• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

باء (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: ب.

باء (به فتح باء) از واژگان قرآن کریم و حرف دوم از الفبای عربی، فارسی و حرف جرّ است. اهل لغت از برای آن چهارده معنی گفته‌اند. تعدیه، تأکید، مصاحبت و ظرفیت از جمله معانی باء هستند که در آیات قرآن کاربرد دارند.



باء: حرف دوم از الفبای عربی و فارسی و حرف جرّ است، اهل لغت از براى آن چهارده معنى گفته‌اند. در اين‌جا بعضى از آن‌ها كه مناسب اين كتاب است نقل می‌شود. بعضی معانی باء عبارتند از؛ تعدیه، تأکید که آن را زائد گویند، باء مع (مصاحبت) و ظرفيّت‌ است.




۲.۱ - تعدیه

(وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً) (و هنگامى كه با لغو و بيهودگى برخورد كنند، بزرگوارانه از آن مى‌گذرند.)
(وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ‌ بِسَمْعِهِمْ‌ وَ اَبْصارِهِمْ) (و اگر خدا مى‌خواست، گوش و چشم آنها را از بين مى‌برد.)
(مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ اَمْثالِها) (هر كس كار نيكى به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد.) در این آیات و امثال آن‌ها چنان‌که می‌بینیم «باء» برای تعدیه فعل آمده است.
ممکن است بعضی‌ها در آیاتی نظیر (وَ لَقَدْ جاءَکُمْ مُوسی‌ بِالْبَیِّناتِ‌) (و نيز موسی آن همه دلايل روشن براى شما آورد.) و غیره، «باء» را به معنی مع و مصاحبت بگیرند یعنی: موسی با بیّنات آمد! ولی معنای تعدیه بهتر و دل‌چسب است. یعنی: «موسی بیّنات را آورد.»

۲.۲ - باء زائده برای تأکید

باء تأكيد و آن را زائده گويند: ظاهرا زائد به معنى بى‌فایده نيست بلكه از اين جهت كه در تغيير معنى كلام مثل تعديه و غيره نيست، آن را زائد گفته‌اند و گر نه مطلب را تأكيد می‌كند و بى‌فایده نيست. در كلماتي كه بعد از مادّه «كفى» واقع‌اند «باء» را زائد گفته‌اند مثل‌:
(وَ کَفی‌ بِاللَّهِ‌ حَسِیباً) (اگر چه خداوند براى محاسبه كافى است.)
(وَ کَفی‌ بِاللَّهِ‌ وَلِیًّا وَ کَفی‌ بِاللَّهِ‌ نَصِیراً) (و كافى است كه خدا ولىّ شما باشد؛ و كافى است كه خدا ياور شما باشد.)
(کَفی‌ بِنَفْسِکَ‌ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً) (كافى است‌كه امروز، خود حسابرس خويش باشى.)
در بیست و هفت محلّ از قرآن که فعل کفی به‌ صورت ماضی آمده، مابعد همه باء است جز آیه‌ (وَ کَفَی اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتالَ) (و خداوند (در اين ميدان)، مؤمنان را از جنگ بى‌نياز ساخت و پيروزى را نصيبشان كرد؛)
در صحاح و اقرب الموارد و مجمع‌ البیان «باء» را بعد از کفی‌ زائد گفته‌اند.
بیضاوی ذیل آیه ۴۵ سوره نساء گوید: باء برای تاکید اتصال به فاعل کفی اضافه می‌شود.
ولی از انصاف نباید گذشت اگر باء در این‌گونه موارد زائد می‌بود لازم بود که در (کَفَی اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتالَ) نیز جایز باشد که بگوییم: «کَفی‌ بِاللَّهِ‌ الْمُؤْمِنینَ الْقِتال» و این جایز نیست و معنی درست در نمی‌آید. ما در اینجا قول راغب و زجّاج را اختیار می‌کنیم که گفته‌اند: کفی در مواردی که بعد از آن باء آمده به معنای «اکتف» است‌.
(کَفی‌ بِاللَّهِ‌ شَهِیداً) «کفایت کن و بس کن به خدا در گواهی‌»
(اقْرَاْ کِتابَکَ کَفی‌ بِنَفْسِکَ‌ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً) (نامه اعمال خود را بخوان، كافى است‌كه امروز، خود حسابرس خويش باشى.)
«بخوان کتاب خود را و بس کن به نفس خود در حسابگری بر خود» در این صورت باء برای تعدیه است و اتفاقاً معنای آیات کاملاً درست و دل‌چسب در می‌آید.
وانگهی باء در صورتی بعد از «کفی» می‌آید که مابعد آن منصوبی در معنای حال باشد (مثل‌ (حَسِیباً• ...، شَهِیداً• ...، وَلِیًّا...، نَصِیراً) در آیات گذشته) چنان‌که راغب گفته است پس صحیح این است که کفی در این‌گونه موارد در جای «اکتف» است؛ چنان‌که فعل تعجّب «احسن بزید» در جای «ما احسن» واقع است و معنایش این است: اکتف باللَّه شهیداً.
طبرسی در ذیل آیه ۴۵ از سوره نساء فرموده: درباره دخول باء به لفظ اللَّه دو قول است یکی تاکید اتصال، دوّمی به قول زجّاج: «کَفی‌ بِاللَّهِ‌ وَلِیًّا» در معنی اکتفوا باللَّه است یعنی بس کنید به خدا در ولایت. پس این که گفته‌اند: باء در فاعل زائد آید مثل کفی باللَّه که باللَّه فاعل کفی و باء در آن زائد است صحّت ندارد، باء در این‌گونه موارد زائد نیست بلکه برای تعدیه است.

