• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسوه‌های پسندیده (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اسوه‌های پسندیده، همان رسولان اولوالعزم و پیامبران پیشین مانند ( ابراهیم ، اسحاق ، نوح ، یعقوب ، داود ، سلیمان ، ایوب ، یوسف ، موسی ، هارون ، زکریا ، یحیی ، عیسی ، الیاس ، اسماعیل ، الیسع ، یونس و لوط علیهم‌السلام) و امت اسلامی ، حضرت مریم و آسیه هستند؛ و انسان‌ها باید به این بزرگواران ـ در گفتار و کردار ـ تأسی کنند.



آسیه، همسر فرعون ، زنی اسوه برای مؤمنان است:
• «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛ و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه‌اى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش!».

۱.۱ - ایمان آسیه

آسیه هنگامى که اعماق قلبش به نور ایمان روشن شد، از همان لحظه به موسى ایمان آورد. او پیوسته ایمان خود را مکتوم مى‌داشت؛ ولى ایمان و عشق به خدا چیزى نیست که بتوان آن را همیشه کتمان کرد، هنگامى که فرعون از ایمان او باخبر شد بارها او را نهى کرد، و اصرار داشت که دست از دامن آیین موسى ـ علیه‌السلام ـ بردارد، و خداى او را رها کند، ولى این زن با استقامت هرگز تسلیم خواسته فرعون نشد.


ــ ابراهیم ـ عليه‌السلام ـ اسوه‌ای پسندیده برای مؤمنان آخرت‌طلب در توحید و تبری از شرک است:
• «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ؛ براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامى که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غير از خدا مى‌پرستيد بيزاريم؛ ما نسبت به شما کافريم؛ و ميان ما و شما عداوت و دشمنی هميشگى آشکار شده است؛ تا آن زمان که به خداى يگانه ایمان بياوريد! - جز آن سخن ابراهيم که به پدرش (= عمويش آزر) گفت (و وعده داد) که براى تو آمرزش طلب مى‌کنم، و در عين حال در برابر خداوند براى تو مالک چيزى نيستم (و اختيارى ندارم)! - پروردگارا! ما بر تو توکل کرديم و به سوى تو باز گشتيم، و همه فرجام‌ها به‌سوى تو است»!

۲.۱ - ویژگی‌های ابراهیم

از آنجا که قرآن مجید، در بسیارى از موارد. براى تکمیل تعلیمات خود از الگوهاى مهمى که در جهان انسانیت وجود داشته شاهد مى‌آورد، در آیات مورد بحث نیز به دنبال نهى شدیدى که از دوستى با دشمنان خدا در آیات قبل شده، سخن از ابراهیم (علیه السلام) و برنامه او به عنوان پیشواى بزرگى که مورد احترام همه اقوام، مخصوصا قوم عرب، بوده به میان مى‌آورد و مى‌فرماید: ((براى شما در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند، اسوه خوبى وجود داشت)).
ابراهیم (علیه السلام ) بزرگ پیامبران که زندگیش سرتاسر، درس بندگى و عبودیت خدا، جهاد فی سبیل الله، و عشق به ذات پاک او بود، ابراهیم که امت اسلامى از برکت دعاى او، و مفتخر به نام‌گذارى او مى‌باشد، مى‌تواند براى شما سرمشق خوبى در این زمینه گردد.
• «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَمَن يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ؛ (آرى) براى شما در زندگى آنها اسوه حسنه (و سرمشق نيکويى) بود، براى کسانى که امید به خدا و روز قيامت دارند؛ و هر کس سرپيچى کند به خويشتن ضرر زده است؛ زيرا خداوند بى‌نياز و شايسته ستايش است»!
ــ هدایت ابراهیم ـ عليه‌السلام ـ اسوه‌ای برای پیامبر ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ است:
• «وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ؛ اينها دلايل ما بود که به ابراهیم در برابر قومش داديم! درجات هر کس را بخواهيم (و شايسته بدانيم،) بالا مى‌بريم؛ پروردگار تو، حکیم و داناست».
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».


اسحاق ـ عليه‌السلام ـ پیامبری شاخص و اسوه برای اقتداست:
• «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ و اسحاق و یعقوب را به او (= ابراهيم‌) بخشيديم؛ و هر دو را هدایت کرديم؛ و نوح را (نيز) پيش از آن هدايت نموديم؛ و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایوب و يوسف و موسی و هارون را (هدايت کرديم)؛ اين‌گونه نيکوکاران را پاداش مى‌دهيم!

