انحلال علم اجمالی، به معنای محدود شدن دایره شمول علم اجمالی خاص و خارج شدن بعضی از اطراف، از دایره شمول آن است که این امر، یا موجب تبدیل علم اجمالی به علم اجمالی کوچکتر شده و یا سبب از بین رفتن و تبدیل آن به علم تفصیلی به بعضی از اطراف و شک بدوی نسبت به بعضی دیگر میگردد.
مثال برای مورد اول، انحلال « علم اجمالی اکبر » به «علم اجمالی کبیر» است، زیرا دایره شمول علم اجمالی اکبر، تمام مشتبهات (مظنونات، مشکوکات و موهومات) را در بر میگیرد، ولی دایره علم اجمالی کبیر ، فقط شامل امارات ظنی است. مثال برای مورد دوم جایی است که مکلف ، به نجاست یکی از دو ظرف موجود، علم اجمالی دارد، اما از راهی، به نجاست یک ظرف معین از آن دو ظرف علم تفصیلی پیدا میکند؛ در این صورت، علم اجمالی سابق وی منحل شده و تبدیل به علم تفصیلی به نجاست ظرفخاص و شک بدوی نسبت به ظرف دیگر میگردد که در مورد ظرف اول، اجتناب واجب است و در مورد ظرف دوم، شک بدوی پدید میآید و نسبت به آن اصل برائت جاری میگردد.
انحلال علم اجمالی کبیر به علم اجمالی صغیر ، بر دو امر متوقف است: ۱. اطراف علم اجمالی صغیر ، بخشی از اطراف علم اجمالی کبیر باشد که منحل شده است؛ ۲. مقدار معلوم به اجمال در علم اجمالی صغیر، از مقدار معلوم به اجمال در علم اجمالی کبیر بیشتر نباشد.