۲.۲.۱ - باء زائده در مفعول

و نیز گفته‌اند باء در مفعول زائد می‌آید مثل‌ (لا تُلْقُوا بِاَیْدِیکُمْ‌ اِلَی التَّهْلُکَةِ) (خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد.)
«بِاَیْدِیکُمْ» را مفعول‌ «لا تُلْقُوا» و باء آن را زائد گفته‌اند چنان‌که اقرب الموارد، طبرسی و بیضاوی تصریح کرده‌اند.
راغب گوید: صحیح آن است که معنای آیه (لا تُلْقُوا انْفُسَکُمْ بِاَیْدیکُمْ الَی التَّهْلُکَةِ) (خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد.)
باشد مفعول حذف شده به جهت دلالت بر عموم، زیرا نه هلاکت خویشتن جایز است و نه دیگران و اگر «انفسکم» ذکر می‌شد دلالت بر عموم نمی‌کرد.
طبرسی این قول را از دیگران نقل کرده و گوید: گفته‌اند آیه در معنی «لا تُهْلِکُوا انْفُسَکُمْ بِاَیْدیکُمْ» است و دخول باء برای دلالت به این معنی می‌باشد.
این سخن کاملا صحیح است و باء زائد نیست نظیر (فَاَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ) (آنان را به سبب گناهانشان نابود كرديم.) باء در این‌جا به معنی سبب و علّت است همچنین در آیه ما نحن فیه یعنی به سبب کارهایی که با دست خود انجام می‌دهید خودتان را به مهلکه نیاندازید.
(وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَیْناءَ تَنْبُتُ‌ بِالدُّهْنِ‌ وَ صِبْغٍ لِلْآکِلِینَ) (و نيز درختى را كه از طور سینا مى‌رويد درخت زيتون‌، و از آن روغن و «نان خورش» براى خورندگان فراهم مى‌گردد آفريديم)
کلمه‌ «تَنْبُتُ» را هم از باب نصر ینصر و هم از باب افعال خوانده‌اند در صورت اوّل باء در «بِالدُّهْنِ» به معنی مع و مصاحبت است یعنی میوه و ثمره آن با روغن می‌روید و شاید برای تعدیه باشد. و در صورت دوّم برای تعدیه است یعنی: روغن را می‌رویاند بنا بر آن که فعل را لازم بگیریم چنان‌که در «انبت البقل» بقل را فاعل «انبت» و آن را لازم گفته‌اند.
و در هر دو صورت باء زائد نیست مراد از درخت طور سیناء، درخت زیتون و مراد از صبغ خورش طعام است چون روغن زیتون را هم در روغن مالی بدن مصرف می‌کنند و هم در خورش و «شجرة» عطف به آیه سابق است و حاصل معنای آیه این است: و به وجود آورد برای شما درختی را که در طور سیناء است و میوه‌اش با روغن و خورش خورندگان می‌روید.

۲.۳ - مع (مصاحبت)

(قِیلَ یا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ‌ مِنَّا وَ بَرَکاتٍ) (اى نوح! با سلامت و بركاتى از ناحيه ما بر تو و بر تمام امّت‌هايى كه با تواند، فرود آى.)
(ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِینَ) ‌ «ای نوح با سلام و برکات پیاده شو، به سلامت داخل بهشت شوید.»