۳.۱ - مراد از آیه

بعضى از مفسران احتمال داده‌اند که داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون، این شش نفر، از پیامبرانى بودند که علاوه بر مقام نبوت و رسالت داراى حکومت و زمام‌دارى نیز بودند و شاید جمله کذلک نجزى المحسنین که بعد از ذکر نام اینها آمده است، به خاطر نیکی‌هاى فراوانى بوده که در دوران حکومت خود بر مردم کردند.
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».


اسماعیل ـ عليه‌السلام ـ پیامبری الهی و اسوه هدایت است:
• «وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ؛ و (هم‌چنين) زکريا و يحيى و عيسى و الياس را؛ همه از صالحان بودند».
• «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا؛ و در اين کتاب (آسمانى) از اسماعيل (نيز) ياد کن، که او در وعده‌هايش صادق، و رسول و پيامبرى (بزرگ) بود»!

۴.۱ - مراد از اسماعیل

مفسرین در اینکه این اسماعیل کیست اختلاف کرده‌اند، بیشتر آنها گفته‌اند که او فرزند ابراهیم خلیل الرحمان است و اگر او را تنها نام برده و از اسحاق و یعقوب نام نبرد، براى این بوده که نسبت به خصوص او عنایت داشته است؛ و بعضى گفته‌اند: اسماعیل بن حزقیل یکى از انبیاى بنى‌اسرائیل است؛ چون اگر فرزند ابراهیم بود، مى‌بایست اسحاق و یعقوب را هم نام مى‌برد.
دلیلى که بیشتر مفسرین براى نظریه خود آورده‌اند ((که به خصوص ‌ اسماعیل عنایت داشته)) حرف صحیحى نیست؛ زیرا اگر چنین بود، جا داشت که نام وى را بعد از نام ابراهیم و قبل از داستان موسى ذکر کند، نه بعد از داستان او.
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».


الیاس ـ عليه‌السلام ـ پیامبری اسوه برای هدایت:
• «وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ؛ و (هم‌چنين) زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را؛ همه از صالحان بودند».
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».


الیسع ـ عليه‌السلام ـ شخصیتی برجسته و اسوه هدایت است:
• «وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ؛ و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را؛ و همه را بر جهانيان برترى داديم».

۶.۱ - بیان آیه

ظاهر آیه این است که مراد از اسماعیل همان فرزند ابراهیم (علیهالسلام) و برادر اسحاق است. ((یسع)) به فتح یا و سین بر وزن ((اءسد)) و به قرائتى دیگر (( لیسع)) بر وزن (( ضیغم)) اسم یکى از انبیاى بنى اسرائیل است. قرآن کریم در این آیه و همچنین در آیه ((و اذکر اسمعیل و الیسع و ذا الکفل و کل من الاخیار)) نام او را با اسماعیل ذکر فرمود؛ و اما اینکه این پیغمبر در چه زمانى مى‌زیسته و خاطرات زندگیش چه بوده؟ قرآن چیزى از آن را بیان نکرده است.
ملاک تفصیل و برترى انبیا علیهم‌السلام بر دیگر مردم، داشتن هدایت فطرى و بهره‌مندى از هدایت خاص و بى‌واسطه الهى است.
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».


امت اسلام، امتی معتدل، و اسوه‌ای برای همه مردم است:
وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ؛ همان‌گونه (که قبله شما، يک قبله ميانه است) شما را نيز، امت ميان‌ه‌اى قرار داديم (در حد اعتدال، ميان افراط و تفريط؛) تا بر مردم گواه باشيد؛ و پيامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبله‌اى را که قبلا بر آن بودى، تنها براى اين قرار داديم که افرادى که از پيامبر پيروى مى‌کنند، از آنها که به جاهلیت باز مى‌گردند، مشخص شوند. و مسلماً اين حکم، جز بر کسانى که خداوند آنها را هدايت کرده، دشوار بود. (اين را نيز بدانيد که نمازهاى شما در برابر قبله سابق، صحيح بوده است؛) و خدا هرگز ايمان (= نماز) شما را ضايع نمى‌گرداند؛ زيرا خداوند، نسبت به مردم، رحيم و مهربان است».


