هدف خاصی


برهان نظم به صورت‌های مختلفی بیان شده است که به چهار نمونه از آنها اشاره می‌شود:

۴.۱ - مبتنی بر علیت

در این تقریر از نظم موجود در عالم هستی، دو نتیجه می‌توان گرفت: اثبات وجود ناظم_ اثبات ویژگی‌های او مثل علم، عقل و شعور.
برای اثبات وجود ناظم می‌گوییم: «در عالم طبیعت، نظم برقرار است و هر نظمی به دست ناظمی است، پس باید ناظمی این نظم را در طبیعت قرار داده باشد.»
و برای اثبات ویژگی‌های ناظم می‌گوییم: «در طبیعت نظم وجود دارد و هر نظمی برخاسته از شعور و آگاهی است، پس بایستی ناظم جهان طبیعت دارای شعور و آگاهی باشد.»
اساس این تقریر بر اصل علیت استوار است و اینکه «هر پدیده‌ای محتاج پدیدآورنده است» و چون «نظم» پدیده است پس محتاج پدیدآورنده‌ای یعنی ناظمی است و چون نظم و سامان دادن به یک مجموعه نیازمند آگاهی و شعور است پس این ناظم دارای این ویژگی‌هاست.
[۹] غرویان، محسن، سیری در ادله اثبات وجود خدا، ص۸۰، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۷۷.


۴.۲ - بر اساس انسجام

مجموعه‌های عالم طبیعت دارای انسجام و اتصال شگفت‌آوری هستند، به گونه‌ای که گاهی یک جزء کوچک در کل عالم طبیعت تاثیر می‌گذارد. اکتشافات علمی همچون اثبات تاثیر نجوم در حیات موجودات روی زمین و دیگر دستاوردهای علمی، این اتصال و انسجام را آشکارتر می‌سازد. این ارتباط و تنیدگی مجموعه‌ها در همدیگر، دلالت بر وجود شعور و دخالت عقلی بزرگ در ساختار جهان می‌کند.

۴.۳ - بر اساس هدفمندی

با دقت در مجموعه نظامات عالم هستی متوجه می‌شویم که برخی از این نظام‌ها در خدمت نظامی دیگر قرار دارد بطوری که در صورت نبودن نظام اول، نظام دوم از بین خواهد رفت. به عبارت دیگر نظام اول هدف و غایتی دارد که آن تامین احتیاجات نظام دوم است و بدین ترتیب، ارتباط تنگاتنگی بین نظام‌های عالم هستی وجود دارد. مثلا ساختار وجودی مادر و وجود پستان او برای تامین احتیاجات غذایی نوزاد است. مشخص است که این هدفمندی و ارتباط در عالم، نشان‌دهنده موجود عالم و باشعوری است که چنین ارتباط و هدفمندی را در عالم به وجود آورده است.
[۱۱] سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۱، ص۴۷، قم، موسسه امام صادق (علیه‌السّلام)، چاپ ششم، ۱۳۸۴.


۴.۴ - بر اساس حساب احتمالات

حیات روی زمین نتیجه شروط و قیود فراوانی است و علل گوناگونی با یکدیگر هماهنگ شده‌اند تا حیات کنونی نظم و سامان یافته، به گونه‌ای که فقدان هر یک از این شرایط موجب بی‌نظمی و فساد این عالم می‌شود. این قیود و شروط به قدری فراوانند که احتمال صُدفه و اتفاق در ایجاد این نظم و هماهنگی را بسیار ضعیف و در حدّ صفر می‌کند و احتمال دخالت شعور و قصد در ایجاد این مجموعه‌های زنجیره‌وار بسیار بالاست.
[۱۲] سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۱، ص۵۱، قم، موسسه امام صادق (علیه‌السّلام)، چاپ ششم، ۱۳۸۴.