۲.۴ - ظرفیّت

(اِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّیْناهُمْ‌ بِسَحَرٍ) «مگر آل لوط که وقت سحر نجاتشان دادیم.»
(عَیْناً یَشْرَبُ‌ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً) (از چشمه‌اى كه بندگان خاصّ خدا از آن مى‌نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مى‌سازند.)
بعضی‌ها باء را در «بِها» به معنی «من» گفته‌اند یعنی «یشرب منها عباد اللَّه». طبرسی‌ «بِها» را مفعول‌ «یَشْرَبُ» و باءِ را زائد گرفته و از فرّاء نقل کرده «شربها و شرب بها» در معنی یکی است.
ناگفته نماند نظیر این آیه در سوره دیگر آمده ما ابتدا هر دو را نقل می‌کنیم بعد نظر خود را اظهار می‌داریم‌.
(اِنَّ الْاَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَاْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً عَیْناً یَشْرَبُ‌ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً) (به يقين ابرار و نيكان از جامى مى‌نوشند كه با عطر خوشى آميخته است از چشمه‌اى كه بندگان خاصّ خدا از آن مى‌نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مى‌سازند.)
(اِنَّ الْاَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ‌... یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ خِتامُهُ مِسْکٌ‌... وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ عَیْناً یَشْرَبُ‌ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ) (مسلّماً نيكان در بهشت پرنعمتند... آنها از شراب طهور دست نخورده و مهر شده‌اى سيراب مى‌شوند. مُهرى كه بر آن نهاده شده از مشک است... همان چشمه‌اى كه مقرّبان از آن مى‌نوشند.)
در آیات اوّل‌ «عَیْناً» راجع به «کافور» است یعنی آن کافور از چشمه‌ای است که بندگان خدا می‌آشامند، پس ابرار اصحاب یمین از شرابی می‌آشامند که آمیخته به کافور است ولی عباد اللَّه (مقرّبین) از خود آن چشمه که مقداری از آن به شراب ابرار آمیخته است، می‌نوشند در آیات دوّم‌ «عَیْناً» راجع به‌ «تَسْنِیمٍ» است اگر آن مثل کافور نوشیدنی باشد، معنی همان است که در آیات اوّل گفته شد و اگر نام چشمه باشد در این صورت‌ «عَیْناً» بیان آن است یعنی تسنیم چشمه‌ای است که مقرّبون می‌نوشند.
در این آیات نیز مال ابرار شرابی است آمیخته به شراب چشمه‌ای که مخصوص مقرّبین می‌باشد، و مقرّبین در آیات دوّم همان‌ «عِبادُ اللَّهِ» ‌هستند که در آیات اوّل واقع‌اند و ابرار در هر دو یکی‌اند. با مراجعه به سوره واقعه که اهل قیامت را به سه دسته سابقون، اصحاب یمین، و اصحاب شمال تقسیم کرده می‌دانیم که مراد از «ابرار» اصحاب یمین و از عباد اللَّه و مقرّبین همان سابقون‌اند و شراب ابرار آمیخته از چشمه‌ای‌ است که به مقرّبین اختصاص دارد.
در هر دو آیه‌ «بِها» برای تعدیه است زیرا از فرّاء نقل شد که فعل: شرب هم به نفسه و هم با باء متعدی می‌شود.