ــ انبیای اولواالعزم، اسوه شکیبایی برای محمد ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ است:
• «فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ؛ پس صبر کن آن‌گونه که پیامبران «اولوا العزم» صبر کردند، و براى (عذاب) آنان شتاب مکن! هنگامى که وعده‌هايى را که به آنها داده مى‌شود ببينند، احساس مى‌کنند که گويى فقط ساعتى از يک روز (در دنیا) توقف داشتند؛ اين ابلاغى است براى همگان؛ آيا جز قوم فاسق هلاک مى‌شوند»؟!

۳.۱ - مراد از آیه

این آیه تفریع و نتیجه‌گیرى از حقانیت معاد است که هم حجت عقلى بر آن دلالت دارد، و هم خدای سبحان از آن خبر داده، و شک و تردید را از آن نفى کرده است؛ و معنایش این است که تو در برابر انکار این کفار صبر کن، و از اینکه به معاد ایمان نمى‌آورند حوصله به خرج ده، همان‌طور که رسولان اولواالعزم چنین کردند و در طلب عذاب براى آنان عجله مکن که به زودى آن روز را با عذاب‌هایى که دارد، دیدار خواهند کرد، چون روز قیامت خیلى دور نیست، هرچند که اینان آن را دور مى‌پندارند.
ــ صبر و مقاومت پیامبران گذشته، الگویی برای پیامبر اسلام ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ است:
• «وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا كُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلاَ مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللّهِ وَلَقدْ جَاءكَ مِن نَّبَإِ الْمُرْسَلِينَ؛ پيش از تو نيز پيامبرانى تکذيب شدند؛ و در برابر تکذيب‌ها، صبر و استقامت کردند؛ و (در اين راه،) آزار ديدند، تا هنگامى که يارى ما به آنها رسيد. (تو نيز چنين باش! و اين، يکى از سنت‌هاى الهى است؛) و هيچ چيز نمى‌تواند سنن خدا را تغيير دهد؛ و اخبار پيامبران به تو رسيده است».

۶.۱ - بیان آیه

رسول گرامى خود را به راهى که انبیاى گذشته پیمودند، هدایت مى‌کند، و آن راه عبارت است از صبر در راه پروردگار؛ هم‌چنان‌که در جاى دیگر مى‌فرماید: ((اولئک الذین هدى الله فبهدیهم اقتده)).
و جمله ((حتى اتیهم نصرنا)) بیان نتیجه حسنه صبر انبیا (علیهم السلام) و اشاره به وعده الهى به یارى آن جناب است؛ و در اینکه فرمود: ((لا مبدل لکلمات الله)) تاکید نصرت و حتمى بودن آن است، و نیز اشاره‌اى است به همان معنایى که در آیه ((کتب الله لاغلبن انا و رسلى)) و آیه ((و لقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین ، انهم لهم المنصورون)) و اینکه مبدل در جمله ((لا مبدل لکلمات الله)) در سیاق نفى واقع شده خود دلیل بر این است که هیچ مغیر مفروضى کلمات خدا را تغییر نمى‌دهد، چه مغیرى که از ناحیه خود او باشد؛ مثلا مشیتش در خصوص کلمه اى تغییر یافته آن را پس از اثبات، محو یا پس از ابرام، نقض کند، و چه از ناحیه غیر او باشد، و غیر او به کلمه خدا دست یافته و آنرا برخلاف مشیت وى به وجهى از وجوه تغییر دهد، از اینجا معلوم مى‌شود: این کلماتى که خداى تعالى از آن چنین خبر داده که قابل تبدیل نیستند، امورى هستند که از لوح محو، و از اثبات خارج‌اند.
ــ پیامبران گذشته، الگوی هدایتی پیامبر اکرم ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ است:
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».


اهل‌ بیت پیامبر اسلام ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ (معصومین)، انسان‌هایی معتدل و شاهدانی برای راستی و درستی‌اند:
وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ؛ همان‌گونه (که قبله شما، يک قبله ميانه است) شما را نيز، امت ميان‌ه‌اى قرار داديم (در حد اعتدال، ميان افراط و تفريط؛) تا بر مردم گواه باشيد؛ و پيامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبله‌اى را که قبلا بر آن بودى، تنها براى اين قرار داديم که افرادى که از پيامبر پيروى مى‌کنند، از آنها که به جاهليت باز مى‌گردند، مشخص شوند. و مسلماً اين حکم، جز بر کسانى که خداوند آنها را هدايت کرده، دشوار بود. (اين را نيز بدانيد که نمازهاى شما در برابر قبله سابق، صحيح بوده است؛) و خدا هرگز ايمان (= نماز) شما را ضايع نمى‌گرداند؛ زيرا خداوند، نسبت به مردم، رحیم و مهربان است».

