الم (کلام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
الم در مقابل
لذت، دردی که در
دنیا و
آخرت بر
انسان و
حیوان وارد میشود.
الم در مقابل
لذت، دردی که در
دنیا و
آخرت بر
انسان و
حیوان وارد میشود. این
واژه،
عربی و جمع آن آلام به معنای
درد و یا درد
شدید است.
الم در اصطلاح
متکلمان و
فیلسوفان امری است که موجود زنده آن را احساس و در پی آن طبعش از آن گریزان و
متنفر میشود.
بحث الم در
فلسفه و
کلام، دارای پیشینه کهن میباشد. حکمای
یونان باستان سالها پیش از
میلاد در چرایی وجود
شرور در عالم بحث کردهاند.
زیرا آلام از مصادیق شرورند
فلاسفه، در ضمن بحث
معقولات عشر (کیفیات نفسانی) و شرور و لذات از الم نیز سخن به میان آوردهاند
متکلمان اسلامی نیز در فصل جداگانهای زیر عنوان الم یا آلام و اعواض بعد از مباحث
توحید،
عدل و
لطف از جهات مختلف درباره الم بحث کردهاند.
اهمیت، ضرورت و جایگاه مبحث آلام در میان سایر مباحث کلامی و
الاهیات بالمعنی الاخص از آنجا روشن میگردد، که به نظر برخی
فرقههای کلامی، متکلمان و فیلسوفان
دین، وجود
شرور و آلام در عالم با توحید، عدل،
حکمت،
علم،
قدرت و خیرخواه بودن
خداوند نمی سازد؛ چگونه میشود خدایی با صفات یاد شده وجود داشته باشد و در عین حال شمار فراوانی از انسانها و حیوانات با آلام دست و پنجه نرم کنند؟!
بحث الم با سایر مباحث کلامی، مانند
قاعده حسن و قبح عقلی،
قاعده لطف،
اصلح،
انتصاف،
اعواض و... نیز ارتباط دارد
زیرا
تقسیم آلام به
حَسن و قبیح آن گاه درست است که ذاتی بودن حُسن و قبح امور را پذیرفته باشیم
و نیز آلام الهی در صورتی قابل توجیه است و با ساحت کبریایی تناسب دارد که عادلانه، حکیمانه و منصفانه باشد. رابطههای یاد شده بر اهمیت بحث آلام میافزاید.
در پاسخ
شبهات کلامیِ ناشی از وجود آلام، ابتدا به
تبیین چیستی و حقیقت الم پرداخته شده است؛ برخی از فیلسوفان، الم را امر وجودی میدانند و وجودی بودن آن را
بدیهی و
وجدانی و بی نیاز از
دلیل دانستهاند.
برخی دیگر اگر چه الم را امر وجودی میدانند، ولی وجودی بودن آن را بدیهی ندانستهاند، بلکه دلیل اقامه کردهاند و آن این که «الم نوعی از ادراک است و ادراک
امر وجودی است».
عدهای دیگر به کلی منکر وجودی بودن الم شده و آن را امر عدمی میدانند. این گروه میگویند: اگر چه الم نوعی از ادراک است، اما ادراک امر منافی است، از آنجا که وجود هر چیزی عین
ماهیت آن چیز است و نیز
علم به هر شیء عین
معلوم بالذات میباشد، پس الم امر عدمی است
اگر الم امری وجودی باشد تقابلش با
لذت تقابل تضاد خواهد بود و اگر عدمی باشد تقابل بین آن دو، از قبیل
تقابل عدم و ملکه خواهد بود، زیرا لذت امر وجودی است.
کسانی که الم را از کیفیات نفسانی و از
سنخ ادراک میدانند آن را به
حسی،
خیالی و
عقلی تقسیم کردهاند.
الم گاهی از جانب خداست، گاهی از جانب
انسان و گاهی از طرف
حیوان بر اساس شواهد دینی، تاریخی و حسی، آلام الهی تنها شامل حال
کافران، گنهکاران و مکلفان نمیشود، بلکه دامنگیر
مؤمنان،
دیوانگان، اطفال و حیوانات نیز میشود
بنابراین آلام الهی به
ابتدائی و
استحقاقی تقسیم میشود.