درباره اعتبار و قلمرو برهان نظم در اثبات وجود خداوند، سه رویکرد وجود دارد:
۱. برهان نظم همچون سایر براهین خداشناسی و در عرض آنها بوده، به تنهایی می‌تواند وجود خدای حکیم را اثبات کند. این رویکرد در فلسفه غرب مانند افلاطون، ارسطو و کلام مسیحی مخصوصا در قرون وسطی و جدید از ناحیه متفکران همچون قدیس آکوئیناس و ویلیام پیلی طرفدارانی داشته است.
۲. دیدگاه دوم این برهان را به تنهایی مثبت وجود خداوند توصیف نمی‌کند، بلکه معتقد است این دلیل حداکثر وجود یک نیروی قاهر، باشعور، مدیر و مدبر را نشان می‌دهد که به جهان نظم و سامان داده است. به تعبیر دیگر دلیل نظم حداکثر موید ادله دیگر خداشناسی و منبه انسان بشمار می‌آید، اما اینکه این ناظم و مدبر، خداوند است یا نه، آیا واحد است یا متعدد؟ دلیل نظم آن را بیان می‌کند. از عبارات فلاسفه این دیدگاه استفاده می‌شود چرا که در تبیین و شمارش ادله اثبات خداوند هیچ اشاره‌ای به این برهان نکرده‌اند. برخی از‌ اندیشوران غربی مانند ویلیام جیمز و ایان باربور از این دیدگاه جانبداری کرده‌اند. شهید مطهری در این باره می‌نویسد:
«این راه همین قدر اثبات می‌کند که جهان با نیروی مدبر، قادر و مرید اداره می‌شود اما خود آن قوه چه وضع دارد؟ و آیا واجب‌الوجود و قائم بالذات است یا او نیز به نوبه خود مخلوق یک نیروی دیگری است؟ آیا آن نیرو واحد است یا متعدد؟ بسیط است یا مرکب؟. ... . اینها مطالب و مسائلی است که از راه مطالعه در مخلوقات و آثار قابل درک نیست.»
۳. دیدگاه سوم منکر دلالت هرگونه نظم بر وجود ناظم و مدبر است و آن را معلول صدفه می‌داند. از قائلان این دیدگاه می‌توان به هیوم، کانت و داروین اشاره کرد.
[۱۴] قدردان قراملکی، محمدحسن، کلام فلسفی، ص۴۶-۴۸، قم، وثوق، چاپ اول، ۱۳۸۳.



مهمترین ویژگی‌های برهان نظم عبارتند از:
۱. بدین جهت که یک پایه برهان نظم حسی است و پایه دیگرش نیز چنان روشن است که هر عقل سلیمی به روشنی آن را درک می‌کند، از براهین روشنی است که حتی کسانی را که از مسائل عمیق دورند نیز می‌تواند قانع کند.
۲. برهان نظم نیاز به اثبات نظم در سراسر جهان ندارد، بلکه در هر گوشه‌ای نظامی دقیق کشف شود، هر چند برای بقیه برای ما مجهول باشد برای نتیجه‌گیری کافی است.
۳. برهان نظم یک برهان کاملا پویاست و با تکامل علوم و کشف تازه‌های آن همگام و همراه است و پیوسته آیت و نشانه‌های جدیدی برای اثبات تعلق جهان به یک مبدا ماورای طبیعی در اختیار ما می‌گذارد.


دیوید هیوم
[۱۶] Daivid Hume.
(۱۷۱۱-۱۷۷۶م) فیلسوف معروف انگلیسی در کتابی بنام «محاوراتی درباره دین طبیعی»
[۱۷] Dialogues Concerning Natural Religion.
به نقد برهان نظم پرداخته و اشکالات هشت‌گانه‌ای را بر این برهان مطرح کرد، که در اینجا برخی از آنها را آورده و به نقد و بررسی می‌پردازیم:

