• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بدیل بن ابی ماریه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بُدَیْل‌بن ابی ماریه، از اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بود.



بُدَیْل‌بن ابی ماریه، (ابو مریم)
[۱] جامع‌البيان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۱۵۶؛
[۳] مبهمات القرآن، ج‌۱، ۴۱۷‌ـ‌۴۱۸.
از اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
از زندگی وی خبر چندانی در دست نیست. وی از موالی بنی‌هاشم یا بنی سهم
[۵] . جامع‌البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۱۵۶؛
[۶] زادالمسیر، ج‌۲، ص‌۴۴۴.
از شاخه‌های قریش یا به نقلی از موالی عمرو‌بن عاص سهمی
[۷] مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۳۹۵‌۳۹۶.
یا عاص‌بن وائل
[۸] زادالمسیر، ج‌۲، ص‌۴۴۵.
و از مسلمانان مهاجر به مدینه و از صحابه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بود که در سفر تجارتی به سوی شام به همراه دو نصرانی به نامهای تَمیم داری و عَدیّبن بداء بیمار شد و درگذشت.


داستان سفر تجاری وی و پیامدهای آن مهم‌ترین دلیل و در واقع تنها بهانه برای ذکر نام او در برخی کتب تاریخ و بسیاری از تفاسیر است؛ زیرا در واقع همین سفر و وقایع جاری در آن سبب نزول آیات ۱۰۶ ۱۰۸ مائده گردید


