بارع بن دباس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بارِعِ بْنِ دَبّاس، یا بارع دباس، ابوعبدالله حسین بن محمد (
صفر ۴۴۳-۵۲۴/ژوئن ۱۰۵۱-۱۱۳۰)، نحوی، شاعر و مقری میباشد.
کلمه دباس (شیرهفروش و دوشابگیر) همراه نام وی، اندکی غریب مینماید و معلوم نیست این پیشه بر چه کسی اطلاق میشده است؛ چنانکه برخی آن را همچون «بغدادی» و «بدری» لقب دوم وی دانستهاند.
وی در بدریه یکی از محلههای شرقی
بغداد ساکن بود، به همین سبب، چنانکه گفته شد، او را بدری و بغدادی نیز نامیدهاند.
بارع از خانوادهای صاحب نام بود و در سلسله نسب وی نام کسانی چون
قاسم بن عبیدالله (۲۵۸-۲۹۱ق)،
عبیدالله بن سلیمان (۲۲۶- ۲۸۸ق) و
سلیمان بن وهب (د ۲۷۲ق) به چشم میخورد که هر کدام از بزرگان
شعر و
ادب و از دولتمردان عباسی بودهاند.
بجز اینها از
ابن فاخر (ه م)، برادر وی نیز که نحوی و شاعر بزرگی بود، میتوان یاد کرد.
وی نخست
قرآن را به چند قرائت نزد کسانی چون
ابوبکر ابن خیاط و
ابوعلی ابن بنا خواند
و از دانشمندانی چون
ابن مبارک حربی ،
قاضی ابویعلی ابن فراء و
ابن مسلمه ابوجعفر محمد بن احمد حدیث روایت کرد.
بارع پیوسته در
بغداد میزیست، اما سفرهایی نیز به
حجاز و شیزر کرد.
او
ابن طراد زینبی وزیر
المسترشدبالله و
المقتفی بالله را مدح کرده است.
صدقة بن دبیس اسدی نیز از ممدوحان او بوده است.
بارع با
ابن هباریه (ه م)، شاعر هجوسرای
عرب نیز مداعبات و ملاعبات شعری داشته که گاه سراسر سخف و مجون است و همین امر باعث شده است که برخی، از نقل ابیاتی که بر آن هرزهگوییها شامل است، خودداری کنند.
اما وی در پایان عمر از این مداعبات دست کشید و در مسجدی واقع در
باب المراتب بغداد معتکف شد و قاریان و محدثان بسیاری نزد وی گرد آمدند
و افرادی چون
ابن عساکر و
ابوالفرج ابن جوزی و
ابوبکر واسطی از وی حدیث شنیدند.
با اینهمه، او را اهل تسامح و «ضعیف» دانستهاند.
کسانی مانند
ابوجعفر واسطی ضریر ،
علی بن عساکر بطائحی و
ابوالعلاء همدانی نزد وی قرائات گوناگون را آموختهاند.
وی در پایان عمر نابینا شد و در بغداد درگذشت و در
گورستان باب
الحرب دفن شد.
به گفته
ابن جزری ،
ابومحمد مقری ، معروف به سبط خیاط کتابی در
علم قرائت با عنوان الشمس المنیرة فی التسعة الشهیرة در خلافیات قرائت بارع تألیف کرد،
اما
ذهبی و
صفدی به اشتباه بارع را نه صاحب روایات آن کتاب، بلکه مؤلف آن دانستهاند و همین خلط، به منابع متأخرتر نیز وارد شده است.
از دیوان منسوب به او که گویا تا قرن ۱۱ق وجود داشته، اینک اثری برجای نمانده است؛ اما حدود ۳۷۵ بیت از اشعار او را میتوان در منابع یافت که همه به صورت کامل نقل نشدهاند، زیرا غالب نویسندگان (به خصوص ابن خلکان) ترجیح دادهاند که بخشهایی از اشعار او را به سبب گرایش تند وی به
شعر سخف، حذف کنند.
با اینهمه، نمونههای چندی از غزلهای او در دست است
که از ظرافت و لطافت تهی نیست، جز اینکه مضامین نو در آنها یافت نمیشود.
از مدایح او ۴ قصیده نسبتاً کامل در دست است
این قصاید به سبک قصاید کهن پرداخته شده است و با نسیب آغاز میگردد؛ در آن، گاه به پیری و جدایی از دلبران اشاره میرود و آنگاه شعر با وصفهای اغراقآمیز در مدایح امیر به پایان میرسد.
در لابهلای این اشعار، گاه قطعههای وصفی نسبتاً نو هم که معمولاً از دو سه بیت در نمیگذرد، نیز یافت میشود.
(۱) ابن اثیر، الکامل.
(۲) محمد ابن جزری، غایة النهایة، به کوشش برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
(۳) عبدالرحمان ابن جوزی، مشیخه، به کوشش محمد محفوظ، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۴) عبدالرحمان ابن جوزی، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
(۵) ابن خلکان، وفیات.
(۶) عمر ابن عدیم، بغیة الطلب، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.
(۷) حاجی خلیفه، کشف.
(۸) دانشنامه جهان اسلام، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۹) محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
(۱۰) محمد ذهبی، معرفة القراء الکبار، به کوشش محمدسید جاد الحق، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۱۱) یوسف سبط ابن جوزی، مرآة الزمان، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.
(۱۲) عبدالکریم سمعانی، الانساب، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۱۳) خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، به کوشش محمد حجیری، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۱۴) عمادالدین کاتب، خریدة القصر، به کوشش محمد بهجت اثری، بغداد، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
(۱۵) علی قفطی، انباه الرواة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
(۱۶) یاقوت، ادبا.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بارع بن دبارس»، ج۱۱، ص۴۳۳۱.