• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اکثم بن صیفی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَکْثَم بْن صِیْفی، از مشایخ عرب جاهلی - مخضرم از قبیله بنی تمیم می‌باشد.



از زندگی او چندان اطلاعی در دست نیست و آنچه هست، با افسانه درآمیخته است. وی به داشتن عمر دراز (مُعَمَّر) مشهور بوده،
[۱] کلبی محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۶۹، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق /۱۹۸۶م.
و از او با عنوان « حکیم » یاد شده است. مهم ‌ترین نکته در زندگی اکثم اسلام آوردن او و نیز سخنان حکیمانه ای است که از وی نقل شده است.


گویند: وقتی که شنید پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در مکه به دعوت پرداخته اند، فرزند خود را فرستاد تا چگونگی ماجرا را به او اطلاع دهد. او با حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) دیدار کرد و دیده‌ها و شنیده های خود را به پدر گزارش داد. آنگاه اکثم مشتاق پذیرش اسلام شد و پس از گفت وگو با بنی تمیم آهنگ دیدار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) کرد، اما در میان راه درگذشت.
[۴] مفضل بن سلمه، الفاخر ، ص۱۸۹-۱۹۰، به کوشش استوری، لیدن، ۱۹۱۵م.
[۵] حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص۲۴۸، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۶] زرکلی، اعلام، ج۲، ص۶.

روایت تأیید نشده ای حکایت از آن دارد که آیه «... وَ مَن یَخْرُج مِن بَیْتِه مُهاجِراً اِلَی اللّه وَ رَسولِه ثُم یُدْرِکْه الْمَوْت فَقَدْ وَقَع اَجْرُه عَلَی اللّه...» درباره اکثم نازل شده است.
[۹] ابن اثیر مبارک، المرصع، ج۱، ص۱۴۹، به کوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، ۱۳۹۱ق /۱۹۷۱م.
بنابر روایت ابن عبدالبر برخی او را در شمار اصحاب آورده اند، در حالی که حتی اسلام آوردن وی نیز محرز نیست.


اکثم در دوره جاهلیت ، از کسانی بود که به دلیل شرافت ، صداقت و دیگر صفات نیکو، به کار قضا می‌پرداخت.
[۱۲] یعقوبی احمد، تاریخ، ج۱، ص۲۵۸، بیروت، دارصادر.
از منابع چنین بر می‌آید که وی به دلیل دانایی و سخنوری ، نقش اجتماعی و تربیتی برجسته ای در آن روزگار داشته است
[۱۳] ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۱، ص۱۰۸، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
چنانکه برخی از بزرگان و فرمانروایان عرب با وی ارتباط و مکاتبه داشته، و از رایزنی با او سود می‌برده اند.
گفته‌اند که وی یک بار برای آزاد کردن اسیران بنی تمیم نزد نعمان بن منذر ، فرمانروای حیره رفت.
[۱۴] ابوحاتم سجستانی سهل، المعمرون و الوصایا، ج۱، ص۱۸- ۲۵، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۹۶۱م.
اکثم از چنان اعتباری برخوردار بود که نعمان بن منذر، او را با گروهی از نخبگان عرب همراه نامه ای نزد پادشاه ایران به مداین فرستاد و در این دیدار وی با پادشاه سخن گفت و شاه از سخنان نیکو و حکیمانه اکثم در شگفت شد و گفت اگر عرب فقط تو را داشت، کفایت می‌کرد.
[۱۵] ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، ج۲، ص۹-۱۲، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۳م.