۹.۱ - اهمیت اعتدال

در آیه مورد بحث به قسمتى از فلسفه و اسرار تغییر قبله اشاره شده است.
نخست مى‌گوید: همان‌گونه (که قبله شما یک قبله میانه است) شما را نیز یک امت میانه قرار دادیم (و کذلک جعلناکم امة وسطا).
امتى که از هر نظر در حد اعتدال باشد، نه کندرو و نه تندرو، نه در حد افراط و نه تفریط، الگو و نمونه .
اما چرا قبله مسلمانان، قبله میانه است؛ زیرا مسیحیان تقریبا به سمت مشرق مى‌ایستادند به خاطر اینکه بیشتر ملل مسیحى در کشورهاى عربى زندگى مى‌کردند و براى ایستادن به سوى محل تولد عیسی که در بیت المقدس بود ناچار بودند به سمت مشرق بایستند و به این ترتیب جهت مشرق قبله آنان محسوب مى‌شد؛ ولى یهود که بیشتر در شامات و بابل و مانند آن به سر مى‌بردند، رو به سوى بیت المقدس که براى آنان تقریبا در سمت غرب بود مى‌ایستادند، و به این ترتیب نقطه غرب قبله آنان بود.
اما ((کعبه)) که نسبت به مسلمانان آن روز (مسلمانان مدینه) در سمت جنوب و میان مشرق و مغرب قرار داشت یک خط میانه محسوب مى‌شد.
به هر حال گویا قرآن مى‌خواهد رابطه‌اى میان همه برنامه هاى اسلامى ذکر کند و آن اینکه نه تنها قبله مسلمانان یک قبله میانه است که تمام برنامه‌هایشان این ویژگى را دارا است.


ایوب ـ عليه‌السلام ـ پیامبری اسوه برای هدایت است:
• «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ و اسحاق و يعقوب را به او (= ابراهيم‌) بخشيديم؛ و هر دو را هدایت کرديم؛ و نوح را (نيز) پيش از آن هدايت نموديم؛ و از فرزندان او، داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را (هدايت کرديم)؛ اين‌گونه نيکوکاران را پاداش مى‌دهيم!
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».


پیروان ابراهیم، همانند خود او، اسوه‌هایی شایسته پیروی‌اند:
• «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ؛ براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامى که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غير از خدا مى‌پرستيد بيزاريم؛ ما نسبت به شما کافريم؛ و ميان ما و شما عداوت و دشمنی هميشگى آشکار شده است؛ تا آن زمان که به خداى يگانه ایمان بياوريد! - جز آن سخن ابراهيم که به پدرش (= عمويش آزر) گفت (و وعده داد) که براى تو آمرزش طلب مى‌کنم، و در عين حال در برابر خداوند براى تو مالک چيزى نيستم (و اختيارى ندارم)! - پروردگارا! ما بر تو توکل کرديم و به سوى تو باز گشتيم، و همه فرجام‌ها به‌سوى تو است»!

۱۱.۱ - همراهی ابراهیم

منظور از تعبیر ((و الذین معه)) (آنها که با ابراهیم بودند)، مؤمنانى است که او را در این راه همراهى مى‌کردند، هرچند قلیل و اندک بودند، و این احتمال که منظور پیامبرانى است که با او هم‌صدا شدند، یا انبیای معاصر او - چنان‌که بعضى احتمال داده‌اند - بعید به نظر مى‌رسد، به خصوص که مناسب این است که قرآن در اینجا پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را به ((ابراهیم))، و مسلمانان را به اصحاب و یاران او، تشبیه کند، در تواریخ نیز آمده است که گروهى در بابل بعد از مشاهده معجزات ابراهیم به او ایمان آوردند، و در هجرت به سوى شام او را همراهى کردند، و این نشان مى‌دهد که او یاران وفادارى داشته است.
• «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَمَن يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ؛ (آرى) براى شما در زندگى آنها اسوه حسنه (و سرمشق نيکويى) بود، براى کسانى که امید به خدا و روز قيامت دارند؛ و هر کس سرپيچى کند به خويشتن ضرر زده است؛ زيرا خداوند بى‌نياز و شايسته ستايش است»!