آلام اُخروی استحقاقی است، زیرا در آن جا
تکلیف نیست. اگر تکلیف نبود
لطف و دادن عوض معنا ندارد، تا آلام ابتدایی معنا پیدا کند.
متکلمان، در چرایی و
حُسن و قبح آلام دنیوی اختلاف دارند
شرح المواقف فی علم الکلام، ج۶، ص۱۳۴؛.
ثنویه کسانی که به دو
خالق و خدای
نور و
ظلمت اعتقاد دارند و
مجوس پیروان
زرتشت همه آلام را از هر فاعلی که صادر بشود
زشت میدانند و به همین جهت میگویند خدای آلام و
شرور غیر از خدای لذات وخیرات است
به جز ثنویها و مجوسیها گروههای کلامی دیگر، برخی از آلام را حَسَن و برخی دیگر را
قبیح میدانند، اما در دلیل یا دلایل خوب و بد بودن آن اختلاف دارند.
تناسخیه که
معاد و
آخرت را قبول ندارندو
بکریه پیروان
بکر بن زیاد، معاصر
واصل بن عطا ـ میگویند: تنها دلیل نیکو بودن آلام، استحقاق است. به عقیده آنان اگر مُولَم و درد کشیده سزاوار
درد و
رنج بوده است، درد و رنج او خوب است، در غیر این صورت بد است.
تناسخی و بکری، اگر چه در وجه
حُسن و قُبح آلام مکلفان اتفاق نظر دارند، ولی در توجیه نیکو بودن اطفال، حیوانات و بهطور کلی هر کسی که استحقاق «اَلَم» در حق آنها معنا نداشته باشد با هم
اختلاف دارند.
تناسخیه آلام اطفال و غیر مکلفان و حیوانات را بر اساس تناسخ توجیه میکند و میگوید: ارواح بچههای غیر
بالغ و حیوانات بلا دیده و
اذیت شده پیش از اینکه در ابدان و قالبهای فعلی
منتقل بشوند، در بدنهای دیگر
مستحق آن بودهاند، ولی به دلایلی درد و عذاب را در قالبهای فعلی احساس میکنند.
بکری، توجیه تناسخی را نپذیرفته و میگوید: اطفال و حیوانات احساس درد نمیکنند!.
هـر چنـد تناسخـی و بکـری به
زعم خـودشان، آلام اطفـال و حیـوانات را تـوجیـه کـردهانـد، اما آلام معصـومان (علیهمالسلام) و هـر کسـی که استحقاق آن را ندارد غیر از اطفال و حیـوانات به عقیده اینها چه دلیل میتواند داشته باشد؟
اشاعره میگویند: اگر الم ابتدایی از جانب
خداوند باشد زیباست و اگر از جانب غیر خدا باشد
زشت، زیرا همه چیز از جمله
انسان و
حیوان،
ملک خدا و
متعلق به اوست و
تصرف در
ملک خود به هر صورت که باشد از ناحیه مالک الهی
جایز و
شایسته است. «هر چه آن خسرو کند شیرین بود».
بنابراین، آلام ابتدایی خداوند بدون دادن عِوض به مولَم
ظلم نیست
وبیهوده و نکوهیده نیز نخواهد بود، چون کارهای خداوند دارای
غرض و
هدف نیست، حُسن و قبح هم
شرعی است، نه
عقلی و نیز
انسان استحقاق پیدا نمیکند و
لطف هم بر خدا
واجب نیست.
با توجه به اینکه حُسن و قبح عقلی است، نه شرعی و افعال الهی دارای
غایت و هدف بوده لطف بر خدا نیز
واجب است و....
دیدگاه
اشاعره دور از
صواب است.
عدلیه امامیه و
معتزله وجه حُسن و قبح آلام را در استحقاق و عدم آن
منحصر نکرده و فاعل آلام را نیز ملاک زیبایی و زشتی آن ندانسته و وجوه دیگری بیان میکنند. از دیدگاه ایشان، آلام مذموم، تنها از فاعل انسانی صادر میشود، ولی آلام پسندیده هم از فاعل الهی و هم از فاعل انسانی سر میزند.
