• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

الگوی IS-LM

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



الگوی IS-LM یکی از اصطلاحات علم اقتصاد و از زیر مجموعه‌های مهم اقتصاد کلان است که به‌ وسیله منحنی‌های IS و LM نشان داده می‌شود. منحنی LM تعادل در بازار پول و منحنی IS تعادل در بازار کالا را نشان می‌دهد. این الگو به الگوی هیکس-هانسن (Hicks-Hansen) شهرت دارد.



الگوی IS-LM از اساسی‌ترین الگوهای تحلیلی اقتصاد کلان است. این الگو به‌وسیله منحنی‌های IS و LM به شرح و تحلیل رابطه میان نرخ بهره (r) و درآمد ناخالص ملی (y) در بازارهای کالا و پول می‌پردازد و نشان‌دهنده نرخ بهره و درآمدی است که در آن، بازار کالا و پول به‌طور همزمان در تعادل هستند. در این الگو، منحنی IS مخفف Investment andSaving equilibrium که بیانگر تعادل در بازار کالا و خدمات و منحنی LM مخفف Liquidity preference andMoney supply equilibrium که بیانگر تعادل در بازار پول است.
[۱] Deepashree & Vanita Agarwal، Macroeconomics، Publisher: Tata McGraw Hill، ۲۰۰۷، p۳-۱.



الگوی IS-LM به الگوی هیکس-هانسن (Hicks-Hansen) شهرت دارد. هیکس در آوریل ۱۹۳۷، درست یک سال پس از انتشار نظریه عمومی کینز، مقاله‌ای تحت عنوان "کینز و کلاسیک: یک تفسیر پیشنهادی"، انتشار داد که در آن، کار کینز را به‌صورت ساده‌ شده و خلاصه‌های نموادری توضیح می‌داد. پس از آن، وی الگوی خود را به‌ هانسن (Alvin Harvey Hansen: ۱۸۸۷-۱۹۷۵) ارائه کرد و وی هم نکات مفیدی به آن اضافه کرد و الگوی وی کامل شد.
[۲] شاکری، عباس، اقتصاد کلان نظریه‌ها و سیاست‌ها، تهران، پارس نویسا، ۱۳۸۷، چاپ اول، ج۱، ص۲۳۳.

جان هیکس (John R. Hicks: ۱۹۰۴-۱۹۸۹) اقتصاددان معروف انگلیسی، یکی از صاحب‌نظرانی است که منشا گسترش اقتصاد ریاضی تحلیل‌های اقتصاد خرد بوده است. تا قبل از تلاش هیکس، در تدوین الگوی IS-LM، رابطه بازار پول و کالا خیلی شفاف نبود و او با کمک این الگو توانست این شفافیت را به‌وجود بیاورد. هیکس علاوه‌ بر حل و فصل تفسیرهای کینز و کلاسیک‌ها با کمک الگوی IS-LM، همچنین به توضیح و معرفی مجموعه‌ای از نرخهای بهره پرداخت.
[۳] دادگر، یدالله، تاریخ تحولات‌اندیشه اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۴۷۴-۴۷۵.

هیکس توانست با استفاده از نظریه کینز، بحث تعادل طرف تقاضا را در چارچوب الگوی IS-LM ارائه دهد. در طرف تقاضا، وی تعادل در بازار کالا (منحنی IS) و تعادل در بازار پول (منحنی LM) را به‌طور همزمان، مورد توجّه قرار داده و از تعادل همزمان بازار کالا و پول، منحنی تقاضا را به‌دست می‌آورد.
[۴] تقوی، مهدی، اصول علم اقتصاد ۲ (اقتصاد کلان)، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۳، چاپ یازدهم، ص۱۰۸.

