برخورد با تهدیدها (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این نوشتار روش های برخورد با تهدیدها از دیدگاه
قرآن کریم بیان شده است.
استقامت بر
ایمان، موجب بی تاثیر بودن
تهدیدهای فرعون ، در حق ساحران شد.
رب موسی وهـرون(خدای
موسی و
هارون)قال فرعون ءامنتم به قبل ان ءاذن لکم ان هـذا لمکر مکرتموه فی المدینة لتخرجوا منها اهلها فسوف تعلمون(فرعون گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم، به او ایمان آوردید؟! حتماً این نیرنگ و توطئهای است که در این شهر (و دیار) چیدهاید، تا اهلش را از آن بیرون کنید؛ ولی بزودی خواهید دانست!) لاقطعن ایدیکم وارجلکم من خلـف ثم لاصلبنکم اجمعین(سوگند میخورم که دستها و پاهای شما را بطور مخالف (دست راست با پای چپ، یا دست چپ با پای راست) قطع میکنم؛ سپس همگی را به دار میآویزم!)قالوا انا الی ربنا منقلبون((ساحران) گفتند: «(مهم نیست،) ما به سوی پروردگارمان بازمیگردیم!)وما تنقم منا الا ان ءامنا بـایـت ربنا لما جاءتنا ربنا افرغ علینا صبرا وتوفنا
مسلمین.(انتقام تو از ما، تنها بخاطر این است که ما به
آیات پروردگار خویش -هنگامی که به سراغ ما آمد-
ایمان آوردیم. بار الها!
صبر و
استقامت بر ما فرو ریز! (و آخرین درجه شکیبائی را به ما مرحمت فرما!) و ما را
مسلمان بمیران!»)
جادوگران
مؤمن بر ایمان خود، در برابر
تهدیدهای سخت
فرعون تأکید کردند.
قال ءامنتم له قبل ان ءاذن لکم انه لکبیرکم الذی علمکم السحر فلاقطعن ایدیکم وارجلکم من خلـف ولاصلبنکم فی جذوع النخل ولتعلمن اینا اشد عذابـا وابقی((فرعون) گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اذن دهم به او ایمان آوردید؟! مسلّماً او بزرگ شماست که به شما
سحر آموخته است! به یقین دستها و پاهایتان را بطور مخالف قطع میکنم؛ و شما را از تنههای
نخل به دار میآویزم؛ و خواهید دانست مجازات کدام یک از ما دردناکتر و پایدارتر است!»)قالوا لن نؤثرک علی ما جاءنا من البینـت والذی فطرنا فاقض ما انت قاض انما تقضی هـذه الحیوة الدنیا(گفتند: «
سوگند به آن کسی که ما را آفریده، هرگز تو را بر دلایل روشنی که برای ما آمده، مقدّم نخواهیم داشت! هر حکمی میخواهی بکن؛ تو تنها در این زندگی
دنیا میتوانی حکم کنی!) انا ءامنا بربنا لیغفر لنا خطـیـنا وما اکرهتنا علیه من السحر والله خیر وابقی.(ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهانمان و آنچه را از سحر بر ما تحمیل کردی ببخشاید؛ و
خدا بهتر و پایدارتر است!»)
قال ءامنتم له قبل ان ءاذن لکم انه لکبیرکم الذی علمکم السحر فلسوف تعلمون لاقطعن ایدیکم وارجلکم من خلـف ولاصلبنکم اجمعین((فرعون) گفت: «آیا پیش از اینکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟! مسلّماً او بزرگ و استاد شماست که به شما سحر آموخته (و این یک توطئه است)! امّا بزودی خواهید دانست! دستها و پاهای شما را بعکس یکدیگر قطع میکنم، و همه شما را به دار میآویزم!»)
انا نطمع ان یغفر لنا ربنا خطـیـنا ان کنا اول المؤمنین.(ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد، چرا که ما نخستین ایمانآورندگان بودیم!»)
حضرت ابراهیم علیه
السّلام نسبت به
تهدیدهای مشرکان بی اعتنا بود.
وحاجه قومه قال اتحـجونی فی الله وقد هدن ولا اخاف ما تشرکون به الا ان یشاء ربی شیــا وسع ربی کل شیء علمـا افلا تتذکرون(ولی قوم او (ابراهیم)، با وی به گفتگو و ستیز پرداختند؛ گفت: «آیا درباره
خدا با من گفتگو و ستیز میکنید؟! در حالی که
خداوند، مرا با دلایل روشن
هدایت کرده؛ و من از آنچه شما همتای (خدا) قرار میدهید، نمیترسم (و به من زیانی نمی رسانند)! مگر پروردگارم چیزی را بخواهد! وسعت آگاهی پروردگارم همه چیز را در برمیگیرد؛ آیا متذکّر (و بیدار) نمیشوید؟!)
