انتقام مذموم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از اقسام
انتقام ،
انتقام مذموم است .
انتقام اگر برخاسته از تعصبهای جاهلانه، دشمنیهای ناروا
و همراه با
تجاوز و تعدی باشد ناروا
و مذموم است، زیرا در این
انتقامها نه تنها حقی احقاق نشده
و ظلمی برطرف نمیگردد، بلکه خود موجب تضییع حقوق دیگران
و منشأ
ظلم و فساد خواهد گشت.
انتقامی که در
روایات و کتب اخلاقی
از رذایل اخلاقی شمرده شده
و مؤمنان از آن
نهی شدهاند همین قسم از
انتقام است.
قرآن کریم در
آیات متعدد به برخی از اینگونه
انتقامهای ناروا اشاره کرده
و انتقام گیرندگان را بهشدت مذمت کردهاست؛
از جمله در
آیات ۱۲۳-۱۲۶
سوره اعراف به داستان
ایمان آوردن ساحران به
موسی اشاره میکند که
فرعون پس از آگاهی از ایمان آنان تصمیم به
انتقام گرفته
و ساحران را به قطع
دست و پا و به
صلیب کشیدن
تهدید کرد:
«قالَ فِرعَونُ ءامَنتُم بِهِ قَبلَ اَن ءاذَنَ لَکُم... لاَُقَطِّعَنَّ اَیدِیَکُم
و اَرجُلَکُم مِن خِلف ثُمَّ لاَُصَلِّبَنَّکُم اَجمَعین...
و ما
تَنقِمُ مِنّا اِلاّ اَن ءامَنّا بِایتِ رَبِّنا لَمّا جاءَتنا»
در
سوره بروج نیز
خداوند آن دسته از کافرانی را که از مؤمنان به
جرم ایمان آوردن به
خدا انتقام گرفتند
نفرین کرده
و آنان را به
کیفر دردناک
دوزخ وعده دادهاست:
«قُتِلَ اَصحبُ الاُخدود اَلنّارِ ذاتِ الوَقود اِذ هُم عَلَیها قُعود
و هُم عَلی ما یَفعَلونَ بِالمُؤمِنینَ شُهود
و ما
نَقَموا مِنهُم اِلاّ اَن یُؤمِنوا بِاللّهِ العَزیزِ الحَمید... اِنَّ الَّذینَ فَتَنُوا المُؤمِنینَ والمُؤمِنتِ ثُمَّ لَم یَتوبوا فَلَهُم عَذابُ جَهَنَّمَ
و لَهُم عَذابُ الحَریق»
درباره هویت
اصحاب اخدود روایات مختلفی نقل شدهاست؛ ولی مشهور این است که آنان پادشاهی به نام «
ذونواس »
و لشکریانش هستند که به سرزمین
نجران حمله کردند
و مؤمنان این سرزمین را که بر دین
مسیحیت بودند به
یهودیت فرا خواندند
و چون آنان از
دین الهی خود بازنگشتند، آنان را در گودالی از
آتش افکنده
و همه آنان را کشتند.
زلیخا،
همسر عزیز
مصر نیز آنگاه که به خواسته ناروای خود از
یوسف دست نیافت تصمیم به
انتقام گرفت
و آن حضرت را به
زندان تهدید کرد:
«ولَقَد رودتُهُ عَن نَفسِهِ فَاستَعصَمَ ولَئِن لَم یَفعَل ما ءامُرُهُ لَیُسجَنَنَّ ولَیَکونًا مِنَ الصّغِرین»
در نهایت نیز این تهدید خود را عملی کرد
و یوسف را به زندان افکند.
همچنین پذیرش
اسلام و ایمان آوردن
مسلمانان به
قرآن و کتب آسمانی از یک سو
و ناکامی یهود در رسیدن به اهداف خود از سوی دیگر آنان را بر آن داشت تا اسلام
و دستورات آن را به
تمسخر گرفته
و از
پیامبر و مسلمانان
انتقام بگیرند:
«
و اِذا نادَیتُم اِلَی الصَّلوةِ اتَّخَذوها هُزُوًا ولَعِبًا ذلِکَ بِاَنَّهُم قَومٌ لا یَعقِلون قُل یاَهلَ الکِتبِ هَل تَنقِمونَ مِنّا اِلاّ اَن ءامَنّا بِاللّهِ
و ما اُنزِلَ اِلَینا وما اُنزِلَ مِن قَبلُ»
چنانکه همین امر
و نیز بینیازی مسلمانان بر اثر
فضل و کرم خداوند
و رسول او باعث گردید برخی به روشی دیگر درصدد
انتقام از پیامبر
و مسلمانان برآیند:
«وهَمّوا بِما لَم یَنالوا وما
نَقَموا اِلاّ اَن اَغنَهُمُ اللّهُ ورَسولُهُ مِن فَضلِه»
برخی گفتهاند:آیه فوق در مورد
قریش نازل شده که قصد کشتن پیامبر را داشتند
؛ اما گروهی دیگر برآناند که در مورد گروهی از منافقان که به
اصحاب عقبه شهرت یافتند نازل شدهاست.
آنان هنگام بازگشت از
جنگ تبوک و در گردنهای تصمیم گرفتند پیامبر را به شهادت برسانند؛ ولی خداوند نقشه آنان را ناکام گذاشت.