تا پایان دهه ۱۹۵۰، اقتصاد کینزی با الگوی IS-LM شناخته می‌شد. دستگاه تحلیلی IS-LM در متون آموزشی اقتصاد کلان و مطالعات تجربی جایی برای خود باز کرد؛ اما به هر حال گفته می‌شود که این الگو، دقیقا همان الگویی است که کینز در سر می‌پروراند، نیست؛ زیرا همه ایده‌های محوری و کلیدی کینز به‌طور صریح در آن مشاهده نمی‌شود. در عین حال این الگو، چارچوب مفیدی برای ترکیب بخش حقیقی و پولی اقتصاد، به‌عنوان مکمل نظریه درآمد–مخارج ارائه کرد.
شاید مزیت اصلی این الگو و دلیل اینکه این الگو، هنوز در اقتصاد کلان میانه، یک الگوی استاندارد تلقی می‌شود، این است که به‌لحاظ مفهومی ساده است و در عین حال، نگرش‌های خوبی در مورد سیاست‌های رایج، ارائه می‌دهد.
[۵] شاکری، عباس، اقتصاد کلان نظریه‌ها و سیاست‌ها، تهران، پارس نویسا، ۱۳۸۷، چاپ اول، ج۱، ص۲۳۳.



منحنی IS مکان هندسی ترکیباتی از نرخ بهره (r) و در آمده ملی (y) است که در آن، بازار کالا در تعادل است. به‌عبارت دیگر، منحنی IS یک منحنی نزولی است که به ازای هر نرخ بهره، درآمد تعادلی بازار کالا را نشان می‌دهد؛ که حاکی از رابطه معکوس بین نرخ بهره و درآمد تعادلی است (شرط تعادل بازار کالا: تقاضای کل برای کالا و خدمات=عرضه کل کالاها و خدمات).
[۶] رحمانی، تیمور، اقتصاد کلان، تهران، برادران، ۱۳۸۴، چاپ نهم، ج۱، ص۱۴۶.



منحنی LM مکان هندسی ترکیباتی از نرخ بهره (r) و درآمد ملی (y) است که در آن بازار پول در تعادل است. به‌عبارت دیگر برای حفظ تعادل بازار پول بین سطح درآمد ملی و نرخ بهره رابطه‌ای مستقیم دارد که اصطلاحا به آن منحنی LM می‌گویند. (شرط تعادل بازار پول: تقاضای حقیقی پول=عرضه حقیقی پول)
[۷] رحمانی، تیمور، اقتصاد کلان، تهران، برادران، ۱۳۸۴، چاپ نهم، ج۱، ص۱۶۲.



برای بحث پیرامون دو بازار پول و محصول، دو نمودار هندسی به‌دست آوردیم. یکی از آن‌ها زوج‌های تعادلی y (درآمد ملی) و r (نرخ بهره) در بازار محصول را بیان می‌کند (منحنی IS) و دیگری زوج‌های تعادلی y و r در بازار پول (منحنی LM) را ارائه می‌دهد. با قرار دادن این‌دو منحنی (IS و LM) در کنار هم و در یک فضای دوبعدی، می‌توانیم از نقطه تقاطع آن‌دو، زوج مرتب واحدی از y و r که هر دو بازار را به‌طور همزمان در تعادل نگه می‌دارد، به‌دست آوریم.
اگر زوج مرتب نرخ بهره و درآمد در نمودار ترسیم‌شده در موقعیت y ۰، r ۰ باشد هردو بازار (کالا و پول) در تعادل بوده و هیچ دلیلی ندارد، که بخواهند از این موقعیّت دور شده و تغییر نمایند. منظور از موقعیّت تعادلی، موقعیتی است که وقتی متغیرها در آن استقرار یافتند، دلیلی ندارد که از آن جدا شوند، مگر اینکه نیروی مؤثر دیگر آن‌ها را وادار کند.
[۸] برانسون، ویلیامف تئوری و سیاست‌های اقتصاد کلان، عباس شاکری، تهران، نی، ۱۳۸۸، چاپ سیزدهم، ص۹۷-۹۸.

