باب الابواب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
باب، یا بابالابواب، یکی از مراتب عالی در «حدود دین» و تشکیلات دعوت
اسماعیلیه است.
سازمان دعوت
اسماعیلیه و وظایف مراتب یا حدود مختلف تشکیلات آن از وجوه بسیار مهم
نهضت اسماعیلیه است. آثار اسماعیلی به طور کلی در این زمینه
سکوت اختیار کردهاند، زیرا ماهیت دعوت اسماعیلی و خصومت بسیاری از امرا و حکام و علمای
اهل سنت ایجاب میکرد که دعوت، همواره (به استثنای دوره فاطمی و در محدوده این دولت) در نهایت اختفا به فعالیت پردازد. اما مطالعات جدید، مبتنی بر بسیاری از متون و نوشتههای اسماعیلی، تا حدودی تشکیلات دعوت را در دورههای مختلف، به خصوص دوره فاطمی ، روشن کرده است.
اصطلاح باب در دوره پیش از
فاطمیان نیز در میان
اسماعیلیه که در آن زمان کاملاً پنهانی میزیستند، به کار برده میشده است، ولی معنای دقیق آن معلوم نیست.
در شمار اندکی از منابع اسماعیلی دوره فاطمی که از مراتب دعوت سخن رفته است، واژه باب و گاهی بابالابواب، درباره رئیس اجرائی سازمان دعوت که مقامی بلافاصله پس از امام بود، به کار رفته است.
در اصطلاح دینی
اسماعیلیه، مرتبه باب دقیقاً معادل اصطلاح رسمی «داعیالدعات» به کار رفته است
و خود عنوان داعیالدعات که بارها در منابع غیراسماعیلی به کار رفته، به ندرت در متون اسماعیلی دیده میشود. به عنوان نمونه، بسیاری از مؤلفان اسماعیلی،
مؤید فیالدین شیرازی (د ۴۷۰ق/۱۰۷۸م) را
باب مستنصر فاطمی خواندهاند، حال آنکه مورخان غیراسماعیلی از وی به عنوان داعیالدعات نام بردهاند.
گفتنی است که در بعضی از
سجلات مستنصر بالله نیز که در ۴۶۱ق/۱۰۶۹م برای سلاطین صُلیحی به
یمن ارسال شده، اصطلاح داعیالدعات به صورت یک عنوان رسمی به مؤید فیالدین اطلاق شده است.
در دوره فاطمی، به خصوص تا زمان حاکم، مرتبه باب و منصب قاضیالقضاتی در دست یک نفر بود که همزمان وظیفه
تبلیغ و
ترویج مذهب اسماعیلی و وظیفه
قضا را برعهده داشت.
در مواقعی که هر دو منصب از آنِ یک نفر نبود، در مراسم و تشریفات رسمی فاطمیان، داعیالدعات یا بابالابواب مرتبهای پس از قاضیالقضات داشت.
وی مسئول اداره سازمان دعوت و همچنین تنظیم بعضی از سیاستهای دعوت است. داعی
حمیدالدین احمد کرمانی اشارات مختلفی به مقام و قرب منزلت باب نزد شخص امام دارد.
در دوره فاطمی، باب در ایفای وظایف خود در مرکز دعوت که در
پایتخت قرار داشته، زیر نظر مستقیم امام اسماعیلی بوده است و عدهای از داعیان تابع در مرکز دعوت او را یاری میکردهاند. شخص باب تعلیمات و دستورهای امام را به حجتها، یعنی مرتبه پس از وی در سلسله مراتب دعوت، منتقل میکرده است. به نظر میرسد که باب مسئولیت نصب داعیان را در مناطق و شهرهای قلمرو فاطمی، همانند
صور ،
عکا ،
رمله و
عسقلان ، بر عهده داشته است. وی در انتخاب حجتها و داعیان سرزمینهای خارج از محدوده دولت فاطمی نیز نقش اساسی داشته است.
باب به عنوان رئیس اجرایی دعوت همچنین مسئولیت اداره و تهیه مطالب برای ایراد در «مجالس الحکمه» را نیز بر عهده داشت. این مجالس که از سنتهای تعلیمی خاص
اسماعیلیه بوده، و تنها برای اهل دعوت که عهد
بیعت با امام اسماعیلی بسته بودند، در گوشهای از قصر فاطمی تشکیل میشده، به حکمت یا وجوه باطنی عقاید اسماعیلی اختصاص داشته است. برای این منظور لازم بود باب قبلاً پیشنویسهای مجالس خود را شخصاً به تصویب امام اسماعیلی برساند، زیرا شخص امام سرچشمه حقیقی
حکمت محسوب میشد و باب فقط سخنگوی وی به شمار میآمد. سنت برگذاری مجالسالحکمه توسط باب که از آغاز استقرار دولت فاطمی آغاز گردید تا
انقراض این دولت همچنان ادامه یافت.
باب از جلسات مجالس الحکمه، برای گرفتن
عهد یا میثاق از اسماعیلیان نوکیش نیز استفاده میکرده است. از دوره فاطمی مجموعههای مختلفی از مجالسالحکمه که با مجالس مؤید فیالدین به اوج خود رسید، بر جای مانده است.
مکتوبات اسماعیلی به طور کلی متفقالقول هستند که باب میبایست یکی از عالمترین افرادِ «دعوت هادیه «، متقی و صاحب صلاحیت اخلاقی باشد.
