• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انشعابات اسماعیلیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پس از مرگ خلیفه مستنصر (یکی از خلفای فاطمی) زمینه انشعاب اسماعیلیان فراهم شد و اسماعیلیه‌ به دو فرقه عمده نزاری و مستعلوی‌ افتراق یافت.

فهرست مندرجات

۱ - دعوت‌ مستعلوی‌ حافظی‌
       ۱.۱ - مصر
       ۱.۲ - یمن
       ۱.۳ - هند
۲ - دعوت‌ مستعلوی‌ طیبی‌
       ۲.۱ - یمن
       ۲.۲ - اعتقادات
       ۲.۳ - هند
       ۲.۴ - انشعابات
       ۲.۵ - داوودیه
       ۲.۶ - سلیمانیه
۳ - نزاریه‌ در دوره الموت‌
       ۳.۱ - پای‌گاه اصلی
       ۳.۲ - حسن صباح
       ۳.۳ - نظام نظری
       ۳.۴ - بحران شناخت امام
       ۳.۵ - حجج امام مستور
       ۳.۶ - گسترش دعوت
       ۳.۷ - شخصیت علمی صباح
       ۳.۸ - زمینه‌های مطالعات مذهبی
       ۳.۹ - نظریه تعلیم
       ۳.۱۰ - دوره حسن دوم
              ۳.۱۰.۱ - عید قیامت
              ۳.۱۰.۲ - دعوت قیامت
       ۳.۱۱ - دوره محمد دوم
       ۳.۱۲ - دوره حسن سوم
       ۳.۱۳ - دوره محمد سوم
۴ - نزاریه‌ پس‌ از سقوط الموت‌
       ۴.۱ - پوشش ظاهری تصوف
       ۴.۲ - تألیفات
       ۴.۳ - اولین انشعاب
       ۴.۴ - مؤمن شاهی
       ۴.۵ - قاسم شاهی
              ۴.۵.۱ - مقر دائمی
              ۴.۵.۲ - پوشش تصوف
              ۴.۵.۳ - دوره قدرت
              ۴.۵.۴ - تألیف آثار
              ۴.۵.۵ - گسترش دعوت
              ۴.۵.۶ - دعوت در هند
              ۴.۵.۷ - گنان‌های نزاری
              ۴.۵.۸ - تغییر مقر دعوت
              ۴.۵.۹ - لقب آقاخان
              ۴.۵.۱۰ - حسنعلی شاه
              ۴.۵.۱۱ - آقاخان اول
              ۴.۵.۱۲ - پراکندگی جمعیت
۵ - مقالات مرتبط
۶ - فهرست منابع
۷ - پانویس
۸ - منبع




۱.۱ - مصر

سلسله فاطمیان‌ رسماً در محرم‌ ۵۶۷/ سپتامبر ۱۱۷۱ به‌ دست‌ صلاح‌الدین‌ ایوبی‌، منقرض‌ شد و صلاح‌الدین‌ بی‌درنگ‌ مذهب‌ اهل‌ سنت‌ را به‌ مصر بازگردانید؛ وی‌ اسماعیلیان‌ آن‌ دیار را سخت‌ قلع‌ و قمع‌ کرد و تشکیلات‌ مرکزی‌ دعوت‌ حافظی‌ برچیده‌ شد و عاضد آخرین‌ خلیفه فاطمی‌ نیز چند روز پس‌ از شکست‌، در پی‌ بیماری‌ کوتاهی‌ درگذشت‌.
تا حدود یک‌ قرن‌ پس‌ از مرگ‌ او، شماری‌ از اخلاف‌ وی‌ مدعی‌ امامت‌ حافظیه‌ بودند و هر چند گاه‌ یک‌ بار حرکت‌ و شورشی‌ را در مصر سامان‌ می‌دادند؛ ولی‌ از آن‌ پس‌ بساط مذهب‌ اسماعیلیه‌ و سازمان‌ پنهان‌ِ دعوت‌ آن‌ کلاً از مصر برچیده‌ شد و در همان‌ زمان‌، در شام‌ نیز اثری‌ از اسماعیلیان‌ حافظی‌ یافت‌ نمی‌شد.
[۱] مقریزی‌، احمد، ج۱، ص۲۳۳، الخطط، بولاق‌، ۱۲۷۰ق‌.
[۲] مقریزی‌، احمد، ج۳، ص۳۴۷- ۳۴۸، اتعاظ الحنفاء، به‌ کوشش‌ جمال‌الدین‌ شیال‌ و محمد حلمی‌ محمد احمد، قاهره‌، ۱۹۶۷-۱۹۷۳م‌.


۱.۲ - یمن

دعوت‌ حافظیه‌ در یمن‌ نیز پیروانی‌ پیدا کرده‌، و برای‌ مدتی‌ از حمایت‌ رسمی‌ بعضی‌ از حکام‌ و امرای‌ محلی‌ آن‌ گوشه‌ از جنوب‌ عربستان‌، خاصه‌ بنی‌ زریع‌ و همدانیان‌ برخوردار شده‌ بود، ولی‌ با انقراض‌ این‌ حکومت‌ها در یمن‌ و با ظهور صلاح‌الدین‌ ایوبی‌، دعوت‌ حافظیه‌ و پیروانش‌ در آن‌ دیار نیز دوامی‌ نیافت‌.
[۳] یحیی‌ بن حسین‌ بن قاسم‌، غایة الامانی‌، ج۱، ص۲۷۹، به‌ کوشش‌ سعید عبدالفتاح‌ عاشور، قاهره‌، ۱۹۶۸م‌.
[۴] یحیی‌ بن حسین‌ بن قاسم‌، غایة الامانی‌، ج۱، ص۲۹۷- ۲۹۸، به‌ کوشش‌ سعید عبدالفتاح‌ عاشور، قاهره‌، ۱۹۶۸م‌.
[۵] یحیی‌ بن حسین‌ بن قاسم‌، غایة الامانی‌، ج۱، ص۳۱۷، به‌ کوشش‌ سعید عبدالفتاح‌ عاشور، قاهره‌، ۱۹۶۸م‌.
[۶] ابن ‌مجاور، یوسف‌، ج۱، ص۱۲۶-۱۲۷، تاریخ‌ المستبصر، به‌ کوشش‌ لوفگرن‌، لیدن‌، ۱۹۵۱-۱۹۵۴م‌.


۱.۳ - هند

در هند به‌ نظر نمی‌رسد که‌ حافظیان‌ هرگز توانسته‌ بوده‌ باشند پای‌گاهی‌ به‌ دست‌ آورند و مستعلویان‌ هند که‌ با صلیحیون‌ روابط نزدیک‌ خود را حفظ کرده‌ بودند، مانند آن‌ها، کلاً به‌ جناح‌ طیبی‌ دعوت‌ مستعلویه‌ پیوسته‌ بودند.
با توجه‌ به‌ از بین‌ رفتن‌ کامل‌ جماعت‌ حافظی‌ در بلاد اسلامی‌، از آثار اسماعیلیان‌ مستعلوی‌ حافظی‌ هیچ‌گونه‌ نمونه‌ای‌ برجای‌ نمانده‌ است‌.


دعوت‌ مستعلوی‌ طیبی‌ پای‌گاه‌ اصلی‌ و همیشگی‌ خود را در یمن‌ و سپس‌ در شبه‌ قاره هندوستان‌ پیدا کرد.

۱.۲ - یمن

به‌ هنگام‌ انشعاب‌ حافظی‌ طیبی‌ در دعوت‌ مستعلویه‌ پس‌ از مرگ‌ امر، ملکه‌ سیده‌ که‌ زمام‌ امور دولت‌ صلیحی‌ در یمن‌ را به‌ دست‌ داشت‌، طیب‌ بن امر را به‌ عنوان‌ بیست‌ و یکمین‌ امام‌ اسماعیلیان‌ مستعلوی‌ شناخت‌ و روابط خود را با حافظ و خلافت‌ فاطمی‌ قطع‌ کرد و دعوت‌ طیبی‌ را در یمن‌ بنیان گذارد.
بر پایه اعتقادات‌ مستعلویان‌ طیبی‌، امر فرزند نوزاد خود طیب‌ را به‌ گروهی‌ از داعیان‌ قابل‌ اعتمادش‌ که‌ تحت‌ ریاست‌ ابن ‌مَدیَن‌ نامی‌ بودند، سپرده‌ بوده‌ است‌ و این‌ داعیان‌، طیب‌ را در دوره پرآشوب‌ حکومت‌ حافظ در نقاط امنی‌ پنهان‌ کرده‌ بودند.
اسماعیلیان‌ مستعلوی‌ طیبی‌ معتقدند که‌ امامت‌ آن‌ها در اعقاب‌ طیب‌ که‌ هم‌چنان‌ در استتار مانده‌اند، تداوم‌ یافته‌ است‌ و سرانجام‌، در پایان‌ دوره فعلی‌ ستر در تاریخ‌ مذهبی‌ بشر، یکی‌ از همین‌ امامان‌ ظهور خواهد کرد و آغازگر دوره کشف‌ خواهد گردید.
در بنیان‌گذاری‌ دعوت‌ مستقل‌ طیبیه‌ در یمن‌ داعیانی‌ چون‌ ذؤیب‌ بن موسی‌ داعی‌ مطلق‌ (د۵۴۶ق‌) و همکار او خطاب‌ بن حسن‌ همدانی‌ (د ۵۳۳ق‌/۱۱۳۹م‌) نقشی‌ اساسی‌ داشتند.
پس‌ از مرگ‌ ذؤیب‌، ابراهیم‌ بن حسین‌ حامدی‌ به‌ عنوان‌ دومین‌ داعی‌ مطلق‌ طیبی‌، جهان‌شناسی‌ نوافلاطونی‌ اسماعیلی‌ داعی‌ کرمانی‌ را به‌ گونه‌ای‌ مبتکرانه‌ با نظریات‌ اساطیری‌ در هم آمیخت‌ و بر آن‌ اساس‌ جهان‌شناسی‌ خاصی‌ را در کتاب‌ کنز الولد خود تدوین‌ کرد که‌ به‌ عنوان‌ نمونه‌ مورد استفاده متفکران‌ متأخر طیبی‌ واقع‌ شد و رسائل‌ اخوان‌ الصفا نیز توسط همین‌ داعی‌ به‌ محافل‌ طیبیان‌ یمن‌ راه‌ یافت‌.
مقام‌ داعی‌ مطلق‌ تا ۶۰۵ق‌/۱۲۰۸م‌ در دست‌ اعقاب‌ داعی‌ ابراهیم‌ حامدی‌ باقی‌ مانده‌ بود و از آن‌ پس‌، ریاست‌ دعوت‌ به‌ بنی‌ ولید الانف‌، شاخه‌ای‌ از قریش‌ در یمن‌ انتقال‌ یافت‌.
تا اواسط قرن‌ ۱۰ق‌/۱۶م‌، مقر دعوت‌ طیبیه‌ هم‌چنان‌ در حراز (غرب‌ یمن‌) قرار داشت‌.