الگوی IS-LM


سیاست‌های پولی و مالی و انتقال منحنی‌های IS و LM عبارت هست از:

۶.۱ - سیاست مالی

اصطلاحا تغییر مخارج دولتی یا مالیات‌ها و پرداخت‌های انتقالی به‌منظور تحت تاثیر قرار دادن تولید و درآمد ملی را سیاست مالی می‌نامند.
[۹] رحمانی، تیمور، اقتصاد کلان، تهران، برادران، ۱۳۸۴، چاپ نهم، ج۱، ص۱۲.
تغییر هرکدام از این موارد، سبب تغییر در وضع بودجه و وضع مالی دولت می‌شود.
چراکه تغییر مخارج دولت و پرداخت‌های انتقالی به‌معنای تغییر پرداخت‌های دولت و تغییر مالیات‌ها به‌معنی تغییر دریافت‌های دولت است. هرگاه دولت، مخارج خود را افزایش دهد، مالیات‌ها را کاهش دهد یا پرداخت‌های انتقالی را افزایش دهد، اصطلاحا گفته می‌شود که دولت سیاست مالی انبساطی اجرا کرده است. از طرف دیگر، هرگاه دولت، مخارج خود را کاهش دهد یا مالیات‌ها را افزایش دهد یا پرداخت‌های انتقالی را کاهش دهد، اصطلاحا گفته می‌شود که دولت سیاست مالی انقباضی اجرا کرده است.
[۱۰] دادگر، یدالله و تیمور رحمانی، مبانی و اصول علم اقتصاد، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲، چاپ سوم، ص۲۷۵.

اگر یک سیاست مالی انبساطی، مثل افزایش هزینه‌های دولت اعمال گردد آنگاه درآمد ناخالص ملی (y) نیز افزایش می‌یابد. (خالص صادرات+هزینه‌های دولت+سرمایه‌گذاری+مصرف خانوارها=تولید ناخالص ملی). با افزایش خریدهای دولت در صورت ثابت بودن مقدار حقیقی پول، تقاضا برای پول افزایش می‌یابد و درنتیجه در این رهگذر نرخ بهره (r) افزایش می‌یابد. مشاهده می‌شود که سیاست مالی انبساطی، منجر به افزایش نرخ بهره و درآمد ناخالص ملی به‌طور همزمان می‌شود و سیاست مالی انقباظی نیز اثر معکوس سیاست مالی انبساطی بر متغیرهای مذکور می‌گذارد.
از لحاظ نموداری، در الگوی IS-LM سیاست‌های مالی، سبب انتقال منحنی IS و در نتیجه موجب تغییر نقطه تعادل از (y ۰، r ۰) به ترکیبی دیگر از نرخ بهره و درآمد می‌شوند. به‌طوری‌که سیاست مالی انبساطی موجب انتقال منحنی IS به بالا و راست (درنتیجه افزیش در y و r) و سیاست مالی انقباضی موجب انتقال منحنی IS به پایین و چپ (در نتیجه کاهش r و y) می‌شود. در شکل زیر اعمال سیاست مالی انبساطی به‌صورت انتقال از نقطه e ۰ به e ۲ نشان داده شده است.
[۱۱] برانسون، ویلیامف تئوری و سیاست‌های اقتصاد کلان، عباس شاکری، تهران، نی، ۱۳۸۸، چاپ سیزدهم، ص۱۱۳-۱۰۷.


۶.۲ - سیاست پولی

سیاست پولی، مجموعه تدابیری است که بانک مرکزی برای تغییر در حجم پول و نقدینگی در راستای تثبیت اوضاع اقتصادی اعمال می‌کند. بانک مرکزی، این موضوع را از طریق مجموعه ابزاهایی انجام می‌دهد، که به ابزارهای سیاست پولی مشهورند. سیاستی که از سوی بانک مرکزی اتخاذ می‌شود و منجر به افزایش حجم پول می‌گردد، سیاست پولی انبساطی و سیاستی که منجر به کاهش حجم پول یا نقدینگی می‌شود را سیاست پولی انقباضی می‌گویند.
[۱۲] دادگر، یدالله، تاریخ تحولات‌اندیشه اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۳۰۰.