پس از دوره فاطمی در تاریخ
اسماعیلیه و تقسیم
اسماعیلیه به شاخههای مستعلوی - طیّبی و نزاری، تغییرات عمدهای در سازمانهای دعوت اسماعیلی پدیدار گشت و مرتبه باب اهمیت قبلی خود را از دست داد و در واقع از میان رفت. اسماعیلیان مستعلوی - طیبی که ابتدا دعوت آنها برای چند قرن در یمن مستقر شده بود، سلسله مراتب دوره فاطمی را به طور آرمانی و به طریقی که توسط
داعی حمیدالدین کرمانی توصیف شده بود، به
ارث بردند و در این سلسله مراتب نیز مرتبه باب به طور آرمانی ذکر شده است.
تشکیلات دعوت طیبی نخستینبار در
تحفهالقلوب داعی حاتم حامدی (د ۵۹۶ ق/۱۲۰۰م) - که هنوز به صورت دستنویس باقی مانده است - وصف شده، و عملاً در مقایسه با سازمان دعوت دوره فاطمی سادهتر، و دارای مراتب کمتری بوده است. پس از خلیفه فاطمی آمرباحکامالله (د ۵۲۴ ق/۱۱۳۰م)، طبق معتقدات اسماعیلیان مستعلوی - طیبی، امام، باب و حجتها نیز استتار گزیده بودند و این وضع از زمان طیب، فرزند آمرباحکامالله و بیست و یکمین امام اسماعیلیان طیبی، همچنان ادامه یافته است. از زمان ذؤیب بن موسی وادعی (د ۵۴۶ق/۱۱۵۱م) به بعد، رئیس امور اجرایی دعوت مستعلوی - طیبی با عنوان داعی مطلق معروفیت داشته است.
پس از انشعاب دعوت مستعلوی - طیبی به شاخههای داوودی و سلیمانی، از اواخر قرن ۱۰ق/۱۶م، پیروان هر یک از این دو دعوت تحت ریاست سلسلهای از داعیان مطلق خود بودهاند. داعی مطلق، به عنوان رئیس دعوت از اقتدار کامل بهرهمند بوده است و هر داعی مطلق نیز، به خصوص در یمن، وظایف باب فاطمی را در زمینههای تعلیم و تدریس اهل دعوت بر عهده داشته است.
از سازمان دعوت
اسماعیلیان نزاری در دوره
الموت اطلاعات چندانی در دست نیست. امام نزاری نیز تا چند دهه پس از
نزار بن مستنصر (د ۴۴۸ق/۱۰۵۶م) از انظار پیروانش پنهان بود و در این اوضاع، ریاست دعوت با شخصی بود که مرتبه حجت امام را داشت و در واقع جایگاه او معادل بابالابواب بود.
(۱) ابن طویر، عبدالسلام، نزههالمقلتین، به کوشش ایمن فؤاد سید، بیروت، ۱۹۹۲م.
(۲) ابن میسر، محمد، اخبار مصر، به کوشش ایمن فؤاد سید، قاهره، ۱۹۸۱م.
(۳) جعفر بن منصور، الیمن الکشف، به کوشش اشتروتمان، لندن، ۱۹۵۲م.
(۴) دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید
اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۵) دفتری، فرهاد، مختصری در تاریخ
اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۶) رساله الاسم الاعظم، ضمن اربعه کتب
اسماعیلیه، به کوشش اشتروتمان، گوتینگن، ۱۹۴۳م.
(۷) العالم و الغلام، ضمن اربع کتب حقانیه، به کوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۴۰۳ق.
(۸) قاضی نعمان، تأویل الدعائم، به کوشش محمد حسن اعظمی، قاهره، ۱۹۶۷-۱۹۷۲م.
(۹) قلقشندی، احمد، صبحالاعشی، قاهره، ۱۳۳۱- ۱۳۳۸ق.
(۱۰) کرمانی، احمد، راحه العقل، به کوشش محمد کامل حسینی و محمد مصطفی حلمی، قاهره، ۱۹۵۳م.
(۱۱) مجدوع، اسماعیل، فهرسه الکتب و الرسائل، به کوشش علینقی منزوی، تهران، ۱۹۶۶م.
(۱۲) مسائل مجموعه من الحقائق العالیه، ضمن اربعه کتب
اسماعیلیه، به کوشش اشتروتمان، گوتینگن، ۱۹۴۳م.
(۱۳) مستنصر بالله، معد السجلات المستنصریه، به کوشش عبدالمنعم ماجد، قاهره، ۱۹۵۴م.
(۱۴) مقریزی، احمد، اتعاظ الحنفاء، به کوشش جمالالدین شیال و محمد حلمی محمد احمد، قاهره، ۱۹۶۷-۱۹۷۳م.
(۱۵) مقریزی، احمد، الخطط، بولاق، ۱۲۷۰ق.
(۱۶) مؤید فیالدین، هبهالله، المجالس، به کوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۷۴-۱۹۸۴م.
(۱۷) ناصرخسرو، شش فصل، به کوشش ایوانف، لیدن، ۱۹۴۹م.
(۱۸) هالم، ه. ، فاطمیان و سنتهای تعلیمی و علمی آنان، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۷۷ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «باب»، ج۱۰، ۴۲۳۱.