استناد به قرآن در سیره امام باقر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این نوشتار برخی از استدلالات قرآنی
امام محمد باقر علیه السلام ذکر شده است.
امام پنجم علیهالسّلام به منظور ثابت نمودن مقام
امامت در خردسالی به ائمه، آیهای را که در خصوص
حضرت یحیی است، مورد استناد قرار میدهد:
«یا یحیی خذ الکتب بقوة و ءاتینه الحکم صبیا»
؛ ای یحیی! کتاب (آسمانی) را با قوت بگیر و ما فرمان
نبوت را در کودکی، به او دادیم.
سالی امام باقر علیه السلام و فرزندش
حضرت صادق علیهالسّلام توسط هشام
بن عبدالملک به
شام احضار گردیدند، درباریان به
تیراندازی مشغول بودند و هشام اصرار ورزید که امام پنجم علیهالسّلام هم در این برنامه شرکت کند. حضرت کمان را برگرفت و تیر به زه آن نهاد که با پرتابش درست در وسط هدف قرار گرفت و تیرهای بعدی بر پیکان تیر اول فرود آمدند. هشام در ظاهر آفرین گفت ولی از همان زمان تصمیم به
شهادت فروغ پنجم امامت گرفت. هشام خطاب به امام گفت: از آنگاه که خویش را شناختم تاکنون تیراندازی بدین زبردستی ندیده بودم و گمان نمیکنم کسی در روی
زمین چون تو بر این کار توانا باشد! آیا فرزندت جعفر نیز میتواند چنین تیراندازی کند؟ امام فرمود: ما کمال و تمام را به
ارث میبریم، همان کمال و تمامی که
خداوند بر رسولش فرود آورد، آنجا که میفرماید: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلم دینا»
؛ امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و
اسلام را دین شما برگزیدم.
امام باقر علیه السلام در
مسجدالنبی نشسته بود، در حالی که عدهای از مردم
خراسان و دیگران در محضر حضرت بودند و از
مناسک حج میپرسیدند.
قتاده بن دعامه بصری هم وارد شد تا سؤالاتی از
امام بپرسد و به قول خودش اگر امام
حق گفت، قبول کند و گرنه آنجا را ترک گوید. در این میان، امام خطاب به وی فرمود: وای برتوای
قتاده! خداوند عزوجل مخلوقاتی دارد که راهنمایان مردماند، آنان نمونههای برجسته در روی
زمین، مجری فرامین
الهی، نجبایی در حمل
علم پروردگار، برگزیدگانی از قبل
خلقت موجودات و سایه نشینان
عرش الهی هستند. در این لحظه،
قتاده در سکوت عمیقی فرو رفت. آنگاه گفت:
سوگند به خدا! نزد
فقها و بزرگانی از
علما نشستم ولی این قدر طپش
قلب پیدا نکردم که اکنون دچار آن هستم. امام باقرعلیه السلام فرمود: آیا میدانی اکنون نزد که نشستهای؟ تو در محضر کسی هستی که: «فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه...»
؛
سپس امام فرمود: ما چنین ویژگیهایی داریم.
قتاده گفت: سوگند به خدا! که راست میگویی،
خداوند مرا فدای تو کند.
ابی جارود گفت: امام باقرعلیه السلام به من فرمود: مخالفان ما در باره
امام حسن و
امام حسین علیهما السلام چه میگویند؟
عرض کردم: میگویند: این دو، پسران
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نمیباشند. امام فرمود: به چه استدلال میکنند؟
گفتم: به فرموده خداوند در باره
حضرت عیسی علیه السلام: «و من ذریته داود»، تا آنجا که فرمود: «و کل من الصالحین». امام فرمود: ولی ما به این گفته پروردگار استناد مینماییم: «فقل تعالوا ندع ابنآءنا وابنآءکم ونسآءنا ونسآءکم وانفسنا وانفسکم»
؛ سپس امام از من پرسید: در این ارتباط چه میگویند؟ عرض کردم: میگویند:
دختر از صلب نیست. امام فرمود: سوگند به خداوند! از
کتاب خدا برایتان ثابت میکنم که آن دو (حسن و حسین علیهما السلام)، از صلب رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم هستند و جز
کافر کسی منکر آن نمیباشد. عرض کردم: فدایتان شوم، کجای
قرآن است؟ امام فرمود: آنجا که میفرماید: «حرمت علیکم امهتکم وبناتکم واخو تکم... وحللئل ابنآلکم الذین من اصلبکم».
سپس به من فرمود: ای ابی جارود! از ایشان سؤال کن، آیا برای رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم جایز بود
ازدواج با زنان پسرانشان؟ اگر بگویند آری جایز بود، که به خدا سوگند!
دروغ است و اگر بگویند جایز نبود، پس
قسم به پروردگار! آن دو پسران پیامبرند. زیرا که از صلب او هستند و علت
حرمت هم صلب است.
دانشنامه کلام و عقاید، برگرفته از مقاله «استناد به قرآن در سیره امام باقر».