۲.۲ - اعتقادات

در زمینه اصول‌ عقاید و تفکر، مستعلویان‌ طیبی‌ ادامه‌ دهنده تعالیم‌ و سنن‌ اسماعیلیان‌ فاطمی‌ بوده‌اند.
آنان‌ مجموعه‌ای‌ بزرگ‌ از کتب‌ و رسائل‌ خطی‌ را که‌ از عهد فاطمی‌ برجای‌ مانده‌ بود، و به‌ «الخزانة المکنونه‌» شهرت‌ داشت‌، حفظ نمودند و از قرن‌ ۱۰ ق‌ به‌ تدریج‌ این‌ میراث‌ را به‌ گجرات‌ نیز انتقال‌ دادند.
مستعلویان‌ طیبی‌، همانند اسماعیلیان‌ فاطمی‌، برای‌ ظاهر و باطن‌ دین‌ و احکام‌ شرعی‌ اهمیت‌ یکسانی‌ قائل‌ بوده‌اند و علاقه دوره فاطمی‌ را به‌ جهان‌شناسی‌ و بینش‌ ادواری‌ تاریخ‌ که‌ اجزاء عمده تشکیل‌ دهنده نظام‌ حقایق‌ مستعلویان‌ نیز شدند، حفظ کردند، ولی‌ طیبیان‌ اصلاحاتی‌ نیز در تعالیم‌ مذهبی‌ فلسفی‌ خود وارد نمودند که‌ به‌ نظام‌ حقایق‌ آن‌ها ویژگی‌های‌ خاصی‌ می‌بخشید.
[۷] حامدی‌، ابراهیم‌، ج۱، ص۳۲-۱۵۶، کنز الولد، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ غالب‌، ویسبادن‌، ۱۹۷۱م‌.
[۸] علی‌ بن محمد ولید، الذخیرة، ج۱، ص۲۴-۸۳، به‌ کوشش‌ محمد حسن‌ اعظمی‌، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌.
[۹] علی‌ بن محمد ولید، الذخیرة، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۲، به‌ کوشش‌ محمد حسن‌ اعظمی‌، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌.
[۱۰] علی‌ بن محمد ولید، تاج‌ العقائد، ج۱، ص۱۸ به‌ بعد، به‌ کوشش‌ عارف‌ تامر، بیروت‌، ۱۹۶۷م‌.
[۱۱] علی‌ بن محمد ولید، تاج‌ العقائد، ج۱، ص۴۰-۷۲، به‌ کوشش‌ عارف‌ تامر، بیروت‌، ۱۹۶۷م‌.
[۱۲] حسین‌ بن علی‌ ولید، رسالة المبدأ و المعاد، ج۱، ص۱۰۰-۱۳۰، ایران‌ و یمن‌ (سه‌ رساله اسماعیلی‌)، به‌ کوشش‌ هانری‌ کربن‌، تهران‌، ۱۳۴۰ش‌/۱۹۶۱م‌.


۱.۳ - هند

از آغاز پیدایی‌ دعوت‌ طیبیه‌، داعیان‌ مطلق‌ از یمن‌ به‌ طور دقیقی‌ امور دعوت‌ طیبی‌ را در هند، خاصه‌ گجرات‌، زیر نظر داشتند؛ از هنگام‌ ورود نخستین‌ داعیان‌ اسماعیلی‌ به‌ گجرات‌ در ۴۶۰ق‌/۱۰۶۸م‌، جماعت‌ اسماعیلی‌ در غرب‌ شبه‌ قاره هند به‌ تدریج‌ گسترش‌ یافت‌ و این‌ جماعت‌ از هندیان‌ اسماعیلی‌ که‌ عمدتاً اصل‌ و نسب‌ بومی‌ داشتند، به‌ زودی‌ با نام‌ «بُهره‌» شهرت‌ یافتند.
اسماعیلیان‌ گجرات‌ که‌ با یمن‌ صلیحی‌ روابط نزدیک‌ و مستمر مذهبی‌ و تجاری‌ داشتند، همانند ملکه‌ سیده‌ به‌ جناح‌ مستعلوی‌ طیبی‌ پیوسته‌ بودند.
گسترش‌ تدریجی‌ دعوت‌ طیبی‌ در هندوستان‌، و افزایش‌ جمعیت‌ طیبیان‌ در آن‌ دیار از یک‌ سو، و مساعدتر بودن‌ اوضاع‌ سیاسی‌ برای‌ این‌ دعوت‌ در مقایسه‌ با یمن‌ از سوی‌ دیگر، نظر رهبری‌ دعوت‌ طیبی‌ را از یمن‌ متوجه‌ هندوستان‌ ساخت‌ و در ۹۷۴ق‌/۱۵۶۶م‌ بود که‌ جلال‌ بن حسن‌، داعی‌ طیبی‌ هندی‌ تبار، مرکز دعوت‌ مستعلوی‌ طیبی‌ را از یمن‌ به‌ احمدآباد در گجرات‌ منتقل‌ کرد.

۲.۴ - انشعابات

جماعت‌ طیبی‌ خود از انشعابات‌ فرقه‌ای‌ مصون‌ نماند و با مرگ‌ داعی‌ مطلق‌ داوود بن عجب‌ شاه‌، در ۹۹۹ق‌/۱۵۹۱م‌، مستعلویان‌ طیبی‌ بر سر جانشینی‌ وی‌ اختلاف‌ پیدا کردند و به‌ دو شاخه داوودیه‌ و سلیمانیه‌ منشعب‌ شدند.
اکثر بهره‌های‌ طیبی‌ هندوستان‌، داوود بن برهان‌ الدین‌ (د ۱۰۲۱ق‌/۱۶۱۲م‌) را به‌ جانشینی‌ داوود بن عجب‌ شاه‌ پذیرفتند و به‌ داوودیه‌ معروف‌ گشتند، در حالی‌ که‌ بیشتر طیبیان‌ یمن‌ و گروه‌ کوچکی‌ از بهره‌ها، سلیمان‌ بن حسن‌ هندی‌ (د ۱۰۰۵ق‌/۱۵۹۷م‌) را به‌ عنوان‌ بیست‌ و هفتمین‌ داعی‌ مطلق‌ خود شناختند و به‌ سلیمانیه‌ مشهور شدند
[۱۳] محمدعلی‌ بن ملاجیوا بهائی‌، موسم‌ بهار فی‌ اخبار الطاهرین‌ الاخیار، ج۳، ص۱۶۹-۲۵۹، بمبئی‌، ۱۳۰۱-۱۳۱۱ق‌.
[۱۴] اسماعیل‌جی‌، حسن‌ علی‌، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۲، اخبار الدعاة الاکرمین‌، رجکوت‌، ۱۹۳۷م‌.
[۱۵] اسماعیل‌جی‌، حسن‌ علی‌، ج۱، ص۱۴۴- ۱۶۸، اخبار الدعاة الاکرمین‌، رجکوت‌، ۱۹۳۷م‌.


۲.۵ - داوودیه

اکنون‌ کل‌ جمعیت‌ داوودی‌ جهان‌ در حدود نیم‌ میلیون‌ نفر است‌ که‌ چهار پنجم‌ آن‌ها در هندوستان‌ سکنی‌ دارند.
بیش‌ از نیمی‌ از بهره‌های‌ داوودی‌ هند در گجرات‌ زندگی‌ می‌کنند و بقیه‌ عمدتاً در بمبئی‌ و نواحی‌ مرکزی‌ هندوستان‌ مسکن‌ گزیده‌اند.
در پاکستان‌ و یمن‌ و کشورهای‌ خاور دور نیز گروه‌های‌ پراکنده داوودی‌ یافت‌ می‌شوند.
بهره‌های‌ داوودی‌، همانند اسماعیلیان‌ نزاری هند (خوجه‌ها)، جزو نخستین‌ گروه‌های‌ آسیایی‌ بودند که‌ در قرن‌ ۱۳ق‌/۱۹م‌ به‌ زنگبار و سواحل‌ شرقی‌ افریقا مهاجرت‌ کردند.
از چند دهه پیش‌، گروه‌هایی‌ از این‌ اسماعیلیان‌ هندی‌ تبار (بهره‌ها و خوجه‌ها) که‌ عمدتاً برای‌ تجارت‌ به‌ افریقا رفته‌، و تدریجاً در کشورهای‌ شرقی‌ آن‌ قاره‌، خاصه‌ کنیا و تانزانیا، مقیم‌ شده‌ بودند، به‌ کشورهای‌ غربی‌ در امریکای‌ شمالی‌ و اروپا مهاجرت‌ کرده‌اند.

۲.۶ - سلیمانیه

جمعیت‌ سلیمانیان‌ در یمن‌ نیز، در حال‌ حاضر حدود ۷۰ هزار نفر است‌ که‌ عمدتاً در نواحی‌ شمالی‌، خاصه‌ حراز و مرز عربستان‌ سعودی‌، متمرکز هستند.
گروه‌های‌ کوچکی‌ از بهره‌های‌ سلیمانی‌ نیز در هندوستان‌، خاصه‌ شهرهای‌ بمبئی‌، بروده‌، احمدآباد و حیدرآباد یافت‌ می‌شوند و در خارج‌ از یمن‌ و هند و پاکستان‌، مستعلویان‌ طیبی‌ سلیمانی‌ حضور محسوسی‌ ندارند.


تاریخ‌ متقدم‌ نزاریان از تاریخ‌ حکومت‌ ضد سلجوقی‌ِ الموت‌ به‌ رهبری‌ حسن‌ صباح‌ تفکیک ناپذیر است‌.