۷.۱ - تشبیه مصنوع طبیعی به مصنوع بشری

اشکال اول: اساس این برهان بر تشبیه میان مصنوعات طبیعت و مصنوعات انسان است؛ به این صورت که انسان وقتی مصنوعات و دست ساخته خود را مشاهده می‌کند آن را به وجود یک طراح و ناظم نیازمند می‌بیند، و با تشبیه نظم موجود در طبیعت به نظم دست‌ساخته‌های بشری، آن را نیز مستند به ناظم و طراح می‌کند در حالیکه نیاز نظم به ناظم در مصنوع بشری درست است اما در طبیعت این نیاز وجود ندارد، چرا که ما مصنوعات بشری را کرارا تجربه کرده‌ایم که بدون دخالت علم و قدرت و محاسبه و‌ اندازه‌گیری به وجود نمی‌آیند ولی در مورد پدیده‌های طبیعی چنین تجربه‌ای صورت نگرفته است و جهانی که ما در آن زندگی می‌کنیم نخستین جهانی است که با آن روبرو شده‌ایم، در این صورت چگونه می‌توانیم حکم مصنوعات بشری را بر پدیده‌های طبیعی جاری کنیم؟
پاسخ این اشکال این است که درست است که ما در برهان نظم می‌گوییم: همانطور که مصنوعات بشری احتیاج به طراح و ناظم دارند، پس موجودات طبیعی نیز احتیاج به طراح و ناظم دارند، ولی پشتوانه این مطلب تشبیه نیست تا اشکال هیوم وارد باشد. بلکه دلیل آن سنخیت بین علت و معلول است یعنی معلول خاص باید از علت خاصی ناشی شود نه از هر علتی، مثلا یک کتاب پیشرفته ریاضی نمی‌تواند توسط یک فرد بی‌سواد و یا غیرمتخصص آن فن نوشته نگاشته شود. قاعده سنخیت یک قاعده عقلی است که برای اثبات صحت آن نیازی به تجربه نیست. بر این اساس مصنوعات بشری مصداقی از معلول منظم هستند و به حکم قاعده سنخیت، معلول منظم باید از علت عالم و حکیمی صادر شده باشد، همین قاعده در مورد طبیعت و پدیده‌های آن نیز صادق و جاری است یعنی چون معلول منظم است به حکم قاعده سنخیت باید علت آن حکیم و عالم باشد. پس مصنوعات بشری و موجودات طبیعی دو مصداق برای قانون سنخیت هستند و تشبیهی وجود ندارد تا اشکال هیوم درست باشد.

۷.۲ - نظم مولود خاصیت ذاتی ماده

اشکال دوم: هیوم می‌گوید: الهیون می‌خواهند نظم جهان را از طریق علت بیرونی تفسیر کنند، در حالی که می‌توان این نظم را به درون ماده مستند کرد بدین صورت که ماده ذاتا دارای ویژگی‌هایی است که دائما در حال تکاملند و این حرکت تکاملی معلول عامل داخلی است که همواره در ماده تحول‌ها و تکامل‌ها و انواعی را بوجود می‌آورد، با فرض چنین احتمالی، دیگر برای تفسیر نظم طبیعت، نیازی به دخالت عامل ماورای طبیعی نیست.
در جواب این اشکال باید گفت: برهان نظم منکر این نیست که هر عنصری برای خود اثری دارد که در پرتو ترکیب آن با دیگری پدیده سومی به وجود می‌آید. اساس برهان نظم محاسبه، هماهنگی و همکاری میان اجزای هر موجودی برای دست یافتن به هدف خاصی است که حاکی از مداخله شعور، در ترکیب این موجود است و خاصیت هر یک از عناصر نمی‌تواند توجیه‌گر این نوع نظم غایی باشد؛ به عنوان مثال وقتی می‌گوییم: «افلاطون استاد ارسطو بوده است.» ، در این جمله ۲۴حرفی، علاوه بر صداها و آهنگ‌های خاص هر حرف، تناسب و انسجام بین این حروف نیز مشاهده می‌شود که در سایه آن معنی مقصود با آن بیان می‌شود. هرگاه کسی بگوید: این هماهنگی و همکاری معلول خواص این حروف است یعنی این حروف علاوه بر این خواص، توانایی آن را دارند که ترکیب هدفداری را ایجاد کنند، سخنی را گفته است که هیچ خردمندی باور نمی‌کند. اگر این چنین تفسیری درباره این جمله مورد پذیرش نیست، چگونه می‌توان گفت کتاب بزرگ طبیعت با داشتن عناصر بی‌شمار و بدون دخالت عامل درک و شعور، چنین نظم شگفت‌آوری را یافته است.