داوود ـ عليه‌السلام ـ پیامبری اسوه در هدایت است:
• «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ و اسحاق و يعقوب را به او (= ابراهيم‌) بخشيديم؛ و هر دو را هدایت کرديم؛ و نوح را (نيز) پيش از آن هدايت نموديم؛ و از فرزندان او، داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را (هدايت کرديم)؛ اين‌گونه نيکوکاران را پاداش مى‌دهيم!
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».


زکریای نبی ـ عليه‌السلام ـ اسوه‌ای برای هدایت است:
• «وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ؛ و (هم‌چنين) زکریا و يحيى و عیسی و الیاس را؛ همه از صالحان بودند».
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».


سلیمان ـ عليه‌السلام ـ از پیامبران الهی برای اسوه هدایت است:
• «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ و اسحاق و یعقوب را به او (= ابراهيم‌) بخشيديم؛ و هر دو را هدایت کرديم؛ و نوح را (نيز) پيش از آن هدايت نموديم؛ و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایوب و يوسف و موسی و هارون را (هدايت کرديم)؛ اين‌گونه نيکوکاران را پاداش مى‌دهيم!
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».


عیسی ـ عليه‌السلام ـ پیامبری الگو در هدایت است:
• «وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ؛ و (هم‌چنين) زکريا و يحيى و عيسى و الياس را؛ همه از صالحان بودند».
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».


لوط ـ عليه‌السلام ـ پیامبری اسوه هدایت است:
• «وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ؛ و (هم‌چنين) زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را؛ همه از صالحان بودند».
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».


ــ محمد ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ اسوه‌ای شایسته برای موحدان و آخرت‌طلبان است:
• «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا؛ مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيکويى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مى‌کنند».

۱۷.۱ - اسوه بودن پیامبر

معناى آیه این است که یکى از احکام رسالت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، و ایمان آوردن شما، این است که به او تأسى کنید، هم در گفتارش و هم در رفتارش، و شما مى‌بینید که او در راه خدا چه مشقت‌هایى تحمل مى‌کند، و چگونه در جنگ‌ها حاضر شده، آن‌طور که باید جهاد مى‌کند، شما نیز باید از او پیروى کنید.
در تفسیر کشاف گفته: اگر کسى بپرسد حقیقت معناى آیه ((لقد کان لکم فى رسول الله اسوه حسنه)) چیست ؟ البته با در نظر گرفتن اینکه کلمه ((اسوه)) به ضمه همره قرائت شده، در جواب مى‌گوییم دو احتمال هست، اول اینکه خود آن جناب اسوه‌اى حسنه و نیکو است؛ یعنى بهترین رهبر و مؤتسى یعنى مقتدى به است، و این تعبیر نظیر تعبیر زیر است، که در باره کلاهخود مى‌گویى بیست من آهن؛ یعنى این کلاه بیست من آهن است، دوم اینکه بگوییم خود آن جناب اسوه نیست؛ بلکه در او صفتى است که جا دارد مردم به وى در آن صفت اقتدا کنند، و آن عبارت است از مواساه؛ یعنى اینکه خود را برتر از مردم نمى‌داند؛ و وجه اول قریب به همان معنایى است که ما بیان کردیم.
ــ پیامبر ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ اسوه‌ای برای امت اسلام است:
• «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ؛ همان‌گونه (که قبله شما، يک قبله ميانه است) شما را نيز، امت ميان‌ه‌اى قرار داديم (در حد اعتدال، ميان افراط و تفريط؛) تا بر مردم گواه باشيد؛ و پيامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبله‌اى را که قبلا بر آن بودى، تنها براى اين قرار داديم که افرادى که از پيامبر پيروى مى‌کنند، از آنها که به جاهلیت باز مى‌گردند، مشخص شوند. و مسلماً اين حکم، جز بر کسانى که خداوند آنها را هدايت کرده، دشوار بود. (اين را نيز بدانيد که نمازهای شما در برابر قبله سابق، صحيح بوده است؛) و خدا هرگز ايمان (= نماز) شما را ضايع نمى‌گرداند؛ زيرا خداوند، نسبت به مردم، رحيم و مهربان است».
ــ پیامبر اکرم ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ اسوه‌ای برای جهاد در راه خداست:
• «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا؛ مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيکويى بود، براى آنها که اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مى‌کنند».


