امام حسین در دوره خلفای سهگانه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امام حسین (علیهالسلام) در دوران خلفای سه گانه شاهد حوادث ناگواری چون چون رحلت
پیامبر، جریان
سقیفه بنی ساعده و تصرف ناحق و ظالمانه
خلافت و زعامت اسلامی،
غصب فدک و ... بوده است که
در این مقاله به اختصار بیان میشود.
هنوز هفت بهار از
عمر حسین بن علی نگذشته بود که وی با حوادث ناگوار و جان کاهی چون رحلت پیامبر، جریان
سقیفه بنی ساعده و تصرف ناحق و ظالمانه
خلافت و زعامت اسلامی،
غصب فدک، حمله به خانه پدرش
علی و ضرب و
توهین به مادرش
حضرت زهرا (علیهاالسلام) و
در نهایت
شهادت آن بزرگوار و گستاخی به
امیرالمؤمنین که برای گرفتن بیعت اجباری از آن حضرت و
در نهایت
تهدید به کشتن
در صورت عدم
بیعت با خلیفه،
روبه رو شد.
امام حسین در حدود ۲۵ سال خلافت سه خلیفه اول، که شاهد و ناظر
انحراف خلافت اسلامی از مسیر حقیقی خود بود،
در برابر این کج روی، سکوت نکرد و از مواضع پدر بزرگوارش حمایت و پیروی کرد.
در دوره خلافت
ابوبکر (۱۱-۱۳ق)، آن بزرگوار
در کنار مادرش حضرت فاطمه و همراه برادرش
حضرت مجتبی برای مطالبه فدک، نزد ابوبکر رفتند و به عنوان شاهد،
گواهی دادند که فدک متعلق به مادرشان است. ابوبکر ابتدا پذیرفت؛ اما با مداخله
عمر، گواهی آنان رد شد. (
در نقل
مجلسی آمده است که ابوبکر شهادت آنان را رد کرد و فاطمه بر ابوبکر و عمر
غضب کرد.)
همچنین
در آغازین روزهای خلافت ابوبکر، وقتی
امیرالمؤمنین با همسرش حضرت زهرا شبانه برای بحث و گفت و گو با
انصار و
مهاجران و جلب حمایت آنان
در امر خلافت، به خانه آنان میرفتند،
حسین بن
علی و برادرش، پدر و مادر را
در این امر همراهی میکردند.
در عصر خلافت عمر (۱۳-۲۳ ق)، گزارشهایی درباره اعتراض
حسین بن
علی (علیهماالسلام) به خلیفه درباره تصرف غاصبانه خلافت
در مأخذ تاریخی ثبت شده است؛ (مشابه این جریان، اعتراض
حسین به ابوبکر نیز نقل شده است)
بدین صورت که حضرت روزی وارد
مسجد شد و عمر را دید که بر منبر جدش
رسول خدا نشسته است.
حسین با مشاهده این صحنه، بالای
منبر رفته، به او گفت: از منبر پدرم پایین بیا و بالای منبر پدرت برو! عمر (که نمیدانست چه جواب دهد) گفت: پدرم منبر نداشت! آنگاه حضرت را
در کنار خود نشانید و پس از پایین آمدن از منبر، او را به منزل خویش برد و پرسید: این سخن را چه کسی به تو آموخته است؟ حضرت پاسخ داد: هیچ کس!
(نمونه دیگر،
احتجاج حضرت با عمر است درباره مسئله خلافت و اینکه ابوبکر و عمر این مقام را به ناحق، از
علی (علیهالسلام) ربودهاند)
در روزگار خلافت
عثمان (۲۳-۳۵ق)، که
امام حسین (علیهالسلام) دوران جوانی خویش را میگذراند، حضرت
در همراهی با پدر و برادر بزرگوارش، هیچ گاه سیره و روش عثمان را
در امر خلافت، تایید نکرد.
وقتی عثمان،
ابوذر غفاری، آن
صحابی زاهد و پارسای
رسول خدا را به دلیل
اعتراض به
فساد حکومت وی، از
مدینه به
بیابان ربذه تبعید کرد، با وجود اینکه خلیفه دستور منع بدرقه ابوذر را صادر کرده بود، امیرالمؤمنین به همراه جمعی از یاران، از جمله
حسنین به بدرقه ابوذر رفتند و
در همان هنگام،
حسین (علیهالسلام) پس از پدر، طی سخنانی خطاب به ابوذر، ضمن دلداری به وی، مخالفت خود را با سیاستهای عثمان، چنین اعلام کرد: عموجان؛ خدای متعال تواناست که آنچه را میبینی، دگرگون سازد، و
خدا هر روز
در شأن و کاری است.
آن قوم دنیای خود را از تو بازداشتند و تو
دین خود را از آنان بازداشتی، از آنچه تو را بازداشتند، بی نیاز هستی؛ درحالی که به آنچه تو آنان را از آن بازداشتی، نیازمند تر هستند. از خدا
صبر و نصرت بخواه و از بیتابی و آز، به خدا پناه ببر که
شکیبایی، از
دین و
کرامت است.
آزمندی (دستیابی به) روزی را جلوتر نمیاندازد و بیتابی،
اجل و
مرگ را به تاخیر نمیاندازد. (
مسعودی، تنها اشاره به جریان بدرقه امیرالمؤمنین و
حسنین کرده است)
هرچند مشهور است که
حسین بن
علی به همراه برادرش
در برخی از فتوحات عصر خلفا (مانند فتح
ایران) حضور داشته و همراه سپاه خلفا، به نبرد با
کفار و
مشرکان پرداختهاند؛ اما باید توجه داشت که اولا چنین اخبار و گزارشهایی
در منابع متقدم شیعی نیامده است؛ ثانیا با بررسی
روایات و گزارشهایی که
در این باره
در مآخذ
اهل سنت آمده، روشن میشود که این
روایات از لحاظ سند، دچار ضعفهای جدی هستند و از لحاظ محتوا و
دلالت نیز، مشکلات و نارساییهای اغماض ناپذیری دارند. از این رو نمیتوان پذیرفت که
حسنین در برخی از نبردهای عصر خلفا حضور داشتهاند.
پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۱۵۷-۱۶۰.