در منابع تاریخی، روایی و ادبی سخنان حکمت آمیز و بلیغ بسیار از اکثم آورده اند.
[۱۶] جاحظ عمرو، البخلاء، ج۱، ص۷۹، به کوشش احمد عوامری و علی جارم، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.
[۱۷] جاحظ عمرو، البیان و التبیین، ج۲، ص۵۴، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، ۱۳۵۱ق /۱۹۳۲م.
[۱۸] جاحظ عمرو، البیان و التبیین، ج۳، ص۱۶۰، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، ۱۳۵۱ق /۱۹۳۲م.
[۲۰] ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۱، ص۵، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
[۲۱] ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۱، ص۱۰۸، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
[۲۲] ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۱، ص۲۴۶، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
[۲۳] ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۱، ص۲۸۴، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
[۲۴] ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۱، ص۳۱۹، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
[۲۵] ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۱، ص۳۲۹، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
[۲۶] ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۱، ص۳۲۱، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
[۲۷] ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۳، ص۲۰، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
[۲۸] ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۳، ص۸۸، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
این سخنان غالباً به صورت مَثَل در میان اعراب رواج یافته،
[۲۹] ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، ج۳، ص۷۶-۸۰، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۳م.
و از چنان منزلتی برخوردار است که در شمار سخنان پیشوایان و حکیمان نامدار اسلام قرار گرفته است.


شهرت اکثم به حکمت و دانش، او را همتای بزرگمهر و لقمان حکیم قرار داده است.
[۳۰] ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، ج۳، ص۶۳، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۳م.
ابن ابی الحدید او را حکیم ‌ترین عرب روزگار خود شمرده است.
به دلیل اهمیت ادبی سخنان اکثم، بسیاری از آن‌ها در کتاب های لغت نیز آمده است.
[۳۳] سیوطی، المزهر، ج۱، ص۵۰۱، به کوشش محمد احمد جادالمولی و دیگران، بیروت، ۱۹۸۶م.
منابع اسلامی حکایت از آن دارد که آموزش ها و سخنان اکثم نقش قابل توجهی در میان مسلمانان سده های اول داشته است. به روایت قلقشندی اکثم نخستین کسی بود که حکم «الولد للفراش» را صادر کرد و پس از آن اسلام نیز آن را تأیید کرد.
[۳۴] قلقشندی احمد، صبح الاعشی، ج۱، ص۴۳۵، قاهره، ۱۳۸۳ق.

از آن‌جا که بنابر گفته نجاشی ، عبدالعزیز بن یحیی جلودی ازدی بصری (د ۳۳۲ق /۹۴۴م)، اثری با عنوان « اخبار اکثم بن صیفی » داشته است،
[۳۵] نجاشی احمد، رجال، ج۱، ص۲۵۷، به کوشش محمد جواد نایینی، بیروت، ۱۴۰۸ق.
اهمیت اکثم تا حدودی نمایان می‌شود.


از اکثم فرزندانی برجای ماند که در کوفه می‌زیستند. یحیی بن اکثم (۱۵۹-۲۴۲ق) وزیر مأمون، از تبار اکثم بوده است.


(۱) قرآن کریم.
(۲) ابن ابی الحدید عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۲م.
(۳) ابن اثیر مبارک، المرصع، به کوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، ۱۳۹۱ق /۱۹۷۱م.
(۴) ابن خلکان، وفیات الاعیان.
(۵) ابن درید محمد، الاشتقاق، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۷۸ق /۱۹۵۸م.
(۶) ابن عبدالبر یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق /۱۹۶۰م.
(۷) ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۳م.
(۸) ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
(۹) ابن قتیبه عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق /۱۹۶۹م.
(۱۰) ابن منظور، لسان العرب.
(۱۱) ابوحاتم سجستانی سهل، المعمرون و الوصایا، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۹۶۱م.
(۱۲) بلاذری احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.
(۱۳) جاحظ عمرو، البخلاء، به کوشش احمد عوامری و علی جارم، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.
(۱۴) جاحظ عمرو، البیان و التبیین، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، ۱۳۵۱ق /۱۹۳۲م.
(۱۵) حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۶) زرکلی، اعلام.
(۱۷) سیوطی، المزهر، به کوشش محمد احمد جادالمولی و دیگران، بیروت، ۱۹۸۶م.
(۱۸) قلقشندی احمد، صبح الاعشی، قاهره، ۱۳۸۳ق.
(۱۹) کلبی محمد، جمهرة النسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق /۱۹۸۶م.
(۲۰) مفضل بن سلمه، الفاخر، به کوشش استوری، لیدن، ۱۹۱۵م.
(۲۱) نجاشی احمد، رجال، به کوشش محمد جواد نایینی، بیروت، ۱۴۰۸ق.
(۲۲) یعقوبی احمد، تاریخ، بیروت، دارصادر.