مریم سلام‌الله‌عليها، اسوه پاک‌دامنی و ایمان صادقانه به خداست:
• «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛ و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه‌اى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش!».
• «وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ؛ و همچنين به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دميديم؛ او کلمات پروردگار و کتاب‌هايش را تصديق کرد و از مطيعان فرمان خدا بود»!

۱۸.۱ - ایمان مریم

حضرت مریم علیها‌السلام نیز از نظر ایمان در سرحد اعلى قرار داشت، و به تمام کتب آسمانی و اوامر الهى مؤمن، و از نظر عمل پیوسته مطیع اوامر الهى بود، و بنده‌اى بود جان و دل بر کف، و چشم بر امر و گوش بر فرمان داشت.
قرآن در آیه ۷۵ سوره مائده به‌عنوان ((صدیقه)) (بسیار تصدیق‌کننده) از او یاد کرده است.
در آیات مختلف قرآن مطالب زیادى درباره شخصیت این زن باایمان و مقام والاى او دیده مى‌شود که قسمت مهمى از آن در همان سوره‌اى است که به نام او نامیده شده (جمعى نیز صدیقه را به معنى بسیار راستگو توصیف کرده‌اند).


موسی ـ عليه‌السلام ـ شخصیتی اسوه برای هدایت است:
• «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ و اسحاق و يعقوب را به او (= ابراهيم‌) بخشيديم؛ و هر دو را هدایت کرديم؛ و نوح را (نيز) پيش از آن هدايت نموديم؛ و از فرزندان او، داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را (هدايت کرديم)؛ اين‌گونه نيکوکاران را پاداش مى‌دهيم!
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».


نوح ـ عليه‌السلام ـ اسوه‌ای برای هدایت است:
• «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ و اسحاق و يعقوب را به او (= ابراهيم‌) بخشيديم؛ و هر دو را هدايت کرديم؛ و نوح را (نيز) پيش از آن هدايت نموديم؛ و از فرزندان او، داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را (هدايت کرديم)؛ اين‌گونه نيکوکاران را پاداش مى‌دهيم!
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».


هارون ـ عليه‌السلام ـ اسوه‌ای برای هدایت است:
• «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ و اسحاق و يعقوب را به او (= ابراهيم‌) بخشيديم؛ و هر دو را هدایت کرديم؛ و نوح را (نيز) پيش از آن هدايت نموديم؛ و از فرزندان او، داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را (هدايت کرديم)؛ اين‌گونه نيکوکاران را پاداش مى‌دهيم!
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».


یعقوب ـ عليه‌السلام ـ پیامبری اسوه برای هدایت است:
• «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ و اسحاق و يعقوب را به او (= ابراهيم‌) بخشيديم؛ و هر دو را هدايت کرديم؛ و نوح را (نيز) پيش از آن هدايت نموديم؛ و از فرزندان او، داوود و سليمان و ایوب و يوسف و موسی و هارون را (هدايت کرديم)؛ اين‌گونه نيکوکاران را پاداش مى‌دهيم!
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».

۶.۱ - بیان آیه

در اینجا براى بار دوم به تعریف ایشان (پیامبر) پرداخته و طورى ایشان را تعریف مى‌کند که در حقیقت هدایت الهی را تعریف کرده؛ زیرا این هدایت الهى است که مردانى چنین بار آورده. آرى، هدایت و راه‌نمایى خداى تعالى آدمى را به هدف مى‌رساند، و از اثرش که همان ایصال به مطلوب است تخلف نمى‌پذیرد، هم‌چنان‌که فرموده: ((فان الله لا یهدى من یضل)).


یوسف ـ عليه‌السلام ـ پیامبر اسوه هدایت است:
• «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ و اسحاق و یعقوب را به او (= ابراهيم‌) بخشيديم؛ و هر دو را هدایت کرديم؛ و نوح را (نيز) پيش از آن هدايت نموديم؛ و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایوب و يوسف و موسی و هارون را (هدايت کرديم)؛ اين‌گونه نيکوکاران را پاداش مى‌دهيم!
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».


یونس پیامبر ـ عليه‌السلام ـ شخصیتی اسوه برای هدایت است:
• «وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ؛ و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را؛ و همه را بر جهانيان برترى داديم».
• «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر اين (رسالت و تبليغ)، پاداشى از شما نمى‌طلبم! اين (رسالت)، چيزى جز يک يادآورى براى جهانيان نيست! (اين وظيفه من است)».