سیاست‌های پولی، اثر خود را بر منحنی LM می‌گذارند. به‌طوری که تغییرات سیاست‌های پولی (تغییر حجم حقیقی پول)، منحنی LM را در امتداد منحنی IS ثابت منتقل نموده و موجب تغییر نرخ بهره (r) و محصول تعادلی تقاضا شده (y) می‌شود. به‌طور کلی سیاست پولی انبساطی سبب انتقال منحنی LM به راست و پایین (در نتیجه افزیش در y و r) می‌شود. در شکل زیر، به‌صورت انتقال از نقطه e ۰ به e ۲ نشان داده شده است و سیاست پولی انقباضی سبب انتقال منحنی LM به پایین و چپ (در نتیجه افزیش در y و r) می‌شود. البته سیاست‌های درآمدی (افزایش مصرف یا سرمایه‌گذاری) نیز تاثیر مشابه سیاست‌های مالی انبساطی را دارند.
[۱۳] برانسون، ویلیامف تئوری و سیاست‌های اقتصاد کلان، عباس شاکری، تهران، نی، ۱۳۸۸، چاپ سیزدهم، ص۱۲۴-۱۲۱.

الگوی IS-LM


به‌طور کلی، تمامی نقاط روی منحنی IS بیانگر تعادل بازار کالا هستند. همچنین در تمامی نقاط روی منحنی LM، بازار پول در تعادل است. در نقاط سمت چپ و پایین منحنی IS اضافه تقاضا در بازار کالا و در نقاط سمت راست و بالای منحنی IS اضافه عرضه در بازار کالا وجود دارد. در نقاط سمت راست و پایین LM اضافه تقاضا در بازار پول وجود دارد و در نقاط سمت چپ و بالای محنی LM اضافه عرضه در بازار پول وجود دارد.
بنابراین در الگوی IS-LM چهار ناحیه عدم‌تعادل وجود دارد. در ناحیه (۱) در بازار محصول، و در بازار پول مازاد عرضه وجود دارد. در ناحیه (۲) در بازار محصول مازاد عرضه و در بازار پول مازاد تقاضا وجود دارد. در ناحیه (۳) در بازار محصول مازاد تقاضا و در بازار پول نیز مازاد تقاضا وجود دارد. در ناحیه (۴) نیز در بازار محصول، مازاد تقاضا و در بازار پول، مازاد عرضه وجود دارد.
[۱۴] رحمانی، تیمور، اقتصاد کلان، تهران، برادران، ۱۳۸۴، چاپ نهم، ج۱، ص۱۵۳-۱۷۱.

الگوی IS-LM


اقتصاددانان به الگوی IS-LM نقدهایی را وارد کرده‌اند که برخی از آنها عبارتند از:
[۱۵] شاکری، عباس، اقتصاد کلان نظریه‌ها و سیاست‌ها، تهران، پارس نویسا، ۱۳۸۷، چاپ اول، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۷.