۱. کلبی محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۶۹، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق /۱۹۸۶م.
۲. ابن درید محمد، الاشتقاق، ج۱، ص۲۰۷، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۷۸ق /۱۹۵۸م.    
۳. ابن قتیبه عبدالله، المعارف، ص۲۹۹، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق /۱۹۶۹م.    
۴. مفضل بن سلمه، الفاخر ، ص۱۸۹-۱۹۰، به کوشش استوری، لیدن، ۱۹۱۵م.
۵. حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص۲۴۸، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۶. زرکلی، اعلام، ج۲، ص۶.
۷. نساء/سوره۴، آیه۱۰۰.    
۸. بلاذری احمد، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۶۵، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.    
۹. ابن اثیر مبارک، المرصع، ج۱، ص۱۴۹، به کوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، ۱۳۹۱ق /۱۹۷۱م.
۱۰. ابن عبدالبر یوسف، الاستیعاب، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق /۱۹۶۰م.    
۱۱. ابن عبدالبر یوسف، الاستیعاب، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق /۱۹۶۰م.    
۱۲. یعقوبی احمد، تاریخ، ج۱، ص۲۵۸، بیروت، دارصادر.
۱۳. ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۱، ص۱۰۸، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
۱۴. ابوحاتم سجستانی سهل، المعمرون و الوصایا، ج۱، ص۱۸- ۲۵، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۹۶۱م.
۱۵. ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، ج۲، ص۹-۱۲، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۳م.
۱۶. جاحظ عمرو، البخلاء، ج۱، ص۷۹، به کوشش احمد عوامری و علی جارم، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.
۱۷. جاحظ عمرو، البیان و التبیین، ج۲، ص۵۴، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، ۱۳۵۱ق /۱۹۳۲م.
۱۸. جاحظ عمرو، البیان و التبیین، ج۳، ص۱۶۰، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، ۱۳۵۱ق /۱۹۳۲م.
۱۹. ابوحاتم سجستانی سهل، المعمرون و الوصایا، ج۱، ص۱۴- ۲۵، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۹۶۱م.    
۲۰. ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۱، ص۵، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
۲۱. ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۱، ص۱۰۸، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
۲۲. ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۱، ص۲۴۶، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
۲۳. ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۱، ص۲۸۴، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
۲۴. ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۱، ص۳۱۹، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
۲۵. ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۱، ص۳۲۹، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
۲۶. ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۱، ص۳۲۱، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
۲۷. ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۳، ص۲۰، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
۲۸. ابن قتیبه عبدالله، عیون الاخبار، ج۳، ص۸۸، قاهره، ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
۲۹. ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، ج۳، ص۷۶-۸۰، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۳م.
۳۰. ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، ج۳، ص۶۳، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۳م.
۳۱. ابن ابی الحدید عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، ج۱۵، ص۱۳۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۲م.    
۳۲. ابن منظور، لسان العرب، ذیل فکک.    
۳۳. سیوطی، المزهر، ج۱، ص۵۰۱، به کوشش محمد احمد جادالمولی و دیگران، بیروت، ۱۹۸۶م.
۳۴. قلقشندی احمد، صبح الاعشی، ج۱، ص۴۳۵، قاهره، ۱۳۸۳ق.
۳۵. نجاشی احمد، رجال، ج۱، ص۲۵۷، به کوشش محمد جواد نایینی، بیروت، ۱۴۰۸ق.
۳۶. ابن قتیبه عبدالله، المعارف، ص۲۹۹، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق /۱۹۶۹م.    
۳۷. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۱۴۷.    



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «اکثم بن صیفی»، ج۹، ص۳۸۰۵.    






جعبه ابزار