اعدام در اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسلام مانند دیگر
شرایع الهی اعدام مجرمان را در مواردی
خاص جایز و گاهی
واجب شمرده است، ضمن اینکه اعدام انسانها را بدون اینکه مرتکب
جرم و فسادی در
زمین شده باشند
حرام و گناهی عظیم میداند.
جرمهای مستحق اعدام در اسلام عبارت است از:
مجازات کسی که نفس محترمی را بکشد اعدام است: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ القِصاصُ فِی القَتلَی»
افزون
بر آیات مذکور، آیات دیگری نیز بهطور خاص یا
بر وجه عموم،
بر جواز اعدام قاتل نفس محترم دلالت دارد؛ از جمله آیاتی که ولیّ مقتول را
بر جان قاتل، مسلط دانسته است: «مَن قُتِلَ مَظلومًا فَقَد جَعَلنا لِوَلیِّهِ سُلطنًا»،
آیاتی که مقابله به مثل را جایز شمرده است: «فَمَنِ اعتَدی عَلَیکُم فاعتَدوا عَلَیهِ بِمِثلِ مَا اعتَدی عَلَیکُم»،
مفهوم آیاتی که دلالت
بر حرمت قتل انسانهایی دارد که مرتکب قتل نشدهاند: «مَن قَتَلَ نَفسًا بِغَیرِ نَفس اَو فَساد فِی الاَرضِ فَکَاَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعًا»
و آیاتی که کشتن انسانها را به
حق ، از حکم کلی
حرمت قتل نفس محترم
استثنا کرده است: «لا تَقتُلُوا النَّفسَ الَّتی حَرَّمَاللّهُ اِلاّ بِالحَقِّ»
از نظر اسلام در جواز اعدام قاتل برابری
قاتل و مقتول در
حریت و
رقیّت و
زن و
مرد بودن
شرط است: «الحُرُّ بِالحُرِّ والعَبدُ بِالعَبدِ والاُنثی بِالاُنثی»
و اعدام قاتل
واجب نبوده، بلکه حقی است که خداوند برای اولیای مقتول قرار داده است، از اینرو اگر آنان مایل باشند میتوانند از اعدام قاتل در برابر دریافت
دیه یا بدون گرفتن آن صرف نظر کنند: «فَمَن عُفِیَ لَهُ مِن اَخیهِ شَیءٌ فَاتِّباعٌ بِالمَعروفِ واَداءٌ اِلَیهِ بِاِحسن»
و این حکم تخفیفی از جانب خداست: «ذلِکَ تَخفیفٌ مِن رَبِّکُم ورَحمَةٌ»
و
قرآن به طرفین هشدار میدهد که پس از اعدام قاتل یا بخشش او هیچیک
حق تعرض به دیگری را ندارند: «فَمَنِ اعتَدی بَعدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ اَلیم»
یکی از مجازاتهای
محارب و
مفسد فی الارض در اسلام، اعدام و به
صلیب کشیدن اوست: «اِنَّما جَزؤُا الَّذینَ یُحارِبونَ اللّهَ ورَسولَهُ ویَسعَونَ فِی الاَرضِ فَسادًا اَن یُقَتَّلوا اَو یُصَلَّبوا اَو تُقَطَّعَ اَیدیهِم واَرجُلُهُم مِن خِلف اَو یُنفَوا مِنَ الاَرضِ»
در این
آیه ، افزون
بر اعدام (قتل)، قطع دست و پا و
تبعید نیز برای محارب و مفسد فی الارض آمده است که برخی،
امام و
حاکم اسلامی را مخیّر بین انتخاب یکی از این مجازاتها میدانند؛
اما بسیاری تفاوت مجازاتها را در آیه به تناسب نوع
جرم دانسته و گفتهاند: اعدام برای محارب و مفسدی است که دست به قتل زده باشد و اعدام و تصلیب برای کسی است که افزون
بر قتل، سرقتی نیز انجام داده باشد و قطع دست و پا برای فردی است که تنها سرقت کرده و اگر تنها اقدام به راهبندان و ایجاد ترس کرده باشد مجازاتش تبعید است.
در صورتی که محارب و مفسد فی الارض دستگیر و جرم او نزد حاکم اسلامی یا
قاضی ثابت شود اجرای این مجازاتها مطلقاً واجب است؛ خواه مجرم توبه کند یا نه؛ اما در صورتی که قبل از دستگیری
توبه کند مجازات او ساقط میشود: «اِلاَّ الَّذینَ تابوا مِن قَبلِ اَن تَقدِروا عَلَیهِم فَاعلَموا اَنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحیم»
ارتداد از اسلام از جرمهایی است که مجازات اعدام را در پی دارد. مستند این حکم روایات متعددی است که از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
و
اهل بیت (علیهمالسلام)
وارد شده است. آیه ۵۴
بقره نیز
بر وجود این مجازات در
شریعت موسی (علیهالسلام) اشاره دارد؛ همچنین
قرآن کریم حکم دستگیری و اعدام گروهی از منافقان را در صورتی که
هجرت نکرده و از صف کافران جدا نشوند صادر کرده است: «فَما لَکُم فِی المُنفِقینَ فِئَتَینِ... وَدّوا لَو تَکفُرونَ کَما کَفَروا فَتَکونونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذوا مِنهُم اَولِیاءَ حَتّی یُهاجِروا فی سَبیلِ اللّهِ فَاِن تَوَلَّوا فَخُذوهُم واقتُلوهُم حَیثُ وجَدتُّموهُم»
برخی از مفسران
و فقهای اسلامی
چنین مجازاتی را به جهت ارتداد این گروه دانستهاند.
شأن نزول آیات مذکور نیز که حکایت از آمدن این عده به
مدینه و پذیرش اسلام از سوی آنان و سپس بازگشت به
کفر و
بتپرستی دارد
، این معنا را تأیید میکند؛ همچنین عدهای از مفسران، قتل
مرتد را از موارد قتل به
حق دانستهاند که
قرآن در آیاتی آن را از حکم کلی حرمت
قتل نفس ، استثنا کرده است.
به عقیده
اهل سنت توبه مرتد مطلقا پذیرفته است و اعدام او ساقط میگردد؛
اما امامیه معتقدند توبه
مرتد ملّی پذیرفته است؛ لیکن از
مرتد فطری در صورتی که مرد باشد، پذیرفته نیست و باید اعدام گردد.
از نظر اسلام، مجازات شایعهسازی به قصد ضربه زدن به
اساس نظام اسلامی ،
خیانت به آن و همکاری با
دشمن ، اعدام است: «لَئِن لَم یَنتَهِ المُنفِقونَ والَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ والمُرجِفونَ فِی المَدینَةِ لَنُغرِیَنَّکَ بِهِم ثُمَّ لا یُجاوِرونَکَ فیها اِلاّ قَلیلا
مَلعونینَ اَینَما ثُقِفوا اُخِذوا وقُتِّلوا تَقتیلا»
به نظر مفسران، این افراد، منافقانی بودند که با پخش شایعاتی، مانند اینکه لشکر
قریش در فلان موضع است و قصد تهاجم به مدینه را دارد یا لشکریان
اسلام کشته شدهاند یا
لشکر اسلام شکست خورده است
درصدد ضربه زدن به نظام نو پای اسلامی بودند. برخی نیز گفتهاند: اینان کسانی بودند که با
هدف ایجاد
فتنه و
آشوب ، اقدام به نشر خبرهای
دروغ میکردند؛
همچنین برخی مفسران
مقصود از منافقانی را که در آیات ۸۸-۸۹
نساء حکم دستگیری و اعدام آنان صادر شده است افرادی دانستهاند که در پی جاسوسی به
نفع دشمن و همکاری با آنان بودهاند، افزون
بر این،
قرآن در آیه ۹۱ نساء
به گروه دیگری از منافقان اشاره کرده که با ایجاد رابطه و همکاری با مشرکان در صدد تأمین امنیت خود از ناحیه هر دو گروه (مشرکان و مسلمانان) بودند.
قرآن به مسلمانان دستور میدهد که اگر اینان از تعرض به شما دست برنداشتند و تسلیم شما نشدند و از آزار شما باز نایستادند آنان را هر کجا یافتید بکشید: «سَتَجِدونَ ءاخَرینَ یُریدونَ اَن یَأمَنوکُم ویَأمَنوا قَومَهُم کُلَّ ما
رُدّوا اِلَی الفِتنَةِ اُرکِسوا فیها فَاِن لَم یَعتَزِلوکُم ویُلقوا اِلَیکُمُ السَّلَمَ ویَکُفّوا اَیدِیَهُم فَخُذوهُم واقتُلوهُم حَیثُ ثَقِفتُموهُم واُولئِکُم جَعَلنا لَکُم عَلَیهِم سُلطنًا مُبینا» در شأن نزول این آیه نقل شده که اینان گروهی از مکیان بودند که با آمدن به مدینه، به
ظاهر اسلام را پذیرفتند؛ اما در بازگشت، به کیش سابق خود روی آوردند و بدین وسیله میخواستند از ناحیه مسلمانان و مشرکان در
امان باشند.
به نقلی دیگر، آیه فوق درباره
نعیم بن مسعود فرود آمده که به تبادل اخبار بین پیامبر و مشرکان مشغول بود.
افزون
بر جرمهای فوق، برای جرمهای دیگری نیز مجازات اعدام در نظر گرفته شده است؛ از جمله ادعای
نبوت ،
سبّ رسول خدا و معصومان (علیهمالسلام)،
سحر ،
زنای به عنف ،
زنای با محارم ،
زنای محصنه ،
لواط و تکرار برخی از جرمها؛ از جمله
مساحقه ،
شرب خمر و
سرقت .
در برخی منابع، جرایم مستوجب اعدام بالغ
بر ۲۵
جرم دانسته شده است.
در مقابل موارد فوق که اعدام افراد جایز و گاهی لازم شمرده شده اعدام انسانی که مرتکب قتل نفس محترم یا
فساد مستوجب قتل نشده باشد از نظر اسلام
حرام و گناهی عظیم دانسته شده است: «مَن قَتَلَ نَفسًا بِغَیرِ نَفس اَو فَساد فِی الاَرضِ فَکَاَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعًا»
حرمت اعدام این افراد از آیاتی که از کشتن انسانها جز به حق
نهی کرده نیز استفاده میشود: «لا تَقتُلوا النَّفسَ الَّتی حَرَّمَ اللّهُ اِلاّ بِالحَقِّ»،
بر همین اساس
قرآن کریم اعدام به ناحق برخی انبیای الهی و
عدالت خواهان را از سوی اقوام گذشته مذمت کرده، مرتکبان آن را مستحق عذاب الهی و
حبط اعمال دانسته است: «اِنَّ الَّذینَ... یَقتُلونَ النَّبِیّینَ بِغَیرِ حَقّ ویَقتُلونَ الَّذینَ یَأمُرونَ بِالقِسطِ مِنَ النّاسِ فَبَشِّرهُم بِعَذاب اَلیم اولئِکَ الَّذینَ حَبِطَت اَعملُهُم فِی الدُّنیا والأخِرَةِ وما لَهُم مِن نصِرین»
احکام
القرآن، جصاص؛ اسلام و دفاع اجتماعی؛ بررسی تطبیقی مجازات اعدام؛ البیان فی تفسیر
القرآن؛ تاریخ تمدن، ویل دورانت؛ ترتیب کتاب العین؛ تفسیر القمی؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر نمونه؛ تفسیر نورالثقلین؛ جامعالبیان عن تأویل آی
القرآن؛ جامع عباسی؛ الجامع لاحکام
القرآن، قرطبی؛ جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام؛ الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره؛ حقوق جزای بینالملل (مجموعه مقالات)؛ دایرة المعارف تشیع؛ زبدة البیان فی براهین احکام
القرآن؛ سلسلة الینابیع الفقهیه؛ سنن ابن ماجه؛ شرح المصطلحات الکلامیه؛ صحیح البخاری؛ فرهنگ اصطلاحات و عناوین جزایی؛ الفقه علی المذاهب الاربعه؛ کتاب مقدس؛ کنزالعرفان فی فقه
القرآن؛ کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال؛ لغتنامه؛ مجله تحقیقات حقوقی؛ مجمعالبیان فی تفسیر
القرآن؛ معجم المصطلحات الفقهیة و القانونیه؛ المیزان فی تفسیر
القرآن؛ وسائل الشیعه.
دائرةالمعارف قرآن کریم، مقاله اعدام.