قول دیگر این است که آیه فوق درباره
عبداللّه بن اُبَیّ نازل شد که گفت:اگر وارد
مدینه شویم پیامبر
و پیروانش را از آنجا بیرون خواهیم راند.
در صورتی که ظلم
و بدی متوجه حقوق عموم بوده
و گرفتن
انتقام موجب جلوگیری از ظلم، فساد
و ناامنی گردد اسلام گرفتن
انتقام را لازم دانسته
و بر آن تأکید کردهاست؛ اما آنجا که حقوق فردی در میان است
و گذشت از
انتقام مفسدهای در پی ندارد اسلام
عفو را از
انتقام بهتر دانسته
و کسانی را که از حقوق خویش بگذرند مستحق پاداش
و اجر الهی دانستهاست:
«وجَزؤُا سَیِّئَة سَیِّئَةٌ مِثلُها فَمَن عَفا
و اَصلَحَ فَاَجرُهُ عَلَی اللّهِ...
و لَمَن صَبَرَ
و غَفَرَ اِنَّ ذلِکَ لَمِن عَزمِ الاُمور»
در آیه ۱۲۶- ۱۲۷
سوره نحل نیز
قرآن، پیامبر
و مسلمانان را در برابر ستمی که مشرکان به آنان روا داشتهاند به
صبر و گذشت از
انتقام فرامیخواند:
«
و اِن عاقَبتُم فَعاقِبوا بِمِثلِ ما عوقِبتُم بِهِ ولَئِن صَبَرتُم لَهُوَ خَیرٌ لِلصّبِرین واصبِر
و ما صَبرُکَ اِلاّ بِاللّه...»
بر پایه روایتی وقتی
آیه فوق نازل شد پیامبر اکرم از
مثله کردن مشرکان صرفنظر کرد
و فرمود:صبر میکنم، صبر میکنم
؛ همچنین طبق روایات دیگر، با وجود اینکه اهل
مکه به پیامبر بسیار
ستم کردند
و یاران آن حضرت نیز در روز
فتح مکه شعار
انتقام سر میدادند؛ ولی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) سخن از عفو
و رحمت بر زبان آورد
و خطاب به مردم مکه فرمود:
«اذهبوا
و أنتم طلقاء = بروید
و همه شما آزادید».
در روایات دیگر نیز آمدهاست که پیامبر هیچگاه برای حق شخصی، از کسی
انتقام نگرفت
، مگر اینکه محرمات الهی هتک میگردید.
در آیه ۲۸
سوره مائده به سخن
هابیل به برادرش
قابیل اشاره شده که گفت:اگر تو برای کشتن من
دست خود را دراز کنی من کار تو را تلافی نکرده
و به سوی تو دست دراز نخواهم کرد:
«لَئِن بَسَطتَ اِلَیَّ یَدَکَ لِتَقتُلَنی ما اَنَا بِباسِط یَدِیَ اِلَیکَ لاَِقتُلَکَ اِنّی اَخافُ اللّهَ رَبَّ العلَمین»
و نیز در آیهای دیگر از گذشت
یوسف سخن بهمیان آورده که در کمال جوانمردی از ظلم برادران خویش گذشت کرد
و نه تنها از آنان
انتقام نگرفت، بلکه حتی حاضر به سرزنش آنان نیز نشد:
«قالَ لا تَثریبَ عَلَیکُمُ الیَومَ یَغفِرُ اللّهُ لَکُم»
اسلام نه تنها مؤمنان، را به عفو
و گذشت از حق خویش فرا خوانده، بلکه گامی پیشتر نهاده
و به مؤمنان سفارش میکند که بدی را با خوبی پاسخ دهند؛ نه با بدی:
«لا تَستَوِی الحَسَنَةُ ولاَ السَّیِّئَةُ اِدفَع بِالَّتی هِیَ اَحسَنُ فَاِذا الَّذی بَینَکَ
و بَینَهُ عَدوَةٌ کَاَنَّهُ ولِیٌّ حَمیم»
براساس این آیه عفو از
انتقام و پاسخ دادن بدی با نیکی موجب رفع کینهها شده
و در مواردی دشمنان سرسخت را به دوستانی بسیار مهربان تبدیل میکند
؛ اما در مقابل، گرفتن
انتقام موجب تشدید دشمنیها شده
و گاه خسارات جبران ناپذیری را به فرد
و اجتماع وارد میکند.
در کتب روایی نیز ابواب گوناگونی به عفو از
انتقام، فرونشاندن
خشم و حلم و بردباری اختصاص یافته
و در روایاتی پرشمار که در این ابواب آمده مؤمنان به گذشت از حقوق شخصی خویش
و نگرفتن
انتقام ترغیب
و تشویق شدهاند.
اخلاق از نظر همزیستی
و ارزشهای انسانی؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تفسیر التحریر
و التنویر؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر نمونه؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ جامع السعادات؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ صحیح مسلم بشرح النووی؛ عیون الحکم
و المواعظ؛ الکافی؛ کنزالعمال فی سنن الاقوال
و الافعال؛ لغت نامه؛ المبسوط؛ مجمعالبحرین؛ مجمع البیان فی تفسیرالقرآن؛ محجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء؛ مستدرک الوسائل؛ المصباح المنیر؛ معراج السعاده؛ مفردات الفاظالقرآن؛ میزان الحکمه؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ نثر طوبی؛ وسائل الشیعه.
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد۴، برگرفته از مقاله «انتقام».