وکیف اخاف ما اشرکتم ولا تخافون انکم اشرکتم بالله ما لم ینزل به علیکم سلطـنـا فای الفریقین احق بالامن ان کنتم تعلمون.(چگونه من از بتهای شما بترسم؟! در حالی که شما از این نمیترسید که برای خدا، همتایی قرار دادهاید که هیچ گونه دلیلی درباره آن، بر شما نازل نکرده است! (راست بگویید) کدام یک از این دو دسته (بتپرستان و خداپرستان)، شایستهتر به ایمنی (از مجازات) هستند اگر میدانید؟!)
(قوم ابراهیم، با آن حضرت در امر
دین،
مخاصمه و
مجادله مینمودند و او را نسبت به ترک
عبادت خدایانشان میترساندند. ازاین رو ابراهیم علیه
السّلام به تهدید آنان اعتنایی نکرد.)
اظهار
تنفر لوط علیه
السّلام نسبت به کردار قوم خویش، بعد از
تهدید به
تبعید، از سوی آنان بود.
قالوا لـئن لم تنته یــلوط لتکونن من المخرجین
قال انی لعملکم من القالین.
مراد از" عمل" ایشان به طوری که از سیاق بر میآید همان جمع شدن مردان با یکدیگر و ترک زنان است، و کلمه" قالی" به معنای مبغض و
دشمن است و مقابله تهدید قوم که گفتند: تو را تبعید میکنیم به مثل چنین کلامی که" من دشمن عمل شمایم" و اینکه اصلا متعرض جواب از تهدید ایشان نشد، معنا را چنین میکند که: من از تبعید شما هیچ بیم ندارم و ابدا در
فکر و اندیشه آن نیستم، بلکه همه غصه من در این است که چرا شما چنینید، و عملتان را دشمن میدارم و بسیار علاقه مند به نجات شما هستم، نجات از و بال این عمل که خواه ناخواه روزی گریبانتان را میگیرد.
توکل به خدا، از روشهای مقابله در برابر
تهدیدهای دشمنان است.
الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهمایمـنـا وقالوا حسبنا الله ونعم الوکیل.(اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم (لشکر دشمن) برای (حمله به) شما اجتماع کردهاند؛ از آنها بترسید!» اما این
سخن، بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافی است؛ و او بهترین حامی ماست.»)
ذکر و
یاد خدا، روش برگزیده
یوسف علیه
السّلام در برابر
تهدیدهای زلیخا جهت کامجویی از وی بود.
قالت فذلکن الذی لمتننی فیه ولقد رودته عن نفسه فاستعصم ولـئن لم یفعل ما ءامره لیسجنن ولیکونـا من الصـغرین((همسر عزیز) گفت: «این همان کسی است که بخاطر (
عشق) او مرا سرزنش کردید! (آری،) من او را به خویشتن
دعوت کردم؛ و او خودداری کرد! و اگر آنچه را دستور میدهم انجام ندهد، به
زندان خواهد افتاد؛ و مسلّماً خوار و ذلیل خواهد شد!»)
قال رب السجن احب الی مما یدعوننی الیه والا تصرف عنی کیدهن اصب الیهن واکن من الجـهلین. ((یوسف) گفت: «پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا بسوی آن میخوانند! و اگر
مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانی، بسوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!»)
ابراهیم علیه
السّلام رفتار ملایم و مهربانانه در برابر
تهدیدهای آزر داشت.
قال اراغب انت عن ءالهتی یـابرهیم لـئن لم تنته لارجمنک واهجرنی ملیـا(گفت: «ای ابراهیم! آیا تو از معبودهای من روی گردانی؟! اگر (از این کار) دست برنداری، تو را
سنگسار میکنم! و برای مدّتی طولانی از من دور شو!»)
قال
سلـم علیک ساستغفر لک ربی انه کان بی حفیـا.((ابراهیم) گفت: «
سلام بر تو! من بزودی از پروردگارم برایت تقاضای
عفو میکنم؛ چرا که او همواره نسبت به من مهربان بوده است!)
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «برخورد با تهدیدها».