۷.۳ - سازگاری دلیل نظم با تعدد خدا و ناظم

اشکال سوم: بنابر پذیرفتن اصل نظم و دلالت آن بر ناظم، آن خدای ادیان – که به وحدت و صفات کمالی مانند قدرت، حکمت، عدالت و خیرخواهی متصف است _ را ثابت نمی‌کند چرا که وجود نظم جهان با تکثر ناظم‌ها سازگاری دارد به این صورت که چند فاعل قادر و هوشمند ممکن است با توافق یکدیگر به جهان نظم و سامان بخشند. هم چنین لازم نیست که این فاعل‌هال و ناظم‌ها دارای صفات کمالی مانند عدالت و خیرخواهی باشند.
این اشکال ناشی از آن است که هیوم از حدود کاربرد برهان نظم غافل است. او پنداشته است همه مسائل الهیات از یک برهان استنتاج می‌شود و آن برهان نظم است. کاربرد برهان نظم این است که ثابت می‌کند طبیعت به خود واگذاشته نیست، طبیعت ماورائی دارد که حاکم بر طبیعت و مدبر آن است. اما اینکه آن ماوراء، واحد است یا متعدد، صفات کمالیش چیستند؟ و امثال اینها، مسائلی هستند که با براهین دیگر اثبات و تبیین می‌شوند.

۷.۴ - دلیل نظم و شرور

اشکال چهارم: یکی از اشکالات مهم بر دلیل نظم وجود شرور و بی‌نظمی در عالم است، وجود ناظم و طراح در جهان در صورتی صادق است که جهان از نظم مملو باشد و هیچ بی‌نظمی در آن وجود نداشته باشد در حالی که در جهان بی‌نظمی‌هایی مانند زلزله، سیل، بیماری و.... دیده می‌شود که دلیل بر نبود ناظم هوشمند و قدرتمند است.
در پاسخ این اشکال می‌گوییم: مساله شرور نوعی نیستی و وجودهای آنها لازمه عالم طبیعت و به خیر کثیر برمی‌گردد که وجود آن از این حیث با وجود ناظم و صفت هوشمندی و خیرخواهی او منافاتی ندارد.
[۱۸] قدردان قراملکی، محمدحسن، کلام فلسفی، ص۴۹-۵۷، قم، وثوق، چاپ اول، ۱۳۸۳.
[۲۰] محمدرضایی، محمد، الاهیات فلسفی، ص ۳۴۴، قم، بوستان کتاب.
[۲۱] محمدرضایی، محمد، الاهیات فلسفی، ص۳۵۲، قم، بوستان کتاب.



۱. غرویان، محسن، سیری در ادله اثبات وجود خدا، ص۷۸-۷۹، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۷۷.
۲. جاثیه/سوره۴۵، آیه۳.    
۳. جاثیه/سوره۴۵، آیه۴.    
۴. جاثیه/سوره۴۵، آیه۵.    
۵. جاثیه/سوره۴۵، آیه۶.    
۶. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۳، ص۶۱، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی.    
۷. محمدرضایی، محمد، الاهیات فلسفی، ص۳۳۵، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۳.
۸. سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۱، ص۲۳.    
۹. غرویان، محسن، سیری در ادله اثبات وجود خدا، ص۸۰، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۷۷.
۱۰. سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۱، ص۲۲.    
۱۱. سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۱، ص۴۷، قم، موسسه امام صادق (علیه‌السّلام)، چاپ ششم، ۱۳۸۴.
۱۲. سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۱، ص۵۱، قم، موسسه امام صادق (علیه‌السّلام)، چاپ ششم، ۱۳۸۴.
۱۳. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۶، ص۹۶۰-۹۶۱، تهران، صدرا، چاپ هفتم، ۱۳۷۹.    
۱۴. قدردان قراملکی، محمدحسن، کلام فلسفی، ص۴۶-۴۸، قم، وثوق، چاپ اول، ۱۳۸۳.
۱۵. سبحانی، جعفر، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ص۲۱.    
۱۶. Daivid Hume.
۱۷. Dialogues Concerning Natural Religion.
۱۸. قدردان قراملکی، محمدحسن، کلام فلسفی، ص۴۹-۵۷، قم، وثوق، چاپ اول، ۱۳۸۳.
۱۹. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱، ص۵۴۱-۵۵۱، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۰    .
۲۰. محمدرضایی، محمد، الاهیات فلسفی، ص ۳۴۴، قم، بوستان کتاب.
۲۱. محمدرضایی، محمد، الاهیات فلسفی، ص۳۵۲، قم، بوستان کتاب.
۲۲. سبحانی، جعفر، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ص۸۰-۹۶، قم، موسسه امام صادق (علیه‌السّلام)، چاپ اول، ۱۳۷۵.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «برهان نظم»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۸/۷.    






جعبه ابزار