داستان این سفر با اختلافاتی نقل شده است؛ ولی آنچه در بیش‌تر منابع آمده چنین است که در سال نهم هجری در پی آشنایی بُدیل که مسلمان بود
[۱۱] بحارالانوار، ج‌۲۲، ص‌۳۱‌۳۲.
با تمیم‌داری و عدیبن بداء از نصرانیان بنی‌لخم ،
[۱۲] جامع‌البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۱۵۷؛
[۱۳] کشف الاسرار، ج‌۳، ص‌۲۵۱؛
این سه نفر از مدینه عازم سفری تجاری به سوی شام شدند. بدیل در راه به‌سختی بیمار شد و چون مرگ خود را نزدیک دید وصیتی نوشت و به دور از چشم همسفرانش درون اثاثیه خود جاسازی کرد. پس از آنان خواست تا این اموال را به خانواده‌اش در مدینه برسانند. بنابرنقلی مرگ بدیل در سفر تجاری به سوی سرزمین نجاشی و بر روی دریا و در میان کشتی اتفاق افتاد و جسدش را به دریا انداختند.
[۱۶] تفسیر قرطبی، ج‌۶‌، ص‌۲۲۴.
تمیم و عدی، پس از اتمام تجارت خود در شام، اموال بدیل را در‌حالی به خانواده‌اش بازگرداندند که جامی نقره‌ای با نقوش طلا به وزن ۳۰۰ مثقال یا به‌ارزش ۱۰۰۰ درهم
[۱۸] جامع البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۱۵۶؛
[۱۹] تفسیر قرطبی، ج‌۶‌، ص‌۲۲۳.
را از میان آن ربودند. چون اموال به دست وارثان بدیل رسید آنان وصیت او را یافتند و پی بردند که جامی ارزشمند در این میان گم شده است و چون تمیم و عَدی از وجود جام اظهار بی‌اطلاعی کردند آنان مشکل را با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در میان گذاشتند. در این میان آیه ۱۰۶ مائده نازل گردید:«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا شَهدَةُ بَینِکُم اِذا حَضَرَ اَحَدَکُمُ المَوتُ حینَ الوَصِیَّةِ اثنانِ‌ذَوا عَدل مِنکُم اَو ءاخَرانِ مِن غَیرِکُم اِن اَنتُم ضَرَبتُم فِی‌الاَرضِ فَاَصبَتکُم مُصیبَةُ المَوتِ تَحبِسونَهُما مِن بَعدِ الصَّلوةِ فَیُقسِمانِ بِاللّهِ اِنِ ارتَبتُم لانَشتَری بِهِ ثَمَنًا ولَو کانَ ذاقُربی ولا نَکتُمُ شَهدَةَ اللّهِ اِنّا اِذًا لَمِنَ الاثِمین‌= ای کسانی که ایمان آورده‌اید چون مرگ یکی از شما فرا رسد گواهی میان شما هنگام وصیت) گواهیِ) دو تن عادل از شماست یا اگر در سفر بودید و شما را پیشامد مرگ فرا رسد دو تن دیگر از غیر خود اهل دینی دیگر و اگر (از‌آن‌دو) به شک باشید پس از نماز آنان را نگاه‌دارید تا به خدا سوگند یاد کنند که «ما هیچ بهایی را در برابر آن (گواهی) نستانیم، هرچند وی خویشاوند باشد و گواهی خدا را پنهان نسازیم که آنگاه هر آینه از گناهکاران باشیم».
در پی نزول این آیه پیامبر این دو نصرانی را تا پس از نماز عصر نزد خود نگاهداشت و پس از نماز از آن دو خواست تا سوگند یاد کنند. چون آن دو بر بی‌اطلاعی از وجود جام قسم خوردند آزاد شدند؛ ولی پس از مدتی که این جام نزد آنان و بنا بر قولی نزد یکی از اهالی مکّه
[۲۱] جامع‌البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۱۵۶؛
[۲۳] زادالمسیر، ج‌۲، ص‌۴۴۴.
پیدا شد، تمیم و عدی مدعی شدند که این جام را از بدیل خریده‌اند. پس دوباره مسئله با پیامبر در میان گذاشته شد و در پی آن آیات ۱۰۷ ۱۰۸ مائده نازل گردید:«فَاِن عُثِرَ عَلی اَنَّهُمَا استَحَقّا اِثمًا فَاخَرانِ یَقومانِ مَقامَهُما مِنَ الَّذینَ استَحَقَّ عَلَیهِمُ الاَولَینِ فَیُقسِمانِ بِاللّهِ لَشَهدَتُنا اَحَقُّ مِن شَهدَتِهِما وما اعتَدَینا اِنّا اِذًا لَمِنَ الظّلِمین • ذلِکَ اَدنی اَن یَأتوا بِالشَّهدَةِ عَلی وجهِها اَو یَخافوا اَن تُرَدَّ اَیمنٌ بَعدَ اَیمنِهِم واتَّقُوا اللّهَ واسمَعوا واللّهُ لا یَهدِی القَومَ الفسِقین = و اگر معلوم شد که آن دو دستخوش گناه شده‌اند، دو تن دیگر از کسانی که بر آنان ستم رفته است، و هر دو (به میّت) نزدیکترند به جای آن دو ( شاهد قبلی) قیام کنند، پس به خدا سوگند یاد می‌کنند که:گواهی ما قطعاً از گواهی آن دو درست‌تر است، و (از حق ) تجاوز نکرده‌ایم، چرا که (اگر چنین کنیم) از ستمکاران خواهیم بود.»
پس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) دو نفر از اولیای بدیل را به نامهای عبداللّه‌بن عمرو‌بن عاص و مطلب‌بن ابی وَداعَه
[۲۶] کشف‌الاسرار، ج‌۳، ص‌۲۵۳؛
[۲۷] مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۴۰۰.
احضار کرد و آنان را سوگند داد مبنی بر این‌که این جام متعلق به بدیل است و بدین ترتیب جام را از تمیم و عَدِیّ گرفت و به خانواده بدیل بازگرداند.
[۲۸] جامع‌البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۱۵۷؛
[۳۰] التبیان، ج‌۴، ص۴۳
[۳۱] مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۴۰۰.



بنابر روایت دیگری از تمیم‌داری این سفر پیش از اسلام بود و چون تمیم مسلمان شد و از عمل خود متأثر گردید ماجرا را برای خانواده بدیل نقل‌کرد و ۵۰۰ درهمی را که از فروش جام نصیب او شده بود به آنان باز گرداند؛ ولی چون شریکش عَدی از باز پس دادن سهم خود امتناع ورزید مسئله را برای پیامبر مطرح‌کردند که عدی به دروغ سوگند یاد کرد و این آیات نیز نازل گردید.
[۳۲] جامع‌البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۱۵۶‌۱۵۷؛
[۳۴] التعریف و الاعلام، ص‌۱۰۰.