آلامی که از انسان صادر میشود در صورتی نیکوست که:
الف) مولَم مستحق و سزاوار آن باشد.
ب) با ایجاد الم از
زیان بزرگ تر از آنکه متوجه درد دیده است، جلوگیری شود؛
ج) در مقابل آلام، چند برابر عوض به مولَم بدهد که اگر
مخیر بشود، تحمل آلام را به خاطر رسیدن به عوض مورد نظر برگزیند؛
د) در مقام
دفاع از جان خود باشد.
هـ) به
اجازه و
دستور خدا باشد، مثل
سر بریدن حیوان قربانی.
اگر آلام انسانی به انگیزههای بالا نباشد، زشت خواهد بود.
وجوه یاد شده اگر احتمالی و غیر
یقینی هم باشد در حُسن آلام کفایت میکند.
آلام الهی اگر اخروی باشد وجه حسن آن جز
استحقاق، چیزی دیگری نخواهد بود، زیرا لطف در آنجا معنا ندارد. اگر دنیوی باشد یا استحقاقی است، مانند آلام گنهکاران، یا ابتدائی نظیر آلام اطفال،
مجانین،
اولیاء الله و
معصومان (علیهمالسلام).
اگر آلام الهی استحقاقی باشد دلیل خوب بودن آن، همان استحقاق است و عوض ندارد؛ اعواض اگر ابتدایی باشد در وجه حُسن آن
اختلاف است.
عباد بن سلیمان عِبرتِ (لطف) تنها را دلیل نیکو بودن میداند. اگر مولَم غیر
مکلف باشد برای مکلفان مایه عبرت است. اگر مکلف غیر مستحق باشد، برای خود او و دیگران درس عبرت است. بنابراین به
عقیده وی اگر آلام ابتدایی خداوند سبب عبرت نباشد،
قبیح خواهد بود، هر چند عوض داشته باشد.
ابوعلی جبائی می گوید: وجه حُسن آلام ابتدایی خداوند دادن عوض در مقابل آن است، اگر چه جنبه عبرت گیری نداشته باشد.
امامیه،
ابوهاشم جبائی و
قاضی عبدالجبار عبرت
(لطف و
مصلحت) و عوض چند برابر را با هم دلیل حُسن آلام ابتدایی خداوند میدانند و میگویند: هر کدام به تنهایی نمیتواند دلیل حُسن باشد زیرا عوض را
خدا میتواند بدون
ایجاد درد عطا نماید. و لطف بدون عوض ممکن است موجب
ظلم شود. لطف بودن، آلام را از عبث بودن و عوض
مضاعف آن را از
ظلم بودن بیرون میکند.
ملل
ونحل، ج۱، ص۳۳۰، کشف المراد، محقق وتعلیق: آیت اللّه حسن زاده آملی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۷.
منابع
• اشراق اللاهوت فی شرح الیاقوت، حسینی، عبیدلی، سیدعمیدالدین، ۷۵۴هـ، محقق: علی اکبر ضیائی، نشر میراث مکتوب، تهران ۱۳۱۸هـ.
• اصول الدین، بغدادی، عبدالقاهر ابومنصور، ۴۲۹هـ، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۰۱هـ.
• الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد، طوسی، شیخ ابوجعفر، ۴۶۰هـ، مکتبه جامع چهلستون، تهران، ۱۴۰۰.
• اوائل المقالات فی المذاهب والمختارات، مفید، تعلیق شیخ الاسلام زنجانی، انتشارات
حامدی، بی تا، قم.
• تقریب المعارف فی الکلام، حلبی، تقی الدین ابوالصلاح، ۴۴۷هـ، محقق رضا استادی، بی جا، ۱۴۰۴هـ.
• تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، باقلانی، قاضی ابوبکر، ۴۰۳هـ، محقق: عمادالدین
احمد حیدر، مؤسسة الکتب الثقافیه، بیروت، ۱۴۱۴.
• التوحید، صدوق، ابن بابویه، ۳۸۱هـ، سید هاشم حسینی تهرانی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم.
• الحکمة المتعالیه، شیرازی، صدرالدین
محمد، ۱۰۵۰هـ، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۹۸۱م.
• الذخیرة فی علم الکلام، سید مرتضی، ۴۳۶هـ، محقق سید
احمد حسینی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۱هـ.
• شرح الاشارات والتنبیهات، طوسی، خواجه نصیرالدین، ۶۷۲هـ، النشر البلاغه، قم، ۱۳۷۵.
• شرح الاصول الخمسه، معتزلی، قاضی عبدالجبار، انتشارات وهبة، مصر، ۱۳۸۴ق.
• شرح جمل العلم والعمل، محقق یعقوب جعفری مراغی، دارالاسوة، قم، ۱۴۱۴هـ.
• شرح المقاصد، تفتازانی، سعدالدین، منشورات شریف رضی، قم.
• شرح المواقف فی علم الکلام، جرجانی، میرسید شریف، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۲ق.
• شفا (الالهیات، ابن سینا، حسین، ۴۲۸هـ، محقق: الاب القنواتی وسعید زاید، وزارة الثقافة والارشاد الجمهوریة، العربیة المتحدة.
• طبقات المعتزله، ابن مرتضی،
احمد، دارالمنتظر، بیروت، ۱۴۰۹.
• عقل و اعتقاد دینی، پترسون، مایکل، مترجم:
احمد نراقی و
احمد سلطانی، انتشارات طرح نو، تهران، ۱۳۷۹ش.
• العین، فراهیدی، خلیل
بن احمد، ۱۷۵، اعداد وتعلیق محمدحسن بکالی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۴.
• قواعد المرام فی علم الکلام، بحرانی، ابن میثم، کمال الدین، ۶۹۹، مکتبة المرعشی العامه، قم، ۱۳۱۷هـ.
• کشف المراد، محقق وتعلیق: آیت اللّه حسن زاده آملی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۷.
• گوهر مراد، لاهیجی، ملاعبدالرزاق فیاض، ۱۰۷۲، تصحیح مؤسسه امام صادق (علیهالسلام)، وزارت فرهنگ و ارشاد، تهران، ۱۳۷۲ لسان العرب، ابن منظور،
محمد بن مکرم، ۷۱۱، دارصادر، بیروت.
• المسامرة بشرح المسایرة فی علم الکلام، ابن همام، کمال، ۸۶۱، مصر، ۱۳۱۷.
• المطالب العالیة من العلم الالهی، رازی، فخرالدین، ۶۰۶هـ، محقق دکتر
احمد حجازی، دارالکتب العربی، بیروت، ۱۴۰۷.
• المغنی فی أبواب التوحید والعدل، همدانی، عبدالجبار، تحقیق الدکتور محمودمحمد قاسم، دار الکتب، بیروت، ۱۳۸۲ق.
• المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، ۵۰۲هـ، محقق:
محمد سید گیلانی، دارالمعرفه، بیروت.
• مقالات الاسلامیین، اشعری، ابوالحسن، ۳۳۰هـ، محقق:
محمد محیی الدین عبدالحمید، مکتبة النهضة المصریه، قاهره، ۱۳۶۹.
• الملل
والنحل، شهرستانی،
محمد بن عبدالکریم، ۵۴۸هـ، محقق محمدعبدالقادر فاضل، المکتبة العصریه، بیروت، ۱۴۲۱.
• المنقذ من التقلید، حمصی، رازی، سدیدالدین،
محمود، اوائل قرن۷، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۲هـ.
• المواقف فی علم الکلام، ایجی، قاضی عضدالدین، عبدالرحمن، ۷۵۶هـ، مصر، ۱۳۱۷.
• نهایة الاقدام فی علم الکلام، شهرستانی، عبدالکریم، مکتبة الثقافیة الرضیة.
• نهایة الحکمة، طباطبایی، محمدحسین، ۱۴۰۲هـ، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۴.
• نهج الحق وکشف الصدق، حلی، حسن
بن یوسف، ۷۲۶، تعلیق فرج اله۲ حسنی، دارالکتاب اللبنانی، بیروت.
دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق علیهالسلام، برگرفته از مقاله «الم»، شماره ۶۷