۳.۱ - پای‌گاه اصلی

حکومت‌ اسماعیلی‌ در قلعه‌ها که‌ اندکی‌ پیش‌ از بروز اختلاف‌ نزاری‌ مستعلوی‌ در سلسله‌ جبال‌ البرز شکل‌ گرفته‌ بود، بلافاصله‌ پس‌ از این‌ اختلاف‌، مهم‌ترین‌ پای‌گاه‌ فرقه نزاری گشت‌.
این‌ حکومت‌ که‌ مرکزش‌ معمولاً در قلعه مستحکم‌ کوهستانی‌ الموت‌، واقع‌ در نزدیکی‌ طالقان‌ قزوین‌، قرار داشت‌، به‌ نهضت‌ نزاریه‌ قدرت‌ سیاسی‌ مهمی‌ بخشیده‌ بود و عاقبت‌ تنها در مقابل‌ حملات‌ بی‌ امان‌ مغولان‌ منقرض‌ شد.

۳.۲ - حسن صباح

حسن‌ صباح‌ که‌ در واقع‌ دعوت‌ مستقل‌ نزاریه‌ را بنیان‌ نهاده‌ بود، ارتباطات‌ آن‌ دعوت‌ و شخص‌ خود را با قاهره‌ کاملاً قطع‌ کرد.
در دوره ۱۷۱ ساله الموت‌، اسماعیلیان‌ نزاری‌ توانستند با رهبری‌های‌ اولیه حسن‌ صباح‌، دعوت‌ مستقل‌ خود را که‌ دیگر هیچ‌گونه‌ ارتباطی‌ با قاهره‌ و حکومت‌ فاطمی‌ و دعوت‌ مستعلویه‌ نداشت‌، بنیان‌گذاری‌ کنند و در نواحی‌ مختلف‌، خاصه‌ ایران‌ و عراق‌ و شام‌، بسط دهند.

۳.۳ - نظام نظری

در زمینه تفکر و نظام‌ نظری‌، نزاریان‌ کمتر از مستعلویان‌ ادامه‌ دهنده سنن‌ و تفکر اسماعیلیان‌ فاطمی‌ بودند، به‌ طوری‌ که‌ از ابتدا مسلمانان‌ غیر اسماعیلی‌ نهضت‌ آن‌ها را «دعوت‌ جدید» می‌خواندند و آن‌ را متمایز از «دعوت‌ قدیم‌»، یعنی‌ دعوت‌ اسماعیلیان‌ فاطمی‌ می‌دانستند.
در واقع‌، اسماعیلیان‌ نزاری‌ ایران‌ که‌ از فارسی‌ به‌ عنوان‌ زبان‌ مذهبی‌ خود نیز استفاده‌ می‌کردند، رفته‌ رفته‌ با آثار دوره فاطمی‌ بیگانه‌ شدند؛ ولی‌ در شام‌ مکتوبات‌ اسماعیلیان‌ فاطمی‌ تا حدودی‌ مورد استفاده نزاریان‌ آن‌ دیار قرار گرفته‌ است‌؛ از این‌رو، آن‌ها شماری‌ از کتب‌ آن‌ دوره‌، از جمله‌ آثار قاضی‌ نعمان‌ را حفظ کرده‌اند.

۳.۴ - بحران شناخت امام

نادیده‌ نباید گرفت‌ که‌ پس‌ از افتراق‌ نزاری‌ مستعلوی‌، نزاریان‌ در شناخت‌ امام‌ خود با بحران‌ مهمی‌ مواجه‌ بودند؛ با وجود این‌که‌ از نزار، اعقاب‌ ذکور برجای‌ مانده‌ بود، هیچ‌ یک‌ از آنان‌ پس‌ از مرگ‌ نزار به‌ طور علنی‌ مدعی‌ امامت‌ نشدند و حسن‌ صباح‌ و دو جانشین‌ بعدی‌ وی‌، نام‌ امام‌ یا امامانی‌ را پس‌ از نزار ذکر نکردند.
بر روی‌ سکه‌هایی‌ نیز که‌ از زمان‌ محمد بن بزرگ‌ امید (د ۵۵۷ق‌/۱۱۶۲م‌)، سومین‌ خداوند الموت‌، بر جا مانده‌، نام‌ خود نزار به‌ عنوان‌ آخرین‌ امام‌ نزاری‌ ذکر شده‌ است‌، بدین‌ ترتیب‌، در آن‌ زمان‌ نزاریان‌ در واقع‌ به‌ «دوره ستر» دیگری‌ داخل‌ شده‌ بودند و در چنان‌ اوضاعی‌ حسن‌ صباح‌ اندکی‌ پس‌ از افتراق‌ نزاری‌ مستعلوی‌ ریاست‌ عالی‌ دعوت‌ را در سرزمین‌های‌ شرقی‌ به‌ دست‌ گرفته‌ بود.

۳.۵ - حجج امام مستور

در «دوره ستر» که‌ امام‌ نزاری‌ از چشم‌ پیروانش‌ پنهان‌ بود، حسن‌ صباح‌ به‌ عنوان‌ حجت‌ امام‌ مستور یا نماینده تام‌ الاختیار وی‌ شناخته‌ شد، در حالی‌ که‌ نزاریان‌ هم‌چنان‌ منتظر بودند تا توسط حسن‌ از تاریخ‌ ظهور قریب‌ الوقوع‌ امام‌ خود و هویت‌ وی‌ آگاه‌ شوند.
[۱۶] هفت‌ باب‌ باباسیدنا، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، ج۱، ص۲۱، بمبئی‌، ۱۹۳۳م‌.
[۱۷] نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۱۴۸، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
[۱۸] ابواسحاق‌ قهستانی‌، هفت‌ باب‌، ج۱، ص۲۳، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۵۹م‌.
[۱۹] خیرخواه‌ هراتی‌، محمد رضا، ج۱، ص۵۱، کلام‌ پیر، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۳۴م‌.
[۲۰] خیرخواه‌ هراتی‌، محمد رضا، ج۱، ص۶۸، کلام‌ پیر، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۳۴م‌.
[۲۱] خیرخواه‌ هراتی‌، محمد رضا، ج۱، ص۵۲، تصنیفات‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، تهران‌، ۱۳۳۹ش‌.
[۲۲] خیرخواه‌ هراتی‌، محمد رضا، ج۱، ص۱۰۲، تصنیفات‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، تهران‌، ۱۳۳۹ش‌.

به‌ نظر می‌رسد که‌ هم‌زمان‌ با تعویق‌ تدریجی‌ در ظهور امام‌ نزاری‌، دو جانشین‌ بعدی‌ حسن‌ نیز هم‌چنان‌ به‌ عنوان‌ حجت‌ امام‌ مستور تلقی‌ می‌شده‌اند و بر همین‌ اساس‌ عالی‌ترین‌ مرجع‌ دعوت‌ نزاریه‌ بوده‌اند.
[۲۳] شهرستانی‌، محمد، ج۱، ص۱۷۱-۱۷۲، الملل‌ و النحل‌، به‌ کوشش‌ محمد بدران‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.


۳.۶ - گسترش دعوت

به‌ رغم‌ فشارها و حملات‌ ممتد سلجوقیان‌ به‌ قلاع‌ و پای‌گاه‌های‌ نزاریان‌، دعوت‌ نزاریه‌ با موفقیت‌ کم‌ و بیش‌ در شهرها و نواحی‌ کوهستانی‌ ایران‌ اشاعه‌ می‌گردید و دامنه نفوذ آن‌ گاه‌ تا اصفهان‌، مقر حکومت‌ سلجوقیان‌ گسترش‌ می‌یافت‌.
از حدود سال‌ ۴۹۵ق‌/۱۱۰۲م‌، حسن‌ صباح‌ فعالیت‌های‌ دعوت‌ را به‌ شام‌ نیز بسط داد و از همان‌ زمان‌ پیوسته‌ داعیانی‌ از الموت‌، برای‌ تشکل‌ بخشیدن‌ به‌ نزاریان‌ شام‌ و رهبری‌ آن‌ها، و هم‌چنین‌ اشاعه دعوت‌ در میان‌ مسلمانان‌ غیر اسماعیلی‌ آن‌جا، به‌ شام‌ فرستاده‌ می‌شدند.
این‌ داعیان‌ که‌ ریاست‌ دعوت‌ نزاریه‌ را در شام‌ بر عهده‌ می‌گرفتند، در زمینه سیاست‌های‌ کلی‌ مجری‌ دستورهای‌ الموت‌ بودند.
[۲۴] رشیدالدین‌ فضل‌الله‌، جامع‌ التواریخ‌، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۲، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ دانش‌ پژوه‌ و محمد مدرسی‌ زنجانی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
[۲۵] کاشانی‌، عبدالله‌، ج۱، ص۱۵۶-۱۵۷، زبدة التواریخ‌، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.
[۲۶] ابن ‌قلانسی‌، حمزه‌، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۶، ذیل‌ تاریخ‌ دمشق‌، به‌ کوشش‌ آمدرز، لیدن‌، ۱۹۰۸م‌.
[۲۷] راوندی‌، محمد، ج۱، ص۱۵۸-۱۶۱، راحة الصدور، به‌ کوشش‌ محمد اقبال‌، لندن‌، ۱۹۲۱م‌.


۳.۷ - شخصیت علمی صباح

حسن‌ صباح‌ که‌ مؤسس‌ دولت‌ و دعوت‌ مستقل‌ نزاریه‌ بود و سیاست‌ها و شیوه‌های‌ کلی‌ مبارزاتی‌ نزاریان‌ را شخصاً طراحی‌ می‌کرد، متفکر برجسته‌ای‌ نیز بود و آثار مهمی‌ در زمینه تعالیم‌ این‌ شاخه‌ از اسماعیلیه‌ تألیف‌ کرده‌ بود.

۳.۸ - زمینه‌های مطالعات مذهبی

بر خلاف‌ اسماعیلیان‌ فاطمی‌ و مستعلوی‌، نزاریان‌ از ابتدا، علاقه‌ای‌ به‌ تفکر در زمینه‌های‌ جهان‌ شناسی‌ و تاریخ‌ ادواری‌ نشان‌ نمی‌دادند و کوشش‌های‌ خود را عمدتاً صرف‌ مطالعه نظریه شیعی‌ درباره امامت‌ و به‌ ویژه‌ اهمیت‌ تعالیم‌ امام‌ اسماعیلی‌ می‌کردند.
حسن‌ صباح‌ خود رساله‌ای‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ به‌ نام‌ فصول‌ اربعه‌ در این‌ زمینه‌ تألیف‌ کرده‌ بود که‌ اکنون‌ نایاب‌ است‌، ولی‌ قطعه‌هایی‌ از آن‌ به‌ عربی‌ توسط شهرستانی‌
[۲۸] شهرستانی‌، محمد، ج۱، ص۱۷۶- ۱۷۸، الملل‌ و النحل‌، به‌ کوشش‌ محمد بدران‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
نقل‌ شده‌ است‌.

