• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

هوی (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




هُوِیّ‌ (به ضم‌ هاء) و هَوِیّ (به فتح‌ هاء) از واژگان قرآن کریم به معنای فرود آمدن و هَوی‌ (به فتح‌ هاء و واو) به معنای میل نفس است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند: هَاوِیَة (به فتح هاء و یاء) به معنای آتش دوزخ.



هُوِیّ‌ و هَوِیّ و هَوَی‌ به معنای فرود آمدن است.
«هَوَی‌ الشی‌ء هُوِیّاً و هَوِیّاً: سقط من علو الی اسفل» چنان که در قاموس و اقرب الموارد و در مجمع ذیل‌ (وَ النَّجْمِ اِذا هَوی‌) (سوگند به ستاره هنگامی که افول می‌کند.) گفته است.
[۷] شرتونی، سعید، اقرب الموارد.

به قول راغب: هویّ (به ضمّ اول) فرود آمدن به فتح اوّل بالا رفتن است. قاموس و اقرب آن را در مرتبه دوّم گفته‌اند.
[۱۱] شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
در مصباح معنای اوّل را از ابوزید نقل کرده است و گوید: هویّ به معنی بالا رفتن فقط به ضمّ اول آید. ناگفته نماند: فعل هر دو از باب «ضرب یضرب» است‌.


(وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوی‌) «هر که غضب من بر او واقع شود هلاک گشته.» سقوط در آیه همان هلاک و بدبختی است.
(وَ الْمُؤْتَفِکَةَ اَهْوی‌) «شهر زیر رو شونده را هلاک کرد و ساقط نمود.» راغب گوید آن را به هوا بلند کرد و ساقط نمود.
(وَ النَّجْمِ اِذا هَوی‌) (سوگند به ستاره هنگامى كه افول مى‌كند.)
هوی را در آیه پائین آمدن گفته‌اند ولی به احتمال قوی مراد از آن بالا رفتن است که ستارگان از حین طلوع تا وسط آسمان پیوسته در صعوداند و آن با آیات بعدی که اشاره به معراج آن حضرت است بهتر می‌سازد گر چه پائین آمدن نیز با نزول جبرئیل که در آیات بعد نقل شده مناسبت دارد.
(کَالَّذِی‌ اسْتَهْوَتْهُ‌ الشَّیاطِینُ فِی الْاَرْضِ حَیْرانَ) «مانند کسی که شیاطین در زمین گمراهش کرده‌اند و سرگردان مانده است.» استهواء مثل اهواء بمعنی ساقط کردن است و اعتبار طلب در آن صحیح است گوئی شیاطین سقوط او را طلب کرده‌اند و آن در آیه به معنی لغزش دادن و ساقط کردن است.

۲.۱ - هوی

هَوی‌ (به فتح هاء و واو) به معنای میل نفس است.
(وَ ما یَنْطِقُ عَنِ‌ الْهَوی‌) «از روی خواهش نفس سخن نمی‌گوید.»
(اِنْ هُوَ اِلَّا وَحْیٌ یُوحی‌) «و آن فقط وحی است که به او می‌شود.» در قاموس تصریح کرده که در میل مذموم و ممدوح هر دو به کار رود. امّا در قرآن مجید بیشتر در خواهش‌های مذموم بکار رفته و گاهی در غیر آن، مثل‌:
(فَاجْعَلْ اَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ‌ تَهْوِی‌ اِلَیْهِمْ‌) (تو دلهاى گروهى از مردم را متوجّه آنها ساز.)
جمع آن اهواء است‌: (وَ لا تَتَّبِعْ‌ اَهْواءَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا) (و از هوا و هوس كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند،پيروى مكن.)
به نظر می‌آید: خواهش نفسانی را از آن هوی نامیده‌اند که انسان را به عذاب آخرت و مهلکه دنیا ساقط می‌کند چنانکه راغب آن را از بعضی نقل کرده است.
(لا یَرْتَدُّ اِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَ اَفْئِدَتُهُمْ‌ هَواءٌ) «پلک‌شان بهم می‌خورد و قلب‌شان (از تعقّل) خالی است.» هواء را در آیه و لغت به معنی خالی گفته‌اند مثل‌ (وَ تَرَی النَّاسَ سُکاری‌ وَ ما هُمْ بِسُکاری‌) (و مردم را مست مى‌بينى، در حالى كه مست نيستند.) راغب گوید یعنی در خالی بودن مثل هوا است. شخص ترسو را هواء گویند زیرا قلبش از جرئت خالی است.

۲.۲ - هاویه

هَاوِیَة (به فتح هاء و یاء) به معنای آتش دوزخ است.
(وَ اَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ) «امّا آن که وزنها و اعمالش خفیف شده.» (فَاُمُّهُ‌ هاوِیَةٌ) «جایگاهش و محلّی که در آن آرام می‌گیرد‌ هاویه است.»
طبرسی ذیل‌ (وَ النَّجْمِ اِذا هَوی‌) فرموده آتش را از آن‌ هاویه گفته‌اند که اهل عذاب را از اعلی باسفلش ساقط می‌کند.
به نظر نگارنده شاید بدان جهت باشد که شخص را به بدبختی و خذلان ساقط می‌کند یعنی هلاک و ذلیل می‌کند و آن در اصل «هاوِیَةٌ بِالانْسانِ فِی الْخِذْلانِ» است مثل‌:
(تَهْوِی‌ بِهِ الرِّیحُ فِی مَکانٍ سَحِیقٍ‌) (و يا تند باد او را به جاى دور دستى پرتاب مى‌كند.)


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۱۷۰.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۸۴۹.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۴۸۱.    
۴. نجم/سوره۵۳، آیه۱.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۶.    
۶. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۴، ص۴۰۴.    
۷. شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۹، ص۲۸۵.    
۹. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۴۸۹.    
۱۰. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۴، ص۴۰۴.    
۱۱. شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
۱۲. فیومی، احمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۳۱.    
۱۳. طه/سوره۲۰، آیه۸۱.    
۱۴. نجم/سوره۵۳، آیه۵۳.    
۱۵. نجم/سوره۵۳، آیه۱.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۶.    
۱۷. انعام/سوره۶، آیه۷۱.    
۱۸. نجم/سوره۵۳، آیه۳.    
۱۹. نجم/سوره۵۳، آیه۳.    
۲۰. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۷.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۶۰.    
۲۲. انعام/سوره۶، آیه۱۵۰.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۴۸.    
۲۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۸۴۹.    
۲۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۳.    
۲۶. حج/سوره۲۲، آیه۲.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۳۲.    
۲۸. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۸۵۰.    
۲۹. قارعه/سوره۱۰۱، آیه۸.    
۳۰. قارعه/سوره۱۰۱، آیه۹.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۹، ص۲۸۵.    
۳۲. حج/سوره۲۲، آیه۳۱.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۳۶.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «هوی»، ج۷، ص۱۷۰.    






جعبه ابزار