۲.۵ - کاربرد در نهج البلاغه

در نهج البلاغه آمده‌ «قَدْ ذَاقُوا حَلَاوَةَ مَعْرِفَتِهِ وَ شَرِبُوا بِالْکَاْسِ‌ الرَّوِیَّةِ مِنْ مَحَبَّتِهِ» (شيرينى معرفتش را چشيده، و از جام محبّتش سيراب شده‌اند.)
و نیز آمده‌ «وَ تَرَکُوا صَافِیاً وَ شَرِبُوا آجِناً» ( آب گوارا و صاف (لذّت آخرت) را رها كردند و آب‌هاى پرلجن و متعفّن (هوسراني‌هاى دنيا) را نوشيدند.)
چنان‌که ملاحظه می‌شود: شرب به نفسه و با باء هر دو آمده است. درباره حرف باء مطالب ديگرى نيز هست طالبين به كتب ادب مراجعه كنند.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۱۵۴.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۵۹.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۴۲.    
۴. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۲.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۶۶.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۴۳.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۳۷.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۸۳.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۲۹.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۲۰.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۵۶.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۸۸.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۵۰.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۸۶.    
۱۶. انعام/سوره۶، آیه۱۶۰.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۵۰.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۹۰.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۵۳۸.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۰۲.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۳۲.    
۲۲. بقره/سوره۲، آیه۹۲.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌،ص۱۴.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۲۱.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۳۳.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۱۶.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۲۶۳.    
۲۸. نساء/سوره۴، آیه۶.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۷۷.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۱۷۴.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۲۷۷.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۷.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۳۰.    
۳۴. نساء/سوره۴، آیه۴۵.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۸۶.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۶۱.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۵۷۸.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۸۴.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۶۷.    
۴۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۴.    
۴۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۸۳.    
۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۵۶.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۷۶.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۲۲.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۰۳.    
۴۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۵.    
۴۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۲۱.    
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۹۱.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۴۳۵.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۰.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۷۶.    
۵۲. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغه، ج۶، ص۲۲۸۸.    
۵۳. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۵، ص۴۴۱.    
۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۵.    
۵۵. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر البیضاوی، ج۲، ص۱۹۶.    
۵۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۵.    
۵۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۶۰.    
۵۸. زجاج، ابواسحاق، معانی القرآن و اعرابه، ج۴، ص۲۱۳.    
۵۹. رعد/سوره۱۳، آیه۴۳.    
۶۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۳۸۳.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۵۲۶.    
۶۲. بِاللََّهِ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۶۲.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۹۰.    
۶۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۴.    
۶۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۸۳.    
۶۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۵۶.    
۶۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۷۶.    
۶۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۲۲.    
۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۰۳.    
۷۰. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۶۰.    
۷۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۸۳.    
۷۲. بقره/سوره۲، آیه۱۹۵.    
۷۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۰.    
۷۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۶۴.    
۷۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۹۳.    
۷۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۱۶.    
۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۳۸.    
۷۸. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۳۹.    
۷۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۱۵.    
۸۰. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر البیضاوی، ج۱، ص۴۷۸.    
۸۱. بقره/سوره۲، آیه۱۹۵.    
۸۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۰.    
۸۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۶۴.    
۸۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۹۳.    
۸۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۱۶.    
۸۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۳۸.    
۸۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۶۱.    
۸۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۱۶.    
۸۹. انعام/سوره۶، آیه۶.    
۹۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۲۸.    
۹۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۸.    
۹۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۲۲.    
۹۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۲۷.    
۹۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۱۶.    
۹۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۰.    
۹۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۴۳.    
۹۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۳.    
۹۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۲۹.    
۹۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۶۵.    
۱۰۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۴۱.    
۱۰۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۶۴.    
۱۰۲. هود/سوره۱۱، آیه۴۸.    
۱۰۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۲۷.    
۱۰۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۳۹.    
۱۰۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۳۵۸.    
۱۰۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۵۵.    
۱۰۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۷۱.    
۱۰۸. حجر/سوره۱۵، آیه۴۶.    
۱۰۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۷۰.    
۱۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۲۵۱.    
۱۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۲۰.    
۱۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۹۴.    
۱۱۳. قمر/سوره۵۴، آیه۳۴.    
۱۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۸۱.    
۱۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۳۳.    
۱۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۹۱.    
۱۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۴۲.    
۱۱۸. انسان/سوره۷۶، آیه۶.    
۱۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۷۹.    
۱۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۲۵.    
۱۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۲۰۱.    
۱۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۶.    
۱۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۱۵۹.    
۱۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۶.    
۱۲۵. انسان/سوره۷۶، آیه۵-۶.    
۱۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۷۹.    
۱۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۲۵.    
۱۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۲۰۱.    
۱۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۶.    
۱۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۱۵۹.    
۱۳۱. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۲- ۲۸.    
۱۳۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۸۸.    
۱۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۳۹.    
۱۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۳۹۴.    
۱۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۹۳.    
۱۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۳۷۹.    
۱۳۷. السید الشریف الرضی، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۱۹۲، خطبه ۹۰.    
۱۳۸. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعه الاستقامه، ص۱۷۰، خطبه ۸۹.    
۱۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۱۸۷، خطبه ۹۱.    
۱۴۰. السید الشریف الرضی، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۳۱۰، خطبه ۱۴۴.    
۱۴۱. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعه الاستقامه، ص۳۷، خطبه ۱۴۰.    
۱۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۳۰۵، خطبه ۱۴۴.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «باء»، ج۱، ص۱۵۴.    






جعبه ابزار