۶.۱ - بیان آیه

شریعت اسلام ناسخ شرایع قبل است و امر خداوند در ((فبهدیهم اقتده)) به معناى امر به تبعیت از شرایع گذشته نیست.
در این آیه رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) را دستور مى‌دهد تا هدایت ایشان را پیروى کند، و اگر دستور نداد که شریعت ایشان را پیروى کند، براى این بود که شریعت رسول خدا (صلى الله علیه وآله و سلم) ناسخ شریعت‌هاى سایر انبیا، و کتابش حافظ و حاکم بر کتاب‌هاى ایشان است، تازه هدایت ایشان هم هدایت خداست، و اگر فرمود: ((به هدایت ایشان اقتدا کن)) صرفا به منظور احترام گزاردن برایشان بوده و گرنه بین خدا و بین کسى که خدا هدایتش کرده و یا مى‌کند، واسطه‌اى نیست، به شهادت اینکه در همین آیات فرموده: ((ذلک هدى الله ....)).


۱. تحریم/سوره۶۶، آیه۱۱.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۳۰۲ ۳۰۴.    
۳. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۴.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۴۴۴ ۴۴۵.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۱۷.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۱۸.    
۷. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۶.    
۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۲۸۸.    
۹. انعام/سوره۶، آیه۸۳.    
۱۰. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۱، ص۵۰۴.    
۱۱. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۵۸۹ ۵۹۰.    
۱۳. انعام/سوره۶، آیه۸۴.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۲۹ ۳۳۰.    
۱۵. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۱۶. انعام/سوره۶، آیه۸۵.    
۱۷. مریم/سوره۱۹، آیه۵۴.    
۱۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۴، ص۸۴.    
۱۹. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۲۰. انعام/سوره۶، آیه۸۵.    
۲۱. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۲۲. انعام/سوره۶، آیه۸۶.    
۲۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۷، ص۳۳۸.    
۲۴. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۵۸۹ ۵۹۰.    
۲۶. بقره/سوره۲، آیه۱۴۳.    
۲۷. احقاف/سوره۴۶، آیه۳۵.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۵۷.    
۲۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۳۳۱.    
۳۰. انعام/سوره۶، آیه۳۴.    
۳۱. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۷، ص۸۹.    
۳۲. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۵۸۹ ۵۹۰.    
۳۴. بقره/سوره۲، آیه۱۴۳.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۸۳.    
۳۶. انعام/سوره۶، آیه۸۴.    
۳۷. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۳۸. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۴.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۴۴۴ ۴۴۵.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۱۸.    
۴۱. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۶.    
۴۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۲۸۸.    
۴۳. انعام/سوره۶، آیه۸۴.    
۴۴. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۵۸۹ ۵۹۰.    
۴۶. انعام/سوره۶، آیه۸۵.    
۴۷. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۴۸. انعام/سوره۶، آیه۸۴.    
۴۹. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۵۰. انعام/سوره۶، آیه۸۵.    
۵۱. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۵۲. انعام/سوره۶، آیه۸۵.    
۵۳. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۵۸۹ ۵۹۰.    
۵۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۱.    
۵۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۶، ص۴۳۲.    
۵۷. بقره/سوره۲، آیه۱۴۳.    
۵۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۱.    
۵۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۶، ص۴۳۲.    
۶۰. تحریم/سوره۶۶، آیه۱۱.    
۶۱. تحریم/سوره۶۶، آیه۱۲.    
۶۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۳۴۵.    
۶۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۳۰۵.    
۶۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۳۰۵ ۳۰۶.    
۶۵. انعام/سوره۶، آیه۸۴.    
۶۶. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۶۷. انعام/سوره۶، آیه۸۴.    
۶۸. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۶۹. انعام/سوره۶، آیه۸۴.    
۷۰. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۷۱. انعام/سوره۶، آیه۸۴.    
۷۲. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۷۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۷، ص۳۶۱ ۳۶۲.    
۷۴. انعام/سوره۶، آیه۸۴.    
۷۵. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۷۶. انعام/سوره۶، آیه۸۶.    
۷۷. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۷۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۵۸۹ ۵۹۰.    
۷۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۷، ص۳۶۱ ۳۶۲.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۳۶۳، برگرفته از مقاله «اسوه‌های پسندیده».    


رده‌های این صفحه : الگو و اسوه | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار