انواع مکاشفه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
با
تجلی انوار ربوبی در قلب و در مشاعر باطنی و ظاهری، ابواب مشاهدات و مکاشفات به روی
انسان باز میشود. انواع
مکاشفات به لحاظهای مختلف فرق میکند و لذا عرفای مختلف تقسیمبندیهای گوناگونی را در این زمینه ذکر کردهاند و ما به یکی از تقسیمهای مشهور و کلی آن اشاره میکنیم.
به یک نظر مکاشفه به دو قسم
کشف صوری و
کشف معنوی تقسیم میشود. کشف صوری عبارت است از: مکشوف شدن صور و حقایق مثالی و برزخی در مراتب مختلف. کشف صوری هم به اعتباری تقسیم میشود به: کشف ابصاری، کشف سماعی، کشف شمّی، کشف ذوقی و کشف لمسی. کشف معنوی عبارت است از: مکشوف شدن حقایق عوالم فوق برزخ و اسرار و دقایق وجود. بعضی برای کشف معنوی شش مرتبه کلی و بعضی دیگر برای آن، هفت مرتبه کلی ذکر کردهاند. لازم به ذکر است که هر دو گروه از اشارات روایات به
مراتب ایمان و بطون قرآن استفاده کرده و نظر خویش را دادهاند. کشف معنوی نیز به یک نظر به کشف حدسی، قدسی، الهامی، روحی، سرّی، خفیّ و اخفی تقسیم میشود.
با
تجلی انوار ربوبی در قلب و در مشاعر باطنی و ظاهری، ابواب مشاهدات و مکاشفات به روی
انسان باز میشود. بهاندازه تجلی انوار و به تناسب برخورداری از
قلب و مشاعر از این انوار مشاهدات و مکاشفات نیز شروع میگردد. سالکین الی الله به تناسب مقام و منزلت عبودی خود و به تناسب برخورداری خود از تجلیات نوری از مشاهدات و مکاشفات بهرهمند میشوند.
با ظهور انوار در قلب و در مشاعر، هم قلب و هم هر یک از مشاعر باطنی و ظاهری از ادراک برتری برخوردار میگردند و
حجابها از برابر آنها به کنار رفته و به حقایق پشت پرده نایل میشوند. مکشوف گشتن حقایق پشت پرده را "کشف" یا "
مکاشفه" مینامند. به یک نظر مکاشفه به دو قسم کشف صوری و کشف معنوی منقسم میگردد.
کشف صوری عبارت است از: مکشوف شدن صور و حقایق مثالی و برزخی در مراتب مختلف. به تعبیر دیگر عبارت است از: معلوم گشتن حقایق ملکوتی پایینتر در مراتب مختلف که برای هر یک از سالکین در حد مقام و منزلت عبودی وی بر اساس مشیّت و عنایت حضرت حق و به اذن او و در حدی که او میخواهد از طریق مشاعر ظاهری و یا بعضی از مشاعر باطنی، پیش میآید. البته اشتباه نشود که منظور همان مشاعر برتر و یا مشاعر منوّر به نور الاهی و مشاعر قلبی است.
کشف صوری هم در خواب و هم در بیداری محقق میشود. کشف صوری برای همه سالکین به یک گونه نبوده و بسته به شرایط برای هر فردی متفاوت است. کشف صوری هم به اعتباری تقسیم میشود به: کشف ابصاری، کشف سماعی، کشف شمّی، کشف ذوقی و کشف لمسی که به اختصار هر یک را توضیح میدهیم.
عبارت است از: مشاهده و دیدن
صور مثالی و حقایق برزخی و موجودات نوری در مراتب مختلف، چه در
خواب و رؤیا و چه در بیداری. همان طور که اشاره شد ابعاد کشف صوری به طور کلی بسیار متنوع و زیاد است.
سالک الی الله به تناسب مرتبت و منزلت عبودی خود حقایق برزخی و موجودات مثالی و ارواح را با قوالب نوری و مثالی مشاهده مینماید و گاهی حقایق مرحله بالاتر از حقایق برزخی را در صورتهای مثالی آنها مشاهده میکند؛ یعنی در حقیقت حقایق مجرد را در تمثالهای برزخی و مثالی میبیند. گاهی نیز حالات روحی و درونی خویش را مشاهده میکند و گاهی نیز حالات و خصوصیات روحی و درونی دیگران را در صور مثالی مشاهده میکند.
گفتنی است که تمامی مکاشفات دارای مراتب و درجات است؛ چراکه حقایق پشت پرده که مکاشفات حاکی از آنها است، خود دارای مراتباند. لذا این گونه نیست که اگر برای سالکی مرتبه بالاتر از عالم
ماده منکشف شد، او به تمامی حقایق ماورائی علم پیدا کرده باشد، بلکه امکان دارد حقایق مراتب بالاتر از آن برایش پوشیده باشد؛ چرا که هر عالمی
حجاب است برای عالم بالاتر از خودش؛ به عنوان مثال
عالم ماده حجاب عالم مثال است و عالم مثال
حجاب عالم مافوق خود (
عالم عقل) است. لذا برای مشاهده هر عالمی چشم مخصوص و در حد آن عالم نیاز است و سالک باید آن را کسب کرده باشد.
گفتنی است که هر کشف ابصاری کشف صوری نیست، آن قسمت از کشفهای ابصاری که مربوط به صور مثالی و
حقایق برزخی میباشد از اقسام کشف صوری است، اما آن کشفهای ابصاری که مربوط به عوالم فوق برزخ و حقایق مجرّد و عوالم ملکوت اعلی و موجودات آنها و عالم اسماء بوده، از اقسام کشف معنوی است که توضیح این نوع کشف در ادامه خواهد آمد.
عبارت است از: مکشوف شدن اصوات و مسموعات مثالی و برزخی، با برخورداری از سمع برتر و بالاتر. وقتی سالک با مجاهدتها و عبودیتها مشمول عنایات خاصّه الاهی شده، و انوار ربوبی در قلب و مشاعر وی به ظهور برسد، از مشاعر برتر و کاملتری برخوردار میشود و در نتیجه حقایق پشت پرده به تناسب منزلت و درجه وی، برایش منکشف میگردد. همه جوانب و اطراف ما، بلکه درون و باطن ما را مسموعات و اصوات، سخنها و گفتارها و نداها پر کرده است، ولی ما نمیشنویم، اما سالک الی الله که سمع او شامل نور الاهی شده است، توانایی شنیدن اصواتی را به تناسب درجه خویش پیدا میکند.
در مراحل اولیه کشف سماعی اصوات غیبی به صورتهای خاصی به گوش میرسد، چه در حالت خواب و چه در حالت بیداری و چه در بین خواب و بیداری. در مراحل اولیه کشف سماعی که هنوز مسئله زمان و مکان و جهت و نظایر اینها در وجود سالک و در فکر و
ذهن او به صورت یک سلسله مسائل فراگیر بوده و آنها را به همه چیز سرایت میدهد، مکشوف شدن بعضی از اصوات و مسموعات موجب یک نوع تحیّر میگردد که اینها از کجا است و چگونه است؟ از ظاهر است یا باطن؟ تا به مرور زمان با حقیقت امر آشنا شود.
با تجلّی انوار الاهی در قلب و مشاعر سالک، وی از شمّ بالاتر و برتری برخوردار میشود و روایح ربوبی و نفحات الاهی را که در همه جای نظام وجود و در مکانهای مختلف، وجود دارد استنشاق و استشمام میکند. این کشف نیز مانند دیگر کشفهای صوری اوایل به صورت خاصی شروع میشود و دارای درجات و مراتب است و در خواب یا بیداری یا در حالتی بین این دو و یا در حالتی که هیچ یک از اینها نیست رخ میدهد.
استنشاق روایح برزخی در مجموع از باب کشف صوری به حساب میآید و استشمام روایح بالاتر و نفحات رحمانی در مراتب عالیه که باز دارای درجات است در مجموع از باب کشف معنوی و از اقسام آن میباشد. نکته لازم به ذکر این است که این روایح و نفحات معنادار است و هر یک از معانی و حقایقی خبر میدهند و حامل پیامهایی میباشند. این
حدیث معروف از
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اشاره به این امر دارد که فرمودند: «انّی لاجد نفس الرّحمان من جانب الیمن»؛
من نفس رحمان را از جانب
یمن استشمام میکنم، که اشاره به منزلت
اویس قرنی است.
عبارت است از: چشیدن طعمهای برتر با ذائقه برتر، و به عبارتی، کشف ذوقی عبارت است از: خوردن و آشامیدن طعامهای ملکوتی و شرابهای برزخی و برخورداری از آنها که در درجات مختلف برای سالکین الی الله پیش میآید. در مجموع باید گفت طعامها و شرابهای ملکوتی و غیبی هر کدام به نحوی به سوی مقصد اعلی پیش برده و بندگان حق به تناسب مقام و منزلت خویش از آنها بهره مند میگردند.
با برخورداری سالک از مشاعر برتر و از جمله لامسه برتر کشف لمسی نیز شروع میشود و سالک آنچه را قبلا لمس نمیکرد، لمس میکند. این لمس نیز مانند کشفهای صوری دیگر در مراحل اولیه به نحو مخصوصی است و دارای مراتب است و در خواب یا بیداری یا در حالتی بین این دو و یا در حالتی غیر از اینها رخ میدهد.
با توضیحی که درباره کشف صوری داده شد، معنای کشف معنوی اجمالا روشن میشود. کشف معنوی عبارت است از: مکشوف شدن حقایق عوالم فوق برزخ و اسرار و دقایق وجود. بعضی برای کشف معنوی شش مرتبه کلی و بعضی دیگر برای آن، هفت مرتبه کلی ذکر کردهاند. لازم به ذکر است که هر دو گروه از اشارات
روایات به
مراتب ایمان و بطون قرآن استفاده کرده و نظر خویش را دادهاند.
باید توجه داشت در مقام کشف و شهود با عنایت الاهی عوالم عالیه وجود و اسرار آن برای
انسان آشکار میشود و از آن جایی که تعداد عوالم عالیه با لحاظها و اعتبارها فرق میکند، طبیعی است که مراتب کشف نیز با لحاظهای مختلف فرق خواهد کرد، و به همین جهت است که بعضی از عرفای بزرگ مراتب کلیّه وجود را به یک نظر نود هزار دانستهاند و در برخی از احادیث اشاره شده است که
حجابهای بین
خلق و
خدا نود هزار است.
به هر حال جمعی از بزرگان مراتب هفت گانه کلّی ذکر کردهاند که به طور مختصر آنها را بیان خواهیم کرد.
در این مرتبه که پایینترین مرتبه کشف معنوی است، قوّه متفکّره انسان بر اثر تجلّی انوار ربوبی در آن و به لحاظ پاک کردن
باطن از تیرگیها، دارای کمال به خصوصی میشود، و بدون به کار بردن مقدمات عقلی و استدلالی به یک سلسله حقایق و معانی غیبی نایل میشود. به عبارتی، با تحصیل مقدمات لازم و صاف شدن روح، تجلّی دو اسم "علیم" و "حکیم" در وجود انسان آغاز میشود، آثار این مرتبه از کشف در مراحل اوّلیه به این شکل ظاهر میشود که معانی غیبی به فکر انسان میرسد و برای
قوه متفکره ظاهر میشود، بدون این که نیاز به مقدمات عقلی و حرکتهای استدلالی باشد.
این مرتبه نیز مانند مرتبه قبل از مراحل ابتدایی محسوب میشود، و عبارت است از: ظهور معارف عقلی و معانی غیبی در قوّه عاقله انسان. در مقام سلوک و اثر مجاهدتها و تجلی انوار الاهی، عقل انسان نیز از این انوار بهرهمند شده و در میدان عمل خود کاملتر گشته و به معانی غیبی و معارف عالی نایل میگردد.
در مقام کشف قدسی است که اشارات آیات قرآن و رموز آن و نیز اشارات احادیث
ائمه معصومین (علیهمالسلام) معنا پیدا میکند و گویای اسرار میشود. در این مقام است که اسرار اوّل وجود و آخر آن، تا حدی که این مقام ایجاب میکند معلوم میگردد. خلاصه مطلب این که در چنین مقامی است که با عنایت الاهی کتاب تکوینی و کتاب تشریعی و آیات وجود و
آیات قرآن برای انسان تفسیر میگردد، و هر دو یک سخن میگویند و یک زبان دارند.
این مرتبه از کشف را میتوان سر فصلی در باب کشف معنوی به حساب آورد؛ زیرا در این مرحله است که کشف یا مکاشفه به قلب انسان راه یافته و در قلب او تحقق مییابد، به عبارتی، کشف از طریق
قلب اتفاق میافتد. در این مرحله معانی و حقایق غیبی در قلب انسان به ظهور میرسد. باید توجه داشت که که ظهور اسرار و معانی در قلب، نوع خاصی از ظهور است و شبیه ظهور معانی غیبیه در قوه متفکره و عاقله نیست و اصولا از سنخ دیگری است که در الفاظ نمیگنجد و برای ارباب کشف و شهود روشن است. همین قدر واضح است که در چنین مقامی انسان از پراکندگی نجات یافته و خود را پیدا میکند و تحت ولایت ربوبی قرار گرفته و قلب او محل نزول ملائکه الاهی گشته و در خانه قلب همنشین
ملائکه میشود، با آنها سخن گفته و کلام آنها را میشنود و اسرار را از زبان آنها یاد میگیرد و از تعالیم الاهی با واسطه آنها بهرهمند میشود.
این مرحله از کشف معنوی در مقام روحی پیش میآید. مقام روحی از مقامات هفتگانه و فوق مقام قلبی است. سالک الی الله وقتی به مقام روحی رسید، باب مکاشفات روحی به روی او باز میشود و از کشف روحی برخوردار میگردد. در کشف روحی در مراتب مختلف، حقایق اشیاء برای انسان به ظهور میرسد؛ یعنی
حجابها بر طرف شده و حقایق عینی اشیاء آن چنان که هست، بهاندازهای که مقام روحی وی اقتضا میکند آشکار میشود.
در کشف روحی و در مراحل اولیه آن، عوالم پشت پرده اخروی، یعنی عوالم حشر و حساب و کتاب، بهشتها و جهنمها، درجات جنان و درکات نیران، نعمتهای بهشتی و عذابهای جهنمی، و احکام خصوصیات آنها، تا حدودی که مرتبت روحی انسان ایجاب میکند، مکشوف میگردد.
این مرتبه در مقام سرّ برای انسان با عنایات خاصّه الاهی پیش میآید. کشف سرّی عبارت است از: مکشوف شدن حقایق قدسیّه و
مفارقات عقلیه و نوریّهای که معادن اسرار الاهیّه هستند. در کشف سرّی بواطن ارواح و بواطن اشیاء در مراتب مختلف، برای انسان معلوم و مشهود میگردد.
به عبارت روشنتر، سرّ وجود و سرّ آفرینش موجودات و از جمله ارواح، و معنای هر موجودی و مفهوم آن، مکشوف گشته و روشن میشود که این موجود با این خصوصیات یعنی چه؟ و آن موجود با آن خصوصیات یعنی چه؟ و نیز معلوم و مکشوف میشود که روح من یعنی چه؟ و روح تو یعنی چه؟ و روح هر انسانی یعنی چه؟ باطن امر در نظام وجود و نظام خلقت و سرّ مسئله، با عنایات حق به ظهور میرسد و حروف و کلمات و کتاب وجود و هستی، معنا پیدا میکند.
این مرتبه در مقام فنای سالک مسالک توحید و عرفان، با عنایات ربوبی پیش میآید و با انقطاع از اغیار و با کنار رفتن
حجب، و با شهود وجه الله به تحقق میرسد. در تعریف کشف خفیّ باید گفت: اشاره بر این مقام ممکن نبوده و الفاظ و عبارات در بیان آن کافی نیستند و عرفای بزرگ، دو مرتبه اخیر را یعنی کشف سرّی و خفیّ را قصوای مراتب کشف معنوی شمردهاند. با این حال در تعریف این مرتبه میتوانیم بگوییم که این کشف با شهود حقایق اشیاء و چهرههای حقیقی آنها، اسماء و صفات حضرت احدیّت برای انسان مکشوف و مشهود میگردد و به تعبیری، عالم اسماء برای او مکشوف گشته و سیر در عالم اسماء و صفات میکند.