این الگو، یک الگوی ایستا است نه پویا. این امر، بدان معناست که آینده را تنها با فرض نااطمینانی می‌توان مطرح کرد و الگوی IS-LM به‌طور مبنایی فرمولی برای وضعیت آینده اجزای الگو ندارد.
این الگو، بخش‌های حقیقی و مالی را کاملا از هم جدا کرده است. این کار، ممکن است برای مواردی صحیح باشد، اما به‌طور دقیق، دنیای واقعی را توصیف نمی‌کند. بازار پول و کالا به‌طور جدایی‌ناپذیر به هم مرتبطند. این الگو را برون‌زا است؛ در حالی‌که پول جنبه‌های درون‌زا هم دارد.
این الگو، طرف عرضه را به حساب نمی‌آورد و در مورد چگونگی تعیین قیمت‌ها و دستمزدها بحثی نمی‌کند. اما با توجه به تمامی ایرادهای وارد شده، نباید تصور کرد که این الگو، الگوی مناسب و خوبی نیست؛ بلکه در چارچوب محدودیت‌هایی که دارد، یک ابزار تحلیلی بسیار مناسبی است. دنیای واقعی با پیچیدگی‌هایی که دارد، بدون ساده‌سازی قابل توصیف در قالب الگو نیست.
این الگو، درواقع توانسته است با چارچوب بسیار ساده، دنیای واقعی را به‌طور صحیح سازده‌سازی کند. البته باید به محدودیت‌های آن هم توجه داشت و در هر شرایطی از آن استفاده نکرد. اصولا نه تنها در علوم اجتماعی بلکه در علوم طبیعی نیز الگوها با محدودیت همراه هستند و برای قلمرو محدودی طراحی می‌شوند و باید در قملرو خودشان از آن‌ها استفاده کرد. لذا ترسیم یک چارچوب وسیع‌تر و نقد الگو در آن چارچوب وسیع کار صحیحی نیست.


۱. Deepashree & Vanita Agarwal، Macroeconomics، Publisher: Tata McGraw Hill، ۲۰۰۷، p۳-۱.
۲. شاکری، عباس، اقتصاد کلان نظریه‌ها و سیاست‌ها، تهران، پارس نویسا، ۱۳۸۷، چاپ اول، ج۱، ص۲۳۳.
۳. دادگر، یدالله، تاریخ تحولات‌اندیشه اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۴۷۴-۴۷۵.
۴. تقوی، مهدی، اصول علم اقتصاد ۲ (اقتصاد کلان)، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۳، چاپ یازدهم، ص۱۰۸.
۵. شاکری، عباس، اقتصاد کلان نظریه‌ها و سیاست‌ها، تهران، پارس نویسا، ۱۳۸۷، چاپ اول، ج۱، ص۲۳۳.
۶. رحمانی، تیمور، اقتصاد کلان، تهران، برادران، ۱۳۸۴، چاپ نهم، ج۱، ص۱۴۶.
۷. رحمانی، تیمور، اقتصاد کلان، تهران، برادران، ۱۳۸۴، چاپ نهم، ج۱، ص۱۶۲.
۸. برانسون، ویلیامف تئوری و سیاست‌های اقتصاد کلان، عباس شاکری، تهران، نی، ۱۳۸۸، چاپ سیزدهم، ص۹۷-۹۸.
۹. رحمانی، تیمور، اقتصاد کلان، تهران، برادران، ۱۳۸۴، چاپ نهم، ج۱، ص۱۲.
۱۰. دادگر، یدالله و تیمور رحمانی، مبانی و اصول علم اقتصاد، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲، چاپ سوم، ص۲۷۵.
۱۱. برانسون، ویلیامف تئوری و سیاست‌های اقتصاد کلان، عباس شاکری، تهران، نی، ۱۳۸۸، چاپ سیزدهم، ص۱۱۳-۱۰۷.
۱۲. دادگر، یدالله، تاریخ تحولات‌اندیشه اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۳۰۰.
۱۳. برانسون، ویلیامف تئوری و سیاست‌های اقتصاد کلان، عباس شاکری، تهران، نی، ۱۳۸۸، چاپ سیزدهم، ص۱۲۴-۱۲۱.
۱۴. رحمانی، تیمور، اقتصاد کلان، تهران، برادران، ۱۳۸۴، چاپ نهم، ج۱، ص۱۵۳-۱۷۱.
۱۵. شاکری، عباس، اقتصاد کلان نظریه‌ها و سیاست‌ها، تهران، پارس نویسا، ۱۳۸۷، چاپ اول، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۷.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «الگوی IS-LM»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۱/۱۷.    






جعبه ابزار