۳.۹ - نظریه تعلیم

حسن‌ که‌ به‌ اصل‌ شیعی‌ تعلیم‌ با تأکید بر نقش‌ و اهمیت‌ منحصر به‌ فرد تعالیم‌ معلمان‌ صادق‌ در هر عصر بعد از پیامبر اسلام‌ اهتمام‌ می‌ورزید، نه‌ تنها موضع‌ اهل‌ سنت‌ را در باب‌ مسأله تعلیم‌ باطل‌ اعلام‌ کرد، بلکه‌ عقیده سنتی‌ شیعیان‌ متقدم‌ را نیز مورد انتقاد قرار داد و سرانجام‌، با طرح‌ مجدد مسأله‌ به‌ گونه جدیدی‌، نتیجه‌گیری‌ کرد که‌ معلم‌ صادق‌ و امام‌ به‌ حق‌ همواره‌ همان‌ امام‌ اسماعیلی‌ است‌ که‌ در ضمن‌ حقانیت‌ و امامتش‌ نیازی‌ به‌ هیچ‌گونه‌ دلیل‌ و برهانی‌ ندارد.
این‌ نظریه تعلیم‌ که‌ تأکید بر استقلال‌ مرجعیت‌ و تعالیم‌ هر یک‌ از امامان داشت‌، زمینه فکری‌ را برای‌ اصلاحات‌ اعتقادی‌ نزاریان‌ در دوره‌های‌ بعد آماده‌ ساخت‌.
نظریه تعلیم‌ آن‌چنان‌ نقش‌ عمده‌ای‌ در اصول‌ عقاید نزاریان نخستین‌ احراز کرد که‌ پیروان‌ دعوت‌ نزاریان‌ به‌ اهل‌ تعلیم‌ و تعلیمیه‌ نیز معروف‌ شدند.

۳.۱۰ - دوره حسن دوم

چهارمین‌ خداوند الموت‌، حسن‌ دوم‌ که‌ نزاریان‌ اصطلاح‌ «علی‌ ذکره‌ السلام‌» را به‌ نامش‌ اضافه‌ کردند و سرانجام‌، امامت‌ وی‌ را پذیرا شدند، بانی‌ انقلابی‌ عظیم‌ در تعالیم‌ اسماعیلیه نزاری گردید.
حسن‌ دوم‌ که‌ به‌ تاریخ‌ و تعالیم‌ اسماعیلیان‌ متقدم‌ توجه‌ خاص‌ داشت‌ و از علم‌ تأویل‌ نیز بهره کافی‌ برده‌ بود، در ۵۵۷ق‌/۱۱۶۲م‌، هنگامی‌ که‌ نزاریان‌ هنوز وی‌ را به‌ عنوان‌ فرزند محمد بن بزرگ‌ امید (بزرگ امید جانشین حسن صباح) می‌شناختند، به‌ ریاست‌ دعوت‌ و دولت‌ نزاریان‌ رسید و به‌ سرعت‌ مقدمات‌ اصلاحات‌ اعتقادی‌ خود را فراهم‌ کرد.

۳.۱۰.۱ - عید قیامت

در ۱۷ رمضان‌ ۵۵۹ حسن‌ دوم‌ طی‌ مراسم‌ ویژه‌ای‌ در الموت‌ و در حضور گروه‌هایی‌ از نمایندگان‌ جماعات‌ نزاری‌ مناطق‌ مختلف‌، به‌ عنوان‌ داعی‌ و حجت‌ امام‌ مستور خطبه‌ای‌ ایراد کرد که‌ ظاهراً از جانب‌ شخص‌ امام‌ برای‌ پیروانش‌ ارسال‌ شده‌ بود.
حسن‌ طی‌ آن‌ مراسم‌ از منبر ویژه‌ای‌ خطاب‌ به‌ حاضران‌ اعلام‌ کرد که‌ امام‌ زمان‌ شما را درود و رحمت‌ فرستاده‌، و بندگان‌ خاص‌ گزیده خویش‌ خوانده‌، و بار تکلیف‌ شریعت‌ از شما برگرفته‌، و شما را به‌ قیامت‌ رسانیده‌ است‌.
چند هفته‌ بعد در ۸ ذیقعده ۵۵۹، همان‌ خطبه‌ و پیام‌ امام‌ به علاوه پیامی‌ از جانب‌ خود حسن‌ که‌ در آن‌ اکنون‌ خود را خلیفه امام‌ نیز معرفی‌ می‌کرد، طی‌ مراسم‌ مشابهی‌ در مؤمن‌ آباد، واقع‌ در شرق‌ بیرجند که‌ مقر محتشم‌ نزاریان‌ قهستان‌ بود، برای‌ نزاریان‌ آن‌ منطقه‌ قرائت‌ شد.
از آن‌ سال‌ به‌ بعد، نزاریان‌ همه‌ ساله‌ روز ۱۷ رمضان‌ را به‌ عنوان‌ «عید قیامت‌» جشن‌ می‌گرفتند.
طی‌ این‌ مراسم‌، حسن‌ دوم‌ وقوع‌ قیامت‌ و فرارسیدن‌ آخرالزمان‌ را اعلام‌ کرده‌ بود، یعنی‌ همان‌ دوره واپسین‌ تاریخ‌ مقدس‌ که‌ اسماعیلیان‌ از آغاز تاریخ‌ خود در انتظارش‌ بودند و همان‌طور که‌ در ارتباط با قیامت‌ انتظار می‌رفته‌ است‌ و اسماعیلیان‌ متقدم‌ بیان‌ کرده‌ بودند، شریعت‌ اسلام‌ نیز می‌بایست‌ منسوخ‌ می‌گردید.
در منابع‌ تأکید شده‌ که‌ حسن‌ دوم‌ قیامت‌ و معاد و بهشت‌ و دوزخ‌ را تأویل‌، و تعبیرهای‌ روحانی‌ و معنوی‌ مختلفی‌ از آن‌ها ارائه‌ می‌کرده‌ است‌.
بر این‌ اساس‌، قیامت‌ در واقع‌ حاکی‌ از تجلی‌ حقیقت‌ نامکتوم‌ در ذات‌ معنوی‌ شخص‌ امام‌ نزاری‌ بوده‌ است‌ و از این‌رو، مؤمنان‌، یعنی‌ آن‌هایی‌ که‌ به‌ دعوت‌ نزاریه‌ گرویده‌ بودند و از امام‌ نزاری‌ پیروی‌ می‌کردند، دیگر قادر به‌ درک‌ و شناخت‌ حقیقت‌، یعنی‌ باطن‌ غایی‌ شریعت‌، بودند.

۳.۱۰.۲ - دعوت قیامت

امام‌ نزاری‌ به‌ عنوان‌ شخصی‌ که‌ قیامت‌ را اعلام‌ کرده‌، و مؤمنان‌ را از دوره شریعت‌ به‌ دوره قیامت‌ رسانده‌ بود، به‌ مرتبه والاتر قائم‌ قیامت‌ دست‌ یافته‌، دعوتش‌ نیز دعوت‌ قیامت‌ بوده‌ است‌.
همان‌طور که‌ اوضاع‌ قیامت‌ و زندگی‌ در بهشت‌ ایجاب‌ می‌کرده‌ است‌، مؤمنان‌ دیگر مجبور به‌ اجرای‌ احکام‌ شرعی‌ و فرایض‌ دینی‌ نبودند، زیرا در آخرت‌ که‌ دوره حساب‌رسی‌ است‌ - به‌ عکس‌ این‌ دنیا - همه‌ «حساب‌» است‌ و دیگر نیازی‌ به‌ «عمل‌» نخواهد بود.
در فصولی‌ که‌ حسن‌ دوم‌ پس‌ از اعلام‌ قیامت‌ به‌ اطراف‌ می‌فرستاده‌، به‌ گونه‌های‌ مختلف‌ و به‌ طور تلویحی‌ وانمود می‌کرده‌ است‌ که‌ خودش‌ دست‌ کم‌ به‌ معنای‌ روحانی‌ کلمه‌، همان‌ امام‌ زمان‌ از اخلاف‌ نزار بن مستنصر که‌ نزاریان‌ انتظارش‌ را می‌کشیدند، بوده‌ است‌، اگر چه‌ در ظاهر او را فرزند محمد بن بزرگ‌ امید دانسته‌ بودند.
[۲۹] جوینی‌، عطاملک‌، ج۳، ص۲۲۵-۲۳۰، تاریخ‌ جهانگشای‌، به‌ کوشش‌ محمد قزوینی‌، لیدن‌، ۱۳۵۵ق‌/ ۱۹۳۷م‌.
[۳۰] جوینی‌، عطاملک‌، ج۳، ص۲۳۷- ۲۳۹، تاریخ‌ جهانگشای‌، به‌ کوشش‌ محمد قزوینی‌، لیدن‌، ۱۳۵۵ق‌/ ۱۹۳۷م‌.
[۳۱] رشیدالدین‌ فضل‌الله‌، جامع‌ التواریخ‌، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۶، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ دانش‌ پژوه‌ و محمد مدرسی‌ زنجانی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
[۳۲] رشیدالدین‌ فضل‌الله‌، جامع‌ التواریخ‌، ج۱، ص۱۶۸-۱۷۰، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ دانش‌ پژوه‌ و محمد مدرسی‌ زنجانی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
[۳۳] کاشانی‌، عبدالله‌، ج۱، ص۲۰۰-۲۰۲، زبدة التواریخ‌، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.
[۳۴] کاشانی‌، عبدالله‌، ج۱، ص۲۰۴- ۲۰۵، زبدة التواریخ‌، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.
[۳۵] هفت‌ باب‌ باباسیدنا، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، ج۱، ص۱۹-۲۴، بمبئی‌، ۱۹۳۳م‌.
[۳۶] هفت‌ باب‌ باباسیدنا، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، ج۱، ص۲۷، بمبئی‌، ۱۹۳۳م‌.
[۳۷] هفت‌ باب‌ باباسیدنا، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، ج۱، ص۳۰-۳۸، بمبئی‌، ۱۹۳۳م‌.
[۳۸] هفت‌ باب‌ باباسیدنا، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، ج۱، ص۴۰-۴۱، بمبئی‌، ۱۹۳۳م‌.
[۳۹] نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۶۲ - ۶۳، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
[۴۰] نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۸۳ - ۸۴، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
[۴۱] نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۱۰۱- ۱۰۲، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
[۴۲] نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۱۲۸-۱۴۹، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
[۴۳] ابواسحاق‌ قهستانی‌، هفت‌ باب‌، ج۱، ص۱۹، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۵۹م‌.
[۴۴] ابواسحاق‌ قهستانی‌، هفت‌ باب‌، ج۱، ص۲۴، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۵۹م‌.
[۴۵] ابواسحاق‌ قهستانی‌، هفت‌ باب‌، ج۱، ص۳۸-۴۷، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۵۹م‌.
[۴۶] ابواسحاق‌ قهستانی‌، هفت‌ باب‌، ج۱، ص۵۳، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۵۹م‌.
[۴۷] ابواسحاق‌ قهستانی‌، هفت‌ باب‌، ج۱، ص۶۵، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۵۹م‌.
[۴۸] خیرخواه‌ هراتی‌، محمد رضا، ج۱، ص۱۱۵-۱۱۶، کلام‌ پیر، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۳۴م‌.


۳.۱۱ - دوره محمد دوم

در دوره نورالدین‌ محمد دوم‌ (۵۶۱ -۶۰۷ق‌/۱۱۶۶-۱۲۱۰م‌)، فرزند و جانشین‌ حسن‌ دوم‌، دعوت‌ قیامت‌ و تعالیم‌ مربوط به‌ آن‌ ادامه‌ پیدا کرد و به‌ صورت‌ دقیق‌تری‌ تنظیم‌ و تدوین‌ یافت‌ و محمد دوم‌ در مواردی‌ تعلیقات‌ حسن‌ دوم‌ را صراحت‌ بیشتر بخشید.
در اواخر دوران‌ محمد دوم‌، بعضی‌ از نزاریان‌ از انزوای‌ جامعه نزاری‌ تحت‌ تعالیم‌ قیامت‌ ناخرسند شده‌ بودند.

۳.۱۲ - دوره حسن سوم

حسن‌، فرزند و ولیعهد محمد دوم‌ نیز به‌ این‌ گروه‌ تعلق‌ داشت‌ و بلافاصله‌ پس‌ از آن‌که‌ با مرگ‌ پدر در ۶۰۷ق‌، به‌ قدرت‌ رسید، آشکارا طریقه اسلافش‌ را نفی‌، و تعالیم‌ قیامت‌ را نسخ‌ کرد.
جلال‌الدین‌ حسن‌ سوم‌ اعلام‌ کرد که‌ خودش‌ به‌ مذهب‌ اهل‌ سنت‌ گرویده‌ است‌ و از پیروانش‌ هم‌ خواست‌ تا شریعت‌ را دقیقاً، و به‌ نحوی‌ که‌ مورد قبول‌ اهل‌ سنت‌ است‌، مراعات‌ کنند.
سیاست‌ محمد دوم‌ در تبعیت‌ از شریعت‌، در محافل‌ نزاری‌ پس‌ از درگذشت‌ او و جانشینی‌ پسرش‌ علاءالدین‌ محمد سوم‌، چندان‌ با جدیت‌ دنبال‌ نگردید و در عهد وی‌، تعالیم‌ مربوط به‌ دعوت‌ قیامت‌ بار دیگر تا حدودی‌ در میان‌ نزاریان‌ ترویج‌ می‌شد.

۳.۱۳ - دوره محمد سوم

در دوران‌ محمد سوم‌، علمای‌ نزاری‌ کوشش‌ کردند تا وجهی‌ برای‌ سیاست‌ها و تعالیم‌ ظاهراً متناقض‌ مربوط به‌ دوره‌های‌ حسن‌ دوم‌، محمد دوم‌ (دعوت‌ قیامت‌)، حسن‌ سوم‌ (سنی‌گرایی‌ نزاریه‌) و محمد سوم‌ (احیای‌ قسمت‌هایی‌ از تعالیم‌ قیامت‌)، بیان‌ کنند و نشان‌ دهند که‌ این‌ تعالیم‌ ظاهراً مختلف‌، در اصل‌ منعکس‌ کننده واقعیات‌ معنوی‌ همانند و حقایق‌ یکسانی‌ بودند؛ زیرا هر یک‌ از امامان‌ نزاری‌ به‌ اقتضای‌ نیازهای‌ زمان‌ خود عمل‌ کرده‌ بودند.
در نتیجه این‌ کوشش‌ها که‌ در آثار اسماعیلی‌ منسوب‌ به‌ نصیرالدین‌ طوسی‌، خاصه‌ روضة التسلیم‌، انعکاس‌ یافته‌ است‌، تعالیم‌ جدیدی‌ تدوین‌ شد که‌ به‌ «نظریه ستر»، با معنای‌ جدیدی‌ از مفهوم‌ ستر، معروف‌ شده‌ است‌.
بر پایه این‌ نظریه‌، پذیرش‌ شریعت‌ اهل‌ سنت‌ در زمان‌ حسن‌ سوم‌ به‌ منزله بازگشت‌ به‌ حالت‌ «تقیه‌» و دوره «ستر» بوده‌ که‌ طی‌ آن‌ بار دیگر «حقیقت‌» - به‌ رغم‌ آن‌که‌ امام‌ خودش‌ در استتار نبوده‌ - هم‌چنان‌ در باطن‌ دین‌ مکتوم‌ می‌مانده‌ است‌؛ ولی‌ در زمان‌ حسن‌ دوم‌ و محمد دوم‌ که‌ دوره «قیامت‌» بوده‌، معرفت‌ «حقیقت‌» و معنویت‌ امام‌ برای‌ جماعت‌ نزاریه‌ امکان‌پذیر شده‌، و از این‌رو، در آن‌ دوره‌ نیازی‌ به‌ پرده «تقیه‌» و اجرای‌ دقیق‌ احکام‌ شرعی‌ وجود نداشته‌ است‌.
بدین طریق‌، شریعت‌ با تقیه‌ که‌ در دوره ستر واجب‌ است‌، منطبق‌ شد و حقیقت‌ با قیامت‌ انطباق‌ یافت‌ که‌ همان‌ دوره حقیقت‌ است‌ که‌ در آن‌ پرده تقیه‌ برداشته‌ می‌شود و دیگر نیازی‌ به‌ شریعت‌ باقی‌ نمی‌ماند.
[۴۹] نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۶۲-۶۳، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
[۵۰] نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
[۵۱] نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۱۱۰، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
[۵۲] نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۸، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
[۵۳] نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۱۴۳، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
[۵۴] نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۱۴۵، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
[۵۵] ابواسحاق‌ قهستانی‌، هفت‌ باب‌، ج۱، ص۴۳، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۵۹م‌.
[۵۶] خیرخواه‌ هراتی‌، محمد رضا، ج۱، ص۶۷، کلام‌ پیر، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۳۴م‌.
[۵۷] خیرخواه‌ هراتی‌، محمد رضا، ج۱، ص۱۸- ۱۹، تصنیفات‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، تهران‌، ۱۳۳۹ش‌.



بر خلاف‌ اظهارات‌ جوینی‌
[۵۸] جوینی‌، عطاملک‌، ج۳، ص۲۷۵- ۲۷۸، تاریخ‌ جهانگشای‌، به‌ کوشش‌ محمد قزوینی‌، لیدن‌، ۱۳۵۵ق‌/ ۱۹۳۷م‌.
و دیگران‌، امامت‌ و کل‌ جماعت‌ اسماعیلیان‌ نزاری‌ در ایران‌ در ۶۵۴ق‌/۱۲۵۶م‌ به دست‌ مغولان‌ منهدم نگردید؛ بلکه گروه‌های‌ پراکنده‌ای‌ از نزاریه‌ هم‌چنان‌ در دیلم‌ و قهستان‌ باقی‌ ماندند و شمار بسیاری‌ از نزاریان‌ خراسانی‌ که‌ از تیغ‌ مغول‌ رهایی‌ یافته‌ بودند، نیز به‌ نواحی‌ مجاور در افغانستان‌ و سند مهاجرت‌ کردند.

۴.۱ - پوشش ظاهری تصوف

در طی‌ دو قرن‌ که‌ مبهم‌ترین‌ دوران‌ تاریخ‌ نزاریان‌ بعد از الموت‌ است‌، جماعت‌ نزاریه برای‌ حفظ بقای‌ خود مجبور بوده‌ است‌ تا به‌ شدیدترین‌ وجهی‌ تقیه‌ کند و به تدریج‌ هویت‌ واقعی‌ خود را در پوشش‌ ظاهری‌ تصوف‌ کتمان‌ نماید.
در این‌ دوره‌ از امامان‌ نزاریه‌ و ارتباط نزاریان با امامان‌ خود تقریباً چیزی‌ دانسته‌ نیست‌.

۴.۲ - تألیفات

تألیفات‌ اسماعیلیان‌ نزاری نیز در این‌ برهه‌ از تاریخ‌، ناچیز بوده‌، و آثار بسیار معدودی‌ از آن‌ دوران‌ به‌ زبان‌های‌ فارسی‌ و عربی‌ و زبان‌های‌ رایج‌ در هند که‌ مورد استفاده نزاریان‌ مناطق‌ مختلف‌ بوده‌، بر جا مانده‌ است‌.

۴.۳ - اولین انشعاب

از دانسته‌های‌ محدود، این‌ است‌ که‌ با مرگ‌ شمس‌ الدین‌ محمد، بیست‌ و هشتمین‌ امام‌ نزاری‌ که‌ در حدود ۷۱۰ق‌/۱۳۱۰م‌ اتفاق‌ افتاد، اولین‌ انشعاب‌ در جماعت‌ نزاریه‌ پدیدار گشت‌.
مؤمن شاه‌ و قاسم شاه‌، فرزندان‌ شمس‌الدین‌ محمد بر سر جانشینی‌ پدر اختلاف‌ پیدا کردند و امامت‌ هر یک‌ از آن‌ها مورد پذیرش‌ گروه‌هایی‌ از نزاریان‌ قرار گرفت‌ و در نتیجه‌ جماعت‌ نزاریه‌ به‌ دو شاخه مؤمن‌ شاهی‌ (یا محمد شاهی‌) و قاسم شاهی‌ منقسم‌ گردید.
[۵۹] تامر، عارف‌، ج۱، ص۵۸۱ -۶۱۲، فروع‌ الشجرة الاسماعیلیة الامامیة، المشرق‌، ۱۹۵۷م‌.

ابتدا اکثر نزاریان‌ شام‌ و دیلم‌ و بدخشان‌ به‌ شاخه مؤمن شاهی‌ پیوستند و نزاریان‌ قاسم شاهی‌ ظاهراً تا مدتی‌ در اقلیت‌ بودند.

۴.۴ - مؤمن شاهی

درباره امامان‌ مؤمن‌ شاهی‌ و فعالیت‌های‌ آن‌ها اطلاعات‌ محدودی‌ در دست‌ است‌ و تنها اخباری‌ جسته‌ و گریخته‌ از فعالیت‌های‌ برخی‌ از آنان‌ در دیلم‌، سلطانیه‌ و هند رسیده‌ است‌.
چهلمین‌ و آخرین‌ امام‌ نزاریان‌ مؤمن‌ شاهی‌، امیر محمد باقر بود که‌ در ۱۲۱۰ق‌/۱۷۹۵م‌ برای‌ آخرین‌ بار با پیروان‌ خود در شام‌ تماس‌ گرفت‌ و دیگر از وی‌ خبری‌ نشد.
[۶۰] تامر، عارف‌، ج۱، ص۵۹۷ - ۵۹۸، فروع‌ الشجرة الاسماعیلیة الامامیة، المشرق‌، ۱۹۵۷م‌.

هم‌اکنون‌، نزاریان‌ مؤمن‌ شاهی‌ تنها در سوریه‌، در نواحی‌ مصیاف‌ و قدموس‌، یافت‌ می‌شوند و در آن‌جا به‌ جعفریه‌ شهرت‌ دارند.
این‌ شاخه‌ از مؤمن شاهیان‌، ظاهراً با حفظ ویژگی‌های‌ اعتقادی‌ نزاریه‌، هنوز در انتظار ظهور امام‌ مستور خود از اعقاب‌ امیر محمد باقر هستند و در احکام‌ شرعی‌ پیرو مذهب‌ شافعیند.

۴.۵ - قاسم شاهی

در شاخه نزاری‌ قاسم شاهی‌ نیز امامان‌ از مخفی‌گاه‌های‌ مختلف‌ خود در آذربایجان‌، فعالیت‌های‌ بسیار محدود دعوت‌ خود را رهبری‌ می‌کردند.
در مورد قاسم شاه‌ و دو جانشین‌ وی‌ اسلام‌ شاه‌ و محمد بن اسلام‌ شاه‌، اطلاعات‌ چندانی‌ در دست‌ نیست‌.

۴.۵.۱ - مقر دائمی

به‌ نظر می‌رسد که‌ اسلام‌ شاه‌ (د ح‌ ۸۲۹ق‌/۱۴۲۶م‌ و معاصر امیر تیمور) مقر خود را برای‌ همیشه‌ از آذربایجان‌ به‌ حومه قم‌ در ایران‌ مرکزی‌ منتقل‌ کرده‌ بوده‌ است‌؛ به‌ احتمال‌ قوی‌ در زمان‌ همو قریه انجدان‌، واقع‌ در دشت‌ فراهان‌ بین‌ اراک‌ و قم‌، به‌ عنوان‌ محل‌ دائمی‌ استقرار امامان‌ قاسم شاهی‌ و مرکز دعوتشان‌ برگزیده‌ شده‌ بوده‌ است‌.

۴.۵.۲ - پوشش تصوف

از هنگام‌ سقوط الموت‌، امامان‌ قاسم شاهی‌ و پیروانشان‌ در ایران‌ تدریجاً به‌ میزان‌ قابل‌ توجهی‌ در پوشش تصوف‌ تقیه‌ می‌کردند و جماعت اسماعیلیان‌ نزاری‌ قاسم شاهی‌ در ظاهر به‌ صورت‌ یکی‌ از طریقه‌های‌ صوفی‌ درآمده‌ بود و امامان‌ قاسم شاهی‌ نیز همانند قطب‌های‌ صوفی‌ از عناوین‌ مرشد و پیر و شیخ‌ استفاده‌ می‌کردند.

۴.۵.۳ - دوره قدرت

از زمان‌ مستنصر دوم‌، فرزند محمد بن اسلام شاه‌ و سی‌ و دومین‌ امام‌ قاسم شاهی‌ که‌ در حدود سال‌ ۸۶۸ق‌/۱۴۶۴م‌ به‌ امامت‌ رسید، دوره جدیدی‌ در تاریخ‌ نزاریان‌ این‌ شاخه‌ آغاز شد که‌ تا آخر قرن‌ ۱۱ق‌/۱۷م‌ به‌ طول‌ انجامید.
طی‌ این‌ دو قرن‌ که‌ در تاریخ‌ نزاریه‌ به‌ دوره انجدان‌ معروف‌ شده‌، مقر دعوت‌ نزاریان‌ قاسم‌ شاهی‌ هم‌چنان‌ در انجدان‌ قرار داشته‌ است‌.
در دوره انجدان‌ که‌ دوره تجدید حیات‌ در دعوت‌ نزاریان‌ قاسم شاهی‌ بوده‌ است‌، امامان‌ این‌ جماعت‌ نه‌ تنها پیروانی‌ جدیدی‌ یافتند، بلکه‌ توانستند ارتباطات‌ مستقیم‌ خود را با گروه‌های‌ پراکنده پیروانشان‌ در نقاط دور دست‌، خاصه‌ در هندوستان‌ و آسیای‌ مرکزی‌ برقرار کنند و آن‌ گروه‌ها را تحت‌ رهبری‌ متمرکز درآورند.
در این‌ دوره‌، امامان‌ قاسم شاهی‌ مصراً اطاعت‌ از امام‌ وقت‌ و پرداخت‌ مرتب‌ و کامل‌ وجوهات‌ مذهبی‌ را به‌ عنوان‌ مهم‌ترین‌ فرایض‌ به‌ پیروانشان‌ که‌ اکنون‌ «اهل‌ حقیقت‌» نیز خوانده‌ می‌شدند، گوش‌زد می‌کردند.
[۶۱] پندیات‌ جوانمردی‌، از موعظات‌ مستنصر دوم‌، ج۱، ص۲-۳، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۳م‌.
[۶۲] پندیات‌ جوانمردی‌، از موعظات‌ مستنصر دوم‌، ج۱، ص۱۱، جم، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۳م‌.


۴.۵.۴ - تألیف آثار

از اوایل‌ دوره انجدان‌ کار تألیف‌ آثار اسماعیلیان‌ نزاری‌ نیز برای‌ نخستین بار بعد از سقوط الموت‌ احیا شد و مؤلفانی‌ مانند ابواسحاق‌ قهستانی‌ (نیمه دوم‌ قرن‌ ۹ق‌/۱۵م‌) و خیرخواه‌ هراتی‌ (د بعد از ۹۶۰ق‌/ ۱۵۵۳م‌) دست‌ به‌ تألیف‌ آثاری‌ زدند که‌ عمدتاً بر اصول‌ عقاید نزاریان‌ در اواخر دوره الموت‌ مبتنی‌ بود.

۴.۵.۵ - گسترش دعوت

در نتیجه فعالیت‌های‌ گسترده داعیان‌ قاسم شاهی‌ که‌ تا اواخر دوره انجدان‌ بیشتر از عنوان‌ «معلم‌» استفاده‌ می‌کردند، دعوت‌ این‌ شاخه‌ از نزاریه‌ در بلاد مختلف‌ خراسان‌ و عراق‌ عجم‌ و کرمان‌ و افغانستان‌ و بدخشان‌ و ترکستان‌ و هندوستان‌ گسترشی‌ قابل‌ ملاحظه‌ یافت‌، به‌ طوری‌ که‌ اکثر نزاریان‌ مؤمن شاهی‌ نیز تا اواخر قرن‌ ۱۱ق‌/۱۷م‌ پیرو امامان‌ قاسم شاهی‌ شده‌ بودند.

۴.۵.۶ - دعوت در هند

در دوره انجدان‌، امامان‌ قاسم شاهی‌ یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ موفقیت‌های‌ خود را در شبه قاره هند به‌ دست‌ آوردند.
تاریخ‌ آغاز دعوت‌ نزاریه‌ در هند نامعلوم‌ است‌ و تألیفات‌ مذهبی‌ نزاریان‌ هند معروف‌ به‌ گِنان که‌ منعکس‌ کننده روایات‌ سنتی‌ و حماسی‌ فرقه‌ای‌ و محلی‌ است‌، از نظر اطلاعات‌ تاریخی‌ فاقد اهمیت‌ است‌.
در هر صورت‌، به‌ نظر می‌رسد که‌ دعوت‌ نزاریه پیش‌ از نیمه اول‌ قرن‌ ۷ق‌/۱۳م‌ هیچ‌گونه‌ فعالیتی‌ در هند نداشته است‌.
طبق‌ روایات‌ سنتی‌ نزاریان هند، ستگور نور نخستین‌ داعی‌ نزاری‌ بوده‌ که‌ از دیلمان‌ به‌ گجرات‌ فرستاده‌ شده‌، و در شهر پاتان موفقیت‌های‌ بسیاری‌ کسب‌ کرده‌ بوده‌ است‌؛ ولی‌ اطلاعات‌ صحیح‌تر نشان‌ می‌دهد که‌ داعیان‌ نزاری‌ برای‌ اولین‌ بار در دهه‌های‌ واپسین‌ دوره الموت‌ به‌ سند گسیل‌ شده‌اند و دعوت‌ نزاریه‌ تا مدت‌ها پس‌ از سقوط الموت‌ در ملتان‌ و دیگر بلاد سند متمرکز بوده‌ است‌.
پیر شمس‌الدین‌ ظاهراً نخستین‌ فردی‌ بوده‌ که‌ در زمان‌ قاسم‌ شاه‌ دعوت‌ نزاریه‌ را در ملتان‌ تشکل‌ داده‌ بوده‌ است‌؛ نواده او پیر صدرالدین‌، بسیاری‌ از هندوهایی‌ را که‌ به‌ کاست‌ لوهانا و دیگر کاست‌ها تعلق‌ داشتند، به‌ کیش‌ نزاری درآورد و به‌ آن‌ها لقب‌ خوجه‌ داد و ضمن‌ توسعه دعوت‌ در دیگر نواحی‌ شبه‌ قاره هند، در واقع‌، سازمان‌ اجتماعی‌ نزاریان‌ هند، یا خوجه‌های‌ نزاری‌ را بنیان‌ نهاد.

۴.۵.۷ - گنان‌های نزاری

پیرهایی‌ که‌ در هند به‌ اشاعه تعالیم‌ دعوت‌ نزاری‌ می‌پرداختند، تا مدت‌ها توجه‌ خاصی‌ به‌ اصول‌ عقاید و سنت‌های‌ هندوها مبذول‌ می‌داشتند و تعالیم‌ خود را در قالب‌های‌ تفکر اساطیری‌ هندوها، و به‌ گونه‌های‌ ویژه‌ای‌ ارائه‌ می‌کردند که‌ برای‌ هندوهای‌ سند و گجرات‌ قابل‌ فهم‌ باشد.
در نتیجه‌، در تألیفات‌ مذهبی‌ خوجه‌ها، یعنی‌ گنان‌های‌ مختلف‌ که‌ به‌ پیرها منسوب‌ هستند، به‌ گونه‌های‌ متفاوت‌ اصول‌ عقاید متقدم‌ هندوها با تعالیم‌ اسلام‌ و شیعه‌ و اسماعیلیه‌ اختلاط پیدا کرده‌ است‌.
در گنان‌های‌ نزاری‌ هیچ‌گونه‌ اثری‌ از عقاید اسماعیلیان‌ متقدم‌ در زمینه‌های‌ جهان‌ شناسی‌ و تاریخ‌ ادواری‌ یافت‌ نمی‌شود.

۴.۵.۸ - تغییر مقر دعوت

از زمان‌ امامت‌ شاه نزار (۱۱۳۴ق‌/۱۷۲۲م‌)، مقر دعوت قاسم شاهی‌ از انجدان‌ منتقل‌ شد و برای‌ دوره‌ای‌ میان‌ قریه کهک‌، کرمان‌ (و گاه‌ شهر بابک‌) و یزد در انتقال‌ بود.

۴.۵.۹ - لقب آقاخان

در جریان‌های‌ عهد افشاریه‌ و زندیه‌، برخی‌ از امامان‌ قاسم شاهی‌ به‌ ایفای‌ نقش‌ سیاسی‌ پرداختند و در اوایل‌ عهد قاجار، امام‌ حسنعلی شاه‌ که‌ او نیز شخصی‌ متنفذ بود، از سوی‌ فتحعلی‌ شاه‌ قاجار، به‌ لقب‌ «آقاخان‌» ملقب‌ شد.
این‌ لقب‌ به‌ طور موروث‌ مورد استفاده جانشینان‌ وی‌ نیز قرار گرفته‌ است‌.

۴.۵.۱۰ - حسنعلی شاه

وی‌ در جریان‌ فعالیت‌های‌ سیاسی‌ خود در ۱۲۵۶ق‌/۱۸۴۰م‌، پس‌ از جمع‌آوری‌ افراد و تجهیزات‌ لازم‌ و با حمایت‌ پیروانش‌ در شهر بابک‌، به‌ خصوص‌ ایلات‌ خراسانی‌ و عطاء اللهی‌ آن‌ ناحیه‌، با نیروهای‌ دولتی‌ در کرمان‌ به‌ جنگ‌ و ستیز پرداخت‌.
در ۱۲۵۷ق‌ آقاخان‌ در سرحد بلوچستان‌ از بیگلربیگی‌ کرمان‌ که‌ در رأس‌ یک‌ لشکر ۲۵ هزار نفری‌ به‌ تعقیب‌ وی‌ پرداخته‌ بود، به‌ سختی‌ شکست‌ خورد و به‌ افغانستان‌ پناهنده‌ شد و بدین ترتیب‌، دوران‌ امامت‌ نزاریان‌ قاسم شاهی‌ در ایران‌ برای‌ همیشه‌ به‌ پایان‌ رسید.

۴.۵.۱۱ - آقاخان اول

از آن‌ به‌ بعد، روابط نزدیکی‌ بین‌ آقاخان‌ اول‌ و دستگاه‌ امپراتوری‌ بریتانیا در هندوستان‌ برقرار شد که‌ به‌ استقرار و استحکام‌ موقعیت‌ مذهبی‌ امام‌ نزاری‌ در آن‌ شبه‌ قاره‌ انجامید.
آقاخان‌ اول‌ پس‌ از گذراندن‌ مدت‌ زمانی‌ در افغانستان‌ و سند و کلکته‌، و مأیوس‌ شدن‌ از مراجعت‌ به‌ ایران‌ سرانجام‌، در ۱۲۶۵ق‌/۱۸۴۹م‌ شهر بمبئی‌ را مقر دائمی‌ خود قرار داد و در آن‌جا تشکیلات‌ وسیعی‌ برای‌ رهبری‌ خوجه‌های‌ نزاری‌ و پیروان‌ دیگرش‌ در خارج‌ از هندوستان‌ به‌ وجود آورد.

۴.۵.۱۲ - پراکندگی جمعیت

اکنون‌ جماعت‌ چند میلیونی‌ اسماعیلیان‌ نزاری‌ قاسم شاهی‌ عمدتاً در کشورهای‌ آسیایی‌، مانند هند، پاکستان‌، بنگلادش‌، چین‌ (در یارکند و کاشغر)، افغانستان‌، ایران‌، سوریه‌ و تاجیکستان‌ (خاصه‌ بدخشان‌)، و در کشورهای افریقایی‌، خاصه‌ کنیا و تانزانیا، به صورت‌ اقلیت‌های کوچک‌ مذهبی‌ پراکنده‌ هستند.
در شبه‌ قاره هند خوجه‌های‌ نزاری عمدتاً در نواحی‌ سند، کاچ، گجرات‌ و بمبئی‌ زندگی‌ می‌کنند و گروه‌های‌ دیگری‌ از نزاریان قاسم شاهی‌ در نواحی‌ چیترال، گلگیت و هونزا در شمال‌ جامو و کشمیر، و شمال‌ غرب‌ پاکستان‌ یافت‌ می‌شوند که‌ در منطقه‌ با نام‌ محلی‌ مولایی‌ شهرت‌ دارند.
افزون‌ بر آن‌، از حدود سال‌ ۱۹۷۰م‌، شمار بسیاری‌ از خوجه‌های‌ نزاری‌ از هند و پاکستان‌ و نیز افریقا به‌ کشورهای‌ غربی‌، خاصه‌ امریکای‌ شمالی‌ و انگلستان‌ مهاجرت‌ کرده‌اند.
در نتیجه‌، اسماعیلیان‌ نزاری‌ پیرو آقاخان‌ اکنون‌ متعلق‌ به‌ یک‌ جامعه بین‌المللی‌ و بسیار پراکنده‌ با نژادها و زبان‌های‌ مختلفند که‌ تنها از لحاظ اصول‌ عقاید مذهبی‌ و میراث‌ تاریخی‌ فرقه‌ای‌ صاحب‌ وجوه‌ مشترکی‌ هستند.


برای مطالعه بیشتر به این مقالات مراجعه کنید:
اسماعیلیه
اسماعیلیان نخستین
اسماعیلیان فاطمی


(۱۲) ابواسحاق‌ قهستانی‌، هفت‌ باب‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۵۹م‌.
(۱۳) ابوحیان‌ توحیدی‌، الامتاع‌ و المؤانسة، به‌ کوشش‌ احمد امین‌ و احمد زین‌، قاهره‌، ۱۹۳۹-۱۹۴۴م‌.
(۲۱) اسماعیل‌جی‌، حسن‌ علی‌، اخبار الدعاة الاکرمین‌، رجکوت‌، ۱۹۳۷م‌.
(۲۶) پندیات‌ جوانمردی‌، از موعظات‌ مستنصر دوم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۳م‌.
(۲۷) تامر، عارف‌، فروع‌ الشجرة الاسماعیلیة الامامیة، المشرق‌، ۱۹۵۷م‌.
(۳۱) جوینی‌، عطاملک‌، تاریخ‌ جهانگشای‌، به‌ کوشش‌ محمد قزوینی‌، لیدن‌، ۱۳۵۵ق‌/ ۱۹۳۷م‌.
(۳۲) حامدی‌، ابراهیم‌، کنز الولد، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ غالب‌، ویسبادن‌، ۱۹۷۱م‌.
(۳۳) حسین‌ بن علی‌ ولید، رسالة المبدأ و المعاد، ایران‌ و یمن‌ (سه‌ رساله اسماعیلی‌)، به‌ کوشش‌ هانری‌ کربن‌، تهران‌، ۱۳۴۰ش‌/۱۹۶۱م‌.
(۳۴) خیرخواه‌ هراتی‌، محمد رضا، تصنیفات‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، تهران‌، ۱۳۳۹ش‌.
(۳۵) خیرخواه‌ هراتی‌، محمد رضا، کلام‌ پیر، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۳۴م‌.
(۳۹) رشیدالدین‌ فضل‌الله‌، جامع‌ التواریخ‌، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ دانش‌ پژوه‌ و محمد مدرسی‌ زنجانی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
(۴۱) شهرستانی‌، محمد، الملل‌ و النحل‌، به‌ کوشش‌ محمد بدران‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
(۴۵) علی‌ بن محمد ولید، تاج‌ العقائد، به‌ کوشش‌ عارف‌ تامر، بیروت‌، ۱۹۶۷م‌.
(۴۶) علی‌ بن محمد ولید، الذخیرة، به‌ کوشش‌ محمد حسن‌ اعظمی‌، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌.
(۵۵) کاشانی‌، عبدالله‌، زبدة التواریخ‌، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.
(۶۰) محمدعلی‌ بن ملاجیوا بهائی‌، موسم‌ بهار فی‌ اخبار الطاهرین‌ الاخیار، بمبئی‌، ۱۳۰۱-۱۳۱۱ق‌.
(۶۴) مقریزی‌، احمد، اتعاظ الحنفاء، به‌ کوشش‌ جمال‌الدین‌ شیال‌ و محمد حلمی‌ محمد احمد، قاهره‌، ۱۹۶۷-۱۹۷۳م‌.
(۶۵) مقریزی‌، احمد، الخطط، بولاق‌، ۱۲۷۰ق‌.
(۷۳) نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
(۷۸) هفت‌ باب‌ باباسیدنا، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۳۳م‌.
(۸۱) یحیی‌ بن حسین‌ بن قاسم‌، غایة الامانی‌، به‌ کوشش‌ سعید عبدالفتاح‌ عاشور، قاهره‌، ۱۹۶۸م‌.


۱. مقریزی‌، احمد، ج۱، ص۲۳۳، الخطط، بولاق‌، ۱۲۷۰ق‌.
۲. مقریزی‌، احمد، ج۳، ص۳۴۷- ۳۴۸، اتعاظ الحنفاء، به‌ کوشش‌ جمال‌الدین‌ شیال‌ و محمد حلمی‌ محمد احمد، قاهره‌، ۱۹۶۷-۱۹۷۳م‌.
۳. یحیی‌ بن حسین‌ بن قاسم‌، غایة الامانی‌، ج۱، ص۲۷۹، به‌ کوشش‌ سعید عبدالفتاح‌ عاشور، قاهره‌، ۱۹۶۸م‌.
۴. یحیی‌ بن حسین‌ بن قاسم‌، غایة الامانی‌، ج۱، ص۲۹۷- ۲۹۸، به‌ کوشش‌ سعید عبدالفتاح‌ عاشور، قاهره‌، ۱۹۶۸م‌.
۵. یحیی‌ بن حسین‌ بن قاسم‌، غایة الامانی‌، ج۱، ص۳۱۷، به‌ کوشش‌ سعید عبدالفتاح‌ عاشور، قاهره‌، ۱۹۶۸م‌.
۶. ابن ‌مجاور، یوسف‌، ج۱، ص۱۲۶-۱۲۷، تاریخ‌ المستبصر، به‌ کوشش‌ لوفگرن‌، لیدن‌، ۱۹۵۱-۱۹۵۴م‌.
۷. حامدی‌، ابراهیم‌، ج۱، ص۳۲-۱۵۶، کنز الولد، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ غالب‌، ویسبادن‌، ۱۹۷۱م‌.
۸. علی‌ بن محمد ولید، الذخیرة، ج۱، ص۲۴-۸۳، به‌ کوشش‌ محمد حسن‌ اعظمی‌، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌.
۹. علی‌ بن محمد ولید، الذخیرة، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۲، به‌ کوشش‌ محمد حسن‌ اعظمی‌، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌.
۱۰. علی‌ بن محمد ولید، تاج‌ العقائد، ج۱، ص۱۸ به‌ بعد، به‌ کوشش‌ عارف‌ تامر، بیروت‌، ۱۹۶۷م‌.
۱۱. علی‌ بن محمد ولید، تاج‌ العقائد، ج۱، ص۴۰-۷۲، به‌ کوشش‌ عارف‌ تامر، بیروت‌، ۱۹۶۷م‌.
۱۲. حسین‌ بن علی‌ ولید، رسالة المبدأ و المعاد، ج۱، ص۱۰۰-۱۳۰، ایران‌ و یمن‌ (سه‌ رساله اسماعیلی‌)، به‌ کوشش‌ هانری‌ کربن‌، تهران‌، ۱۳۴۰ش‌/۱۹۶۱م‌.
۱۳. محمدعلی‌ بن ملاجیوا بهائی‌، موسم‌ بهار فی‌ اخبار الطاهرین‌ الاخیار، ج۳، ص۱۶۹-۲۵۹، بمبئی‌، ۱۳۰۱-۱۳۱۱ق‌.
۱۴. اسماعیل‌جی‌، حسن‌ علی‌، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۲، اخبار الدعاة الاکرمین‌، رجکوت‌، ۱۹۳۷م‌.
۱۵. اسماعیل‌جی‌، حسن‌ علی‌، ج۱، ص۱۴۴- ۱۶۸، اخبار الدعاة الاکرمین‌، رجکوت‌، ۱۹۳۷م‌.
۱۶. هفت‌ باب‌ باباسیدنا، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، ج۱، ص۲۱، بمبئی‌، ۱۹۳۳م‌.
۱۷. نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۱۴۸، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
۱۸. ابواسحاق‌ قهستانی‌، هفت‌ باب‌، ج۱، ص۲۳، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۵۹م‌.
۱۹. خیرخواه‌ هراتی‌، محمد رضا، ج۱، ص۵۱، کلام‌ پیر، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۳۴م‌.
۲۰. خیرخواه‌ هراتی‌، محمد رضا، ج۱، ص۶۸، کلام‌ پیر، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۳۴م‌.
۲۱. خیرخواه‌ هراتی‌، محمد رضا، ج۱، ص۵۲، تصنیفات‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، تهران‌، ۱۳۳۹ش‌.
۲۲. خیرخواه‌ هراتی‌، محمد رضا، ج۱، ص۱۰۲، تصنیفات‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، تهران‌، ۱۳۳۹ش‌.
۲۳. شهرستانی‌، محمد، ج۱، ص۱۷۱-۱۷۲، الملل‌ و النحل‌، به‌ کوشش‌ محمد بدران‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
۲۴. رشیدالدین‌ فضل‌الله‌، جامع‌ التواریخ‌، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۲، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ دانش‌ پژوه‌ و محمد مدرسی‌ زنجانی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
۲۵. کاشانی‌، عبدالله‌، ج۱، ص۱۵۶-۱۵۷، زبدة التواریخ‌، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.
۲۶. ابن ‌قلانسی‌، حمزه‌، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۶، ذیل‌ تاریخ‌ دمشق‌، به‌ کوشش‌ آمدرز، لیدن‌، ۱۹۰۸م‌.
۲۷. راوندی‌، محمد، ج۱، ص۱۵۸-۱۶۱، راحة الصدور، به‌ کوشش‌ محمد اقبال‌، لندن‌، ۱۹۲۱م‌.
۲۸. شهرستانی‌، محمد، ج۱، ص۱۷۶- ۱۷۸، الملل‌ و النحل‌، به‌ کوشش‌ محمد بدران‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
۲۹. جوینی‌، عطاملک‌، ج۳، ص۲۲۵-۲۳۰، تاریخ‌ جهانگشای‌، به‌ کوشش‌ محمد قزوینی‌، لیدن‌، ۱۳۵۵ق‌/ ۱۹۳۷م‌.
۳۰. جوینی‌، عطاملک‌، ج۳، ص۲۳۷- ۲۳۹، تاریخ‌ جهانگشای‌، به‌ کوشش‌ محمد قزوینی‌، لیدن‌، ۱۳۵۵ق‌/ ۱۹۳۷م‌.
۳۱. رشیدالدین‌ فضل‌الله‌، جامع‌ التواریخ‌، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۶، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ دانش‌ پژوه‌ و محمد مدرسی‌ زنجانی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
۳۲. رشیدالدین‌ فضل‌الله‌، جامع‌ التواریخ‌، ج۱، ص۱۶۸-۱۷۰، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ دانش‌ پژوه‌ و محمد مدرسی‌ زنجانی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
۳۳. کاشانی‌، عبدالله‌، ج۱، ص۲۰۰-۲۰۲، زبدة التواریخ‌، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.
۳۴. کاشانی‌، عبدالله‌، ج۱، ص۲۰۴- ۲۰۵، زبدة التواریخ‌، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.
۳۵. هفت‌ باب‌ باباسیدنا، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، ج۱، ص۱۹-۲۴، بمبئی‌، ۱۹۳۳م‌.
۳۶. هفت‌ باب‌ باباسیدنا، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، ج۱، ص۲۷، بمبئی‌، ۱۹۳۳م‌.
۳۷. هفت‌ باب‌ باباسیدنا، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، ج۱، ص۳۰-۳۸، بمبئی‌، ۱۹۳۳م‌.
۳۸. هفت‌ باب‌ باباسیدنا، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، ج۱، ص۴۰-۴۱، بمبئی‌، ۱۹۳۳م‌.
۳۹. نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۶۲ - ۶۳، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
۴۰. نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۸۳ - ۸۴، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
۴۱. نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۱۰۱- ۱۰۲، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
۴۲. نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۱۲۸-۱۴۹، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
۴۳. ابواسحاق‌ قهستانی‌، هفت‌ باب‌، ج۱، ص۱۹، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۵۹م‌.
۴۴. ابواسحاق‌ قهستانی‌، هفت‌ باب‌، ج۱، ص۲۴، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۵۹م‌.
۴۵. ابواسحاق‌ قهستانی‌، هفت‌ باب‌، ج۱، ص۳۸-۴۷، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۵۹م‌.
۴۶. ابواسحاق‌ قهستانی‌، هفت‌ باب‌، ج۱، ص۵۳، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۵۹م‌.
۴۷. ابواسحاق‌ قهستانی‌، هفت‌ باب‌، ج۱، ص۶۵، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۵۹م‌.
۴۸. خیرخواه‌ هراتی‌، محمد رضا، ج۱، ص۱۱۵-۱۱۶، کلام‌ پیر، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۳۴م‌.
۴۹. نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۶۲-۶۳، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
۵۰. نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
۵۱. نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۱۱۰، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
۵۲. نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۸، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
۵۳. نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۱۴۳، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
۵۴. نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد، ج۱، ص۱۴۵، روضة التسلیم‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۰م‌.
۵۵. ابواسحاق‌ قهستانی‌، هفت‌ باب‌، ج۱، ص۴۳، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۵۹م‌.
۵۶. خیرخواه‌ هراتی‌، محمد رضا، ج۱، ص۶۷، کلام‌ پیر، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، بمبئی‌، ۱۹۳۴م‌.
۵۷. خیرخواه‌ هراتی‌، محمد رضا، ج۱، ص۱۸- ۱۹، تصنیفات‌، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، تهران‌، ۱۳۳۹ش‌.
۵۸. جوینی‌، عطاملک‌، ج۳، ص۲۷۵- ۲۷۸، تاریخ‌ جهانگشای‌، به‌ کوشش‌ محمد قزوینی‌، لیدن‌، ۱۳۵۵ق‌/ ۱۹۳۷م‌.
۵۹. تامر، عارف‌، ج۱، ص۵۸۱ -۶۱۲، فروع‌ الشجرة الاسماعیلیة الامامیة، المشرق‌، ۱۹۵۷م‌.
۶۰. تامر، عارف‌، ج۱، ص۵۹۷ - ۵۹۸، فروع‌ الشجرة الاسماعیلیة الامامیة، المشرق‌، ۱۹۵۷م‌.
۶۱. پندیات‌ جوانمردی‌، از موعظات‌ مستنصر دوم‌، ج۱، ص۲-۳، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۳م‌.
۶۲. پندیات‌ جوانمردی‌، از موعظات‌ مستنصر دوم‌، ج۱، ص۱۱، جم، به‌ کوشش‌ ایوانف‌، لیدن‌، ۱۹۵۳م‌.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «اسماعیلیه»، ج۸، ص۳۴۹۳.    


رده‌های این صفحه : اسماعیلیه | فرق شیعه | فرق و مذاهب




جعبه ابزار