وقتی وجود انسان از انوار ربوبی در مرتبه بالاتری برخوردار شد و تجلیّات نوری وجود وی را فراگرفت همه
حجابها کنار رفته و ذات غیبی با اسماء حسنی و صفات علیای خود در همه جا و در همه چیز تجلی میکند و انسان در همه جا شاهد
صفات جمال و جلال حق میشود.
این مرتبه از کشف را برخی داخل در قسم ششم ذکر کردهاند و از مراتب عالیه آن شمردهاند. در هر صورت این مرتبه از کشف را از
آیه ۷
سوره طه که میفرماید: «وَ اِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَاِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ اَخْفی»
؛ اگر سخن آشکارا بگویی (یا مخفی کنی)، او اسرار- و حتی پنهانتر از آن- را نیز میداند، گرفتهاند و گفتهاند بیان
حضرت علی (علیهالسّلام) که میفرماید: "کمال
اخلاص برای خداوند نفی صفات از وی است".
و همچنین آیه ۷
سوره نجم که میفرماید: «فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنی»
؛ تا آن که فاصله او (
خدا با
پیامبر) به اندازه فاصله دو کمان یا کمتر بود، به همین مقام اشاره میکنند. مقصود از کشف اخفی، شهود جمال احدی و غرق شدن در بحر
توحید است که گاهی با کشف ذاتی از آن تعبیر آورده میشود.
در پایان گفتنی است که انواع مکاشفات همان گونه که اشاره شد به لحاظهای مختلف فرق میکند و لذا عرفای مختلف تقسیمبندیهای گوناگونی را در این زمینه ذکر کردهاند که به خاطر رعایت اختصار از ذکر کردن تمامی آنها صرف نظر کردیم.
امام خمینی برای کشف و شهود اقسامی قائل است ازجمله:
۱- کندهشدن نفس از بدن در خواب یا بیداری، بهاندازه صفای نفس که سبب مشاهده حقایق غیبی میشود. البته آن صور مثالی باتوجهبه عادتها و انس نفس متمثل میشوند، بنابراین نیاز به تعبیر دارند.
۲- کشف برای کاملان از انبیاء (علیهمالسّلام) که با اراده و اختیار خود حقایق را مشاهده میکنند یا اینکه بهحسب قوه و استعدادی که دارند، آن صورتها یا فرشته را به عالم مثالی و ملکی تنزل میدهند.
۳- برای سالک در مواردی با تجلی اسم علیم کشف صورت میگیرد، در این مقام روح با تجردش به
عالم غیب و معانی مجرد توجه میکند و معانی غیبی و حقایق روحانی بر او منکشف میشود و به این اعتبار، این شهود را شهود کلی میدانند. امام خمینی نیز کشف معنوی را همان سیر عرفانی، وجدانی و اعیانی میداند که پس از خلوت و ریاضت و خروج از حدود امکانی به عالم قدس محقق میشود.
ایشان عالیترین و بالاترین نوع کشف را کشف تام الهی میداند که منحصر به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است.
امام خمینی شهود و مکاشفه را یکی از مراتب سلوک میداند که سالک پس از اینکه در ایمان به
اطمینان رسید، تزلزل او ازمیانرفته و صاحب یقین میشود و پا به مرحله مشاهده میگذارد و در این مرتبه
حجابها به کنار میرود و حقایق را نه به چشم سر و عقل، بلکه با چشم دل میبیند ایشان مشاهده را متناسب با انواع
تجلیات الهی، دارای مراتبی میداند که مرحله اول مشاهده تجلی افعالی و سپس تجلی اسمائی و صفاتی و در آخر مشاهده تجلی ذات است.
این نور الهی و تجلی رحمانی که بهتبع تجلیات اسمائی و صفاتی در سرّ و باطن سالک ظهور میکند، سرتاپای قلب او را به نور شهودی نورانی میکند.
•
سایت اسلام کوئست، گنجینه پاسخها، برگرفته از مقاله «انواع مکاشفه چیست؟»، تاریخ بازیابی ۹۶/۵/۲۲. •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.