اصل در مفعول فیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصل در "
مفعولفیه"، از مجموعه مباحث "مفعول
فیه" است که به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد از اینرو به خوانندهی محترم توصیه میشود جهت فهم مطالب این نوشتار و شناخت جایگاه و اهمیت عنوان آن به مدخل "مفعول
فیه" و مطالب مذکور در آن مراجعه کند. این مجموعه، سه اصل در مفعول
فیه را بیان کرده و در ضمن هر اصل به تبیین موارد مخالف با آن اصل میپردازد.
در این نوشتار سه اصل در
مفعولفیه را بیان کرده است.
در "مفعول
فیه" اصل بر این است که بعد از عامل خود ذکر شود ولی در مواردی به جهت وجود شرایط و قرائنی در کلام، با این اصل مخالفت شده و "مفعول
فیه" بر عامل خود مقدّم میشود. حکم تقدّم "مفعول
فیه" بر عامل خود بر سه گونه است:
در صورتی که ظرف دارای صدارت باشد تقدّم آن بر عامل،
واجب است؛ مانند: «فَاَینَ تَذهَبونَ ؛
پس به کجا میروید؟» در این
آیه شریفه "اَینَ" اسم
استفهام و دارای صدارت است؛ از اینرو تقدّم آن بر عامل (تَذهَبُونَ) واجب است.
در صورتی که ظرف در کلام "
محصور
فیه" واقع شود تقدّم آن بر عامل
جایز نیست؛ زیرا در صورت تقدم، معنای
حصر از کلام فهمیده نمیشود؛ مانند: «وَ قَالُوا لَن تَمَسَّنَا النَّارُ الَّا اَیَّاماً مَعدُودَةً؛
و گفتند: هرگز
آتش دوزخ، جز چند روزی به ما نخواهد رسید.» در این آیه شریفه "اَیّاماً" مفعول
فیه واقع شده که به جهت رساندن معنای
حصر، متاخر از عامل خود (تَمَسَّنَا) آمده است.
تقدم "مفعول
فیه" بر عامل خود در غیر موارد وجوب و امتناع تقدم، جایز است؛ مانند: «الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دِینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتِی؛
امروز
دین شما را کامل کردم و
نعمت خود را بر شما تمام کردم.» در این آیه شریفه "الیَومَ" مفعول
فیه بوده که بر عامل خود (اَکمَلتُ) مقدّم شده است.
اصل در کاربرد عامل "مفعول
فیه" این است که در کلام ذکر شود اما گاهی با این اصل مخالفت شده و عامل حذف میشود. حکم حذف عامل "مفعول
فیه" بر دو گونه است:
در صورتی که ظرف یکی از امور ذیل واقع شود حذف عامل آن ضروری است:
۱.خبر؛ مانند: «زیدٌ عِندَکَ»؛ در این مثال ظرف (عِندَکَ)، خبر واقع شده و عامل آن (موجودٌ) محذوف است.
۲.
حال؛ مانند: «مررتُ بِزیدٍ عِندَکَ»؛ در این مثال ظرف (عِندَکَ)، حال واقع شده و عامل آن (موجوداً) محذوف است.
۳.
صفت؛ مانند: «مررتُ بِرجُلٍ عِندَکَ»؛ در این مثال ظرف (عِندَکَ)، صفت واقع شده و عامل آن (موجودٍ) محذوف است.
۴.
صله؛ مانند: «جاء الذی عِندَکَ»؛ در این مثال "عِندَکَ" ظرفی است که صله واقع شده و عامل آن (یکون) محذوف است.
۵.
مشتغلعنه ("مشتغلعنه" یا "مشغولعنه" یکی از سه رکن اشتغال و اسم متقدمی است که عامل از عمل در آن رویگردان شده و در غیر آن (مشغولبه) عمل کرده است. جهت فهم بیشتر به اصطلاح "اشتغال" مراجعه شود.)، مانند: «یَومَ الاحد سافرتُ
فیه»؛ در این مثال ظرف (یَومَ)، مشتغلعنه واقع شده و عامل آن (سافرتُ) محذوف است.
نکات ذیل در موارد وجوب حذف عامل قابل توجه است:
۱.در این موارد عامل ظرف از افعال عموم (افعال عموم بر وجود تنها دلالت دارند همچون "استقرّ"، "کان" و "وجد")
یا شبیه آن (شبه فعل از افعال عموم همچون "حاصل"، "ثابت" و "موجود".) است.
۲.ظرف را در موارد وجوب حذف عامل آن، ظرف مستقر (با وجوب حذف عامل در این موارد ضمیر در آنها به ظرف انتقال یافته و در آن استقرار مییابد؛ از اینرو در این حالت ظرف را ظرف مستقر مینامند.)
مینامند.
۳.عامل مقدّر در صله را باید فعل در نظر گرفت اگرچه در غیر آن میتوان عامل را فعل یا شبه فعل در تقدیر گرفت.
حذف عامل "مفعول
فیه" با وجود قرینه در غیر موارد وجوب حذف، جایز است؛
مانند عبارت "یومَ القیامة" در جواب کسی که سؤال کرده است: «متی یجازی الناس؟»؛ در این مثال "یومَ"، مفعول
فیه بوده که عامل آن (یجازی) با وجود قرینه (وقوع در مقام جواب از سوال) حذف شده است.
اصل در کاربرد "مفعول
فیه" این است که در کلام ذکر شود اما گاهی با این اصل مخالفت شده و "مفعول
فیه" حذف میشود. در مواردی با حذف "مفعول
فیه" از کلام، الفاظی از آن نیابت میکنند که در ادامه به آنها اشاره میشود:
الف.مصدری (جانشینی مصدر از ظرف زمان زیاد بوده ولی جانشینی آن از ظرف مکان کمتر است تا آنجا که بعضی این جانشینی را سماعی دانستهاند.)
که ظرف محذوف به آن اضافه شده است؛ مانند: «جِئتُکَ طُلوعَ الشّمسِ»؛ در این مثال "طُلوعَ" مصدری است که مضافالیه ظرف (وقت) بوده که با حذف مضاف، جانشین آن شده است. تقدیر عبارت "جِئتُکَ وَقتَ طُلوعِ الشّمس" میباشد.
ب.لفظی که بر صفتی برای ظرف دلالت دارد؛ مانند: «وَ مَهِّلهُم قَلِیلاً؛
و آنها را کمی مهلت ده.» در این آیه شریفه "قَلِیلاً" صفتی برای ظرف (زمناً) بوده که با حذف
موصوف، جانشین آن شده است. تقدیر عبارت " وَ مَهِّلهُم زمناً قلیلاً" میباشد.
ج.لفظی که بر عدد ظرف دلالت دارد؛ مانند: «سَخَّرَهَا عَلَیهِم سَبعَ لَیَالٍ وَ ثَمَانِیَةَ اَیّامٍ»؛
این تند باد بنیان کن را هفت
شب و هشت
روز پی در پی بر آنها مسلّط ساخت.» در این آیه شریفه "سَبعَ" و "ثَمَانِیَةَ" بر عدد ظرف دلالت داشته که تمییز آن دو به ترتیب دو ظرف " لَیَالٍ" و " اَیّامٍ" میباشد.
د.لفظی که بر کلیّت و یا جزئیّت ظرف دلالت دارد؛ مانند: «تُؤتِی اُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِاِذنِ رَبِّها؛
هر
زمان میوهی خود را به
اذن پروردگارش میدهد.» در این آیه شریفه "کُلّ" لفظی است که به
اسم زمان (حین) اضافه شده و بر کلیّت ظرف (تقدیر عبارت "تُؤتِی اکُلَهَا فی کلّ وقتٍ وقّته الله" بوده است.)
دلالت دارد.
مفعول فیه.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اصل در "مفعول فیه"»، تاریخ بازیابی ۹۵/۶/۱۳.