در بعضی از منابع تفاوتهایی درباره شخصیتهای این ماجرا وجود دارد؛ در این گزارشها آمده که تمیم مسلمان در سفر بیمار شد و همسفران نصرانی او بُدیل و عدی جام او را ربودند.
[۳۵] تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۲۱۶‌۲۱۷؛
[۳۶] الکافی، ج‌۷، ص‌۱۲؛
اینان وقتی اموال تمیم را به خانواده‌اش رساندند و آن‌ها چون جام را در اموال باز گردانده شده ندیدند از بدیل و عدی پرسیدند:آیا بیماری تمیم دراز مدت بوده است؟ و در این میان بخشی از مال خود را بخشیده است؟ گفتند:نه او فقط چند روز بیمار بود. پرسیدند:آیا تمیم در تجارت خود زیان کرد؟ گفتند:نه او اصلاً تجارت نکرد. پرسیدند:آیا دزدی متاعی از او به سرقت برده است؟ گفتند:نه، چنین نیست، پس ورثه تمیم گفتند:ولی از اموال او یک جام منقوش به طلا و یک قلاده کم است. چون بدیل و عدی از وجود چنین اموالی اظهار بی‌اطلاعی کردند ماجرا با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در میان گذاشته شد.
[۳۸] الکافی، ج۷، ص۱۲؛



بحار الانوار؛ تاریخ مدینة دمشق؛ التبیان فی تفسیرالقرآن؛ التعریف و الاعلام؛ تفسیر القمی؛ تفسیر مبهمات القرآن؛ جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ زاد المسیر فی علم التفسیر؛ الکافی؛ الکشاف؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مستدرک الوسائل؛ وسائل‌الشیعه. (۶۴). جامع‌البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۱۵۶؛ الکشاف، ج‌۱، ص‌۶۸۷‌؛ مبهمات القرآن، ج‌۱، ۴۱۷‌۴۱۸.


۱. جامع‌البيان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۱۵۶؛
۲. الکشاف، ج‌۱، ص‌۶۸۷‌؛    
۳. مبهمات القرآن، ج‌۱، ۴۱۷‌ـ‌۴۱۸.
۴. تاریخ دمشق، ج‌۱۱، ص‌۷۰.    
۵. . جامع‌البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۱۵۶؛
۶. زادالمسیر، ج‌۲، ص‌۴۴۴.
۷. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۳۹۵‌۳۹۶.
۸. زادالمسیر، ج‌۲، ص‌۴۴۵.
۹. مائده/سوره۵، آیه۱۰۶ – ۱۰۸.    
۱۰. بحارالانوار، ج‌۲۱، ص‌۳۷۳.    
۱۱. بحارالانوار، ج‌۲۲، ص‌۳۱‌۳۲.
۱۲. جامع‌البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۱۵۷؛
۱۳. کشف الاسرار، ج‌۳، ص‌۲۵۱؛
۱۴. تاریخ دمشق، ج‌۱۱، ص‌۷۱.    
۱۵. تاریخ دمشق، ج‌۱۱، ص‌۶۹‌؛    
۱۶. تفسیر قرطبی، ج‌۶‌، ص‌۲۲۴.
۱۷. الکشاف، ج‌۱، ص‌۶۸۷‌.    
۱۸. جامع البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۱۵۶؛
۱۹. تفسیر قرطبی، ج‌۶‌، ص‌۲۲۳.
۲۰. مائده/سوره۵، آیه۱۰۶.    
۲۱. جامع‌البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۱۵۶؛
۲۲. تاریخ دمشق، ج‌۱۱، ص‌۶۹‌؛    
۲۳. زادالمسیر، ج‌۲، ص‌۴۴۴.
۲۴. مائده/سوره۵، آیه۱۰۷ – ۱۰۸.    
۲۵. التبیان، ج‌۴، ص‌۴۷؛    
۲۶. کشف‌الاسرار، ج‌۳، ص‌۲۵۳؛
۲۷. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۴۰۰.
۲۸. جامع‌البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۱۵۷؛
۲۹. التبیان، ج‌۴، ص ۴۷؛    
۳۰. التبیان، ج‌۴، ص۴۳
۳۱. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۴۰۰.
۳۲. جامع‌البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۱۵۶‌۱۵۷؛
۳۳. تاریخ دمشق، ج‌۱۱، ص‌۷۰؛    
۳۴. التعریف و الاعلام، ص‌۱۰۰.
۳۵. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۲۱۶‌۲۱۷؛
۳۶. الکافی، ج‌۷، ص‌۱۲؛
۳۷. بحارالانوار، ج‌۹۰، ص‌۷۵‌۷۶.    
۳۸. الکافی، ج۷، ص۱۲؛
۳۹. وسائل‌الشیعه، ج۱۹، ص‌۳۱۴؛    
۴۰. مستدرک الوسائل، ج‌۱۴، ص‌۱۰۸‌۱۰۹.    



دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«بدیل بن ابی ماریه»    




جعبه ابزار